بازگشت   پی سی سیتی > هنر > فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie > تلویزیون

تلویزیون در این بخش مباحث مرتبط با تلویزیون قرار خواهند گرفت

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 05-03-2010
LP Girl آواتار ها
LP Girl LP Girl آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: غرب تهران
نوشته ها: 1,075
سپاسها: : 0

20 سپاس در 19 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض نگاهي به «خونه مادربزرگه»

نگاهي به «خونه مادربزرگه»
دوستي و نيكي به روش كودكي





در ميان انيميشن‌هاي ايراني كه بهترينشان نمونه‌هاي عروسكي است و آن هم عمدتا ساخته‌هاي فيلمساز كودك‌شناس و كودك‌دوست ايراني، مرضيه برومند، برنامه تلويزيوني «خونه مادربزرگه» جايگاهي ويژه را داراست. شايد ايراني‌ترين ساخته برومند اين انيميشن خاطره‌انگيز و به‌يادماندني باشد كه سال‌هاي كودكي بسياري از ما قرين است با دلبستگي به آن و با خيال و روياي زندگي در اين خانه باصفا به همراه اهالي دوست‌داشتني‌اش مثل مخمل، حنايي، گل‌باقالي خانم، نوك طلا، نوك سياه، مراد و هاپوكومار كه دوست‌داشتني‌ترينشان هم از قضا پرشيطنت‌ترينشان يعني همان مخمل است؛ گربه تنبل و تن‌پرور و خودخواهي كه دروغ مي‌گويد، تهمت مي‌زند، بدگمان و مغرور است، حيله‌گر و حقه‌باز است و در يك كلمه «بچه بدي» است اما اين‌ها هيچكدام مانع علاقه او به مادربزرگ و محبت مادربزرگ به او نيست.
گفتيم «ايراني‌ترين» چراكه خود ايده زندگي جمعي آن هم در خانه مادربزرگ مهرباني كه معروف است به مهمان‌نوازي و برخلاف مخمل به دور هم بودن عادت دارد نه به تنهايي، ايده‌اي ايراني است. بخصوص كه فضاي اين زندگي هم فضايي كاملا روستايي و بومي است و آلوده به اقتضائات زندگي شهري مدرن نشده و روح و اصالت سنتي آن محفوظ مانده است. اگر هم در آخر فيلم به يمن حضور آقاي صاحب (مرد هندي صاحب هاپوكومار) اهالي خونه مادربزرگه براي اولين بار سوار ماشين مي‌شوند و از اين طريق با وسايل زندگي مدرن آشنا مي‌شوند اولا اين ماشين متعلق به يك مرد هندي است و در نتيجه به رسم غالب اتومبيل‌هاي هندي پر از المان‌هاي سنتي و تزييني است و ثانيا هدف استفاده از آن رفتن به دل طبيعت و لذت بردن از مناظر زيباي طبيعي است، نه فرار از خانه و كاشانه و مهاجرت به جايي مثل شهر كه ارزش‌هاي سنتي در آن روز به روز بيشتر در حال رنگ‌ باختن است.


نوع پوشش شخصيت‌ها در «خونه مادربزرگه» هم ايراني است. حتي پوشش حيوانات! مادربزرگه نه فقط به لحاظ رفتاري بلكه به لحاظ ظاهري و از جنبه نوع، شكل و حتي رنگ لباسش هم كاملا يادآور مادربزرگ‌هاي قديمي و غالبا روستايي خود ماست. مخمل، پيراهن بلند و چهارخانه قهوه‌اي يقه‌بسته دارد و جليقه مي‌پوشد، گل‌باقالي خانم روسري گلدار سر مي‌كند، بافتني و دامن گل‌گلي مي‌پوشد و بچه‌اش را با چادر به پشت كمر مي‌بندد، خروس حنايي، كلاه روستايي سر مي‌گذارد و شال دور گردن مي‌اندازد، حتي نوك طلا را هم كه جوجه كوچكي است و احتمالا هنوز به سن تكليف هم نرسيده! در يك صحنه كنار مخمل با روسري مي‌بينيم، درست مثل دختربچه‌هاي ايراني خودمان كه دوست دارند گهگاه روسري سر كنند و با شبيه شدن به بزرگ‌ترها احساس بزرگي و احترام كنند. شايد دليل اين‌كه «خونه مادربزرگه» براي كودكان قديم دوست‌داشتني‌تر است تا كودكان امروز همين باشد كه قديمي‌ترها به دليل غلبه بيشتر زندگي سنتي در گذشته، بيشتر با شخصيت‌هاي اين برنامه همذات‌پنداري مي‌كردند تا كودكان امروز كه دورتادورشان را وسايل زندگي مدرن شهري فراگرفته و كمتر خاطره‌اي از خانه‌هاي قديمي و روستايي و حس و حال حاكم بر آنها دارند.
«خونه مادربزرگه» مخاطب كودك خود را به زندگي اجتماعي دعوت مي‌كند. به احترام به بزرگ‌ترها و به مهرباني و دوستي و محبت. دوستي حتي با آنها كه به نظر دشمن‌ترين مي‌آيند. در اين خانه حلزون بايد با مرغ و خروس و جوجه دوست باشد، مرغ و خروس و جوجه بايد با گربه دوست باشند و گربه با سگ و همه اين حيوانات با انسان. اين دوستي البته اصلا خصلتي كودكانه است چنان‌كه مي‌بينيم كودكان در همه‌جاي دنيا فارغ از اختلافات فكري، سياسي، نژادي، طبقاتي و... بزرگسالانشان، به كوچك‌ترين بهانه‌اي با هم دوست مي‌شوند و تا وقتي كودكند بر اين دوستي ثابت‌قدم باقي مي‌مانند. بنابراين دعوت مخاطب كودك به دوستي در واقع دعوت او به اصل وجودي خودش است و بازداشتن او از فراموشي اين اصل.

«خونه مادربزرگه» به روش مَثَل فارسي «ادب از كه آموختي، از بي‌ادبان» به جاي اندرزدهي مستقيم و شعاري، رفتار و گفتار مخمل را وسيله انتقال پيام‌هاي اخلاقي‌اش به كودكان قرار داده و اين كار را هم با ظرافت و هوشمندي انجام داده، نه مثل برخي نمونه‌هاي امروزي كه در سطحي‌ترين شكل ممكن عروسك بي‌ادبي را جلوي چشم مخاطب برنامه با حرف‌هايي كلي نصيحت مي‌كنند و كسي هم نمي‌فهمد چرا مثلا اين بچه بايد گوش به حرف بزرگ‌تر بدهد يا دروغ نگويد يا به‌طور كلي باادب باشد. كارهاي مخمل ولي حساب و كتاب دارد. او هر بار كه شرمنده مي‌شود و موقتا سر به راه، دليلش پند و اندرز مادربزرگه نيست. دليلش اين است كه خودش متوجه اشتباهش مي‌شود يا اين‌كه نتيجه خطاهايش را به صورت مكافات عمل به چشم مي‌بيند. به حنايي و مرغ و جوجه‌هايش تهمت دزدي مي‌زند اما بعد مي‌فهمد اشتباه كرده و كار، كار كلاغه بوده است. تا مي‌تواند به خانواده حنايي زور مي‌گويد و آنها را مي‌ترساند اما بعد كه ناچار است از ترس هاپوكومار شب‌ها در صندوق بخوابد آن‌وقت مي‌فهمد ترسيدن چه دردي دارد. مخاطب كودك «خونه مادربزرگه» به‌جاي اين‌كه از تلويزيون عينا همان نصيحت‌هاي كلي پدر و مادرش را بشنود دليل اين نصيحت‌ها را به چشم مي‌بيند و در نتيجه چيزي را كه درست است، انتخاب مي‌كند چون مي‌داند درست است نه چون ديگران مي‌گويند.
جالب اين‌كه مخمل با همه شيطنت‌هايش به شدت دوست‌داشتني است. نه فقط براي مخاطب و نه فقط براي مادربزرگه بلكه حتي براي خانواده حنايي و همين طور براي هاپوكومار كه مخمل در دشمني با آنها از هيچ حقه و حيله و نيرنگي فروگذار نكرده. او دوست‌داشتني است چون با همه بدي‌هايش بدجنس و بدذات نيست و ته دل مهربان است. اهالي اين خانه هم همه مثل مادربزرگ، آدم‌ها را با خوبي‌هايشان مي‌بينند نه با عيب‌ها و نقص‌هايشان. در خونه مادربزرگه كينه و دشمني حتي نسبت به كسي كه كينه مي‌ورزد و حسادت و دشمني مي‌كند هم ممنوع است. اينجا همه بايد مهربان باشند، چراكه اگر قرار باشد كسي خوب بشود و به راه درست بيايد اين هم راهش مهرباني و دوستي و آشتي است نه جنگ و دشمني. چرا، تشر و دعوا و تنبيه هست و بايد هم باشد، اما آن هم از سر عشق و دوستي است نه از سر كينه و نفرت. شاهد اين‌كه در قسمت آخر برنامه وقتي مخمل در جنگل گم مي‌شود همه بسيج مي‌شوند تا پيدايش كنند و وقتي مي‌بينند توي چاه افتاده همه با هم كمك مي‌كنند تا او را بيرون بياورند و اين وسط هاپوكومار كه مخمل در دشمني با او سنگ تمام گذاشته بود بيشترين نقش را در نجات او ايفا مي‌كند. دنياي زيبا و خيال‌انگيز «خونه مادربزرگه» از اين نظر شبيه دنياي زيبا و رويايي كودكان است كه همه چيز در آن حول محور دوستي مي‌گردد. حتي قهر و دعوا و كتك‌كاري آن هم موقتي است و مقطعي و گذرا و كوچك‌ترين نسبتي با كينه و نفرت و دشمني ندارد.


«خونه مادربزرگه» دعوت از مخاطب خردسال براي زندگي در خانه دوستي‌ها و مهرباني‌هاست. خانه‌اي كه در آن غم و تنهايي جايي ندارد، شادي و خوشبختي دست‌يافتني است، دوز و كلك و دروغ و دشمني مذموم است و بي‌اثر و از همه مهم‌تر بدي را با نيكي پاسخ مي‌دهند. چراكه «دل وقتي مهربونه شادي مياد مي‌مونه‌‌/‌‌ خوشبختي از رو ديوار سر مي‌كشه تو خونه». و بالاخره اين‌كه در اين خانه همدلي و همزباني حرف اول را مي‌زند. به قول مادربزرگه: «با هم مهربون، يار و همزبون‌‌/‌‌ اينجوري خوبه، آره ننه‌جون!»
__________________
http://irupload.ir/images/6dzyzrzy0mmq77104rb.jpg

ژست بي خوابي و منگي واسه من نگير دوباره! كسي كه جلوت نشسته عصبي و لت و پاره!
توي پائيز مجاور، وسطاي ماه آذر، شد قرارمون كه باهم بزنيم به سيم آخر!


Babak Rahnama (New Song) :: Khodaye Man
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 05-03-2010
nae آواتار ها
nae nae آنلاین نیست.
کاربر فعال بخش سینما
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: بهشهر
نوشته ها: 1,694
سپاسها: : 1

31 سپاس در 27 نوشته ایشان در یکماه اخیر
nae به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

مرسی واقعا یادش بخیر
چقدر باحال بود
خیلی دوس داشتم
__________________
ما خانه به دوشیم
ما خانه به دوشیم
تیم اس اس به دو عالم نفروشیم
سال 89 تو دربی 69
شیث رضایی دنبال فرهاد بدو
آی بدو آی بدو
آی بدو آی بدو
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 05:36 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها