نمایش پست تنها
  #3  
قدیمی 09-28-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض نیمی از من هست،نیم دیگرم خالی‌ست

این عدم یكدستی در محدوده تصاویر شعر هم مشاهده می‌شود. در كنار بسیاری از تصاویر كلیشه‌ای كهن، آنجا كه شاعر به بازآفرینی تصاویر كهن پرداخته و برخورد و نگاه تازه و خلاقانه‌ای با آنها داشته است، به تصاویر بدیع و زیبایی برمی‌خوریم كه قابل تاملند:


گر چه از چشم تو افتاده‌ام، از من مگریز
به مدد خیز كه افتاده‌ام از جای بلند
سرم از ابر چه كم داشت كه بر شانه خویش
نپذیرفتی‌اش ای كوه شكیبای بلند؟
بغض از گلوی صاعقه وا می‌كنی به خشم
با بوسه‌ای ز غنچه بی برگ و بار هم
كسی صدای مرا در زمین نمی‌شنود
فرشته‌ها سخنم را به آسمان ببرید

در این هوای سرد لباسی برای من
از جنس مهربانی عریان بیاوری
باید به جای زخم زبان‌های هر شبت
هر صبح بوسه‌های فراوان بیاوری


به هر تقدیر غزل‌های این مجموعه از شاعری حكایت می‌كنند كه به زبان شعر كهن كاملا مسلط بوده، بر وزن و قافیه و دقایق شعر قدیم احاطه داشته و مناسبات و ارتباط‌ها و تناسب‌های لفظی و معنوی را كه در شعر كهن كاربرد دارد كاملا می‌شناسد اما به گونه‌ای از زمان و زبان مردم روزگار خود فاصله دارد كه اگر او را نشناسیم گمان خواهیم كرد سال‌ها پیش می‌زیسته است!
در ابتدا گفتیم كتاب «كودكانه‌ها و غزل» به سه فصل تقسیم شده است. به جز بخش اول كه همه سروده‌های آن غزل است، مشخص نیست معیار گزینش شعرها در بخش دوم و سوم كتاب چه بوده است.

در بخش دوم یك چهارپاره، یك تركیب‌بند، یك ترجیع‌بند و دو شعر نیمایی آمده است كه همه این شعرها از زبانی ساده و روان برخوردارند و می‌توان آنها را در زمره شعرهای نوجوان شاعر قرار داد. اما فصل سوم كتاب هم شامل چند چهارپاره و نیمایی است كه برخی ساده‌تر بوده و به شعر كودك نزدیك‌ترند (مثل شعر طعم صلوات) و برخی در محدوده شعر نوجوان قرار می‌گیرند.

شعر «در سوگ مادرم» از شعرهای فصل دوم كتاب، جزو شعرهای خوب و تاثیرگذار مجموعه بوده كه به لحاظ عنصر عاطفه غنی است. هر چند به نظر می‌رسد این شعر می‌توانست اندكی موجزتر باشد و در برخی قسمت‌ها شاعر دچار زیاده‌گویی و در برخی بخش‌ها نیز مقهور قافیه در شعر نیمایی شده است:

... عصرها تكرار یك كابوس
در حیاط پشت خانه، روی رخت‌آویز
چادری گلدار می‌رقصد

یك نفر در گوش من می‌خواند این آواز:

«مادرت را باد با خود برد...»
می‌‌گریزم تا نگوید باز
می‌خزم كنج اتاق خالی مادر
گنجه را وا می‌كنم، بو می‌كشم یكسر...
عینكش را می‌كشم بر دیده پنهانی
كفش‌هایش را به روی لب
جانمازش را به پیشانی...
گنجه را می‌بندم و سر می‌نهم بر تخت
هق‌هقم را در لحافش می‌كنم پنهان ...
نیمی از من هست،
نیم دیگرم خالی‌ست
چون كه جای مادرم خالی‌ست ...


شعر «در كوچه‌های یوش» از شعرهای فصل دوم كتاب نیز به لحاظ رنگ و بوی اقلیمی و تصاویری كه شاعر از طبیعت محیط زندگی‌اش ارائه می‌دهد در خور تامل است:

... من دلم در یوش توی كوچه‌هاست
تا بپرسد خانه نیما كجاست؟
من دلم در پشت آن كوهی است كه
گله مهدی قلی آنجا رهاست
من خودم اینجایم اما این دلم
توی ده در خانه خیرالنساست
دوست دارم گم شوم در دره‌ها
دوست باشم با تمام بره‌ها

شعرهای بخش سوم كتاب همگی از زبانی طبیعی، ساده و روان برخوردارند اما همان گونه كه در سطور پیشین گفتیم ملاك انتخاب این شعرها از میان شعرهای كودك و نوجوان شاعر برای مخاطب مشخص نیست و شاید اگر قرار بود گزیده‌ای از شعرهای كودك ونوجوان افشین علاء در این مجموعه بیاید، جای خالی سروده‌های بسیار زیباتری از او احساس می‌شود.





...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید