
11-20-2009
|
 |
کاربر فعال  
|
|
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14
95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
با "ز" باید می گفتی؟
در آن شبي كه براي هميشه مي رفتي
در آن شب پيوند
طنين خنده من سقف خانه رابرداشت
كدام ترس تو را اين چنين عجولانه
به دام بسته تسيليم تن
فروغلتاند ؟
خنده ها نه مقطع كه آبشاري بود
و خنده ؟
خنده نه قهقاه گريه واري بود
كه چشمهاي مرا در زلال اشك نشاند
و من به آن كسي كز انهدام درختان باغ مي آمد
سلام مي كردم
سلام مضطربم در هوا معلق ماند
و چشمهاي مرا در زلال اشك نشاند
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...
======================================
مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|