مصاحبه با علی اشرف درویشیان
من همان شریفِ "سال های ابری" هستم
چه طور نویسنده شدید؟
تصادفا، در سال سوم دبیرستان ( که برابر با سال اول دوره نظری امروزی است ) انشایی نوشتم و سخت مورد تشویق قرار گرفتم. این زمینه ای شد که به توان خودم در نوشتن پی ببرم. اما تا سی سالگی چیزی برای چاپ ندادم. در دانشگاه و دانشسرایعالی در اثر برخورد با جلال آل احمد، دکتر امیرحسین آریان پور و بعدها با باقر مومنی ، به آذین و ... نوشتن برایم امری جدی شد. مخصوصا جلال آل احمد و خانم دکتر سیمین دانشور مرا به نوشتن تشویق کردند . و البته این ها همه را تصادف می دانم.
شیوه کارتان به چه شکل است؟ هر روز می نویسید یا منتظر الهام می مانید؟
هر روز می نویسم. هیچ وقت منتظر الهام نمی نشینم. کار مداوم هر روزه. من کاری جز خواندن، تجربه کردن از زندگی و نوشتن ندارم. در مورد الهام هم نظرم را در پایین خواهم گفت.
آیا قبل از نوشتن شکلی برای آن در نظر می گیرید؟
قبلا درباره موضوعی که مرا به خود جلب کرده، فکر می کنم. شکل و فرم آن را تا حدودی مشخص می کنم و بعد شروع می کنم به نوشتن. این فکر کردن درباره موضوع ممکن است یک ماه ذهن مرا به خودش مشغول کند.
نویسندگان و شاعران قاعدتا دفترچه یادداشت همیشه به همراه دارند، شما چطور؟
بله. داشتن دفتر یادداشت را یکی از لوازم اصلی کار نویسنده می دانم .ای کاش پدر و مادری داشتم که از همان اوان کودکی مرا وادار می کردند که وقایع روزانه زندگی ام را بنویسم. این یک پس انداز عظیم و گنج پر ارزشی خواهد بود برای آینده یک انسان، چه نویسنده بشود چه نشود. سفارش می کنم قبل از آن که برای بچه هاتان حساب بانکی باز کنید یک دفترچه یادداشت روزانه برای او بخرید. قول می دهم به نفعش باشد.
نوشته های تان را چه مقدار بازنویسی می کنید؟
بارها و بارها نوشته هایم را بازنویسی می کنم. رمان چهارجلدی " سال های ابری " را یازده بار بازنویسی کردم.
آیا آثار خود را نقد می کنید؟
نقد و بررسی همیشگی آثار کار مهمی است و من اغلب این کار را می کنم.
نظرتان درمورد شروع داستان یا رمان چیست؟
پارگرافی که با آن رمان یا داستان شروع می شود کار مهمی است. آغاز داستان اغلب می تواند خواننده را جلب کند یا او را وادارد که کتاب را زمین بگذارد. رمان " سال های ابری" هم آغازش چنین است ( جیغ، جیغ، جیغ مادرم اتاق را پر کرده است. )
نام داستان یا رمان را کی و چگونه انتخاب می کنید؟
اغلب پس از پایان داستان یا در ضمن نوشتن یا هنگام فکر کردن درباره آن نامی هم برایش برمی گزینم. گاهی هم چند اسم به نظرم می رسد و بهترین آنها را انتخاب می کنم مثلا برای " سال های ابری" در حدود ده اسم انتخاب کرده بودم.
آیا در داستان موقعیتی را تشریح کرده اید که تجربه درستی از آن نداشته باشید؟
من توانایی آن را ندارم که غیر از تجربه هایم چیزی بنویسم. ممکن است بتوانم شرح کار و زحمت یک روز یک کشاورز را هنگام درو ببینم و بنویسم اما اگر خودم داس به دست بگیرم و کار بکنم بهتر می توانم بنویسم.
بنابراین درصد بالایی از نوشته هایتان بر تجربه شخصی استوار است؟
بله. 99 درصد نوشته هایم.
آیا نویسنده به الهام هم نیازمند است؟
الهام در لغت به معنی " تجلی" و " به دل انداختن " است. واژه انگلیسی آن inspiration است که می شود به " دمیدن " ترجمه اش کرد. در روان کاروی، منبع اصلی الهام را ضمیر ناخودآگاه و نیمه آگاه می گویند که به بحث خاطرات و یادمان های ذهنی مربوط می شود. یعنی همان بحثی که " سوررئالیست " ها تاکید بسیاری بر آن دارند. این ها عقیده دارند که ضمیر هنرمند، گاه بدون کنترل عقل ، به ابراز و ارائه آن چیزی که در خود ذخیره دارد می پردازد و این ذخیره ذهنی، به صورت الهام و یادآوری ، منشاء خلاقیت هنری است. " سوررئالیست " ها الهام را نوعی انفجار ناگهانی روح و تحولی درونی می دانند که در عرصه زبان بروز می کند. این ها بعدها مفهموم ناخودآگاه و نیمه آگاه را تا حد زیادی تعدیل کردند و به عرصه آگاهی شاعرانه و هنرمندانه روی آورند. اما ماتریالیست ها زمینه ای مادی و پدیده ای ذهنی و فکر مبتنی بر آن را برای الهام می پذیرند. روان شناسی و نقد ادبی جدید الهام هنری را که خود پدیده ای روانی در هنرمند است می پذیرد و بینش ماورای مادی را قبول نمی کند. من به الهام گرفتن از جهان مادی و زمینی و مردمی باور دارم و همیشه نیازمند این نوع الهام بوده ام.
شیوه شما برای تبدیل یک شخصیت واقعی به یک شخصیت داستانی چگونه است؟
دوست ندارم برای هنرمند و نویسنده تعیین تکلیف کنم. یکی از ویژگی های بسیار آشکار هنر، جنبه گوناگونی و تنوع بسیار آن است. در غیر این صورت همه آثار هنری یک دست و یک سویه می شود. این تقسیم بندی ها درست نیست. هنرمند می تواند در زندگی اش بنا به حالات، روحیات ، انگیزه ها و حوادثی که با آن روبه ور می شود به خلق آثار هنری متفاوت و غیرمتعارف بپردازد. قائل شدن به حد و مرز و حصر و استثناء در این مورد قابل قبول نیست.
در آثارتان چقدر خود را بدهکار واقعیت بیرونی می دانید؟
به عنوان مثال " بی بی" را در " سال های ابری" در نظر بگیرید. تمام آن ویژگی هایی که برای بی بی آورده ام ممکن است درباره اش صحت نداشته باشد اما من در طول زندگی ام پیرزنان کرمانشاهی بسیاری چه در شهر و چه در روستا دیده ام. پس می توانم برای مقبول کردن بی بی، برای هرچه نزدیک تر کردن، صمیمی کردن و شناساندن بی بی به خواننده از آن حرکات، رفتارها، منش ها و خصلت های خاص آن دوره سنی برای پرسوناژ بی بی وام بگیرم و تیپ بی بی را بسازم. یعنی یک شخصیت داستانی مورد قبول بسازم.
در اشخاص داستان های شما، کدام شخصیت برگرفته ای شخصیت خودتان است؟
خیلی ها. در " آبشوران" ، " از این ولایت" در داستان های هتاو و بسیاری داستان های دیگر خودم حضور دارم. شریف در " سال های ابری" خودم هست.
در حین نوشتن تا چه اندازه مسائل فنی داستان نویسی را رعایت می کنید؟
راستش درباره فن داستان نویسی، تقریبا کتابی نیست که نخوانده باشم اما وقتی می نویسم نوشته خودش راه و روش خود را پیدا می کند و در آن لحظه در فکر این نیستم که فلان فن را به کار ببرم. نمی دانم یک کشتی گیر هنگام کشتی گرفتن آیا در فکر این هست که خب الان حریف را فتیله پیچ کنم یا به او سگک ببندم؟ یا این که بنا به حرکات غیرقابل پیش بینی حریف عمل می کند. در هنر هم فکر می کنم مساله این طور باشد . تو با موضوع است، درگیری و عکس العمل موضوع است که تو را وادار می کند که فلان فن را به او ببندی.
آیا نویسنده برای خودش می نویسد؟
باز هم می گوم که هنرمند، شاعر و نویسنده مختار است که برای دل خودش کرا بکند و بنویسد. اما من از آن چیزهایی که در دنیای پیرامونم متاثر می شوم می نویسم و هدفم آگاه کردن خواننده به وقایع و رویدادهای اطراف اوست. به قول آنتوان چخوف، یکی از محبوب ترین نویسندگان من: ( همه آن چه می خواستم آن بود که صادقانه به مردم بگویم " نگاه کنید به خودتان. نگاه کنید چه زندگی بد و ملال انگیزی می گذرانید." این مهم ترین چیزی است که مردم باید دریابند. و وقتی آن را به درستی دریافتند، بی گمان زندگی تازه و بهتری خواهند آفرید... انسان زمانی بهتر خواهد شد که او را چنان که هست به خودش بنمایانیم. )
برای چه می نویسید؟
برای آن می نویسم که اثر ناچیزی بر دنیای مردم پیرامون خودم بگذارم.
تا چه اندازه با نوآوری در ادبیات موافق هستید؟
به نوآوری در ادبیات و هنر معتقدم اما نه تا آن اندازه که مردم را از هنر بیزار کنیم. برخی می گویند ما برای دل خودمان خلق می کنیم. این یک دروغ رذیلانه است اگر برای دل خودت می نویسی پس بگذارش بیخ اتاقت. چرا آن را چاپ می کنی؟ چاپ می کنی که مردم بخوانند و آنها بدانند که تو دنیا را چگونه حس می کنی.
نظرتان را در مورد جامعه نویسندگان در کشور ما بفرمایید.
نویسندگان ایران مخصوصا در این دوره با مشکلات بسیاری روبه رو هستند اما همچنان به تلاش خود در راه خلق آثار متنوع مشغولند.
از کدام نویسنده ایرانی یا غیر ایرانی متاثر بوده اید؟
در طول زندگی ام نویسندگان بسیاری را تجربه کرده ام. تحت تاثیرشان بوده ام و سپس سعی کرده ام روی پای خودم بایستم. از پاورقی نویس های نشریات گذشته تا نویسندگان پیشرویی چون جمال زاده، هدایت، چوبک، علوی و دیگران.
به نظر شما چه تفاوتی بین یک نویسنده و یک فرد عادی وجود دارد؟
هیچ فرقی ندارند. جز این که مسیر زندگی آنها را به این راه کشانده است. بسیار مطالعه کرده اند. سرد و گرم روزگار را چشیده اند و با روحیه ای حساس نتوانسته اند در برابر نابسامانی های زندگی ساکت و آرام باشند.
آینده رمان و داستان کوتاه را در ایران چگونه می بینید؟
با مشکلاتی که با آن روبه رو هستیم با عدم استقبالی که از کتاب می شود، با بررسی و سخت گیری در اجازه داده به نشر کتاب، با گرانی و بیکاری و هزار مشکل دیگر ، آینده کتاب ناامید کننده است.
در نوشتن چقدر از روان شناسی کمک می گیرید؟
من در دانشگاه تهران فوق لیسانس روان شناسی تربیتی و در دانشسرایعالی فوق لیسانس مشاوره و راهنمایی تحصیلی خواندم و البته این مطالعات در کارهایم تاثیر داشته است.
یک نویسنده تا چه حد باید به مشکلات اجتماعی و سیاسی زمان خودش بپردازد؟
نویسنده به عنوان عضوی از اعضای جامعه نمی تواند جدا از دردها، آرمان ها و مبارزات ملت خود باشد.
فرق نوشته های بازاری و غیر بازاری در چیست؟
فرق فیلم " گنج قارون" با فیلم " گاو " مهرجویی در چیست؟ فرق فیلم " ده مرد خبیث " با فیلم " هفت سامورایی " اثرکوروساوا یا فیلم " این گروه خشن " سام پکین پا در چیست؟ هنر بازاری ذوق و سلیقه و بینش زیبایی شناسانه را در انسان می کشد و از بین می برد و در نتیجه موجودی مبتذل و بی توجه به زیبایی های جهان به وجود می آورد و هنر پیشرو و بالنده، انسان را به سوی تعالی و عزت می برد.
وظیفه منتقد را چه می دانید؟
بدون حب و بغض اثر را بررسی و نقد کردن. راهنمای هنرمند در جهت بهتر ارائه دادن آثارش.
عکس العمل شما نسبت به نقد های کوبنده آثارشما چیست؟ و چگونه نقدی بوده است؟
بله. در مقابل آن ها سکوت کردم. اما با لجاجت و از خود گذشتگی نشستم و خواندم و نوشتم. به طور وحشتناکی خواندم تا حد فرسودگی خودم. نوشتم و یاد گرفتم و هنوز هم دارم یاد می گیرم. اغلب در آن نقدها به من ایراد می گیرند که فنون داستان نویسی را رعایت نمی کنم و البته یکی از ویژگی های کار من همین است که نمی خواهم جا پای دیگران بگذارم و هیچ ترتیبی و آدابی نمی جویم و هرچه دل تنگم بخواهد می گویم.
آیا فرمول و قاعده ای هست که بتوان بوسیله آن نویسنده خوبی شد؟
و سامرست موآم می گوید: " یک درصد استعداد و نود و نه درصد کار و کوشش. " من به این یکی معتقدم.
در حال حاضر چه می نویسید؟
دارم روی " عقاید و رسوم مردم کرمانشاه " کار می کنم. " خاطرات صفرخان " را هم دارم تمام می کنم. یک مجموعه داستان کوتاه دارم که هنوز نام قطعی آن را تعیین نکرده ام.
حرفی برای نویسندگان تازه کار ندارید؟
سفارش می کنم که دفتر یادداشت روزانه داشته باشند. از هر فرصتی برای خواندن کتاب های خوب استفاده کنند. در متن جامعه و مردم باشند تا همیشه آثارشان تازه باشد. من وقتی " سال های ابری " را تمام کردم در حدود 3 کارتن بزرگ یادداشت و فیش داشتم که براساس آنها رمان 2400 صفحه ای " سال های ابری " را نوشتم. مهم تر از همه عشق و علاقه به کار است که اگر نباشد انسان راه به جایی نمی برد.
از شما ممنونم که به سوالات من جواب دادید.
من هم از زحمات شما تشکر می کنم. پیروز باشید.
علی اشرف درویشیان 5 / 5 / 75