بازگشت   پی سی سیتی > سایر گفتگوها > مطالب آزاد

مطالب آزاد در این تالار مطالبی که موضوعات آزاد و متفرقه دارند وجود دارد بدیهیست که کنترل بر روی محتوای این تالار بیشتر خواهد بود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 12-24-2007
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض نومحافظه کاران ؛ نظریه پردازان ویرانی دنیا

نو محافظه کاران ؛ نظريه پردازان ويراني دنيا
اين مطلب درباره گروهي روشنفکر مستقردر واشنگتن است که شمار آنها از صد يا دويست نفر فراتر نمي رود. آنها طراحاني هستند که مي خواهند امپراطوري امريکايي خود را برروي حمام خون ، کشتار، مجازات و تروريسم بنا کنند.
اين داستان نظريه جنگل است که برخي افراد انسان نما آن را از حيوانات به عاريت گرفته وبر اساس آن قتل ، غارت و ويراني را به عادتي براي بشريت تبديل مي کنند و هنوز خوردن طعمه اي به انتها نرسيده و خون در ميان دندان هاي درنده آنها مشاهده مي شود ، درانديشه خوردن طعمه و قرباني بعدي هستند.
__________________
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 12-24-2007
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نومحافظه کاران چه کساني هستند؟ نومحافظه کاران ، يک گروه سياسي امريکايي است که طرفداران آن با ابراز گرايش به مسيحيان تندرو و راستگرا ، به قدرت امريکا و سلطه اين کشور بر تمام جهان مي انديشند. البته آنها فقط سياستمدار نيستند، بلکه نويسندگان بانفوذ ، متفکران برنامه ريز و استراتژ، کهنه سربازان و گروهي از فرهيختگان بسيار تندرو از قشرهاي مختلف فکري کنوني امريکا درميان آنان حضور دارند.
آنها همچنين پيروتفکرات صهيونيستي هستند که دشمني شديدي با اعراب و مسلمانان دارند و روند سياست خارجي امريکا را در دوره جرج دبليو بوش به دست گرفته اند.
تفکر صهيونيستي به دنبال اجراي سياستي است که بدون توجه به هراعتراضي ، استفاده از قدرت نظامي امريکا را براي رسيدن به همه اهداف مجاز مي شمارد ؛ چرا که به عقيده نومحافظه کاران حقيقت و واقعيت تنها دراختيار آنان است و با بهره گيري از قدرت سلاح خود مي توانند بر همه نفوذ و تسلط يابند.
اكنون اين موضوع به روشني مشخص است كه جناح نو محافظه کارآمريکا،ارتباط محکمي با اسرائيل دارد و هم پيمان با تعصبي براي تل آويو محسوب مي شود ؛ به گونه اي که بيشتر سران ونظريه پردازان نومحافظه کارازانديشمندان يهودي هستند.
برخي از کارشناسان عقيده دارند که ظهور جناح نومحافظه کار، نتيجه اختلاف و درگيري بين يهوديان ميانه رو و محافظه کار بر سر سلطه و تاثير بر جهان بيني يهوديان امريکا بوده است.
نومحافظه کاران فقط دراعمال نقش و ديدگاههاي خود جديد هستند ؛ زيرا از زمان تاسيس امريکا انديشه محافظه کارانه يکي از اصول ارزشي دراين کشور به حساب آمده و اکنون نيز تنها در سايه رويکرد و برنامه هاي سياسي جورج بوش پسر و برپايه انديشه هاي خفته محافظه کاران ، اينگونه گروههاي افراطي ظهور کرده اند.
جنبش نومحافظه کاران با خروج گروه زيادي از انديشمندان يهودي و راستگرايان از حزب دمکرات در دوره جيمي کارتر پايه گذاري شد که برنامه هاي چپگرايان جديد را پذيرفت ، با تنش آفريني عليه شوروي مخالفت کرد و خواسته هاي محافظه کاران براي به خدمت گرفتن برخي از آنها در دولت خود را رد کرد.
محافظه کاران پس از آن ، با اتخاذ سياست تندروي براي درخواست تقويت توان نظامي و مقابله با شوروي ، به حزب جمهوري خواه گرايش پيدا کردند و در دوره رونالد ريگان که به ايده تنش آفريني معتقد بود و انتقاد شديد چپگرايان از فرهنگ امريکا را رد کرد ، سلطه آنها بر سياست خارجي امريکا افزايش يافت.
از آن پس اين محافظه کاران که گروهي جدا شده از حزب دمکرات به شمار مي آمدند ، بدون آنکه در چارچوب حزب جمهوري خواه قرار گيرند و يا يک گروه سياسي داراي عقايد تعريف شده تشکيل دهند ؛ با نام "دمکرات هاي ريگان" شناخته شده ، و در مراکز دانشگاهي ، پژوهشي ، رسانه اي و تبليغاتي پراکنده شدند.
در همين مرحله " جناح نومحافظه کاران " شکل گرفت ، درحالي که جنبش ها يا به معناي دقيق ترتغييرات فکري و سياسي جامعه امريکا نيز فضاي مناسب براي رشد افکار و شکل گيري جناح فکري و سياسي آنها ايجاد کرده بود.
__________________
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 12-24-2007
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ديدگاهها و نظرات نومحافظه کاران نومحافظه کاران " قدرت نظامي" را ابزاري اساسي براي مقابله با چالش و درگيري ها در جهان مي دانند ومعتقدند که روابط بين الملل بر قدرت استوار شده و صلح واقعي ، نه با ديپلماسي و يا عدالت ، بلکه فقط در نتيجه پيروزي در جنگ برقرار مي شود.
نومحافظه کاران طي سالهاي اخير از ديدگاهها و نظراتي که در واشنگتن به طور گسترده رواج يافت و در راس آنها " اعتقاد به اينکه فرصت بي سابقه اي براي آمريکا به منظور ايجاد نظم جهاني فراهم شده است " ، حمايت کردند.
اين ديدگاه بر اين تفکر استوار شد که پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي ، امريکا بايد با به عهده گرفتن نقش "هدايت گري" خلا ناشي از نابودي شوروي را پر کند.
آنها معتقدند که در شرايط کنوني جهان بدنبال " رهبر" است و آمريكا بايد رهبري ، را به عهده گيرد ؛ چرا که سلطه و حاکميت مطلق امريکا بر جهان منشاء ثبات است. از اين رو نومحافظه کاران ، اتحاد غرب و ساير کشورهاي جهان ، تحت رهبري آمريکا را براي ايجاد نظم و ساختار جديد جهاني طبيعي و ضروري مي دانند.
نومحافظه کاران همچنين به طور گسترده تلاش براي خلع سلاح و نقش قانون و سازمان هاي بين المللي در ساختار جهاني را رد مي کنند و بخصوص با سازمان ملل متحد به دشمني برخاسته اند و معتقدند قدرت نظامي بايد رکن سياست خارجي باشد.
نومحافظه کاران معتقد بودند که مي توانند براي ايجاد ساختار جديد در کشورهايي مانند عراق ، افغانستان ، لبنان و ايران دخالت نظامي کنند و اين کشورها را به عنوان نمونه اي براي اعمال قدرت امريکا در مداخله ، تغيير وکمک به دوستان معرفي نمايند.
به همين علت ديدگاه حاکميت ملي محدود ، يا حتي لغو آنها هنگام تعارض داشتن با منافع راهبردي امريکا ترويج شد ، امريکايي ها زمينه حملات نظامي تنبيهي به کشورهاي مستقل و اعضاي سازمان ملل متحد را فراهم کردند و وضع به گونه اي شد که کشورهاي بزرگ داراي نقش اساسي و موثر در جهان مانند چين و روسيه را ناديده گرفتند.
يکي از اعتقادات نومحافظه کاران اينست که وظيفه سرعت بخشيدن به بازگشت "مسيح" به زمين ، با راه انداختن جنگ عليه مسلمانان و سلطه بر همه سرزمينهاي مقدس ، به عهده اين گروه است. آنها ديگران را افراط گرا مي دانند و و معتقدند افراط گرا هرکه باشد ، دشمني است که بايد ريشه کن شود.
" استيون هلبر" و "جاناتان کلارک" ، دو نويسنده و گردآورنده کتاب "نومحافظه کاران و نظام جهاني" ، عناصر اساسي انديشه نومحافظه کاران را شامل ايمان اعتقادي و درگيري بين "خير" و "شر" معرفي مي کنند و برهمين اساس " لئو اشتراوس " از انديشمندان معروف نومحافظه کار که از آلمان به آمريکا مهاجرت کرد ، خواستار آن شد که امريکا به عنوان ابرقدرتي براي مبارزه با شر در جهان ساخته شود.
در زمينه اقتصاد ، نومحافظه کاران ، ليبراليسم جديدي را پايه ريزي کردند که مبتني بر امريکايي کردن روند" جهاني سازي " است . اين روند شامل بين المللي کردن گسترده توليد ، مبادلات ، جابجايي خدمات ، ارتباطات و دانش ، مجموعه اي از ارزش ها و افکار است. همچنين سياست اجتماعي را پايه ريزي کرده اند که اساس آن بر طرفداري از ثروتمندان و شرکت هاي بزرگ سرمايه دار و به ضرر فقرا و قشرهاي زيادي از جامعه است. آنها همچنين با انقلاب فرهنگي که دهه شصت آمريکا را در برگرفت و حقوق اقليت ها و زنان و تعدد فرهنگي را شعار خود قرارداد ، به مخالف برخاسته اند و عقيده دارند که اين حرکت مي تواند امريکا را تضعيف کند.
جيمي کارتر رئيس جمهوري اسبق آمريکا در کتاب خود با عنوان "ارزش هاي امريکايي در معرض خطر" هشدار داد که نومحافظه کاران با ترويج اين تفکر که " هر کس با ما نيست عليه ماست " و با فلسفه امپرياليستي خود بزرگترين خطر براي اعتبار امريکا در جهان به شمار مي روند.
__________________
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 12-24-2007
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

هرج و مرج سازنده "هرج و مرج سازنده" که معرف ديدگاه نومحافظه کاران در ارتباط با جهان اطراف به شمار مي رود، به مفهوم " غرق کردن توده هاي مردم در بحران و هرج و مرج براي تضمين ثبات وضع برگزيدگان جامعه است."
و براساس ديدگاه " لئواشتراوس " که کارشناسان به آن اشاره مي کنند ، اگر شخص در حالت ثبات باقي بماند يا وضعيت کنوني را حفظ کند نمي توان سلطه واقعي را اعمال کرد ؛ بلکه بر عکس بايد براي نابودي هر نوع مقاومت تلاش نمود.
نظريه هرج و مرج سازنده يا هدفمند همچنين شامل ايده غير مسكوني كردن مناطق گسترده اي از جهان است که بر اساس آن براي ايجاد نظام جديد بايد در مناطق مملو از ثروت خون و خونريزي به راه انداخت.
اين تفكر را " هنري کيسينجر" مشاور امنيت ملي سابق در دوره " ريچارد نيکسون" ، به عنوان سياست امنيت ملي امريکا ارائه و تثبيت کرد.
کيسينجر براساس مطالعه و بررسي هاي خود طرحي را ارائه کرد که در سال 1974 از سوي دولت امريکا به عنوان يادداشت امنيت ملي پذيرفته شد. از مهم ترين موارد اشاره شده در اين طرح اين است كه رشد جمعيت بويژه در کشورهاي جهان سوم تهديدي براي امنيت ملي امريکا و هم پيمانان غربي واشنگتن به شمار مي رود ؛ زيرا پيشرفت فناوري يا افزايش روزافزون جمعيت در اين کشورها به مصرف ثروت هاي معدني از سوي ساکنان آن منجر خواهد شد.
بررسي هنري کيسينجر تاكيد مي کند که اين امر تهديدي براي امنيت ملي آمريكا و كشورهاي صنعتي هم پيمان آن به شمار مي رود ، که بقا و رشد خود درآينده را وابسته به استفاده از ذخاير موجود در کشورهاي جهان سوم مي دانند.
در بررسي مذکور از تعدادي از کشورهاي آسيايي و آفريقايي نام برده شده که يکي از آنان مصر است که قانون کنترل جمعيت در آن اعمال مي شود.
اين طرح همچنين شامل تجزيه کشورهاي باثبات به چند کشور کوچک يک مليتي و ايجاد درگيري هاي پايدار وانداختن آنها به جان يکديگر است. به عبارت ساده تر اين طرح متضمن نابودي کشورهاي باثبات کنوني با هدف تشکيل کشورهاي کوچک و ضعيف است تا بتوان به سادگي بر آنها مسلط شد و به ثروت ها و سرنوشت آنها به راحتي چنگ انداخت.
براي روشنتر کردن مقاصد و برنامه هاي نومحافظه کاران آمريکا به اين مطلب اشاره مي کنيم و آن اينکه مجله " اکزکتف انتلجنس ريفيو " دريکي از شماره هاي خود از نشستي که در واشنگتن براي بررسي جنگ جهاني چهارم برگزار شد پرده برداشت ، که درآن شاخص ترين و پرنفوذ ترين نظريه پردازان و تصميم گيرندگان نو محافظه کار در دولت آمريکا شرکت کردند.
دراين نشست سه تن از مسئولان برجسته دولت " بوش – چني" ، يعني "وولويتر" معاون وزير دفاع اسبق آمريکا ، "جيمز وولزي" و "اليوت کوهينگ" دو تن از افراد بارز جنگ طلب و عضو شوراي سياست هاي دفاعي اين كشور حضور داشتند.
اين مسئولان آمريكايي در نشستي که باهمت گروههاي صليبي تندرو در نو محافظه کاران موسوم به "کميته تهديد هاي کنوني" و نيز موسسه دفاع از آزادي ها منعقد شد شرکت کردند. اين کميته همان سازماني است که در زمان جنگ سرد هم فعاليت داشت و خواستار بمباران اتمي کره شمالي در سال 1949 شده بود . هردو اين سازمان ها از پيش اعلام کردند که " اسلام دشمن نوين جهان است " و بايد با راه انداختن جنگ جهاني چهارم آن را نيست و نابود کردو به عقيده آنان اين جنگ هم اکنون آغاز شده است.
در اين جلسه به اين مسئله پرداخته شد که تمامي کشورهاي حامي ترويسم چه با توسل به جنگ يا انجام کودتا و يا ايجاد تغييرات ديگر بايد نابود شوند و همچنين تاکيد شد که آمريکا وارد جنگي دائمي مي شود و مهمترين عامل در اين مرحله نيز اداره کردن جنگ خواهد بود.
"جيمز وولزي " که مدتي مديريت سازمان اطلاعات مرکزي آمريکا را عهده دار بود در برخي از سخنان پيشين خود و"اليوت کوهن" ازديگر شخصيت هاي آمريکايي چنين جنگي را جنگ صد ساله توصيف کردند.
" نورمن پودهورتز" norman podhoretz کمونيست سابق که به يک مخالف امپرياليسم و موسس گروه نومحافظه کاران تبديل شد ، إسخنگوي اصلي رئيس جمهوري در نشست کميته خطرناگهاني بود و " اليوت ابرامز" داماد وي نيز سمت مشاور امنيت ملي در امور خاورميانه اي دولت جرج بوش را به عهده داشت.
پروفسور " پورهورتز" از نسل اول طرفداران مکتب " اشتراوسي " کسي بود که نام " کميته خطر ناگهاني " را در مقاله اي که درمجله کومينتاري منتشر کرد ، براي اجتماع مذکور برگزيد . اين مجله از مهمترين نشريات نومحافظه کاران محسوب مي شود و "پورهورتز" سردبيري آن را به عهده دارد. ( فلسفه لئو اشتراوس آلماني درواقع قاعده هرم تئوري هاي محافظه کاري نوين بوده است)
ناظران بر اين باورند که دستور العمل هاي کميته خطر ناگهاني نظرات " ليندون لاروچ " نامزد پيشين دمکرات ها را براي رياست جمهوري که رياست " کميته لاروچ " را نيز عهده دار است ، تاييد مي کند.
لاورچ در يادداشتي راهبردي مي نويسد، هدف دستگاه و گروه بوش – چني ، برچيدن تمامي اصول مربوط به قوميت ها با حاکميت ملي در جهان و با آتش افروزي جنگي ابدي است. وي مي نويسد، هدف هوادران جرج بوش و ديک چني در داخل و خارج آمريکا اين نيست که مناطق معيني را از لحاظ سياسي تحت مستعمره خود درآورند ؛ بلکه هدف آنها از بين بردن تمامي موانع است که در مسير چپاول آزادانه کره زمين درمقابل آنها قرار دارد و نيت آنها فتح سرزمين هاي جديد نيست ؛ بلکه از بين بردن بقاياي حاکميت هاي ملي و قومي و کاهش دادن ساکنان زمين به کمتر از يک ميليارد تن است. به عنوان مثال هدف آنها در عراق و افغانستان تسلط به اين دو کشور نيست ؛ بلکه برنامه آنها از بين بردن قوميت ها از طريق ايجاد هرج و مرج و خونريزي است. بنابراين اگر کسي شکست عمليات نظامي درعراق را شکست نيات دولت بوش به شمار آورد خود را فريب داده است ؛ چرا که هدف وي نابود کردن آخرين بقاياي حاکميت دولت قومي و ملي است امري که هم اکنون موفقيت هايي درباره آن کسب مي کنند.
گروهي از نومحافظه کاران در سال 1996 طرحي با عنوان " درهم شکستن تميز، راهبرد جديد براي تامين کشور اسرائيل " تهيه و تدوين کردند که در برگيرنده برنامه استعماري وسيعي براي خاورميانه است .
طرح مذکور به دست کارشناساني که " ريچاد پرل " آنها را به کار گرفته بود تهيه و سپس تحويل بنيامين نتانياهو شد. اين طرح دربرگيرنده افکارصهيونيستي " ولاديمير ژاپوتنسکي " است که بر لغو توافق نامه هاي صلح اسلو، کشتن ياسرعرفات رهبر فلسطيني ها، اشغال سرزمين هاي فلسطيني ، سرنگون کردن صدام حسين ، بي ثبات کردن سوريه و لبنان ،از بين بردن دولت عراق، برپايي دولت فلسطين در خاک آن کشور و در نهايت به کارگيري اسرائيل به عنوان پايگاه اصلي پشتيباني جنگ ستارگان آمريکا تاکيد دارد.
__________________
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 12-24-2007
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

اتحاد نومحافظه کاران نومحافظه کاران با جناح راست آمريکا و جناح تندرو مسيحي براي ايجاد اتحاد تلاش کردند و درنتيجه براي رسيدن به قدرت با جناح راست در حزب جمهوريخواه و گروه هاي مسيحي اصولگرا که به لابي هاي يهودي بسيار نزديک هستند متحد شدند.
جيمي کارتر رئيس جمهوري اسبق آمريکا در کتاب خود مي نويسد ، آنچه که کار را مشکل مي کند توافق نومحافظه کاران با گروه هاي افراطي ديگرمانند مسيحيان تندروي آمريکا است.
نومحافظه کاران در اصل يک جريان فکري و سياسي هستند و پايگاه مردمي و انتخاباتي واقعي ندارد ؛ بنابر اين بر جمهوري خواهان و گروه هاي راستگرا ، ثروتمندان جنوب آمريکا و نيروهاي محافظه کار قديمي در ايالت هاي جنوبي و غربي آمريکا اتکا مي کنند.
در نتيجه همکاري راستگرايان با نومحافظه کاران در تشکيل شبکه گسترده گروه هاي فکري فعال، نومحافظه کاران در داخل دانشگاه ها و مراکز تحقيقاتي آمريکا نيز رشد يافتند.
نومحافظه کاران بدون موافقت تلويحي نيروهاي راستگرا نمي توانستند به مراکز تصميم گيرنده آمريکا وارد شوند به ويژه اينکه برخي از آنها از لحاظ انديشه از برخي محافظه کارها نيز افراطي تر بودند.
در نظر آنها مسيحيان متدين درباره سياست خارجي آمريکا در قبال خاورميانه و جهان ديدگاه هاي خطرناکي دارند ؛ چرا که آنها بر اين باورند که آمريکا با آتش افروزي جنگي ويرانگر به نقطه برخوردي که همان پايان جهان به شمار مي رود حرکت مي کند و مرکز اين جنگ نيز که جهان رودروي آمريکا و متحدان آن از جمله اسرائيل قرار خواهد گرفت ، خاورميانه خواهد بود.
اما درباره آنگلوساکسون ها در آمريکا بايد گفت که آنها به سازمان هاي بين المللي و مسائلي مانند جلوگيري از افزايش تجهيزات نظامي و کاستن از هزينه هاي نظامي آمريکا اعتقادي ندارند ؛ چرا که در نظر آنها آمريکا براي جنگي ويرانگر و غير قابل اجتناب آماده مي شود.
نخبه هاي آمريکا(محافظه کاران سنتي) که منزوي شده و به سازمان هاي بين المللي و جهان خارجي اعتمادي ندارند ، فقط به افزايش توان نظامي آمريکا و افزايش مستمر اين توانمندي ايمان دارند.
" ادريان ولدريدج " و " جان مايکل ثويت " در کتاب مشترک خود به عنوان "ملت راستگرا ؛ نيروي محافظه کاران در آمريکا " درباره نومحافظه کاران مي نويسند، جرياني هستند که به منظور راضي کردن گرايش هاي مختلف راستگرا در آمريکا که بافت سياسي ملت آمريکا را تشکيل مي دهند ، ظاهر شده اند.
در اين کتاب آمده است که مراکز راستگراهاي امريکا از لحاظ انجام فعاليت ها به دو گروه تقسيم مي شوند: اول، مراکز تحقيقاتي دست راستي که اصولا بر انجام مطالعات و تحقيقات درباره افکار و انديشه ها و ترسيم طرح هاي کلي سياسي کشور مي پردازند و براي متقاعد کردن دولت و کنگره به پذيرفتن اين سياست ها تلاش مي کنند در حالي که اينها رهبري مراکز مطالعاتي و تحقيقاتي مانند مرکز" اينتر پرايز آمريکا" ، موسسه "هريتدج" و مرکز تحيقاتي "کاتو" را بر عهده دارند. دوم، گروه هاي دست راستي در سطح مردم هستند که ماموريت آنها جمع آوري آراء و معرفي و ترويج نام سياستمداران حامي منافع دست راستي هاي آمريکااست. گروهها و سازمان هايي مانند اتحاد محافظه کاران آمريکايي و اتحاد مسيحيان نمايندگان اين طيف محسوب مي شوند
__________________
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 12-24-2007
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

رسانه ؛ ابزاري براي نومحافظه کاران
نومحافظه کاران آراء و افکار خود را در جامعه آمريکا با استفاده از نفوذ در بين راستگراهاي پروتستان و استفاده از شبکه هاي تلويزيوني مانند شبکه فاکس نيوز و اجراي برنامه هاي گفت و گو که از دهه 30 قرن بيستم از نشانه هاي سياسي آمريکا به شمار مي رود، رواج مي دهند.
طي دهه هفتاد برنامه هاي راديويي پايگاههاي وسيعي از شنوندگان را جذب کرد و براساس اين موفقيت شبکه هاي تلويزيوني نيز به ايجاد تريبون هايي براي بيان افکار نو محافظه کاران اقدام کردند که به مرور زمان به مثابه ابزاري براي ايجاد توازن در درگيري هاي روزنامه ها و شبکه هاي تلويزيوني در شهرهاي بزرگ و ايستگاهاي راديويي متمايل به ميانه روها تبديل شد.
نومحافظه کاران همچنين براي گسترش افکار و انديشه هاي خود به استفاده از مطبوعات و نشريات مهم توجه مي کنند. مانند مجله "کومنتاري" که به نسل اول محافظه کاران مربوط مي شود و در سال 1945 کميته يهوديان آمريکا درنيويورک و اساسا خطاب به گروه روشنفکرها آن را منتشر کرد.
هفته نامه "ويکلي استاندارد" نيز که ارگان صهيونيست هاي محافظه کار آمريکا به شمارمي رود ؛ مجله مربوط به نسل دوم محافظه کاران است که سرمايه آن از سوي "رابرت مردوخ" امپراطور معروف رسانه اي که شخصي با گرايش هاي افراطي راست است ، تامين مي شود.
موسس آن " ويليام کريستول " پسر " ايروينگ کريستول " است ، مقالات و طرح هاي آن با گرايش مردمي منتشر مي شود و دفتر آن نيز با کاخ سفيد فاصله زيادي ندارد
نومحافظه کاران به طور مستمر درمجله "فارين افرز" به انتشار مقاله مي پردازند و در سه روزنامه مهم آمريکايي نيز مطالب خود را منتشر مي کنند.
به عنوان مثال " ديويد بروکس " براي روزنامه نيويورک تايمز مطلب مي نويسد ، " رابرت کاجن" و " چارلز کروتهمز" نيز در روزنامه هاي واشنگتن پست و "وال استريت جورنال" به درج مقاله و انتشار ديدگاههاي خود مي پردازند.
از ديگر روزنامه ها و مطبوعات که انديشه هاي يهوديان آمريکا را نشر مي دهند مجله "نيو رببلک" است که يکي از پنج مجله مهم منتشر کننده افکار و انديشه هاي يهوديان افراطي به شمار مي رود . چهار مجله ديگر عبارتند از : " مومنت "، " ناسيونال ريويو" ، " کومنتري " و " ويکلي استناندارد" .
اين پنج نشريه مجله از خطرناک ترين و مهمترين ارگانهايي هستند که نظرات محافظه کاران عليه اعراب و مسلمانان را منتشر مي کنند.
در دوره رياست جمهوري جرج بوش رئيس جمهوري کنوني آمريکا نومحافظه کاران به بيشتر مراکز مهم و تحريريه هاي مطبوعات برجسته تسلط پيدا کردند. درحالي که پيش از رسيدن به قدرت نيز ديدگاه ها و مواضع آنها درباره ترسيم سياست هاي کلي آمريکا تاثير گذار بود و همواره براي متقاعد کردن دولت و کنگره نسبت به ديدگاه هاي خود از طريق مراکز تحقيقاتي و مطالعاتي محافظه کاران تلاش مي کنند.
برخي مراکز تحقيقاتي محافظه کاران نيزعبارتند از ، " مرکز هدسون" ، " مرکز مطالعات اينترپرايز آمريکايي ها" ، " مرکز تحقيقات آمريکا" ، " طرح دهه جديد آمريکا" و بالاخره " مرکز ميمري " که ابزاري تبليغاتي است که " ميراف "و "ورمسر" همراه با سرهنگ " يجال کارمون " مزدور سابق دستگاه جاسوسي اسرائيل آن تاسيس کردند.
" مرکز تحقيقاتي آمريکا " از نزديک ترين مراکز تحقيقاتي سياسي به دولت کنوني آمريکا است و با ديک چني معاون رئيس جمهوري اين کشور رابطه تنگاتنگي دارد و همسر چني نيز به طور مستقيم بر فعاليت هاي آن نظارت دارد.
اشخاص بارز و اساتيد برجسته دانشگاه ها دراين مرکزعضو هستند وهيات مديره آن از35 عضو از جمله اشخاص مهم اقتصادي آمريکا مانند مدير بانک "چيس منهتن" ، مدير کل شرکت "تکساس انسترومنتس" ، رئيس شرکت نفت و گاز "کوکس" و شماري از استادان علوم سياسي تشکيل شده است.
با توجه به اينکه مرکز ياد شده کانوني براي انديشمندان نومحافظه کار نزديک به دولت جرج بوش به شمار مي آيد لذا مي توان گفت که مطالعات و تحقيقات اين مرکز رويکردهاي دولت آمريکا را مشخص مي کند يا اينکه سياست هاي دولت از تحقيقات اين مرکز بسيار تاثير پذير است.
__________________
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 12:40 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها