خاطره اي از احمد شاه مسعود و ارد بزرگ :
اين خاطره حكايت از روابط نزديك اين دو تن دارد كه در طي سالهاي تنهايي احمد شاه مسعود و ظهور و قدرت دو چندان طالبان ، كه كابل ، هرات و مزار در اختيار طالبان و نيروهاي متجاوز پاكستان بود . هر روز دهها بار مناطق اندك باقي مانده بمباران مي شدند و در آن هنگامه ، كه افكار عمومي مي پنداشت شير تنگه پنجشير ( مسعود ) به زانو در خواهد آمد، و اندك نيروي مردم افغانستان هم قرباني سياستهاي آمريكايي دولت پاكستان و عربهاي متجاوز امارات واقع شود . ارد بزرگ ، احمد شاه مسعود را مورد حمايت خويش قرار مي دهد و چنانچه در آن خاطره مي خوانيم احمد شاه به شدت تحت تاثير روح بزرگ او قرار مي گيرد . در اين خاطره زيبا مي خوانيم ارد بزرگ هديه اي براي احمد شاه مسعود مي فرستد . آن هديه در واقع يكي از آثار هنرمندانه اوست. تابلويي فوق العاده زيبا ، با تمي شگفت انگيز ... در آنجا شير سنگي است كه پايش زخم برداشته و آهوي ظريف و كوچك ، گونه خويش را بر زخم گذاشته تا خون بيرون نزند ... اين تشبيه و استعاره زيبا گوياي درك عميق ارد بزرگ از شرايط نه چندان مناسب احمد شاه مسعود را داشت . و در ادامه آن خاطره مي خوانيم وقتي احمد شاه آن اثر را از پيك ارد بزرگ ، در طي مجلسي دريافت مي كند شديدا منقلب و دگرگون مي شود و چهره آرام و متين او به هم مي ريزد او در آن جا از خواب شب قبل خود به نزديكانش سخن مي گويد بله خوابي كه از ارد بزرگ ، يك اسطوره مي سازد و براي قوم افغان آشنايي ديرين مي شود ...
احمد شاه مي گويد "خواب مي ديدم پايم در نبرد زخمي شده و در آن هنگامه تنهايي مردي با لهجه ايراني مي گفت احمد شاه ناراحت نباش ، تو فرزند ايراني !! . و در ادامه مي گويد آن مرد بزرگ بسرعت پايم را مي بست تا جراحتم التيام يابد "
اين خاطره زيبا از جهات گوناگون قابل ارز يابيست نگاه عميق و مسئوليت شناس يك هنرمند را نشان مي دهد . او خود مي انديشد ، احساس مسئوليت مي كند و بدون آن كه منتظر اين و آن باشد دست به عمل مي زند شايد امروز اين خاطره با همان آدمهاي اندكي كه از آن خبر داشتند هيچ گاه گفته نمي شد و اين راز همچون راز مرگ احمد شاه در دل تاريخ مدفون مي شد ، اما! اما ارد مسئوليت خويش را پيش وجدان و آرمانهاي خويش به انجام رسانيده است . او به هنر ايراني به عنوان ابزاري مي پردازد كه مي تواند قسمتي از خلقت انساني كه نيروي ست آسماني ، را براي رهايي و كمال بشر بكار گيرد آثار او مادي نيستند و با نگاه مادي هم غير قابل تفسيراند ، بقول دكتر مهرانفر براي شناخت ارد لازم است .
تائو ، فردوسي بزرگ و خيام فيلسوف را بشناسيم او از تائو لطافت و گذرايي و از فردوسي بزرگ هدف و آرمان مقدس و از خيام فيلسوف جهان فاني و بي ارزش را آموخته است .
احمد شاه مسعود به گفته يارانش در سفرها و منزلش در كنار قرآن ديوان حضرت حافظ را هرگز از خود جداي نمي كرد و ارادت خواصي به حافظ گرانمايه داشت .