بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > فرهنگ

فرهنگ تمام مباحث مربوط به فرهنگ در این بخش

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 03-29-2012
amir ahmadi آواتار ها
amir ahmadi amir ahmadi آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267

508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
amir ahmadi به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض تنها جای ادمی خالی است


خداوند تواناى دانا، كائنات ، هستى ، پيدايى ،آسمانها، هر يك برجاى خويش استوار؛ و زمين استوار است ، كوهها ايستاده ، دشتها خفته، اقيانوسها موج انگيز ، چشمه ها و رودها روان ، گياهان بارور،آفتاب باپرتو ، ماه در تابش شباهنگام ....
در اين ميان ، جاى آدمى خالى است و خداوند اراده فرموده است تا آدم را از عدم بيافريند.
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 03-29-2012
amir ahmadi آواتار ها
amir ahmadi amir ahmadi آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267

508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
amir ahmadi به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

جاى آدمى خالى است و خداوند اراده فرموده است تا هستى را با او معنا بخشد
و جمال آسمانى خود را در آيينه زمينى چهره او بنگرد و او را جانشين خويش ‍ كند
زيرا از آن پيش ، امانت خلافت خودرا بر آسمانها و زمين و كوهساران ، عرضه فرموده بود
و آنان از پذيرش آن ، سر باز زده بودند و اينك اراده فرموده است تا اين امانت را بر دوش
آدم نهد.
پس ، به فرشتگان - همه - فرمود:
برآنم تا از خاك ، بشرى برآورم ، و آنگاه از روح خويش در او بردمم ؛
پس ‍ چون او را به اعتدال آفريدم و از روح خود در او دميدم ،
همه بر او سجده بريد
.
فرشتگان ، نخست عرضه داشتند:
پروردگارا! با دانشى كه به ما عطا فرموده اى ،
آگاهى داريم كه كسى را خلق خواهى كرد در زمين تباهى خواهد افكند و خونها خواهد ريخت ؛
و حال آنكه ما تسبيحگوى و تقديس كننده تو هستيم
.
خداوند فرمود:
من چيزى مى دانم كه شما نمى دانيد.
فرشتگان ، به احترام و شگفتى در تكوين آدم مى نگريستند.
آسمان ، در حيرت ايستاده بود.
به اراده الهى ، اندك اندك ، گل آدم شكل گرفت و اندام ، به گونه اى موزون ، فراهم شد.
سپس از گل بازمانده از دنده زيرين آدم
، همسر او حوا نيز فراهم آمد.
اين دو اندام ، در كنار يكديگر همچنان كالبدهايى بى روح بودند.
راستاى قامت آدم ، اندكى از حوا بلندتر، و فراخناى سينه اش ، كمى گسترده تر بود
و عضلاتش محكمتر و در كمال موزونى ، ستبرتر؛ با ابروانى پر پشت و بينى كشيده و چشمانى درشت.
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 03-29-2012
amir ahmadi آواتار ها
amir ahmadi amir ahmadi آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267

508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
amir ahmadi به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

حوا، با لطافت اشك و گل ، زنى كامل و با گيسوانى كشيده ، و اندامى موزون ،
چون آدم ، اما هزار بار لطيف تر و ظريف تر
.
سرانجام ، آن لحظه الوهى بزرگ در رسيد و خداوند، از روح ربوبى خويش ، در آدم و حوا دميد.
آن دو كه تا لحظه اى پيش ، دو تنديس همگون اما بى روح و ساكن بودند،
اينك پلكهايشان به هم مى خورد و سينه هايشان هوا را به درون خويش ‍ مى كشيد و اندامهايشان
به حركت در مى آيد و قلبهايشان به تپش مى افتاد
.
و اكنون در سينه هر دو، دلى مى تپد كه در آدم ، انگار معجونى است از خميره مهر و عشق
و از پولاد و آب ، با غمها و شادى هايى بزرگتر و ناپيداتر و در حوا، گويى ،
نخست از اشك و شادى است و آنگاه از عفت و عاطفه و نيز از عشق و مهر مادرى.
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 03-29-2012
amir ahmadi آواتار ها
amir ahmadi amir ahmadi آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267

508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
amir ahmadi به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


پس آنگاه خداوند، دانش تمام اسماءرا در حيطه كاينات ،
به آدم آموخت و سپس از فرشتگان خواست تا اگر مى توانند، او را از اين اسماء با خبر سازند
.
فرشتگان ، فرومانده و مبهوت ، شرمسارانه پاسخ دادند:
پروردگارا، منزه باد نام تو، ما هيچ دانشى جز آنچه خود به ما آموخته اى نداريم ،
همانا دانا و فرزانه تويى
.
پروردگار، به آدم اشارت فرمود تا آنان را خبر دهد.
آدم ، بى درنگ فرشتگان را از آنچه خداوند امر فرموده بود، آگاه كرد.
و خداوند به فرشتگان فرمود
:
آيا به شما نگفتم كه من پنهان آسمانها و زمين را و هر چه را آشكار و يا نهان مى داريد، مى دانم ؟ اينك ، همه بر آدم سجده بريد.
به فرمان خداوند، يكباره ، همه فرشتگان الهى ، در سراسر آسمانها و همه جا، در برابر آدم به سجده در آمدند.
در اين ميان ، شيطان كه از آتش آفريده شده بود و جن بود و از فرشتگان نبود --
هر چند با عبادتهاى بسيار خود را به مقام فرشتگان رسانده بود -- ناگهان از سر غرور و خودبينى و كبر، از بندگى خداوند و اطاعت فرمان او سر پيچيد و بى راه شد.
او به خويش نگريست و خود را فراتر ديد و سر خم نكرد. سجده نبرد و ايستاد و از ناسپاسان شد.
خداوند به او فرمود
:
با وجود فرمان من ، چه چيز تو را از سجده برآدم بازداشت ؟
من از او بهتر و بر ترم ؛ تو مرا از آتش و او را از خاك آفريده اى .

پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 04-05-2012
amir ahmadi آواتار ها
amir ahmadi amir ahmadi آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267

508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
amir ahmadi به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


پروردگار فرمود:
از اين جايگاه و مقام آسمانى فرو شو. اينجا جاى آن نيست كه خود را بزرگ ببينى . بيرون رو كه از زمره فرومايگانى .
از اين جايگاه و مقام آسمانى فرو شو. اينجا جاى آن نيست كه خود را بزرگ ببينى . بيرون رو كه از زمره فرومايگانى .
شيطان كه خود را در آتش قهر الهى يافت و دانست كه ديگر راه نجاتى ندارد، به مهر و راءفت پروردگار پناه برد و از خداوند خواست كه او را تا روز باز پسين مهلت دهد و وانهد.
خداوند فرمود:
به تو مهلت داده شد.
چون شيطان دانست كه تا روز باز پسين مهلت يافته است و تا آن روز در امان خواهد بود، بار ديگر گستاخى آغاز كرد و با بى شرمى به خداوند گفت :
به خاطر اين گمراهى كه نصيب من كردى ، بر سر راه راست فرزندان آدم به كمين خواهم نشست و آنگاه از پيش روى و پس پشت و راست و چپ ، بر آنان خواهم تاخت و تو بيشتر آنان را سپاسگزار نخواهى يافت .
پروردگار فرمود:
از آسمان ، نكوهيده و رانده ، بيرون رو. دوزخ را از تو و هر كس از بنى آدم كه از تو پيروى كند، پر خواهم كرد! اما بدان كه بر بندگان من چيرگى نخواهى داشت ، مگر آن گمراهانى كه به ميل خويش از تو پيروى كنند.
شيطان ، رانده و مانده از آسمان و قرب الهى ، تا جاودان بيرون شد
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 04-05-2012
amir ahmadi آواتار ها
amir ahmadi amir ahmadi آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267

508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
amir ahmadi به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


آدم و حوا در بهشت
سپس خداوند مهربان ، آدم و حوا را در بهشت جاى داد.
نخستين چيزى كه در بهشت ، آدم و حوا را مجذوب خويش ساخت ، هواى پاك ، ملايم ، لطيف و عطر آگين آن بود. آنگاه روشنايى دل انگيز آفتاب كه همه جا، چون فرشى زرين ، گسترده بود. هوا نيز نه گرم و نه سرد و هميشه بهار بود. ديگر، رنگارنگى موجودات به ويژه چشم نوازى و تنوع گياهان ، چشمه ساران ، درياچه ها، آبگيرها، كوهها، تپه ها، جنگلها، باغها و خلنگزارها، و نيز فراوانى ميوه ها و خوردنيها و آشاميدنيها بود.
آدم و حوا، پا به پاى يكديگر، به گردش و كشف زيباييهاى بهشت پرداختند: گاه از بيدستانهاى بسيار مى گذشتند كه بر دو سوى جويبارهاى زلال سايه انداختند و شاخساران افشان خود را در آينه آب رها كرده بودند. گاه به هامونى گسترده مى رسيدند كه سراسر آن از خلنگهاى معطر و بابونه ها و گلهاى سپيد و نيز زنبقها و لاله ها و شقايقها انباشته بود؛ با چشم اندازى سرشار از تركيب جادويى رنگها كه با نوازش نسيم هر رنگ مى باخت و رنگ مى برد. گاه از گذرگاهى در ميانه كوهساران مى گذشتند؛ يا از دهانه غارى كه صخره هاى اطراف آن پوششى زبرجدگون از سرخس داشت و از پيشانى غار تا زمين ، آبشارانى نرم ، به سان پرده اى از حرير، فروهشته بود. گاه در جنگلى انبوه و فشرده بود، زير درختهاى تناور و پر سايه ، به جستجوى چشمه آبى مى پرداختند. اين درختان ، با برگريزان زيباى خود، سطح شفاف چشمه هاى جنگلى را پنهان مى داشتند و چه لطفى داشت آن هنگام كه آدم يا حوا، برگها را با دست كنار مى زدند و چهره خويش را در زلال آينه فام آن مى شستند.
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 04-05-2012
amir ahmadi آواتار ها
amir ahmadi amir ahmadi آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267

508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
amir ahmadi به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


زيباتر از همه ، دنياى پرهياهوى جانداران ، به ويژه پرندگان بود. مرغان بهشتى ، با رنگ آميزى خيره كننده و افسونگرانه بال و پرشان ، جلوه اى شگرف داشتند و با آواز روح نواز خويش ، نغمه هايى از موسيقى طبيعت را در فضا مى پراكندند. تنوع شكل و اندازه آنها نيز بسيار ديدنى بود: برخى به كوچكى پروانه بودند و برخى به بزرگى عقابهاى بال گستر دور پرواز كه طنين صدايشان ، تمام آغوش يك دره را از سيطره موسيقى مى انباشت .
به جز پرندگان ، موجودات زيباى ديگر، از آبزيان رنگارنگ گرفته تا خزندگان و چرندگان و وحوش همه و همه ديدنى بودند.
آن دو گاه ساعتها در كنار آبگيرى مى نشستند و حركت ماهيان را در بلور واره آب مى نگريستند. گاه با نوباوه زيباى غزالى در خلنگزارهاى مى دويدند و او را تا كنار مادرش همراهى مى كردند و سپس به تماشاى شير نوشيدنش از پستان مادر مى ايستادند.
در بهشت همه چيز درخشان ، ديدنى ، شفاف و چشمگير بود:
گلهايى به ظرافت خيال ، گلهايى به روشنايى حباب آب ، گلهايى افشان ، گلهايى پريشان ؛ گلهايى كه دور درختى پيچيده و چرخيده و بدان پيوسته و از آن فرارفته و سپس از بلندترين شاخسار آن ، افشان ، دوباره تا زمين باز گشته بودند...
گلهايى كه در آبگيرهاى شفاف ، زير آب روييده و كف آبگير را زينت داده بودند و نيلوفرهاى كه بازوان را بر آب رها كرده بودند.
مهم تر از همه آنكه پروردگار بزرگ ، به آدم و حوا رخصت داده بود كه از همه آن نعمتها برخوردار باشند و از همه خوردنيها، هر قدر و هر گاه كه دوست مى داشتند، استفاده برند. تنها و تنها، خداوند آنان را از خوردن ميوه يك گياه باز داشته بود: گندم
هنگامى كه خداوند، آنان را در بهشت جاى مى داد، اين گياه را به ايشان نشان داد و فرمود كه به آن نزديك نشوند. نيز به ايشان يادآور شد كه شيطان در كمين آنان است ، مبادا ايشان را بفريبد.
آدم و حوا، گاهى در گشت و گذار خود، اين گياه را از دور مى ديدند، اما بنا به فرمان الهى ، هرگز به آن نزديك نمى شدند.
بارى ، آن دو، در كمال آسايش و نيكبختى ، در بهشت روزگار مى گذرانيد.
پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 04-05-2012
amir ahmadi آواتار ها
amir ahmadi amir ahmadi آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267

508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
amir ahmadi به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

شيطان دشمن نيكبختى آنان ، آن دو را از دور مى پاييد. زيرا كه به خاطر مهلتى كه از پروردگار گرفته بود، مى توانست به بهشت آنان داخل شود؛ او از پشت شاخه هاى انبوه درختان ، آنان را زير نظر مى داشت و مى ديد كه آن دو، همه جا در كنار يكديگر، كامياب و برخوردار از نعمت هستند. نيز گاه با هم به نيايش پروردگار بزرگ و نماز او مى ايستند و او را تقديس مى كنند و به پيشگاه او سجده مى برند و پيشانى بر خاك مى سايند. گاه از ديدن شگفتيهاى خلقت در بهشت گلى زيبا، آبگيرى درخشان ، پرنده اى با رنگى هو شربا - عظمت پروردگار را به يكديگر يادآور مى شوند و خداى را تسبيح مى گويند. شيطان ، در آتش كينه و حسد مى سوخت و در پى يافتن راهى بود تا بتواند به آن دو نزديك شود. زيرا كه آنان به فرمان خداوند از او سخت دورى مى كردند. اما شيطان دست بر نمى داشت ، يعنى حسد نمى گذاشت كه دست بردارد. پس بر آن شد كه از عاطفى بودن حوا سوء استفاده كند و از طريق او كم كم به هر دو نزديك شود و وسوسه خويش را بياغازد. شيطان ، داستان آن گياه ممنوع را مى دانست و مى دانست كه تنها راه محروم كردن آدم و حوا از آن همه نعمت و آسايش و نيكبختى ، همان گياه است . اما چگونه مى توانست آنان را وادار كند كه از آن گياه بخورند، در حالى كه هنوز نتوانسته بود حتى يك كلمه با آنان سخن بگويد.
پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 04-05-2012
amir ahmadi آواتار ها
amir ahmadi amir ahmadi آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267

508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
amir ahmadi به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

سرانجام ، پس از چاره جوييهاى بسيار، به اين نتيجه رسيد كه خود را بيشتر نشان دهد و فاصله خويش را با آنان كمتر كند، تا رفته رفته حالت بيگانگى و رمندگى آنان از بين برود و آنگاه اين فرصت به دست آيد كه در مقام ناصحى مشفق ، با آنان سخن بگويد.
يك روز، در گذرگهى تنگ ، شيطان بر سر راه آدم و حوا سبز شد و آنان به ناگزير با او رويارو شدند. آدم به او گفت:
از سر راه ما كنار رو اى نفرين شده خداوند!
مرا ببخشيد، اما من سخن بسيار مهمى دارم كه بايد به شما...
ما هيچ سخنى با تو نداريم ، دور شو! نفرين خدا بر تو باد!
اما من ، درباره آن گياه ...
آدم ، برافروخته ، به او نهيب زد:
گفتم دور شو، ما هيچ حرفى از تو نخواهيم شنيد.
شيطان ، ناگزير از سر راه آنان كنار رفت ؛ اما در دل احساس مى كرد كه سرانجام پيروز خواهد شد.
چند روز ديگر، دوباره بر سر راه آنان ايستاد. اين بار، به آنان گفت :
شما به سخن من گوش دهيد، اگر نادرست بود نپذيريد. اى آدم آيا نمى خواهى گياه جاودانگى را به تو نشان دهم ؟ من به خدا سوگند مى خورم كه خيرخواه شما هستم . مى خواهم گياهى را به شما نشان دهم كه اگر از آن بخوريد، جاودان خواهيد بود و هرگز پير نخواهيد شد و نخواهيد مرد و همواره در بهشت خواهيد ماند.
آدم ، دوباره بر آشفت . مى خواست با كلماتى سخت و درشت ، شيطان را براند. اما حوا به او گفت :
آدم ! او سوگند مى خورد كه خير ما را مى خواهد. چرا بايد از شنيدن حرفهاى او به ما زيان برسد؟
شيطان ، از اين حرف او استفاده و بار ديگر گفت :
سوگند به خداوند بزرگ كه راست مى گويم . اين درخت و ميوه آن نه تنها زيانى براى شما ندارد، بلكه شما را جاودان خواهد كرد. هر چند خداوند مرا از خود رانده است ، اما بزرگى و خدايى او را كه نمى توانم انكار كنم . به خداوندى خدا سوگند اگر شما از ميوه اين گياه بخوريد، جاودان خواهيد شد. مگر نه اين است كه درخت نيز، مثل هزاران هزار گياه ديگر، در بهشت براى شما آفريده شده و يكى از نعمتهاى الهى براى شماست ؟.
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 04-05-2012
amir ahmadi آواتار ها
amir ahmadi amir ahmadi آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267

508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
amir ahmadi به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


شيطان ، آن قدر به وسوسه خود ادامه داد كه سرانجام سست شد و هيچ نگفت . گويى اخطار پروردگار بزرگ خود را فراموش كرده بود. براى شيطان كه آماده فريب دادن او بود، همين سكوت كافى بود. پس بى درنگ از ميوه آن گياه چيد و او ابتدا به حوا و سپس به آدم داد....
آدم و حوا، سخت دل نگران بودند. اما كنجكاوى برانگيخته شده آنان و سوگندهاى مكرر شيطان و همچنين پاكى فطرت آنها، باعث شد كه فريب او را بخورند و سرانجام ؛ نخست حوا و سپس آدم ، ميوه گياه ممنوع را به دهان بردند....
به محض اينكه شيطان يقين كرد آنان ميوه را خورده اند، صداى قهقهه شادمانه و چندش آورش در فضا پيچيده و فرياد برآورد:
اى آدم ، وجود تو باعث شد كه من از مقام قرب الهى رانده شوم . ديدى كه چگونه انتقام خود را گرفتم و تو را از بهشت محروم كردم ؟ با اين همه ، بدان كه با تو و فرزندان تو، بر روى زمين بيشتر كار خواهم داشت و خواهى ديد كه از وسوسه و اغواى هيچ يك از آنان رو بر نخواهم تافت .
يكباره ، تمام جامه هايى كه بر تن آدم و حوا بود و بدن آنان را پوشيده مى داشت فرو ريخت . آنان خود را عريان ديدند و به ناچار و با شتاب ، تن خود را با برگ درختان بهشت پوشاندند. خداوند فرمود:
اى آدم و حوا، آيا به شما نگفتم كه به اين درخت نزديك نشويد؟
آيا نگفتم كه شيطان دشمن آشكار شماست ؟
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 08:15 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها