بازگشت   پی سی سیتی > تالار علمی - آموزشی و دانشکده سایت > پزشکی بهداشتی و درمان

پزشکی بهداشتی و درمان در این تالار مطالب پزشکی و آموزشی در مورد بهداشت و سلامتی قرار خواهند گرفت

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 09-28-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض مزاج چیست ؟

مزاج چیست ؟




تعریف کامل مزاج

قدما معتقدند كه در آفرينش اجسام عنصرى خالص يافت نمى شود و تمام موجودات ، اشياء و آنچه ديده مى شود مخلوط يا ممزوجى از عناصر به نسبتهاى مختلف است ، خواص مختلفى كه در اجسام ديده مى شود به علت همين اختلاف تركيبى آنها است ، تغيير شكل ، اندازه ، حجم ، وزن ، قد و همه اختلافاتى كه در عالم آفرينش ديده مى شود مربوط به اختلاف يا كم و زيادى عناصر سازنده آنها است اين اختلاف ساختمانى از نظر علمى مورد بحث همه محافل جهان است .

اختلافات بالا از زندگى ذره اى حيات سرچشمه مى گيرد كه همه مربوط به اسيد دزوكسى ريبونوكلئيك Acid DESOXY RIBONUOCLIQUE يا A.D.N و دزوكسس ريبونوكلئيك DESOXY RIBONUOCLIQUE يا D.N.A مى باشد.
پس مى توان مزاج را چنين تعريف كرد كه :

(( مزاج )) عبارت است از حالتى كه در اثر واكنش متقابل اجزاى ريز مواد به وجود مى آيد در اين واكنش تقابل ، قسمت زيادى از يك يا چند ماده با بخش زيادى از ماده با مواد متخالف با هم مى آميزند (بر هم تاءثير مى كنند) و از اين آميزش يا تاءثير، كيفيت متشابهى حاصل مى شود (بنام مزاج ) لذا مى توان چنين گفت كه مزاج حالت فعاليت كل بدن يا اجزاى بدن است .

بايد دانست كه هر فردى داراى مزاجى است مربوط به خود كه با مزاجهاى ديگر افراد متفاوت است و مزاج هر كس مخصوص به خود اوست دانشمندان طب گياهى معتقدند:
همانطوريكه افراد بشر از حيث شكل ، اندام ، قد، وزن ، و بالاخره صورت ظاهرى تفاوت دارند از حيث حالت وضعيت بدنى نيز مختلف اند. و اين اختلاف به علت موادى است كه بدن آنها را مى سازد، ورود روزانه اجزاء و مواد مختلف به بدن باعث به وجود آمدن مزاج مى شود لذا مزاج ممزوجى از تركيبى از تركيبات مختلف است :
حالت و وضع بدنى هر فرد را مزاج گويند.
براى اينكه معنى كاملى از مزاج در ذهن روشن شود بايد دانست كه هر كسى استعداد پذيرش بعضى از بيماريها را دارد و در مقابل بعضى مقاوم است . با علم به اين كيفيت ، مزاج عبارت است از طرز واكنش شخصى در مقابل عوامل مرضى ، در طرز واكنش اشخاص ، بعضى واكنشها ثابت است و بيشتر مشاهده مى شود و برخى واكنشها متغير است از اين واكنشها مزاج فرد را مى توان شناخت .

براى تعريف مزاج ، بيشتر عمل فيزيولوژى را مورد نظر قرار مى دهند، زيرا وضع ديناميك يعنى طرز عمل احشاء و اعضاء در تغيير مزاج موثر است با وجود اينكه اعمال حياتى را نمى توان از هم جدا دانست و اگر عضوى نسبت به ساير اعضاء بيشتر كار كند و يا عملى در دستگاه بدن انسان از ساير اعمال بيشتر انجام پذيرد آن عضو از نظر تشريحى و آن عمل از نظر فيزيولوژى ، مى تواند معرف نوع مزاج شمرده شود، در ميان اعمالى كه حيات انسان به آنها متكى است ، اعمال شيميائى بيشتر از اعمال فيزيكى مورد اهميت است بنابراين مزاجها روى اعمال شيميائى بدن از هم متمايز مى گردند اعمال شيميائى بر چهارگونه است كه متابوليسم بدن را تشكيل مى دهند.

اول آنابوليسم ، يعنى اعمالى كه توسط آن مواد غذائى به انسان زنده تبديل مى گردد.
دوم و سوم كاتابوليسم يعنى اعمالى كه توسط آن انساج زنده توليد نيرو مى كنند، عمل كاتابوليسم مربوط به اعضاى تنفس است كه عمل تهويه به بدن به آن مربوط مى باشد. كبد كه تهيه مواد قندى و دفع مواد سمى را به عهده دارد در عمل كاتابوليسم شركت مى نمايد.

چهارم عمل دفع مواد مضره و خروج آنها از بدن است .
تفوق يكى از اين اعمال چهارگانه كه از راه وراثت در بدن انسان ثابت شده باشد، انسان را داراى صفات و واكنشهاى ثابتى مى نمايد كه آن را سرشت مى نامند.

مزاج عبارتست از وضع فيزيولوژى فعلى و طرز واكنش آن كه قابل تغيير نيز مى باشد به اين جهت فقط با علائم فيزيولوژى كه آن هم قابل تغيير است شناخته مى شود لذا براى شناخت ارزش هر كس و معرفت به احوال و اوضاع او، بايد قبلا شكل خارجى او كه حاكى از سرشت و ساختمان اوست در نظر گرفته شود مثل قد، اندام شكل ، سر و گردن ، چاقى و لاغرى ، سپس مزاج او كه به وضع كنونى دلالت دارد مورد توجه قرار گيرد. و براى اينكار علاوه بر علائم ظاهرى بايستى از تجزيه خون - ادرار و راديوگرافى و غيره نيز استمداد طلبيد.

تغييرات مزاج در طب با رژيم غذائى ، بهداشت ، كار و مسكن ، آب و هوا متوافق است لذا با رعايت آنها انحراف مزاج از سلامت به سوى بيمارى را مى توان پيشگيرى نمود.
مزاج ممكن است گرم ، سرد، خشك ، و رطوبتى باشد كه گرمى را به علت وجود انرژى و سردى را به علت تفرق و ضعف و رطوبت را به علت جمع شدن مايعات در سلولهاى بدن و خشكى را بيانگر حالاتى از ماده مى دانند.
مى دانيم كه فعل و انفعالات شيميائى بدن تحت نظر مستقيم سلسله اعصاب نباتى و غدد مترشحه داخلى انجام مى گيرد، هر اختلاف و نارسائى كه در بدن پيدا مى شود مربوط به كم يا زياد كار كردن اين دو دستگاه مى باشد.
ارمونهاى متعددى كه اين دستگاهها ترشح مى كنند بدن را به كار مربوطه وادار مى سازند پس بروز هر عمل حياتى تواءم با يك سلسله فعل و انفعال شيميائى است و تقريبا كليه فعل و انفعالات شيميائى در داخل بدن ايجاد حرارت مى كند. هر قدر فعل و انفعالات شيميائى بدن سريع تر انجام شود حرارت ايجاد شده زياد است و اندازه گيرى اين انرژى ايجاد شده به وسيله متابوليسم بازال انجام مى گيرد و نيز مى دانيم كه متابوليسم بازال مربوط به كار غده تيروئيد است حال اگر صاحب مزاجى داراى متابوليسم بازال بالاتر از طبيعى باشد آن را گرم مزاج و اگر فردى داراى متابوليسم بازال پائين باشد سردمزاج و حد واسط باشد آن را مزاج معتدل گويند. هر دارو يا غذا و نيز هر واكنشى كه باعث بالا رفتن كار غده تيروئيد باشد آن را گرم و اگر باعث پائين آمدن كار غده تيروئيد باشد آن را سرد گويند. مزاجى را رطوبتى نامند كه ، مقدار زيادى آب در سلولهاى بدن آن فرد جمع شده باشد و به اصطلاح رطوبت بر مزاج غلبه كرده باشد.

اگر مقدار مواد كانى و املاح در مزاجى زيادتر از معمول جمع شده باشد آن را مزاج خشك گويند. پيدايش مزاجهاى مختلف در حقيقت عبارت است از عكس العمل بدن نسبت به عوامل خارجى ، اين جمله (عكس العمل بدن نسبت به عوامل خارجى ) همان مبحث بزرگ ، حساسيت مصونيت ، آنافيلاكسى و آلرژى و غيره است دانشمندان قديم معتقدند كه ، هر كس به واسطه حالت و وضع بدنى خود يعنى مزاجى كه در اختيار دارد، آماده پذيرش يا دفع بيمارى مخصوص به خود مى باشد و براى معالجه آن فرد لازم است كه (( مزاج او شناخته شود ))
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 09-29-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض چند نوع مزاج وجود دارد ؟

چند نوع مزاج وجود دارد ؟




چند نوع مزاج وجود دارد و علامت هر یک چیست ؟
شناخت مزاجها روى هم رفته به قرار زير است :
1 - مزاج گرم ، مزاج سرد، مزاج تر، مزاج خشك ، كه اين چهار مزاج را مزاجهاى ساده و منفرد گويند.
2 - مزاجهاى ساده و مركب ، كه عبارتند از مزاج گرم و تر گرم و خشك ، سرد و تر و مزاج سرد و خشك .
3 - مزاج دموى يا (ريوى ) يا مزاج صفراوى يا (كبدى ) مزاج بلغمى يا (هاضمه اى ) مزاج سوداوى يا (عصبى ) اين چهار مزاج را مزاجهاى مادى گويند و يك مزاج معتدل نيز شناخته شده است كه با اين توصيف جمعا 13 مزاج وجود دارد.
مزاجهاى مادى مانند مزاجهاى ساده ، مركب هم مى باشند از اين رو مزاج بلغمى خونى و مزاج صفراوى عصبى مزاج خود به دو قسمت تقسيم مى شود، عصبى ضعيف و عصبى قوى . نيز گفته اند.

علائم مزاجها
مزاج صفراوى : شخصى كه مزاجش صفراوى باشد علائمى مثل گرمى و خشكى پوست ، زردى رنگ چهره يا زيتونى داشته و خون اينگونه افراد داراى املاح صفراوى است . نسوج بدن آنها آغشته از ترشحات كبدى است و داراى نسوجى سفت و سخت و لاغر و رشته هاى عضلانى آنها واضح و پيدا است استخوانهاى بدنشان برجسته و خطوط چهره اشان نمودار است ، تنفس و نبض آنها سريع ، خوابشان كوتاه و همراه با آشفتگى است حركات آنها سريع و تند و عجول در كارها و حسود و خشمگين در امور مى باشد.

علائم مزاجى بلغمى (لنفاوى )
صاحبان مزاج لنفاوى عموما داراى چربى زياد، پوستشان سرخ ، بدن آنها سرد و نرم ، عضلاتشان مثل اعمالشان عموما كند و افراد تنبلى هستند. خواب آنها سنگين و عميق و حركاتشان آهسته و آرام ، دستها و اندامشان مثل دست مرده ، كوشش و فعاليت آنها كم و با بى قيدى همراه است .

علائم مزاج دموى (پرخونى )
در اين اشخاص گردش خون خيلى تند و سريع ، پوست بدنشان سرخ و رنگين و گرم است ، مخاطهاى آنها قرمز (مثل چشمان و زبان ) عروق بدنشان باز و متسع نبض كامل و پر، اشتها فراوان خواب عميق و راحت حركاتشان وسيع ، دستها چاق و كف دستهايشان گرم است .

علائم مزاج سوداوى (عصبى )
همچنان كه گذشت اين مزاج به سوداوى قوى و سوداوى ضعيف تقسيم مى شود علائم سوداوى ضعيف عبارت است از كندى عكس العمل (به علت ضعف اعصاب ) و كندى كار قلب و ريه ، پريدگى رنگ چهره و افتادگى خطوط صورت ، غمگين و غصه دار بودن ، خودخور، متنفر و فرارى از كار و كوشش اما در نهاد افرادى ثابت قدم و پابرجا هستند.

علائم سوداوى قوى
تندى و با فشار عصبى يعنى عكس العمل شديد حركات سريع و خشن ، قلب و ريه تند و سريع چشمها درخشان براق ، فعاليت خيلى زياد و افرادى بى ثبات و قابل تحريك و خيالاتى و تحت سريع عوامل قرار مى گيرند و با خوابهاى ناراحت كننده و مهيج و مضطرب هم آغوشند.
دو گونه مزاج ديگر تشخيص داده شده است كه به نام مزاج رطب و يا تر و ديگرى مزاج يابس يا خشك ناميده مى شوند، در اينجا گرمى و سردى مزاج در كار نيست اينگونه مزاجها را سازج رطب يعنى ساده تر و سازج يابس ‍ يعنى ساده خشك گويند. براى آشنا شدن به اين دو مزاج بايستى به مثال زير توجه نمود :

اگر به دو شخص سالم كه هيچگونه ضايعات و اختلافى در اعضاى بدن خود نداشته و از نظر سن ، وزن ، قد و ساير مشخصات ظاهرى با هم يكسان بوده و تفاوتى نداشته باشند، ادرنالين به مقدار كم تزريق كنيم يا بخورانيم يكى از اين دو نفر ادرنالين را به خوبى تحمل كرده و ديگرى ممكن است به طپش قلب و ناراحتى مبتلا گردد، شخصى كه حساسيت نشان داده است داراى اعصاب حساس در مقابل ادرنالين است در صورتى كه دومى اين حساسيت را ندارد. حال اگر به همين دو نفر ازرين به مقدار كم تزريق كنيم يا بخورانيم يكى از آنها حساسيت نشان داده در صورتى كه ديگرى از ازرين در امان است . نمونه اين اشخاص در هر محيطى زياد ديده مى شود (مثل تفاوت ويار در خانمهاى آبستن ، همه آبستند اما در يكى يا چند نفر آنها ويار ديده مى شود).

حكماى قديم از جمله ابو على سينا، آنها را كه تحريك پذيرند، داراى مزاج رطب يا تر و دسته اى كه حساس نيستند داراى مزاجهاى يابس يا خشك مى دانند.

تقويت كننده ها
گرمى و سردى
چنانچه قبلا اشاره شده است هر دارو يا غذا و يا هر عاملى كه بتواند سوخت و ساز بدن را زياد كرده يعنى متابوليسم بازال را بالا برد آنرا گرم مى نامند.
گرمى بخش هاى جسم آدمى عبارتند از:
1- غذاهائى كه از لحاظ مقدار در حد اعتدال باشد.
2- حركات معتدل ، ورزش معتدل .
3- ماساژ اندامهاى بدن در حد اعتدال .
4- حركت و جنبش حتى اگر خارج از اعتدال باشد ولى نه در حد افراط و تفريط.
5- غذاها و خوراكيها و داروهاى گرم .
6- استحمام در حد اعتدال .
7- كارهاى شغلى كه با حركت و جنب و جوش تواءم باشد.
8- تماس بدن با گرم كننده هاى معتدل مثل هوا، ضماد، مرهم و غيره .
9- حالت خشم چه در حد اعتدال و چه در حال افراط.
10- غم و اندوه كه خيلى بيشتر از حد طاقت نباشد زيرا زياد شدن آن باعث سردى بدن است .
12- عفونت از انواعى كه گرمى غيرطبيعى به وجود آورد.
13- تراكم در سطح بدن كه موجب تجمع و توقف بخار مى شود.
14- (گشادى عروق ) كه در درون بدن موجب گسترش بخار(7) در بدن مى گردد.

سست كننده هاى بدن
آنچه باعث كم شدن متابوليسم بازال باشد يعنى بتواند كار غده تيروئيد را كمتر از معمول نمايد سردى ناميده مى شود.
سردى بخشها عبارتند از:
1- هر گونه جنبش و حركات شديد زيرا باعث كم شدن حرارت غريزى و تحليل رفتن آن مى گردد.
2- آرامش در حد افراط زيرا حرارت غريزى بر اثر افراط در آرامش خفه مى شود.
3- امساك در خوردن و نوشيدن .
4- غذا و داروهاى سرد، كم انرژى .
5- تخلخل (ديلاتسيون يا گشاد شدن عروق ) زياد در بدن كه در حرارت غريزى ايجاد آشفتگى مى نمايد.
6- برخورد به چيزهائى كه از كنش آنها سردى حاصل مى شود.
7- زياده روى در احتباس يعنى نگهداشتن مواد بيرونى راندنى از جسم كه بر اثر آن حرارت غريزى جمع و متوقف مى شود.
8- تخليه در حد افراط زيرا نيروى بدن به دنبال تخليه كم مى شود (مثل اسهال ).
9- اندوه زياد و ترس مفرط.
10- شادى بيش از حد.
11- شغلهائى كه سردى بخش هستند مثل كسانى كه در آب كار مى كنند.

رطوبت بخشها (زياد شدن مايعات بدن )
عوامل رطوبت بخش عبارتند از:
آرامش ، خواب ، مانده گارى موادى كه بايد تخليه شوند، صرف زياد مايعات ، پرخورى ، غذاى رطوبت بخش ، داروى رطوبت بخش ، تماس با مواد رطوبت زا به ويژه استحمام با شكم سير، تماس با سردى دهنده ها كه رطوبت را متوقف و جمع مى كند.

خشكى دهنده ها (زياد شدن املاح بدن )
عوامل زير باعث خشكى مزاج مى گردد.
جنبش ، شب زنده دارى زياد، تخليه زياد، زياده روى در نيروى جنسى ، كمى غذا و غذاى خشك داروهاى خشكى دهنده حركات زياد نفسانى از هر نوع بطور متوالى و به حد افراط، تماس با خشكى دهنده ها شستشو با آبهاى قابض ، سردى يخ ‌زننده كه نمى گذارد غذا به اندام برسد تماس با هر چيز بسيار گرم زيرا تحليل رفتن بيش از حد مى دهد، شستشوى زياد بدن .
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 09-29-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض مزاج فصول

مزاج فصول


1 – فصل ربیع ( بهار ) = گرم و تر : افراد دموی خصوصا اگر در سنین رشد نیز باشند مشکلات بیشتری خواهند داشت .

2 – فصل صیف ( تابستان ) = گرم و خشک : افراد صفراوی با مزاج گرم و خشک که فعالیت زیادی هم دارند ، رطوبت خود را از دست میدهند و مشکلات بیشتری دارند .

3 – فصل خریف ( پاییز ) = سرد و خشک : این فصل اوج بیماریهای پوستی و اگزما و ترک لبها است .

4- فصل شتاء ( زمستان ) = سرد و تر : این فصل اوج بیماریهای مفصلی و بلغمی می باشد .

· توصیه :

مصرف انواع غذاها در ماههای مختلف سال

بهار

فروردین : سفارش به خوردن غذاهای لطیف ، گوشت ، شربتها ، خوردن مسهل و رگ زدن و حجامت کردن .

اجتناب از خوردن سیر و پیاز و ترشی .

اردیبهشت : خوردن کباب ، غذاهای برشته و گوشتهای صید شده ، جماع کردن ، روغن مالیدن در حمام ، مصرف ریاحین و بوی خوش .

اجتناب از خوردن آب در ناشتا .

خرداد : حمام رفتن در اول روز . اجتناب از خوردن غذاهای غلیظ ، کله پاچه ، گوشت گاو و شیر .

تابستان

تیر : مصرف سبزیهایی مانند کاسنی ، خرفه ، خیار ، شیرخشت ، پیاز و میوه های تر و غذاهای ترشی دار ، خوردن گوشت بزغاله دوساله و بره هشت یا شش ماهه ، مرغ ، کبک ، دراج ، ماست و ماهی تازه .

اجتناب از کار زیاد و خستگی آور و پرهیز از خوردن گوشت چرب .

مرداد : مصرف غذاهای سبک ( آب دوغ خیار ) ، شربت بنفشه و خوراکیهای سرد و تر .

شهریور : مصرف خنکیها .

اجتناب از جماع و مسهل .
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 3 نفر (0 عضو و 3 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 01:31 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها