
11-04-2009
|
 |
کاربر فعال  
|
|
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14
95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ای که آوای سکوت تو طنین افکن این روح خسته است هوا بارانی است...
آری بارانی بارانی دلها غمگین است و عشق همانند غباری برای چندی از کنار پنجره میگذرد
و من پنجره را میگشایم و او را مهمان هر شب و روز این دل خسته می سازم
دلی که همانند قطرات ریز شبنم با احساس و لطیف است و گل های بهاری زیبا و مهربان است...
نازنین دلم لحظه ها که همراه ثانیه ها میگذرد من نیز هر لحظه غمگین تر و محزون تر می گردم چرا
که فاصله ها زیاد میشود و برای چندی روزی فرا میرسد که برای مدتی باید اسیر زندان جدایی ها باشم
نمی دانم...
آیا این دل خسته می تواند تحمل روزهای فراق را داشته نمی دانم واقعا نمی دانم که آخر این عشق چه
خواهد شد نمی خواهم که بدانم...
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...
======================================
مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|