بازگشت   پی سی سیتی > تالار علمی - آموزشی و دانشکده سایت > دانشگاه ها > رشته های هنر

رشته های هنر در این زیر تالار به بحث و گفتگو در مورد مطالب مربوط به هنر پرداخته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 07-26-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جدید تاریخ هنر

هنر در عهد هخامنشیان








هنر ایران در عهد هخامنشیان عمدتا بر پایه ی بزرگداشت مقام پادشاهان این سلسله استوار بوده است. هنر این عصر تركیبی است از هنر اقوام گوناگونی كه تابع پارسیان بوده اند و هخامنشیان با بهره گیری مناسب از این هنرهای مختلف و ریختن كلیه جلوه های هنری اقوام و ملل مختلف در یك قالب به هنر خود اعتلا بخشیده اند. علاوه بر بزرگداشت شاهان، اجرای مناسك و آیین زرتشتی نیز از مظاهر اصلی هنر در این دوره است كه سبب ایجاد نوعی سمبولیسم هنری در آثار هنری هخامنشیان شده است. از دیگر جلوه های هنری این دوره رواج هنر كنده كاری، حجاری، پیكر تراشی، فلزكاری، كاشی سازی و قالی بافی است . آثار برجا مانده عمق پیشرفت هنرمندان ایرانی را در این رشته های هنری به تصویر می كشند. نقش برجسته های تخت جمشید نیز در زمره ی گنجینه ی هنر دوره هخامنشی به شمار می روند كه هر یك مجموعه ای از تصاویر غنی و نقوش دوران هخامنشی را به نمایش می گذارند و علاوه بر آن گویای بسیاری از آداب و رسوم رایج در دربار هخامنشی اند.
در نقش برجسته های تخت جمشید صحنه هایی از مراسم و مناسك رایج در پایتخت شاهان هخامنشی وجود دارد كه عموما پیكره ی پادشاه، كانون اصلی هر صحنه است. در این كنده كاری های زیبا كه بر دل كوه نقش بسته دسته های آورندگان هدایا، صحنه بار عام پادشاه و دیگر نقوش برجسته ی مربوط به آرامگاه به نمایش گذارده شده است . این كنده كاری كاری ها درعین حال كه همگی حكایت از تبحر و مهارت سنگ تراشان دارند هر یك گوشه ای از مراسم و وقایع سیاسی مذهبی آن دوران را به نیز نمایش می گذارند. ویژگی این آثار بیشتر در آن است كه نشان می دهد هنرمندان پیكر تراش روزگار هخامنشی به طور كامل در خدمت اجرا و طرح نقوش خود بوده و مجالی برای بروز تمایلات شخصی خود نداشتند و به عبارت دیگر، كاملا مطیع به شمار می رفتند.
آثار فلزكاری نیز در این دوره ، برجسته و چشمگیر است. اشیاء فلزی هخامنشیان بیشتر از طلا، نقره و برنز ساخته می شده است و از مهمترین آثار مكشوفه ، ارابه ی زرینی است كه چهار اسب در جلوی آن قرار دارد و دو پیكره ی آدمی بر روی نیمكت ارابه نشسته اند. نكته مهم در آثار فلزی این عهد ، استفاده ی زیاد از نقوش و پیكر حیوانی در ساخت ظروف و زیور آلات است. این نقوش را می توان بر روی بشقاب های نقره ای و طلایی به صورت جنگ شیر و گاو و یا دو بزكوهی مشاهده كرد.
یكی از برجسته ترین زیور آلات این دوره دستبندهایی است كه انتهای آنها به دو سر شیر ختم می شود و با زیور آلات كوچك و قرص مانندی به شكل سر حیوانات و پرندگان و نقوش هندسی تزئین شده است . این آثار جملگی حاكی از آن است كه پارسیان در عهد هخامنشی به ابزارهای زرین و سیمین و مفروغی علاقه داشته و بخشی از هنر خود را در این راه به كار می برده اند.





فرش بافی از دیگر جلوه های بارز هنر ایرانی در زمان هخامنشیان است. این هنر به سبب از بین رفتن اكثر فرش های ایران در عهده باستان چندان مورد مطالعه ی دانشمندان قرار نگرفته بود ولی در اواخر دهه 1950 میلادی با كشف یك فرش 83/1×2 متری كه به همراه آثار نفیس دیگر در یخ های سیبری كشف شد جلوه ای دیگر از هنر هخامنشی را در معرض دید بینندگان قرار داد. این فرش در محلی به نام (پازیریك) كشف گردید و بعدها به همین نام معروف شد. نوع بافت و ظرافت و نقش این قالی گویای مهارت و تبحر هنرمندان بافنده هخامنشی و نشانگر سنت دیرپای بافت فرش ایران است كه قدمت آن را به دو هزار و پانصد سال و شاید بیشتر بازمی گرداند.
پیكرتراشی ، دیگر جلوه ی هنری دوره هخامنشی است. این شاخه از هنر ایران باستان كه به نوعی وارث رموز تزئینی آشور ، بوده امروزه به صورت پیكره های زیبایی ازپادشاهان جانورانی نظیر اسب ، گاو، سگ ، شیر برجای مانده است. سنگ تراشان افراد و جانوران را معمولا به صورت نیم رخ نقش می كردند و در نمایش صحنه ها و اتفاقات تاریخی و سیاسی همواره بر بزرگ جلوه دادن شاهان خود تأكید زیادی داشته اند. در آثار باقیمانده از پیكرتراشی های هخامنشی قدرت تجسم بخشی ، خلاقیت هنری و دقت در انتخاب موضوع به خوبی به چشم می خورد.
در نتیجه گیری كلی می توان گفتهنر ایران در عصر هخامنشی به پیشرفت قابل ملاحظه ای نایل آمده است ، بدین صورت كه ایرانیان جلوه های مختلف هنری قدیم مشرق زمین را جذب كرده و از آنها تركیبی خاص با خصوصیات اصیل ایرانی ساختند. سهم هخامنشیان دراین دوره تركیب، ظرافت بخشیدن، تناسب دادن و عظمت بخشیدن به شاخه های مختلف هنری بود به گونه ای كه آن را به اوج عظمت و شكوه خود رساند.
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 07-26-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Post هنر در عهد اشكانیان

هنر در عهد اشكانیان







از هنر این دوره اطلاعات زیادی در دست نیست و آثار مكشوفه به دلیل در دسترس نبودن معیارهای معتبر تاریخ گذاری، كمتر راهگشا هستند با این حال اندك آثار موجود ، حاكی از رهایی تدریجی هنر این دوره از تأثیر هنرهای یونانی و رومی است. در دوره ی اشكانیان هنر ایران تا حدودی ملهم و متأثر از سنت های پیشین خود بود. با این حال این هنر كاملاً ایرانی به شمار می رفت و اگر چه از نظر تكنیك و موضوع تا حدی دچار انحطاط شده بود ولی صبغه ی ملی خود را حفظ كرده بود. هنرمندان این عهد به اقتضای زمان، كم كم آثار هنر، یونانی را كه محصول حكومت اسكندر و جانشینان او بود از خاطره ها زدودند و هنری نو و ایرانی به وجود آوردند. از جلوه های مهم هنری این عهد ، هنر گچبری را می توان نام برد كه رواج بسیاری داشت و نقوش آن تلفیقی از سبك یونانی و هخامنشی است. بهترین آثار هنری گچبری این عهد بر روی دیوارهای مكشوف در آشور، اوروك (در عراق) و كوچه خواجه (در سیستان) یافت شده است. رونق هنر گچبری بیشتر به سبب وفور گچ معدنی و سهولت كار با آن بوده كه رغبت بیشتری در استفاده از این روش تزئینی را سبب می گشته است. در آن روزگار ملاط گچ به سهولت بر دیوار كشیده می شد و به سرعت خود را می گرفت و سفت می شد لذا هنرمندان اشكانی به سرعت و سهولت می توانستند سطح وسیعی را با نقش و نگاره های زنجیره ای بپوشانند. رواج این نوع نقوش تكرار شونده را برخی مرتبط با نقوش مشابهی می دانند كه در بافته های ایلیاتی پارتیان چادر نشین مشاهده می شود.





در دوره ی اشكانی صنایع دستی نیز ترقی كرد و این خود عامل مهمی در تجارت و بازرگانی با بنادر سوریه و فینیقیه بود. یكی از عمده ترین كالاهای صادراتی زمان اشكانیان، بافته های پارچه ای بود كه به نقش ها و تصاویر مقتبس از نقوش اساطیر ایرانی و یونانی مزین بود. برخی از این پارچه ها نیز با پولك های نقره و نخهای زری و نقوش زرین تزئین می شد.
حجّـاری ها و مجسمه های كوچكی كه از گل ِ پخته شكل گرفته اند و مجسمه های مفرغی كه از جنس عاج و به نحو ناشیانه و زمخت ساخته شده اند، نمونه هایی از آثار این دوره محسوب می گردند. كوزه های سفالین عهد اشكانی عمدتاً دارای نقش هایی بوده اند و انواع ساده و رنگی آنها دارای اهمیت هنری چندانی نمی باشند.
هنر چهره پردازی اشكانیان نیز نوعی شیوه واقع نمایی را اختیار كرده و تضاد با شیوه ی آرمانی یونانیان به ویژه در مسكوكات این دوره مشهود است. به گونه ای كه در نقش روی سكه های این دوره حتی به جزئیات ناچیز هم توجه شده

است .





هنر اشكانی ، پرتو افكن تمدن های همجوار خود نیز گشت و بر اقوام بدوی همسایه خود ، تا دشت های روسیه جنوبی و حتی چین تاثیر گذاشت. اشكانیان به نوبه ی خود از هنر این اقوام الهام گرفتند و شیوه ی جواهر سازی رنگارنگ و پر زرق و برق از آن زمان در ایران رایج گشت. در مجموع باید گفت با وجود شاخصه های هنری مزبور به دلیل آنكه سلاطین اشكانی و اطرافیان آنها توجه زیادی به امور هنری نداشتند در مدت طولانی حكومت آنان هنر ایران به پیشرفت قابل ملاحظه ای دست نیافت. آثار برجای مانده نیز نشان می دهد كه هنرمندان پارتی چندان در فكر ابداع و نوآوری نبودند و بیشتر به ظواهر امور علاقه نشان می دادند. با این حال هنر پارتی راه خود را به سوی آینده گشود و موفق شد آنچه را كه میراث اجدادی و ملی خود محسوب می شد احیا و به قرون بعد رهسپار سازد.
منابع :
1- هوار، كلمان : ایران و تمدن ایرانی، ترجمه حسن انوشه، تهران، امیركبیر، 1368.
2- گیرشمن ، رمان : ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معین، علمی و فرهنگی، 1363.
3- راوندی، مرتضی : تاریخ اجتماعی ایران (جلد اول)، تهران، امیر كبیر، 1357.
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 07-26-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Post هنر در عهد تیموریان

هنر در عهد تیموریان






دوران حكومت تیموریان بر ایران را عصر ظهور مجدد هنر و ادب ایران و ایرانیان دانسته اند. در این دوره نهضت هنری پر رونقی شكوفا شد كه ادوار بعدی ایران نظیر صفویه را نیز تحت تأثیر خود قرار داد. تیموریان به طور كلی شاهانی هنر دوست وهنر پرور بودند و اكثر جانشینان تیمور دربار خود را به محفل هنرمندان، شعرا و ادبا مبدل ساختند. آنان هنرمندان را تشویق می كردند. تحت حمایت آنها هنرهایی همچون خطاطی، نقاشی، صحافی و جلد سازی به كمال پیشرفت خود رسیدند. مهمترین شاخه ی هنری كه در این دوره با دستاوردهای خیره كننده ای در تمام تاریخ هنر ایران بعد از اسلام نایل آمد نقاشی بود. نقاشی تیموری به دلیل تجمع هنرمندان در شهر سمرقند رشد چشم گیری یافت و در مكتب بزرگ آن دوره در شهرهای شیراز و بغداد جلوه گر گشت. از معروف ترین نقاشان این عهدهنرمندی بغدادی به نام ُجَنید بود كه نخستین مینیاتور دارای امضاء به نام او ثبت شده است. در دوران بایسنقر میرزا كه خود از هنر دوستان روزگار خویش بود نزدیك به چهل نقاش و خوشنویس و خطاط در كتابخانه بزرگ شاهی هرات مشغول به كار بودند و آثار زیادی همچون كتاب های شاهنامه، لیلی و مجنون، بوستان و گلستان سعدی را مصوّر ساختند. مجموع این آثار سبك جدیدی را پدید آورد كه به «مكتب هرات»معروف شد. در مكتب هرات تصاویر انسان ها به صورت ریز وكوچك ترسیم گشته و مینیاتورها با خطوط ساده و بی پیرایه اجرا شده اند. مینیاتورهای موجود در نسخه های بایسنقری كه استادانه خوشنویسی شده اند و به زیبایی تمام صحافی و جلد آرایی گشته اند ،نمایانگر مرحله نهایی در تكامل نسخه آرایی مصور است. در این آثار مینیاتوری بی نظیر تركیب بندی و رنگ آمیزی به كمال خود رسیده و پیوند و وحدت منسجمی بین نقوش و شكل ها ایجاد شده است. ماهیت رسمی و كمال گرایی مینیاتور سازی این دوره در چند ویژگی موجز مشخص است: تكرار چهره هایی كه فقط اختلاف اندكی در حالت صورت و نحوه ی رنگ آمیزی دارند، نحوه پرداخت و آرایش گیاهان در دشت های شنزار زمینه نقاشی ها، حالت نمایش تنه درختان و آرایش شاخ و برگ آنها و حالت باوقار و سنگین پیكره های انسانی.
در مكتب هرات همچنین آخرین دوره ی درخشان نقاشی شامل تصویرگری، احساس زنده ی طبیعت، زیبایی تركیب (Composition) و ظرافت و زنده بودن اشكال به اوج پیشرفت خود رسید و نسخه مصور كتاب (ظفر نامه) شرح فتوحات امیر تیمور از زیباترین نقاشی های مینیاتوری این دوره به شمار می رود.






ظهور كمال الدین بهزاد كه مكتبی به نام وی در شهر هرات پدید آمد از بزرگترین رویدادهای هنری این دوره در نقاشی و مینیاتور به شمار می رود. این هنرمند برجسته شیوه ها ی خاص مكتب تیموری را به حد كمال رسانید و مسیر بعدی تكامل نقاشی ایران را تعیین كرد.بهزاد نخستین استاد دوره ی نماساز ایران بود و از زیر كلك سحّـار و افسونگر او مضامینی همچون ستایش طبیعت در بیان هنری، توصیف حالات دقیق روان شناختی و بیان شور عارفانه به اوج خود رسید. سبككلاسیك بهزاد در نگارگری و چیره دستی وی در ترسیم تصاویر و خطوط به همراه هماهنگی و نرمی و آرامش، او را به یكی از بزرگ ترین نقاشان تاریخ ایران بدل ساخته است كه در مینیاتورهای خود صلح و صفا و بهار و دوستی را به تصویر می كشید. از شاهكارهای این مینیاتوریست بزرگ دو نسخه خطی خمسه نظامی، نسخه خطی لیلی و مجنون، بوستان سعدی، نسخه خطی ظفرنامه و تصاویری از سلطان حسین بایقرا، شاهزاده ای ترك و درویش و متفكر است كه هر یك نبوغ این نقاش برجسته را به نمایش می گذارند. جدای از هنر نقاشی، خطاطی و خوشنویسی نیز در این روزگار مراحل تكامل را پیموده و به اوج پیشرفت خود رسید. در عهد سلطنت شاهرخ فرزند وی شاهزاده بایسنقر میرزا فرهنگستان گونه ای در هرات ایجاد كرده كه نقش مهمی در ترقی نقاشی و خوشنویسی و فنون مربوط به كتاب را به دنبال داشت. وی هنرمندان را از سراسر امپراتوری در دارالعلم خود گرد آورد و شاهكارهایی تحت نظارت این شاهزاده هنرمند و هنرپرور پدید آمد. خوشنویسی در این دوران بسیار پیشرفت نمود و استاد خواجه میرعلی تبریزی خط نستعلیق را اختراع كرد كه بعدها رایج ترین خط در ایران گشت. استاد سلطان علی مشهدی و جعفر بایسنقری خطاطان بزرگ آن عهد بودند كه هر یك در شناسایی شیوه ها و خطوط و قواعد خط و استنساخ كوشیدند و آثار بی نظیری از خود به یادگار گذاشتند. بزرگ ترین شاهكار هنری خطاطی مكتب هرات كتاب خواجوی كرمانی رقم استاد میرعلی تبریزی با خط نستعلیق است.
شاهنامه بایسنقری از دیگر جلوه های هنری این دوره است كه جعفر بایسنقری آن را به خطی بسیار زیبا نسخه برداری كرده است.
هنر صحافی نیز در این دوره بسیار ترقی نمود و ساخت جلد كتاب با چرم در عهد تیموریان رواج یافت. در این عهد هر دو جلد كتاب و قطعه اضافه كه برای حفظ لبه های كتاب به كار می رفت به طرز هنرمندانه نقاشی می شد. داخل جلد نیز تزئیناتی شامل نقش حیوانات مختلف را در بر می گرفت. برای تزئین سطح خارجی جلد این گونه كتاب ها پر پیچ و خم ترین طریقه های فنی به كار می رفت، صحنه های طبیعی و اشكال حیوانات به وسیله مهره های قالبی فلزی و زیر فشار بوجود می آمد و تزئینات بدون تصویر به وسیله بكار بردن قالب های كوچك زیادی عملی می گشت، مطلا ساختن و به كار بردن رشته های طلا و برجسته كاری نیز معمول بود. این طریق صحافی و جلد سازی تأثیر فراوانی در توسعه این فن در اروپا داشت و روش های فنی این صنعت بعدها توسط اروپاییان به كار گرفته شد.
هنرهای مستظرفه و فلزكاری نیز در این دوره رونق داشت و آثار بدلی چینی و فلزی تزئینی با ظرافت و دقت فراوان ساخته می شدند. ظروف و اشیاء تجملی دوره تیموری با فلزات گرانبها تزئین می شدند و از لحاظ هنری شاهكارهایی خیره كننده به شمار می رفتند. بشقاب های نقره با نقش و نگارهای قطعه قطعه از طلا یا صفحات مطلا و گل و بو ته های برجسته از سنگ های قیمتی با لعابی شیشه ای از یادگارهای منحصر به فرد این دوره است. هنر پارچه بافی نیز رو به تكامل بود و باستان شناسان از روی لباس اشخاص و پرده های نقاشی شده ثابت كرده اند كه سبك پارچه های ضخیم و پر نقشه و براق دوره مغول جای خود را به طرح های بازتر و روان تر آن در عهد تیموری داده است. شاهكارهای هنرمندان این دوره شامل ظروف پر نقش و نگار سفالی و فلزی به رنگ های سیاه در زیر لعاب سبز و یا فیروزه ای مزین به نقش های اسلیمی و گیاهان، امروزه و زینت بخش موزه های معروف جهان است و از شكفتگی جلوه های مختلف هنری آن عصر حكایت دارد مینیاتورهای به جا مانده از استادان بزرگ دوره تیموریان شامل استاد كمال الدین بهزاد، آقا میرك، حاجی محمد، محمد هروی و میرعلی تبریزی نیز در موزه های ایران، مصر، پاریس، انگلستان، روسیه و آمریكا چشم های بینندگان را مجذوب زیبایی خود می نمایند.
منابع:

1- گشایش، فرهاد: تاریخ هنر ایران و جهان، تهران ، عفاف ، 1378.
2- آربری، آرتور (گرد آورنده (:میراث ایران، ترجمه احمد بیرشك، بهاء الدین پازارگاد و ... تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 13
3- دیمارز، س. م: راهنمای صنایع سلامی، ترجه عبدا... فریار، تهران، علیم و فرهنگی 1368.
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 07-26-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Post هنر در عهد ساسانیان


هنر در عهد ساسانیان




گالری عكس هنر در عهد ساسانیان هنر ایران در روزگار ساسانیان معجونی است از جلوه های هنر شرقی قدیم و وارث تمدن های هخامنشی و اشكانی. در عهد ساسانیان هنر ایرانی به اوج پیشرفت خود رسید و اگر چه از جریانات خارجی همچون یونان و روم تأثیر پذیرفت ولی این هنرها را بر اساس سنن محلی تغییر داد. در این دوره برای تزئینات كاخ ها و ابنیه ها از عوامل مختلفی چون موزائیك كاری، نقاشی روی دیوار، گچ بری و نقش برجسته استفاده می شد كه هر یك از تجلیات خاص عهد ساسانی محسوب می شدند. همچنین هنر گچ كاری و گچ بری اهمیت زیادی یافت. هنرمندان آن روزگار دیوارهای آجری و سنگی را با لایه ای از گچ می پوشاندند و گاه آنها را تزئین می كردند. در بعضی مواقع نیز هنرمندان از قطعات گچ بری شده قاب می ساختند و به تعداد زیاد، قطعاتی شبیه هم به وجود می آوردند.

نقوش این گچبری ها عبارت بودند از نقوش مختلف گیاهی، حیوانی، انسانی و نقوش هندسی و گاه تصویر و صحنه ای از شكارگاه كه بقایایی از این آثار باقی مانده است .
نقش برجسته های این دوره نیز بسیار حائز اهمیت است كه تعداد زیادی از آنها در مركز اصلی این سلسله یعنی استان فارسی واقع شده اند و برخی نیز در مناطق دیگر از جمله سلمان و طاق بستان كرمانشاه وجود دارند.
بزرگترین نقش برجسته ساسانی در فیروز آباد است صحنه ای از پیروزی اردشیر اول را بر آخرین پادشاه اشكانی نشان می دهد.





آنچه در مورد نقش برجسته ساسانی

تازگی دارد بزرگی و وسعت و همچنین تعداد زیاد آنها است. بسیاری از این نقش برجسته ها بر دو مضمون عمده محدود می شوند كه هر دو نیز از دوره اردشیر اول متداول شده اند، یكی اعطای مقام شاهی از جانب یك مقام ربانی است كه عمدتاً اهورامزدا را در بر می گیرد و دیگر صحنه ای از پیروزی شاه بر دشمنانش. در نقش برجسته های طاق بستان صحنه هایی از شكار خوك وحشی نیز مشاهده می شود. نقش برحسته های طاق بستان تصاویر و شواهدی گویا از نحوه زندگی و آیین های درباری می باشند كه لوازم و وسایل مورد استفاده آن روزگار و حتی نوع لباس و نقش و نگارهای پارچه و زیور آلات به دقیق ترین وجه به نمایش درآمده اند.





قالی بافی از دیگر جلوه های هنری مهم عهد ساسانیان است كه در این دوره رواج زیادی داشته است.
فرش بهارستان در كاخ تیسفون كه با نخهای ابریشمی و زرین و سیمین بافته و با هزاران قطعه جواهر مرصّع می باشد نقطه عطف هنر قالی بافی آن دوره و اوجه هنر قالی بافی در ایران باستان به شمار می رود. نقوش و قالی های این دوره مملو از تصاویر انتزاعی و هندسی از گل و گیاه و حیوانات و پرندگان است. از مضامین عمده این بافته ها ، نقش باغ و صحنه های شكار است و ظاهراً قالی های باغ نما آنقدر محبوب و مورد علاقه شاهان بود كه حتی باغ ها را به تقلید از آنها آرایش می كرده اند.
بافت پارچه های ابریشمی نیز در این دوره رواج فراوان یافت و این بیشتر از آن ناشی می شد كه ایران بر سر راه چین (بزرگترین تهیه كننده ابریشم) و روم (بزرگترین مصرف كننده آن) قرار داشت و مسیر انتقال ابریشم كه بعدها به جاده ابریشم معروف شد از ایران می گذشت. هنر فلز كاری و ساخت لوازم تزئینی فلزی نیز در روزگار ساسانیان رونق داشت و در آثار فلزی این دوره همچون بشقاب، جام، گلدان و زیور آلات- نقوش مشابهی از صحنه های شكار، جلوس شاه، اعطای منصب و همچون تصاویر زیبایی از پرندگان، گلها و حیات افسانه ای مشاهده می شود. نقاشی از دیگر هنرهای مهم این عصر است؛ به ویژه كه مانی آن را توسعه فراوانی بخشید. طلا كاری، برنز كاری، شیشه سازی، حكاكی روی سنگ و نگین های نقاشی دار و سكه سازی از دیگر شاخه های مهم هنر ساسانی می باشند كه جملگی اوج درخشندگی هنر ایران در این عهد را به نمایش می گذارند. هنر ساسانی در طی 400 سال حكومت شاهان این سلسله جلوه ای از وحدت را در عین تنوع و كثرت آن پدید آورد. در این هنر گرچه عناصر هنرهای دیگر كشورها و حتی هنر رومی به چشم می خورد اما هویت مستقل آن حفظ شده است. از این روست كه می توان انسجام و همگونی آشكاری را در تمامی آثار این دوره مشاهده كرد.
منابع :

1- گیر شمن، رمان: ایران از آغاز اسلام، ترجمه محمود معین ، تهران ، علمی و فرهنگی 1346


2-دبلیو، ر، فریه: هنرهای ایران، تهران، فروزان، 13743- گشایش، فرهاد: تاریه هنر ایران و جهان بخش وقایع نگاری تاریخ)، تهران، عفاف، 1378)
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 07-26-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Post هنر ایران در گذر تاریخ

هنر ایران در گذر تاریخ





سیر تکاملى هنر ایرانى را در ریشه حوادث تاریخى این کشور مى توان یافت. بنظر مى رسد که آب و هواى متفاوت ایران اثر خود را بر ساکنان اولیه این سرزمین در پیدایش هنرهاى گوناگون در دوره هاى تاریخى گوناگون داشته است. کوهها , صحراها و پدیده طبیعى ایران هستند که از میان آنها دسته هاى هنرى گوناگون زمانهاى قدیم به پا خواسته اند فلات ایران باقیمانده کوههاى قدیمى محل سکناى آریانهاى اولیه به قدمت ده هزار سال پیشین بوده است.خانه ها قدمتى بین 6 تا 8 هزار سال دارند. بقایاى این آثار در دو دامنه کوه ایران با سلسله جبال البرز و زاگرس قرار دارند حفارى هاى باستان شناسان در این دو منطقه ,‌ آثار هنرى بسیار مهمى مشتمل بر نقاشى هاى غارنشینان , لوازم خانه و ابزار فلزى , سفالى ابزار جنگى مى باشد.
هنر ایران مستقل از مکان و زمان پیدایش منعکس کننده روحیه و تمایلات ایرانى ها مى باشد و تنوع آثار هنرى است نشان مى دهد ایرانیان باستان , در مناطق مختلف مهارت هاى بالایى داشته اند.


کوههاى زاگرس مرکز عشایر گوناگون بوده است. بدون شک بیشتر عناصر فلزى هزاره دوم که امروزه مشهود هستند در نواحى لرستان بوده است مقادیر متنابهى از این آثار در موزه فرهنگى باستانى لرستان در معرض دید قرار دارد دیگر منطقه کوهستانى ایران که در تاریخ هنر ایران بسیار مهم مى باشد و آثار هنرى بسیار مهمى در دامنه آن پیدا شده ؛ سلسله جبال البرز مى باشد. دامنه شمالى این رشته کوه , مازندران و گیلان , محل سکناى نژادهاى قدیم ایران مى باشد.
ظروف فلزى اولیه از جنس مارلیک در تپه اى به همین نام در رودبار در منطقه گیلان , متعلق به سه هزار سال قبل از میلاد مسیح مى باشد. این ظروف که از طلا و نقره و فلز ساخته و آراسته شده اند , معرف نژادى هستند که باستان شناسان اعتقاد دارند که با گروه هند و اروپایى – مستقر در فلات ایران , امپراطورى قدرتمند مادها را در اول هزار قبل از میلاد پایه گذارى کردند.





در کناره انتهایى صحراى ایران نزدیک کاشان – در ناحیه اى بنام سیالک , ردپاى اولیه ساکن در نواحى مرکزى ایران پیدا شده است سیالکها وسایل خود را از سنگ مى ساختند و به تدریج از سنگ تیز استفاده کردند. ذوق هنرى این مردم در کنده کارى هاى روى استخوان که براى اولین بار انجام شده , نمایان است.
در ابتداى اولین هزاره قبل از مسیح , تفاوت زیادى بین تمدن شمال غربى مثل قفقاز و نواحى شرقى آناتولى وجود داشت این دوره فرهنگى بعنوان تمدن اورارتو شناخته مى شود. تحقیقات باستان شناسى در این زمینه , در نواحى مانند آذربایجان , اصفهان , شیراز و حومه تهران , شامل قلعه ها و استحکامات این تمدن , و آثار هنرى ارزشمندى مى باشد. یکى از قدیمى ترین آثار , اورارتو ؛ باقیمانده قلعه بسطام در اطراف دریاچه اورمیه در غرب آذربایجان شامل اتاقها , سرلاب ها , برج نگهبانى , و مغازه ها و سایر قسمتها مى باشد. دو آسیاب آبى نیز که با آب رودخانه نزدیک کار مى کردند , کشف شده است.
در حفارى هاى این قلعه تاریخى کردبندهایى , حلقه هاى شیشه اى , مهرهاى سفالى , و وسایل سفالى و جنگ افزارهاى از سنگ هاى ریز سمبل ساکنین شمال غربى ایران بدست آمده است. مهمترین اثر کشف شده در این قلعه ؛ کتیبه بارست خط هیروگلیف است ,‌که نشان مى دهد تمدن اورارتو داراى حروف نوشتارى ویژه اى بوده اند.
نکته جالبى که در مطالعه هنر ایرانى بنظر مى رسد این است که , هنر ایران مستقل از مکان و زمان پیدایش منعکس کننده روحیه و تمایلات ایرانى ها مى باشد نکته دیگرى که بنظر مى رسد, تنوع آثار هنرى است این امر نشان مى دهد ایرانیان باستان , در مناطق مختلف مهارت هاى بالایى داشته اند.





معمارى در زمانهاى مختلف از ابتداى عصر امپراطورى مادها از شکوه و عظمت بالایى برخوردار بوده و رو به پیشرفت گذاشت. در اواخر این مرحله تاریخى , معمارى دوره اسلامى با تجهیزات و سلیقه اى به شیوه ساسانیان , از چنان جلوه اى برخوردار بود که در دنیا کم نظیر مى باشد. در همان زمان هنرمندان مسلمان ایرانى , طاق ها , دست نوشته هاى تزئینى و طرحهاى رنگى بسیار متنوع باشکوهى در مناطق مذهبى ساخته و ایجاد کردند. پیشرفت سایر هنرها مانند کارهاى فلزى , منسوجات , کارهاى شیشه اى , نقاشى , سفالگرى و سایر اثار هنرى – ملى ایران , مدت زمانى به طول انجامید. گاهى اتفاقات تاریخى , جنگ , پیروزى , هجوم بیگانگان , انزوال و فرمانروایى پادشاهان , اتفاقات طبیعى , خشکسالى , قحطى و زلزله اثر خود را بر سیر و پیشرفت آثار هنرى بجاى گذاشت.
در قرن 6 و 7 قبل از مسیح بدلیل مهاجرت انبوه نژادهاى متفاوت به فلات ایران وایجاد امپراطورى هخامنشى و بدلیل سازمان دهى مرکزى ایران به دوران تاریخى وارد شد. از این زمان به بعد مطالعات بصورت زمان بندى شده و طبقه بندى نگهدارى شده اند.

جداول تاریخى به شناخت تاریخ اتفاقات هنرى کشور , شکل گیرى , تحول و توسعه آنها کمک مى کند:
5 هزار سال قبل از مسیح ایرانیان که این نسل که زمستانها و تابستانها کوچ مى کردند , شروع به ساخت خانه هاى سفالى کردند ابزارهاى سنگى پیشرفت کرده و با افزودن قسمت هایى از جنس استخوان تکمیل شدند , وسایل خانه با رنگ هاى قرمز و مشکى رنگ شده و در آتش پخته مى شدند.
در طى 4000 سال قبل از مسیح ساکنان زاگرس دهکده ها را ساخته و به تدریج بصورت متراکم زندگى کردند و معمارى ایجاد شد. ابزارهاى جنگى در این مناطق همچنان از سنگ بود ولى در پایان این عصر شمشیر و خنجرهاى فلزى , کتیبه ها با دست خط هاى اولیه ایلاهیس بوجود آمد
3000 سال قبل از میلاد مسیح , سنگ سفید , قیر و انواع دیگر سنگ ها براى ساخت ابزار هنرى استفاده مى شد. ظروف سالى آبى تیره و زغالى رنگ رواج یافت. سلاحهاى فلزى در مناطق مختلف ایران مثل شوش و نهاوند استفاده شد و زیورهاى مختلفى از طلا , عقیق و لاجورد ساخته شد.




در دو هزار سال قبل از میلاد مسیح , آمدن آریانها به فلات ایران مهمترین اتفاق بوده که در آن زمان هنر فلز به اوج اهمیت خود رسید ساخت سفالهاى نازک در نواحى البرز و همسایگانش گسترش یافت و ساختمانهاى مجللى با دیوارهاى آجرى یا آجر از سفال پخته شده , با نقاشى هایى با طرحهاى از انسانها و برجهاى فلکى , درختان و سایر شکلها تزئین گشت. شهرنشینى توسعه یافته و کنده کارهاى سنگى به مرحله اى رسید که زیبایى به شوش بخشید. در این زمان , اقوامى مانند آریانها , مادها و پارس ها در زاگرس سکنى گزیدند.
در هزاره اول قبل از میلاد: بدلیل عدم دسترسى به اسناد باستانشناسى دوران سیاه پیشینه تاریخى نامیده مى شود. یافته هاى جدید اطلاعاتى درباره این دهه مى دهند. در این زمان چوپانان و کشاورزان ثروتمندى در دامنه هاى البرز زندگى مى کردند و وسایل فلزى ارزشمند و آثار سفالگرى کنده کارى شده ارزشمندى داشتند.
در قرن 6 و 7 قبل از مسیح بدلیل مهاجرت انبوه نژادهاى متفاوت به فلات ایران مانند سیتل , اوراتوس , مانیل , کاستیس , مادها و پارس و در نهایت ایجاد امپراطورى هخامنشى و بدلیل سازمان دهى مرکزى ایران به دوران تاریخى وارد شد. از این زمان به بعد مطالعات بصورت زمان بندى شده و طبقه بندى نگهدارى شده اند.
کتیبه هاى با دست خط هاى سه زبان , پارسى – ایلامى و آکادى از دوره هخامنشى بجاى مانده و مدارک ارزشمندى شکوه عظمت ایرانى را نشان مى دهند.


دوره هاى هنر بصرى ایران به صورت زیر خلاصه مى شود.

هخامنشى 550 -350 قبل از مسیح : کارهاى ارزشمندى در معمارى و سایر هنرها در دوران هخامنشى ایجاد شد فرمانروایى هخامنشیان بعد از اشغال ایران توسط اسکندر مقدونى منقرض شد.




سلوکیان , پارتیان ها (312 – 91 قبل از مسیح) اولین سلجوقه پادشاهى سلوکیان را تأسیس کرده بعد از شکست سلوکیان , فرهاد دوم (129 قبل از میلاد) امپراطورى پارتیان را تأسیس کرد و این سلسله تا 224 میلادى وجود داشت.
ساسانیان 642 – 224 میلادى :
بسیارى آثار ارزشمند و گوناگون از این عصر به جاى مانده که در تاریخ هنر ایران جایگاه بخصوصى دارد. انقراض آخرین پادشاه ساسانى (یزدگرد سوم) توسط هجوم عربها پایان این عصر و آغاز تاریخ جدیدى براى ایران بود.
اسلام آغازین (1000- 651 میلادى)
داستان هنر در سالهاى عصر اسلام قابل توجه مى باشد. پس از سایر دوره هاى تاریخى , هنر اسلامى به نقطه اوج خود رسید :
این سالها عبارتند از :

عصر سلجوقیان 1157 – 1000 میلادى
عصر مغول ها 1502 – 1370
عصر صفویان 1772 – 1491
و دوره جدید از سال 1772 میلادى تاکنون

ویرایش توسط چرو : 07-26-2013 در ساعت 07:35 PM
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 07-26-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Post ادوار تاریخی، فرهنگی و هنری ایران(1)

ادوار تاریخی، فرهنگی و هنری ایران(1)

از بدو پیدایش تا قبل از تشکیل امپراتوری


تمدن ایران یکی از کهنترین تمدن های بشری است که در جوار تمدن بین النهرین شکل گرفت. در این مقاله به ادوار مختلف تاریخی و فرهنگی تمدن ایران تا قبل از تشکیل امپراتوری هخامنشی پرداخته خواهد شد.


از ویژگیهای دوره ماقبل تاریخ ایران، سبکهای متنوع سفالگری است که نشانه ای از درهم تافتگی فرهنگهای مختلف است و در تقابل با همامنگی سبک شناختی همسایه آن بین النهرین است که به منظور کشف یک سالشماری نسبی نسبی ، تشابهات و قیاسهای مفید و مطلوبی را می توان از آن استنباط کرد. از این رو مطالعه انجام شده مطالعات انجام شده اجازه تفّرد و استقلال هر یک از فرهنگهای دوره ما قبل تاریخ را بر اساس نام جاهایی که در آنها یافته های باستانشناسی بدست آمده نمی دهد.
بقایایی از دوره مزولیتیک و دوره ماقبل سفال و دوره نئولیتیک متاخر سفال، مخصوصا در شمال ایران در غار کمربند و غار هوتو در گرگان و تمتمه در آذربایجان و در جنوب در تنگ پبده خوزستان کشف شده است.
دوره نئولیتیک متاخر سفال، قبل از همه نمایانگر دو فرهنگ شاخص و مجزا است؛ یک فرهنگ تپه سیلک در کاشان و دیگری فرهنگ تل جری B در فارس است.
فرهنگهای دوره کالئولیتیک (دوره مس) تا اوایل هزاره سوم کشیده شده مثل تپه سیلکII، تپه سیلکIII، تپه حصار I (نخستین سطح حفاریهای معروف نزدیک دامغان) ، تپه گیان در لرستان، تپه موسیان شوش در خوزستان، تل مشکی، تل باکون در فارس، آنو I در مرزهای شرقی ایران که حالا در روسیه است، شاه تپه بزرگ و تورنگ تپه در گرگان، تل کفتری.
عصر مفرغ در اماکن زیر شناسایی شده است: آنو III، تپه حصار III، تپه گیانIV، شوش II، تل قلعه در فارس و فرهنگ منطقه بمپور-خوراب در کرمان.
عصر مفرغ میانی در تپه گیان III، تل شوغه در فارس و عصر مفرغ متاخر در حدود 1200 ق.م را تپه گیان II و تل تیموران A در فارس مشخص کرده اند.
تمدن عیلامی نخستین فرهنگ تاریخی باستان شناسی ایران است. این تمدن چنان با تمدن بین النهرین جوش خورده که تشخیص ویژگیهای خاص آن دشوار است. این تمدن که حدود هزاره سوم تا سده هفتم قبل میلاد را شامل می شود به ترتیب تحت تاثیر جنوب بین النهرین، هنر اور و هنر آشور قرار گرفته و سده های سیزدهم و دوازدهم ق.م به اوج تمدنی خود دست یافته است


عصر اهن در حدود 1200-800ق.م. را در درجه اول مفرغهای لرستان به ثبوت رسانیدند که برای نخستین بار در سال 1928م. و 1930م. بین دلالان عتیقه فروش تهران دست به دست می گشت. این اشیا که از مقبره ای دره های لرستان در هرسین ، خرم آباد و لشتر بدست آمده بود بزودی موجودی موزه ها و مجموعه های خصوصی را همراه با اشیای دیگری با منشا و اصل متفاوت غنی کردند. اشیا مفرغی لرستان شامل اسلحه، تسمه های اسب، سنجاقها، اشیا نذری و عبادی، آلات و افزار با تزیین طبیعت گرایانه است که کاملا بصورت سمبولیک از حیوانات اساطیری و موجودات تخیلی ساخته و پرداخته شده است. در این اشیا شواهدی مبتنی بر ارتباط با آثار تمدن هیتی مشاهده می شود. آنها را می وتان به دوره 800-1200ق.م نسبت داد ولی برخی از پژوهشگران آنها را به پایان اواسط سده هشتم ق.م نسبت داده اند.

می توان فرهنگهای تپه سیلک Vو VIرا با آنها مرتبط دانست و نیز اشیای زرین و سیمین کلاردشت، خوروین، حسنلو و زیویه که همه در شمال ایران هستند پیوندهایی با اشیای مفرغی لرستان دارند.
تمدن عیلامی نخستین فرهنگ تاریخی باستان شناسی ایران است. این تمدن چنان با تمدن بین النهرین جوش خورده که تشخیص ویژگیهای خاص آن دشوار است. این تمدن که حدود هزاره سوم تا سده هفتم قبل میلاد را شامل می شود به ترتیب تحت تاثیر جنوب بین النهرین، هنر اور و هنر آشور قرار گرفته و سده های سیزدهم و دوازدهم ق.م به اوج تمدنی خود دست یافته است. با اینکه مرکز آن در جنوب غربی ایران بوده ولی بقایایی از آن در مناطق دیگر نیز بدست آنده است.
با ظهر تمدن عیلامی برای نخستین بار نقشبرجسته وارد هنر ایران گردید: حدود 16نقشبرجسته، که دارای موضوعات مذهبی و سلطنتی بود و نقشی ممهم در تاریخ هنر ایران ایفا کرد. مهمترین مراکز عیلامی عبارت بودند از: شوش که پایتخت آن بود همراه با بقایای معماری ، سفالینه ها ، پیکرتراشی، آثار زرین و سیمین، عاجها، مهرها، چغازنبیل با یک زیگورات و یافته هایی از هر نوع و به مراتب با ارزش تر و غنی تر از آثار شوش، ریشهر در کرانه خلیج فارس، تل گسر توام با معماری و سفالینه ها و تل اسپید در فارس همراه با معماری. نقش برجسته های این تمدن در اماکن زیر کشف شده است:

کورانگون و نقش رستم در فارس، شگفت سلمان، گل فرا، قلعه تل در خوزستان، هورین شیخ خان و سر پل ذهاب در کرمانشاه.
اگر تمدن اورارتو را پی جویی کنیم با کتیبه های تاش تپه و سکندل و ستل کیل شین در آذر بایجان مواجه می شویم که از تمدن های نخستین آریایی هستند و بر خلاف عیلامیها، اثار زیادی از خود در شمال ایران بجا گذاسته اند. مقبره های صخره ای فخر آقا در آذر بایجان و اتاق فرهاد در صحنه و سکاوند در کردستان احتمالا از آنِ دوره مادها هستند. نقش مییه های معماری مشابه در فارس هم دیده می شود: داود دختر ف نقش رستم، تخت جمشید و تخت رستم.
تمدن ماد توانست در ایران گسترش یابد و پس از تلفیق با تمدن پارس که آن هم از اقوام آریایی بود ، اولین امپراتوری ایران یعنی هخامنشی در جنوب و جنوب شرق ایران شکل گرفت و پس از گسترش و یکپارچه سازی کل ایران تا هند و یانان پیشروی کرد.
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 07-26-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Post اداور تاریخی، فرهنگی و هنری ایران (2)

اداور تاریخی، فرهنگی و هنری ایران (2)

از بدو امپراتوری تا آغاز حکومت اسلامی


در مقاله ادوار تاریخی ایران (1) به مکان های تاریخی و هنری ایران از دوران تشکیل تمدنها تا شروع امپراتوری هخامنشی پرداخته شد. در این مقاله اماکن هنری و فرهنگی دوره هخامنشی، سلوکی ، اشکانی و ساسانی بررسی می گردد.

امپراتوری هخامنشی (331-550ق.م) اولین امپراتوری ایران است که از اتحاد قوم ماد و پارس توسط کوروش کبیر بوجود آمد و توانست نه تنها فلات نجد ایران بلکه سرزمینهای افغانستان و پاکتان و قسمتی از هند و مصر و ترکیه و آناتولی را نیز به سرزمین های ایران اضافه کرده و بر فرهنگ و هنر این ممالک تاثیر گذاشته و متقابلا از آنها تاثیر بگیرد.
مهمترین مراکز امپراتوری عظیم هخامنشی عبارت بودند از: تخت جمشید، پاسارگاد، ایرج، نقش رستم، جنجان و قصر ابونصر کهه همخ در فارس قرار دارند. بدر نشانده، مسجد سلیمان و شوش در خراسانهمدان، دمآویزه در لرستان از دیگر مراکز تمدن هخامنشی است. در این اماکن تختانهای مستحکم، معابد، آتشکده ها، کاخها یافت شده اند که در آنها اجسام پیکرتراشی، سفالینه، ابزارآلات زرین، جواهرتان، انواع ظروف فلزی و انواع کتیبه ها یافت شده اند.
از دیگر آثار هخامنشیان در ایران می توان به ده نقش برجسته در دکان داوود، سکاوند، بهستون ( بیستون)، نقش رستم، پاسارگاد، و تخت جمشید اشاره کرد.
تخت جمشید در استان فارس و نزدیک به شهر شیراز و در جوار کوه رحمت، که در دوران فرمانروایی داریوش کبیر ( داریوش اول) شروع به ساخت شد، یکی از مهمترین مراکز هنر هخامنشی است که در آن سنگ بجای آجر بین النهرینی به عنوان مصالح اصلی به کار رفته و سقفها از چوب ساخته شده اند. هنر هخامنشی در ساخت تخت جمشید هنری اختلاطی است و از هر جای امپراتوری تاثیری در آن دیده می شود ولی عناصر زیبایی شناختی استانهای مختلف در این هنر سلطنتی، بدون جلوه ای از تشتت و یا نمود دورگه ای ، ترکیب یافته اند.
از دوران هلنی زدگی سلوکی (331-250ق.م) در باستانشناسی ایران چیز قابل توجهی بر جای نمانده است. چند بنای تاریخی که به جای مانده، به صورت بناهایی مخروبه در آمده است،البته اشیایی هم آن کشف شده است. معبدی در نورآباد و معبد دیگری که اخیرا در پای تختان تخت جمشید کشف شده است، معماری این دوره را به طور پراکنده نشان می دهد. هر دوی این بناها به پلان باستانی ایران صادق مانده اند، در حالیکه معابد استخر، کنگاور، خورهه نمونه ای از معماری یونانی هستند که قوانین تناسب در آن آزادانه تر است. در پیکرتراشی تاثیر هلنیسم تلویحا محسوس است. در واقع این آثار از نظر مفهوم جهان وطنی، هلنی هستند. در دینور هم نمونه هایی کشف شده است و از جمله نهاوند، تخت جمشید، شمی، شوش و تل ضحاک آثاری بدست آمده است. منابع پراکنده مسکوکات و سفالینه های سلوکی، تخت جمشید ، شوش و ری هستند. دو نقش برجسته نیز از این دوره در بالای درب معبد درگای تختان تخت جمشید وجود دارد.
از دوره پارتی 9نقش برجسته عظیم در بیستون، سرپل ذهاب، شامبر و تنگ سروک خوزستان بدست آمده است. کیفیت آثاری که از پارتیان در ایران امروزی بدست آمده پایین تر از آثار پارتی است که در بین النهرین و هترا پیدا شده است.


هنر پارتی (250ق.م – 224م) پاره ای از فرهنگ وسیع و مرکبی بود که از سوریه تا ناحیه به اصطلاح یونانی- بلخی کشیده شده بود. انقلاب هنری این دوره نقش مایه هایی را برای کل قرون میانه ایران تدارک دید. آجر پخته و یا خشت جای سنگ را گرفتو طاق و گنبد و ایوان بکار گرفته شد. ایوان که اتاق طاقداری بود و یک جانب آن کاملا گشوده، قرن های متوالی نماد و رمز معماری ایرانی گردید. پلان شهرسازی ، مدور شد و استفاده از گچ و نقاشی در تزیین بنا به صورت گسترده ای رواج یافت. یکی از مهمترین آثار این دوران، در خرابه های کوه خواجه در سیستان است که نمونه هایی از پیکرتراشی، نقاشی دیواری، گچبری و سفالینه در آن بدست آمده است.

مراکز دیگر معماری این دوره عبارتند از: تخت سلیمان در آذربایجان و شمی در خوزستان که به دلیل تندیس ها و مفرغهایش شهرت دارد. در شوش نمونه های گوناگونی از آثار هنری کشف شده است . همچنین در بدرنشانده آثار پیکرتراشی نظیر همدان بدست آمده است. مثلا شیرسنگی همدان که البته عده ای قدمت آن را به دوران ماد نسبت می دهند.. در دماوند و ری سفالینه ، جواهرآلات و مسکوکات کشف شده است و در قصر ابونصر جواهر آلات و مسکوکات، در بروجرد در نهاوند نمونه هایی از آثار زرین و در نریشان و تپه بلاهیه و مکران نیز سفالینه هایی بدست آدمه است.
از دوره پارتی 9نقش برجسته عظیم در بیستون، سرپل ذهاب، شامبر و تنگ سروک خوزستان بدست آمده است. کیفیت آثاری که از پارتیان در ایران امروزی بدست آمده پایین تر از آثار پارتی است که در بین النهرین و هترا پیدا شده است.
در ادوار تاریخی پیش از اسلام ایران دوران ساسانی از نظر آثار و ابنیه تاریخی غنی ترین دوران تاریخی ایران است. مهمترین آثار معماری این دوران ، کاخهای تیسفون در نزدیکی عراق امروزی و خارج از کشور ایران است. از دستاوردهای بی نظیر این دوران، رواج ساخت سیل و سد بند است که احتمالا بعد از جنگ با والرین روم و به اسارت گرفتن اسرای رومی از ایشان یادگرفته شده است.

از دوران ساسانی بیش از 30 نقش برجسته در نقاط مختلف بدست آمده که عموما در استان فارس قرار دارند.فیروز آباد، نقش رستم، تنگ چوگان، هنگ نوروزی در خراسان، شاپور در آذربایجان و طاق بستان مهمتریمن مراکز نقش برجسته های ساسانی است.
نقره کاری دوران ساسانی نیز دارای اهمیت بسزیی است و می توان نقوش این ظورف را بعدها در سفالگری دوران اسلامی خصوصا دوران سلجوقی به وضوح مشاهده کرد.
مهمترین مراکز ساسانی بغیر از فارس و خوزستان عبارت بودند از: تخت سلیمان در آذر بایجان، قصر شیرین، هوش قوری، طاق گیره، هرسین و طاق بستان، تخت کیکاوس ف نیسار، آتشکوه، کلاردشت، شهرستانک، ری نطنز، و یزدخواست است.

پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 07-27-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Post تمدن دریای اژه ای

تمدن دریای اژه ای

تمدن های سواحل و جزایر دریای اژه تقریباً همزمان با تمدنهای حوضه رودهای بین النهرین و مصر به ظهوررسیدند.


با آنکه تمدنهای مزبور درزمانهای مختلف از نزدیک با یکدیگرارتباط پیدا کرده و فعالانه بریکدیگرتأثیرگذارده بودند وهر یک ازاصالتی درخشان وخاص خود برخورداربودند، لیکن تمدن اژه ای به عنوان پیشتاز نخستین تمدن حقیقتاً اروپایی (تمدن یونان) اهمیت ویژه ای دارد. جغرافیای منطقه محصور در دریای اژه، شدیداً با جغرافیای منطقه خاورنزدیک متفاوت است، همچنانکه آب و هوای این دو منطقه با هم تفاوت دارند. این منطقه در روزگار باستان عرصه رشد یک فرهنگ فعال دریا نوردی و بازرگانی بود، از قدرت متمرکز در آن اثری دیده نمی شد و مردمش شیوه زندگی آمیخته با شادی و لذت جویی، تندرستی و سرزندگی را دوست می داشتند. این سخن، مخصوصاً در مورد جزیره کِرت، یعنی مرکز باستانی تمدن اژه ای که نیرو های خلاقش ازآنجا ساطع می شدند صدق می کند.
دستیابی کنترل شده نیروها وعوامل بیگانه مخصوصاً تأثیرات تمدن مصروبین النهرین به کِرت، احتمالاً علت اصلی شکل گیری تمدنی بزرگ دراین جزیره بوده است.
فرهنگ کِرت بر فرهنگ سراسرجزایردریای اژه تأثیر گذاشت، و دگرگونیهای مختصری که این فرهنگ درسرزمین اصلی یونان وجزایر" سیکلاد " درشمال کِرت پیدا کرد، تشخیص داده شده است. به همین علت هنرجزیره کِرت را به نام مینوس پادشاه، هنرمینوسی، هنرسرزمین اصلی یونان را هنر هلاسی، و هنرجزایر بین کِرت و یونان را هنر سیکلادی نامیده اند. فرهنگ مربوط به میسن در سرزمین اصلی یونان ( یعنی فرهنگ میسنی) جزو فرهنگ هلاسی پسین (حدود1550-1100 ق.م) به شمارمی آید.
• دوره مینوسی پیشین
ما دوره مینوسی پیشین (دوره پیش از کاخها) راعمدتاً با تعدادی سفالینه وتکه های پراکنده چند مجسمه می شناسیم. از جمله می توان به سفالینه های بسیارسخت " موخلوس" (محلی که سفالینه ها در آن کشف شده اند) وهمچنین ظروف گلی دست ساخته مزین به طرحهای نقرشده هندسی اشاره کرد. برجسته ترین وشاید جالب ترین آفریده های هنراژه ای درعصرمفرغ پیشین، تعداد بسیارزیادی پیکره های کوچک اندام مرمرین ازجزایرسیکلاد است.
فرهنگ کِرت بر فرهنگ سراسرجزایردریای اژه تأثیر گذاشت، و دگرگونیهای مختصری که این فرهنگ درسرزمین اصلی یونان وجزایر" سیکلاد " درشمال کِرت پیدا کرد، تشخیص داده شده است. به همین علت هنرجزیره کِرت را به نام مینوس پادشاه، هنرمینوسی، هنرسرزمین اصلی یونان را هنر هلاسی، و هنرجزایر بین کِرت و یونان را هنر سیکلادی نامیده اند. فرهنگ مربوط به میسن در سرزمین اصلی یونان ( یعنی فرهنگ میسنی) جزو فرهنگ هلاسی پسین (حدود1550-1100 ق.م) به شمارمی آید.


• دوره مینوسی میانه
دوره مینوسی میانه با تأسیس کاخهای" کهن" در حدود 2000 پیش ازمیلاد مشخص می شود. ساختمان سازی درکِرت، نه برمقابرومعابد تأکید دارد نه بردژها، بلکه به کاخهای مخصوص پادشاه وملتزمینش توجه داشت وشهرهای پادشاهی نیز گرداگردِ همین کاخها ساخته می شدند.
یکی از پیشرفتهای فنی مهم دراوایل دوره کاخهای کهن، ابداع چرخ کوزه گری بود که ساختن ظروفی با جداره های نازکتروشکلهای ظریفتررا ممکن ساخت و موجب پیدایش صنعتی پررونق گردید. هنرسفالگرمینوسی با ساختن سفالینه های معروف به پوست تخم مرغی به چنان درجه ای ازظرافت رسید که، حتی اگر فقط به ظرافت اسلوب سفال سازی توجه داشته باشیم، شایسته حد اعلای ستایش است.
• دوره مینوسی پسین
دوره کاخهای "جدید " درفاصله بین سالهای 1600 و 1500 پیش از میلاد که کاخهای نابود شده بازسازی شدند وعصر طلایی تمدن کِرت نخستین تمدن بزرگ مغرب زمین را پدید آورد، آغاز شد.
این کاخها که برای پادشاهان وخدمه ایشان بازسازی شدند بزرگ، راحت و زیبا بودند وپلکانها وحیاط های فراوان برای نمایشها، جشنها ومسابقات داشتند. بزرگترین کاخ ازمیان این کاخها کاخ " کنوسوس" می باشد.
نگاهی به تالاربارگاه ملکه با تالارستونها و روشنایی آن شیوه نمونه وارتزیین دیوارهای اتاقهای مهم کاخ کنوسوس را نشان می دهد.
یکی ازبه یاد ماندنی ترین پیکره های به دست آمده ازهنرکِرت، نقاشی دیواری " ساقی " است که بردیواره دروازه بیرونی کاخ کنوسوس نقش بسته است.
علاقه مینوسی ها به تحرک وسرزندگی طبیعت، که جلوه های آن درهنرتجسمی نقاشی دیواری ایشان دیده می شود، در کارهای سفالی ایشان نیزکه ازجمله ظریفترین سفالهای جهان به شمار می رود، به همان اندازه جلب توجه می کند.
مانند: کوزه با نقش هشت پا، خمره سه دسته با تزیین پاپیروس وگلدان دروگران.

درهنر مینوسی، هیچ پیکره عظیمی ازخدایان، پادشاهان وهیولاها به گونه ای که درهنرمصروبین النهرین دیدیم وجود ندارد. پیکرههای کوچک ِ" الهه ماری" ، مانند پیکره به دست آمده ازکنوسوس، غالباً به قدری کوچکند که فقط به عنوان طلسم وبُت به کارمی آیند.
اینکه تمدن مینوسی در چه اوضاع و احوالی به پایان راه خود رسید، هنوز شدیداً مورد بحث است. مطابق یک تئوری، که ظاهراً هوادارانی هم پیدا کرده است کاخهای مینوسی حدود سال 1450 پیش ازمیلاد به دنبال فورانهای سیل گونه مواد آتش فشانی درجزیره " ترا " واقع در120 کیلومتری شمال کِرت، نابود شده اند. فاجعه زلزله، احتمالاً چنان کشتاری ازمردم کرد که میسنیها توانستند بی آنکه با مقاومت قابل توجهی روبرو شوند وارد جزیره شوند ودر کاخ کنوسوس رحل اقامت افکنند. از کاخ تعمیر شده درکنوسوس چنین برمی آید که میسنیها دست کم به مدت پنجاه سال وشاید بیشتربراین جزیره فرمان رانده اند.
• تمدن میسن
سرچشمه های فرهنگ میسنی، همانند پایان فرهنگ مینوسی،همچنان مورد بحث است. احتمال می رود که یونانیان اولیه، تقریباً همزمان با ساخته شدن کاخهای کهن در کِرت به سرزمین اصلی یونان کوچیده باشند، که این با آغازهزاره دوم پیش از میلاد مقارن است.
درهرصورت، قدرت میسنی مقارن روزگار فرخنده ساختمان کاخهای جدید در کِرت، درسرزمین یونان به روی کارآمد ودر 1500 پیش از میلاد، فرهنگ با شکوهِ جدیدی در یونان رونق داشت که 700 سال بعد هومر، مجبورشد آن را با صفت " سرشار از زر" توصیف کند. این امکان وجود دارد که میسنیها در این عصر جدید نه فقط با کرت بلکه با مصر نیز ارتباط داشته و درنخستین روزهای پادشاهی جدید با آن علیه " حتیها " متحد شده باشند وعلاقه میسنیها به طلا با گنجینه هایی که داشتند، احتمالاً حاصل خدمت مزدورانه شان درمصربوده است.
قهرمانان ونبردهای این آخرین سده های تمدن اژه ای، الهام بخش سنتی شدند که صدها سال بعد، هومردرنخستین منظومه های حماسی بزرگ اروپا یعنی " ایلیاد و اودیسه " آنهاراجاودانی ساخت.
یکی ازبه یاد ماندنی ترین پیکره های به دست آمده ازهنرکِرت، نقاشی دیواری " ساقی " است که بردیواره دروازه بیرونی کاخ کنوسوس نقش بسته است


با آنکه به نظرمیرسد میسن مرکزفرهنگی سرزمین یونان بوده باشد، بقایای کاخهای بزرگ دیگری در وافیو، پولوس ، اورخومنوس، آرن و اخیراً در ایولکوس کشف شده است. سالم مانده ترین و گیراترین بقایای فرهنگ میسنی، آثاری هستند که ازکاخهای مستحکم " تیرونز" و " میسن " به دست آمدند.
ارگ تیرونز در فاصله پانزده کیلومتری میسن که هردواحتمالاً بارها تحت حاکمیت فرمانروای واحدی بوده اند، در نزد هومربه " تیرونزصد دیوار" ودرنزد مردمان روزگار باستان به زادگاه هرکول، قهرمان پرقدرتِ افسانه ای شهرت داشت.
نقاشیهای دیواری، حکاکیها، ودست کم پیکره های عظیم ساختمانی در میسن (دروازه شیران) ازعبوسی این کاخهای دژمانند می کاست.
فرهنگ طلایی میسن، شاهکارهای پرارزشی چون جامهای مشهور " وافیو" از خود به یادگار نهاد.
درگلدان جنگاوران صفی از سربازان میسنی دیده می شود که ازلحاظ لباس، ریخت ظاهروریش شان تفاوت چشمگیری با گونه های کِرتی که درهنرمینوسی دیده ایم دارند. این، موجب قوی تر شدن استدلال کسانی می شود که می گویند نژاد میسنی ها از پایه با نژاد مینوسی ها فرق دارد وایشان سازندگان اصلی تمدن خویشند.
پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 07-27-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Post تمدن مایا و عروس باران

تمدن مایا و عروس باران

قرنها پیش از پیداش مسحیت در اروپا، قبایل متمدنی در دره های حاصلخیز و جنگلهای سرسبز آمریکای مرکزی و جنوبی زندگی می کردند که در کشاورزی ، معماری ، علوم ، ریاضی و ستاره شناسی به پیشرفتهای زیادی رسیده بودند . از جمله این قبایل می توان " مایا ، اینکا ، آزتک و تولتکس " را نام برد .






مایا نام گروهی از اقوام سرخ‌پوست در جنوب مکزیک و شمال آمریکای مرکزی و نام تمدّنی قدیمی در همین منطقه‌است. مایاها که از مشهورترین قبایل سرخپوست بودند، معمولا شهرهایشان را در دل جنگل‌های بارانی می‌ساختند. حوزهء زندگی و فعالیت مایاها حدود جنوبی کشور مکزیک و نیز سرتاسر گواتمالا و السالوادر را شامل می‌شد.
قوم مایا پدیدآورندهء یکی از تمدن‌های بسیار پیشرفته آمریکای مرکزی بوده که دست‌آوردهای بسیار چشمگیری در هنر، معماری، ستاره‌شناسی و ریاضیات داشته‌است. هم‌اکنون نیز گروه‌هایی از اقوام مایا در مکزیک و گواتمالا بسر می‌برند. مایاها با بهره‌گیری از تمدن‌های گذشته خود نظیر اولمک توانستند در خلال سال‌های250 تا900 پس از میلاد تمدنی عظیم را در آمریکای مرکزی پایه‌گذاری نمایند.
تاریخ مایاها به سه دورهء مهم بخش‌بندی شده‌است و دوران‌های پیشاکلاسیک یا زندگی ابتدایی و دوران کلاسیک یا عصر طلایی و دورهء پساکلاسیک یا افول این تمدن را شامل می‌شود. این قوم که به گویش‌های متعدد زبان مایایی تکلم می‌کردند و نوعی خط ابتدایی هیروگلیفی نیز داشتند که آثاری را به آن می‌نوشتند.
قبیله " مایا " ، خورشید را به خدایی برگزیده بودند و آن را پرستش می کردند ، به همین جهت خود را "فرزندان خورشید " می نامیدند .
" مایا " ها حدود سالهای نخستین پیدایش مسیحیت در اروپا ، شروع به ساختن شهری بزرگ با ساختمانها و معبدهای عظیم کردند و زندگی خود را با جشنها و مراسم با شکوه رونق بخشیدند . آنها در این جشنها ، ماسک حیوانات به چهره می زدند و با خواندن سرود و زدن طبل ، به پایکوبی می پرداختند تا خدایان کوچک و بزرگ خود را ستایش کنند .
به درستی معلوم نیست چه شد و چه پیش امد که مایا ها دل از ان همه نعمت ، رفاه و زندگی آسوده بر کندند و دست به یک مهاجرت گروهی و ناگهانی به سوی جنگل های شمال زدند . دلیل این مهاجرت مرموز ، شاید شیوع نوعی بیماری مرگبار مثلا طاعون یا وقوع تغییرات ناگهانی آب وهوا ، و شاید هم بروز قحطی و خشکسالی بوده است .
به هر روی ، دلیل واقعی این مهاجرت مرموز و ناگهانی هنوز معلوم نیست و شاید هم هرگز روشن نشود . " مایا " با این مهاجرت ، سالها در جنگلها و کوهها ودره ها سرگردان بودند . هر گروه به سویی و هر دسته در جهتی پیش می رفت .
بر اساس مدارک و شواهد تاریخی ، بزرگترین گروه مهاجر از قوم مایا ، در محلی که امروز یوکاتان نامیده می شود ، سکونت گزیدند و شهر شگفت انگیز چی چن ایتزا را به وجود آوردند . زیبایی و شوکت این شهر به قدری خیره کننده بود که حسادت و کینه دیگر قبایل را برانگیخت . سرانجام در سال 1200 میلادی ، این شهر درگیر جنگ خونین با اقوام وحشی شد و چون اهالی آن از عهده دفاع از خود برنیامدند ، یک بار دیگر همچون اجداد خود خانه و زندگی خود را بر جای گذاشتند و رفتند . بدین سان ، چی چن ایتزا به غارت رفت و خانه ها ومعبدها ، ستونها و مجسمه های ان شهر خالی از سکنه ، در اعماق جنگل از نظر ناپدید شد .
از این ماجرای غم انگیز ، 350 سال گذشت . در سال 1541 جهانگشایان اسپانیایی به امریکای جنوبی و مرکزی یورش بردند و شهر یو کاتان به چنگ انها افتاد .
اما سرانجام یک نفر پیدا شد که کتاب کشیش دیه گودولاندا را بخواند و اطمینان پیدا کند که مطالب آن حقایقی از گذشته های دور است . او ، یک جوان آمریکایی به نام " ادوارد تامسون " بود که شیفته ماجراهای نوشته شده در آن کتاب شد و با خود عهد بست که روزی به کشور مکزیک و شهر یوکاتان برود و تمدن مایا را کشف کند !

سربازان مهاجم اسپانیایی را کشیشی به نام دیه گو دولاندا همراهی می کرد . او به هر سرزمینی که قدم می نهاد ، به یادداشت برداری از آداب و رسوم مذهبی مردم ان منطقه می پرداخت . او در بازگشت به اسپانیا نتیجه تحقیقات خود را به صورت کتابی تنظیم کرد و به کتابخانه مرکزی سپرد ، به این امید که مورد توجه دانشمندان و باستانشناسان قرار گیرد .
اما این کتاب جالب تا سیصد سال بعد هم خواننده ای نیافت ، زیرا کمتر کسی حاضر بود مطالب عجیب آن را درباره خدایان سرخپوستان امریکای جنوبی و آداب و سنن مربوط به آنها را بپذیرد و باور کند . باستانشناسان بزرگ جهان نیز در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ، بیشتر به فکر کشف آثار تمدنهایی از یونان ، روم و مصر بودند و توجهی به اعماق جنگلهای آمریکای جنوبی نداشتند .
اما سرانجام یک نفر پیدا شد که کتاب کشیش دیه گودولاندا را بخواند و اطمینان پیدا کند که مطالب آن حقایقی از گذشته های دور است . او ، یک جوان آمریکایی به نام " ادوارد تامسون " بود که شیفته ماجراهای نوشته شده در آن کتاب شد و با خود عهد بست که روزی به کشور مکزیک و شهر یوکاتان برود و تمدن مایا را کشف کند ! مهمترین قدم در این راه ، یافتن آثار و بقایای شهر چی چن ایتزا در قلب جنگلهای مکزیک بود .
تامسون از خود پرسید : " چی چن ایتزا " چیست؟

این کلمه بسیار قدیمی در زبان سرخپوستان مایا بود . تامسون سرانجام کشف کرد که " ایتزا " لقب فرمانروایان قوم مایا بوده و چی چن به معنای " دهانه چاه " است . او نتیجه گرفت که در شهر چی چن ایتزا چاههایی بوده که در زندگی ساکنان شهر اهمیت بسیار داشته است ،آن قدر که مراقبت از ان چاهها به فرمانروایان و حکمرانان سپرده می شده است .
دیه گو دو لاندا نیز در کتاب خود به وجود این چاهها اشاره کرده و از گودال عمیقی نام برده بود که در اعتقاد مردم مایا به " خدای باران " تعلق داشت و آن را " چاه قربانی می نامیدند " . به نوشته او ، مردم مایا خدای باران را " یوم چاک " می گفتند و معتقد بودند که یوم چاک در اعماق آن گودال عمیق و در لابه لای آن آبهای سرد و زلال ان زندگی می کند . او اگر چه اژدهایی بود به شکل یک مار بزرگ که بدنی پوشیده از پر داشت ، اما به قدری نازک طبع و لطیف بود که اگر غمگین می شد ، قحطی به بار می آورد و مزرعه های ذرت را ، که غذای اصلی قوم مایا بود ، از بی آبی خشک و نابود می کرد ! .
رضایت خاطر یوم چاک زمانی فراهم می شد که پیروانش هدایایی برای او به درون چاه می ریختند . کاهنان معبد بزرگ می گفتند که بهترین هدیه برای یوم چاک ، قربانی کردن دوشیزه ای از میان دختران قوم و افکندن او به عنوان عروس باران به " چاه قربانی " بود .
داستان "عروس باران " در کتاب کشیش نیز آمده است و به مدد تحقیقات و یافتن شواهد عینی تامسون این افسانه به حقیقتی تاریخی و آیینی تبدیل شد.
جمعیت مایاهای امروزی که از بازماندگان فرمانروایان دوران باستان آمریکای مرکزی می‌باشند، حدود هفت میلیون نفر است که بیشتر در جنوب مکزیک و نواحی کوهستانی گواتمالا و بلیز به‌سر می‌برند.

ویرایش توسط چرو : 07-27-2013 در ساعت 10:01 PM
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 07-27-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Post عصر رنسانس

عصر رنسانس

عصر رنسانس از مهمترین اعصار تاریخ بشری است، چراکه تحولات و اندیشه های شکل گرفته در آن تا سالیان دراز پس از آن در اذهان بشر باقی ماند. در این مقاله با دیدگاه های کلی شکل گرفته در هنر رنسانس آشنا خواهید شد.




با وجود اختلافی که در مورد تعیین زمان دقیق آغاز رنسانس وجود دارد، اما در تاریخ هنر بدیهی است که تحولات در عرصه ادبیات و هنر یک تا دو قرن پیش از رنسانس صنعتی و علمی رخ داده و تحولات چشمگیری در این عرصه به وقوع پیوسته است؛ به طوری که رنسانس یا تولد دوباره در هنر پیش از صنعت و فلسفه به وقوع پیوسته است.
با وجود این‌که در تاریخ هنر، آغاز رنسانس به اموری همچون سال فتح قسطنطنیه در سال 1453 به وسیله سلطان محمد فاتح و تشکیل حکومت عثمانی به جای دولت بیزانس، یا پایان یافتن بیماری طاعون و اموری از این قبیل نسبت داده شده است؛ اما در نزد مورخان هنر این امر یقینی است که رنسانس هنری از ایتالیا آغاز شده، بدین ترتیب که هنرمندان ایتالیایی بر خلاف دیگر کشورهای اروپایی حاضر نشده بودند به سبک گوتیک در معماری تن دهند و حتی این مفهوم را به صورت طعن و استهزا برای این سبک به کار می‌‌بردند و علیه سبک گوتیک عصیان نموده و به سوی سبک جدید حرکت کردند.
البته عده‌ای از معماران دوره رنسانس مانند برونلسکی (1) که در معماری دوره رنسانس تأثیرگذار بود و به عنوان پدر و بنیان‌گذار معماری رنسانس تلقی می‌شد؛ هنوز تحت تأثیر سبک گوتیک بوده و خود را از سیطره این شیوه رها نکرده و سبک او شیوه‌ای ترکیبی و آمیخته از عناصر گوتیک و رنسانس محسوب می‌گشت؛ اما به هر ترتیب، دوره سبک گوتیک به پایان رسیده بود و در معماری، افرادی همانند برونلسکی و برامانته (2) از جمله مۆثرترین معماران سبک جدید بودند. این گروه از معماران تلاش می‌کردند تا شیوه‌های کلاسیک معماری روم و یونان را که در تاریخ هنر از شکوه و عظمت هنری برخوردار بود، با پاره‌ای از خلاقیت‌ها و ابداعات، بار دیگر احیا کنند. به همین دلیل، برامانته می‌کوشید گنبد بنای ساختمان پانتئون را، که یکی از آثار برجسته معماری کلاسیک قلمداد می‌شود، بار دیگر بازآفرینی نماید.
لازم به ذکر است که از جهت اصطلاح‌شناسی و ریشه‌شناسی لغوی، منظور از کلمه رنسانس (3) یا تولد دوباره، در میان موافقان با آن در دوره رنسانس، به معنای بازگشت به سوی سنت‌های کلاسیک هنر روم و یونان بود. در واقع، مخالفان سبک گوتیک معتقد بودند که می‌خواهند بار دیگر به سوی مولفه‌های هنری روم و یونان بازگردند و آن عناصر را احیا کنند.
یکی از نکات مهم در تاریخ هنر این است که همواره در طول تاریخ، تقابلی میان سبک کلاسیک و مدرسی با سبک‌های مخالف کلاسیک به چشم می‌خورد و پیوسته عصیان و مخالفت در برابر سنت‌های کلاسیک و تعلیمی وجود داشته است. هر گاه ابداع، خلاقیت، نوآوری و رها شدن از سنت‌های تعلیمی و کلاسیک به اوج خود می‌رسید، دوباره بازگشت به سوی سنت‌های کلاسیک تکرار می‌شد و عده‌ای از هنرمندان جنبش‌ هنری را به سوی مولفه‌های تعلیمی و مدرسی معطوف می‌نمودند. همان طور که هر از گاهی، عصیان در برابر سبک تعلیمی و کلاسیک شکل می‌گرفت و پاره‌ای از سبک‌های هنری در مخالفت با چارچوب‌های کلاسیک به وجود می‌آمد.
از این رو، پس از رنسانس که بازگشت به عناصر و ویژگی‌های کلاسیک هنر رخ داد، بار دیگر در قرن شانزدهم، سبک‌هایی همچون منریسم، باروک و روکوکو از اصول کلاسیک عدول کردند و یا دوباره پس از جریانات هنری قرن شانزدهم و هفدهم، بار دیگر عده‌ای از هنرمندان طبل نو‌کلاسیک را کوبیدند و رمانتیسم و رئالیسم دگر باره از جنبش نو‌کلاسیک فراروی نمودند و به سوی در خدمت گرفتن عناصری جدید در هنر گام برداشتند.
در نزد مورخان هنر این امر یقینی است که رنسانس هنری از ایتالیا آغاز شده، بدین ترتیب که هنرمندان ایتالیایی بر خلاف دیگر کشورهای اروپایی حاضر نشده بودند به سبک گوتیک در معماری تن دهند و حتی این مفهوم را به صورت طعن و استهزا برای این سبک به کار می‌‌بردند و علیه سبک گوتیک عصیان نموده و به سوی سبک جدید حرکت کردند.


از دیدگاه هنرمندان رنسانس، هنر روم و یونان رشد یافته و ایده‌آل تلقی می‌گشت و با توجه به سبک‌های پیش از رنسانس همچون گوتیک، بازگشت به سوی هنر یونان و روم، در واقع بازگشت به سبک کلاسیک و مدرسه‌ای بود و به منزله نوعی رشد‌یافتگی و نوزایی تلقی می‌شد. همان طور که نخستین فیلسوفان عصر رنسانس در قرن شانزدهم، هدف خود را از رنسانس یا تولد دوباره این گونه تفسیر می‌نمودند که می‌خواهند به فلسفه یونان و اندیشه‌های افلاطون و ارسطو بازگردند و تفسیر دوباره‌ای از آثار آن فیلسوفان ارائه دهند. فیلسوفان عصر رنسانس معتقد بودند که برخلاف عصر نوزایی، در عصر قرون وسطا، نسبت به اندیشه‌های فیلسوفان یونان بد‌فهمی و تفسیر نادرست وجود داشت و تلاش می‌نمودند تا تفسیر و قرائت صحیحی از فلسفه یونان ارائه دهند.
در واقع، چه در عرصه هنر و چه در عرصه فلسفه، یونان و روم به منزله آرمان و ایده‌آل قلمداد می‌شد و هنرمندان و فیلسوفان اولیه، هرچند به تدریج به سوی ابداع و خلاقیت پیش رفتند و از سنت‌های یونانی و رومی فاصله گرفتند، اما در آغاز جنبش رنسانس، خود را وفادار به سنت کلاسیک یونان و روم نشان می‌دادند؛ همان طور که در قرن هجدهم نیز وقتی که سبک باروک مطرح شد، هنرمندان نو‌کلاسیک در مخالفت با سبک باروک، بار دیگر به سوی مولفه‌های کلاسیک گرایش پیدا نمودند.
همانطور که بیان شد، در بسیاری از دوره‌های تاریخ هنر، هر از گاهی، آن گاه که از اصول کلاسیک و مدرسی عدول می‌شد، عده‌ای از هنرمندان در برابر جریانات انحرافی و یا التقاطی برخاسته و سبک کلاسیک را مطرح می‌نمودند.

پی‌نوشت:

1. Brunelleschi
2. Bramante
3. Renaissance

ویرایش توسط چرو : 07-27-2013 در ساعت 10:12 PM
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 12:16 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها