شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد |
11-21-2007
|
|
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720
6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
متن ترانه های لحظات دلتنگی ما
ترانه: یاور همیشه مومن
ای بداد من رسیده
تو روزای خود شکستن
ای چراغ مهربونی
تو شبای وحشت من
ای تبلور حقیقت
توی لحظه های تردید
تو شبو از من گرفتی
تو منو دادی به خورشید
اگه باشی یا نباشی
برای من تکیه گاهی
برای من که غریبم
تو رفیقی جون پناهی
یاور همیشه مومن تو برو سفر سلامت
غم من نخور که دوری
برای من شده عادت
ناجی عاطفه ی من
شعرم از تو جون گرفته
رگ خشک بودن من
از تن تو خون گرفته
اگه مدیون تو باشم
اگه از تو باشه جونم
قدر اون لحظه نداره
که منو دادی نشونم
اگه مدیون تو باشم
اگه از تو باشه جونم
قدر اون لحظه نداره
که منو دادی نشونم
وقتی شب شب سفر بود
توی کوچه های وحشت
وقتی هر سایه کسی بود
واسه بردنم به ظلمت
وقتی هر ثانیه ی شب
تپش هراس من بود
وقتی زخم خنجر دوست
بهترین لباس من بود
تو با دست مهربونی
به تنم مرحم کشیدی
برام از روشنی گفتی
پرده شبو دریدی
یاور همیشه مومن
تو برو سفر سلامت
غم من نخور که دوری
برای من شده عادت
ای طلوع اولین دوست
ای رفیق آخر من
بسلامت سفرت خوش
ای یگانه یاور من
مقصدت هرجا که باشه
هر جای د نیا که باشی
اونور مرز شقایق
پشت لحظه ها که باشی
خاطرت باشه که قلبت
سپر بلای من بود
تنها دست تو رفیق
دست بی ریای من بود
یاور همیشه مومن
تو برو سفر سلامت
غم من نخور که دوری
برای من شده عادت
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
ویرایش توسط امیر عباس انصاری : 02-23-2012 در ساعت 12:11 AM
دلیل: غلط املائی!!
|
کاربران زیر از امیر عباس انصاری به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
11-21-2007
|
|
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720
6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تاپیک متن ترانه های لحظات دلتنگی ما (دردآشنایان خاموش...)
ترانه: پرنده ی مهاجر
اي پرنده مهاجر ، اي پر از شهوت رفتن
فاصله قد يه دنياست ، بين دنياي تو با من
تو رفيق شاپركها ، من تو فكر گلمون
تو پي عطر گل سرخ ، من حريص بوي نونم
دنياي تو بينهايت همه جاش مهموني نور
دنياي من يه كف دست روي سقف سرد يك گور
من دارم تو آدمكها ميميرم ، تو برام از پريها قصه ميگي
من توي حيله وحشت مي پوسم ، برام از خنده چرا قصه ميگي
كوچه پس كوچه خاكي ، در و ديوار شكسته
آدمهاي روستايي ، با پاهاي پينه بسته
پيش تو يه عكس تازه است واسه آلبوم قديمي
يا شنيدن يه قصه است از يه عاشق قديمي
براي من زندگي اينه ، پر وسوسه پر غم
يا مثل نفس كشيدن ، پر لذت دمادم
اي پرنده مهاجر ، اي همه شوق پريدن
خستگي كوله بار ، روي رخوت تن من
مثل يك پلنگ زخمي پر وحشته نگاهم
ميميرم اما هنوزم دنبال يه جون پناهم
نبايد مثل يه سايه ، زير پاها زنده باشيم
مثل چتر خورشيد بايد روي برج دنيا واشيم
من دارم تو آدمكها ميميرم ، تو برام از پريها قصه ميگي
من توي حيله وحشت مي پوسم ، برام از خنده چرا قصه ميگي
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
|
کاربران زیر از امیر عباس انصاری به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
11-21-2007
|
|
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720
6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تاپیک متن ترانه های لحظات دلتنگی ما (دردآشنایان خاموش...)
ترانه: دستهای تو
ای که بی تو خودمو تک و تنها میبینم
هر جا که پا میزارم تورو اونجا میبینم
یادمه چشمای تو پر درد و غصه بود
قصهء غربت تو قد صدتا قصه بود
یادتو هرجا که هستم با منه
داره عمره منو آتیش میزنه
تو برام خورشید بودی توی این دنیای سرد
گونه های خیسمو دستای تو پاک میکرد
حالا اون دستا کجاس اون دوتا دستای خوب
چرا بی صدا شده لب قصه های خوب
من که باور ندارم اون همه خاطره مرد
عاشق آسمونا پشت یک پنجره مرد
آسمون سنگی شده خدا انگار خوابیده
انگار از اون بالاها گریه هامو ندیده
یادتو هرجا که هستم با منه
داره عمره منو آتیش میزنه
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
|
11-23-2007
|
|
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720
6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تاپیک متن ترانه های لحظات دلتنگی ما (دردآشنایان خاموش...)
ترانه: شام مهتاب
تو اون شام مهتاب کنارم نشستی
عجب شاخه گل وار به پایم شکستی
قلم زد نگاهت به نقش آفرینی
که صورتگری را نبود این چنینی
پریزاد عشقو مه آسا کشیدی
خدا را به شور تماشا کشیدی
تو دونسته بودی، چه خوش باورم من
شکفتی و گفتی، از عشق پرپرم من
تا گفتم کی هستی، تو گفتی یه بی تاب
تا گفتم دلت کو، تو گفتی که دریاب
قسم خوردی بر ماه ، که عاشقترینی
تو یک جمع عاشق ، تو صادقترینی
همون لحظه ابری رخ ماهو آشفت
به خود گفتم ای وای مبادا دروغ گفت
گذشت روزگاری از اون لحظه ناب
که معراج دل بود به درگاه مهتاب
در اون درگه عشق چه محتاج نشستم
تو هر شام مهتاب به پایت شکستم
تو از این شکستن خبرداری یا نه
هنوز شور عشقو به سر داری یا نه
تو دونسته بودی، چه خوش باورم من
شکفتی و گفتی، از عشق پرپرم من
تا گفتم کی هستی، تو گفتی یه بی تاب
تا گفتم دلت کو، تو گفتی که دریاب
قسم خوردی بر ماه ، که عاشقترینی
تو یک جمع عاشق ، تو صادقترینی
همون لحظه ابری رخ ماهو آشفت
به خود گفتم ای وای مبادا دروغ گفت
هنوزم تو شبهات اگه ماهو داری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری
هنوزم تو شبهات اگه ماهو داری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
ویرایش توسط امیر عباس انصاری : 02-23-2012 در ساعت 12:11 AM
|
11-23-2007
|
|
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720
6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تاپیک متن ترانه های لحظات دلتنگی ما (دردآشنایان خاموش...)
ترانه: گفتگو با دل
به تو میگم که نشو دیوونه ای دل
به تو میگم که نگیر بهونه ای دل
من دیگه بچه نمیشم آه...
دیگه بازیچه نمیشم
من دیگه بچه نمیشم آه...
دیگه بازیچه نمیشم
به تو میگم عاشقی ثمر نداره
واسه تو جز غم و دردسر نداره
من دیگه بچه نمیشم آه...
دیگه بازیچه نمیشم
من دیگه بچه نمیشم آه...
دیگه بازیچه نمیشم
عقلمو زیر پا گذاشتی رفتی
تو منو مبتلا گذاشتی رفتی
به غم زمونه ای دل
منو جا گذاشتی رفتی
به خدا منو رسوا کردی ای دل
همه جا مشتمو وا کردی ای دل
فتنه برپا کردی ای دل
منو رسوا کردی ای دل
میدونم تو دیگه عاقل نمیشی
تو دیگه برای من دل نمیشی
میدونم تو دیگه عاقل نمیشی
تو دیگه برای من دل نمیشی
من دیگه بچه نمیشم آه...
دیگه بازیچه نمیشم
به تو میگم که نشو دیوونه ای دل
به تو میگم که نگیر بهونه ای دل
من دیگه بچه نمیشم آه...
دیگه بازیچه نمیشم
من دیگه بچه نمیشم آه...
دیگه بازیچه نمیشم
به تو میگم عاشقی ثمر نداره
واسه تو جز غم و دردسر نداره
من دیگه بچه نمیشم آه...
دیگه بازیچه نمیشم
من دیگه بچه نمیشم آه...
دیگه بازیچه نمیشم
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
|
11-23-2007
|
|
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720
6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تاپیک متن ترانه های لحظات دلتنگی ما (دردآشنایان خاموش...)
ترانه: جزیره
من همون جزیره بودم
خاکی و صمیمی و گرم
واسه عشق بازی موجها
قامتم یه بستر نرم
یه عزیز دردونه بودم
پیش چشم خیس موجها
یه نگین سبز خالص
روی انگشتر دریا
تا که یک روز تو رسیدی
توی قلبم پا گذاشتی
غصه های عاشقی رو
تو وجودم جا گذاشتی
زیر رگبار نگاهت
دلم انگار زیرو رو شد
برای داشتن عشقت
همه جونم آرزو شد
تا نفس کشیدی انگار
نفسم برید تو سینه
ابرو بادو دریا گفتن
حس عاشقی همینه
اومدی تو سرنوشتم
بی بهونه پا گذاشتی
اما تا قایقی اومد
از من و دلم گذشتی
رفتی با قایق عشقت
سوی روشنی فردا
من و دل اما نشستیم
چشم به راهت لبه دریا
دیگه رو خاک وجودم نه گلی هست نه درختی
لحظه های بی تو بودن میگذره.... اما به سختی
دل تنها و غریبم داره این گوشه می میره
ولی حتی وقت مردن باز سراغتو میگیره
میرسه روزی که دیگه قعر دریا میشه خونم
اما تو دریای عشقت باز یه گوشه ای می مونم
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
|
کاربران زیر از امیر عباس انصاری به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
12-04-2007
|
|
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720
6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تاپیک متن ترانه های لحظات دلتنگی ما (دردآشنایان خاموش...)
ترانه: قایق کاغذی
قایق کاغذی رو آب داره می ره
من نگاش می کنم و گریه م می گیره
قایق کاغذی می ره و می دونم
که برای گریه کردن دیگه دیره
برای گریه کردن دیگه دیره...!
زندگیم کتاب مثنوی نبوده
من از اون روزی که دنیا رو شناختم
زندگیم یه تیکه کاغذ پاره بوده
که ازش یه قایق کاغذی ساختم
ازش یه قایق کاغذی ساختم...!
کی برام مونده که با دست محبت
روی سینه م بفشارد عشق و شادی
چی برام مونده به جز اشک ندامت
که به چشم خشک من تو هدیه دادی
شعر مهتاب روی خاطره اسیره
دلم از دیدن نیلوفر می گیره
عکس خوب کودکی کنار برکه
زل زده به قایق و داره می میره
جاده تنها اون ور برکه نشسته
باز نگاهش به منه این قلب خسته
قصه ی مسافرو قصه رفتن
قصه تلخ منه در خود شکسته
کی برام مونده که با دست محبت
روی سینم بفشارد عشق و شادی
چی برام مونده به جز اشک ندامت
که به چشم خشک من تو هدیه دادی
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
|
کاربران زیر از امیر عباس انصاری به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
12-04-2007
|
|
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720
6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تاپیک متن ترانه های لحظات دلتنگی ما (دردآشنایان خاموش...)
ترانه: قایق شکسته
حس خوبه با تو بودن دیگه با من آشنا نیست
شعر خوبه از تو گفتن دیگه سوغاتی من نیست
من همونم که یه روزی واسه چشمات خونه ساختم
واسه بوسیدن دستات همه زندگیمو باختم
توی رودخونه قلبت قایق من رفتنی بود
من از اول می دونستم قایقم شکستنی بود
توی رودخونه قلبت قایق من رفتنی بود
من از اول می دونستم قایقم شکستنی بود
واسه قلبه صد تا عاشق، زیر پنجرت می خوندم
توی هر شهری که بودی من مسافرت می موندم
اگه بارونی نباشه واسه ریشه درختم
تو نیاز تو می موندم تا بباری روی بختم
توی رودخونه قلبت قایق من رفتنی بود
من از اول می دونستم قایقم شکستنی بود
توی رودخونه قلبت قایق من رفتنی بود
من از اول می دونستم قایقم شکستنی بود
قامت خوب و قشنگت شده درمونه تن من
سفرت بی انتها بود واسه قصه شب من
چیز تازه ای ندارم که به پای تو بریزم
دست خوبه مهربونی یاورت باشه عزیزم
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
|
12-04-2007
|
|
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720
6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تاپیک متن ترانه های لحظات دلتنگی ما (دردآشنایان خاموش...)
ترانه: یاسمن
ای یاسمن ای یاس من ای دونه الماس من
کاشکی میدونستی چیه عشق من و احساس من
شکوفه بهار من اخر انتظار من
تو اومدی که تا ابد بمونی در کنار من
یاسی جون وقتی میاد صدای تو
میپیچه صدای خنده های تو
دل من تو سینه پر پر میزنه
که بیاد بیفته زیر پای تو
یاسی جون قربون اون قدو بالات
یاسی جون فدای اون ناز و ادات
غم و قصه هامو از من میگیره
وقتی که خنده میشینه رو لبات
دوست دارم ای یاسمن
تویی تو تنها عشق من
دیونتم عاشقتم باید که باشی مال من
دوست دارم ای یاسمن
تویی تو تنها عشق من
دیونتم عاشقتم باید که باشی مال من
ای یاسمن ای یاس من ای دونه الماس من
کاشکی میدونستی چیه عشق من و احساس من
ای یاسمن 1000 ساله میخونمت تو قصه ها
انگار فقط برای من تو رو فرستاده خدا
یاسی جون مثل گله یاس تنت
قربون زلفای مثل خرمنت
یاسی جون حتی حسودی میکنم
به گل لاله روی پیرهنت
یاسی جون قربون اون قد و بالات
یاسی جون فدای اون ناز و ادات
غم و غصه هامو از من میگیره
وقتی که خنده میشینه رو لبات
دوست دارم ای یاسمن تویی تو تنها عشق من
دیونتم عاشقتم باید که باشی مال من
دوست دارم ای یاسمن تویی تو تنها عشق من
دیونتم عاشقتم باید که باشی مال من
ای یاسمن ای یاس من ای دونه الماس من
کاشکی میدونستی چیه عشق منو احساس من
ای یاسمن 1000 ساله میخونمت تو قصه ها
انگار فقط برای من تو رو فرستاده خدا
یاسی جون مثل گله یاس تنت
قربون زلفای مثل خرمنت
یاسی جون حتی حسودی میکنم
به گل لاله روی پیرهنت
یاسی جون قربون اون قد و بالات
یاسی جون فدای اون ناز و ادات
غم وغصه ها مو از من میگیره
وقتی که خنده میشینه رو لبات
دوست دارم ای یاسمن
تویی تو تنها عشق من
دیونتم عاشقتم
باید که باشی مال من
دوست دارم ای یاسمن
تویی تو تنها عشق من
دیونتم عاشقتم باید که باشی مال من
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
|
کاربران زیر از امیر عباس انصاری به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 06:25 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|