بازگشت   پی سی سیتی > هنر > فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie > تلویزیون

تلویزیون در این بخش مباحث مرتبط با تلویزیون قرار خواهند گرفت

موضوع بسته شد
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 02-25-2010
shaghayegh N آواتار ها
shaghayegh N shaghayegh N آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: rasht
نوشته ها: 412
سپاسها: : 0

17 سپاس در 17 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض سریال همسایه ها vecinos

سلام دوستای عزیز
این تاپیک و زدم برای سریال همسایه ها که ساعت 7 از فارسی 1 پخش میشه
به نظرم سریال باحالی میاد...
حوشحال میشم نظر شما رو هم بدونم


__________________

ویرایش توسط LP Girl : 02-26-2010 در ساعت 02:21 AM دلیل: تصحيح كردن نام تاپيك و اضافه كردن تصوير سريال
  #2  
قدیمی 02-25-2010
shaghayegh N آواتار ها
shaghayegh N shaghayegh N آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: rasht
نوشته ها: 412
سپاسها: : 0

17 سپاس در 17 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

در شروع چند تا عکس از FLORA MARTINEZ بازیگر نقش تاتیانا میزارم...
من خودم خیلی دوسش دارم

ناظر ارشد:
لطفا تصاویر مناسبتری درج کنید
سپاس
امیر
__________________

ویرایش توسط LP Girl : 06-07-2010 در ساعت 02:26 PM دلیل: لطفا تصاویر مناسبتری درج کنید
  #3  
قدیمی 02-25-2010
mohammad2020 آواتار ها
mohammad2020 mohammad2020 آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 59
سپاسها: : 0

2 سپاس در 2 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سلام
لطفا یه خلاصه از سریال بگو تا کسایی که تا حالا این سریال رو ندیدن (مثل خود من) از این به بعد بتونن ببینن
ممنون
  #4  
قدیمی 02-25-2010
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ناظر ارشد:
دوست عزیزم لطفا در تاپیکها و پست ها از تصاویر مناسبتری درج کنید
سپاس
امیر
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
  #5  
قدیمی 02-25-2010
shaghayegh N آواتار ها
shaghayegh N shaghayegh N آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: rasht
نوشته ها: 412
سپاسها: : 0

17 سپاس در 17 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط امیر عباس انصاری نمایش پست ها
ناظر ارشد:
دوست عزیزم لطفا در تاپیکها و پست ها از تصاویر مناسبتری درج کنید
سپاس
امیر
دوست عزیز عکسهایی که من گذاشتمو شما پاک کردی خیلی معمولی بود!!! تعجب کردم!!!!!
ولی باشه........
مرسی
__________________
  #6  
قدیمی 03-04-2010
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Arrow سریال همسایه ها vecinos - بحث و گفتگو درباره سريال همسايه ها

نقل قول:
نوشته اصلی توسط shaghayegh N نمایش پست ها
دوست عزیز عکسهایی که من گذاشتمو شما پاک کردی خیلی معمولی بود!!! تعجب کردم!!!!!
ولی باشه........
مرسی
سلام
ببخشید که با تاخیر پاسخ میدم دوست عزیز
همین خیلی معمولی بودن عکساش ممکنه برای فروم مشکل آفرین بشه
بیزحمت درجه معمولی بودنش رو خیلی بیشتر از خیلی بالا ببرین
چیزی در حد صداوسیما
سپاس
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
  #7  
قدیمی 02-25-2010
LP Girl آواتار ها
LP Girl LP Girl آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: غرب تهران
نوشته ها: 1,075
سپاسها: : 0

20 سپاس در 19 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ممنون شقايق جون براي تاپيك
اميدوارم كه استقبال بشه.
براي شروع يه كم درباره اين سريال و بازيگراش توضيح بده تا دوستان بيشتر با فيلم آشنا بشن.
---
__________________
http://irupload.ir/images/6dzyzrzy0mmq77104rb.jpg

ژست بي خوابي و منگي واسه من نگير دوباره! كسي كه جلوت نشسته عصبي و لت و پاره!
توي پائيز مجاور، وسطاي ماه آذر، شد قرارمون كه باهم بزنيم به سيم آخر!


Babak Rahnama (New Song) :: Khodaye Man
  #8  
قدیمی 02-25-2010
shaghayegh N آواتار ها
shaghayegh N shaghayegh N آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: rasht
نوشته ها: 412
سپاسها: : 0

17 سپاس در 17 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خلاصه داستان:

اسکار راننده تاکسی گستاخی است که ذاتا آدم خوبی است اما یک ضعف بزرگ دارد: عاشق میهمانی دادن است.
داستان از زمانی آغاز می شود که اسکار، پیشنهاد می کند جسیکا را تا محل کارش برساند و جسیکا نیز بدون هیچ قید و شرطی از سرعلاقه آن را می پذیرد. در طول مسیر، جسیکا از آرزویش برای زندگی کردن در یک آپارتمان لوکس صحبت می کند و اسکار نیز برای جلب توجه او چاخان می کند که اگر روزی بلیط بخت آزمایی ببرد حتما برای جسیکا یک آپارتمان لوکس می خرد و از او تقاضای ازدواج می کند. جسیکا به این حرف ها می خندد و اسکار نیز برای اینکه نشان دهد چقدر جدی است تاکسی را نگه می دارد و یک بلیط بخت آزمایی می خرد. اسکار مصصم است که جسیکا را بدست آورد چون فکر می کند او زن خوب و با وقاری است که بدرد زندگی کردن می خورد. اما نمی داند که جسیکا معشوقه رئیسش (رادُلف) در بنگاه معاملات ملکی است که در آن مشغول به کار است. از آن طرف هم رادُلف، دوست پسر تاتیانا گومز، دختری زیبا، باهوش و ثروتمند است. از آنجایی که برخلاف انتظار تاتیانا، رادُلف به جای اینکه از او تقاضای ازدواج کند، پیشنهاد می کند شریک کاری او شود، رابطه تاتیانا و رادُلف با مشکل مواجه می شود و این تاتیانا را ناامید می کند.
اسکار که مشغول کار و جبران پولی است که بابت بلیط بخت آزمایی خرج کرده است، موقع مسافرکشی، اتفاقا" تاتیانا را که می خواهد به گورستان برود، سوار می کند. در داخل تاکسی تاتیانا تلفنی با رادُلف جر و بحث می کند و رابطه اش را پایان می دهد. اسکار تاتیانا را تا قبر مورد نظر او همراهی می کند، تاتیانا با دیدن صحنه مراسم خالی که هیچ کس غیر از او در آن شرکت نداشت، متعجب می شود و بسیار متعجب تر می شود وقتی اسکار به او پیشنهاد می کند که در کنارش بماند و با هم مراسم را اجرا کنند و دعا بخوانند. از آنجایی که خیلی غمگین است از اسکار می خواهد که او را در اطراف شهر بگرداند تا برای مدت کوتاهی هم که شده از مشکلاتش دور باشد. اسکار از او دعوت می کند که با هم یک نوشیدنی بنوشند و از آن لحظه به بعد علیرغم اختلاف طبقاتی میان آنها، جاذبه قوی بین آنها بوجود می آید.
بالاخره اسکار او را که کم و بیش مست بود، به خانه اش برمی گرداند. و هنگامی که به خانه می رسند، با رادُلف و مالک "چشمه آبی"، ساختمانی که تاتیانا در آن زندگی می کند و رئیس هیات مدیره آن است، روبرو می شوند. در همان شب اسکار بخت آزمایی را می برد و یک میهمانی بزرگ به همین مناسب برگزار می کند. همسایه برخلاف همیشه، راحت از کنار این سر و صدا رد شدند و نسبت به برگزاری میهمانی اعتراض نکردند چون دیگر او را به شکل یک معدن طلا می دیدند. ناگهان جسیکا توجه او را به قولی که داده بود جلب می کند. چند روز بعد اسکار به بنگاه معاملات ملکی که تاتیانا در آن کار می کند، می رود تا معامله ای را که مادرش، خانم روکا، شروع کرده بود را به پایان برساند و مطمئن شود که پولش را در جای درستی سرمایه گذاری میکند. و نتیجه این معامله همسایه شدن تاتیانا و اسکار در ساختمان "چشمه آبی"، است.
ورود اسکار به ساختمان باعث ایجاد تغییراتی در آن و صمیمی شدن تاتیانا و اسکار شد. هر چند که بخاطر هوچی گری های اسکار و مشکلات پی در پی که برای بقیه همسایه ها درست می کرد، همیشه بینشان اختلافاتی وجود داشت. از راه رسیدن آلمیتا، خواهر کوچکتر اسکار، باعث می شود که آنها بفهمند علیرغم تمامی این مسائل، برای یکدیگر ساخته شده اند.
__________________

ویرایش توسط دانه کولانه : 02-25-2010 در ساعت 07:45 PM
  #9  
قدیمی 02-25-2010
shaghayegh N آواتار ها
shaghayegh N shaghayegh N آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: rasht
نوشته ها: 412
سپاسها: : 0

17 سپاس در 17 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض سریال همسایه ها vecinos

سریال همسایه ها vecinos

اسکار لیل: 35 ساله. راننده تاکسی. خوشبخت،گستاخ و مهربان. نهایت آرزویش این است که کاری کند همه مسافران احساس کنند در اتومبیل خودشان هستند. پدرش آنها را ترک کرده بود و او از کودکی مجبور بود که به سختی کار کند تا زندگی خودش و مادرش را بگرداند. هر چند آدم پر سر و صدایی است و خورۀ میهمانی گرفتن دارد اما همسایگانش دوستش دارند. عاشق موسیقی است. از تولد، جشن کریسمس و بیشتر از همه میهمانی های بین همسایه ها که در آن می تواند مهارت دمبک زدن خود را به رخ بقیه بکشد، بسیار لذت می برد. در رابطه عشقیش هم، تا قبل از اینکه تاتیانا را ملاقات کند، جسیکا سوژه مورد نظرش بود. او تمام عشقش را به او خواهد داد و بقیه چیزهای زندگی در اولویت بعدی قرار خواهند گرفت.

تاتیانا آربولدا: 30 ساله، جدی، زیبا، باهوش و کمال گرا. او همزمان در دو شغل، یکی به عنوان رئیس هیات مدیره ساختمانی که در آن زندگی می کند و دیگری کارمند بنگاه معاملات ملکی رادُلف کار می کند. یکی از رازهای زندگیش این است که علیرغم آنچه که ظاهرش نشان می دهد، به طرز لاعلاجی (درمان ناپذیری) احساساتی و رمانتیک است. والدینش را در یک حادثه رانندگی از دست داده و به همین علت بسیار حساس است. منتظر یک مرد کامل یعنی همان شوالیه زره پوش (شاهزاده سوار بر اسب سفید) است که البته او را میابد اما در یک تاکسی. گرچه رادُلف مردی مودب، خوش تیپ و تحصیلکرده است اما
نمی تواند نیازهای احساسی تاتیانا را برآورده نماید. اسکار مردی کاملا متفاوت تر از آنچه که همیشه تاتیانا آرزو می کرد، است ولی کم کم که با او بیشتر آشنا می شود و شخصیت واقعی او را می شناسد، همه چی تغییر می کند. نیکل، دوست تاتیاناست که منشی بنگاه معاملات ملکی است.




رادُلف کاستاندا: 38 ساله، از خانواده ای مرفه و باکلاس. از نوجوانی یاد گرفته است که برای دست آوردن آنچه که می خواهد به راحتی خواسته های دیگران حتی خانواده خودش را زیر پا بگذارد. او مصادق کامل مار تو آستین پرورش دادن (کلاغ رو بزرگ کن تا بعدش چشتُ در بیاره) است، چون حتی برای رسیدن به اهدافش، برادرش و پدرش را هم زیر پا گذاشته است. پول درآوردن برای او یک عادت بد شده به همین خاطر هم مدام در این فکر است که بیشتر و بیشتر پول در بیاورد. تاتیانا نماینده او است تا به جای او کارهای پنهانی و سریش را انجام دهد. برای همه نفرت انگیز است ولی سعی می کند وانمود کند شخصیت دیگری دارد. با جسیکا به تایتانا خیانت می کند.




جسیکا رُدریگز: 25 ساله. با ظاهری فرشته وار و قلبی سنگی. به نظر شیرین ترین، بامزه ترین و خالص ترین زن دنیا می آید یا اینکه حداقل باعث شده است که اسکار در موردش اینطور فکر کند. بعد از اینکه اسکار بخت آزمایی را می برد، به او بیشتر توجه می کند. با دغل و حقه بازی هر آنچه را که می خواهد از اسکار
می گیرد. "اگر دلت می خواهد" متداول ترین عبارتی است که از آن استفاده می کند، ولی حقیقت این است که نه اسکار و نه هیچ فردی دیگری قادر نیست که به او "نه" بگوید، زیرا هیچ کس نمی خواهد با دادن جواب منفی به فرشته ای مانند او احساس گناه کند. او زن پول دوست، جاه طلب و حقه بازی است که در تمام کارها به دنبال نفع شخصی خود است.




هِنری یوناس: 38 ساله. دوست بی قید و شرط اسکار. مردی خوب، حمایت گر و مهربان. او هم مانند اسکار عاشق میهمانی است ولی همسرش پاتیکو مانع او می شود. وقتی بین اسکار و همسایگانش اختلاف و مشکلی بوجود می آید، او میانجیگری می کند. از آنجایی که زندگی زناشویی اش دچار یکنواختی شده و خلق و خوی پاتیکو هم، کمکی به تغییر این یکنواختی نمی کند، دلش برای زندگی مجردی تنگ شده است. این وضعیت باعث شده صبر هِنری سرآید و از دست پاتیکو خسته شود، خانه را ترک
می کند تا به سراغ کارهایی برود که هیچوقت پاتیکو اجازه نمی داد آنها را انجام دهد. بعدها، با نیکل، منشی تاتیانا، آشنا و حسابی مجذوب او می شود. در ضمن هنری بخاطر شغلش که در دادگاه کار می کند، سبب افشای دروغ ها و دغل بازی های رادُلف می شود.
پاتیکو: 30 ساله. از همان تیپ همسایه های پر شور و تشنج. چون فکر می کند اسکار روی هِنری تاثیر بد می گذارد، از او متنفر است. زنی تلخ و غیرقابل تحمل است که در یکنواختی زندگی زناشوییش گیر افتاده و نمی تواند راه حلی برای فرار از این بحران پیدا کند. هِنری تنها دوست پسر او بوده و او هیچوقت ادامه تحصیل نداده و یا کار نکرده زیرا تمام زندگیش را وقف دو فرزندش کاترین و دیبی کرد. ولی وقتی هِنری ترکش کرد متوجه شد که او هم باید برای خودش کاری انجام دهد و تغییر کند بنابراین شروع به کارکردن با پدرش به عنوان یک اپراتور تاکسی های تلفنی می کند. یک جریان عشقی با آلبرتو، همسایه اش، خواهد داشت، اما عشق واقعی او همیشه هِنری خواهد بود.

خانم روکا: 60 ساله. مادر اسکار است. سرسخت، لجباز و مشکل ساز است. او از همه چیز و همه کس شاکی است. دیگر طاقت زندگی کردن با اسکار را ندارد، بنابراین به محض اینکه متوجه می شود پسرش بلیط بخت آزمایی را برده است، به سرعت او را از خانه بیرون می کند و مجبورش می کند که برای خودش یک آپارتمان در ساختمان "چشمه آبی" بخرد. او زن دنیا دیده و سرسختی است و از روی عشقی که به پسرش دارد مرتب سعی می کند پسرش را اصلاح کند. او در میابد که جسیکا او را بخاطر
خودخواهی ها و نفع شخصیش می خواهد. با تاتیانا کنار می آید و نگران است که نکند تاتیانا به اسکار صدمه بزند، اما با گذشت زمان، تسلیم می شود. در گذشته، خانم روکا و گرواسیو با هم رابطه داشتند و زمانی که دوباره همدیگر را می بینند این عشق دوباره شعله ور می شود. مجبور می شود این راز بزرگ را از اسکار پنهان کند.
__________________

ویرایش توسط دانه کولانه : 02-25-2010 در ساعت 07:46 PM
  #10  
قدیمی 02-25-2010
shaghayegh N آواتار ها
shaghayegh N shaghayegh N آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: rasht
نوشته ها: 412
سپاسها: : 0

17 سپاس در 17 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض همسایه ها vecinos - بحث و بررسی سریال همسایه ها و خلاصه داستان

همسایه ها vecinos - بحث و بررسی سریال همسایه ها و خلاصه داستان

اینم از خلاصه داستان....

سعی کردم شخصیتهای مهم داستانو بهتون معرفی کنم!
البته چند نفر دیگه هم بازی میکنن که اونارم بعدا بهتون معرفی میکنم ولی اینا مهمترن!!
خیلی فیلم باحالیه کمدی - عاشقانست
البته بیشتر عاشقانه خصوصا وقتی روابط اسکار با تاتیانا شروع میشه(منظورم عشقیه)
هنوز به اون قسمتاش نرسیده .....!
توصیه میکنم حتما ببینید
هرکی دید نظرشو بگه در موردش....
مرسی
__________________

ویرایش توسط دانه کولانه : 02-25-2010 در ساعت 07:47 PM دلیل: اضافه کردن عنوان
موضوع بسته شد


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 09:30 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها