نمایش پست تنها
  #2  
قدیمی 10-06-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض واعظ ما بوی حق نشنید بشنو کاین سخن

ت) ریاکار و جلوه فروش و سست ایمان است:

- واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند / چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
- مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس / توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند
- گوئیا باور نمی دارند روز داوری / کاینهمه قلب و دغل در کار داور می کنند
- به هیچ زاهد ظاهرپرست نگذشتم / که زیر خرقه نه زنار داشت پنهانی
- این تقوی ام تمام که با شاهدان شهر / ناز و کرشمه بر سر منبر نمی کنم
- گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود / تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود
- امام شهر که بودش سر نماز دراز / به خون دختر رز خرقه را قصارت کرد
- ز کوی میکده دوشش به دوش می بردند / امام شهر که سجاده می کشید به دوش
- جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو / خانه می بینی و من خانه خدا می بینم
- می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب / چون نیک بنگری همه تزویر می کنند
- احوال شیخ و قاضی و شرب الیهودشان / کردم سوال صبحدم از پیر می فروش


ث) دوستدار جاه و مقام است:

- واعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش / زانکه منزلگه سلطان دل مسکین منست
- واعظ شهر چو مهر ملک و شحنه گزید / من اگر مهر نگاری بگزینم چه شود
- راز درون پرده ز رندان مست پرس / کاین حال نیست زاهد عالیمقام را


ج) بی وفا و سست پیمان است:

- بنده پیر خراباتم که لطفش دائمست / ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست
- مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ / چرا که وعده تو کردی و او بجا آورد
- گر مدد خواستم از پیر مغان عیب مکن / شیخ ما گفت که در صومعه همت نبود


چ) طمع به نعیم بهشت دارد:

- زاهد شراب کوثر و حافظ پیاله خواست / تا در میانه خواسته کردگار چیست
- چو طفلان تا کی ای زاهد فریبی / به سیب بوستان و شهد و شیرم
- به خلدم دعوت ای زاهد مفرما / که این سیب زنخ زان بوستان به
- زاهد اگر به حور و قصورست امیدوار / ما را شرابخانه قصورست و یار حور
- واعظ مکن نصیحت شوریدگان که ما / با خاک کوی دوست به فردوس ننگریم
- بیا ای شیخ و از خمخانه ما / شرابی خور که در کوثر نباشد


ح) اهل عشق نیست:

- نشان مرد خدا عاشقیست با خوددار / که در مشایخ شهر این نشان نمی بینم
- در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش / این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم
- بر تو گر جلوه کند شاهد ما ای زاهد / از خدا جز می و معشوق تمنا نکنی
- برو و به کار خود ای واعظ این چه فریادست / مرا فتاده دل ارزه ترا چه افتادست
- حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ / اگر چه صنعت بسیار در عبارت کرد


خ) اهل حق و حقیقت نیست:

- واعظ ما بوی حق نشنید بشنو کاین سخن / در حضورش نیز می گویم نه غیبت می کنم


منبع: حافظ نامه - بهاء الدین خرمشاهی (جلد 1)



...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید