شاعر را به تکاپوی بیشتری فرا میخواند. اگر شاعران متقدم به درختانی سرشار از میوههای رسیده و شیرین دست یافته و لذیذترین آنها را چیده اند، دیگر نصیبی برای میوه چینانی که پس از آنها میرسند، باقی نمانده است. اگر چه ممکن است در سرشاخههای دور از دسترس، هنوز میوههایی باقی مانده باشد اما آنچه را که در دسترس بوده، کسانی که زودتر رسیدهاند، چیدهاند. اینجا شاعر در مثل به جای چیدن میوه به فکر ساختن مربا میافتد و این، همان تصاویر تلفیقی است.
بنابراین در نگاهی واقع گرا، نه تصاویر بکر و تازه ای که شاعران گذشته کشف کرده اند، امتیازی است که آنها را فراتر از آن چه هستند، بینگاریم و نه تصاویر تلفیقی و بعضا تکراری در شعر شاعران بعد از آنها نقیصه ای است که از ارزش شعر آنها بکاهد.
در تحلیل تحول تشبیه به استعاره نیز این موضوع کاملا مشهود است. در شعر فارسی به تدریج هنگامیکه کشف روابط جدید بین اشیای پیرامون به کاستی گرایید، شاعران به سراغ استعاره رفتند. در استعاره دیگر سخن از کشف رابطه ای جدید بین اشیای پیرامون ما نیست بلکه تشبیهی که قبلا توسط شاعری دیگر بیان شده است، به شدت فشرده میشود و به عنوان ابزاری در خدمت تصویری کلی تر قرار میگیرد. بدین ترتیب آفرینش گری در حوزه ای متفاوت تجلی میکند.
در این نوشتار باتوجه به محدودیتهایی که پیش روست، به جای پرداختن به همه عناصری که در ساخت تصاویر در شعر حافظ نقش دارند، تنها به عنوان مشتی از خروار، به «سرو» بسنده میشود و به نحوه اعتلا و تکامل این تصاویر در کارگاه خیال حافظ پرداخته میشود. «سرو» درخت شاداب و سرسبزی است که خزان، پژمردگی، برگریزان و افسردگی ندارد. یکی از زیباترین و برازندهترین رستنیهای جهان است و نمونه ای از خرمی و سرسبزی مدام. مشهور است که رستنگاه طبیعی این درخت سرزمین خاوری ایران است و به دیگر جاهای دنیا نیز از خراسان رفته است. درست معلوم نیست چه کسی اول بار قد و قامت دلجوی معشوق را به سرو مانند کرده است. قطعا هر کس به این کشف نائل آمده، شاعری بزرگ و آفرینشگری توانا بوده است اما این کشف به همین شکل ابتدایی معمولا در کاربردهای بعدی حلاوت خود را از دست میدهد. درست مثل لطیفهای که وقتی برای بار اول بیان میشود، بسیار جذب است اما هنگامیکه چند بار تکرار شود، شیرینی خود را از دست میدهد. فرخی از منظری دیگر از این واقعیت پرده برمیدارد:
شنیده ام که حدیثی که آن دوباره شود
چو صبر گردد تلخ ار که خوش بود چو شکر