افسانه 1900 The Legend of 1900
صحنه ای از فیلم "افسانه 1900"
از زیبا ترین و خوش ساخت ترین فیلم ها در زمینه موسیقی فیلمی است با نام "The Legend of 1900". این فیلم ساخته كارگردان معروف ایتالیایی بنام Guiseppe Tornatore و بر اساس داستانی از Alessandro Baricco تهیه شده است، نقش اول فیلم نیز توسط Tim Roth هنرپیشه انگلیسی بازی می شود.
فیلم داستان زندگی مردی است كه هیچگاه پا روی خشكی نگذاشته و همواره در یك كشتی تا هنگام مرگ زندگی می کند و پیانو می نوازد.
در ژانویه سال 1900 میلادی پس از جشن شادی سال نو یكی از كارگران كشتی هنگام تمیز كردن سالن میهمانی نوزادی را پیدا میكند و چون نمیتواند پدر و مادر این كودك را پیدا كند تصمیم میگیرد كه او را شخصآ در کشتی بزرگ كند و نام او را Lemon 1900 می گذارد.
كودك در كشتی بزرگ میشود و یك شب وقتی همه خواب بودند در كشتی صدای زیبای نواخته شدن پیانو می آید و ... همه متوجه میشوند كه Lemon كوچك استعداد زیادی در نواختن پیانو دارد. Lemon در كشتی بزرگ شده و بعدها به عضویت گروه موزیك كشتی در می آید و نوازندگی پیانو او همواره با شادی و استقبال میهمانان كشتی همراه بود.
از آنجایی كه Lemon درس موسیقی از هیچكس نگرفته بوده موسیقی سبک مخصوص به خود البته نزدیك به Jazz داشت. بعلت ترس بی موردی كه Lemon از خشكی داشت یا احساس تعلقی كه به كشتی و دریا می کرد هیچ گاه حاضر نمی شود حتی یكبار تا پای پله های كشتی آمده به خشكی قدم بگذارد.
Lemon دارای شخصیتی كاملا" رمانتیك و انسانی است و اصلا" علاقه ای ندارد كه حتی موسیقی او به خشكی برسد. یكبار هنگامی كه از یكی از موسسات ضبط صدا برای ضبط كارهای او به كشتی می آیند اتفاق جالبی رخ می دهد.
مسئولین ضبط موسیقی پس از شنیدن یكی از قطعات كاملا" رمانیتك و روان لمون، بهت زده شده و اقرار میكنند كه موسیقی این شخص در هیچ جای جهان پیدا نمیشود و میتوانددر دنیا غوغا به پا كند.
از طرف دیگر در حین نواختن همین قطعه موسیقی از كنار پنجره دختری با چهره كاملا" روستایی عبور میكند و لمون برای اولین بار در زندگی به دام عشقی هرچند كوتاه می افتد.
لمون شخصیتی بسیار خجالتی دارد و اصلا" جرات ابراز علاقه به دختر را نمیكند. اما تصمیم میگیرد كه صفحه ای كه كمپانی ضبط موسیقی از كار او تهیه كرده بود را به دختر هدیه بدهد.
از دیگر اتفاق های جالب فیلم دوئل نواختن پیانو لمون با نوازنده ای است که خود را Jelly Roll Morton كه با غرور، خودش رو كاشف موسیقی Jazz میداند. همه میهمانان كشتی در سالن جمع هستند كه ناگهان جلی وارد سالن میشود و نفس همه تو در سینه حبس میشود.
جلی به طرف پیانو می رود و به لمون كه پشت پیانو نشسته است با لحن کنایه آمیز می گوید : "فكر میكنم تو جای من نشستی!"
لمون در ابتدا سعی می کند به دست بده اما Jelly تمایلی به اینکار ندارد ... از پشت پیانو كنار میرود تا Jelly شروع به نواختن کند.
برای شروع جلی اقدام به نواختن یك قطعه زیبای Jazz میكند و تمام حاضرین را تحت تاثیر این موسیقی میگذارد. لمون كه میبیند مردم از این قطعه موسیقی لذت برده ایند، بخاطر شخصیت آرام و علاقه شخصی که به موسیقی دارد تصمیم می گیرد در دوئل خود را سبکتر از جلی نشان دهد.لذا یك قطعه ساده اجرا می كند تا شاید بتواند از زیر بار این دوئل بیرون بیاید.
اما جلی سرسختانه علاقه به ادامه مبارزه دارد، در دور بعد مسابقه جلی یك قطعه سخت تر اجرا می کند. اینبار نوازنده ترمپت كه دوست لمون بود با او صحبت می کند و او را وادار میكند كه جواب این قطعه را با یك قطعه سنگین بدهد.
لمون به پشت پیانو میرود و عینا" قطعه ای را كه جلی زده بود با تنظیم بهتر و زیبا تر اجرا می کند كه این باعث تعجب و خوشحالی حاضرین میشود.
در انتها جلی با خشم پیچیده ترین قطعه ای را كه میتواند اجرا کند – یک رگتایم بسیار زیبا با تم شرقی - را اجرا می کند ولی باز اینبار نیز لمون Lemon با Improvise كردن، قطعه جلی را با سرعت بالا اجرا می کند ...
قسمت بسیار احساسی فیلم مربوط میشود به آخر آن هنگامی كه قرار است كشتی را بخاطر غیر قابل استفاده بودن منفجر كنند. بله لمون حاضر نیست از كشتی بیرون بیاد و دیالوگی كه در پایان فیلم بین لمون و دوست نوازنده ترومپت او در خرابه های كشتی رخ میدهد، بشدن احساست انسان را تحت تاثیر قرار می دهد.
نكته دیگر اینكه آهنگ پایانی فیلم توسط غول بزرگ موسیقی راك راجر واترز (Roger Waters) ساخته شده است.
harmonytalk.com