بازگشت   پی سی سیتی > تالار علمی - آموزشی و دانشکده سایت > دانشگاه ها > فنی و مهندسی

فنی و مهندسی در این زیر تالار به بحث و گفتگو در مورد رشته های فنی و مهندسی پرداخته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 02-12-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
جدید بانک مقالات مهندسی عمران

بانک مقالات مهندسی عمران


تميز كردن نماي ساختمان ......




در تميز كردن نماي ساختمان نكاتي را بايد رعايت كرد كه به شرح زير مي باشد :

1- به طور مسلم ، در مواقع بنايي روي سطوح ديوارهاي آجري ، سنگهاي نما ، اندودهاي سيماني و اندودهاي شيميايي ملات پاشيده مي شود كه قبل از سكني گزيدن در ساختمان بايد اين ملاتها از سطح نما گرفته شود.

2- شوره سفيد رنگ در آجرهايي ديده مي شود كه در اثر مكش آب و يا جذب رطوبت ، نمكهاي موجود در گل پخته را به شكل كپك بر سطح آجركاري ساختمان نمايان مي سازند. ابتدا به علت ناچيز بودن آن را جارو مي زنيم . چنانچه شوره زياد باشد ، آن را چند بار با آب و جارو مي شوييم . اگر با شستن برطرف نشد ، با اسيد رقيق و برس سيمي ، شوره هاي حاصله را از نما پاك مي كنيم.

3- در شهرهاي بزرگ صنعتي ، سطوح تمامي بناهايي كه در كنار كارخانه ها قرار دارند ، ممكن است دوده بگيرد . چنانچه دوده چرب نباشد ، با جارو و گردگيري مي توان آن را تميز كرد. اما اگر دوده چرب باشد ، به نسبت غلظت چربي آن از اسيدهاي رقيق تا غليظ استفاده مي كنيم كه پس از مصرف ، فورا بايد سطح نما را با آب بشوييم . قابل توجه اينكه استفاده از اسيد غليظ بايد به اندازه اي باشد كه سطح آجركاري و يا سنگهاي آهكي دچار فرسودگي و خوردگي نشود.

4- زنگ فلزات مانند آهن و مس بر سطح نما اثرات ناهنجاري مي گذارد.

5- رشد خزه ها نيز بر ديوار نما اشكالاتي ايجاد مي كند و بايد زدوده شوند ؛ زيرا ريشه هاي فرعي در بند آجركاري كه ملات خاكي دارد ، اثر مي كند و باعث لقي و جا به جايي آجرها مي شود . همچنين حشرات و باكتريها لابه لاي شاخه ها و برگهاي خزه ها لانه مي كنند و زندگي انسان را دچار مخاطره مي سازند.

6- شوره بر اثر رطوبت موضعي مانند تركيدگي لوله در خاك و ديوار پيش مي آيد و نما را نا زيبا مي سازد كه رفع نقايص آن را در بالا شرح دادم.

7- پاشيدگي قير يا آسفالت در سطح ديوار و نما به هنگام كار كه نحوه برطرف كردن آن ذكر خواهد شد.

8- رنگهاي روغني مانند نقاشيها و شعار نويسي ديواري .

9- دوده قهويه اي و سياه كه از دودكش بخاريها بوجود مي آيد.

10 – نماهاي رنگ آميزي شده كه بر اثر مرور زمان ، لكه لكه و يا بي رنگ مي شوند و در اين حالت ، بايد دوباره رنگ آميزي شوند.

در ادامه به طور كامل موارد ذكر شده را توضيح خواهم داد .....

روش تمز كردن نماي ساختمان :

1- زماني كه جرمه روي نما ناچيز و سطحي است ، مي توانيم روي آن آب بپاشيم و هنگام حركت آب از بالا به طرف پايين ، با سنباده غير سيمي يا مويي و در مواردي سنگساب دستي سطح را سايش دهيم . سپس با آب گرفتن جرمها ، نما را تميز كنيم.

2- اگر جرم روي نما زياد باشد ، يا نما به رنگ روغني آغشته باشد و يا مورد ديوارنويسي واقع شده باشد ، براي تميز كردن آن ، از روش تميز كردن مكانيكي و وزش ماسه اي با فشار دستگاه استفاده مي كنيم . در اين روش ، بايد فشار ماسه اي بحدي باشد كه نما دچار خلل و فرجهاي ريز نكند. معمولا اين روش براي نماهايي مفيد است كه مصالح سخت دارند ؛ مانند سنگ كاريهاي تزئيني . در اين دستگاه ، چهار نوع شلنگ با قطرهاي مختلف وجود دارد كه از آنها براي زدودن جرم استفاده مي شود. لازم به ذكر است كه نوع ماسه هاي به كاررفته در اين عمل بايد غير سيليسي باشد تا براي كارگران زيان آور نباشد و همين طور غبارهايي را كه از ماسه به وجود مي آيد ، پس از پايان كار با آب مي شوييم و تميز مي كنيم . بديهي است كه پاشيدن آب ممكن است از درزها به قسمتهاي داخلي ساختمان اثر كند . در آخر نيز توجه گردد كه برسهاي مكانيكي كه با چرخش و حركت دوراني سطح را تميز مي كنند بايد با دقت انجام شوند تا اولا امواجي در سطح نما بوجود نيايد و ثانيا گرد حاصله براي كارگران زيان آور نباشد.

تميز كردن نما با مواد شيميايي :

برخي از مواد شيميايي و نمكها مي توانند در نما هاي سنگي ، آجري و نما با مصالح ديگر ، خسارت كلي وارد آورند و باعث تخريب آنها و يا به وجود آمدن لكه و حفره هايي در سطوح شوند كه بين آنها به موارد زير اشاره مي كنم :

1- اسيد رقيق فلوئوريدريك : اين اسيد را به مقدار 10% با آب مخلوط مي كنيم و با قلم ، چكته و يا فرچه بر سطحي كه قبلا با آب خيس شده است ، مي ماليم . سپس با برس چرمي سايش مي دهيم و بلافاصله با آب مي شوييم.

2- اسيد فسفريك : براي پاك كردن زنگ آهن ، محلول اسيد فوق را با سمپاش و يا برس به سطحي كه قبلا خيس كرده ايم ، ميزنيم و با برس نرم ديگري بر كحل آن مي كشيم و بلافاصله آن را با آب شستشو مي ئهيم . اين اسيدها سطح شيشه را مي خورند و دچار يخزدگي مي كنند . به اين ترتيب ، جلاي سنگهاي نما در كنار پنجره و يا نماسازي رو كار از بين مي رود . در ضمن ، تخته هاي زير پايي را فاسد و در بعضي موارد سوراخ مي كنند . پاشيدن شدن اسيد مذكور بر دست و بدن سبب سوختگي شديد مي شود.

3- تمز كردن بوسيله بخار آب : با دستگاه ، آب گرم و بخار را بر سطح كار مي پاشيم . برخي از موارد سطح نما در بخار آب حل و شسته مي شود ؛ اما استفاده از اين روش از لحاظ اقتصادي مقرون به صرفه نيست . در آخر نيز نكته اي را بنده يادآوري مي كنم كه قبل از استفاده از مواد شيميايي جهت تميز كردن كل نما ، سطح كوچكي را به طور آزمايشي تميز مي كنيم و پس از اطمينان از اينكه اشكالي پيش نخواهد آمد ، نما را پاك خواهيم كرد. در مواردي ، استفاده از آب تنها ، سبب انتقال نمكها از دل كار بر سطح كار مي شود كه در اين صورت ، سطح كار دائم شوره مي زند.

تمز كردن دوده از نما با شستشو :

1- لكه هايي را كه از دوده بخاري حاصل مي شود ، مي توان با آب گرم و مواد كف كننده ، بويژه صابون شست.

2- چنانچه دوده چرب باشد ، دو تا سه بار شستشو با آب و صابون ، تميز مي شود.

3- چنانچه دوده بسيار چرب باشد ، مي توان از گل " مهل" يا " تالك" و يا " تري كلروراتيلن"

خميري تهيه كرد و بر سطح لكه گذاشت و پس از خشك شدن ، سطح مذكور را با برس تراشيد و چربي غليظ را از آن گرفت. و بايد دقت شود كه اين عمل در هواي آزاد انجام شود تا خطر تنفسي براي كارگران پيش نيايد. لازم به ذكر است كه گرفتگي در دودكشهاي داخلي مانند آبگرمكن و بخاري به علت سطوح غير صيقلي آنهاست . دود در خلل و فرجهاي آنها و بويژه در لوله هاي سيماني نشست و پس از مدتي دودكش را مسدود مي كند . معمولا از پشت بام ، سنگ كيلو را با طنابي محكم به درون سوراخ دودكش مي بنديم و بعد بالا و پايين مي كشيم . با اين عمل ، دوده ها از سوراخ آن بيرون مي ريزد . اگر پارچه زبري نيز اطراف وزنه ببنديم ، جداره دودكش بمراتب بهتر پاك مي شود. در بازار ايران نيز وسيله موجود مي باشد كه مجموعه اي از فنرها و وزنه است كه براي تميز كردن دودكش ها مورد استفاده قرار مي گيرد.

پاك كردن اثرات قير و قطران از روي نماي ساختمان :

1- لكه هاي قير و قطران را مي توان تراشيد و اثرات باقي مانده آن را با خميري كه از تركيب " تالك" و يا " گل مهل" حلالي همچون " تولوئن " و يا " تري كلروراتيلن " و يا " جوهرهاي معدني" به دست مي آيد ، پاك نمود. پس از خشك شدن خمير ، آن را با برس از سطح نما مي تراشيم . به طور مسلم ، چون اين مواد شيميايي است ، كاركردن با آنها با احتياط و دقت لازم انجام شود .

2- هنگام صبح كه هوا خنك است ، با احتياط كامل مي توان با ضربه نوك كاردك ، قير را از سطح كار تراشيد.

3- مي توانيم پارافين را روي محلي كه قير به صورت مذاب و لكه بر سطح آجركاري نشسته است ، بكشيم و لكه ها را پاك كنيم.

4- لوله هاي بخاريهايي كه گالوانيزه نيستند ، در اثر آب باران و برف ، زنگ آبه قهوه اي رنگي در سطح نما ايجاد مي كنند كه با آغشته سازي محل به محلول پارافين ، لكه ها از بين خواهند رفت .

5- اثرات موجود از لكه هاي قهوه اي منگنز را نيز با يك واحد " پراكسيد هيدروژن " و يك واحد " اسيد استيك " كه در چهار واحد آب حل مي كنيم ، مي توانيم از بين ببريم.

6- در تماس چربيهاي مرطوب با نما ، رنگهاي خاكستري و قهوه اي كه از صمغ چوب و يا مازوت خارج مي شود ، بر سطح نما اثر مي كند. براي پاك كردن آنها ، محلول اسيد " اكزوليك " را در چهار واحد آبگرم و داغ حل مي كنيم. سطح رنگي را با محلول به دست آمده آغشته مي كنيم و با مالش برس سيمي ، نگها را از بين مي بريم .

باز هم و باز هم يادآوري مي كنم كه چون مواد مصرفي ، شيميايي هستند بايد اين كارها را با وسايل كامل ايمني و توجه خاص به اصول صحيح انجام داد.
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 02-12-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

همه چيز در مورد پيدايش ترك در ساختمان





افت پي بر اثر عواملي همچون رطوبت و فشارهاي وارده از طبقات ، بي مقاومتي خاك و عملكردهاي آن پيش مي آيد . همچنين نوع مصالح مصرفي و اجراي غيرفني ، سبب نشستهاي پي مي شود . در مجموع ، بر اثر حركات زمين ، اسكلت بنا حركت مي كند و شكستهاي مختلف كه شامل تركهاي عميق و يا معمولي و در مواردي به شكل مويي است ، نمايان مي شود.

موقعيت ترك :

تركهاي عميق : اين تركها گاهي به طور دائمي به وجود مي آيد و دليل آن نشست مرتب پي است كه در اين صورت ، بودن ساكنان در ساختمان خطرناك است.

تركهاي ثابت : معمولا پس از نشست پي ، تحرك ساختمان كم مي شود. اين پديده بر اثر قطع رطوبت و فشرده شدن سطح زير پيش مي ايد. در نتيجه ، شكست و افت ديوارها و اسكلت بنا نيز متوقف ، و حالت ترك ثابت مي شود.

موي تركهاي معمولي : اين تركها در اثر افتهاي كوچك در اسكلت بنا و به واسطه نيروها و در مواردي به علت نوع مصالح اندود به وجود مي ايند. رطوبت ، انقباض و انبساط حاصله در مقابل خشك شدن سطوح مرطوب ، باعث ايجاد تركهاي مويي مي شود.

حالتهاي ترك :

ترك را به شكلهاي مختلف مي توان آزمايش كرد. نوع خطرناك و بدون خطر آنها را به شكلهاي زير مي توان شناسايي كرد:

الف) بند دوقسمت ديوار را كه بر اثر تركهاي عميق از يكديگر جدا شده اند ، با گچ دستي طوري كف كش مي كنيم كه ملات فقط دو قسمت جدا شده را پوشش دهد ؛ يعني در تركها نفوذ نكند

پس از خودگيري و خشك شدن ملات گچ ، چنانچه از ديوار جدا شود ، اسكلت در حال نشست و افت كامل است كه بايد در مورد آن با احتياط رفتار كرد.

ب) در موارد ذكر شده در بالا ، مي توان روي ترك دو قسمت جدا شده ديوار را نوار كاغذي از جنس كاهي نازك به ابعاد 30*3 سانتيمتر به شكل ضربدر (*) با پونز نصب كرد. چنانچه كاغذ پاره شود ، شكست و نشست در ساختمان بسيار خطرناك مي باشد. در اين صورت ، ساختمان بايد از سكنه خالي شود.

ج) در نشستهاي خطرناك ، كلاف پنجره بر اثر نيروي فشار ، اهرم و دفرمه مي شود . به علت بالا بودن ضريب شكنندگي ، شيشه پنجره ها ترك مي خورند و مي شكنند.

د) در افتهاي مداوم پي و مواقع سكوت ، صداهاي "تك تك " كه حاصل ترك مصالح و بويژه اجركاري است ، شنيده مي شود.

روش تعمير تركها :

همانطور كه گفتيم ، بر اثر نشست ، تركهايي به وجود مي آيد كه برخي از آنها مويين و ريز هسنتد . با خالي كردن اطراف آنها و با " كشته كشي " و كشيدن پنبه آب روي سطوح تركهاي مويين آنها گرفته و آماده نقاشي مي شوند.

تركهاي نيمه عميق :

بر اثر حركت پذيري سقف توفال كه از انقباض و انبساط رطوبت و حرارت حاصل مي شوند . تركهايي به وجود مي آيد . اين تركها را با نوك كاردك و ماله خالي مي كنيم و پس از " آماده كشي " و پرداخت كشته و پنبه زني ، تركها را مي گيريم و آماده نقاشي ميكنيم.

تركهاي عميق :

اطراف ترك را با تيشه مي تراشيم و سپس درز آن را كاملا خالي مي كنيم. كاربردن گچ دستي و كف كش كردن ، درون ترك را پر و سطح آن را با گچ آماده صاف مي كنيم . سپس با گچ كشته و پنبه اب ، سوح آن را كاملا پرداخت و آماده نقاشي مي كنيم.

توجه شود : چون سطح كشته كشي در بعد بيشتري انجام مي شود تا خطر كپ كردن به وجود نيايد ، بابد اصولي را به كاربرد تا سطح ترك از اطراف به شكل پخ از گچكاري و اندود برداشته شود تا عمق ترك در سطحي عريض پيوند شود. به اين عمل اصطلاحا " پرداخت كردن ، كشته و همسطح كردن با زمينه در گچكاري قديمي " مي گويند.

ترك در تقاطع ديوار :

ديوارها بر اثر نداشتن پيوند با هشت گير ترك مي خورند . در مواقعي نشست و شكست ديوارها ، تركها كاملا باز و رويت مي شوند . در بعضي موارد ، اين تركها بسيار عميق هستند ؛ به طوري كه مي توان دست را در درون آنها حركت داد . در اين حالت ، چنين عمل مي كنيم :

1- سطح ترك را از دو طرف كاملا با تيشه مي تراشيم ، و پس از جارو ، سطوح آن را كاملا مرطوب مي كنيم .

2- چنانچه لازم باشد ، كنارهاي ترك را با قلم و چكش چند سانتيمتر بازتر مي كنيم تا نشست گچ با عمق بيشتري انجام شود.

3- ملات گچ تيزون را شلاقي در درون ترك مي كوبيم تا سطح ترك كاملا پر شود.

4- پس از پر كردن ترك به شكل سرتاسري و كف كش كردن گچ تيزون ، اندود گچ و خاك را اجرا مي كنيم.

5- در صورت نياز ، ترك را شمشه گيري مي كنيم تا در سطح گچكاري يكنواختي به وجود آيد.

6- با گچ آماده و سپس گچ كشته ، سطح اندود را " سفيدكاري" مي كنيم و با پنبه آب زدن براي پرداخت ، گچكاري را خاتمه مي دهيم.

توجه شود: چنانچه در محل تقاطع ديوار ديوار ابزار گرد زده شود ، يعني ماهيچه به وجود آيد ، ترك مجددي پيش نخواهد آمد .

ترك در نعل درگاه :

به علتهاي زير ، نعل درگاه و سوح زير آن مي شكنند :

الف) در اثر نشست ستون زير نعل درگاه ، به علت اهرم شدن آن ، برش افقي به وجود آيد.

ب) برشهاي عمودي به خاطر وجود پيوند و اثر نيروهاي فشاري در امتداد تير نعل درگاه و برشهاي طولي بعد از مقدار گير نعل درگاه به وجود مي آيد كه در هر دو حالت ، جداره تركها را مي تراشيم ، باز مي كنيم و سپس گرد آن را مي گيريم . بهد ، محل مرطوب شده را با اصطلاحا گچ تيزون ( زودگير) پر مي كنيم و زمينه را با كشته كشي آماده مي سازيم و سپس تركها را به ترتيب ترميم و تعمير مي كنيم.


پيوند در تركهاي عميق :

چنانچه ترك عميق باشد ، رجهاي بريده شده را از دو طرف به اندازه يك نيمه ، خالي مي كنيم و با به كاربردن ملات مرغوب و اجرهاي راسته مقاوم ، سطح ترك را در عزض ديوار با رعايت پيوند ، كامل مي گيريم و سپس مبادرت به اندودكاري مي كنيم. در اين صورت ، اثر ترك كلي محو مي شود. در بعضي موارد ترك به حدي است كه از بيرون نور و اشيا قابل رويت مي شود .

به طور مسلم ، اين ترك و شكست و نشست از پي شروع مي شود و تا بالاترين قسمت ساختمان ادامه مي يابد كه براي تعمير ان ، به اينصورت عمل مي كنيم : مسير ترك را در كفسازي دنبال مي كنيم و با برداشتن كفسازي به پي مي رسيم . تعمير از پي شروع مي شود . پاز كرسي چيني ، جداره ترك را جهت به وجود آوردن پيوند خالي مي كنيم . پس از بنايي ترك مذكور ، در عمق ديوار اندود و سفيدكاري انجام مي دهيم.

رفع ترك اطراف ستونهاي فلزي :

در اجراي اسكلت فلزي كنار ستون فلزي ، هر 60 سانتيمتر ، ميلگرد با برگشت به صورت l خوابيده به نام علمي كيليبس به معناي گيره ، چفت و بست ، پهلو گرفتن و سفت كردن است . آهنگر اسكلت ساز آن را اصطلاحا كلمس مي گويد . حدودا به قطر نمره 16 ميليمتر و به طول 50 سانتيمتر و برگشت ( گونيا زاويه 90 درجه ) حدود 12 سانتيمتر پاجوش به قطر كافي اتصال مي شود. اين اجرا ديوار آجري را با ستون فلزي به طور اصولي پيوند و اتصال مي دهد. اجراي اصولي اين روش يه اين شرح است كه كيليپس زا به دو ستون مقابل و در راستاي يكديگر جوش مي دهيم . سپس ، با ميلگرد راستاي هم قطر و با رعايت اورلپ به دو كيليپس جوش مي دهيم . توجه گردد كه چنانچه فاصله دو ستون فلزي مقابل از 3 متر بيشتر باشد ، بايد از وجود وادار ، فلزي مانند سپري جهت نصب بين دو ستون استفاده كنيم. سپس ، كيليپس گذاري بين ستونها و وادار را در راستاي يكديگر انجام دهيم . بهد هم سفتكاري ديوار را اجرا كنيم. باز هم توجه گردد كه چنانچه فاصله تير زيرين و تير فوقاني در قاب ، مرتفع و بيشتر از ارتفاع 3 متر باشد ، بايد از وجود تير فرعي غير باربري مانند نبشي استفاده كنيم . به طور مسلم ، اتصال تير فرعي با وادار و اجراي كليپس گذاري در مجموعه ذكر شده ، سفتكاري را با اسكلت فلزي كاملا درگير مي سازد. با اين روش اولا وجود تركها در موقع نشست از بين خواهد رفت ؛ ثانيا در مقابل زلزله و تحركات زمين ، ديوارهاي ساختمان و به خصوص ديوارهاي خارجي نگهداري مي شوند كه از براي تعمير چنين عمل مي كنيم :

1- سطح اندود رويه ، آستر روي ستون و دو ديوار متصل به ستون فلزي را به عرض 100 سانتيمتر و در شرايط محدود حتي به عرضي كمتر ، جمع اوري مي كنيم .

2- به فاصله و ارتفاع هر 60 سانتيمتر از ذدو ديوار ، كناره ستون را در يك رج افقي به اندازه 50 سانتيمتر خالي مي كنيم.

3- عمل كليپس گذاري را در دو رج خالي شده با ستون فلزي از ميلگرد حداقل نمره 16 با جوش مطمئن و كافي انجام مي دهيم.

4- محل خالي را با ملات مرغوب و آجر نيم لايي آبخور به طور اصولي انجام مي دهيم تا شكاف گرفته شود.

5- پس از جارو زدن سطح تراشيده شده و آب پاشيدن به ان ، ميخ سر كج را به فاصله هر 25 سانتيمتر طوري مي كوبيم كه 5/1 سانتيمتر با سطح ستون و سفتكاري فاصله داشته باشد.

6- توري گالوانيزه به عرض 80 سانتيمتر را توسط سيم آرماتور بندي با قلاب مطمئن و محكم به ميخهاي سركج مي بنديم .

7- اندود آستر را طوري انجام مي دهيم كه توري در وسط ملات قرار گيرد و اندود را مسلح سازد.

8- پس از آستر ، عمل سفيدكاري و لكه گيري و سپس رنگ و روغن را انجام مي دهيم.

با اين روشهايي كه در بالا توضيح دادم چنانچه نشست به وجود آيد ، ديگر ترك در كناره ستون فلزي به وجود نخواهد آمد.
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 02-12-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

مزاياي سقف تيرچه بلوك





در زير مهمترين ويژگيهاای اين نوع سقف در مقايسه با سقف تيرآهن – طاق ضربی و دال بتنی يکپارچه آمده است:

1) به علت مصرف بلوک تو خالی و حذف بتن ناحيه کششی در مصرف بتن صرفه جويی می شود.

2) به علت توليد تيرچه و بلوک در کارخانه نيروی انسانی کمتری مورد نياز است .

3) وزن تيرچه ها کم است به طوريکه توسط کارگران قابل نصب است و در طبقات کم نياز به جرثقيل نيست .

4) به علت پيش ساخته بودن تيرچه و بلوک نصب سقف بسيار آسان و سريع خواهد بود .

5) قالب بندی زير سقف فقط به شمع بندی و نصب چهار تراش در فاصله های معين جهت تامين تکيه گاههای موقت تيرچه ها محدود میشود .

6) به طور يکپارچه بتن ريزی می شود و بتن کمتری نسبت به سقفهای بتن آرمه معمولی مورد نياز است .

7) مقاومت سقف اجرا شده با تيرچه بلوک در برابر نيروهای افقی ( باد – زلزله ) بسيار خوب است .

8) به علت تو خالی بودن بلوک سقف عايق حرارتی و صوتی خوبی است .

9) به علت مسطح بودن زير سقف در مقايسه با طاق ضربی ضخامت نازک کاری به حداقل می رسد و بار مرده سقف کمتر می شود .

10) با توجه به مصرف كم فولاد از نظر اقتصادي مناسب است .
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 02-12-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

نکات اجرایی ساختمان سازی




1. براي اندازه گيري عمليات خاكي در متره و برآورد از واحد متر مكعب استفاده مي شود.

2. آجر خطائي ، آجري است كه در اندازهاي 5×25×25 سانتيمتر در ساختمانهاي قديمي براي فرش كف حياط و غيره بكار مي رفت.

3. چنانچه لازم باشد در امتداد ديواري با ارتفاع زياد كه در حال ساختن آن هستيم بعدا ديوار ديگري ساخته شود بايد لاريز انجام دهيم.

4. هرگاه ابتدا و انتهاي يك ديوار در طول ديوار ديگري بهم متصل شود ، به آن ديوار در تلاقي گفته مي شود.

5. در ساختمانهاي مسكوني (بدون زيرزمين)روي پي را معمولا بين 30 تا 50 سانتي متر از سطح زمين بالاتر مي سازند كه نام اين ديوار كرسي چيني است.

6. قوس دسته سبدي داراي زيبايي خاصي بوده و در كارهاي معماري سنتي استفاده مي شود.

7. حداقل ارتفاع سرگير در پله 2 متر مي باشد.

8. ويژگيهاي سقف چوبي :الف)قبلا عمل كلافكشي روي ديوار انجام مي گيرد ب)عمل تراز كردن سقف در كلاف گذاري انجام مي شود ج)فاصله دو تير از 50 سانتيمتر تجاوز نمي كند د)تيرها حتي الامكان هم قطر هستند.

9. گچ بلانشه كندگير بوده ولي داراي مقاومت زياد مانند سيمان سفيد است.

10. به سيمان سفيد رنگ معدني اكسيد كرم اضافه مي كنند تا سيمان سبز به دست آيد.

11. سنگ جگري رنگ كه سخت ، مقاوم و داراي رگه هاي سفيد و در سنندج و خرم آباد فراوان است.

12. دستگاه كمپكتور ، دستگاهي است كه فقط سطوح را ويبره مي كند ، زير كار را آماده و سطح را زير سازي مي كند.

13. عمل نصب صفحات فلزي (بيس پليتها) در زمان 48 ساعت بعد از بتن ريزي صورت مي گيرد.

14. زماني كه خاك (زمين) بسيار نرم بوده و مقاومت آن كمتر از يك كيلوگرم بر سانتيمتر مربع باشد از فونداسيون پي صفحه اي استفاده مي گردد.

15. قطر دايره بتون خميري ، بر روي صفحه مخصوص آزمايش آب بتون ، حدود 30 تا 35 سانتيمتر مي باشد.

16. حدود درجه حرارت ذوب شدن خاك آجر نسوز 1600 درجه مي باشد.

17. نام آجري كه از ضخامت نصف شده باشد ، آجر نيم لايي ناميده مي شود.

18. نام ديوارهاي جداكننده و تقسيم پارتيشن نام دارد.

19. عمل برداشتن خاك كف اطاق و ريختن و كوبيدن سنگ شكسته بجاي آن را بلوكاژ مي گويند.

20. زمين غير قابل تراكم هوموسي ناميده مي شود.

21. عمق پي هاي خارجي يك ساختمان در مناطق باران خيز حداقل 50 سانتيمتر است.

22. نام فضاي موجود بين دو رديف پله چشم ناميده مي شود.

23. در سقف هاي چوبي حداكثر فاصله دو تير 50 سانتيمتر است.

24. سيمان نوع اول براي ديوارها و فونداسيونهاي معمولي استفاده ميگردد.

25. اكسيد آهن را براي تهيه سيمان قرمز رنگ ، با كلينگر سيمان سفيد آسياب مي كنند.

26. نام ديگر لوله هاي سياه بدون درز مانسمان نام دارد.

27. سريعترين و عملي ترين وسيله اجراي اتصالات ساختمان ،پلها و نظاير جوش مي باشد.

28. حاقل درجه حرارت براي بتن ريزي 10 درجه مي باشد.

29. ضخامت اندود سقف با ملات گچ و خاك بايد بين 1 تا 2 سانتيمتر باشد.

30. اندود زير قيروگوني ، ماسه سيمان است.

31. چنانچه گودبرداري از سطح زمين همسايه پائين تر باشد ، حداكثر فاصله شمعها 5/2 متر مي باشد.

32. در پي كني هاي كم عمق در زمين هاي ماسه اي حدود زاويه شيب 30 تا 37 درصد مي باشد.

33. براي ايجاد مقاومت مناسب در طاق ضريس حداقل خيز قوس بايد 3 سانتيمتر باشد.

34. لوله هاي مانسمان سياه و بدون درز ، گاز رساني

35. در بتون ريزي ديوارها و سقفها ، صفحات قالبي فلزي مناسب ترند.

36. از اسكديپر براي خاكبرداري ، حمل ، تخليه و پخش مواد خاكي استفاده مي گردد.

37. اتصال ستون به فونداسيون به وسيله ستكا انجام مي گيرد.

38. براي لوله كشي فاضلاب يهتر است از لوله چدني استفاده گردد.

39. پر كردن دو يا سه لانه از تيرآهن لانه زنبوري در محل تكيه گاهها جهت ازدياد مقاومت برشي است.

40. بهترين و با استفاده ترين اتصالات در اسكلت فلزي از نظر استحكام و يك پارچگي اتصالات با جوش است.

41. ارتفاع كف داربست جهت اجراي طاق ضربي تا زير تيرآهن سقف برابر است با قدبنا+پنج سانتيمتر.

42. در ساختمانهاي مسكوني كوچك (يك يا دو طبقه) قطر داخلي لوله هاي گالوانيزه براي آب رساني بايد 2/1 اينچ باشد.

43. وجود سولفات سديم،پتاسيم و منيزيم محلول در آب پس از تركيب با آلومينات كلسيم و سنگ آهك موجود در سيمان سبب كم شدن مقاومت بتون مي گردد.

44. زمان نصب صفحات بيس پليت معمولا بايد 48 ساعت پس از بتون ريزي فونداسيون انجام شود.

45. براي ساخت بادبند بهتر است از نبشي ، تسمه ، ناوداني و ميلگرد استفاده گردد.

46. هدف از شناژبندي كلاف نمودن پي هاي بنا به يكديگر و مقاومت در برابر زلزله مي باشد.

47. سقفهاي كاذب معمولا حدود 30 تا 50 سانتيمتر پايين تر از سقف اصلي قرار مي گيرد.

48. قلاب انتهايي در ميلگردهاي يك پوتربتوني براي عامل پيوند بيشتر آرماتور در بتون مي باشد.

49. حد فاصل بين كف پنجره تا كف اطاق را دست انداز پنجره ميگويند.

50. در ساخت كفراژ ستونها ، قالب اصلي ستون بوسيله چوب چهارتراش مهار مي گردد.

51. طول پله عبارت است از جمع كف پله هاي حساب شده با احتساب يك كف پله بيشتر.

52. آجر جوش بيشتر در فونداسيون مورد استفاده قرار مي گيرد.

53. اثر زنگ زدگي در آهن با افزايش قليايت در فلز نسبت مستقيم دارد.

54. از امتيازات آجر لعابي صاف بودن سطوح آن ، زيبايي نما ، جلوگيري از نفوز آب مي باشد.

55. در كوره هاي آجرپزي بين خشتها صفحه كاغذي قرار مي دهند.

56. بهترين نمونه قطعات كششي ضلع تحتاني خرپاها مي باشد.

57. تيرهاي بتن آرمه، خاموتها(كمربندها) نيروي برشي را خنثي مي كنند.

58. چسبندگي بتون و فولاد بستگي به اينكه آرماتورهاي داخل بتون زنگ زده نباشد.

59. شيره يا كف بتون زماني رو مي زند كه توسط ويبره كردن هواي آزاد داخل بتون از آن خارج شده باشد.

60. آلوئك در اثر وجود دانه هاي سنگ آهن در خشت خام در آجرها پديدار مي گردد.

61. خشك كردن چوب به معني گرفتن شيره آن است.

62. لغاز به معني پيش آمدگي قسمتي از ديوار.

63. مقدار كربن در چدن بيشتر از سرب است.

64. لوله هاي آب توسط آهك خيلي زود پوسيده مي شود.

65. آجر سفيد و بهمني در نماي ساختمان بيشترين كاربرد را دارد.

66. آجر خوب آجري است كه در موقع ضربه زدن صداي زنگ بدهد.

67. لاريز يعني ادامه بعدي ديوار بصورت پله پله اتمام پذيرد.

68. كرم بندي هميشه قيل از شروع اندود كاري گچ و خاك انجام مي گيرد.

69. براي خم كردن ميلگرد تا قطر 12 ميليمتر از آچار استفاده مي گردد.

70. اسپريس يعني پاشيدن ماسه و سيمان روان و شل روي ديوار بتوني.

71. براي ديرگيري گچ ساختماني از پودر آهك شكفته استفاده مي گردد.

72. مشتو يعني ايجاد سوراخهائي در سطح خارجي ديوارها جهت ساختن داربست.

73. بتون معمولا پس از 28 روز حداكثر مقاومت خود را به دست مي آورد.

74. پيوند هلندي از اختلاط پيوندهاي كله راسته و بلوكي شكل مي گيرد.

75. وجود بند برشي در پيوند مقاومت ديوار را ضعيف مي كند.

76. كاملترين پيوند از نظر مقاومت در مقابل بارهاي فشاري وارده پيوند بلوكي مي باشد.

77. قپان كردن در اصطلاح يعني شاقولي نمودن نبش ديواره.

78. خط تراز در ساختمان براي اندازه برداريهاي بعدي و مكرر در ساختمان است.

79. ضخامت و قطر كرسي چيني در ساختمانها بيشتر از ديوارهاست.

80. پارتيشن ميتواند از جنس چوب ، پلاستيك و فايبرگلاس باشد.

81. از ديوارهاي محافظ براي تحمل بارهاي افقي و مايل استفاده مي شود.

82. ملات باتارد از مصالح ماسه ، سيمان و آهك ساخته مي شود.

83. مقدار عمق سطوح فونداسيونها از زمين طبيعي در همه مناطق يكسان نيست.

84. ملات ساروج از مصالح آهك ، خاكستر ، خاك رس ، لوئي و ماسه بادي ساخته مي شود.

85. ملات در ديوار چيني ساختمان حكم چسب را دارد.

86. ملات آبي اگر بعد از ساخته شدن از آب دور نگهداشته شود فاسد مي گردد.

87. در مجاورت عايقكاري (قيروگوني)از ملات ماسه سيمان استفاده مي شود.

88. براي ساخت ملات باتارد آب + سيمان 250+آهك 150+ ماسه

89. پيه دارو تركيبي از مصالح آهك ، خاك رس ، پنبه و پيه آب شده

90. ابعاد سرندهاي پايه دار 1 تا 5/1 عرض و طول 5/1 تا 2 متر .

91. معمولا براي كرم بندي ديوارهاي داخلي ساختمان(اطاقها) از ملات گچ و خاك استفاده مي شود.

92. طرز تهيه گچ دستي يا گچ تيز عبارت است از مقداري آب + گچ بااضافه مقداري سريش.

93. وجود نمك در ملات كاه گل موجب ميشود كه در آن گياه سبز نشود.

94. هنگام خودگيري حجم گچ 1 تا 5/1 درصد اضافه مي شود.

95. گچ كشته يعني گچ الك شده ورزداده + آب.

96. اندودهاي شيميايي در سال 1948 كشف شد كه تركيب آن پرليت ، پنبه نسوز مواد رنگي و ميكا مي باشد كه بعد از 8 ساعت خشك ميشوند و بعد از دو تا سه هفته استحكام نهايي را پيدا مي كنند و در مقابل گرما ، سرما و صدا عايق بسيار خوبي هستند.

97. سراميك بهترين عايق صوتي است ، زيرا سلولهاي هوايي بسته اي دارد كه ضخامت آن 6 تا 10 ميليمتر است.

98. آكوسيت نيز عايق خوبي براي صداست.

99. اندازه سرندهاي چشم بلبلي 5 ميليمتر است.

100. سرند سوراخ درشت به سرند ميليمتري مشهور است.

101. اندودهاي هوايي يعني اندودي كه در مقابل هوا خودگيري خود را انجام مي دهند.

102. تركيب اندود تگرگي يا ماهوئي پودر سفيد سنگ + سيمان رنگي +آب (در حالت شل) مي باشد.

103. وقتي با سنگ سمباده و آب روكار سيماني را مي شويند تا سنگهاي الوان خود را نشان دهند به اصطلاح آب ساب شده مي گويند.

104. كار شيشه گذاري در آب ساب و شسته انجام مي گيرد.

105. فرق اندود سقف با ديئار در فضاهاي بسته (مانند اطاق) اين است كه اندود سقف سبك و ديوارها معمولي مي باشد.

106. مهمترين عامل استفاده از اندود در سقف هاي چوبي محافظت از آتش سوزي مي باشد.

107. سقفهايي با تيرآهن معمولي طاق ضربي و بتني مسلح در درجه حرارت 400 تا 500 درجه تغيير شكل پيدا مي كنند.

108. ضخامت اندود گچ و خاك حدودا 2 سانتيمتر است.

109. توفال تخته 30 تا 40 سانتيمتري كه تراشيده و سبك است.

110. علت ترك اندود در سقفهاي چوبي افت تيرهاست.

111. سقف كاذب در مقابل گرما ، سرما ، رطوبت و صدا عايق خوبي به حساب مي آيد.

112. در زير سازي سقف جهت اجراي اندود در كنار دريا از ني بافته شده بيشتر استفاده مس شود.

113. توري گالوانيزه در نگهداري پشم شيشه در سقفهاي سبك ، سطح ديوارهاي قيراندود و سطح تيرآهنهاي سقف كاربرد دارد.

114. مصرف ميلگرد جهت اجراي زير سازي سقفهاي كاذب 9 عدد در هر متر مربع مي باشد.

115. موارد اصلي استفاده از سقفهاي كاذب بيشتر به منضور كم كردن ارتفاع ، عبور كانالها و لوله ها و زيبايي آن مي باشد كه شبكه آن حتما بايد تراز باشد.

116. بهتر است در سقفهاي بتوني ميله هاي نگهدارنده سقف كاذب قبل از بتون ريزي كار گذاشته شود.

117. در سقفهاي كاذب مرتبط با هواي آزاد(مانند بالكن) اندود گچ + موي گوساله و آهك استفاده مي شود.

118. شالوده در ساختمان يعني پي و فونداسيون.

119. ابعاد پي معمولا به وزن بنا و نيروي وارده ، نوع خاك و مقاومت زمين بستگي دارد.

120. در نما سازي سنگ ، معمولا ريشه سنگ حداقل 10 سانتيمتر باشد.

121. در فشارهاي كم براي ساخت فونداسيونهاي سنگي از ملات شفته آهك استفاده مي شود و براي ساخت فونداسيونهايي كه تحت بارهاي عظيم قرار مي گيرند از ملات ماسه سيمان استفاده مي شود.

122. در ساختمان فونداسيونهاي سنگي پر كردن سنگهاي شكسته را ميان ملات اصطلاحا پر كردن غوطه اي مي نامند.

123. پخش بار در فونداسيون سنگي تحت زاويه 45 درجه انجام مي گيرد.

124. در ساختمانهاي آجري يك طبقه براي احداث فونداسيون اگر از شفته آهكي استفاده شود اقتصادي تر است.

125. در پي هاي شفته اي براي ساختمانهاي يك تا سه طبقه 100 تا 150 كيلو گرم آهك در هر متر مكعب لازم است.

126. اصطلاح دو نم در شفته ريزي يعني تبخير آب و جذب در خاك.

127. معولا سنگ مصنوعي به بتن اطلاق مي شود.

128. زاويه پخش بار فنداسيون بتني نسبت به كناره ها در حدود 30 تا 45 درجه مي باشد.

129. بتن مكر براي پر كردن حجمها و مستوي كردن سطوح كاربرد دارد.

130. مهمترين عمل ويبراتور دانه بندي مي باشد.

131. معمولا بارگذاري در قطعات بتني بجز تاوه ها پس از هفت روز مجاز مي باشد.

132. از پي منفرد بيشتر در زمينهاي مقاوم استفاده مي شود.

133. بتون مسلح يعني بتن با فولاد.

134. از نظر شكل قالبندي براي فونداسيونها قالب مربع و مسطيل مقرون به سرفه مس باشد.

135. پي هاي نواري در عرض ديوارها و زير ستونها بكار مي رود و در صورتيكه فاصله پي ها كم باشد و با ديوار همسايه تلاقي نمايد پي نواري بيشترين كاربرد را دارد.

136. در آسمان خراشها ، معمولا از پي ژنرال فونداسيون استفاده مي شود و وقتي از اين نوع پي در سطحي بيش از سطح زير بنا استفاده شود زمين مقاوم و بارهاي وارده بيش از تحمل زمين است.

137. هرگا فاصله پي ها از هم كم بوده يا همديگر را بپوشند يا يك از پي ها در كنار زمين همسايه قرار گيرد از پي هاي مشترك استفاده مي شود.

138. اصطلاح ژوئن درز انبساط است.

139. ميتوان به جاي دو پي با بار مخالف از پي ذوزنقه اي استفاده كرد.

140. بهترين و مناسب ترين نوع پي در مناطق زلزله خيز پي راديه ژنرال است.

141. در اجراي شناژبندي جهت اتصال به فونداسيون معمولا شناژها از بالا و پايين همسطح هستند.

142. در كفراژبندي پي چهارگوش از نظر سرعت و اجرا اقتصادي تر است.

143. در عايق بندي از گوني استفاده مي كنيم ،زيرا از جابجايي قير جلوگيري مي كند و حكم آرماتور را دارد كه در پشت بام از جلو ناودان به بعد پهن مي شودكه در 2 لايه گوني انجام مي گيردكه گوني ها در لايه بعدي نسبت به لايه قبل با زاويه 90 درجه برروي هم قرار مي گيرند.

144. زير قيروگوني از اندود ملات ماسه سيمان استفاده مي شود كه بعضي از مهندسان در زير قير اندود ملات ماسه آهك استفاده مي كنند كه در اينصورت قيروگوني فاسد مي شود.

145. از قلوه سنگ (ماكادام) در طبقه هم كف مي توانيم بجاي عايق كاري استفاده كنيم كه ضخامت آن حدود 40-30 سانتيمتر خواهد بود.

146. اگر در عايقكاري ، قير بيش از حد معمول مصرف شود باعث مي شود قير در تابستان جابجا شود.

147. عايقكاري قيروگوني مي بايست از سر جانپناه حدودا 20 سانتيمتر پايينتر شروع شود و قيروگونيي كه روي جانپناه كشيده مي شود براي جلوگيري از نفوذ بارش با زاويه است.

148. سطح فونداسيون به اين دليل عايق مي شود كه از مكش آب توسط ملات ديوار چيني ها به بالا جلوگيري ميكند.

149. در عايقكاري عمودي روي ديوارهاي آجري بهتر است كه از اندود ماسه سيمان استفاده شود.

150. اصطلاح زهكشي يعني جمع كردن و هدايت آب ،كه فاصله آبروها در زهكشي بايد به حدي باشد كه به پي ها نفوذ نكند.

151. اگر توسط سفال زه كشي كنيم بايد حتما درز قطعات را با ملات پركنيم.

152. حداقل شيب لوله هاي زه كشي به سمت خوضچه 2 تا 4 درصد مي باشد.

153. حداقل شيب لوله هاي فاضلاب 2 درصد است.

154. براي جلوگيري از ورود بو به داخل ساختمان ، شترگلو را نصب مي كنند.

155. عليترين نوع لوله كشي فاضلاب از نوع چدني مي باشد كه با اين وجود در اكثر ساختمانها از لوله هاي سيماني استفاده مي شود كه ضعف اين لوله ها شكست در برابر فشارهاي ساختمان مي باشد.

156. سنگ چيني به سبك حصيري رجدار بيشتر در ديوار و نما سازي استفاده مي شود.

157. ضخامت سنگهاي كف پله و روي دست انداز پنجره 5/4 سانتيمتر مي باشد.

158. جهت اتصال سنگهاي نما به ديوار استفاده از ملات ماسه سيمان و قلاب مناسبتر مي باشد كه جنس قلابها از آهن گالوانيزه مي باشد.

159. سنگ مسني معمولا در روي و كنار كرسي چيني نصب مي شود و زواياي اين سنگ در نماسازي حتما بايستي گونياي كامل باشد.

160. در نما سازي طول سنگ تا 5 برابر ارتفاع آن مي تواند باشد.

161. معمولا 30 درصد از سنگهاي نما بايستي با ديوار پيوند داشته باشند كه حداقل گير سنگهاي نما سازي در داخل ديوار 10 سانتيمتر است.

162. در بنائي دودكشها باستي از مخلوطي از اجزاء آجر استفاده شود.

163. در علم ساختمان دانستن موقيعت محلي ، استقامت زمين ، مصالح موجود ، وضعيت آب و هوايي منطقه براي طراحي ساختمان الزامي مي باشد.

164. در طراحي ساختمان ابتدا استقامت زمين نسبت به ساير عوامل الويت دارد و لازم به ذكر مقاومت خاكهاي دستي همواره با زمين طبيعي جهت احداث بنا هرگز قابل بارگذاري نيست.

165. زمينهاي ماسهاي فقط بار يك طبقه از ساختمان را مي تواند تحمل كند.

166. هنگام تبخير آب از زير پي هاي ساختمان وضعيت رانش صورت مي گيرد.

167. زميني كه از شنهاي ريز و درشت و خاك تشكيل شده دج ناميده مي شود كه مقاومت فشاري زمينهاي دج 10-5/4 كيلوگرم بر سانتيمتر مربع مي باشد.

168. مطالعات بر روي خاك باعث مي گردد وضع فونداسيون ، ابعاد و شكل آن بتوانيم طراحي كنيم.

169. در صحرا براي آزمايش خاك از چكش و اسيد رقيق استفاده مي گردد.

170. سيسموگراف همان لرزه نگار است.

171. خاكي كه برنگ سياه قهوه اي باشد مقاومتش بسيار عالي است كه نفوذ آب در آنها كم و به سختي انجام مي گيرد.

172. سنداژيا گمانه زني همان ميله زدن در خاك و برداشت خاك از زمين مي باشد.

173. اوگر همان لوله حفاري است.

174. خاك چرب به رنگ سبز تيره و داراي سيليكات آلومينيوم آبدار است.

175. معيار چسبندگي خاك اين است درصد دانه هاي آن كوچكتر از 002/0 ميليمتر باشد.

176. اصطلاحا خاك مرغوب زد نامگذاري مي شود.

177. براي جلوگيري از ريزش بدنه و ادامه پي كني و همين طور جلوگيري از نشست احتمالي ساختمان همسايه و واژگوني آن و جلوگيري از خطرات جاني بايد ديوار همسايه را تنگ بست كه تحت زاويه 45 درجه انجام مي گيرد.

178. ديوار اطراف محل آسانسور معمولا ازمصالح بتون آرمه مي سازند.

179. پي سازي كف آسانسور معمولا 40/1 متر پايين تر از كفسازي است.

180. قديمي ترين وسيله ارتباط دو اختلاف سطح بواسطه شيب را اصطلاحا رامپ مي گويند كه حداكثر شيب مجاز آن 12 درصد مي باشد كه ات 5/2 درصد آن را ميتوان افزايش داد.

181. براي ساختن پله گردان بيشتر از مصالح بتون آرمه و آهن استفاده مي شود.

182. پله معلق همان پله يكسر گيردار است.

183. پله آزاد در ورودي ساختمان به حياط يا هال و نهار خوري استفاده مي شود.

184. پله هاي خارجي ساختمان حتي الامكان مي بايست آجدار باشد.

185. به فضاي موجود بين دو رديف پله چشم پله مي گويند.

186. فواصل پروفيل هاي جان پناه پله 12-7 سانتيمتر مي باشد.

187. شاخكهاي فلزي جتنپناه بهتر است كه از پهلو به تير آهن پله متصل شود.

188. سرگير يا حدفاصل بين دو رديف پله كه رويهم واقع مي شوند حداقل 2 متر مي باشد.

189. طول پله مساوي است با تعداد كف پله منهاي يك كف پله.

190. پيشاني پله به سنگ ارتفاع پله اطلاق مي شود.

191. براي جلوگيري از سرخوردن در پله لب پله ها را شيار و اجدار مي سازند و گاهي اوقات لاستيك مي كوبند

192. اتصال پله هاي بالا رونده به دال بتني (پاگرد) يه روي دال بتني متصل مي شوند ولي پله هاي پايين رونده در دال بتني بايستي به مقابل دال بتني وصل شوند.

193. اجراي جانپناه پله معمولا با مصالح چوبي زياتر مي باشد.

194. پله هايي كه مونتاژ مي شوند به پله هاي حلزوني معروف هستند.

195. از نظر ايمني اجراي پله فرار با مصالح بتني مناسبتر است.

196. تيرهاي پوشش دهنده بين دو ستون (روي پنجره ها و درب ها ) نعل درگاه نام دارد كه انتقال بار توسط آن يكنواخت و غي يكنواخت است.

197. گره سازي در چهار چوبهاي درب و پنجره و دكوراسيون بكار مي رود.

198. تحمل فشار توسط بتن و تحمل كشش توسط فولاد را به اصطلاح همگن بودن بتن و فولاد مي نامند.

199. بالشتك بتوني در زيرسري تيرآهن هاي سقف مصرف مي شود كه جنس آن مي تواند فلزي ، بتوني زير سري و بتوني مسلح باشد.

200. در اجراي تير ريزي سقف با تيرآهن ، مصرف بالشتك كلاف بتني و پليت مناسبتر است.

201. بالشتك هاي منفرد زيرسري ، حداقل ريشه اش از آكس تير ريزي سقف 25 سانتيمتر است.

202. اجراي مهار تير ريزي سقف با ميلگرد معمول تر مي باشد.

203. براي تراز كردن تير ريزي سقف بايد بوسيله سيمان همه در يك افق ترازي قرار گيرد.

204. طاق ضربي از نظر ضخامت به سه دسته تقسيم مي شودكه معمول ترين آن نيم آجره مي باشد كه مهمترين عامل مقاومت در طاق ضربي خيز قوس مناسب است.

205. در زمستان پس از دوغاب ريزي طاق ضربي ، بلافاصله بايستي كف سازي كامل روي سقف انجام شود.

206. اگر هوا باراني باشد پس از اتمام طاق ضربي نبايد دوغاب ريخت.

207. سقفهاي بتني قابليت فرم(شكل) گيري بهتري دارند.

208. وظيفه انسجام و انتقال نيروها در سقفهاي بتني بعهده آرماتور مي باشد.

209. اودكادر سقف هاي بتني به منظور خنثي كردن نيروي برشي بكار مي رود.

210. بطور نسبي عمل بتون ريزي بين دو تكيه گاه مي بايست حداكثر طي يك روز عملي شود.

211. از ويژگي هاي سقفهاي مجوف سبكي آن است كه در اين سقف ها آرماتور گذاري بصورت خرپا مي باشد.

212. تفاوت سقف هاي پيش فشرده با سقف هاي مجوف سفالي كشيده شدن آرماتورها مي باشد.

213. حداقل زمان بريدن ميلگردها در سقفهاي پيش تنيده معمولا 7 روز مي باشد.

214. نيروي كششي ذخيره شده در آرماتور سقفهاي پيش تنيده عامل خنثي كننده نيروي فشاري است.

215. در سقفهاي مجوف هنگامي از تيرهاي دوبل استفاده مي شود كه دهانه و طول تير زياد باشد.

216. قبل از ريختن پوشش بتون در اجراي تيرچه بلوكها ابتدا مي بايست سطح تيرچه و بلوك مرطوب شود.

217. اصطلاحا ميش گذاري در بتن مسلح آرماتورهاي شبكه نمره كم اطلاق مي گردد.

218. حداكثر فاصله دو تير در سقفهاي چوبي 50 سانتيمتر مي باشد.

219. معمولا زمان باز كردن قالبهاي مقعر در سقف هاي بتوني 5 روز مي باشد.

220. استفاده از قالبندي مقعر بتني در سقفهاي اسكلت فلزي و بتني معمولتر است.

221. كابلهاي برق در سقفهاي مقعر داخل لوله هاي فولادي تعبيه مي شود.

222. در ساختمان هايي كه بيشتر مورد تهديد آتش سوزي بهتر است نوع بنا بتني باشد.

223. در كارخانه هاي صنعتي معمولا از سقف اسپيس دكس استفاده مي شود.

224. اصطلاحا مفهوم سرسرا همان سقف نورگير است.

225. در شيشه خورهاي نورگير سقف براي فضاهاي وسيع از سپري استفاده ميشود زيرا از خمش در طول جلوگيري مي كند.

226. مهمترين مزيت سقفهاي كاذب آكوستيك بر ساقفهاي كاذب عايق در برابر صدا مي باشد.

227. مهمترين مزيت سقفهاي كاذب آلومينيومي عدم اكسيداسيون آن مي باشد.

228. روش جلوگيري از زنگ زدگي آرماتور در بتن اين است كه جرم آن را مي گيريم و داخل بتن قرار مي دهيم.

229. اتصال سقف كاذب در راستاي ديوارها باعث پيش گيري از جابجايي سقف و تركهاي موئين خواهد شد.

230. قرنيز يكطرفه آب را به يك سمت منتقل مي كند و هنگامي از قرنيز دو طرفه هنگامي استفاده مي شود كه دو طرف ديوار آزاد باشد.

231. قرنيز حتما بايد آبچكان داشته باشد كه آبچكان شياره زير قرنيز مي باشد.

232. قرنيزي كه توسط آجر چيده مي شود هره چيني مي نامند.

233. قرنيز پاي ديوارهاي داخلي به منظور جلوگيري از مكش آب توسط گچ و … و جلوگيري از ضربه ها و خراشها استفاده مي شود و حتما بايد آبچكان داشته باشد.
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 02-12-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

مراحل ساخت فنداسيون ساختمان هاي اسكلت فلزي





نكات اجرايي زير سازي پي :

فرض كنيد يك پروژه اسكلت فلزي را بخواهيم به اجرا در آوريم ، مراحل اوليه اجرايي شامل ساخت پي مناسب است كه در كليه پروژه ها تقريبا يكسان اجرا مي شود ، اما قبل از شرح مختصر مراحل ساخت پي ، بايد توجه داشت كه ابتدا نقسه فنداسيون را روي زمين پياده كرد و براي پياده كردن دقيق آن بايستي جزئيات لازم در نقشه مشخص گرديده باشد. از جمله سازه به شكل يك شيكه متشكل از محورهاي عمود بر هم تقسيم شده باشد و موقعيت محورهاي مزبور نسبت به محورها يا نقاط مشخصي نظير محور جاده ، بر زمين بر ساختمان مجاور و غيره تعيين شده باشد.( معمولا محورهاي يك امتداد با اعداد 3،2،1و... شماره گذاري مي شوند و محورهاي امتداد ديگر با حروف c-b-a و ... مشخص مي گردند. همچنين بايد توجه داشت ستونها و فنداسيونهايي را كه وضعيت مشابهي از نظر بار وارد شده دارند ، با علامت يكسان نشان مي دهند : ستون را با حرف c و فنداسيون را با حرف f نشان ميدهند . ترسيم مقاطع و نوشتن رقوم زير فنداسيون ، رقوم روي فنداسيون ، ارتفاع قسمت هاي محتلف پي ، مشخصات بتن مگر ، مشخصات بتن ، نوع و قطر كلي كه براي بريدن ميلگرد ها مورد نياز است بايد در نقشه مشخص باشد. قبل از پياده كردن نقشه روي زمين اگر زمين ناهموار بود يا داراي گياهان و درختان باشد ، بايد نقاط مرتفع ناترازي كه مورد نظر است برداشته شود و محوطه از كليه گياهان و ريشه ها پاك گردد.سپس شمال جغرافيايي نقشه را با جهت شمال جغرافيايي محلي كه قرار است پروژه در آن اجرا شود منطبق مي كنيم ( به اين كار توجيه نقشه مي گويند) پس از اين كار ، يكي از محورها را (محور طولي يا عرضي ) كه موقيعت آن روي نقشه مشخص شده است ، بر روي زمين ، حداقل با دو ميخ در ابتدا و انتها ، پياده مي كنيم كه به اين امتداد محور مبنا گفته مي شود ؛ حال ساير محورهاي طولي و عرضي را از روي محور مبنا مشخص مي كنيم ( بوسيله ميخ چوبي يا فلزي روي زمين ) كه با دوربين تئودوليت و براي كارهاي كوچك با ريسمان كار و متر و گونيا و شاغول اجرا مي شود. حال اگر بخواهيم محل فنداسيون را خاكبرداري كنيم به ارتفاع خاكبرداري احتياج داريم كه حتي اگر زمين داراي پستي و بلندي جزئي باشد نقطه اي كه بصورت مبنا (b.m) بايد در محوطه كارگاه مشخص شود ( اين نقطه بوسيله بتن و ميلگرد در نقطه اي كه دور از آسيب باشد ساخته مي شود).

نكات فني و اجرايي مربوط به خاكبرداري: داشتن اطلاعات اوليه از زمين و نوع خاك از قبيل : مقاومت فشاري نوع خاك بويژه از نظر ريزشي بودن ، وضعيت آب زير زميني ، عمق يخبندان و ساير ويژگيهاي فيزيكي خاك كه با آزمايش از خاك آن محل مشخص مي شود ، بسيار ضروري است. در خاكبرداري پي هنگام اجرا زير زمين ممكن است جداره ريزش كند يا اينكه زير پي مجاور خالي شود كه با وسايل مختلفي بايد شمع بندي و حفاظت جداره صورت گيرد ؛ به طوري كه مقاومت كافي در برابر بارهاي وارده داشته باشد يكي از راه حلهاي جلوگيري از ريزش خاك و پي ساختمان مجاور، اجراي جز به جز است كه ابتدا محل فنداسيون ستونها اجرا شود و در مرحله بعدي ، پس از حفاري تدريجي ، اجزاي ديگر ديوار سازي انجام گيرد.

نكات فني و اجرايي مربوط به خاكريزي و زير سازي فنداسيون : چاههاي متروكه با شفته مناسب پر مي شوند و در صورت برخورد محل با قنات متروكه ، بايد از پي مركب يا پي تخت استفاده كرد يا روي قنات را با دال بتن محافظ پوشاند. از خاكهاي نباتي براي خاكريزي نبايد استفاده كرد . ضخامت قشرهاي خاكريز براي انجام تراكم 15 تا 20 سانتيمتر است . براي انجام تراكم بايد مقداري آب به خاك اضافه كنيم و با غلتكهاي مناسب آن را متراكم نمايي ، البته خاكريزي و تراكم فقط براي محوطه سازي و كف سازي است و خاكريزي زير فنداسيون مجاز نمي باشد. در برخي موارد ، براي حفظ زير بتن مگر ، ناچار به زير سازي فنداسيون هستيم ، اما ممكن است ضخامت زير سازي كم باشد ( حدود 30 سانتيمتر ) در اين صورت مي توان با افزايش ضخامت بتن مگر زير سازي را انجام داد و در صورت زياد بودن ارتفاع زير سازي ، مي توان با حفظ اصول فني لاشه چيني سنگ با ملات ماسه سيمان انجام داد.

بتن مگر چيست؟

بتن با عيار كم سيمان زير فنداسيون كه بتن نظافت نيز ناميده مي شود معمولا به ضخامت 10 تا 15 سانتيمتر و از هر طرف 10 تا 15 سانتيمتر بزرگتر از خود فنداسيون ريخته ميشود.

قالب بندي فنداسيون چگونه است؟

قالب بندي بايد از تخته سالم بدون گره به ضخامت حداقل 5 . 2 سانتيمتر يا ورقه هاي فلزي صاف يا از قالب آجري (تيغه 11 سانتيمتري آجري يا 22 با اندود ماسه سيمان براي جلوگيري از خروج شيره بتن ) صورت گيرد. لازم به يادآوري است كه پي هاي عادي مي توان با قرار دادن ورقه پلاستيكي ( نايلون) در جداره خاكبرداري از آن به عنوان قالب استفاده كرد.

تذكر: در آرماتور بندي فاصله ميله گردها تا سطح آزاد بتن در مورد فنداسيون نبايد از 4 سانتيمتر كمتر باشد.

منبع : جزوه آقای مهندس غضنفری
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 02-12-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

چگونگي اجراء و نصب پيچهاي مهاري ( بولت) و صفحه كف ستوني (Baseplate)




ابتدا دلايل استفاده از صفحه كف ستوني و بولت را توضيح مي دهم :

ستونهاي يك ساختمان اسكلت فلزي ، نقش انتقال دهنده بارهاي وارد شده را به فنداسيون (به صورت نيروي فشاري ، كششي ، برشي يا لنگر خمشي) به عهده دارند. در اين ميان ، ستون فلزي با صفحه اي فلزي كه از يك سو با ستون و از سوي ديگر با بتن درگير شده است روي فنداسيون قرار مي گيرد. توجه به اينكه ستون فلزي به علت مقاومت بسيار زياد تنشهاي بزرگي را تحمل مي كند و بتن قابليت تحمل اين تنشها را ندارد ؛ بنابراين صفحه ستون واسطه اي است كه ضمن افزايش سطح تماس ستون با پي ، سبب مي گردد توزيع نيروهاي ستون در خد قابل تحمل براي بتن باشد. كار اتصال صفحه زير ستوني با بتن بوسيله ميله مهار (بولت Bolt) صورت مي گيرد و براي ايجاد اتصال ، انتهاي آن را خم مي كنيم و مقدار طول بولت را محاسبه تعيين مي كند. تعداد بولت ها بسته به نوع كار از دو عدد به بالا تغيير مي كند ، حداقل قطر اين ميله هاي مهاري ميلگرد نمره 20 است ؛ در حالي كه صفحه تنها فشار را تحمل مي كنر ، بولت نقش عمده اي ندارد و تنها پايه را در محل خود ثابت نگه مي دارد . نكته مهم هنگام نصب ستون بر روي صفحه تقسيم فشار اين است كه حتما انتهاي ستون سنگ خورده و صاف باشد تا تمام نقاط مقطع ستون بر روي صفحه بيس پليت بنشيند و عمل انتقال نيرو بخوبي انجام پذيرد . از آنجا كه علاوه بر فشار ، لنگر نيز بر صفحه زير ستوني وارد مي شود ، طول بولت بايد به اندازه اي باشد كه كشش وارد شده را تحمل نمايد كه اين امر با محاسبه تعيين خواهد شد.

انواع اتصال ستون به شالوده :

جزئيات اتصال ستون فلزي به شالوده بتني به نيروي موجود در پاي ستون بستگي دارد . در ستون با انتهاي مفصلي فقط نيروي فشاري و برشي از ستون به شالوده منتقل مي شوند. اگر بخواهيم لنگر خمشي را نيز به شالوده منتقل نماييم ، در ان صورت ، نياز به طرح اتصال مناسب براي اين كار خواهيم داشت كه اتصال گيردار خوانده مي شود.

روش نصب پيچهاي مهاري :

به طور كلي ، دو روش براي نصب پيچهاي مهاري وجود دارد :

الف) نصب پيچهاي مهاري در موقع بتن ريزي شالوده ها : در اين روش ، پيچها را در محلهاي تعيين شده قرار مي دهند و موقيعت آنها را به وسيله مناسبي تثبيت مي كنند ؛ سپس اطرافشان را با بتن مي پوشانند . روشهاي گوناگوني براي تثبيت پيچهاي مهاري در محل خود وجود دارد كه صورت زير توضيح خواهم داد :

روش اول : ابتدا بوسيله صفحه اي نازك مشابه با ورق كف ستوني كه شابلن يا الگو ناميده مي شود . قسمت فوقاني بولت و قسمت پايين را بوسيله نبشي به يكديگر مي بنديم تا مجموعه اي بدون تغيير شكل به دست آيد ؛ آن گاه محورهاي طولي و عرضي صفحه الگو را با مداد رنگي ( گچ و يا رنگ) مشخص مي كنيم ؛ سپس بوسيله ريسمان كار يا دوربيت تئودوليت با ميخهاي كنترول محور كلي فنداسيون را در جهتهاي طولي و عرضي به دست مي آوريم و به كمك شخصي با تجربه در موقيعت مناسب آن قرار مي دهيم. ( محور طولي و عرضي صفحه شابلن بر محور طولي و عرضي كلي فنداسيون منطبق مي شود و در ارتفاع صحيح و به صورت كاملا تراز نصب مي گردد.) سپس به وسيله قطعات آرماتور آن را به ميلگردهاي شبكه آرماتور فنداسيون يا به قطعات ورقي (كه در بتن قرارداده اند ) جوش (منتاژ) داده مي شود ؛ به گونه اي كه هنگام بتن ريزي ، صفحه از جاي خود حركتي نداشته باشد. بايد دقت داشته باشيم كه در موقع بتن ريزي ، هوا در زير صفحه شابلن ، محبوس نسود . براي اين منظور ، معمولا سوراخ بزرگي در وسط شابلن تعبيه مي كنند كه وقتي بتن از اطراف زير صفحه را پر مي كند ، هوا از راه سوراخ خارج گردد و با بيرون زدن بتن از وسط صفحه ، از پر شدن كامل زير آن اطمينان حاصل شود.

روش دوم : صفحه تقسيم فشار پيش از بتن ريزي پي به طور دقيق در محل خود قرار مي گيرد و بوسيله آن بولت ها در جاي خود ثابت مي شوند . پس از بتن ريزي ، صفحه را از جاي خود خارج مي كنند و در كارگاه به طور مستقيم به پاي ستون متصل مي نمايند و پس از نصب ستون به همراه صفحه مهذه ها را محكم مي بندند. در اين حالت ، هر صفحه اي بايد كاملا علامت گذاري شود تا هنگام نصب اشتباهي رخ ندهد.

روش سوم : صفحه را قدري بالاتر از محل اصلي خود نگه مي دارند تا محل ميله هاي مهار به طور دقيق تعيين شود ؛ سپس ميله مهارها را ثابت مي كنند و عمل بتن ريزي را انجام مي دهند ؛ در حالي كه صفحه هنوز در جاي خود ثابت است . پس از پايان يافتن بتن ريزي صفحه را در تراز مورد نظر نگه مي دارند . اين عمل را مي توان به وسيله مهره هاي فلزي در زير صفحه اي كه ميله مهارها از درون آنها عبور كرده اند با پيچتندن و تنظيم آنها تا تراز لازم انجام داد. سپس فاصله هاي بين دو صفحه و روي بتن پي با ملات ماسه شسته و سيمان به نسبت يك حجم سيمان به دو حجم ماسه كاملا پر مي گردد يا از ماسه سيمان نرم (گروت) استفاده مي گردد.

ب) نصب پيچهاي مهاري پس از بتن ريزي شالوده : در اين روش ، در محل پيچهاي مهاري به وسيله قالب در داخل بتن فضاي خالي ايجاد مي كنند كه اين قالب جعبه ناميده مي شود . ميلگردي در بتن قرار مي دهيم ، پس از گرفتن و سخت شدن بتن شالوده ، جعبه را از محل خود خارج مي كنيم ؛ سپس پيچ مهاري را در محل خود درگير با آرماتور قرار مي دهيم و تنظيم مي كنيم و اطراف آن را با بتن ريزدانه ( با حفظ اصول بتن ريزي) پر مي كنيم . لازم به يادآوري است جعبه اي كه براي ايجاد فضاي خالي لازم براي نصب پيچ مهاري به كار مي رود ، بايد چنان طرح ريزي و ساخته شده باشد كه به سادگي و در حد امكان ، بدون ضربه زدن ، شكستن و خرد كردن از داخل بتن خارج شود. براي اين منظور مي توان از جعبه هايي كه قطعات آنها به صورت كام و زبانه متصل مي شوند يا از جعبه هاي لولايي و ساير اقسام جعبه ها استفاده كرد . در مواردي كه از پيچهاي مهاري با قلاب انتهايي و ركاب يا از پيچهاي مهاري با انتهاي كلنگي استفاده مي شود . براي سزعت بخشيدن به كار ، از جعبه هاي ساخته شده يا ورقهاي فولادي كه در درون بتن باقي مي مانند ، استفاده مي شود . بايد توجه داشت كه اين شيوه كار بيشتر براي فنداسيون ماشين آلات صنعتي در كارخانجات كاربرد دارند . لازم به ذكر است در بعضي مواقع براي اتصال كف ستون به شالوده ، به جاي پيچهاي مهاري از ميلگردها يا تسمه هايي استفاده مي كنند كه به ورق كف ستون جوش داده مي شوند كه به اين صورت مي باشد كه معمولا در موقع بتن ريزي ، مجموع ورق كف ستونها و مهارها را در شالوده كار مي گذارند ، پس از گرفتن و سخت شدن بتن ، ستون را روي ورق كف ستون قرار مي دهند و جوشكاري مي كنند.

محافظت كف ستونها و پيچهاي مهاري ( مهره و حديده ):

كف ستون ها از جمله قطعات ساختماني هستند كه اغلب در معرض اثر شديد رطوبت قرار دارند و بايد به نحو مطلوب حفاظت شوند . در ساختمانهاي معمولي و به طور كلي در ساختمانهايي كه پس از پايان يافتن كار اسكلت فلزي ديگر نيازي به بازديد و تنظيم كف ستونها نيست ، اطراف كف ستون را با بتن پر مي كنند و در صورتي كه قبل از بتن ريزي سطوح فولادي خوب تميز شده و كا جوش يا زغال جوش برداشته شده باشد ، بتن به فولاد مي چسبد و آن را كاملا محافظت مي كند . در بعضي ديگر از ساختمانها ، كف ستونها را نظير ساير قطعات به وسيله رنگ محافظت مي كنند . در ساختمانهاي صنعتي كه امكان باز كردن و نصب مجدد آنها وجود دارد ، با مواد قيري مخلوط با ماسه نرم از كف ستون ها حفاظت مي شود ؛ همچنين براي تميز ماندن حديدهاي پيچهاي مهاري و دوري از آسيب ديدگي بايد قبل از بتن ريزي فنداسيون ، قسمت حديدها به وسيله پلاستيك يا گوني يا سيم مناسب بسته شده ، پوشش مناسب صورت گيرد .

منبع : مهندس غضنفری
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 02-12-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

جزئيات و نكات اجرايي ستونها به صورت مختصر



تعريف ستون فلزي :

ستون عضوي است كه معمولا به صورت عمودي در ساختمان نصب مي شود و يارهاي كف ناشي از طبقات به وسيله تير و شاهتير به آن منتقل مي گردد و سپس به به زمين انتقال مي يابد.

شكل ستونها :

شكل سطح مقطع ستونها معمولا به مقدار و وضعيت بار وارد شده بستگي دارد. براي ساختن ستونهاي فلزي از انواع پروفيلها و ورقها استفاده مي شود.عموما ستونها از لحاظ شكل ظاهري به دو گروه تقسيم مي شوند:


1- نيمرخ (پروفيل) نورد شده شامل انواع تيرآهنها و قوطيها : بهترين پروفيل نورد شده براي ستون ، تيرآهن با پهن يا قوطيهاي مربع شكل است؛ زيرا از نظر مقاومت بهتر از مقاطع ديگر عمل مي كند.ضمن اينكه در بيشتر مواقع عمل اتصالات تيرها به راحتي روي آنها انجام مي گيرد.

2- مقاطع مركب : هرگاه سطح مقطع و مشخصات يك نيمرخ (پروفيل ) به تنهايي براي ايستايي ( تحمل بار وارد شده و لنگر احتمالي ) يك ستون كافي نباشد ، از اتصال چند پروفيل به يكديگر ، ستون مناسب آن (مقاطع مركب ) ساخته مي شود.


چگونگي ساخت ستون (مقاطع مركب):

ستونها ممكن است بر حسب نياز با تركيب و اتصالات متنوع از انواع پروفيلهاي مختلف ساخته شوند ، اما رايجترين اتصال براي ساخت ستونها سه نوع است :

1- اتصال دو پروفيل به يكديگر به طريقه دوبله كردن : ابتدا دو تيرآهن را در كنار يكديگر و بر روي سطح صاف به هم چسبيده گردند ؛ سپس دو سر و وسط ستون را جوش داده و ستون برگردانده شده و مانند قبل جوشكاري صورت مي گيرد ؛ آن گاه ستون معكوس و در قسمت وسط ، جوشكاري مي شود . همين كار را در سوي ديگر ستون انجام مي دهند و به ترتيب جوشكاري ادامه مي يابد تا جوش مورد نياز ستون تامين گردد. اين شيوه جوشكاري براي جلوگيري از پيچش ستون در اثر حرارت زياد جوشكازي ممتد مي باشد . در صورتيكه در سرتاسز ستون به جوش نيازي نباشد ، دست كم جوشها بايد به اين ترتيب اجرا گردد :

الف) حداكثر فاصله بين طولهاي جوش در طول ستون به صورت غير ممتد از 60 سانتيمتر تجاوز نكند.

ب) طول جوش ابتدايي و انتهايي ستون بايد برابر بزرگترين عرض مقطع باشد و به طور يكسره انجام گيرد.

ج) طول موثر هر قطعه از جوش منقطع نبايد از 4 برابر بعد جوش يا 40 ميليمتر كمتر باشد.

د) تماس ميان بدنه دو پروفيل نبايد از يك شكاف 5/1 ميليمتري بيشتر ، اما از 6 ميليمتر كمتر باسد ؛ ضمنا بررسيهاي فني نشان دهد مه مساحت كافي براي تماس وجود ندارد ؛ در آن صورت ، اين بادخور بايد با مصالح پر كننده مناسب شامل تيغه هاي فولادي با ضخامت ثابت پر شود.

2- اتصال دو پروفيل با يك ورق سراسري روي بالها : در مقاطع مركبي كه ورق اتصال بر روي دو نيمرخ متصل مي شود تا مقاطع مركب تشكيل بدهد ؛ فاصله جوشهاي مقطع (غير ممتد) كه ورق را به نيمرخها متصل مي كند ، نبايد از 30 سانتيمتر بيشتر شود . اندازه حداكثر فاصله فوق الذكر در مورد فولاد معمولي به صورت t22 كه t در آن ضخامت ورق است در مي آيد.

3- اتصال دو پروفيل با بستهاي فلزي (تسمه) : متداولترين نوع ستون در ايران ستونهاي مركبي است كه دو تيرآهن به فاصله معين از يكديگر قرار مي گيرد و قيدهاي افقي يا چپ و راست اين دو نيمرخ را به هم متصل مي كند ؛ البته بستهاي چپ و راست كه شكلهاي مثلثي را به وجود مي آورند ، داراي مقاومت بهتري نسبت به قيدهاي موازي مي باشند.در مورد اينگونه ستونها ، بويژه ستون با قيد موازي مسائل زير را بايستي رعايت كرد :

الف) ابعاد بست (وصله ) افقي ستون كمتر از اين مقادير نباشد:

L : طول وصله حداقل به فاصله مركز تا مركز دو نيمرخ باشد .

B : عرض وصله از 42 درصد طول آن كمتر نباشد .

T : ضخامت وصله از 35/1 طول آن كمتر نباشد.

ب) در اطراف كليه وصله ها و در سطح تماس با بال نيمرخها عمل جوشكاري انجام گيرد (مجموع طول خط جوش در هر طرف صفحه نبايد از طول صفحه كمتر شود) .

ج) فاصله قيدها و ابعاد آن بر اساس محاسبات فني تعيين مي شود.

د) در قسمت انتهايي ستون ، بايد حتما از ورق با طول حداقل برابر عرض ستون استفاده كرد تا علاوه بر تقويت پايه ، محل مناسبي براي اتصال بادبندها به ستون به وجود آيد.

ه) در محل اتصال تير يا پل به ستون لازم است قبلا ورق تقويتي به ابعاد كافي روي بالهاي ستون جوش شده باشد.


روش نصب نبشي بر روي كف ستونها (بيس پليت) براي استقرار ستون


هنگام محاسبه ابعاد كف ستونها بايد حداقل فاصله ميله مهاري از لبه كف ستون و محل جاگذاري نبشي با ضخامت جوش لازم براي نگه داشتن ستون ، همچنين ضخامت پليت انتهايي ستون و ابعاد ستون را با دقت بررسي كرد ؛ سپس با توجه به موارد ياد شده ، به نصب نبشي و استقرار ستون به اين صورت اقدام نمود . بر روي بيس پليت ها محل كف ستون و محل آكس را كنترل مي كنيم ؛ سپس نبشيهاي اتصال را به صورت عمود بر هم بر روي بيس پليت جوش داده ، آنگاه ستون را مستقر و اقدام به نصب دگر نبشيهاي لازم كرده و آنها را به بيس پليت جوش مي دهيم . از مزاياي عمود بر هم بودن دو نبشي روي بيس پليت علاوه بر سرعت عمل و استقرار بهتر به علت تماس مستقيم ستون به بال نبشي ، اتصال جوشكاري به گونه اي درست تر و اصولي تر صورت مي گيرد . روشن است كه قبل از جوشكاري بايد ستونها را هم محور و قائم نموده و عمود بودن در دو جهت كنترل گردد . پس از نصب ستونها با توجه به ارتفاع ستون و آزاد بودن سر ستون ممكن است تا زمان نصب پلها ، ستونها در اثر شدت باد و وزن خود حركتهايي داشته باشند كه احتمالا تاثير نا مطلوب و ايجاد ضعف در جوشكاري و اتصالات كف ستونها خواهد داشت . به اين سبب ، بايد پس از نصب ، فورا به مهاربندي موقت ستونها به وسيله ميلگرد يا نبشي بصورت ضربدري اقدام كرد.

طويل كردن ستونها :

سازهاي فلزي را اغلب در چندين طبقه احداث مي كنند ، طول پروفيلها براي ساخت ستون محدود است . با در نظر گرفتن بار وارده و دهانه بين ستونها و نحوه قرار گرفتن ستونهاي كناري ، مقاطع مختلفي براي ساخت ستونها به دست مي ايد. ممكن است در هر طبقه ، ابعاد مقطع ستون با طبقه ديگر تفاوت داشته باشد ؛ بنابراين ، بايد اتصال مقاطع با ابعاد مختلف براي طويل كردن با دقت زيادي انجام شود . محل مناسب براي وصله ستونها به هنگام طويل كردن آنها حداقل در ازتفاع 45 تا 60 سانتي متر بالاتر از كف هر طبقه يا 6/1 ارتفاع طبقه مي باشد. اين ارتفاع اندازه حداقلي است كه از نظر دسترسي به محل اجراي جوش و نصب اتصالات مورد نياز براي ادامه ستون يا اتصال بادبند لازم است.

نحوه طويل كردن ستونها :

ابتدا سطح تماس دو ستون را به خوبي گونيا مي كنند و با سنگ زدن صاف مي نمايند تا كاملا در تماس با يكديگر يا صفحه وصله قرار گيرد . در صورتي كه پروفيل دو ستون يكسان نباسد ، بايد اختلاف دو نمره ستون را با گذاردن صفحات لقمه (هم سو كننده) بر ستون فوقاني را پر نمود ؛ سپس صفحه وصله را نصب كرد و جوش لازم لازم را انجام داد . اگر ابعاد مقطع دو نيمرخ كه به يكديگر متصل مي شوند ، تفاوت زياد داشته باشند ، به طوري كه قسمت بزرگي از سطح آن دو در تماس با يكديگر قرار نگيرد ، در اين صورت بايد يك صفحه تقسيم فشار افقي بين دو نيمرخ به كار برد . اين صفحه معمولا بايد ضخيم انتخاب شود تا بتواند بدون تغيير شكل زياد ، عمل تقسيم فشار را انجام دهد. كليه ابعاد و ضخامت صفحه و مقدار جوش لازم را بايد طبق محاسبه و بر اساس نقشه هاي اجرايي انجام داد.

ستونها با مقاطع دايره اي :

معمولا مقاطع لوله اي (دايره اي ) از قطر 2 تا 12 اينچ براي ستونها بيشتر مورد استفاده قرار مي گيرند. مقطع لوله در مواقعي كه بوسيله اتصال جوش باشد ، آسانتر به كار مي رود . كاربرد لوله بيشتر در پايه هاي بعضي منابع هوايي ، دكلهاي مختلف و خرپاهاي سبك است . اين مقطعها به طور كلي مقاومترند ، براي اينكه ممان انرسي انها در تمام جهات يكسان است . با تغيير ضخامت مقاطع لوله اي مي توان اينرسي هاي مختلف را به دست آورد.

انحراف مجاز پس از نصب ستون :

همان طور كه گفتم ، ستونها بايد كاملا شاغول بوده و علاوه بر آن ، از محور كلي كه در نقشه آكس بندي مشخص شده است ، نبايد انحرافي بيش از آنچه در آيين نامه ها تعيين سده داشته باشد. در اين جدول ميزان انحراف مجاز ستونها در نگام نصب ، مشخص گرديده است :

قطعه ساختماني حداكثر انحراف

ستون با ارتفاع h انحراف موقعيت مكاني

محور ستون از محور انتخاب شده

آن در سطح اتكاي ستون .................................................. .............. 5 - +

انحراف محور ستون در انتهاي فوقاني آن از خط شاغول................. 25- + <=1000/H

انحراف از خط شاغول در اثر خم شدن ستون (شكم دادن)............... 15- + <=1000/H
پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 02-12-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

شرح مختصري از شاهتيرها و تيرهاي پوششي



شاهتيرها ( پلها) :

شاهتيرها عضوهاي فلزي افقي اصلي هستند كه با اتصالات لازم به ستونها متصل مي شوند و به وسيله آنها بار طبقات به ستونها انتقال مي يابد. شاهتيرهاي فلزي ممكن است به صورتهاي زير به كار روند :

الف) تيرهاي معمولي بصورت تك يا دوبله

ب ) تيرآهن بال پهن

ج ) تيرآهن معمولي با ورق تقويتي روي بالها و يا بال و جان

د ) پلهاي لانه زنبوري از تيرآهن معمولي يا تيرهاي بال پهن كه بصورت مفصل در همين مجموعه توضيح خواهم داد.

ه ) تير ورق (گيردار) تركيب تيرآهن معمولي با ورق يا تيرآهن بال پهن با ورق و يا از تركيب ورقها درست مي شود

و ) خرپاها

ساخت پلها و شاهتيرها : هرگاه در شاهتيرهاي فلزي به جاي تير تكي از تيرهاي دوبله استفاده شود ، بايد دو تير در محل بالها به يكديگر به گونه اي مطلوب اتصال داشته باشند . چنانچه پلها (شاهتيرها ) براي لنگر خمشي موجود كفاف ندهد ، آنها را با اضافه كردن تسمه يا ورق تقويت مي نمايند . در مورد ورق تقويتي در تيرهاي معمولي بايد نكات زير را رعايت كرد :

1 ) حداكثر ضخامت ورق تقويتي 8/0 ضخامت بال تير باشد .

2 ) ورقهاي تقويتي به طول كامل با بالها تماس و اتصال داشته باشد.

3 ) ضخامت جوش 75/0 ضخامت ورق باشد.

4 ) ورق تقويتي از هر دو طرف و در قسمت عرض نيز جوش گردد.

پلهاي مركب :

در بارهاي سنگين و احتمالا دهانه زياد كه پروفيل استاندارد موجود در بازار كافي يا اقتصادي نباشد ، همچنين مقطع نير لانه زنبوري كه با تسمه يا ورق تقويت شده است ، براي بار وارد شده و دهانه خمش كافي نباشد ، از تيرهاي مركب استفاده مي شود كه تير مركب در چندين حالت استفاده مي شود :

1 ) تير مركبي كه از بريدن پروفيلهاي معمولي ايراني از وسط جان تير و اتصال صفحه و ورق مناسب به دو قسمت بريده شده ساخته مي شود . اين روش براي پروفيلهاي نمره 20 به بالا اقتصادي خواهد بود .

2 ) تير مركبي كه از سه صفحه ( قطعات تقويتي ) تشكيل مي شود. در اين حالت ، در پروفيلهاي معمولي از فولاد جان تير نسبت به فولاد بالها براي مقابله با خمش چندان استفاده نمي شود ، بلكه سعي مي گردد ، حتي المكان ، جان تير را نازكتر و ارتفاع آن را زياد كنند.

اتصالات ساده تير به ستون و شاهتير :

اين اتصالات بر دو نوع است :

1 ) اتصال با جفت نبشي جان : معمولا دو عدد نبشي را در كارخانه به جان تير جوش مي دهند . جوشهاي بين نبشي و ستون يا شاهتير را در كارگاه در روي كار انجام مي دهند . معمولا نبشيهاي اتصال را به اندازه 10 تا 12 ميليمتر از انتهاي جان تير فاصله آزاد مي گذارند تا اگر تير در حدود رواداريهاي مجاز بلند باشد ، بدون بريدن سر آن و تنها با جابه جا كردن نبشي آن را نصب كنند.

2 ) اتصال با نبشي نشيمن : اين نوع اتصال را در عكس العملهاي نسبتا كوچك تا حدود 15 تن به كار مي برند . نبشي نشيمن عمل نصب و تنظيم تير را آسان مي كند . اين نبشي را معمولا قبلا در كارخانه يا پاي كار در ارتفاع لازم به ستون جوش مي دهند و بعد تير روي آن سوار و به آن جوش مي شود . در اين اتصال ، نبشي كمكي ديگري در بالاي تير نصب و جوش مي شود كه در محاسبه در مقابل عكس العملهاي تكيه گاه به حساب نمي آيد و عمل آن تنها ثابت كردن تير در محل خود و تامين تكيه گاه عرضي و جلوگيري از غلتيدن آن است . سعي مي شود كه اتصال با نبشي نشيمن تا حد امكان انعطاف پذير باشد تا از آزادي دوران تير در تكيه گاه جلوگيري نشود و در حقيقت ، اتصال ساده و مفصلي باشد تا در تكيه گاه ايجاد لنگر نكند . معمولا عرض نشيمن گاه نبايد از 5/7 سانتيمتر كمتر باشد . در آيين نامه aisc عرض استاندارد را 10 سانتيمتر براي نشيمن انتخابكرده اند . براي اين منظور نبشي فوقاني را با ابعاد ظريف و فقط دو لبه انتهايي بالها آن را ( در امتداد عرض بال تير ) جوش مي دهند . لازم به ذكر است كه وقتي عكس العمل زيادتر از حد تحمل نبشي گردد ، مي توان از نبشي تقويت شده با مقطع t استفاده كرد . ضخامت صفحه نشيمن گاه در حدود ضخامت بال تير انتخاب مي شود . استفاده از صفحات تقويت كننده زير يك نشيمن به صورت مستطيلي يا مثلثي استفاده مي گردد .

اتصال چند پل در يك محل به ستون : مواقعي كه با توجه به پوشش سقف به نصب پل در دو جهت عمود بر هم در محل ستون مي شود ، يك پل به بالهاي ستون و پل ديگر به جان ستون متصل خواهد شد ؛ در نتيجه ، ستون از دو جهت تحت تاثير بار قرار خواهد گرفت كه بايد با توجه به بار وارد شده و دهانه پل ، همچنين تعيين نوع گيرداري پلها در محل ستون اقدامات لازم براي اتصال صحيح و مطلوب به عمل آيد . اگر برخورد پل در خارج از ستون باشد ، بايد آن ناحيه را از نظر نيروي خارج از مركز ، همچنين نحوه اتصال صحيح و اصولي به ستون به دقت بررسي و كنترول كرد.

روش نصب پلها در طبقات : محل نصب پلها در اسكلت فلزي بسيار مهم است ، زيرا پلها تحمل كننده بار سقف از طريق تيرها هستند . با توجه به مقدار بار وارد شده و دهانه ، ارتفاع آنها مشخص مي شود و معمولا از ضخامت سقف و ارتفاع تيرها بيشتر است ؛ بنابراين ، با توجه به نقشه هاي معماري و تقسيم فضاها ، پلها بايد در جايي طراحي و نصب شوند كه به علت ارتفاع زياد ايجاد اشكال در كف نكنند و سعي شود به صورت آويز در سقف مشخص نباشد ، به اين دليل ، معمولا پلها در زير ديوارهاي جدا كننده بين فضاها مصب مي شوند كه علاوه بر بار وارد شده بايد وزن ديوارهاي جدا كننده بر روي آنها در محاسبه منظور شود.

روش اتصال پل به پل : اتصال دو پل كه داراي ارتفاع هستند ، به روش زبانه كردن آنها انجام مي گيرد كه اين روش از نظر اتصالات بهتر است . در صورت امكان پل با دهانه بزرگتر در داخل پل با دهانه كوچكتر زبانه مي شود . نصب ورق اتصال در جان و روي بال پل كوچكتر براي برش ضروري است . در اين حالت ، به علت كوتاه بودن دهانه ، لنگر خمشي كمتري ايجاد شده در نتيجه ، نمره با سطح مقطع پلها كاهش مي يابد

تير پوشش : نوع پوشش سقف در طبقات اسكلت فلزي با توجه به كاربرد ساختمان تعيين مي شود كه معمولا سقفهاي بتن آرمه يا طاق ضربي مورد استفاده قرار مي گيرند . معمولا تيرآهن پوشش از پروفيلهاي ipe و inp استفاده مي شود . فاصله تيرها بين 65/0 تا 10/1 متر و طول را حداكثر تا 5 متر در نظر مي گيرند . البته خيز بايد مورد توجه باشد.

اتصال تير پوشش به پل به وسيله نبشي : معمول در اتصال تير پوشش به پل از حالت جوش و نبشي استفاده مي شود . هر چه بتوانيم محل اتصال را تا حدودي گيردار به وجود آوريم ، لرزش در تير پوشش كمتر خواهد بود و مساله خيز به نحو مطلوبتري حل خواهد شد ؛ البته اگر طبق محاسبات نحوه اتصال نيم گيردار انجام دهيم ، در مصرف پروفيل صرفه جويي خواهد شد.

مهار كردن تيرهاي پوشش : تيرهاي پوشش را علاوه بر اتصال درست به تكيه گاه ، بايستي از نظر حركات جانبي و پيچش ، كمانش قطري ، لهيدگي مورد كنترول قرار داد و آنها را مهار كرد . در اسكلت فلزي معمولا تيرهاي پوشش را با گذاردن ميلگرد ها بصورت ضربدري و جوش به بال تير آهن و اتصال به قسمتهاي پوشش تكيه گاه اسكلت را مهار كرده و بادبند افقي تشكيل مي شود. در دهانه كناري از ميلگرد هاي افقي كه مانع رانش دهانه ابتدايي و انتهايي مي شود، استفاده مي كنند.

لقمه ها و پركننده ها : طبق آيين نامه سازهاي جوشي ، پركننده (لقمه) با ضخامت 6 ميليمتر و يا بيشتر بايد به اندازه كافي از لبه هاي ورق وصله بيرون باشد تا به قطعه اي كه به آن نصب مي شود ف به حد كافي جوش داده شود . به طوري كه بتواند نيروي ورق وصله را كه به ورق پركننده وارد مي شود ، منتقل نمايد . لبه هاي پركننده هايي كه ضخامت آنها از 6 ميليمتر كمتر است ، بايد با لبه هاي ورق وصله هم باد باشند . در اين حالت ، اندازه جوش بايد مساوي مجموع اندازه جوش لازم براي حمل نيروي وصله به اضافه ضخامت ورق پركننده در نظر گرفته شود.

روش اجراي طويل كردن تيرها : ابتدا در محل مناسب دو تيرآهن در امتداد يكديگر قرار داده مي شوند . براي جوشكاري كامل بين دو تيرآهن در هر يك از پروفيلها درز با پخ مناسب ايجاد مي شود ؛ سپس به جوشكاري با نفوذ لازم اقدام مي گردد ؛ آن گاه سطح جوش را سنگ مي زنند و بلافاصله با پليت درز را مي پوشانند و اطراف آن را جوش كامل مي دهند . اندازه وصله اتصال و طول جوش لازم بايد محاسبه شود . بهترين محل مناسب ورق براي طويل كردن ناحيه نقطه عطف لنگر خمشي و تلاش برشي است و بايد از اتصال ورق در ناحيه برش ( نزديك تكيه گاه ) و لنگر ماكزيمم (وسط دهانه ) پرهيز كرد . در صورت اجبار ، بايد علاوه بر جان تيرآهن بالها را به نحوه مطلوب با ورق اتصال جوشكاري كرد .

چگونگي اتصال كنسولهاي غير ممتد : در سيستم اسكلت فلزي ، پيش آمدگي ( كنسول) كه در اصطلاح بالكن ناميده مي شود ، به دو شيوه اجرا مي گردد : يكي پيش آمدگي ممتد كه پلها از ستون عبور مي كنند و كنسول لازم به دست مي آيد ؛ ديگر اينكه كنسول به صورت غير ممتد باسد ، اتصالات بايد نسبت به طول كنسول و مقدار بار وارده طراحي شود و نحوه قرار گيري آن به ستون مد نظر باشد . چون كنسول در محل تكيه گاه ممان منفي دارد و بايد آن را با گذاشتن ورق مطابق اتصالات صلب ، همچنين در صورت لزوم اضافه كردن لچكي به ورق بالا اتصال صحيح به ستون اجرا شود . كليه ابعاد و اندازه اتصالات و تقويت كننده ها بايد طبق محاسبه صورت گيرد.
پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 02-12-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

نكات اجرايي ساختمانهاي اسكلت بتني و فلزي



۱- مقاومت طراحي يك مقطع از يك قطعه سازه اي با تقسيم مقاومت مشخصه بر ضرايب ايمني جزئي براي مقاومت ها محاسبه مي شود.

2- عاملهاي موثر بر سازه ساختمان ها كه بايد در طراحي در نظر گرفته شوند شامل بارهاي مرده و زنده، بار باد و نيروي ناشي از زلزله و برخي عاملهاي ديگر مي باشد.

3- منظور از يتن رده c50 بتني با 50 مگا پاسكال مقاومت مشخصه است.

4- اگر قرار باشد براي يك تير ساده تحت بار گسترده يكنواخت يك درز اجرايي ( سطح واريز ) پيش بيني شود بايد اين درز در ثلث وسط طول تير قرار گيرد.

5- تعيين نسبت اختلاط بر اساس تجربه و بدون مطالعه آزمايشگاهي براي رده بتن 12 و پايين تر قابل اجراست.

6- حداكثر دماي بتن ريزي در هواي گرم براي بتن 30 درجه سانتيگراد مي باشد.

7- شرايط محيطي ضعيف براي بتن ريزي يعني محيط خشك با رطوبت كمتر از 50% و حافضت نشده.

8- براي مقابله با سولفات ها ، سيمان سرباره اي و سيمان نوع 5 توصيه مي گردد.

9- در مناطق ساحلي به منظور افزايش پايايي بتن حداقل مقدار سيمان 360 كيلوگرم در متر مكعب و حداكثر نسبت آب به سيمان براي بتن در معرض محيط 4/0 مي باشد.

10-ضرائب تركيب بارها براي ملحوظ نمودن احتمال كمتر همزماني تعداد بيشتري از عاملها در نظر گرفته مي شود.

11-منظور از ظرائب باربري يك قطعه بتن آرمه ، مقاومت محاسبه شده قطعه بر مبناي ابعاد مقاطع آن و مقاومت هاي محاسباتي است.

12-آزمايش خم كردن و باز كردن خم براي ميلگردهاي سرد اصلاح شده الزامي مي باشد.

13-قالب برداري و برچيدن پايه هاي زير طره ها از انتهاي آزاد صورت مي گيرد.

14-مقاومت فشاري متوسط لازم در طرح اختلاط بتن با اعمال ظرايبي از انحراف معيار و مقادير ثابتي بر مقاومت مشخصه بدست مي آيد.

15-در خصوص مقابله با املاح كلر ، سيمان نوع 2 در مقابل محيط هايي با املاح سولفات و كلر بهتر از انواع ديگر سيمان پرتلند عمل مي كند.

16-براي كنتر دماي بتن در بتن ريزي در هواي گرم حداكثر دماي سيمان 70 درجه سانتيگراد و حداكثر دماي بتن هنگام ريختن 30 درجه سانتيگراد توصيه مي گردد.

17-سيماني كه در آن فشردگي انبار پديد آمده است مي توان پس از پودر كردن كلوخها آن را مصرف نمود.

18-تواتر نمونه برداري از بتن بايد حداقل يك نمونه بتن از هر رده بتن در روز و حداقل 6 نمونه از كل سازه باشد.

19-در صورتي ، روش عمل آوردن و مراقبت رضايت بخش تلقي مي شود كه مقاومت فشاري نمونه هاي كارگاهي در هر سني ، حداقل 85% مقاومت نظير نمونه هاي عمل آمده در آزمايشگاه باشد.

20-از هر رده بتن در هر روز كار ، حداقل برداشت يك نمونه الزاميست.

21-مناسبترين جا براي سطوح واريز بتن جايي است كه تلاشها بويژه نيروي برشي كمترين مقدار را داشته باشند.

22-منظور از عمل آوردن بتن يعني مرطوب نگهداشتن بتن به مدت كافي ، جلوگيري از اثر سوء عوامل خارجي و بسته به مورد ، تسريح گرفتن و سخت شدن به كمك حرارت.

23-برچيدن پايه هاي اطمينان زماني مجاز است كه مقاومت بتن به مقاومت 28 روزه مورد نظر رسيده باشد.

24-نمونه هاي آگاهي به منظور اطلاع از كيفيت بتن در موعدهاي خاص تهيه مي گردند.

25-در ساخت بتن براي پي هاي حجيم بهتر است لز سيمان تراس و يا سيمان نوع 2 استفاده نمود.

26-پيش تنيدگي را مي توان ذخيره نمودن تنشهاي فشاري در بتن قيل از بارگذاري نهايي ناميد.

27-ماكزيمم توليد برش در وسط ديوار حاصل مي گردد.

28-نقشه هايي كه براي قسمت هاي خاص و حساس سازه با استفاده از نقشه هاي اجرايي تهيه مي شوند را نقشه هاي كارگاهي مي نامند.

29-در بتن هايي كه در معرض آب زيرزميني قرار دارند اصلا نبايد از سيمان پرتلند تيپ 5 استفاده نمود.

30-مهندس ناظر مي تواند براي حصول اطمينان از كيفيت مصالح مصرفي ، انجام هر آزمايشي را درخواست نمايد.

31-وقتيكه بارهاي سرويس به يك تير بتن آرمه وارد مي شوند ، لنگر حداكثر ايجاد شده در تير بيشتر از لنگر ترك دهندگي بتن تير است.

32- از ميلگردهاي فولادي از هر 50 تن و كسر آن از هر قطر و هر نوع فولاد حداقل 3 نمونه بايد نمونه گيري كرد.

33-آبهاي حاوي سولفاتها و كلريدها ، نظير آب دريا و برخي چاه ها ، با اين شرط كه يون سولفات از 1000 و يون كلريد از 500 مشخص ، ستون طراحي مي گردد.

34-طراحي ستونهاي بتني تحت خمش دو محوري معمولا با تبديل دو ممان در دو جهت و يك ممان و با خروج از مركزيت مشخص ، ستون طراحي مي گردد.

35-مقدار كل سولفات در مخلوط بتن نبايد از 5 % وزن سيمان بر حسب SO3 تجاوز نكند.

36-منظور از مقاومت مشخصه فولاد مقداري است كه حداكثر 5% مقادير نمونه هاي اندازه گيري شده براي تسليم ، كمتر از آن باشد.

37- تغيير شكل زياد ، ترك خوردگي بيش از حد و لرزش يك سازه بتن آرمه نشان دهنده يك حالت حدي بهره برداري است.

38-در حالت حدي بهره برداري بارها ، سربارها و ساير عوامل مشخصه ( بدون ضريب ) و در حالت حدي نهايي ، بارها و ساير عاملهاي محاسباتي ( ضريب دار) ملاك عمل قرار مي گيرند.

39-اگر پس از مصرف بتن در بنا ، آزمايش آزمونه هاي عمل آمده در آزمايشگاه حاكي از عدم تنطباق بتن بر رده مورد نظر باشد ، بايد بر اساس آئين نامه بتن ايران تدابيري براي حصول اطمينان از ظرفيت باربري سازه اتخاذ نمود.

40-براي تيرها با دهانه بيش از 5 متر پايه هاي اطمينان الزامي است.

41-سيمان آهني يا فروسيمان مصالحي متشكل از ملات سيمان و شبكه هاي فولادي و يا قطعات ريز فولادي مي باشد .

42- مقدار حداقل ميلگردهاي اصلي ( طولي) در ستون هاي بتن آرمه برابر يك درصد سطح مقطع ستون است .

43-در سيستم هاي دال دو طرفه بتني ، با كاهش سختي خمشي ستون ها ، ممان مثبت افزايش و ممان منفي كاهش مي يابد.

44-افزايش مقاومت فشاري بتن در يك تير بتن آرمه باعث افزايش تغيير شكل تير در هنگام گسيختگي مي شود.

45-خيز بلند مدت يك تير بتن آرمه 2 تا 3 برابر خيز اوليه آن است .

46-مقاطع بتن آرمه را بايد طوري طراحي نمود كه گسيختگي خمشي قبل از گسيختگي برشي اتفاق بيفتد.

47-براي تامين پيوستگي بيشتر در محل سطوح واريز ( درزهاي اجرايي‌ ) علاوه بر آماده كردن سطح بتن قبلي سطح واريز را با قشري از ملات سيمان و ماسه نرم به ضخامت 2 تا 3 ميليمتر پوشانده و در بتني كه بلافاصله در كنار آن ريخته ميشود ميزان سنگدانه درشت را كم كرد .

48-در مناطق مرطوب مي توان حداكثر 12 پاكت سيمان به شرط ارتفاع كل كمتر از 8/1 متر نباشد روي هم قرار داد.

49-در بتن ريزي در مناطق گرم جهت جلوگيري از تبخير بالا بايد از وزش باد بر بتن جلوگيري به عمل آورد ، براي كاهش دماي بتن از قطعات خرد شده يخ نيز مي توان استفاده نمود و محيط بتن ريزي را حتي الامكان خنك كرد.

50-براي افزايش مقاومت در برابر زلزله در تيرهاي قابهاي بتن آرمه حداكثر فاصله مجاز خاموت هاي تير در محل تكيه گاه كمتر از قسمت هاي ديگر تير است.

51-در مورد خاموت هاي ستونهاي قابهاي بتن آرمه مقاوم در برابر زلزله لازم است كه فاصله خاموت ها در نزديكي اتصال به تير كمتر از ساير قسمت هاي آن باشد.

52-در صورت نياز به وصله آرماتورهاي اصلي ستون براي مقاومت بهتر در مقابل زلزله بهتر است كه محل وصله ها در نيمه مياني ستون باشد.

53-ديوار برشي مضاعف از نظر مقاومت در برابر زلزله : الف) بعلت قابليت جذب انرژي در تيرهاي اتصال و گسيخته شدن اين تيرها ( بجاي خود ديوار) براي مقابله با زلزله بهتر از ديوارهاي تكي عمل مي كنند. ب) با تعبيه شبكه هاي ميلگرد ضربدري در محل تيرهاي اتصال راندمان آن ها بيشتر مي شود.

54-اعضاي مرزي در ديوار برشي قسمت هاي انتهاي ديوار كه با مقطع افزايش يافته بوده و سلح به ميلگردهاي طولي محصور در خاموت مي باشند ، براي كل نيروي محوري وارده به ديوار و زوج نيروهاي محوري فشاري و كششي ناشي از كل لنگر وارده بر ديوار بايد طراحي گردند.

55-پارامتر نسبت آب به سيمان مهمترين علمل در مقاومت فشاري بتن است.

56-هدف از استفاده بتن مگر (نظافت) هموار نمودن سطح زير بتن اصلي ، جلوگيري از جذب آب و سيمان مخلوط بتن و جلوگيري از آسيب رساندن مواد زيان آور خاك به ميلگردها است.

57-مناسبترين روش نصب سنگ پلاك بدنه هاي ساختمان بصورت خشك با بستهاي فلزي روي پشت بند متصل به سازه مي باشد.

58-اختلاف بين مقاطع فشرده و غير فشرده اين است كه نسبت پهناي آزاد به ضخامت در عناصر فشاري مقاطع فشرده كوچكتر از مقدار نظير در عناصر فشرده است.

59-در حالت حدي نهايي لغزش ضريب ايمني جزئي برابر 85/0 روي بار مرده بايد اعمال شود.

60-در تركيب بارها در طراحي گاه بزرگترين تلاش حاصل از تركيب بار مرده و سربار ملاك طرح مقطع قرار مي گيرد.

61-اتصالات فلزي كه نيروي محاسبه شده اي را تحمل مي كنند بايد تحمل 3 تن نيرو را داشته باشند.

62-يكي از حالات كمانش جان در تيرهاي لانه زنبوري ، كمانش جانبي – پيچشي جان مي باشد.

63-در وصله ستونها اگر سطح انتهايي دو قطعه كاملا صاف و تنظيم شده باشد و انتقال نيرو از طريق تماس مستقيم انجام شود ، وصله بايد بتواند برابر 50 درصد مقاومت عضو متصل شونده را تحمل كند.

64-در وصله بال تيرها مقدار جوش در هر طرف طرف مقطع بايد براي تامين مقاومتي كه مقدارش حداقل 5/1 برابر نيروي موجود در قطعه وصله شده است ، كافي باشد.

65-به منظور استفاده از تير لانه زنبوري تحت اثر بارهاي متناوب تكرار شئنده و تحت اثر بارهاي ناشي از زلزله برش ماشيني و برش اتوماتيك شعله اي با كيفيت مناسب مجاز است.

66-در يك ستون با تيرآهن دوبله و قيدهاي موازي ، قيدها براي نيروي برشي ستون محاسبه مي شوند.

67-براي كاهش ضخامت يك صفحه زير ستون تعبيه سخت كننده حدفاصل ستون الزاميست.

68-وصله ستونها بر اساس نيروي محوري محوري ستونهاي دو طرف وصله وصله و نيز بر اساس درصدي از مقاومت كوچكترين مقطع ستون دو طرف وصله بايستي طراحي شوند.

69-پديده لهيدگي جان تير در زير بارهاي متمركز قسمتي از جان تير كه تحت اثر نيروي متمركز فشاري قرار ميگيرد دچار تسليم مي شود.

70- در صورتيكه از پيچ هاي معمولي و يا پيچ هاي پر مقاومت در حالت اتصال غير اصطكاكي مشترك با جوش استفاده مي شود ، فرض صحيح اينست كه كل تنش در اتصال را جوش به تنهايي تحمل كند.

71-در يك اتصال جوش حداكثر بعد جوش گوشه به ضخامت صفحه اي كه جوش روي لبه آن انجام مي گيرد بستگي دارد.

72-عمليات ايجاد انحنا در يك عضو فولادي و يا از بين بردن آنها به كاربردن روشهاي گرم كردن موضعي با حداكثر حرارت 650 درجه سانتي گراد.

73-ميزان پيش خيز ، ميزان خيز منفي قبل از ساخت را گويند و براي تيرها و خرپاها لازم مي باشد.

74-در طراحي تير واسط در سيستم مهاربندي واگرا ، سخت كننده هاي جان به منظور تامين شكل پذيري با سيلان برشي به فواصل حدود 25 برابر ضخامت جان در طول تير واسط قرار داده مي شوند و ولي از ورق مضاعف چسبنده به جان نمي توان براي تقويت جان به اين منظور استفاده نمود.

75-در سيستم هاي مهاربندي واگرا ، جهت افزايش شكل پذيري ، ارجح است كه تير واسط در برش مقدم بر خمش به سيلان برسد ( جاري شود )

76- جهت جذب انرژي زلزله و كاهش نيروهاي وارده بر ساختمان بهتر است كه اسكلت ساختمان بصورت قاب فضائي خمشي همراه بادبند در هر دو جهت ساخته شود.

77-در قابهاي صلب خمشي ، تير و ستون در نقطه اتصال به يك اندازه دوران مي كنند.

78-در قابها با اتصال خورجيني قابها قابليت نيروي جانبي را ندارند.

79-قيد افقي ستونهاي دوبله بايد 2 درصد نيروي فشاري ستون را تحمل كنند.

80-دو ستون به هم چسبيده در مقايسه با دو ستون كه با قيد افقي متصل شده اند ، دو ستوني كه با قيد افقي متصل شده اند قابليت تحمل نيروي فشاري بيشتري را دارند.

81-بست مورب ستونهاي دوبله بصورت فشاري طراحي مي شوند.

82-در تيرهاي لانه زنبوري ورق جان براي پوشاندن سوراخ و جلوگيري از خمش و كمانش توام قسمتهاي بالا و پايين سوراخ بكار مي رود.

83-در تيرهاي لانه زنبوري اگر بتن داخل سوراخها نفوذ كند ضرفيت باربري تير افزايش مي يابد .

84-در مورد طاق ضربي مي توان گفت كه در زلزله هاي كوچك مي توان آن را ديافراگم انعطاف پذير بحساب آورد و در زلزله هاي بزرگ احتمال خرابي آن مي رود.

85-در ساختماني با ارتفاع 70 متر اتصال ستونهاي فلزي بهمديگر اتصال جوشي يا اتصال با پيچهاي پر مقاومت تنيده است.

86-در مورد قابهاي صلب خمشي شكل پذير كمانش اعضا منجر به كاهش ميزان انرژي جذب شده مي گردد و به خصوص تحت اثر بارهاي دوره اي (سيكليك) ناشي از زلزله ، مقاومت كمانش اعضاء ممكن است كاهش يابد. لذا بايد در طراحي جلوگيري از بروز كمانش كلي يا موضعي نيز منظور شود.


۸۷- پي عبارتست از مجموعه بخش هائي از سازه و خاك كه انتقال بار بين سازه و زمين از طريق آن صورت مي پذيرد.

۸۸- مسؤليت اجراي صحيح عمليات مربوط به شناسايي خاك پي و به كارگيري لوازم و دستگاه هاي مناسب براي اين كار بر عهده حفار است.

۸۹- بررسي هاي ژئوتكنيكي ، ارائه داده هاي مربوط به رفتار خاك كه در طراحي و ساخت بناها لازم مي آيد و همينطور اثرات بنا بر محيط اطراف را نيز بررسي مي كند.

۹۰- اگر از اثرات ناشي از گروه شمع صرفه نظر شود حداقل تا عمق 28 متر بايد حفاري گردد.

۹۱- در مورد بخش ها يا عدسي هاي كف گودبرداري كه داراي قابليت تراكم بيشتر نسبت به ساير نقاط مي باشد بايد بهسازي شود و يا با خاك متراكم يا بتن ، جاگزين گردد.

۹۲- پي عميق عبارتست از : عمق آن بيش از 6 برابر كمترين بعد پي باشد و از 3 متر كمتر نباشد.

۹۳- بتن شالوده هاي نواري در خشكي كه فقط آرماتور كلاف دارند بايد عيار حداقل 250 كيلوگرم سيمان در مترمكعب را دارا باشد.

۹۴- تعداد گمانه هاي حفاري تابعي است از : 1- ناهمگني زمين در اعماق 2- گستردگي محيط ژثوتكنيكي 3- حساسيت سازه هاي مورد احداث نسبت به نشست هاي نامساوي.

۹۵- شالوده هاي منفرد كه نزديك هم بوده و به يكديگر پيوسته مي باشند مي توانند بصورت پي مركب در نظر گرفته شوند.

۹۶-طي بررسي هاي ژئوتكنيكي : 1- انواع خاكهاي موجود در محل شناسايي شود 2- لايه هاي مختلف خاك زمين شناسايي مي شوند 3- آب هاي زيرزميني مورد مطالعه قرار مي گيرند.

۹۷-در يك آزمايش گمانه زني ، تعداد گمانه ها به حساسيت سازه هاي مورد احداث نسبت به نشست غير متقارن ، نا همگني زمين در عمق و گستردگي محيط ژئوتكنيكي تحت پوشش بستگي دارد.

۹۸-هنگام آبكشي و تخليه گودها ، احتمال تخريب شيرواني گود و بالا آمدن كف گود در اثر فشار آب وجود دارد.

۹۹-براي بتن شالوده هاي بتن آرمه ، حداقل عيار در خشكي 300 و در آب 400 كيلوگرم سيمان در مترمكعب بتن است.

100- از نظر انتقال بارهاي سازه به زمين پي هاي ويژه نسبت به پي هاي ديگر متفاوت مي باشد.

101- جهت جلوگيري از تاثير عوامل جوي بر ديواره گودبرداري خاك هاي قابل تورم مي توان روي قسمت هاي گودبرداري شده توسط ملات ماسه سيمان پوشانده شود.

102- در گود برداري بايد پايداري يناهاي موجود در مجاورت گود ، پايداري كف و پايداري جداره گود توجه گردد.

103- در طراحي يك پي بايد ظرفيت باربري خاك و نشست پي كنترول شود.

104- رخنمون هاي سنگي و پي هاي قديمي در كف گود برداري كه بصورت ناحيه اي در نزديك پي نواري و يا گسترده قرار مي گيرند موجب تمركز تنش در زير پي خواهد شد.

105- حداقل ضخامت و عيار بتن پاكيزگي ( مگر ) در شالوده هاي بتن آرمه بترتيب 5 سانتيمتر و 150 كيلوگرم سيمان در مترمكعب بتن است.

106- افزايش ابعتد پي سطحي ، در افزايش ظرفيت باربري ، موثرتر از كاهش ميزان نشست زير پي مي باشد.

107- با زيادتر شدن تراكم نسبي خاكهاي ماسه اي ، نوع گسيختگي در زير پي ها به اين ترتيب عوض مي گردند : برش پانچ-برش موضعي – برش كلي .

108- بتن ريزي در مجاورت آب مستلزم خشكاندن كف گود است.

109- حداقل ژرفاي شناسايي در يك پي شمعي گروهي به ميزان بيشتر از 7 برابر قطر شمع ، پائين تر از نوك شمع هاست.

110- نقش اصلي شناژ در پي جلوگيري از جابجايي پي هاست.

111- دو پي ، با عرض هاي متفاوت ، فشار يكساني را به زمين منتقل مي كنند . ميزان نشست در زير آنها ، در زير پي با عرض كوچكتر كمتر است.

112- ضخامت پي بر اساس برش تعيين مي گردد.

113- تفاوت عمده پي هاي سطحي و پي هاي عميق در نحوه انتقال بار به زمين مي باشد.

114- براي مقابله با نيروي قائم كششي در پي سيستم اجرائي مناسب ، اجراي عميق تر پي است.

115- عمق مطالعات ژئوتكنيكي براي يك ساختمان 2 تا 3 برابر عرض پي را در بر مي گيرد.

116- مناسبترين و اقتصادي ترين نوع سيستم پي سازي روي بسترهاي نرم و شل براي ساختمانهاي زير

5 طبقه بهسازي خاك بستر با سيمان و آهك و خاكريز مي باشد.

117- كيسون همان پايه عميق پي مي باشد.

118- محدوديت نشست كل مجاز يك پي راديه (گسترده) در كارهاي ساختماني مقدار قطعي و معيني دارد ولي معمولا بين 10-5 سانتيمتر برحسب نوع ساختمان متفاوت است.

119- پائين بردن آب زير زميني از سطح زمين باعث افزايش ميزان باربري و نشست يك پي مي گردد.

120- عمق پي هاي عميق نسبت به ابعاد آنها حداقل 6 برابر كوچكترين بعد افقي است كه انواع آنها شامل شمعها و ديواركها و ديوارهاي جداكننده مي باشد.

121- در هنگام بررسي ژئوتكنيكي بستر شالوده ها اثرات حضور آب را بايد از جنبه هاي ميزان نفوذپذيري خاكها در نظر گرفت.

122- پديده آبگونگي ( روانگرايي ) در خاكهاي ماسه اي اشباع احتمال وقوع بيشتري دارد و حداكثر شتاب زمين و عمق لايه خاك مورد نظر و فشار وارده بر خاك باعث رخداد اين پديده مي گردد.

123- نقش اصلي كلاف هاي افقي پي هاي منفرد مقابله با حركت نسبي پي هاي منفرد در جهت افقي مي باشد.

124- در يك پي منفرد تحت بار مركزي ، وجود لنگر سبب كاهش ظرفيت باربري پي مي شود.

125- براي مواجه با واژگوني پي هاي كناري ساختمان استفاده از پي هاي نواري ( مركب ) توصيه مي گردد.

126- در خاكهايي كه پتانسيل آبگونگي دارند استفاده از پي هاي گسترده ( راديه ژنرال‌ ) مناسب تر است.

127- براي احداث پي در زمين هاي شيبدار خاكبرداري و هم تراز كردن پي هاي الزاميست.

128- ساخت و ساز در مناطق داراي پتانسيل شديد داراي مخاطرات ژنوتكنيكي زلزله اجتناب پذير است.

129- در مناطق زلزله خيز داراي خاكهاي ريزدانه چسبنده سست ، عمق بناهاي كوتاه مناسبترند چون داراي پريود طبيعي كوتاهتري هستند.

130- زهكشي جهت تثبيت نقاطي كه داراي پتانسيل لغزش است مناسبتر مي باشد.

131- نيروي افقي ناشي از زلزله موجب افزايش تنش وارد از طرف سازه به خاك پي و همچنين موجب كاهش ظرفيت باربري خاك و فشارهاي غير يكسان از طرف سازه بر خاك مي گردد.

132- حركت لرزه اي تابع پارامترهاي منبع لرزه ، مسير لرزه و شرايط موضعي ساختگاه است.

133- انرژي آزاد شده از منبع لرزه تابع مكانيزم شكست گسله و طول گسلش است.

134- بزرگي يك زمين لرزه تابه انرژي آزاد شده از منبع زمين لرزه است.

135- در تحليل اثر آبرفت در انتشار امواج پارامترهايي مانند ظرفيت برشي خاك ، ستبراي آبرفت و ميرايي خاك تاثير عمده اي دارند.

136- جهت جلوگيري از پديده روانگرايي در خاكي كه استعداد آن را دارد ، در ساخت و ساز يايد لايه روتنگراشدني را با روشهاي خاصي متراكم نمود يا از اعمال بار به آن لايه خوداري نمود.

137- كنترول نشست در طراحي پي ها پس از تحليل با استفاده از ظرفيت باربري بايد حتما انجام گيرد.

138- با در نظر گرفتن بارگذاري، زلزله در خاكهاي ماسه اي اشباع ظرفيت باربري نمايي كاهش مي يابد.

139- يكپارچگي پي و اسكلت ساختمان موجب بالارفتن مقاومت ساختمان در برابر آثار سوء ناشي از روانگرايي مي گردد.

140- در مناطقي كه احتمال وقوع روانگرايي ( آبگونگي ) وجود دارد استفاده از پي هاي گسترده الزاميست.

141- در مناطق داراي پتانسيل روانگرايي ، ساختمان چوبي مناسبتر است.

142- مناطقي بيشتر داراي پتانسيل روانگرايي هستند كه داراي ماسه هاي سست باشند.

143- در مناطق زلزله خيز بايستي براي طراحي ديوار حائل بايد فشار خاك وارد بر ديوار حائل را افزايش داد و محل اثر نيرو را نيز متناسبا تغيير داد.

144- در اثر زلزله پايداري ترانشه ها كاهش پيدا مي كند.

145- روانگري كامل هنگامي است كه مقاومت نزديك به صفر گردد.

146- ماسه بادي بهترين پتانسيل روانگرايي را دارد.

147- پتانسيل روانگرايي با مقدار ضربه نفوذ استاندارد اندازه گيري مي شود.

148- پديده آبگونگي در خاكهايي كه در اثر برش ، حجم آنها كم مي گردد اتفاق مي افتد.

149- در اثر زلزله ممكن است فشار بين پي و خاك ، بعضي از پي هاي اضافه و برخي ديگر كم گردد.

150- بهتر است در پي هاي مستطيلي خروج از مركزيت در ثلث وسط باشد.

151- براي اصلاح خاك داراي پتانسيل روانگري استفاده از روش تحكيم و تراكم خاك مناسبتر است.

152- در اثر بالا آمدن سطح آب در زير پي هاي خاك شني مقاومت تقريبا نصف مي گردد.

153- براي پي سوله ها يا دهانه هاي نه زياد ، شناژ بعلت نسبت لاغري شناژ در فشار مناسب نيست.

154- ايجاد پاشنه در كنار پي ها براي افزودن مقاومت برشي مي باشد.

155- در خاكهايي با پتانسيل روانگري سرعت موج برشي حدود 250 نتر بر ثانيه مي باشد.

156- تحكيم ديناميكي در خاك ماسه پوك مناسبتر است.

157- پيش بارگذاري توام با چاههاي زهكشي در خاك رس مناسبتر است.

158- در ميعان سازه بيشتر بداخل خاك فرو رفته و مي چرخد.

159- بزرگي يك زلزله بطول گسله اش ارتباط ندارد.

160- در صورتيكه ميزان رس خاك ماسه اي بيشتر باشد ، پتانسيل روانگري كمتر مي شود.

161- در روانگرايي هنگام زلزله فشار آب در نوسان پي افزايش مي يابد.

162- براي بارهائي كه در پي كوتاه مدت افزايش ديناميكي دارند مانند زلزله ، مقاومت مجاز حدود 30% افزايش مي يابد.

163- بر طبق آئين نامه 2800 در ساختمانهايي با مصالح بنائي غير مسلح كلاف افقي بايد در زير همه ديوارها و در محل همه سقف ها باشد.

164- ساختمانهاي آجري غير مسلح كه تراز روي بام آنها از زمين مجاور بيش از 8 متر نباشد تا 2 طبقه به اضافه يك زير زمين مجاز به ساخت مي باشند.

165- اتصال نما سازي كه با آجر سه سانتيمتر ضخامت انجام مي گيرد به اين شكل اجرا مي شود كه بدنه ساختمان در داخل ديوارهاي اصلي قبلا مفتولهايي گذارده شود و در موقع نما سازي سر آزاد اين مفتولها در داخل ديوار نما قرار گيرد.

166- از نظر آئين نامه شماره 2800 تعداد محدوديتي در تعداد طبقات ساختمانهايي با مصالح بنائي مسلح نداريم.

167- در يك ساختمان 20 طبقه بايد از عناصر قاب صلب و ديوار برشي براي تحمل نيروهاي جانبي استفاده نمود.

168- اختلاف بين قاب خمشي و قاب ساده در اين است كه تعداد اتصالات تير به ستون در قاب خمشي قابليت انتقال لنگر را دارا مي باشند ، در حاليكه در قاب ساده اين قابليت وجود ندارد.

169- پيش بيني قاب با اتصالات مقاوم خمشي ، در حالتي كه تعداد طبقات بيش از 14 طبقه و يا ارتفاع ساختمان بيشتر از 50 متر باشد ضروري مي باشد.

170- ضريب زلزله C در هيچ حال نبايد از 10 درصد شتاب مبناي طرح كمتر اختيار گردد.

171- حداقل ضريب اطمينان در مقابل واژگوني در اثر زلزله برابر 75/1 مي باشد.

172- حداقل ضريب زلزله استاتيكي يك سازه برابر 02/0 مي باشد.

173- حداقل ضريب زلزله قطعه الحاق به ساختمان برابر 84/0 مي باشد.

174- حداكثر ضريب زلزله استاتيكي براي يك سازه برابر 336/0 مي باشد.

175- نقش اصلي ميلگردهاي افقي در ديوارهاي آجري مسلح ، تقويت مقاومت برشي مي باشد.

176- در ساختمانهاي كوتاهتر از 15 طبقه سيستم مقاوم در مقابل بار جانبي زلزله مي تواند بادبند يا ديوار برشي باشد.

177- در مورد ساختمانهايي تا 5 طبقه يا كوتاهتر از 18 متر ارتفاع در صورتيكه فاصله بين مركز جرم طبقات بالاتر نسبت به مركز صلبيت هر طبقه زيرين آن ميزان 5 درصد بعد ساختمان در آن طبقه در امتداد عمود بر نيروي جانبي باشد محاسبه ساختمان در برابر لنگر پيچشي الزامي نيست.

178- نيروي جانبي در ساختمانهايي با عناصر مقاوم مختلط شامل ديوارهاي برشي ، بادبندها و قابهاي خمشي بايد بين اين عناصر به نسبت صلبيت آنها تقسيم گردد و هر طبقه براي بار مربوطه طراحي گردد.

179- در روش تحليل شبه ديناميكي توزيع نيروي برشي پايه در ارتفاع ساختمان براي هر مود نوسان منحصرا به وزن آن طبقه بستگي دارد.

180- در ساختمانهايي با ديوار باربر، طول ديوار باربر بين دو پشت بند حداكثر 30 برابر ضخامت آن مي باشد.

181- بادبندهاي موجود در يك ساختمان با اسكلت فلزي مي توانند از طبقه اي به طبقه ديگر تغيير موقيعت دهانه در داخل يك قاب مشخص داشته باشند.

182- درزهاي انقطاع لزومي ندارند در شالوده ساختمان ادامه يابند.

183- مقاومترين سيستم سازه اي براي مقاومت در برابر زلزله سيستم تركيبي قاب خمشي و ديوارهاي برشي است.

184- درز انقطاع بين دو ساختمان 5 طبقه مي تواند از روي پي به بالا بصورت ، با عرض ثابت ايجاد و با مصالح ضعيف پر شود.

185- براي محاسبه نيروي زلزله بام هاي مسطح و ساختمان هاي مسكوني فقط 20% بار زنده در نظر گرفته مي شود.

186- براي عملكرد بهتر ساختمانهايي با مصالح بنائي در مقابل زلزله مجموع طول بازشوها در هر ديوار باربر از نصف طول آن ديوار بيشتر نباشد.

187- براي رفتار مطلوب تر ساختمان ها در برابر زلزله عناصر بار بر قائم ( ستونها ) ديرتر از تيرها دچار خرابي گردند.

188- براي بهبود رفتار لرزه اي ساختمانها بهتر است طرح معماري ساختمان ، بر اساس پلان حتي الامكان ساده و متقارن در هر امتداد ارائه گردد.

189- در مورد ديوارهاي غيرباربر و تيغه ها اگر ارتفاع اين ديوارها از تراز كف مجاور بيشتر از 5/3 متر باشد ، تعبيه كلاف هاي افقي و قائم الزاميست.

190- در صورتيكه بر خلاف نقشه هاي اجرايي ، كليه ديوارهاي خارجي و داخلي ساختماني را با حفظ ضخامت و مقاومت از نوع سبكتر اجرا كنيم وزن ساختمان كم مي شود و تنش هاي زير پي كاهش مي يابد و زمان تناوب نيز كاسته و ضريب زلزله افزليش مي يابد.

191- گيردار بودن تكيه گاه هاي تير سبب افزايش مقاومت خمشي و كاهش تغيير شكل نيرو مي شود.

192- از نظر ضوابط زلزله سقف كاذب ترجيحا بايد با مصالح سبك ساخته شود و با اتصال مناسب به اسكلت يا كلاف بندي ساختمان متصل گردد.

193- حداقل ضخامت بتن پوششي روي ميلگردهاي طولي كلاف قائم برابر است با 5/2 سانتيمتر.

194- كلاف بندي قائم در ساختمانهايي با مصالح بنائي جهت كليه ساختمانهاي دو طبقه و ساختمانهايي يك طبقه با اهميت زياد الزاميست.

195- براي بارگذاري ، هر چه درجه نامعيني يك سازه بتن آرمه بيشتر باشد ، قابليت جذب انرژي آن بيشتر است.

196- در يك سقف تيرچه بلوك ، بتن ريزي روي تيرچه بلوكها با 5 سانتيمتر بتن با ميلگرد نمره 8 در هر 30 سانتيمتر عمود بر تيرچه ها انجام مي گيرد.

197- ضريب رفتار ساختمانهاي آجري مسلح 4 مي باشد.

198- حداكثر فاصله مجاز كلاف هاي قائم 5 متر مي باشد.

199- براي تسليح يك ديوار برشي آجري وجود ميلگرد قائم ضروري است.

200- در ديوارهاي آجري مسلح ، ميلگردهاي قائم تا داخل شناژ افقي پي ادامه مي يابند با حفظ طول

201- متداولترين حالت شكست ميانقابهاي آجري بهنگام زلزله ، علاوه بر ايجاد تركهاي ضربدري ، احتمال مي رود كنج هاي ديوار نيز خرد شود.

202- استفاده از فولادهاي ساختماني با تنش هاي تسليم بسيار بالا در ساختمان هاي ضد زلزله به هيچوجه نوصيه نمي گردد.

203- هر چه ضريب رفتار يك ساختمان بيشتر باشد آن ساختمان قابليت جذب انرژي بيشتري را دارد.

204- استفاده از ديوارهاي برشي بتني در داخل قاب خورجيني فلزي ، براي مقابله با نيروي زلزله ، در صورتيكه قاب با ديوار بصورت مناسبي متصل گردد مجاز است.

205- در تحليل يك قاب فضائي خمشي نيروهاي زلزله هر طبقه در مركز جرم آن طبقه مي باشد.

206- سقفي كه به مانند يك ديافراگم صلب عمل مي نمايد ، باعث مي شود كه نيرو هاي زلزله به نسبت صلبيت اعضاي مقاوم تقسيم شوند.

207- از نظر عملكرد سقف بعنوان يك ديافراگم صلب ، سقف تيرچه بلوك از طاق ضربي بهتر است.

208- سختي يك سازه به مشخصات خود سازه بستگي دارد.

209- احداث طره اي بيش از 1 متر ممنوع مي باشد.

210- در سازه هايي كه مركب از قاب خمشي و بادبند هستند ، نيروي زلزله به نسبت سختي بين قاب و بادبند تقسيم مي شود.

211- توزيع نيروي زلزله ابتدا بطور قائم و آنگاه بطور افقي انجام مي گيرد.
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 02-12-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

نكات اجرائي ساختمان سازي ( پخش دوم نازك كاري )





قير وگوني

اگر خاكهاي مجاور ديوارهاي زيرزمين مرطوب باشد روي ماسه سيمان را سه قشر قير وگوني مي كشند .در اين محل بيشتر از قير 70×60 استفاده مي نمايند.در موقع قير و گوني كردن بايد دقت شود كه به هيچ وجه منفذ يا سوراخي خالي نموده ودر همه لايه ها قير ،كليه سطح را بپوشاند وبهتر است در همين مرحله قير وگوني تا روي كرسي چيني ديوار زيرزمين يكسره پيدا كند در كليه مراحل بايد به وسيله قير وكليه سطح ديوار پوشانيده شده باشد اگر خاك اطراف زياد مرطوب نباشد يك لايه قير وگوني كافي است (دو قشر و يك لايه گوني)

لايه هاي مختلف ديوار اتاقها :

1- ديوار سازي(آجر كاري با آجر سفالي و ملات ماسه سيمان) 2- شمشه گيري 3- گچ و خاك 4- سفيد كار كشته كشي 5- سنگ قرنيز

شمشه گيري

پس از ديوار چيني با توجه اينكه ديوارهاي خالي را به صورت سفالي (آجر چيني با آجر سفالي بدون شمشه ملات )مي چينند ودقت اين نوع ديوار چيني از لحاظ شاقول بودن و تراز بودن زياد است .به وسيله شمشه گيري ديوار را در سطح قرار مي دهند و يا به اصطلاح كارگري ديوار را در يك باد قرار ميدهند وآن بدينگونه است كه ابتدا با چشم بلند ترين نقطه ديوار را معين مي كنند (البته در سطح نما )و با گچ وماله نقطه صافي را در آن محل ايجاد مي نمايند وبعد اين نقطه را با شاقول به پايين منتقل كرده وسطحي كوچكي نيز هم باد آن با گچ و خاك پايين ديوار ايجاد مي نمايند آنگاه در گوشه ديگر ديوار نقطه را انتخاب كرده وباز با گچ وخاك نقطه صافي را درآن ايجاد مي نمايند.

حال سه نقطه داريم كه طبق اصول هندسي در آن مي توان سطحي ومرور داد و حال به وسيله ريسمان كه بين دو نقطه مي كشند به فاصله يك متر و به يك متر زير ريسمان نقاطي با گچ وخاك وماله ايجاد كرده به طوري كه كليه اين نقاط هم باد ريسمان باشد بعد به وسيله شاقول اين نقاط را به پايين ديوار منتقل مي كنند آنگاه شمشه صافي را انتخاب كرده و به دو نقطه هم سطح و در امتداد يك شاقول متكي مي نمايند و با گچ وخاك پشت آن را پر نموده و بدين وسيله روي ديوار خطي به پهناي ، چند سانتيمتر و به طول ديوار ايجاد مي نمايند واين عمل را هر يك متر و به يك متر ويا قدري كمتر تكرارمي كنند. به اين كار شمشه گيري مي گويند و آنگاه بين اين خطوط را با گچ وخاك پر كرده و بدين وسيله گچ و خاك كردن اطاق را تكميل مي نمايند .در مورد سيمان كاري هم همين كار را انجام ميدهند ولي به جاي گچ وخاك از ملات ماسه سيمان استفاده مي نمايند .

گچ وخاك

خاك رس را الك كرده وبا گچ مخلوط مي نمايند. نسبت اين مخلوط در اصطلاح بنائي به قدرت گچ ويا زود گيري آن بستگي دارد .هر قدر گچ زود گير تر باشد به خاك بيشتري نياز دارد ومعمولا نسبت تقريبي اين مخلوط پنجاه در صد مي باشد . پس از مخلوط نمودن گچ وخاك، در ظرفهاي كوچكي كه به آن استامبولي مي گويند قدري آب ريخته و آنگاه اين مخلوط را روي آب مي پاشند تا بدينوسيله كليه دانه هاي گچ در تماس با آب باشد آنگاه آن را مخلوط كرده تا به صورت خميري يكنواخت در آيد و بعد فاصله ي بين شمشه گيري را كه قبلا توضيح داده شده به وسيله آن پر مي نمايند. علت مصرف خاك در گچ وخاك اين است كه هم ملات ارزانتر تمام مي شود وهم ملات دير گير تري بدست مي دهد و پلاستيك تراز ملات گچ مي باشد.

سفيد كاري

بعد از اتمام گچ وخاك وخشك شدن آن اقدام به سفيد كاري مي كنند . به علت زود گير بودن ملات گچ آن را مانند گچ وخاك به مقدار كم در استامبولي مي باشد. در موقع ساختن ملات گچ بايد پودر گچ را توي آبي كه در استامبولي مي ريزند بپاشند تا تمام ذرات گچ در مجاورت آب قرار گرفته و تر بشود .آنگاه آن را با ماله روي كاه گل و يا گچ خاك مي مالند به طوري كه سطح كاملا صاف و يكنواختي ايجاد شود .

كشته كشي

به علت زود گير بودن گچ نمي توان سطح آن را پرداختي وصاف نمود .بدين علت بعد از سفيد كاري و قبل از آنكه ملات گچ خشك شود روي آن را يك ورقه كشته به ضخامت چند دهم ميليمتر مي كشند و با ماله خوب پرداخت مي كنند تا سطحي كاملا صاف و آماده نقاشي به دست آيد. كشته ملات گچي است كه ديگر سخت نمي شود (خشك شدن با سخت شدن اشتباه نشود)و آن را بدين طريق تهيه مي نمايند كه ابتدا پودر گچ را از الك بسيار ريزي گذرانيده و آنگاه آن را مانند تهيه ملات گچ معمولي توي آب مي پاشند و بوسيله هم زدن ملات با دست مانع سخت شدن آن مي شوند و عمل همزدن آن تا 10 الي 15 دقيقه ادامه داده تا گچ حداكثر ازدياد حجم خود را بدست آورد .اين ملات كاملا يكنواخت بوده و هرگز سخت نمي گردد بلكه در اثر تبخير سطحي خشك مي شود .گچ ساختماني به رنگ سفيد بوده و روي آن را مي توان نقاشي نمود.بوسيله گچ روي ديوار و سقف ساختمان گل وبته ونقشهاي زيباي ديگري مي سازند كه به اين هنر به طور كلي گچ بري مي گويند .

سنگ قرنيز

با توجه به اين كه گچ در مقابل رطو بت مقا وم نبو ده و به سرعت فاسد مي شود، براي جلو گيري از رسيدن رطوبت به ديوار گچ كاري شده در موقع شستن كف ،دور اطاقها را به ارتفاع 10سانتيمتر يك سنگ پلاك كار ميگذارند كه به آن اصطلاح قرنيز ميگويند .براي قرنيز ميتوان از سنگهاي مختلفي مانند سنگ تراورتن ،باغ ابريشم و يا سنگ مرمر وغيره استفاده نمود .اگر در موقع كار گذاشتن اين سنگ دقت شود كه هم سطح گچ ديوار نصب گردد بهتر است زيرا اگر جلوتر از گچ عقب تر از گچ كاري نصب شود ودر نتيجه گچ تيزي پيدا خواهد كرد كه در اثر مرور زمان لب پريده شده ومنظره زشتي پيدا خواهد نمود .بهتر است از زيبايي در محل برخورد سنگ قرنيز وگچ فرو رفتگي كوچكي كه با آن چفت مي گويند در گچ ايجاد نمود .براي آنكه سنگ قرنيز هم باد گچ وخاك نصب شود بايد اولًا دقت نمود كه گچ وخاك ديوارها به 10 ـ15 سانتيمتر ختم گردد در ثاني در صورت لزوم بايد چند سانتيمتر از ديوار را در محل برخورد با كف تراشيد تا جاي براي كلفتي سنگ قرنيز وملات پشت آن ايجاد گردد.كلفتي سنگ قرنيز معمولا يك سانتيمتر است .

موزائيك

در ايران موزائيك به قطعه سيمان گفته مي شود كه به ابعاد 10 *10 و20 *20 و25* 25و 30* 30و 40 * 40و 50 *50 يافت مي شود وكف اطاقها را با آن فرش مي كنند. اين قطعه را معمولا در دو لايه آستر و رويه مي ريزند و بعد آن را با دستگاه هاي مخصوص پرس مي كنند و بعد چند روزي آن را در هواي آزاد گذاشته و آبپاشي مي نمايند تا در مجاورت رطوبت سيمان سخت گشته و قابل استفاده شود .آستر موزلئيك را كم سيمان تر و رويه آن را پر سيمان تر مي گيرند .قست رويه گاهي ساده وگاهي نقش دار تهيه مي شود . انتخاب نوع موزائيك وطريقه نصب آن بر حسب كف پوش روي آن متفاوت مي باشد . چنانچه فرش موزائيك آخرين لايه كف سازي باشد موزائيك را از نوع مرغوبتر مينمايد.اگر بخواهيم روي موزائيك را با موكت ويا پار كت و يا مصالح ديگر مفروش بنمائيم از موزائيك ارزانتر و يا حتي كاشي ساده سيماني استفاده مينمائيم اگر كف پوش آخر پاركت باشد بايد خطوط فرش موزائيك در امتداد يك ديگر واقع نشود مانند شكل، ياد آور مي گردد كه اگر بخواهيم طبقه هم كف را با پاركت مفروش نماييم حتما در زير فرش موزائيك بايد از قشر قير وگوني استفاده نمائيم.

در محلهليي كه رفت وآمد زياد تر مي باشد يا اگر بخواهيم سطح زيباتري به وجود بياوريم براي فرش كردن اطاقها از سنگهاي پلاك به ابعاد ورنگ وشكل هاي مختلف استفاده مي نمائيم.

سرويسها

حمام- توالت- روشوئي- آشپزخانه

قسمت هاي فوق كه از مهمترين مكانهاي ساختمان است از لحاظ اجراي ساختماني مخصوصا در مورد قير وگوني داراي يك نوع ديتيل مي باشد فقط ممكن است ازلحاظ عمران (ابعاد محلها )ويا تاسيسات ونوع لوله كشي باهم متفاوت باشند .كف ديوارهاي سرويسها داراي ديتلهاي جداگانه مي باشند لايه هاي كف سرويسها از پايين به بالا بعد از بتن به شرح زير است .

1- بتن سبك براي شيب بندي ، 2- يك لا يه ماسه سيمان ، 3-قير وگوني ، 4-فرش

قير و گوني سرويس ها :

قير وگوني سرويسها بهتر است در دو مرحله انجام شود. مرحله اول ديوارها، مرحله دوم كف نظر به اينكه معمولا كاشي كاري سرويسها را قبل از فرش كف انجام مي دهند چنانچه قير وگوني كف نيز همزمان با قير وگوني ديوارها انجام شود در موقع كاشي كاري وعبور ومرور كارگران از روي كف ناچار قير وگوني آسيب ديده و سوراخ مي شود ودر نتيجه در موقع فرش كف دوباره اين قير وگوني با دو لايه گوني تجديد شود .براي جلوگيري از اين دوباره كاري بهتر است ابتدا ديوارها را قير وگوني نموده وحداكثر اين قير وگوني را تا 10 سانتيمتر روي كف ادامه دهيم وبعد از اجراي كاشي كاري و بلافاصله قبل از فرش كف نسبت به قير وگوني كف اقدام نموده وفورا فرش كف را شروع نمائيم بهتر است قير وگوني كف سرويسها در دو لايه گوني و سه لايه قير انجام شود وبعد از اجراءحتما به وسيله آب بستن در محل از غير قابل نفوذ بودن آن مطمئن شويم .اگر قير وگوني كف را همان طوري كه در بالا اشاره شد بعد از كاشي كاري ديوار انجام مي دهيم بايد حتما قير وگوني كف زير قير وگوني قبلي كه از ديوار رويد كف آورده ايم قرار گيرد و بايد حتما به وسيله قير داغ اين دو لايه به همديگر بچسبد .

در موقع قير وگوني كف بايد دقت شود تا حمل كف شور كاملا آب بندي شده ودر صورت امكان اين قير وگوني داخل لوله كف شور قرار گيرد كه در اين صورت مي بايد لوله كف شور به اندازه كافي بزرگ مي باشد تا هم قير وگوني وهمكف شور را در خود جا دهد.

فرش كف :

چنانچه كف داراي شيب باشد يعني اگر در كف سرويس كف شور كار گذاشته باشد محل سرويس را بايد با كف پوشهائي كه ابعادآن كوچكتر باشد فرش نمائيم . اين ابعاد بستگي به بزرگي وكوچكي سرويس دارد زيرا با قطعات بزرگ مثلاً 30 *30 نمي توان شيبهاي لازم را در مكانهاي كوچك اجراء نمود .ولي چنانچه كف سرويس داراي شيب نباشد مي توان براي فرش آن از هر اندازه كف پوش استفاده نمود مانند سراميك،موزائيك ،سنگ،كاشيهاي مخصوص كف،اين نوع كاشيها بايداولاً مقاوم بوده و در ثاني ليز نباشد.

لايه هاي ديوارهاي سرويسها از خارج به داخل

1-ديوار 2-قشر ماسه سيمان زيرقير وگوني 3-قير وگوني 4-توري سيمي 5-كاشي لعابي وملات آن

كاشي وملات آن :

كاشي قطعهاي است لعابي به ابعاد 10 * 10يا15 * 15 يا20 * 20وياديگر ضخامت آن در حدود 6 ميليمتر الي يك سانتيمتر مي باشد.كاشي بر حسب لعاب روي آن به رنگهاي سفيد و يا الوان به بازار مي آيد.كاشي ازدو لايه تشكيل شده است.لايه زيرين كاشي از جنس خاك رس مي باشد كه پس از تعيين درصد نا خالصي هاي آن و اضافه نمودن مواد لازم آن را قالب گيري نموده و پس ااز خشك كردن آن را به كوره مي برند.در اين مرحله پختن قطعه كاملا انجام نمي شود آن را به صورت نيم پخت از كوره خارج مي نما يند به اين قطعه اصطلا حا پخت بيسكوئيتي ويا بيسكوئيت ميگو يند سپس لايه دوم را كه مواد زودگيري به نام لعاب است روي آن مي باشند ودوباره آن را به كوره برده در اين مرحله لعاب ذوب شده و كليه رويه كاشي را مي پو شاند وسطحي صاف صيقلي و غير قابل نفوذ ايجاد مي نمايد.چنانچه لايه زيرين و روئي كاشي داراي ضرايب انبساط متفاوت باشد در اثر تغيير درجه حرارت روي لعاب كاشي تركهائي ايجاد مي شود كه خيلي بد منظره و نازيباست . لعابي كه روي كاشي مي دهند انواع مختلف دارد مانند لعابهاي نمكي يا لعابهاي رنگي مانند سنگ آهن منگنزدار و يا اكسيد آهن آبدار. اين مواد رنگي را بر روي سفال كاشي مي پاشند بعد آن رادر كوره برده حرارت مي دهند و لعاب به صورت قشر صيقلي شيشه در آمده و تمام سطح آجر را به طور يكنواخت مي پو شاند . صنعت كاشي از قديم الايام در ايران متداول بوده و از دوران صفويه كاشي كارهاي جالبي در اصفهان به يادگار مانده است . براي نصب كاشي ابتدا زير كاشي را در كف به وسيله گچ يا ماسه تراز مي نمايند و بعد كاشي را به حال تراز وشاقول نصب نموده و موقتا با قطعه اي از گل رس تعادل آن را حفظ مي نمايند بعد دوغ آب پر از سيماني با ماسه نرم ساخته وآهسته آهسته پشت آن را در دو يا سه مرحله پر مي نمايند اگر يك مرحله پر نمايند اگر در يك مرحله پشت كاشي را با دوغاب سيماني پر كنند ممكن است در اثر وزن دوغاب كاشي از جاي خود كنده شده و يا شاقول و تراز بودن خارج شود پشت يك رج كاشي با دوغاب سيمان پر شد رج بعد را روي آن مي گذراند وبعد از اتمام كار در زهاي آن با ملاتي كه از لحاظ رنگ با كاشي هماهنگ باشد بند كشي مي نمايند معمولا از لحاظ زيبايي ارتفاع كاشي كاري را تا زير سقف ادامه مي دهند ولي حداقل ارتفاع كاشي در حمام ها به واسطه وجود دوش تا180 سانتيمتر و در آشپزخانه تا 150 سانتيمتر (چند رج بالاتر از ظرف شوئي ) و در توالت ها تا 60 سانتيمتر و اگر در توالت دست شوئي وجود داشته باشد ارتفاع كاشي در آن قسمت 90 سانتيمتر بايد باشد.

سقف كاذب :

سقف كاذب سقفي است كه در زير سقف اصلي ساختمان ساخته مي شود و به سقف اصلي آويزان است . سقف كاذب را به علل مختلف مي سازند مثلا در ساختمانهاي بتوني كه ضخامت شاه تيرها ودالهاي روي آن متفاوت است و اين اختلاف ارتفاع از پايين بد منظره مي باشد به وسيله ساختن سقف كاذب اين نازيباي را مي پوشانند و يا در محل ساختن خرپا كه به واسطه وجود دهانه هاي بزرگ ساخته مي شود ضخامت خرپا را در فاصله سقف كاذب تا سقف اصلي گم ميكنند .گاهي اوقات نيز براي سالنهاي سخنراني ويا سينما ويا تئاتر كه احتياج به نور و صداي مخصوص دارند اقدام به ايجاد سقف كاذبي كه نور و يا پخش صداي مورد لزوم را تامين نمايد مي نمايند.

معمولا از فاصله بين سقف كاذب و سقف اصلي كه ممكن است تا حدود 80 سانتيمتر هم باشد لوله هاي آب گرم وآب سرد يا شوفاژ و همچنين كانالهاي حرارتي يا لوله هاي فاضلاب آب را عبور مي دهند.

نما:

رعايت نكات زير نما سازي الزامي است :

نما بايد با سطح زير كار اتصال كافي داشته باشدتاهنگام بروز زلزلهخطر جدا شدن وفروريختن آن وجود نداشته باشد .

نما بايد قابليت تحمل شرايط اقليمي خاص هر منطقه را داشته باشد.

نما بايد به گونه اي انتخاب واجرا شود كه بروز اشكالاتي در آن (مانند ترك خوردگي ) موجب آسيب ديدن سطح زير كار بويژه اجزاي سازه اي شود .

از اجزاي نمادهاي مجزا قبل از تكميل سطح زير كار پرهيز شود .

از به كار بردن قطعات سنگين در نما پرهيز شود.

عايقكاري رطوبتي:

اجراي عايقكاري در موارد زير لازم است: الف) بامهاي تخت ،شيبدار:قوسي وگنبدها ب) اوانگاها وايوانها ج) كفها(در تماس با زمين نمناك وكف سرويسها وآشپز خانه د) شالوده ها(در تماس با زمين نمناك ) ه) ديوارها زير زمين وديوارهاي در تماس با آب و) ساير قسمتها از قبيل كف پنجره هاي در تماس با محيط اطراف ،در پوش وديوار جان پناه، دود كشها، بدنه وكف استخرها و منابع آب، نماهايي كه در معرض بوران قرار دارند.

هنگام اجراي عايقكاري با قير و گوني قير اندود انجام مي شود بايد موارد زير را رعايت شود:

1- عايقكاري به هنگام بارندگي مجاز نيست. 2- عايقكاري بر روي سطوح مرطوب مجاز نيست.3- عايقكاري جامد را تا هنگامي كه گرم و روانند بايد مصرف كرد. 4 - دماي قير هاي مورد مصرف نبايد بيش از 177+ درجه سلسيوس باشد . 5- راه رفتن روي سطوح عايقكاري شده بايد با احتياط وبا استفاده با كفشهاي بدون ميخ انجام شود. 6- مصرف ميخ براي محكم كردن لايه هاي عايقكاري مجاز نيست. 7- لايه هاي عايق بايد از هر طرف 10 سانتيمتر همپوشاني داشته وبه قير مناسب كاملا به هم چسبانده شوند در همپوشاني لايه ها بايد لايه هاي رويي در سمتي قرار گيرند كه مطابق شيب بندي انجام شده آب از روي آنها به سمت لايه ريزي سرازير گردد.8- هنگامي كه عايقكاري در بيش از يك لايه انجام مي شود ، لايه هاي متوالي عايق بايد عمود بر هم قرار گيرند. 9- سطوح عايقكاري شده بايد پس از تكميل لايه محافظي پوشانده شوند. 10- عايقكاري با عايقهاي رطوبتي آماده ، مطابق روشهاي توصيه شده توسط سازندگان انجام شود ، در هر حال بايد به تاييد دستگاه نظارت برسد. 11- ايجاد زير سازي مناسب براي انجام عايقكاري ضروري است .

باز شوها وتقويت كننده هاي اطراف آنها:

رعايت موارد زير در مورد اندازه و محل باز شوها الزامي است:

- مجموع سطح باز شوها در هر ديوار بار بر از يك سوم سطح آن ديوار بيشتر نباشد.

- مجموع طول باز شوها در هر ديوار باربر از يك دوم طول ديوار بيشتر نباشد.

- فاصله اولين باز شوها در هر ديوار باربر از بر خارجي ساختمان (از انتهاي ديوار) كمتر از ارتفاع باز شو به كمتر از 75 سانتيمتر نباشد ، مگر آنكه در طرفين باز شو كلاف قائم (از كف تا سقف ) قرار داده شود.

- فاصله دو باز شو نبايد از دو سوم ارتفاع كوچكترين باز شوي طرفين خود و همچنين از مجموع طول آن دو باز شو كمتر باشد . در غير اين صورت جزر بين دو باز شو جزئي از باز شو منظور مي شود ونبايد آن را به عنوان ديوار برابر به حساب آورد.

- نعل در گاه روي باز شوهاي مجاور بايد به صورت يكسره با دها نه اي برابر مجموع طول باز شوها به اضافه جزر بين آنها و رعايت نكات بند 80-1-3-6-9 باشد .

- هيچ يك از ابعاد باز شوها از 2.5 متر بيشتر نباشد . در غير اين صورت بايد طرفين باز شو را با تعبيه كلافهاي قائم كه به كلافهاي افقي متصل مي شوند ، تقويت شود.

نعل درگاه :

براي نصب در گاهها رعايت شرايط زير الزامي است:

طول نشيمن نعل در گاه بر روي ديوار در هر طرف بايد حداقل 30 سانتيمتر باشد.

در صورت استفاده از كلافهاي قائم در اطراف باز شوها، نعل در گاه بايد به نحو مناسبي به آنها متصل شوند .

عرض نعل درگاه بايد مساوي ضخامت ديوار باشد.


براي مشاهده بخش اول كه شامل نكات ساختمان سازي تا مرحله سفت كاري ، به آرشيو فروردين مراجعه كنيد

با تشكر از مهندس صادق لطفعليان
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 09:15 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها