نظرسنجی : آیا کتاب روی ماه خدا رو ببوس را خوانده اید ؟

[ladan]

کسی تا حالا روی ماه خداوند را ببوس خونده؟

[دانه کولانه]

من دقیق متوجه منظورتون نمیشم
سوالتون از بچه هاست که این کتابیه و خوندنش یا ایا این شعریه و منظورتون اینه که ایا خواننده ای تا حالا خونده اش ؟
من این اسم رو نشنیدم اما الان سرچ کردم ظاهرا یه کتابه

روی ماه خداوند را ببوس

برگزیده ی جشنواره ی قلم زرین به عنوان بهترین رمان سال های 1379 و 1380

كاش يك تكه سنگ بودم. يك تكه چوب. مشتي خاك. كاش يك سپور بودم. يك نانوا. يك خياط. دستفروش. دوره گرد. پزشك. وزير. يك واكسي كنارِ خيابان. كاش كسي بودم كه تو را نمي شناخت. كاش دلم از سنگ بود. كاش اصلا دل نداشتم. كاش اصلا نبودم. كاش نبودي. كاش مي شد همه چيز را با تخته پاك كن پاك كرد. آخ مهتاب! كاش يكي از آجرهاي خانه ات بودم. يا يك مشت خاك باغچه ات. كاش دستگيره اتاقت بودم تا روزي هزار بار مرا لمس كني. كاش چادرت بودم. نه، كاش دستهايت بودم. كاش چشمهايت بودم. كاش دلت بودم. نه، كاش ريه هايت بودم تا نفس هايت را در من فرو ببري و از من بيرون بياوري. كاش من تو بودم. كاش تومن بودي. كاش ما يكي بوديم. يك نفر دوتايي!

[زکریا فتاحی]

ببخشید من از سوالتون هیچی نفهمیدم.
میشه اونو یه جوره دیگه بگین؟

[دانه کولانه]

زکریا با تغییر عنوان تاپیک منظور رو واضح تر کردم
سرکار لادن کمی بیشتر توضیح بدین در مورد این کتاب
من که نخوندم و رای دادم

[ladan]

به نظرم جالب بود.می شه شک کرد به خدا؟من همیشه میترسم بهش فک کنم

[زکریا فتاحی]

>>اگه روح خداوندی دمیده در روان آدم و حواست پس ای مردم خدا اینجاست خدا در قلب انسانهاست. به خود آی تا که در یابی خدا در خویشتن پیداست.<<

اگه یه (ب) بذاری اول(خدا) میشه (بخدا) که می تونی اونو اینجوری تلفظ کنی (به خود آ)
لادن خان شما هم به قلبت رجوع کن نه به عقلت. چون عقل توسط شیطان قابل نفوذه اما قلب هیچگاه توسط شیطان قابل نفوذ نبوده و نخواهد بود.
ببین قلبت تو تنهایی ها برای کی میتپه. ببین تو اون کوچه پس کوچه های قلبت چه کسی همیشه وجود داره؟
من که همین رو میتونم بگم.
انشاءاله که خدا رو همیشه با قلبت احساس کنی

[ladan]

موضوع سر همینه!با چی باید خدارو درک کرد؟عقل؟نه نادیدینی درک نمیکنه.قلب؟شاید!نه اصلا!اگه نفهمه عقل نیس که دستش بگیره بلندش کنه.تنهاس!همه میگن اوس کریم اون بالاس!تاحالا کسی گفته اون بالا کجاس؟

[ladan]

کاش یکی بود خونده بود!اول کتاب خوب شروع میشه یعنی میتونم درک کنم که یکی به خدا شک کنه.ولی آخرش خیلی بد طرف ایمان میاره دلیلش قبول ندارم!یعنی به نظرم آدمی که شک کنه به این راحتی ایمان نمیاره!برا همین شک کردن ترسناکه!

[آريانا]

نوشته اصلی توسط ladan

کاش یکی بود خونده بود!اول کتاب خوب شروع میشه یعنی میتونم درک کنم که یکی به خدا شک کنه.ولی آخرش خیلی بد طرف ایمان میاره دلیلش قبول ندارم!یعنی به نظرم آدمی که شک کنه به این راحتی ایمان نمیاره!برا همین شک کردن ترسناکه!

فاصله ي ميان كفر و ايمان باريكتر از تار مويي است

همينقدر كه دنبال نفي وجود او هستيد خودش جاي تحسين دارد ........يعني به او فكر مي كنيد!!!

روزي صدايت ميكند

[سعید ایساتیس]

سلام. یه خبر خوش.مشتلق بده. من این کتاب را دو سه سال قبل خواندم. نویسنده آن آقای مصطفی مستور است که علاوه بر نویسندگی مهندس قابلی نیز می باشد ظاهرا گرایش نفت دارد.