بازگشت   پی سی سیتی > مقالات و مباحث علمی > مقالات و موضوعات علمی

مقالات و موضوعات علمی در این تالار مقالات و مطالب علمی قرار داده خواهد شد توجه شود که مقالات علمی و دانشگاهی با اخبار علمی تفاوت دارد و بخش مربوطه ی اخبار علمی به صورت جداگانه ایجاد شده است

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 09-18-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Thumbs down فرهنگ كارآفريني


سوتيترها

كارآفريني با ايجاد فرصت‌هاي شغلي و توليد ثروت و بهبود شرايط اقتصادي, پيش‌زمينه‌اي اساسي براي ارتقاي سطح فرهنگي جامعه است

كارآفرينان و شركت‌هاي كارآفرين همگام با تغييرات گام برمي‌دارند و مي‌كوشند فرصت‌هاي ايجاد‌شده در جريان اين تغييرات را كشف و از آن‌ها بهره‌برداري كنند

در شركت‌هاي كوچك كارآفرين، كاركنان به تدريج مي‌آموزند كه چگونه در مواضع برابر با يكديگر همكاري و مشاركت كنند و اين همكاري را به سوي يك موقعيت برد-برد سوق دهند

كارآفرينان معتقدند بايد برپايه توانايي‌ها, شايستگي‌ها و فكر خود, امرار معاش كنند و اساساً روحيه ”كارمندي“ ندارند

در شركت‌هاي كارآفرين, كاركنان مي‌توانند به دنبال ناشناخته‌ها بروند و روش‌هاي جديد را به محك تجربه بگذارند

بايد دولت يا ديگر حاميان مستقل, حاضر به پذيرش ريسك موردنياز كارآ‏فرين بوده, در صورت امكان ”سرمايه مخاطره‌پذير“ برايش فراهم نموده و او را در مراحل مختلف كارآفريني همراهي كنند
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 09-18-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

”نمي‌توان در امواج سهمگين تحولات, جزيره‌اي كوچك و باثبات ساخت و با قراردادن حصارهاي به‌ظاهر مستحكم, جامعه را از تبعات مثبت و منفي تحولات مصون نگاه داشت“.

اين باور اساسي در جوامعي كه به تعميق و گسترش مباني فرهنگي خود اهتمام ويژه‌اي دارند, باوري ارزشمند و سرنوشت‌ساز است. دنيا به سوي جهان‌شدن پيش مي‌رود. با گسترش سيستم‌هاي اطلاعاتي و ارتباطي, مرزهاي فرهنگي ميان ملت‌ها روزبه‌روز كمرنگ‌تر مي‌شود. فرهنگ‌ها در دنياي آينده تعاملي نزديك و گسترده دارند. فرهنگ كشورهاي پيشرفته و ارزش‌هاي حاكم بر آن‌ها, چه درست و چه نادرست, همچون سيل عظيمي موجوديت فرهنگي ساير ملت‌ها را به خطر خواهد افكند. بناي يك سد عظيم، راه رويارويي با اين سيل نيست. بلكه شناخت مسير و پي‌ريزي آب‌راه‌هاي مناسب بر سر راه آن است كه ميتواند آن را به سمت و سويي مناسب رهنمون شود. اگر مي‌خواهيم در مسير تحولات فرهنگي جهان آينده نقشي فعال و مثبت ايفا كنيم، بايد اين تحولات را بشناسيم، موجوديت آنها را بپذيريم و فرصت‌هاي موجود در آنها را تشخيص دهيم و به‌موقع از اين فرصت‌ها بهره‌برداري كنيم.

2-3. كارآفريني، فرهنگمشاركت

در مسير كارآفريني, افراد بايد بتوانند در سايه مشاركت و در قالب كار گروهي, فعاليت‌ها را انجام دهند تا شركت پا بگيرد. بعلاوه در شركت‌هاي كوچك كارآفرين ساختار سازماني ساده‌تري وجود دارد و سلسله مراتب, بسيار مختصر و مفيد است. درحالي‌كه در ساختارهاي منسجم و گسترده سازمان‌هاي سنتي، سلسله مراتب گسترده‌اي حكمفرماست. در اين سازمان‌ها فرهنگ ”تضمين امنيت شغلي“ در مقابل ”اطاعت“ شكل مي‌گيرد. اما در كارآفريني‌ها بيشتر ساختار شبكه‌اي وجود دارد و به‌جاي فرآيندهاي عمودي، فرآيندهاي افقي در آنها جاري است. با كم‌شدن سلسله مراتب و برداشتن مرزها، روابط بيشتر بر مبناي مشاركت و درك متقابل شكل مي‌گيرد و اطاعت سهم كمتري در اين ساختار تشكيلاتي دارد. در شركت‌هاي كوچك كارآفرين، كاركنان به تدريج مي‌آموزند كه چگونه در مواضع برابر با يكديگر همكاري و مشاركت كنند و اين همكاري را به سوي يك موقعيت برد-برد سوق دهند. بناي فرهنگ بر مفاهمه و گفتگو استوار است.

3-3. كارآفريني، فرهنگخلاقيت

فرهنگ كارآفريني بر بهادادن به خلاقيت و نوآوري استوار است. كارآفرينان افراد خلاقي هستند كه ايده‌هاي نو توليد كرده و آن را در قالب يك شركت به سرانجام مي‌رسانند. بعلاوه در شركت‌هاي كارآفرين, كاركنان مي‌توانند به دنبال ناشناخته‌ها بروند و روش‌هاي جديد را به محك تجربه بگذارند. در اين شركت‌ها افراد به خلاقيت و ابتكار عمل تشويق مي‌شوند. بها دادان به خلاقيت نه‌تنها در درازمدت باعث رشد و توسعه شركت‌ها مي‌شود،‌ بلكه زمينه مناسبي را براي رشد و شكوفايي استعدادها و ظرفيت‌هاي انساني فراهم مي‌كند. و اين شكوفايي خود بستر مناسبي براي رشد فضايل اخلاقي و معنوي در انسان‌هاست.

4-3. كارآفريني، فرهنگاستقلال‌طلبي و قبول مسؤوليت

كارآفرينان افرادي هستند كه روحيه استقلال‌طلبي (روي پاي خود ايستادن) را دارند و حاضرند مسؤوليت كار و اشتغال خود (و حتي ديگران) را برعهده گيرند. اين افراد معتقدند بايد برپايه توانايي‌ها, شايستگي‌ها و فكرهاي خود, امرار معاش كنند و اساساً روحيه ”كارمندي“ ندارند. در ساختار سازمان‌هاي گسترده و سنتي ”امنيت شغلي“ بهايي بود كه در مقابل ”اطاعت“ به كاركنان پرداخت مي‌شد. اما در شركت‌هاي كوچكِ كارآفريني نه ”امنيت شغلي“ به معناي فراگير آن وجود دارد و نه ”اطاعت“. در چنين شركتي كاركنان, خودگردان، خطرپذير و مسؤوليت‌پذيرند و همه خود را در برابر منافع خود و شركت و جلب رضايت مشتري مسؤول و پاسخگو مي‌دانند. افراد در حيطه كاري خود تصميم مي‌گيرند و مسؤوليت تصميمات خود را بر دوش مديران خود نمي‌گذارند.

5-3. كارآفريني, فرهنگمخاطره‌پذيري

كارآفرينان بايد مخاطره‌پذير (ريسك‌پذير) باشند يعني بتوانند نسبت به موقعيت, شرايط, امكانات و در يك كلام آينده خود ريسك كرده و براي كسب ”موفقيتي محتمل“ مبارزه نمايند. اين يك بعد قضيه است. بعد ديگر آن, مخاطره‌پذيري پشتيبانان و حمايت‌كنندگان است. همواره كارآ‏فرينان قادر به تامين تماميِ سرمايه و امكانات موردنيازِ كسب‌وكار جديد خود نيستند. به اين علت, بايد دولت يا ديگر حاميان مستقل, حاضر به پذيرش ريسك موردنياز كارآ‏فرين بوده, ”سرمايه مخاطره‌پذير“ برايش فراهم نموده و او را در مراحل مختلف كارآفريني همراهي كنند. افرادي كه داراي روحيه محافظه‌كاري ويا كارمندي هستند, اساساً كارآفرينان موفقي نخواهند بود.

علاوه براين ويژگي‌ها، تعميق و گسترش فرهنگ كارآفريني، بستري مناسب براي بسط عدالت در جامعه است. در يك جامعه كارآفرين، همه انسان‌ها فرصت‌هاي يكساني پيش روي خود دارند. در اين جامعه، سرمايه يا زمين منشأ توليد ثروت نيست و در چنين جامعه‌اي افراد هوشمند، خلاق و صاحب‌انديشه و نيز پرتلاش و مصمم، شانس بيشتري براي موفقيت دارند و صاحبان سرمايه‌هاي كلان نمي‌توانند ثروت را در انحصار خود نگه‌دارند. تمام اين‌ها در كنار هم يك زمينه مناسب براي بسط عدالت در سطح اجتماع است.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 09-18-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تعريف فرهنگ


”فرهنگ“ را مي‌توان مجموعه‌اي از باورها, آيين‌ها, انديشه‌ها, آداب و رسوم, و ارزش‌هاي حاكم بر يك جامعه دانست. به ديگر سخن, فرهنگ مقوله‌اي است كه در سطح جامعه و گروه, و در تعامل ميان آن‌ها معنا مي‌يابد و شيوه برقراري ارتباط و تعامل را ميان افراد آن جامعه بيان مي‌كند. برمبناي فرهنگ است كه افراد تجارب,‌ تصورات و عقايد خود را با يكديگر مبادله مي‌كنند. فرهنگ را مي‌توان نظامي فكري دانست كه در گفتار و رفتار جامعه متجلي مي‌شود. در يك نگرش كلي و جامع, ”فرهنگ“ شيوه و اسلوب زندگي است. از اين منظر, فرهنگ مقوله‌اي است در حال تحول, كه از بسياري از شرايط اجتماعي, اقتصادي و سياسي حاكم بر جامعه تاثير مي‌پذيرد.

اگر از ديدگاه ”شيوه زندگي“ به فرهنگ بنگريم نمي‌توانيم آن را از مقوله كار و نحوه كسب درآمد جدا بدانيم. كار و فرهنگ همواره و در تمام جوامع بر يكديگر تاثير متقابل داشته‌اند. روش‌‌هاي رايج كسب درآمد تا حد زيادي بر نحوه رفتار افراد و تعامل آن‌ها با يكديگر موثر است. گسترش كارآفريني نيز به عنوان عامل ايجاد اشتغال و توليد ثروت در جامعه, نتايج فرهنگي ويژه‌اي را در پي خواهد داشت كه قابل تامل و بررسي است.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 09-18-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

فرهنگ كارآفريني



ارتباط ميان كارآفريني و فرهنگ, از دو سو قابل بحث است. از يك سو, نتايج كارآفريني است كه بر جامعه تاثير مي‌گذارد و از سوي ديگر, خود فرآيند كارآفريني و فرهنگ حاكم بر آن است كه هم متاثر از مباني فرهنگ جامعه است و هم مي‌تواند در آن تحولات اساسي ايجاد كند.

از يك سو, كارآفريني با ايجاد فرصت‌هاي شغلي و توليد ثروت و بهبود شرايط اقتصادي, پيش‌زمينه‌اي اساسي براي ارتقاي سطح فرهنگي جامعه است. با برآورده‌شدن نيازهاي اوليه معيشتي, زمينه براي بروز نيازهاي عالي‌تر انساني فراهم مي‌شود كه اگر در مسيري درست هدايت شود, به شكوفايي و تعالي انسان‌ها و جامعه مي‌انجامد.

علاوه بر اين نوآوري كه از مشخصه‌هاي اساسي كارآفريني است, منجر به توليد محصولات جديدتر و ارايه خدمات جديدتر و متنوع‌تر شده و به اين ترتيب قدرت انتخاب مردم افزايش يافته و زندگي ساده‌تر مي‌شود. با بالارفتن سطح رفاه و آسايش و افزايش اوقات فراغت, فرصت‌هاي بيشتري براي فعاليت‌هاي فرهنگي ايجاد مي‌شود. اين امر در درازمدت موجب تشكيل و گسترش تشكل‌هاي مردمي مي‌شود كه با هدايت مناسب آن‌ها مي‌توان گام‌هاي بلندي در جهت ارتقاي فرهنگي جامعه برداشت.

از سوي ديگر, نحوه شكل‌گيري و ثمربخشي كارآفريني, روش‌ها و شيوه‌هاي خاصي را مي‌طلبد كه بر پايه باورها و ارزش‌هاي ويژه‌اي استوار شده است. مجموعه اين روش‌ها و باورها را مي‌توان يك فرهنگ تلقي نمود. در واقع فرآيند كارآفريني در بطن خود فرهنگ خاصي را نهفته دارد. اين فرهنگ را مي‌توان همان فرهنگ حاكم بر شركت‌هاي كارآفريني كوچك دانست: مفهوم مشتركي است كه اعضاي شركت پذيرفته‌اند و ارزش‌ها, باورها و روش‌هاي مشتركي است كه بر فعاليت شركت حاكم است. ويژگي‌هاي اين فرهنگ را به طور خلاصه مي‌توان در چند عنوان كلي بيان كرد:



1-3. كارآفريني, فرهنگ دركتغيير و كشف فرصت


كارآفرينان و شركت‌هاي كارآفرين همگام با تغييرات گام برمي‌دارند و مي‌كوشند فرصت‌هاي ايجاد‌شده در جريان اين تغييرات را كشف و از آن‌ها بهره‌برداري كنند. همگامي با تغييرات مستلزم بستري فرهنگي است كه به تغيير بها مي‌دهد و به استقبال آن مي‌رود. بستري كه مي‌تواند در صورت لزوم, رهيافت‌ها و عملكردهاي سنتي و قديمي را كنار گذاشته و رهيافت‌هاي نويني را برگزيند.

در عميق‌ترين لايه‌هاي فرهنگ كارآفريني يك باور اساسي نهفته است و آن اينكه:
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 09-18-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

به زبان ساده, ”كارآفريني“ همان فرآيند تاسيس يك كسب‌وكار (شركت) برمبناي يك فكر و ايده نو است. يك يا گروهي از افراد كه به آن‌ها ”كارآفرين“ مي‌گوييم, فرصتي نوين را كشف كرده ويا خلق مي‌كنند و برپايه آن شركت يا موسسه‌اي خصوصي را بنيان نهاده و دل را به دريا زده و وارد عرصه بازار و رقابت مي‌شوند. كارآفريني نيازمند وجود فرهنگ خاصي است. هر فردي نه توانايي و نه تمايل به كارآفريني دارد. به همين علت و باتوجه به اهميت كليدي كارآفريني در اقتصادهاي نوين (ايجاد شركت‌هاي كوچك و متوسط),‌ كشورهاي مختلف مصممانه برنامه‌هاي مفصلي را براي بسط چنين فرهنگي در جامعه خود تدارك ديده‌اند تا بتوانند همچنان مسير رشد و پويايي‌شان را ادامه دهند. موفق‌ترين كشور در اين زمينه, آمريكا است. متاسفانه در كشور ما, افراد بيشتر روحيه ”كارمندي“ دارند تا كارآفريني و ريسك‌پذيري. اميدواريم مديران كشور بكوشند برمبناي يك برنامه‌ريزي جدي, به ارتقاي فرهنگ كارآفريني در كشور نايل آيند.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 2 نفر (0 عضو و 2 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 04:25 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها