استراليا
(Australia) استراليا
استراليا(Australia) کشوری است در نیمکره جنوبی. این کشور با ۷٬۶۸۶٬۸۵۰ کیلومتر مربع وسعت، ششمین کشور وسیع دنیاو بیش از ۶/۴ برابر بزرگتر از ایران است. استرالیا یکی از قلمروهای همسود است و در سال ۱۹۰۱ از بریتانیای کبیر استقلال یافته است. پایتخت استرالیا شهر کانبرا است، شهری که در آن مجلس کشور و خانهٔ فرماندار کل قرار دارد. او به صورت تشریفاتی و به نمایندگی ملکه الیزابت دوم ریاست دولت را در استرالیا به عهده دارد. در عمل نخست وزیر منتخب در کنار دولت و مجلس اداره کشور را در دست دارند. استرالیا از نظر مساحت دومین کشور پهناور عضو مجموعهٔ اتحادیه کشورهای همسود (مشترکالمنافع) است. سیدنی و ملبورن دو شهر بزرگ استرالیا هستند. این کشور دارای مرز خاکی با کشور دیگری نیست و دور آن را از شرق، اقیانوس آرام، از جنوب اقیانوس منجمد جنوبی، از غرب اقیانوس هند و از شمال چندین دریا و خلیج در بر گرفتهاست. استرالیا همچنین سرزمین اصلیِ قاره اقیانوسیه به حساب میآید که کوچکترین قاره دنیاست. دورنمای شهر سیدنی همراه با ساختمان اپرا هاوس بر اساس شواهد به جای مانده، حدود چهل و دو هزار سال قبل گروهی از مردمان شکارچی جنوب آسیا، برای یافتن غذا و شکار حیوانات، اندک اندک شروع به مهاجرت به سرزمینهای جنوبی تر نمودند و از راه جزیرهها و کانالهایی که آسیا را به شمال استرالیا وارد میکند به شمال کوئینزلند وارد شدند و سپس با پراکنده شدن در سراسر استرالیا، قبایل مختلف بومیان استرالیا را پای نهادند. این مردمان، دهها هزار سال بدون ارتباط با سایر مناطق دنیا در این سرزمین زیستهاند. نخستین بار هلندیها در سال ۱۶۰۶ میلادی شبه جزیزه کیپ یورک (Cape York Peninsula) در شمال کوئینزلند را اکتشاف کردند و در دهههای بعد، بیشتر مناطق شمالی و غربی استرالیا را مشاهده و ثبت نمودند. آبل تاسمان هلندی نام این سرزمین را هلند نو گذاشت. هلندیها خود علاقه چندانی به سکونت در هلندنو نشان ندادند و این سرزمین تا چندین دهه بعد دست نخورده باقی ماند.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|