بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 01-11-2008
behnam3638 آواتار ها
behnam3638 behnam3638 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2007
محل سکونت: خوزستان
نوشته ها: 547
سپاسها: : 228

83 سپاس در 24 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض عشق..................

من پذيرفتم که عشق افسانه است ... اين دل درد آشنا ديوانه است

مي روم شايد فراموشت کنم ... با فراموشي هم آغوشت کنم

مي روم از رفتن من شاد باش ... از عذاب ديدنم آزادباش

گر چه تو تنها تر از ما مي روي ... آرزو دارم ولي عاشق شوي

آرزو دارم بفهمي درد را ... تلخي بر خوردهاي سرد را










__________________
یاد بگیر:

گاهی نباید ناز کشید، انتظار کشید، آه کشید، درد کشید، فریاد کشید…

تنها باید دست کشید و رفت…
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از behnam3638 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #2  
قدیمی 01-11-2008
behnam3638 آواتار ها
behnam3638 behnam3638 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2007
محل سکونت: خوزستان
نوشته ها: 547
سپاسها: : 228

83 سپاس در 24 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ديگه يار نمي خوام وقتيكه مي بيني عشق دوروغه چراغش بي فروغه

آخه وقتي كه وفا نيست عشقو عاشقي چيست؟؟؟

__________________
یاد بگیر:

گاهی نباید ناز کشید، انتظار کشید، آه کشید، درد کشید، فریاد کشید…

تنها باید دست کشید و رفت…
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از behnam3638 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #3  
قدیمی 01-11-2008
behnam3638 آواتار ها
behnam3638 behnam3638 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2007
محل سکونت: خوزستان
نوشته ها: 547
سپاسها: : 228

83 سپاس در 24 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

داني كه چرا زميوه ها سيب نكوست نيمش رخ عاشق است و نيمش رخ دوست

آن زردي و سرخي كه درآن مي بيني زردي رخ عاشق است و سرخي رخ دوست.

آن دوست كه بي وفاست دشمن به از اوست... آن نقره كه بي بهاست

آهن به از اوست

__________________
یاد بگیر:

گاهی نباید ناز کشید، انتظار کشید، آه کشید، درد کشید، فریاد کشید…

تنها باید دست کشید و رفت…
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از behnam3638 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #4  
قدیمی 01-11-2008
behnam3638 آواتار ها
behnam3638 behnam3638 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2007
محل سکونت: خوزستان
نوشته ها: 547
سپاسها: : 228

83 سپاس در 24 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

از ویکتور هوگو ...


عشق یك تنفس آسمانی از هوای بهشت است.
آدمی دایره نیست كه یك كانون داشته باشد، بیضی است و دارای دو
كانون، یك كانونش افعال است و كانون دیگرش افكار.
خدا منتهای عظمت عالم خلقت است، عشق منتهای عظمت آدمی.
وقتی كه قلب خشك شود، چشم نیز خشك می شود.
دوست داشتن یك موجود ، شفاف كردن اوست
__________________
یاد بگیر:

گاهی نباید ناز کشید، انتظار کشید، آه کشید، درد کشید، فریاد کشید…

تنها باید دست کشید و رفت…
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از behnam3638 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #5  
قدیمی 01-11-2008
behnam3638 آواتار ها
behnam3638 behnam3638 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2007
محل سکونت: خوزستان
نوشته ها: 547
سپاسها: : 228

83 سپاس در 24 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

گريه هايم بي صداست

عشق من بي انتهاست

رد پاي اشکهايم را بگير

تا بداني خانه ي عاشق کجاست

__________________
یاد بگیر:

گاهی نباید ناز کشید، انتظار کشید، آه کشید، درد کشید، فریاد کشید…

تنها باید دست کشید و رفت…
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از behnam3638 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #6  
قدیمی 02-13-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض ** عاشقانه هایم**

من را به غیر عشق به نامی صدا نکن
غم را دوباره وارد این ماجرا نکن
بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن
با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن
موهات را ببند دلم را تکان نده
در من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن
من در کنار توست اگر چشم وا کنی
خود را اسیر پیچ و خم جاده ها نکن
بگذار شهر سرخوش زیبائیت شود
تنها به وصف آینه ها اکتفا نکن
امشب برای ماندنمان استخاره کن
اما به آیه های بدش اعتنا نکن....

__________________
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از SonBol سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #7  
قدیمی 02-13-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ای آنکه زنده از نفس توست جان من
آن دم که با تو‌ام، همه عالم ازان من

آن دم که با توام، پُِرم از شعر و از شراب
می‌ریزد آبشار غزل از زبان من

آن دم که با توام، سبکم مثل ابرها
سیمرغ کی‌ رسد به بلندآسمان من

بنگر طلوع خنده‌ی خورشید بر لبم
زان روشنی که کاشتی ای باغبان من!

با تو سخن ز مهر تو گفتن چه حاجت است؟
خود خوانده‌ای به گوش من این، مهربان من

__________________
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از SonBol سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #8  
قدیمی 02-13-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


هــی پـشـت ِ پـنـجــره می آیـم
شـایـد ، نـشــانـی از تـــو بـجــویــَم
هــی پـشت ِ پنجـــره می آیم
شاید ، شـمـیـم ِ پـیـرهـنـت را
کالسـکـه ی نـســیــم ، فـرو آرَد ...
هــی چـشـم ِ خـود ، بـه جــادّه می دوزم
زان دور دست ِ سـاکـــت و وَهــم آلـــود
گــــرد و غـبــار ِ پــای ِ ســـواری نیـسـت ؟
آیـــا ، کبــوتــر ِ صـحـرایــی
زانـســوی ِ ابــری ِ بــارانــی
مـکـتــوب ِ یــار ؛
نـیـاورده ســت ؟
.....
هــی پشـت ِ پـنجــره می آیم
هـی پـشـت ِ پنجــره می آیـــم ...
__________________
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از SonBol سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #9  
قدیمی 02-13-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

در من ترانه های قشنگی نشسته اند

انگار از نشستن ِ بیهوده خسته اند

انگا ر سالهای زیادی ست بی جهت

امید خود به این دل ِ دیوانه بسته اند

ازشور و مستی ِ پدران ِ گذ شته مان

حالا به من رسیده و در من نشسته اند ...

من باز گیج می شوم از موج واژه ها

این بغضهای تازه که در من شکسته اند

من گیج گیج گیج ، تورا شعر می پرم
اما تمام پنــــجره ها ی تــو بستـــه اند
__________________
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از SonBol سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #10  
قدیمی 02-14-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض خطوط را رها خواهم کرد

خطوط را رها خواهم کرد
و همچنین شمارش اعداد را رها خواهمکرد
و از میان شکلهای هندسی محدود
به پهنه های حسی وسعت پناه خواهم برد
من عریانم عریانم عریانم
مثل سکوتهای میان کلام های محبت عریانم
و زخمهای من همه از عشق است
از عشق عشق عشق
من این جزیره سرگردان را
ازانقلاب اقیانوس
و انفجار کوه گذر داده ام
و تکه تکه شدن راز آن وجود متحدیبود
که از حقیرترین ذره هایش آفتاب به دنیا آمد

...

وقتی كه اعتماد من از ریسمان سست عدالت آویزان بود
و در تمام شهر
قلب چراغهای مرا تكه تكه می كردند
وقتی كه چشم های كودكانه عشق مرا
با دستمال تیرهقانون می بستند
و از شقیقه های مضطرب آرزوی من
فواره های خون به بیرون میپاشید
وقتی كه زندگی من دیگر
چیزی نبود هیچ چیز بجز تیك تاك ساعتدیواری
دریافتم باید باید باید
دیوانه وار دوست بدارم



فروغ فرخ زاد


__________________
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از SonBol سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 02:43 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها