بازگشت   پی سی سیتی > هنر > فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie

فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie مباحث مربوط به فیلم سینما تلویزیون و تئاتر در این بخش

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 01-04-2011
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض گزارشی خاص از سفر یانگوم به تهران

آخرین نیوز: اخیرا شایعاتی سر زبان ها افتاده که گویا مهران مدیری میخواهد از یانگوم برای بازی در سریال قهوه تلخ دعوت کند. تحریریه همشهری جوان این موضوع را مورد توجه قرار داده و در شماره اخیر خود پرونده ای در این باره منتشر کرده است. یکی از بخش های این پرونده، گزارشی تخیلی است به قلم احسان ناظم بکایی، که با هنرمندی تیم گرافیک گروه مجلات همشهری و مونتاژ چندین تصویر، این گزارش، به میزان قابل توجهی به واقعیت نزدیک شده است. متن کامل گزارش به همراه تصاویر در ادامه می اید.


«پرواز شماره 498 هواپیمایی کره ایرلاین از سئول هم‌اکنون به زمین نشست.» کافی است این صدای اطلاعات فرودگاه در سالن یک فرودگاه امام(ره) طنین‌اندازمی‌ شود تا ولوله‌ای به پا شود.

چندصد نفر به سمت گیت ورود مسافران حمله می‌برند، مسافران خارجی و کسانی که منتظر مسافرند بی‌اطلاع از همه‌جا، هاج و واج دارند این صحنه تهاجم و اجتماع را می‌بینند؛ «آقا! خبریه؟ تیم ملی اومده؟»

جوانی که دارد سرک می‌کشد این سوال را از پیرمرد شیک‌پوشی که کت و شلوار اتوکشیده تنش کرده و دسته گلی به دست دارد می‌پرسد، نگاه عاقل اندر سفیهی به جوان می‌کند؛ «خبر نداری؟ یانگوم اومده؛ یانگوم جان. با اون دست‌پختش، با اون حجب و حیا و...» و لق‌لق‌زنان به سمت جمعیت می‌رود تا عقب نماند. ناگهان صدای سوت و کف و جیغ، و چیلیک چیلیک و نور فلش دوربین‌ها فضای سالن را پر می‌کند. صفحه مونیتوری موبایل‌های دوربین‌دار رو به ورودی گیت، رو به آسمان گرفته شده. چند مسافر چشم‌بادامی با وحشت و بهت در حالی که چمدان‌هایشان را از بین ملت به هیجان‌آمده بیرون می‌کشند، خودشان را از وسط جمعیت نجات می‌دهند و به سمت در خروجی می‌روند.

«یانگوم بیا اینجا» «یانگوم، آی‌لاویو...». لی یونگ آئه با روسری قرمز و مانتویی که نقوش کره‌ای دارد زیر نور فلش‌ها در حالی‌که سعی می‌کند تعجبش را زیر لبخند پنهان کند وارد سالن فرودگاه شده. چند مرد کره‌ای که معلوم است جزء تیم مدیریت و حفاظت او هستند، دورش را گرفته‌اند. ناگهان مهران مدیری جلو می‌رود و دسته گلی را به او می‌دهد. مترجمی حرف‌های او را ترجمه می‌کند. خیلی عجیب است تا حالا کسی متوجه حضور مدیری در فرودگاه نشده بود.

همه حواسشان به یانگوم بوده. خیلی‌ها تا مدیری را می‌بینند، جیغشان بنفش‌تر می‌شود. «کیه؟ بازیگر خارجیه؟ جومونگه؟ سوسانوئه؟» یکی از ماموران فرودگاه با تعجب این سوال را از یکی از مسافرها می‌پرسد.این تصویری از ورود لی یونگ آئه به تهران است؛ تصویری که اگر او به تهران می‌آمد احتمالا اتفاق می‌افتاد. اینجا گزارشی تصویری داریم از سفر یانگوم به ایران. در چند برش و در چند روز. جاهایی که احتمالا به آنجاها سر می‌زد.



اقامت در هتل استقلال

لی‌یونگ آئه نمی‌توانست خوشحالی‌اش را از حضور در ایران پنهان کند. «من... ایران... دوست داشت.» در محوطه بیرون فرودگاه او چند بار این عبارت را جلوی عکاس‌ها و خبرنگارها گفت و سریع سوار ماشین مدیری شد. می‌گفتند او در هتل استقلال در پارک وی اقامت می‌کند تا به لوکیشن سریال «قهوه تلخ» که در خیابان فرشته است، نزدیک‌تر باشد.




در کنار فخرالتاج

اولین سکانس لی‌یونگ آئه در قهوه تلخ؛ او با لباسی قجری در کنار الیکا عبدالرزاقی (فخرالتاج) و سحر زکریا (لعبت الملوک) به همایونی وارد شد تا خودش را به محمدرضا هدایتی (جهانگیرخان) معرفی کند. شاهدان می‌گویند در این سکانس قبل از همه دایی اقبال نعره کشیده: «سرآشپز سلطنتی، استاد آشپزی. فخر جیجو، معاند جومونگ ریقو، سازنده سس افسنتین، محبوب آسمان و زمین، سرکار علیه یانگوم الملوک شرفیاب می‌شوند.» لی‌یونگ آئه هم با فارسی دست و پا شکسته گفت: «سلام... من یانگوم هست.»




بازیگران ایرانی بهترند
برج میلاد هم پذیرای لی‌یونگ آئه بود. در جشنی که عده‌ای از سینماگرها و اهالی تلویزیون برای تقدیر از او ترتیب داده بودند، لی‌یونگ آئه روی سن رفت و چند نکته درباره فرق بازیگری در کره و ایران گفت و توضیح داد که سطح بازیگری در ایران به مراتب بالاتر از کره است. مجری این برنامه سروش صحت بود. در آخر برنامه هم چند قالیچه توسط حسین فرحبخش به یانگوم هدیه شد





راز یانگوم در دست یانگوم

یانگوم سرزده به تحریریه همشهری جوان آمد. ما هم همان طرح جلد شماره 140 (راز یانگوم) را قاب کردیم و احسان رضایی آن را تقدیم لی یونگ‌آئه کرد. او گفت از طریق همان شرکت مستندساز کره‌ای که به تحریریه همشهری جوان آمده بودند، آدرس مجله را پیدا کرده. البته اول به جردن و ساختمان آی‌تک رفته و بعد به اینجا زیر پل کریمخان آمده.




در حلقه خبرنگاران

مرکز همایش‌های صدا و سیما در دومین روز سفر لی‌یونگ آئه میزبان او و خبرنگاران بود. او با مترجم کره‌ای‌اش به محل برگزاری کنفرانس خبری آمد. بیشتر سوالات کنفرانس درباره نقش او در قهوه تلخ بود؛ «قرار است با کبوتر و قرقی در آشپزخانه همبازی شوم.» لی‌یونگ آئه همین‌طور خبر داد که قرار است با سانگ ایل گوک سریال تاریخی دیگری بازی کند. محسن حاجیلو هم آمده بود تا از آئه درباره صرفه‌جویی در مصرف برق بپرسد و برنامه «الف و ب»‌اش را پر کند




شام آخر با قطبی

دوستی قدیمی لی‌یونگ آئه با یوروم، همسر قطبی باعث شد تا او به خانه قطبی هم سر بزند. قطبی در حالی که بیشتر حواسش به جام ملت‌های آسیا در قطر بود گفته: «این بازیگر دل شیر داره که تونست دل و روده عالیجناب کریزی رو بیرون بکشه.» لی‌یونگ آئه در آخرین شب حضور قطبی در ایران مهمان سرمربی تیم ملی و همسر کره‌ای‌اش بود چون قطبی گفته بعد از جام ملت‌ها، سرمربی شیمنیرو ژاپن می‌شود. در عکس، تابلوهای نقاشی یوروم را می‌توانید ببینید




عاشق قورمه‌سبزی

لابی هتل استقلال هر روز مملو از خبرنگارها و عکاس‌ها بوده. کافی بود لی‌یونگ آئه بخواهد برای شام یا ناهار به رستوران برود تا همه به سمتش هجوم ببرند. او در مدت اقامتش در هتل فقط یک غذا می‌خورد: «قورمه سبزی» سرآشپز هتل گفته یانگوم خیلی پیگیر بود این غذا را یاد بگیرد و برای همین چند بار هم به آشپزخانه آمده. او گفته کارگردانی مهران مدیری را مثل قورمه سبزی دوست دارد




مقدمتان گلباران

با و جود اینکه قهوه تلخی‌ها سعی کرده بودند این سفر در سکوت خبری انجام شود اما الان همه از ماجرا خبر دارند. این پارچه‌نوشته‌ها حتی در جاهایی که این بازیگر به آنجاها نمی‌رفت هم نصب شده بود. از بعضی شهرستان‌ها خبر رسیده از این دست پارچه‌نوشته‌ها در نقاط مختلف شهر نصب کرده‌اند‌





دیدار با شهریار

بعد از برد یک هیچ پرسپولیس برابر سایپا، لی‌یونگ ‌آئه به خانه علی دایی رفت تا هم بابت این برد به دایی تبریک بگوید و هم دختردار شدن دایی را. او یک ست کامل لباس بچگی یانگوم در قصر سلطنتی را به دایی هدیه داد. همان‌طور که در تصویر هم معلوم است مقدمات این دیدار را سیامک رحمانی چیده بود




ملاقات غیرمنتظره

اسفندیار رحیم‌مشایی به دیدار لی‌یونگ آئه رفت. این ملاقات در لابی هتل استقلال انجام شد و قرار شد این گفت‌و گو ها در دفتر مشایی ادامه پیدا کند. آئه گفت:« این ملاقات سازنده بوده قرار شد یک نمایشگاه نقاشی در تهران برگزار کنم.» خبرنگاران گفتند مگر شما نقاشی بلدید؟ لی‌یونگ آئه گفت: «نه! ‌اما به وامش احتیاج دارم‌!»
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 01:40 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها