بازگشت   پی سی سیتی > تالار علمی - آموزشی و دانشکده سایت > دانشگاه ها > رشته های هنر

رشته های هنر در این زیر تالار به بحث و گفتگو در مورد مطالب مربوط به هنر پرداخته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 07-09-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Post صنایع دستی و انواع آن

صنایع دستی و انواع آن

تعریفویژگی ها
طبقه بندی



تعریف
از مجموعه تعاریف صنایع دستی، به نظر می رسد تعریف زیر كه توسط گروهی از كارشناسان سازمان صنایع دستی ایران ارائه گردیده، دقیق تر و جامع تر باشد؛ چرا كه با وضعیت فعلی این صنعت و هنر ارزنده انطباق بیشتری دارد: صنایع دستی به مجموعه ای از هنرها و صنایع اطلاق می شود كه به طور عمده با استفاده از مواد اولیه ی بومی و انجام قسمتی از مراحل اساسی تولید به كمك دست و ابزار دستی محصولاتی ساخته می شود كه در هر واحد آن ذوق هنری و خلاقیت فكری صنعتگر سازنده به نحوی تجلی یافته و همین عامل، وجه تمایز اصلی این گونه محصولات از مصنوعات مشابه ماشینی و كارخانه ای می باشد.

ویژگی ها
با توجه به تعریف فوق و سایر تعاریفی كه برای صنایع دستی ارائه شد، می توان ویژگی های زیر را برای محصولات دست ساخته قایل شد:
1- انجام قسمتی از مراحل اساسی تولید، توسط دست و ابزار و وسایل دستی، برای تولید هر یك از فراورده های دستی مراحل متعددی طی می شود ولی انجام كلیه ی این مراحل به وسیله ی دست و ابزار و وسایل دستی الزامی نبوده و چنانچه تنها قسمتی از مراحل اساسی تولید به این طریق انجام شود، محصول تولید شده با توجه به مواردی كه در تعریف ذكر شد، صنایع دستی محسوب می گردد.
2- حضور مؤثر و خلاق انسان در تولید و شكل بخشیدن به محصولات ساخته شده و امكان ایجاد تنوع و پیاده كردن طرح های مختلف در مرحله ی ساخت این گونه فراورده ها.
3- تأمین قسمت عمده ی مواد اولیه مصرفی از منابع داخلی.
4- داشتن بار فرهنگی (استفاده از طرح های اصیل، بومی و سنتی).
5- عدم همانندی و تشابه فراورده های تولیدی با یكدیگر.
6- عدم نیاز به سرمایه گذاری زیاد در مقایسه با سایر رشته های صنعت.
7- دارا بودن ارزش افزوده ی زیاد در مقایسه با صنایع دیگر.
8- قابلیت ایجاد و توسعه در مناطق مختلف (شهر، روستا و حتی در جوامع عشایری).
9- قابلیت انتقال تجربیات، رموز و فنون تولیدی، سینه به سینه و یا مطابق روش استاد و شاگردی
طبقه بندی
در زمینه ی طبقه بندی صنایع دستی نیز باید گفت كه این طبقه بندی به صورت های مختلف از جمله براساس مواد اولیه ی مصرفی یا شیوه و روش ساخت آن می تواند صورت پذیرد. در اینجا طبقه بندی انجام شده توسط كارشناسان سازمان صنایع دستی ایران كه به طور عمده بر مبنای روش و تكنیك ساخت این گونه محصولات به عمل آمده است، ذكر می گردد:

1- بافته های داری: محصولاتی كه به كمك دارهای افقی یا عمودی مستقر در زمین در زمان بافت، تولید می شود، بافته های داری محسوب می گردند مثل قالی، گلیم، زیلو و نظایر آن.

2- دستبافی:(نساجی سنتی): فراورده هایی كه به كمك دستگاه های ساده و سنتی بافندگی (دستگاه ویژه ی بافت جاجیم، دستگاه دووَردی، دستگاه چهاروردی و ژاكار دستی) تولید می گردد، دستبافی محسوب می شود، نظیرجاجیم، زری،ترمه، شال و ...
از جمله خصوصیات این رشته از صنایع دستی، این است كهاولاًكلیه مراحل سه گانه بافندگی، ایجاد دهنه كار، پودگذاری و دفتین زدن (آلتی است فلزی، دارای دسته ای شبیه شانه كه نساجان هنگام بافتن پارچه آن را در دست گیرند و لای تارها زنند تا آنچه بافته شده به هم پیوسته و محكم گردد.) با حركات دست و پا انجام می شود، در ثانی، امكان استفاده از پودهای رنگی به میزان نامحدود و همچنین تنوع طرح بافت با دراختیار داشتن كنترل حركات وَردها میسر می گردد كه این امر نشانگر حضور مؤثر و خلاق انسان در تولید است.

3- بافتنی:انواع مصنوعاتی كه با كمك میل، قلاب و نظیر آن و با الیاف طبیعی تولید می شود، جزء بافتنی ها به حساب می آید نظیر دستكش، جوراب، كلاه، شال گردن و ...
4- روكاری:(رودوزی): كلیه ی مصنوعاتی كه از طریق دوختن نقوش سنتی بر روی پارچه های بدون نقش و یا كشیدن قسمتی از نخ های تار و پود به وجود می آید، در گروه « رودوزی» و یا «روكاری» جای دارد. نظیرسوزن دوزی،قلاب دوزی،ملیله دوزی،خوس دوزی،گلابتون دوزی،پته دوزیو ...

5- چاپ های سنتی: كلیه پارچه هایی كه به وسیله قلم مو، مهر و نظایر آن رنگ آمیزی شده و نقشمی پذیرد جزء چاپ های سنتی به حساب می آید مانند چاپقلمكار وچاپكلاقه ای (باتیك).

6- نمدمالی: انواع مصنوعاتی كه بر اثر درگیری و متراكم نمودن پشم و كرك در شرایط فنی مناسب از طریق ورز دادن تهیه می شوند، جزء گروهنمدمالی می باشند. نظیر كلاه نمدی، پالتوی نمدی، نمد زیرانداز و نمد پادری.

7- سفالگری و سرامیك سازی :به محصولاتی كه با استفاده از گِل رُس و همچنین گِل حاصله از سنگ كوارتز و خاك كائولن، به كمك دست و چرخ سفالگری ساخته و سپس پخته می شود، سفال و سرامیك اطلاق می شود.
برای تكمیل اشیاء ساخته شده، برحسب سنت و رسوم، روی آنها نقاشی، كنده كاری و یا نقوش برجسته ایجاد می كنند و از لعاب مناسب برای پوشش سطح اشیاء استفاده می گردد. محصولات تولید شده ی این گروه شاملانواع پارچ و لیوان ظروف غذاخوری، گلدان و ...می باشد.

8- شیشه گری:محصولاتی را كه از طریق شكل دادن مواد معدنی ذوب شده نظیر سیلیس و خرده شیشه كه با تركیبی از این دو و با استفاده از روش دمیدن توسط لوله ی مخصوص و با به كارگیری ابزار دستی شامل انبر، قیچی و غیره حاصل می شود،شیشه دست ساز می نامند كه شامل مراحل تكمیلی و تزئینی، نظیر نقاشی و تراش هم می گردد.

9- تولید فراورده های پوست و چرم: محصولاتی كه با استفاده از پوست و چرم دباغی شده به شیوه سنتی تولید می گردد، نظیر پوستین، كلاه پوستی،چاروق، محصولات تكمیلی چرمی (نظیر تلفیق چرم با محصولات دستباف) جزء این گروه هستند.

10-ساخت محصولات فلزی وآلیاژ: فراورده هایی كه به شیوه سنتی و با استفاده از ابزار دستی و انواع فلزات (مس، نقره، طلا و آهن) و انواع آلیاژها (برنج و ورشو) تولید می گردد نظیر انواع ظروف خانگی، چاقو، قندشكن، قلم تراش، قفل و ... جزء این گروه می باشند.

11- قلمزنی، مشبك كاری، حكاكی روی فلزات و آلیاژها:هنر– صنعتی است كه طی آن طرح ها و نقوش سنتی با استفاده از قلم، چكش و سایر ابزار دستی بر روی اشیاء ساخته شده از فلز با آلیاژ شكل می گیرد.

12- سنگتراشی ، حكاكی روی سنگ و معرق سنگ: شامل مصنوعاتی می گردد كه مواد اولیه اصلی آن را انواع سنگ ها نظیر فیروزه، مرمر، یشم، سنگ سیاه، سنگ سفید(آلاباستر) و ... تشكیل می دهد و به كمك ابزار و وسایل مختلف تراشیده یا حكاكی می شود نظیر انواع ظروف، پایه ی چراغ، قاب عكس، انواع نگین و ...

13- خراطی چوب:خراطی، شیوه ای از تولید محصولات چوبی است كه طی آن و توسط ابزار و وسایل مختلف و به طور عمده به وسیله دستگاه خراطی، اشیائی نظیر انواع قلیان، گهواره، پایه آباژور و ظروف مختلف ساخته و پرداخته می شود.

14- ریزه كاری و نازك كاری چوب:روشی از ساخت فراورده های چوبی است كه طی آن به وسیله ی وسایل نجاری نظیر ارّه، رنده، سوهان، مُغار و ... قطعات كوچك چوبی آماده شده به صورت روكش بر روی بدنه ی چوبی چسبانده و تحت فشار شكل گرفته اند و از این طریق انواع شكلات خوری، زیر سیگاری، قاب عكس و نظایر آن تولید و عرضه می گردد.

15-منبت كاری، كنده كاری و مشبك كاری چوب:شیوه ای دیگر از تولید محصولات چوبی است كه طی آن طرح ها و نقوش سنتی با استفاده از قلم، چكش، مغار و سایر ابزار نجاری بر روی چوب های مرغوب و بادوام شكل می پذیرد.

16- حصیر بافی:منظور از حصیربافی كه بامبوبافی، مرواربافی، تِركه بافی، چم بافی، سبد بافی و چیغ بافی را نیز شامل می شود، همان بافت رشته های حاصل از الیاف سلولزی (گیاهی) به كمك دست و ابزار ساده دستی است كه طی آن محصولات مختلفی نظیر زیرانداز، سفره ی حصیری، انواع سبد، انواع ظروف و ... تولید و عرضه می گردد . در مورد چیغ بافی ذكر این نكته ضروری است كه حین بافت، علاوه بر الیاف گیاهی از نخ پشمی رنگ شده نیز برای ایجاد نقوش و طرح های سنتی استفاده می گردد.

17- خاتم سازی:روشی از تولید فراورده های چوبی است كه با استفاده از روكش حاصله از به هم چسباندن قطعات كوچك فلزات، استخوان و انواع چوب در اشكال و طرح های سنتی (بیشتر به صورت هندسی) و به كمك ابزار و وسایل مختلف، فراورده هایی نظیر انواع قاب عكس، جاسیگاری، شكلات خوری، میز، صندلی و ... ساخته می شود.

18-معرق كاری:ترسیم طرح ها و نقش های سنتی بر روی زمینه ی چوبی یا سرامیك و خالی كردن داخل خطوط طرح ها و پركردن فضای خالی شده به وسیله قطعات آماده شده ی چوبی، سرامیك، فلزی، صدفی و سنگی را معرق كاری می گویند.

19-كاشی گری:صنعتی است با سابقه كه طی آن انواع كاشی ها با استفاده از طرح ها و نقش های سنتی برای استفاده در ابنیه ی مذهبی و تاریخی از طریق قالب گیری گِل رُس و پختن آن در كوره ساخته و پرداخته می شود.
20- ملیله كاری:منظور ساخت اشیاء مختلف نظیر سرویس چایخوری ، تنگ و همچنین برخی از زینت آلات با استفاده از مفتول های نقره، طلا و مس و به كمك ابزار و وسایل ساده فلز كاری نظیر حدیده، انبر، قیچی ، كوره مخصوص و ... می باشد.

21-میناكاری:در اینجا مراد، ساخت بدنه فلزی، لعاب كاری، پخت، نقاشی و پخت مجدد اشیاء در كوره می باشد كه تمامی این مراحل به كمك ابزار و وسایل ساده با استفاده از طرح های اصیل و سنتی در مرحله ی نقاشی انجام می پذیرد.

22-ساخت اشیاء مستظرفه و هنری:ساخت اشیاء و وسایل ظریفه ای است كه در آنها عامل هنر به مراتب بیش از فنون تولیدی دخالت دارد و شامل مینیاتورسازی، نقاشی روی صدف، نقاشی روی چرم، پاپیه ماشه و تذهیبمی شود.

23- ساخت زیور آلات:ساخت و تولید انواع جواهرات محلی و همچنین انواع زینت آلات با استفاده از طلا، نقره و انواع آلیاژها می باشد.

24- ساخت سایر فراورده های دستی:منظور ساخت سایر محصولات دستی نظیر فیروزه نشانی (فیروزه كوبی) طلاكوبی روی فولاد، انواع عروسك های محلی، تخت كشی گیوه (آجیده و لته یی) و ماسك ، كایت و چترهای تزئینی است كه با ابزار و وسایل دستی و با استفاده از طرح های سنتی ساخته و پرداخته می شود.
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 07-09-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

صنایع دستی فرهنگ ماندگار




فرهنگ بشری دستاوردی عظیم و حاصل همکاری و همیاری تمام ملل و اقوام ساکن زمین است، در این مجموعه هیچ ملتی را هر چند کوچک نمی توان در این فرهنگ سهیم ندانست ولی به جرات می توان گفت که بهره برخی ملل و اقوام دراین دستاورد بشری بیش از سایرین است، و حاصل آن را می توان در میزان آثار ادبی، سازه ها و آثار تاریخی، هنرها و صنایع سنتی و بسیاری دیگر از عناصر فرهنگی دانست. کشور ما از معدود کشورهایی است که صنایع وهنرهای ستی بیشمار آن نظر کارشناسان و گردشگران را به خود جلب کرده است، فراوانی محصولات سنتی مانند گلیم، گبه، فرش، انواع کاشی کاری، تذهیب، مینا کاری و دیگر انواع هنرهای سنتی خود گویای این حقیقت است.
صنایع دستی را در یک تعریف ساده و در عین حال گویا می توان چنین توضیح داد: "... صنایع دستی هم حالت کارگاهی و هم خانگی و قابلیت استقرار در شهر و روستا را دارد و بدون نیاز به تکنولوژی پیشرفته بیشتر متکی به تخصص های بومی و سنتی است و قسمت اعظم مواد اولیه مورد مصرف آن از داخل کشور قابل تهیه و تأمین است، صنایع دستی دارای ویژگی های هنری و مصرفی به طور توأمان بوده و علاوه بر داشتن جنبه های مصرفی قوی، برخوردار از بینش، ذوق، اندیشه و فرهنگ تولید کننده نیز هست و در مجموع می توان آن را یک هنر – صنعت نامید."(1)
هنرهای سنتی و صنایع دستی از دیرباز و پیش از صنعتی شدن زندگی بشر، به بسیاری از نیازهای زندگی انسان پاسخ می گفتند و زیستن را برای او تسهیل می کردند. در گذشته های نه چندان دور سفالگری و ظروف سفالی پاسخگوی نیاز بسیاری از مردم کشور ما به ظروف خانگی را پاسخ می گفت و یا تا اواسط دوره صفوی و پیش از آنکه دفاتر بازگانی انگلیسی و هلندی در ایران فعالیت خود را آغاز کنند و واردات انواع پارچه را متداول سازند، پوشاک مردم ما از پارچه های محصول کارگاه های کاشان و یزد، تهیه و دوخته می شد، ولی رفته رفته با صنعتی شدن زندگی، پارچه هایی نظیر ترمه و ابریشم و مخمل، به فراموشی سپرده شد و پته کرمان و مخمل کاشان را دیگر تنها در صندوق های مادربزرگ های می شد یافت.
صنایع دستی چنان که گفته شد بخشی از صنایع اولیه است و چون دیگر صنایع می تواند دارای اثرات بسیار مثبت اقتصادی واجتماعی باشد، از جمله:
1- نقش صنایع دستی در بالا بردن سطح اشتغال،
2- نقش صنایع دستی در ازدیاد درآمد سرانه،
3- نقش صنایع دستی در تولید ملی،
4- نقش صنایع دستی در توسعه گردشگری و مبادلات فرهنگی،
5- نقش صنایع دستی در توسعه صادرات.(2)
می توان با ایجاد نوآوری در رشته های صنایع دستی و بررسی نیاز بازار و سلایق موجود در کالبد صنایع دستی روح تازه ای دمید، و با آشنا کردن جوانان با این رشته ها ماندگاری آنان را تامین کرد. هم اکنون بر اساس گزارش سازمان صنایع دستی 253 شاخه هنرهای سنتی و صنایع دستی در کشور به ثبت رسیده است که از نظر میزان فعالیت به شاخه های زیر تقسیم می شود:
الف- رشته های در حال تولید و فعال صنایع دستی،
ب- رشته های کم رونق صنایع دستی،
ج- رشته های منسوخ شده صنایع دستی.

الف: رشته های در حال تولید و فعال شامل:
1- تراش شیشه
2- شیشه گری فوتی قالبی
3- معرق شیشه
4- نقاشی روی شیشه
5- هم جوشی شیشه (فیوزگلاسی)
6- ابریشم بافی
7- احرامی بافی
8- انواع پارچه های سنتی
9- بافتنی های سنتی
10- پلاس
11- پن بافی (نوار بافی)
12- جاجیم بافی (ماشته، موج بافی)
13- جیم بافی
14- چادر شب بافی
15- چپری
16- چفیه بافی
17- چنته
18- حمام سری
19- زری سری
20- ساچیم بافی
21- سجاده بافی
22- سرانداز بافی
23- سیاه چادر بافی
24- شعر بافی
25- شک بافی
26- شمه بافی
27- فرت بافی
28- قراقی
29- قلاب بافی
30- گزی بافی
31- گلیمچه (متکازین)
32- متقال
33- مداخله بافی
34- وریس بافی
35- جل اسب
36- خورجین بافی
37- زیلو
38- قالی گل برجسته
39- قالیبافی
40- گبه بافی
41- گلیم دورو
42- گلیم گل برجسته
43- گلیم یک رو
44- گلیم مسند
45- مفرش
46- البسه محلی
47- باشلق
48- برقع
49- پوشین دوزی
50- چوغا
51- عروسک محلی
52- گیوه بافی
53- گیوه دوزی
54- چاپ قلمکار
55- چاپ کلاقه ای (باتیک)
56- قلمکار نقاشی
57- نقاشی روی ابریشم
58- تسمه دوزی
59- تفرشی دوزی
60- توربافی با سوزن
61- تور دوزی
62- چشمه دوزی
63- چهل تکه دوزی (خاتمی دوزی)
64- حاشیه دوزی
65- خامه دوزی
66- خامه دوزی سیستان
67- خوس دوزی
68- درویش دوزی
69- دکمه دوزی
70- دور دوزی
71- ده یک دوزی
72- زرک دوزی
73- زغره دوزی
74- زمینه دوزی
75- زنار دوزی
76- ژور دوزی
77- ستاره دوزی
78- سجاف دوزی
79- سرافی دوزی
80- سرمه دوزی
81- سکه دوزی
82- سنگ دوزی
83- سوزن دوزی
84- سوزن دوزی بلوچ
85- سیاه دوزی ترکمن
86- شرابه دوزی
87- شمسه دوزی
88- صدف دوزی
89- ظریف دوزی
90- فتیله دوزی
91- قلاب دوزی رشت
92- قیطان دوزی
93- کتیبه دوزی
94- کردی دوزی
95- کم دوزی
96- گبر دوزی (زرتشتی دوزی)
97-گلابتون دوزی (بندرعباسی)
98- گلدوزی اصفهان
99- گندمی دوزی
100- سمانه زنبور دوزی
101- سمایه دوزی
102- لچک دوزی
103- لمه دوزی
104- مخمل دوزی
105- مرصع دوزی
106- مروارید دوزی
107- مشبک دوزی
108- مضاعف دوزی
109- مغزی دوزی
110- ملیله دوزی
111- ممقان دوزی
112- منجوق بافی با سوزن
113- منجوق دوزی
114- منگوله دوزی
115- نقره دوزی
116- نقش دوزی
117- یراق دوزی
118- قلاب دوزی اصفهان
119- نوار دوزی
120- آجیده دوزی
121- آویز دوزی
122- آینه دوزی
123- ابریشم خام دوزی
124- ابریشم دوزی نقش زری
125- اشرفی دوزی
126- اشک دوزی
127- ایلگه دوزی (برودری دوزی)
128- بادبزن بمپور
129- بادله دوزی
130- بخارا دوزی
131- برجسته دوزی
132- بلیش دوزی (قزاق دوزی)
133- بندری دوزی
134- پنه دوزی (سلسله دوزی)
135- پریوار دوزی
136- پولک دوزی
137- پیله دوزی
138- تخمک دوزی
139- خرمهر سازی
140- سفال با نقاشی رو لعابی
141- سفال با نقاشی زیر لعابی
142- سفال لعاب دار (سرامیک)
143- سفالگری
144- کاشی معرق
145- کاشی معقلی
146- کاشی هفت رنگ
147- چارق – چموش
148- سراجی
149- نقاشی روی چرم
150- افزار فلزی
151- جُنده کاری
152- چاقو سازی
153- چلنگری
154- حکاکی روی فلز
155- دواتگری
156- ریخته گری
157- زرگری (طلا سازی)
158- زیور آلات محلی
159- ضریح سازی
160- علامت سازی
161- قلمزنی
162- کوفته گری
163- گرگور بافی
164- مسگری
165- مشبک کاری روی فلز
166- ملیله سازی
167- مینای پنجره ای (مشبک)
168- مینای خانه بندی
169- مینای مرصع
170- مینای نقاشی
171- آجر کاری
172- آینه کاری
173- کاربندی
174- کاشی کاری (سنتی)
175- گچبری
176- نقاشی سنتی دیواری
177- بامبو بافی
178- چیق بافی
179- حجم بافی چوبی
180- حصیر بافی (بوریا بافی)
181- خاتم
182- خراطی
183- سازهای سنتی
184- سوخت روی چوب
185- کپوربافی
186- کنده کاری روی چوب
187- گره چینی
188-معرق
189- مروار بافی (ارغوان بافی)
190- مشبک چوب
191- معرق چوب
192- معرق منبت
193- منبت
194- نازک کاری
195- نقاشی روی چوب
196- صنایع دستی دریایی
197- نقاشی روی صدف
198- تراش سنگهای قیمتی و نیم قیمتی
199- حجری (سنگ تراشی)
200- حکاکی روی سنگ
201- خراطی سنگ
202- فیروزه کوبی
203- مجسمه سازی با سنگ
204- مرصع سنگ
205- مشبک سنگ
206- معرق سنگ
207- موزائیک کاری سنگ
208- تذهیب
209- تشعیر
210- جلد سازی
211- خوشنویسی
212- طراحی سنتی
213- کاغذ سازی دستی
214-نگارگری (مینیاتور)
215- تن پوش نمدی (کپنک)
216- زیرانداز نمدی
217- کلاه نمدی

ب- رشته های کم رونق صنایع دستی
1- دارایی بافی(ایکات)،
2- عبابافی،
3- کاشی مینایی،
4- حکاکی روی چرم،
5- نقش اندازی ضربی،
6- ورشو سازی،
7- قواره بری،
8- پاپیه ماشه،
9- نقاشی گل و مرغ،
10- نقاشی لاکی،
11- زری بافی.
ج- رشته های منسوخ شده صنایع دستی
1- ارمک بافی
2- اهرامی
3- برک بافی
4- پتوبافی
5- پرده بافی
6- ترمه بافی
7- حوله بافی
8- شال بافی
9- عریض بافی
10- قناویز
11- کرباس بافی
12- مخمل بافی (مخمل گل برجسته)
13- نمکدان بافی
14- گره خورد (دندانی)
15- کاشی زرین فام
16- سوخت روی چرم
17- معرق چرم
18- اسلحه سازی
19- قفل سازی
20- آهک بری
21- ارسی سازی
22- زمود گری
23- چاپ سنگی روی کاغذ
24- صحافی سنتی
25- قطاعی (کاغذبری)
26- نقاشی قهوه خانه ای
منبع:
یاوری – حسین- آشنایی با هنرهای سنتی،
اطلاعات دریافت شده از بخش تحقیق و توسعه راهبردی سازمان صنایع دستی.
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 07-09-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

صنايع دستي و نبود شناخت نياز بازار






تمدن چند هزار ساله ايران نشاني بر کثرت و تنوع هنرهاي دستي در اين کشور است که زماني به عنوان صنعت اصلي در اين سرزمين به شمار مي آمد. اما آيا هم اکنون نيز مي توان از آن به عنوان صنعت در کشور نام برد.
دلايل بسياري باعث ضعف اين صنعت و به حاشيه کشانده شدن آن شده است که يکي از آنها
نبود شناخت نياز واقعي بازار و سليقه مصرف کننده امروزي و يا به عبارتي بازاريابي مناسب است.
اين نبود توجه و فاصله روزافزون ميان خواسته مصرف کنندگان و توليدات صنايع دستي در کشور باعث شده، به اين صنعت-هنر ايراني لطمات جبران ناپذيري وارد شود. در صورتي که اين صنعت در طول ساليان دراز نشان داده، مي تواند بسياري از بازارها و توجهات داخلي و خارجي را به خود معطوف کند.
نبود توجه به بازاريابي متاسفانه باعث شده صنايع دستي کشورهاي ديگري مانند چين،‌ هند و پاکستان با کيفيت بسيار پايين و با استفاده از موادي که گاه استفاده از آنها توسط بسياري از متخصصان علوم بهداشتي و سلامتي منع شده، بازارهاي جهاني و حتي بازار داخلي کشور ما را دراختيار خود درآورد.
تمدن چند هزار ساله ايران نشاني بر کثرت و تنوع هنرهاي دستي در اين کشور است که زماني به عنوان صنعت اصلي در اين سرزمين به شمار مي آمد. اما آيا هم اکنون نيز مي توان از آن به عنوان صنعت در کشور نام برد.

سالانه ميليون ها تومان سرمايه مردم صرف خريد اينگونه محصولات و پرکردن جيب سرمايه گذاران خارجي مي شود، درحالي که صنايع دستي ما با کسر کوچکي از اين مبالغ مي تواند به شکوفايي شايسته و درخور شان خود دست يابد.
اين معضل نه تنها دل دوستداران،‌ هنرمندان و دست اندرکاران اين صنايع را به درد مي آورد، بلکه باعث مي شود يکي از بازارهاي کاريابي و اشتغال زايي کشور نيز روبه نابودي رود.
صنايع دستي ما با کمترين سرمايه و تنها با استعداد و ذوق جوانان ايراني، نواده گان هنرمندان و صنعتگران پيشين، مي تواند جايگاه خود را به عنوان يک حرفه درآمدزا در بين نسل جديد باز کند.
با اين حال بسياري از جوانان با وجود نداشتن شغل، حتي به ذهن خود نمي آورند که به سمت توليد صنايع دستي بروند در صورتي که توجه به آن با رويکردهاي اقتصادي به عنوان صنعتي در آمدزا ، مي‌تواند تحولات چشمگيري را منجر شود که جدا از سوددهي براي توليد کننده در داخل کشور، عامل توسعه صادرات و ارزآوري شود.
علت اين بي علاقگي جوانان را بايد در کجا جست و جو کرد؟ آيا بايد اين دليل سطحي نگر را پذيرفت که در عصر سرعت و فن آوري، ديگر انگيزه اي براي روي آوردن به حرفه وقت گير و پر مشقت هنر دستي باقي نمي ماند و جوانان درپي کسب شغلي پردرآمد و بدون مشکل هستند.
آيا با توجه به آمار زياد جواناني که در کارگاه هاي صنعتي بدون نور و تهويه هوا ساعت ها براي کسب درآمدي ناچيز مشغول به کار هستند، باز هم مي توان گفت همه نسل جديد به دنبال کار راحت و پردرآمد است.
سالانه ميليون ها تومان سرمايه مردم صرف خريد اينگونه محصولات و پرکردن جيب سرمايه گذاران خارجي مي شود، درحالي که صنايع دستي ما با کسر کوچکي از اين مبالغ مي تواند به شکوفايي شايسته و درخور شان خود دست يابد.

يا اينکه اگر زمينه لازم براي آنان فراهم شود، زمينه اي که به گفته "حسين هاتفي فارمد" معاون صنايع دستي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري مي تواند با تنها دو ميليون تومان براي دست کم پنج نفر اشتغال زايي کند، آيا باز مي توان گفت مشتاقان کار به اين صنعت روي نمي آورند؟
البته نبايد به اين موضوع بي توجه بود که رونق اين صنعت در گرو هماهنگي و همکاري حلقه هاي شناخته شده اي است که در صورت اتصال شايسته مي تواند به بار بنشيند. حلقه هايي مانند توجه مسوولان امر به وضعيت هنرمندان و صنعتگران کنوني که خود مي تواند مشوقي براي نسل آينده باشد.
از ديگر حلقه ها مي توان به سرمايه گذاري مناسب، بازاريابي در داخل و خارج از کشور و برگزاري دوره هاي آموزشي براي هنرمندان در زمينه شناخت نياز و سليقه بازار و تبليغات شايسته و گسترده نام برد.
در همين راستا هاتفي فارمد در گفت وگويي به انجام اقداماتي شايسته در اين حوزه اشاره کرد که ازجمله آن مي توان به موظف کردن دستگاه هاي اجرايي به اختصاص يک درصد اعتبارات خود به رونق صنايع دستي و بيمه شدن 2 هزار هنرمند در سال جاري اشاره کرد.
وي ايجاد شهرک و بازارچه هاي صنايع دستي، ساخت کيوسک هاي دائمي فروش صنايع دستي، تشکيل NGO ها،‌ تشکل ها و اتحاديه هاي صنايع دستي، مستند سازي صنايع دستي، راه اندازي کارگاه هاي هنرهاي سنتي، تهيه بانک اطلاعات صنايع دستي، احياي پنج رشته منسوخ شده صنايع دستي و‌ ارتباط با سازمان ها و نهادهاي بين المللي را از ديگر اقدامات اين معاونت برشمرد که مي تواند براي همه کساني که دل در گرو اين صنعت زيباي ايراني دارند، بسيار اميدوار کننده باشد.
منبع : ايرنا

پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 07-10-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

هنر تجلید

بازخوانی هنر جلدهای لاکی در صحافی سنتی


هنر تجلید یا جلد سازی از جمله هنرهایی است که با پذیرش دین مبین اسلام جانی دوباره یافت. در میان انواع روش های تجلید، فن جلد لاکی که اوج آن مربوط به دوران قاجار است دارای جایگاه ویژه ای است.


در گذشته هایی نسبتاً دور که هنوز ساختن مقوا رسم نشده بود، یا اگر هم شده بود، ایرانیان آنگونه که باید و شاید به آن دسترسی نداشتند. صحافان ایرانی برای تهیه مقوای مورد نیاز خود روش تازه ای را ابداع کردند که همین امر، زمینه ابداعات هنری تازه تری شد و پس از آشنایی با ساخت مقوا بود که هنرمندان، ذوق و مهارت خویش را در زمینه ساخت و پرداخت جلدهای روغنی، قلمدان، صندوقچه جواهرات، قاب آیینه، رحل قرآن و دیگر اشیایی که در فرهنگ صنایع دستی ایران به لاکی شهرت دارد و امروزه با عنوان پاپیه ماشه مورد اشاره قرار می گیرد، به کار گرفتند. «پاپیه ماشه» که اساساً واژه ای فرانسوی است و در فرهنگ های لغات به معنی کاغذ فشرده شده است، معمولاً به اشیایی مقوایی که سطح آنها بوسیله مینیاتور تزئین و با لاک مخصوص پوشش یافته است، اطلاق می شود.
سابقه این نوع هنر که در گذشته نقاشی روغنی یا لاکی نامیده می شد، همانند دیگر هنرها و صنایع دستی ایران کاملاً روشن نیست. اگر نقاشی زیرلاکی ایرانی را به نقاشی آبرنگ بر روی لایه های به هم چسب خورده کاغذ، تخته یا خمیر کاغذ و پوشش یافته با لایه های پیاپی جلای شفاف، تعریف نمائیم در آن صورت نخستین نمونه های موجود و قابل تاریخ گذاری از نقاشی زیرلاکی را باید در جلد آرایی های دوران تیموری و صفوی بیابیم. نقاشی زیرلاکی زینت کاری آغازین شباهت نزدیکی به جلد سازی های چرمی آن دوره ها داشت، ضمن اینکه نقاشی زیرلاکی نیز در ابتدا به صورت اسلوبی تلفیق یافته با چرم مهر خورده و طلاکوب (بدان گونه که در صحافی معمول بود) اجرا می شد.
از آثار موجود در موزه های داخلی و خارجی و همچنین مجموعه های خصوصی چنین استنباط می شود که تا بعد از دوره سلجوقیان، کلیه کتاب های خطی ایرانی دارای جلد چرمی ساده یا ضربی و فاقد هر نوع تزئینات اسلیمی بوده است. در دوره ایلخانیان مغول نیز که شهر هرات مرکز عمده تحقیقات و تألیفات بوده، جلد کتب عادی معمولاً چرمی ساده یا ضربی بوده و برای تزئین کتب علاوه بر نقوش اسلیمی، از خطوط ختایی نیز استفاده می کردند و ظاهراً تا آن زمان ساخت جلد های روغنی در ایران رواجی نداشته، ولی اسناد معتبری در دست است که نشان می دهد این هنر از دوره صفویه به ایران راه یافته و به موازت سایر انواع صنایع دستی شکل گرفته و متکامل شده است. در روزگار صفویه، جلد کتاب و اشیاء دیگری که از پاپیه ماشه ساخته می شد به تدریج وارد تبریز شد و با انتقال مرکز قدرت و کانون اسلوب های هنری از قزوین به اصفهان، رواج همگانی یافت.
قزوین و اصفهان مرکز عمده تولید محصولات «روغنی» بوده و نقوش مجالس شکار، رزم و تذهیب با خطوط اسلیمی و ختایی فرآورده های تولیدی را زینت می داده است


در این دوره، قزوین و اصفهان مرکز عمده تولید محصولات «روغنی» بوده و نقوش مجالس شکار، رزم و تذهیب با خطوط اسلیمی و ختایی فرآورده های تولیدی را زینت می داده است و در اواخر این دوره، نقش گل سرخ و گل و برگ های سایه دار طبیعی در پاپیه ماشه اصفهان جایگاه خاصی داشته و در دوره زندیه به اوج کمال رسیده و در دوره قاجاریه و پس از آن، در عصر حاضر نیز ادامه یافته است. اسناد و مدارک موجود گواه بر آن است که در ابتدا مهم ترین موارد مصرف نقاشی زیرلاکی تهیه جلد کتاب بوده است. در واقع مجلدگران ایرانی، بعد از آشنایی با شیوه های ساخت مقوا، به صرافت تهیه جلدهای روغنی به وسیله مقواهای دست ساز افتادند. آنها ابتدا چلوار را به سریش آغشته می کردند، سپس آن را به اندازه دلخواه چندلا نموده و با مشت می کوبیدند و از آن مقوایی محکم و بادوام می ساختند که عمری فوق العاده زیاد داشت و به آسانی قابل قطعه قطعه شدن نبود.

در روشی دیگر، ابتدا کاغذهای باطله و تکه های منسوجات پنبه ای را در حوضچه ای که در داخل آن مقدار زیادی «شوره» بود، می ریختند و سپس آنرا بوسیله پارو به هم می زدند و با کمک وسیله ای گوشت کوب مانند که به کوبه شهرت داشت آنرا می کوبیدند و هر بار مقداری سریش به آن می افزودند تا بصورت خمیری قهوه ای رنگ و چسبنده درآید. سپس خمیر را از حوضچه خارج ساخته و مجدداً سریش به آن افزوده و ماده حاصله را در کیسه پارچه ریز بافتی می ریختند تا مقداری از آبش گرفته شود. آنگاه خمیر را روی پارچه ای که بر سطحی هموار می گستراندند می ریختند و با ماله ای چوبی آن را صاف و هموار می کردند و پس از خشک شدن، کاغذی ضخیم، اما نرم به دست می آوردند که به کاغذ «پیزوری یا ذرتی» شهرت داشت و دارای رنگ نخودی مایل به خاکستری و شبیه کاغذهای خشک کن امروزی بود.جلدسازان بعد از تهیه صفحات کاغذ، چند برگ از آنها را بر روی یکدیگر می چسباندند و با مشت می کوبیدند و به این طریق مقوایی فشرده بدست می آوردند. آنگاه آن را به اندازه دوطبله جلد چنان می بریدند که به غیر از سمت عطف، از طرف های دیگر حدود پنج میلی متر بزرگتر از اندازه صفحات کتاب باشد. بعد پشت روی آن را با سمباده می زدند تا کاملاً صاف و هموار گردد.

سپس با سوهان نرم و رنده ریز، لبه هایش را چنان می ساییدند که ضمن رسیدن به قطع و اندازه دلخواه، تیزی گوشه هایش نیز گرفته شود. در مرحله بعد، دو تکه چرم را که کمی پهن تر از عطف کتاب بود آماده ساخته و قسمت هایی از آن که ضروری بود تا طبله ها می چسباندند به گونه ای که چرم قسمت عطف و سطح طبله های جلد، سطحی یکنواخت داشته باشد. بعد از انجام این مراحل بود که کار اصلی یعنی تزئین جلد آغاز می شد. برای این کار، ابتدا سطح کار را با رنگی متناسب و اکثراً زرد تیره یا یشمی، زیرسازی نموده و با روغن کمان که حاصل صمغ درخت سرو وحشی و روغن برزک بود، می پوشاندند و قبل از آنکه روغن کاملاً خشک شود مقدار «داریا» که از سنگ های کوارتز و دارای رنگ های مختلفی است، سائیده و بر روی سطح کار می پاشیدند و سپس غلطکی چوبی بر روی آن می غلطاندند تا سوده ها در روغن کمان بنشیند و رویه جلد هموار گردد و در نهایت آن را مجدداً با روغن کمان می پوشاندند و برای تذهیب یا نقاشی در اختیار مینیاتورسازان و مذهبان قرار می دادند.
افرادی نظیر حاج یوسف، محمد زمان، درویش علی اشرف، آقا ابوطالب، امامی، حاج حسین مصور الملکی، حاج غلامحسین تقوی و... از جمله کسانی بودند که طی سالهای اخیر به تزئین، تذهیب و خطاطی فرآورده های پاپیه ماشه اشتغال داشتند. برای تولید فرآورده های پاپیه ماشه، امروزه روش هایی اعمال می شود که اگر چه تا حدودی به شیوه های سنتی تولید شبیه است، ولی عمدتاً دارای تفاوت هایی نیز با آنچه در گذشته اعمال می شد، است.
امروزه بسیاری از جلدهایی که در این هنر تهیه می شوند را به شکل تابلوی نقاشی، قاب و دیوارکوب استفاده می کنند، چون تهیه پاپیه ماشه دشوار است، اغلب چوب به جای آن به کار می رود، خاصه که امروزه می توان با وسایلی، چوب را از دگرگون شدن و ترک برداشتن حفظ کرد. درها و قاب های بزرگ را همیشه از چوب می ساختند و درهای نقش دار خانه ها در دوره صفویه همان قدر ارزش هنری داشت که تابلوهای نقاشی در غرب. تنها همانندی که برای آنها می توان یافت درهای ژاپنی است.
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 07-10-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

چاپ پارچه

چاپ باتیک و کلاقه ای، چاپ سنتی ایران


از انواع چاپ پارچه متداول در ایران، چاپ باتیک و چاپ کلاقه‌اى بوده است. باتیک هنرى است که نخست در چین ابداع شد و بعد به کشورهاى دیگر از جمله مصر، هند، روسیه، ایران و ... راه یافت. این چاپ بیشتر روى پارچه‌هاى ابریشمى انجام مى‌شود. مراکز عمدهء این چاپ اسکو و تبریز است.
چاپ کَلاقه‌ای یا باتیک یکی از روشهای چاپ بر روی پارچه است که در کشورهایی مانند اندونزی، تایلند، سریلانکا، هند و ایران از قدیم کاربرد داشته‌اند.
این روش در ایران بیشتر در تبریز و اسکو رواج دارد و کَلاقه‌ای نامیده می‌شود. واژه باتیک ریشه اندونزیایی دارد.
در چاپ کلاقه‌ای، کلیه طرحها و رنگها را با استفاده از واکس و عملیات رنگرزی بر روی پارچه منتقل می‌کنند. برای این کار بیشتر از پارچه ابریشم استفاده می‌شود. تار و پود پارچه از واکس پوشیده می‌شود و هر دو روی پارچه یکسان نقش می‌شود.
چاپ باتیک در بدو ورود به ایران تنها با استفاده از رنگ سفید بر روی زمینه سیاه استفاده می شد. پس از مدتی رنگ قرمز را نیز بکار گرفتند و کم کم رنگهای دیگر نیز اضافه شد.
رنگهای به کار رفته برای چاپ بیشتر از دسته رنگهای گیاهی مانند روناس، اسپرک، پوست انار و زردچوبه است.
یکی از ویژگی‌های چاپ کلاقه‌ای ایجاد رگه‌های رنگی است که در اثر شکستن واکس و نفوذ رنگ از میان این شکست‌ها به پارچه در حین عملیات رنگرزی برروی پارچه پدید می‌آید.
ابزار کار چاپ باتیک «تیان» نام دارد که وسیله‌ای فلزی شبیه به قیف نازک است. همچنین قلم‌مو، مهر و کارگاه چوبی (برای مهار کردن پارچه) نیز استفاده می‌شود. روش‌های چاپ باتیک عبارتند از چاپ مستقیم، چاپ برداشت، چاپ با شابلون، نقاشی باتیک روی پارچه ابریشمی، تار عنکبوتی، قلم‌مویی، بدون رنگرزی و باندا (پیچشی). استاد حسین گنجینه از استادان معروف این سبک در ایران است
چاپ باتیک در بدو ورود به ایران تنها با استفاده از رنگ سفید بر روی زمینه سیاه استفاده می شد. پس از مدتی رنگ قرمز را نیز بکار گرفتند و کم کم رنگهای دیگر نیز اضافه شد.

روش کار در چاپ باتیک به این صورت است که ابتدا پارچه‌هاى ابریشمى را به وسیلهء ترکیبى از کربنات دو سود، صابون و جوش‌شیرین صمغ‌گیرى مى‌کنند و سپس با رتکیب تخم خربزه و روشنک سفید و نرم مى‌کنند و براى چاپ آماده مى‌کنند.
هنرمند ابتدا نقش‌ها را در ذهن آماده مى‌کند و قالبها را با موم مى‌پوشاند و روى پارچه مى‌زند. موم به درون پارچه مى‌رود. سپس پارچه را به درون رنگ وارد مى‌کند که بخش‌هاى بدون موم رنگ شوند. موم مانع نفوذ رنگ مى‌شود. چنانچه مایل باشند این بخش‌ها نیز رنگ شوند، باید قالب جداگانه‌اى استفاده شود. در پایان موم یا پارافین را بعد از رنگ‌آمیزى و بخار دادن، با آب جوش جدا مى‌کنند و براى حذف موم اضافه روى پارچه، از مخلوط آب با سولفات دوسود استفاده مى‌کنند و خوب آن را آبکشى مى‌کنند. و بعد با اطوى داغ روى کاغذى که روى پارچه قرار دارد، تا آخرین ذرات نیز جدا شود.

چاپ قلمکار


چاپ قلم‌کار یکى از چاپ‌هاى سنتى ایران است و امروز در اصفهان رونق خاصى دارد. در این صنعت قدیمى ایرانی، نقش به‌وسیلهء مهر چوبى بر روى پارچه منتقل مى‌شود. کلیشه یا مهرى که نقش روى آن زده مى‌شود را قالب گویند. جنس این قالب‌ها معمولاً از چوب گلابى است که مقاوم و سخت است و تغییر فرم نمى‌دهد.
این صنعت تا قرون 10 و 11 هجرى کاملاً در ایران معمول بود. و در گذشته رشت و اصفهان و کاشان از مراکز عمدهء آن بشمار مى‌رفته است. در دورهء صفوی، قلمکار زر ساخته مى‌شد. در این نوع چاپ، معمولاً پارچه‌هاى پنبه‌اى و دستباف یا انواع دیگر نظیر پوپلین، چلوارد، ... بکار مى‌رود و براى لباس، سفره، دستمال، سجاده، پرده، رومیزی، روتختى و ... مورد استفاده واقع مى‌شود. در قلم‌کارسازى معمولاً از پنج رنگ سیاه، قرمز، آبی، سبز و زرد بعنوان رنگ‌هاى اصلى و از قهوه‌اى و سایر رنگ‌هایى که از ترکیب این رنگ‌ها به‌‌دست مى‌آید، به‌عنوان رنگ‌هاى فرعى استفاده مى‌شود.
ابتدا پارچه‌ها را یک شبانه‌روز در آب رودخانه مى‌گذارند تا آبخورد شود و بعد آنها را در ظرفى محتوى پودر خمیر شده، پوست انار مى‌خوابانند تا رنگ آن به کرم تبدیل شود. پس از آن آنرا به کارگا برده و به‌وسیلهء قالب‌ها و رنگ‌ها، نقوشى را روى پارچه نقش مى‌کنند. ابتدا قالب‌ها را با رنگ مشکى روى پارچه مى‌زنند تا طرح اصلى مشخص شود. سپس قالب‌هاى دیگر را که هر یک داراى یک رنگ است، روى پارچه مى‌زنند. و بعد پارچه را بخار مى‌دهند. و دوباره در آب مى‌گذارند و بعد در ظرفى محتوى آبجوش و پوست انار و آلیزارین انداخته و هم مى‌نند و بعد آویزان مى‌کنند تا خشک شود و رنگ به این ترتیب تثبیت مى‌شود.



پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 07-10-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

چاپ قلمکار

تجسمی زنده از فرهنگ ایران

چاپ پارچه قلمکار با طرح بته و جقه از هنرهای سنتی و اصیل ایرانی است . مقاله زیر به شرح و بسط چگونگی تولید این هنر می پردازد.
چاپ پارچه تجسمی ‌زنده از فرهنگ و هنر این سرزمین دارد، مردمی‌ که با هنر به دنیا آمده‌اند و در کنار آن زندگی می‌کنند.
تحقیقات نشان داده که صنایع‌دستی این مرز و بوم دارای تنوع و ظرافت‌های بسیار است که در پیچ و خم ظرافت‌های آن به دنبال یافتن ناشناخته‌های این هنر زیبا هستیم تا گوشه‌ای از تمدن ایران باستان را تداعی کنیم.
چاپ پارچه و چاپ سنتی

تولید طرح‌های رنگی و نقوش روی پارچه به وسیله باسمه یا قالب ظاهرا در سده چهارم بیش از مسیح در هند بوجود آمده است. در کارنامه‌های چینی نوشته شده است که پارچه‌های چاپی از سال 140 پیش از مسیح از هند به چین آورده شد. در زبــان فارسی واژه چیت به معنی پارچه های چاپی است و این واژه در اصل هندی است.
کشفیاتی که در آثار باستانی مصر شده نشان می‌دهد که چیت تا سده چهاردهم به بازارهای آنجا وارد می‌شده است. در دوره ساسانیان چاپ روی پارچه در ایران یافت و روش‌های نوینی در تزیین پارچه‌های ابریشمی ‌وکتانی و ابریشمی ‌ابداع شد.
چاپ عبارت است از رنگرزی در قسمت‌هایی از پارچه و فرق آن با رنگرزی این است که در رنگرزی تمام قسمت‌های پارچه همرنگ می‌شود ولی در چاپ می‌توان با استفاده از یک یا تعدادی رنگ روی روی زمینه سفید یا رنگ شده طرح دلخواه را بوجود آورد از حدود اوایل قرن هفتم هجری قمری و همزمان با هجوم مغول‌ها یه ایران راه یافتند و در گذشته اصفهان، شیراز ، بروجرد، همدان، رشت، کاشان، نخجوان، یزد، سمنان، گناباد، نجف آباد، روستاهای فارسان، گزبرخوار، خورزرق، برخوار، لنجان و سبره جز مراکز مهم قلمکــار به شمار می‌رفتند و از نظر اهمیت پارچه‌های قلمکار بروجردی در درجه اول قرار داشته است.
قلمکاری و چاپ سنتی

نحوه ابتدایی قلمکار شکل بوده که از ابتدا با قلم روی پارچه‌های پنبه‌ای (و احتمالا ابریشمی) طرح‌های مورد نظر را نقاشی کرده و سپس با مواد شیمیایی ویژه‌ای نسبت به تثبیت رنگ‌ها اقدام می‌کرده‌اند.
لیکن به دلیل فقدان هماهنگی لازم بین نقوش ونیز از آنجا که این کار مستلزم صرف وقت فراوانی بود تکامل تدریجی قلمکار سازی باعث شد تا برای دسترسی به تولید بیشتر و نیز ایجاد هماهنگی و یکنواختی نقوش استفاده از مهرهای چوبی جایگزین استفاده از قلم می‌شود وجهت فراهم آمدن امکان استفاده عمومی ‌از پارچه های قلمکار هایی بر روی کتان، چلوار، کرباس و سایر انواع پارچه نیز رواج یابد و تحقیقا می‌توان فاصله اوایل قرن دهم هجری قمری (حدود 1502 میلادی) تا اواسط قرن دوازدهم هجری قمری (حدود 1722 میلادی) از اوج قلمکار سازی وروز کار اعتلای هنر وصنعت قلمکار سازان کشور به حساب آورد.
باتیک عبارتند از هنری دستی است که در جنوب شرقی هندوستان، اروپا و قسمتی از آفریقا تهیه می‌شود و نوعی از آن که به کلاقه‌ای معروف است بیشتر در روستاهای اطراف و به ویژه در مناطق روستایی اسکو ،کهنمو اسکندان ، دیزج، وبا ویل رواج دارد

در فاصله سال‌های یاد شده تقریبا اکثر مردم کشور مصرف کننده پارچه‌های قلمکار بودند و ضمن استفاده از این پارچه برای تهیه انواع پوشاک به عنوان پرده سفره، پوش، سجاده، رویه لحاف، بقچه، سوزنی حمام، قطیغه، رویه پشتی، دستمال و کتیبه‌هایی برای تزئین مجالس سوگواری نیز از آن استفاده می‌کردند و بخشی از تولیدات نیز به خــــارج از کشور صــــــادر می‌شود.
برای تهیه قلمکار نقوش مورد نظر به تفکیک رنگ و حداکثر چهار رنگ بر روی چوب‌هایی مانند چوب گلابی و زالزالک تراشیده می‌شود و سپس رنگ‌های مورد نظر مصرف می‌شود.
پارچه

برای آماده سازی پارچه به منظور رنگرزی این چاپ، ابتدا آن را مدتی در آب روان و فراوان شستشو داد تا آهار و مواد زائد موجود در پارچه از آن خارج شود.
چنین پارچه‌ای نیازمند سفیدگری نیز هست وبه همین دلیل لازم است پس از شستشو روی زمین شنی پهن و مرتبا به وسیله‌ای بر روی آن آب پاشیده شود تا پس از مدتی بر اثر تابش نور خورشید به رنگ کاملا سفید در آید.
گاهی نیز قلمکار سازان ترجیح می‌دهند زمینه پارچه بر رنگ زرد درآورند و برای این کار معمولا پارچه شسته شده را در تغارهای مخصوص که محتوی محلول گرد پوست انار و هلیله با آب است فرو می‌روند وبه این ترتیب به آن رنگ زمینه زرد می‌دهند.
در مرحله تولید استاد قالب را ابتدا به رنگ سیاه آغشته کرده و در آن را در نقطه مورد نظر بر روی پارچه می‌نشاند وبا ضربه مشت باعث انتقال نقش از روی قالب بر روی پارچه می‌شود. سپس رنگ قرمز به شیوه فوق الذکر چاپ وبعد از خشک شدن رنگ پارچه شستشو داده می‌شود تا رنگهای اضافی از آن خارج شود.
برای تثبیت رنگ‌های قلمکار به ازای هر هزار متر پارچه مقدار 12 کیلوگرم پوست انار سائیده وحدود 90 کیلو مغز روناس را در داخل پاتیلی که در حال جوش است ریخته وآن را هم می‌زنند تا کاملا مخلوط شود. ‌آنگاه پارچه‌هایی که رنگ آمیزی و شستشو شده داخل پاتیل ریخته و کماکان عمل حرارت دادن ادامه می‌یابد.
نحوه جوشاندن پارچه‌های قلمکار به این صورت است که پارچه‌ها قطعه قطعه داخل شده و به وسیله چوب‌های بلند زیرورو می‌شود تا محلول حاصل در تمامی نقاط پارچه نفوذ کند و بعد از اتمام کار پارچه‌ها را مجددا قطعه قطعه خارج کرده و در شرایطی که عمل تثبیت رنگ خاتمه یافته مجددا پارچه شستشو داده می‌شود و بر روی شن پهن ومرتبا روی آن آب پاشیده تا زمینه کرم پارچه سفید شود.

چگونگی چاپ باتیک: چاپ کلاقه‌ای (باتیک)


باتیک عبارتند از هنری دستی است که در جنوب شرقی هندوستان، اروپا و قسمتی از آفریقا تهیه می‌شود و نوعی از آن که به کلاقه‌ای معروف است بیشتر در روستاهای اطراف و به ویژه در مناطق روستایی اسکو ،کهنمو اسکندان ، دیزج، وبا ویل رواج دارد.
باتیک واست جاوه (یکی از جزایر کشور اندونزی) که در فرهنگ نفیسی حصار و ضریح معنا شده و عوام آن را کلاغی، کلاقی و کلاقه ای می‌خوانند و می‌نویسند و در پاره‌ای از نقاط نیز (قنوز) که معادل اذری ابریشم اشت تلفظ می‌شود و وجـــــــه آن است که چون در گذشته‌های دور معمولاً قسمت‌هایی از پارچه را که قرار بود رنگ آمیزی شود به اشکال خاصی گره زده یا می‌دوختند و سپس مبادرت به رنگرزی می‌کردند.
طبیعتا چون رنگ نمی‌توانست در قسمت‌های گره خورده یا دوخته شده نفوذ کند پس از پایان عملیات رنگرزی و باز شدن گره ها ونقاط دوخته شده قسمتهایی که رنگ را جذب نکرده بود حالتی نگاتیو در متن رنگی به خود می‌گرفت و بازار آنجا که معمولا فقط از یک رنگ وبیشتر رنگ سیاه استفاده می‌شود این نقوش تصادفی حالت پر کلاغ را به ذهن تداعی می‌کرد وبه همین جهت نیز برای متمایز و مشخص شدن از سایر منسوجات رنگرزی شده کلانی خوانده می‌شود.
باتیک که بیشتر به پارچه‌های با چاپ مقاوم در برابر نور، حرارت، رطوبت، و سایر عوامل جوی اطلاق می‌شود اصالتا هنری چینی است و بیش از 2 هزار سال از عمر آن می‌گذرد و در حال حاضر علاوه بر ایران به صورت هنری ملی در بخشی از کشورهای جنوب و شرق آسیا رواج دارد و معمولا صنعتگران از ابزار وادواتی بسیار ساده وابتدایی استفاده می‌کنند.
در مرحله تولید استاد قالب را ابتدا به رنگ سیاه آغشته کرده و در آن را در نقطه مورد نظر بر روی پارچه می‌نشاند وبا ضربه مشت باعث انتقال نقش از روی قالب بر روی پارچه می‌شود. سپس رنگ قرمز به شیوه فوق الذکر چاپ وبعد از خشک شدن رنگ پارچه شستشو داده می‌شود تا رنگهای اضافی از آن خارج شود.

یافته‌های باستان شناسی موجود در موزه‌های ایران و سایر کشورهای جهان گواه تولید پارچه‌هایی با چاپ باتیک را مشخص کرد. این نگفته قطعی به نظر می‌رسد که تزئین پارچه به وسیله هنر صنعت باتیک از سال‌های بسیار دور و حتی قبل از کشف سایر شیوه‌های رنگرزی رواج داشته و کسانی بوده‌اند که با کمک وسایل ساده‌ای مهنند مهرها و قالب‌های چوبی، البسه و سایر پارچه‌های مورد مصرف عامه را با رنگ‌های متنوع گیاهی رنگ آمیزی می‌کردند.
این شیوه‌های چاپ تدریجا به وسیله اقوام ابتدایی کشور اندونزی تکامل یافته و با کشف گیاهانی که عصاره آن‌ها مانع نفوذ رنگ در پارچه می‌شود تحول جدیدی در این هنر صنعت پدید آمده به این طریق صنعتگران برگ موز را در محلول سود سوز حل کرده و مایع چسباندگی را که بدست می‌آمده با ماسه نرم یا خاک رس مخلوط کرده و‌ آنگاه به وسیله قلم‌های مخصوص یا ابزار دیگری از این ماده مقاوم به عنوان جوهر استفاده و نقوش دلخواه را بر روی ابریشم خام نقاشی می‌کرده‌اند و از آنجا که پس از رنگ آمیزی و شستشوی پارچه نقاطی که قبلا به وسیله ماده مقاوم پوشانده شده بود سفید باقی می‌ماند.
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 07-10-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

رنگهای ایرانی




با مرور در تاریخ هنر و رنگ و رنگرزی و انواع هنرهای باقی مانده از اعصار مختلف ایران زمین، در می یابیم که مردم هنرپرور ایران همواره در خلق آثار خود ار رنگهایی پرکیفیت و بی نظیر استفاده کرده اند. این مقاله به تحولات رنگ در هنر ایران می پردازد.

با مرورى در تاریخ رنگ و نقاشى و سایر هنرها درمى‌یابیم که ایرانیان در بکارگیرى رنگ و نقش و نگار از کیفیت ممتاز ویژه‌اى برخوردار بوده‌آند و در دوران قبل و بعد از اسلام آثار گرانبها و بسیارى از خود برجاى نهاده‌اند و با اکتشافات خود صنایع رنگرزى و رنگسازى را رونق و قوت بخشیدند.
رنگ‌هاى سنتى ایران قبل از اسلام

در ایران پیش از اسلام، ایرانیان‌ از صنایع رنگ و رنگرزى آگاهى داشته‌اند و نمونه‌هایى از آثار باستانى ایران که اشیاء رنگ شده است، بدست آمده است. در تاریخ ویل دورانت گفته شده که در کاوش‌هاى شوش نقش دیوارى بدست‌ آمده که از تماشاى نقش چنین برمى‌آید که تیراندازان جامه‌هاى درخشان بر تن داشته‌آند که از چند رنگ تشکیل شده است. قطعات پارچه‌هاى نمد رنگی، مربوط به دورهء هخامنشیان، نمونه‌اى از حضور این عنصر در دوران‌هاى اولیه تاریخى است.
فرش تاریخى بهارستان که به افسانه شبیه است، نمونه‌اى از هنر رنگسازى و رنگرزى ایران است. همچنین فرش بهار خسرو که در قصیر تیسفون بوده است، همان قالى بهارستان مى‌باشد. این نمونه از آثار با عظمت هنر نساجى و رنگرزى ایران در دوران قبل از اسلام است.
رنگ‌هاى سنتى ایران پس از اسلام

اهمیت رنگ و نقش آن بعد از اسلام همچنان مورد توجه بوده است. و این فن مانند قبل از اسلام رونق داشته و به‌تدریج کامل‌تر شده است. گرچه نفوذ و تمدن آسیا و اروپا نقش اساسى در یادگیرى ایرانیان از هنرهاى مربوط به رنگ وجود داشته، اما این دانش با ذوق و استعداد ایرانى به‌صورت دانشى سنتى و فرهنگ سنتى سینه به سینه منتقل شده و حفظ گردیده و دستخوش تحوّل گردیده است.
پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 07-10-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقاشی زیرلاکی و قلمدان سازی



با ورود دین مبین اسلام و رواج سنتهای کتابت، قلم که خداوند در قران به آن قسم یاد کرده بود دارای بعدی معنوی شد و جایگاه رفیعتری از گذشته یافت. هنرمندان ایرانی برای اینقلم، از جاقلمهایی استفاده می کردند که بسیار زیبا تزیین می شد


پیوند قلم با فرهنگ ایران ‌زمین


با ورود اسلام، استفاده از قلمدان در مکتب خانه‌ها و مدرسه‌ها معمول شد. از دوره سلجوقیان تا تیموریان به دلیل حمایتی که از شعرا، نویسندگان و هنرمندان وجود داشت، این هنر پیشرفت زیادی نمود اما در دوره صفویه که خوشنویسی به بالاترین حد خود رسیده بود، هنر قلمدان‌سازی نیز به اوج خود رسید و قلمدان‌های برجای مانده از آن دوران از ارزشمندترین و پرهنرترین آثار فرهنگی – هنری ایران به شمار می‌روند. در دوره‌های زندیه و قاجاریه نیز همچنان این هنر در اوج بود و بیشتر در میان هنرمندان اصفهانی رواج داشت. البته گفتنی است که اطلاعاتی درباره قلمدان در دوران پیش از اسلام در دست نیست.
از جمله نام‌دارترین قلمدان‌سازان دوران صفویه و زندیه و قاجاریه می‌توان «محمدزمان نگارگر»، «حسن خداد»، «سمیرمی»، «محمدصادق امامی اصفهانی»، «کاظم نجف قلی»، «عبدالرحیم اصفهانی» و «آقانجف قلمدان» را نام برد.
قلمدان و قلمدان‌سازی در زمره تولیداتی قرار می‌گیرد که با هنر و فرهنگ ایران رابطه و پیوند دیرینه دارد چرا که گران‌مایه‌ترین میراث‌های نقاشی و مینیاتور، تذهیب و منبت کاری هنرمندان قدیمی ما بر جعبه‌های قلمدان نقش بسته است. از طرفی قلمدان در گذشته‌ای نه چندان دور مهم‌ترین وسیله کتابت بود.
از جمله نام‌دارترین قلمدان‌سازان دوران صفویه و زندیه و قاجاریه می‌توان «محمدزمان نگارگر»، «حسن خداد»، «سمیرمی»، «محمدصادق امامی اصفهانی»، «کاظم نجف قلی»، «عبدالرحیم اصفهانی» و «آقانجف قلمدان» را نام برد.

انواع قلمدان

قلمدان ها عمدتاً از سه دسته تشکیل شده‌اند:
چوبی، فلزی و مقوایی، این قلمدان ها را در انواع و اشکال گوناگون قالب گیری می کردند و بعد روی ن نقاشی مینیاتور و به ندرت تذهیب به کار می‌بردند.
رایج ترین دسته قلمدان، قلمدانهای مقوایی است که به ن پاپیه ماشه می گویند. برای تهیه این نوع قلمدان از خمیر کاغذ بعلاوه چسب استفاده می شود. علت رواج این نوع قلمدان این بود که علاوه بر سبکی ، نشکن بودن و مناسب بودن بستر برای نقاشی، جلوه ای نیز مانند چوب داشت.
ابعاد قلمدان

1- کوچک یا نیم بهره با ابعاد 2 أ— 13 سانتی متر
2- متوسط یا یک بهره با ابعاد 3/7 أ— 21 سانتی متر
3- قلمدان عادی یا دو بهره با ابعاد 4/4 أ— 23/5 سانتی متر
4- قلمدان بزرگ یا سه بهره با ابعاد 5/5 أ— 28 سانتی متر
هر قلمدان در ساده‌ترین فرم از یک غلاف و یک زبانه یا کشو تشکیل می‌شود و برای ساخت هر یک بهتر است از قالبی جداگانه استفاده شود. قالب‌ها را معمولاً از چوب‌های سختی چون گردو می‌سازند.
از قلمدان‌سازان معروف در دوره قاجار که قلمدان مقوایی می‌ساختند، می‌توان به «میرزا ابوالقاسم طباطبایی»، «مشهدی حسن تهرانی»، «کریم مقواساز» اشاره کرد. قیمت و ارزش یک قلمدان معمولاً بستگی به کیفیت نقوش آن داشت به طوری که نوشته‌اند در سال‌های آخر سلطنت ناصرالدین شاه، نقاشان قلمدان فقط برای تزیین یک قلمدان گاه تا پنجاه تومان اجرت می‌گرفتند و این مبلغ در مقایسه با نان که هر سه کیلو، فقط یک قران قیمت داشت قیمت قابل توجهی بود.
از قلمدان‌سازان معروف در دوره قاجار که قلمدان مقوایی می‌ساختند، می‌توان به «میرزا ابوالقاسم طباطبایی»، «مشهدی حسن تهرانی»، «کریم مقواساز» اشاره کرد

تزئینات قلمدان

برای تزیین قلودان ها اصولا بر روی آنها نقاشی هایی از گل و مرغ انجام می دادند. در دوران صفویه و زندیه بیشتر قلمدان ها مزین به نقوشی این چنین هستند.
اولین قلمدان نگار به عقیده دکتر رویین پاکباز، محتملا محمد زمان بوده است. وی از هنرمدندان اواخر عهد صفویه است که بیشتر به نقاش فرنگی سازی شهره است. برخی منابع نیز پسر وی محمد علی بن محمد زمان را که نقاش عهد زند و قاجار است به عنوان اولین نقاش قلمدان و گل و مرغ معرفی می کنند.
در دوران قاجاریه با ورود هنرهای غربی و شیفتگی هنرمندان ایرانی به هنر غربی نقاشی از منظره، ابنیه معماری و حیوانات نیز بر روی قلمدان ها رواج یافت.
تکنیک قلمدان نگاری

اصولا نقاشی بر روی قلمدان به نقاشی زیرلاکی شهرت دارد چراکه بعد از آماده سازی بستر، روی آن را با آبرنگ نقاشی می کردند و بعد از اتمام کار، بر روی نقاشی روغن کمان می زندد.
روغن کمان که جلوه ای مانند ورنی در نقاشی رنگ و روغن دارد، از ترکیب روغن جلا، بزرک و روغن سندروس بدست می آید و علاوه بر اینکه به عنوان یک محافظ عمل می کند، به نقاشی نیز جلوه ای خاص می بخشد و سطح آن را براق و شیشه ای جلوه می دهد.
پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 07-10-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

چیغ بافی


یکی از هنرهای دستی و اصیل عشایر که سابقه شروع و ابداع آن مشخص نیست، هنر چیغ بافی است.چیغ که می توان آنر ا که یک نوع پاراوان امروزی دانست با نی بافته می شود.


یکی از هنرهای دستی و اصیل عشایر که سابقه شروع و ابداع آن مشخص نیست، هنر چیغ بافی است. هنری اصیل، زیبا و بی پرایه و بدوی كه در نقاط مختلف كشور با عناوین چیق، چیغ یا چیخ از آن یاد می‌شود و شهرنشین‌ها بیش‌تر از آن با عنوان «پاراوان» یاد می‌كنند و با مواد اولیه‌ای بسیار ارزان قیمت ساخته می‌شود، منتها صبر و هنر زنان و آرایه‌های اصیلی كه بر آن نقش می‌بندد، ارزش افزودهء بسیار زیادی به آن می‌بخشد.
در واقع هنر چیغ بافی هنری دسته جمعی و گروهی است و اگر زنی از عشایر مشغول بافتن چیغ باشد دیگر زنان عشیره به کمک او می آیند.
چیغ كه عبارت از بافت حصیری به پهنای تقریبی 150 سانتیمتر است و روی آن نقش های متفاوتی به وسیله نخ های رنگارنگ پشمی ایجاد میشود یكی از تولیدات مناطق عشایر نشین كشورمان میباشد كه برای حفاظت اطراف سیاه چادرها از آن استفاده می شود . گاهى نیز در چادرهاى بسیار بزرگ براى جدا سازى بخشهاى داخلى چادر از یكدیگر استفاده مى شود.
چیغ از نی که به صورت خودرو در محل زندگی عشایر می‌روید و موی بز بافته می‌شود و از ورود گرما، سرما، باد، باران و خاک به درون چادر پیشگیری می‌کند.
در واقع چیغ در اطراف چادرهای عشایری، به صورت یك حصار نصب می‌شود و بزرگ‌ترین خاصیتش این است كه جلوی تابش مستقیم آفتاب به چادر را می‌گیرد و اجازه نمی‌دهد گرمای آفتاب به داخل چادر نفوذ كند. به اضافه این‌كه در ساعاتی از روز و همچنین شب‌ها، وقتی لبه‌های چادر را بالا می‌زنند تا هوای خنك به داخل بیاید، چیغ ضمن آن‌كه مانع ‌دیده شدن درون‌ چادر از ‌بیرون‌می‌شود، هوای خنك را از لابه‌لای خود عبور می‌دهد و ضمنا‌جلوی ورود گرد ‌و ‌غبار ‌‌ناشی‌از باد و عبور حیوانات را می‌گیرد.
از آنجا که نی‌ها توخالی هستند عایق حرارتی محسوب می‌شوند. هنگام باران نیز به دلیل بالا رفتن رطوبت هوا نی‌ها منبسط می‌شوند و به هم می‌چسبند؛ به این ترتیب در برابر ورود آب به داخل مقاومت می‌کنند. همچنین، موی بز به دلیل داشتن لایه چربی مانع نفوذ آب می‌شود. هنگام گرما و خشکی هوا نی‌ها منقبض می‌شوند و هوا می‌تواند وارد و خارج شود و تهویه هوای ملایمی در چادر به وجود می‌آید. همچنین، تحقیقات نشان داده است که مار و جانوران دیگر نمی‌توانند از موی بز عبور کنند و وارد چادر شوند.
در چیغ‌بافی برای تزئین چیغ از پشم و کامواهای رنگی استفاده می‌کنند. نقش‌های به کار رفته روی چیغ هندسی و ذهنی است.
طرحها، رنگها و زیبایى هاى چیغ به نوعى نشان دهنده سلیقه زن كوچ نشین آن چادر محسوب مى شود و غالبا دختران عشایر كه در آستانه ازدواج قرار مى گیرند با بافتن چیغ اولین چادر زندگى مشتركشان اولین وسیله جهیزیه شان را آماده مى كنند چیغ تازه عروسان غالبا از رنگهاى زیبا با طرحهاى دلخواه عروس بافته مى شود. هنوز پس از سالها كه از زندگى شهرى مى گذرد چیغ درمیان كوچ نشینان جایگاه ویژه اى دارد و به عنوان یكى از هنرها و صنایع دستى اغلب زنان كوچ نشین محسوب مى شود.
چیغ مثل اغلب دیگر رشته‌های صنایع‌ دستی در طول سده‌ها و سال‌های متمادی شكل گرفته و به ‌تكامل رسیده و با صراحت نمی‌توان تاریخی دقیق برای ابداع و پیدایی آن تعیین كرد، اما چون از نظر ساختار در گروه حصیربافی قرار می‌گیرد، می‌توان تصور كرد شعبه‌ای از هنر حصیربافی است كه برحسب ضرورت‌های مناطق تولید و به ‌پشتوانه ذوق تولید‌كنندگان، تدریجا از حصیربافی فاصله گرفته و به ‌صورت هنری مستقل درآمده است.
بافت چیغ، كه هم‌اكنون بیش‌تر عشایر منطقه غرب كشور و خصوصا كرمانشاه به آن اشتغال دارند، هنری خانگی و صرفا زنانه است كه زنان خانه‌دار، به ‌طور فصلی و در ساعات فراغت از سایر امور خانه‌داری به آن می‌پردازند. چیغ در مناطق عشایرى استان كرمانشاه قدمتى به بلنداى زندگى كوچ نشینى و عشایر دارد.
در واقع چیغ در اطراف چادرهای عشایری، به صورت یك حصار نصب می‌شود و بزرگ‌ترین خاصیتش این است كه جلوی تابش مستقیم آفتاب به چادر را می‌گیرد و اجازه نمی‌دهد گرمای آفتاب به داخل چادر نفوذ كند.


طرز تهیه چیغ

مهم‌ترین ماده اولیه چیغ‌بافی، نوعی نی مردابی است كه حالتی تو خالی دارد و پس از تهیه از اطراف رود‌خانه‌ها یا مرداب‌ها، آن را با ابزار دست‌سازی شبیه كارد، می‌تركانند و از طول به چهار قسمت تقسیم می‌كنند. به طوری‌كه پهنای هر قسمت نزدیك به یك سانتی‌متر می‌شود. بعد از نخ پشمی ریسیده و رنگرزی شده‌ای كه گاه نیز آمیخته با موی بز است، برای بافت بهره می‌گیرند.
بافندگان، كه معمولا كار ریسندگی را نیز خودشان انجام می‌دهند، پشم حاصل از دام‌هایشان را با ابزار دستی ساده‌ای ریسیده و با استفاده از مواد رنگداری كه از طبیعت منطقه به دست می‌آید، رنگرزی می‌كنند و سپس، در مرحلهء تولید، طرح مورد نظر برای تهیه محصول را یا بخاطر داشته و به طور ذهنی آن را به قسمتهای متفاوت تقسیم نموده و هر نی را بر طبق آن می‌بافند و یا اینكه طرح را روی كاغذ ترسیم كرده و هر نی را روی نقشه نخ پیچی می‌كنند كه در مورد زنان چادر نشین حالت اول بیشتر صادق است . این طرحها كه تماما اصیل و سنتی می‌باشند گوناگون و زیبا بوده و نقشهایی نظیر شیر ، آهو ، گوزن و ... را شامل می‌شود . سپس نخ‌های پشمی و رنگین را بر روی قسمت‌هایی از هر نی‌كه به طور معمول 5/1 سانتی‌متر عرض دارد، می‌پیچند و پس از انجام این مرحله، كاری را كه بی‌شباهت به بافت حصیر پنجره نیست، شروع می‌كنند و حدود 32 عدد نی را به هم می‌بافند و حصیر كوچكی به وجود می‌آورند كه «دسته» نامیده می‌شود و سپس، شش دسته را دوباره به هم می‌بافند و در نهایت محصولی می‌سازند كه سه متر طول و 5/1 متر عرض دارد و در آن، نخ‌های رنگینی كه روی نی‌ها پیچیده شده، طوری كنار هم قرار می‌گیرد، كه نقشی بدوی، اما در عین حال چشم‌نواز و زیبا را به نمایش می‌گذارد.
کاربرد

چیغ دو نوع مصرف دارد یکی نو ساده و یک رنگ است مخصوص حفاظت بره های کوچک در فصول سرد سال که در قسمت گوشه یا پشت چادر برپا داشته و کف آن را با خس خاشاک میپوشانند تا بره ها و بزغاله ها بیمار نشوند.
نوع دوم آلاچیق است که دورتادور چادرسیاه میکشند و مانع ورود سرما و گرد و خاک بداخل چادر است.این نوع چیث ازنی و ترکه های باریک تهیه میشود و ساختن آن کار عده معدودی است که در این مهارت دارند.
ابزار چیغ بافی
ابزار و وسایل‌مورد استفاده‌ در چیغ‌بافی‌از چند وسیله ساده‌و ‌ابتدایی‌نظیر داس، انواع كارد، سوهان، درفش‌، قیچی، سوزن‌و... تجاوز نمی‌كند و آنچه بیش‌تر به محصولات تولیدی زنان ارزش و اهمیت ‌می‌بخشد، مهارت‌و ذوق‌بافندگان است‌.
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 07-10-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

فلزکاری جهان اسلام

در سده های میانه


هنر فلزکاری اسلامی از جمله حوزه های هنری است که کمتر مورد کنکاش و بررسی قرار گرفته است به همین دلیل در این مقاله با دیدی موشکافانه تر برگهای تاریخ برای شناخت بهتر و جامع تر تورق می کنیم.



مورخان روزگار پیشین گاهی از زرگران و مسگرانی نام برده اند که دارای مقامات جزئی در دربار و دولت حاکم بوده اند. این موضوع که صحت آن را می توان با توضیحات حرفه ای اضافه شده به امضا، اثبات کرد، نشان می دهد قشر صنعتگر احتمالا به خوبی آموزش دیده بوده و در آن روزگار دارای سواد خواندن و نوشتن بوده است.
به هر حال جزئیات زندگی و حرفه ای صنعتگران و فلزکاران تقریبا ناشناخته است. فلزکاران به ندرت کارهای خود را امضا می کردند، این نکته باعث شده اطلاعات درباره اسامی و موقعیت فلزکاران در متون تاریخی کم باشد.
فلزکاری مانند اغلب صنایع سده های میانه، حرفه ای خانوادگی بود. سیمونه سیجولی، جهانگرد ایتالیایی سده های چهاردهم میلادی ( هشتم هـ.) به صنعتگران دمشق نسبت خانوادگی و خویشاوندی می دهد. "نظم و ترتیبی که در بین آنها وجود داشت تحسین آمیز و با شکوه بود. اگر پدری زرگر بود پسران هرگز نمی توانستند حرفه ای جز ان داشته باشند. بنابراین این حرفه از نسلی به نسل دیگر منتقل می شد" ( ریچل وارد: 1384، 21)
افراد غیر از خانواده معمولا به عنوان شاگردان کوچکتر ، به منظور یادگیری مهارت های صنعت فلزکاری، در کارهایی حقیرتر به کار گرفته می شدند. این موضوع را می توان از توضیحات زیر اشیا به جای مانده ثابت کرد. مثلا امضای بر روی یک شمدان به این گونه است: " بوسیله محمد بن فتاح از موصل تزیین شده است، مرصع کار شاگرد شجاع از موصل" هر صنعتگر در رشته ای خاص مهارت داشته است. مثلا باز از توضیحات شمعدانی که در بالا ذکر آن رفت چنین استنباط می شود که طراحی و مرصع کاری شمعدان هر دو توسط محمد بن فتاح صورت پذیرفته اماتوس فردی به نام اسماعیل ساخته شده است. این مسئله آنقدر تخصصی بوده که گاهی صنعتگران ممکن است در زمینه نوع فلز، روش یا نوع شیء بخصوصی مهارت داشته باشند و از هم تفکیکی شوند و گاهی اوغات تخصص های آنها قسمتی از نامشان را تشکیل می داده است؛ مثلا مسگر، ریخته گر، سطل ساز، حکاک، کنده کار و...
با توجه به آنکه در حرفه فلزکاری تقلب فراوان انجام می شده، مثلا پایین آوردن عیار فلزات گرانبها با ترکیب با فلز ارزانتر و...، لازم بود که صنعتگر نزد حامی هنری خود (سفارش دهنده ) کار کند تا بیم گریز و یا تقلب کمتر شود.


صنعتگر می توانسته کارگاه ثابت و یا سیار داشته باشد. بیشتر آنها در مراکز شهری کار می کردند؛ جایی که حامیان هنر به راحتی در دسترس بودند.اصولا در مرکز شهر هر خیابانی (راسته) به صنعتی خاص شهرت داشت. امروزه نیز هنوز در بافتهای قدیم شهر که مدرنیته شالوده آن را تخریب نکرده می توان این نوع تخصصی شدن محلات و خیابان ها را مشاهده کرد.


حتی این تخصصی شدن تا آنجا پیش رفته که شهرها نیز بنا به تخصص هنری خود تفکیک می شدند. مثلا بخورسوزها و آینه هایی از همدان، جام های شراب و ظرف های مرصع کاری شده از هرات، موصل و دمشق، همه توسط نویسندگان سده های میانه ذکر شده اند و مشخص است که هر کدام از این مناطق به تولید یک یا چند نوع صنعت شهره بوده اند.
هرمندان هر صنعت بسته به نوع کار خود کارگاه های ثابت و یا سیار داشتند و این امر نیز بدیهی است . مثلا ریخته گری که احتیاج به کوره و حمل وسایل سنگین دارد در کارگاه های ثابت انجام می شده ام هنری مثل مرصع ماری که ابزاری ظریف و قابل حمل داشته می توانسته به صورت سیار انجام گیرد.
با توجه به آنکه در حرفه فلزکاری تقلب فراوان انجام می شده، مثلا پایین آوردن عیار فلزات گرانبها با ترکیب با فلز ارزانتر و...، لازم بود که صنعتگر نزد حامی هنری خود (سفارش دهنده ) کار کند تا بیم گریز و یا تقلب کمتر شود.
علاوه بر این ، در ان روزگار کسی را به عنوان ناظر حرفه ای استخدام می کردند تا مخفیانه مراقب اعمال صنعتگران و کارگران آنها باشد و در انتها نیز اشیا را وزن می کردند.
به عنوان مثال مقریزی (مورخ مملوکی) نقل می کند: " وقتی خواجه علا الدین بن عرب ، ناظر حرفه های بازارهای قاهره بود، دستور ساخت ظروف مرصع کاری شده را از نقره و سکه هایی که توسط عروسش تهیه شده بود، داد. او تخصصین مرصع کار را برای انجام این کار به خانه خویش دعوت کرد ف زیرا به عنوان محتسب ف می توانست از احتمال تقلب آگاهی یابد." (همان:25)



نکته جالب دیگر در بررسی آثار هنری خاصه فلزکاری این است که شباهتی کلی میان تمام آثار خطه اسلامی وجود دارد. هنرمندان صنعتگر برای ایجاد اثر هنری همواره به دنبال حامیانی بودند که هزینه های کار را تقبل کنند. برای همین موضوع گاهی مجبور به سفر و جلای وطن بودند. همین جستجو حامی توسط صنعتگر سیار، یکی از شیوه هایی بود که سبکهای فلز کاری و روش های آن را در سراسر جهان اسلام منتشر می کرد. به عنوان مثال فلزکاران مشهور موصل در سده های سیزدهم میلادی (هفتم هـ.) در سفر به مصر و سوریه، بی تردید مجذوب دربارهای ثروتمند ایوبی و مملوکی شدند. با این حال صنعتگران همیشه نمی توانستند به میل خود سفر کنند . مثلا تیمور گفته بود به منظور گرآوری صنعتگران دمشق و شهرهای دیگر، هرات را فتح کرده و آنرا پایتخت آینده خود قرار می دهد. لیست حقوق بگیران عثمانی مملو از نامهای ایرانی ، بوسنیایی، مجارستانی و مصریانی بو د که در جنگ تیمور به گروگان گرفته شده بودند. . شکی نیست که آنان گاهی اوقات مشتاق ورود به هرات بودند، چراکه یک فاتح می توانست تکیه گاه قوی تری نسبت به یک حاکم شکست خورده باشد.

ویرایش توسط چرو : 07-10-2013 در ساعت 03:20 PM
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 10:26 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها