خواندن این کتاب را به همه دوستای گلم که هنوز فرصت نکرده اند آن را بخوانند توصیه میکنم
در این داستان چهار شخصیت خیالی ترسیم شده اند:
موش ها: اسنیف و اسکوری
و آدم کوچولوها: هم و ها
این چهار شخصیت برای نشان دادن قسمتهای ساده و پیچیده درون ما، بدون توجه به سن، جنس، نژاد یا ملیت در نظر گرفته شده است.
ما، گاهی اوقات ممکن است مثل "اسنیف" عمل کنیم که تغییرات را زود بو میکشد، یا مثل "اسکوری" که به سرعت وارد عمل می شود. گاه مانند "هم" می شویم که با انکار تغییرات در مقابل آنها می ایستد، چرا که می ترسد به طرف چیز بدتر کشیده شود. یا مثل "ها" که یاد میگیرد وقتی شرایط او را به طرف چیزی بهتر راهنمایی میکند، خود را با آن وفق دهد.
این کتاب داستانی است درباره تغییراتی که در یک "هزارتو" رخ می دهد. جایی که چهار شخصیت جالب در جستجوی پنیر هستند.
پنیر استعاره ای است برای آنچه که ما میخواهیم در زندگی داشته باشیم اعم از یک شغل، یک رابطه، پول، خانه ای بزرگ، سلامتی، آگاهی، آرامش روحی و یا حتی ورزشی مانند دو یا بازی گلف.
هریک از ما در مورد پنیر خود نظر خاصی داریم و در پی آن هستیم، زیرا معتقدیم اگر آن را بدست آوریم راضی می شویم.
اغلب به آن دل بسته ایم و اگر آن را از دست بدهیم یا کسی آن را از ما بگیرد ضربه تکان دهنده ای به ما وارد می آید.
در این داستان، "هزارتو" نشانه جایی است که شما در آن برای رسیدن به اهداف خود وقت می گذارید. این می تواند سازمانی باشد که در آن کار میکنید، اجتماعی باشد که در آن زندگی می کنید، یا رابطه هایی که در زندگی با دیگران دارید.
در این داستان می بینیم که موشها وقتی با تغییر رو به رو می شوند، بهتر عمل می کنند. برای اینکه آن ها همه چیز را ساده می گیرند. درحالی که ذهنیت پیچیده آدم کوچولوها و احساسات بشریشان همه چیز را پیچیده می کند. دلیل این امر باهوش بودن موش ها نیست. همه می دانیم که انسان با هوش تر از موش است. درهرحال، وقتی شما آن چه را که این چهار شخصیت انجام می دهند می بینید، پی می برید که موش ها و آدم کوچولوها نمایانگر قسمت های ساده و پیچیده وجود ما هستند و می توانید ببینید که انجام دادن کارهای ساده در هنگام وقوع تغییرات، تا چه حد موثر خواهد بود.