تواضع در کلام پیامبران و ائمه

[amir ahmadi]

منظوراز اصل تواضع که بر ان تاکید فراوان شده است تنها نوعی شکسته نفسی عاطفی که غرور نفسانی را پنهان می کند نیست بلکه مراد اصلی در ک این حقیقت است که خدا همه چیز است و ما هیچ نیستیم .این غایت تواضع است .ساده ترین راه رسیدن به تواضع و اراسته شدن به این زینت اخلاقی ان است که چنان به خود بنگریم که گویی شخص دیگری هستیم .یعنی خود را از نگاه دیگران ببینیم همچنان که احسان به این معناست که به دیگری چنان بنگریم که گویی خود ماست .با نگریستن از دریچه چشم دیگران و نظر کردن به خود میتوانیم واقعیت خویش را انچنان که هستیم و به دور از تکبر وخود بینی درک کنیم .راه دیگر اینکه همواره خوبی های خود را نادیده گرفته و بدی های خود را پیش چشم اوریم ودر مواجهه با دیگران بدی های دیگران را نادیده گرفته و به خوبیهای انها توجع کنیم

[amir ahmadi]

حقیقت تواضع ان است که از خود فروتنی نماید برای حق جل جلاله . تواضع پذیرفتن حق است بهر حق را یعنی نه چنان باشی که تورا باید بلکه چنان باشی که حق را باید/غزالی گوید از (فضیل)راجع به تواضع سوال شد او گفت :تواضع ان است که در برابر حق تواضع کنی و مطیع باشی و اگر حق را از کودکی یا نادان ترین مردم بشنوی ان را بپذیری)))تواضع از رحمت رحمانیست واز شرف انسانی است و سرمایه مغفرت خالق است و پیرایه قبول خلایق و واسطه عقد حسنات و رابطه نیل درجات و مصداق دعوی عبودیت است و مفاتح ابواب فیض رحمانیت چنان که حق سبحانه و تعالی می فرماید:بندگان حضرت رحمان و برگزیدگان جناب ملک منان کسانی هستند که بر روی زمین به تواضع وسکونت روند و بسته سلاسل کبر و غرور نشوند و وقار و تواضع را شعار خود سازند و چون جاهلان ایشان را جفا گویند به مکافات وانتقام نپردازند بلکه زضا به مدارا دهند و دل بر تحمل بار سفیهان وجهال نهند .

[amir ahmadi]

تواضع عامل پذیرفته شدن عبادات/روایت است که خدای سبحان به موسی وحی کرد که <<من نماز کسی را می پذیرم که برای عظمت من تواضع کند و بر مخلوقات من بزرگی نکند و خوف مرا در دل خود جای دهد و روز را به پایان رساند و خود را به حهت من از خواهشهای نفس باز دارد>>تواضع عامل سعادت وعزت //بدان که هر سعادت واقبال و هر عزت و جلال که خداوندان اهل یقین و بزرگان دین یافته اند از تواضع و بندگی و مسکنت و سر افکندگی یافته اند /تواضع عامل پیروزی و برتری//گویند :یکی از شجاعان روزگار در هنگام کارزار چون در برابر دشمن امدی رنگ روی او زرد شدی و دلش مضطرب گشتی و اعضای او به لرزه درامدی .اورا گفتندی که این چه حالت است وحال انکه تو از شجاعان نامداری >گفت(خصم خود را ازمایش ننموده ام شاید او از من شجاع تر باشد )علاوه بر اینکه استیلا و غلبه و عاقبت نیک از برای کسی است که خود را خوار و ذلیل بیند نه برای انکه قوت وشجاعت خود مغرور شود.خدا در نزد دلهای شکسته است..........................

[amir ahmadi]

گویند چون معاویه به امیری بصره نشست عامربن عبدالله را از شهر بیرون کرد .عامر برفت تا به نزدیکی کوهی و بدان کوه شد و بنشست و قران خواندن گرفت و همه روزه انجا می بود و قران می خواند.چون نماز دیگر اندر گذشت و افتاب غروب کرد ترسایی در کوه بود و سر از صومعه بیرون کرد تا حال عامر به کجا رسد .عامر را دید در نماز ایستاده و شیری گرد او می گردید و مدتی گذشت عامر سلام نماز داد رو به شیر کرد وگفت :ای جانور اگر تورا فرمان داده اند که کار مارا بسازی فرمان پیش گیر وگرنه باز گرد و دل ما را مشغول مدار .شیر دانست که چه می گوید دم بجنبانید و روی بگردانید و برفت .ترسا چون ان را بدید متحیر ماند و از صومعه بیرون دوید و در پای عامر افتاد و گفت به ان خدای که تورا افرید بگو تو چه مردی و چه ایینی داری .عامر گفت من یک کوچکی هستم که از کوچکی مرا از شهر بیرون کرده اند و از میان مسلمانان برانده اند /ترسا گریان گشت و گفت اگر کوچکترین تویی پس برگزیده ترین کدام است مسلمانی بر من عرضه کن / مسلمانی بر وی عرضه کرد و مسلمان شد //اسکندر را گفتند به چه یافتی این درجه را گفت:به انکه هر کس رابلندتر از خود یافتم در درجه تعظیم او کردم و هر که را مانند خود یافتم با او تواضع نمودم و هر که را فروتر یافتم بر او شفقت داشتم

[amir ahmadi]

در بعضی ار روایات وارد شده که چون خداوند عالم به کوهها وحی فرستاد که:من کشتی نوح را بر کوهی خواهم گذاشت همه کوهها گردن کشیدند و خود را بلند کردند مگر کوه جودی که خود را حقیر شمرد و با خود گفت که :با وجود این کوهها بر من کجا قرار خواهد گرفت .پس کشتی بر ان قرار گرفت

[amir ahmadi]

از جمله فواید شکسته نفسی ان است که در نزد همه مردم بزرگ ومحترم است و همه دلها او را دوست می دارند .به خلاف کسی که خود را بزرگ شمارد مه البته از دلها دور و مردم ازاو متنفرند و روایت کرده اند که مردی از اهل یمن به نزد پیامبر ص امد و گفت یا رسول الله امده ام تا مرا بیاموزی همه چیزها از انچه تو را بپرسم تا خدای تعالی مرا منفعت رساند گفتا:بپرس انچه خواهی .مرد سوال پرسید بسیار از جمله انکه گفت (_دوست دارم گرامی ترین مردم باشم)گفتا بزرگی مکن به بندگان او//دل اهل تواضع جایگاه حکمت/و از کلام عیسی ع که همچنان که زرع در زمین نرم می روید و بر سنگ سخت نمی روید همچنین دانایی وحکمت جای می گیرد در دل اهل تواضع و فروتنی و جای نمی گیرد در دل متکبر .نمی بینید که هر که سر می کشد و سر خود را بلند می کند که به سقف رسد سقف سر اورا می شکند و هر که سر خود را به زیر افکند سقف بر سر او سایه می افکند و او را می پوشاند.........