بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 01-03-2012
amir ahmadi آواتار ها
amir ahmadi amir ahmadi آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267

508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
amir ahmadi به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض لایه برداری از دالانهای عشق

خداوند انسان را با عشق افرید.
هر چقدر دانش دارید بنویسید
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از amir ahmadi به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #2  
قدیمی 01-03-2012
amir ahmadi آواتار ها
amir ahmadi amir ahmadi آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267

508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
amir ahmadi به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

حافظ هر انکه عشق نورزید و وصل خواست
احرام طوف کعبه دل بی وضو ببست
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از amir ahmadi به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #3  
قدیمی 01-03-2012
amir ahmadi آواتار ها
amir ahmadi amir ahmadi آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267

508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
amir ahmadi به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

مادر به نوزادش فکر میکرد و عشق تا انتهای جانش نفوذ کرد.
پدر دید همسرش احساس سردی می کند پالتو را از تن دراورد
وان را روی تن همسرش انداخت.
چه زیبا بود مادر به فرزند همسر عشق می ورزید و پدر گرمی عشق را
به مادر فرزند هدیه می داد.
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از amir ahmadi به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #4  
قدیمی 01-03-2012
amir ahmadi آواتار ها
amir ahmadi amir ahmadi آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267

508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
amir ahmadi به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

وقتی دستان کودکش را نوازش میکرد اشک در چشمانش حلقه زده بود.
به چه فکر میکرد.
مادرش .
شاید تصور میکرد کودکیش را که مادر با چه ذوقی انگشتان کوچکش را نوازش میکرد
وحالا پس از سالها خود او عشقی را می پروراند که از مادر به او ارث رسیده.

پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از amir ahmadi به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #5  
قدیمی 01-03-2012
amir ahmadi آواتار ها
amir ahmadi amir ahmadi آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267

508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
amir ahmadi به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

گاهی اوقات دلگیر می شود .
نمی داند چیست .
خدایا سنگینی بر دلم احساس میکنم.
غم گنگی است
تفسیرش چیست.
چیست که جانم را می سوزاند
بدنم گرم می کند
حال عجیبی است
چه بنامم این حال عجیب را.
دلتنگی
نه دلتنگی نیست.
غم ،نه غم هم نیست.
ایا من عاشق شده ام .
من که از اول عاشق بودم.
ایا این عشق است که حالا جور دیگری به سراغم امده.
ا
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 01-04-2012
amir ahmadi آواتار ها
amir ahmadi amir ahmadi آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267

508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
amir ahmadi به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

وقتی از عشق میگوییم
اولین چیزی که فکر ما را مشغول می کند
عشق یک پسر به یک دختر یا برعکس.
اگر می دانستیم اخر همه عشقها به کجا وبه کدام می رسد
قدر عشقهای خود را می دانستیم وشاید در راه ان جان هم فدا میکردیم.
تا حالا عاشق شدید
همین عشق معمول خودمان را می گویم.
دل تو دلت نیست ،بی قراری،یه جا نمی تونی بشینی
همه اش دلت می خواد بری ،کجا
نمی دونی.
وای به روزی که دیدار معشوقه هم میسر نباشد.
اتشی است که نه شعله دارد و نه ماده سوختنی.
فقط گرمت می کند تا مرز ذوب شدن.


ویرایش توسط amir ahmadi : 01-04-2012 در ساعت 09:06 PM
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از amir ahmadi به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #7  
قدیمی 01-04-2012
amir ahmadi آواتار ها
amir ahmadi amir ahmadi آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267

508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
amir ahmadi به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

صداش که می شنوی
تا انتهای وجودت میلرزد.
ضربان قلبت بالا می رود
جریان خون بیشتر می شود
چشمت نور بیشتری پیدا می کند.
چه خبر شده خدایا
دوست داری ببینیش .
نگاهش کنی
فرمانش ببری
هرچه میگوید
می گویی چشم.
امر بفرما.
میگه چر الفظ قلم حرف میزنی
ولی تو خودت هم نمی دونی چطوری حرف می زنی
چون حرف زبانت نیست
حرف دله
چه ساعاتی بر ادم می گذرد.
دوست داره تمام نشه
ان لحظه ها تا پای قبر هم همرات میاد
ولت نمی کند .
بیادش که می افتی شارژمی شی
جان میگیری .
دوست داری بازم حرکت کنی
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از amir ahmadi سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #8  
قدیمی 01-05-2012
amir ahmadi آواتار ها
amir ahmadi amir ahmadi آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267

508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
amir ahmadi به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

همه عمر سعی کرده بود به همه بفهماند که من اهل این
حرفها نیستم
یه شب تنها ،خسته از درس و مشق به طرف منزل راه افتاد
حال خوشی نداشت.
نمی دونست از کجا ولی این فکر بدجوری حال و احوالش و دگرگون کرده بود
هرچه فکر کرد از خستگی چیزی یادش نیومد
به خونه که رسید از خستگی به خواب رفت.

پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 01-05-2012
kamranjan777 kamranjan777 آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Jan 2012
نوشته ها: 2
سپاسها: : 2

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

مرد های همیشه خسته روزگار سخت ما این چنینند.
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 01-05-2012
kamranjan777 kamranjan777 آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Jan 2012
نوشته ها: 2
سپاسها: : 2

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سلام کسی اینجا نیست؟
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 07:35 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها