بازگشت   پی سی سیتی > تالار علمی - آموزشی و دانشکده سایت > پزشکی بهداشتی و درمان > روانشناسی

روانشناسی زیر تالار روانشناسی برای مباحث مربوط به این رشته

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 12-08-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Lightbulb برخی از تکنیکهای روان درمانی

برخی از تکنیکهای روان درمانی


برخی از تکنیک‌های روان درمانی که به طور شایعی به کار می روند.
انواع متفاوتی از روان درمانی موجود است. به‌هر حال آنچه که ما نیاز داریم در مورد این درمان‌های متفاوت بدانیم، به‌ویژه آن‌هایی که در بخش مراقبت‌های اولیه به کار می رود، موارد برجسته و مهم آن‌ها می‌باشد.
توصیف ساده و مختصری از این تکنیک‌ها همراه با مثال‌های روشنگر تهیه شده است. شامل:

۱) برون ریزی
اغلب انسان‌ها متحمل رخدادهای ناخوشایند و نامطلوب زندگی می‌شوند. بیش‌تر این حوادث ناخوشایند جنبه‌های بسیار شخصی زندگی فرد را در بر می‌گیرد. به دنبال این تجربیات، ‌هیجان‌های آزار دهنده در درون فرد محبوس می ماند و منجر به علایم جسمی و روانی می‌شود. در این وضعیت، ‌کمک به بیمار برای بیان این تجربیات و هیجان‌های همراه آن باعث کاهش ناراحتی و رنج فرد می‌شود. این مرحله به رها سازی هیجان‌های به دام افتاده کمک می‌کند و برون ریزی هیجانی نامیده می‌شود.
ـ مثال: آقای «الف»، مرد ۴۵ ساله ای است که با شکایت درد و ناراحتی در سراسر بدن و به ویژه در ناحیه صورت که از سه سال قبل شروع شده بود، مراجعه کرد. وی اظهار می کرد به دلیل این درد و ناراحتی دچار اضطراب و افسردگی شده است. وی تصور می کرد مبتلا به یک بیماری جدی و خطرناک جسمی است. بعد از انجام معاینات فیزیکی دقیق، امکان وجود بیماری جسمی برای وی منتفی شد.
بنابر این درمانگر برای وی روان درمانی را آغاز کرد. در طی جلسات مشخص شد که علایم وی با چند رویداد استرس زا در زندگی مرتبط می‌باشد. وی صاحب هشت فرزند بود و درآمد کافی نداشت.
به‌علاوه، روابط پرتنشی با برادرش داشت. در طی جلسات روان درمانی، درمانگر نسبت به وی حالت حمایت‌گرانه‌ای داشت و به حرفهای بیمار در مورد مشکلاتش فعالانه توجه می نمود. به دنبال برون ریزی هیجآن‌ها در طی این جلسات، وی احساس بهتری پیدا نمود و علایم جسمی (درد) برطرف شد. در جلسات بعدی، بیمار با مشکلات زندگیش روبه‌رو می شد و احساسات خود را برای درمانگر بیان می کرد. به این ترتیب او قادر شد که با مشکلات زندگیش مقابله کند.


۲) تخلیه هیجانی (Abreaction)
این تکنیک مشابه برون ریزی هیجانی می&#۶۱۴۷۲;باشد. تنها تفاوت بین این دو روش درجه رهاسازی هیجانی است که در نوع تخلیه بیش‌تر می‌باشد. ممکن است بیمار در هنگام بیان تجربیات دردناک خود دچار حملات گریه شود. در چنین وضعیتی، درمانگر به پیشبرد موفقیت آمیز این مرحله کمک می‌کند. درمانگر با بیان جملاتی نظیر: «درک می کنم که شما چه غمی را احساس می کنید» یا « تحمل این وضعیت برای شما خیلی سخته » این مرحله از درمان را تسهیل کند.
ـ مثال: خانم «ب»، ۲۰ ساله، ‌با شکایت از مشکلاتی که یک سال طول کشیده بود،‌ مراجعه کرد. مشکلات وی از زمانی شروع شده بود که خواهرش به دنبال شکست در ازدواج خودکشی کرد. بیمار به شدت افسرده بود و بنابراین درمانی دارویی ضد افسردگی شروع و به طور همزمان روان درمانی نیز انجام شد. در یکی از جلسات بیمار چگونگی مرگ خواهرش را بیان کرد. وقتی که صحنه خودسوزی خواهرش را می‌گفت، ‌به شــدت گریه می کرد و درماندگی و احساس گناه خود را در رابطه با مرگ خواهرش بروز داد. با رها سازی و تخلیه این هیجان‌های شدید ناخوشانید به تدریج، علایم افسردگی وی در طی جلسات کاهش پیدا کرد.


۳) اطمینان بخشی و تسکین دادن (Reassurance)
اغلب ما بیمارانی را می بینیم که علاوه بر علایم جسمی از اضطراب شدیدی رنج می‌برند. برای مثال، فردی که درد قفسه سینه را تجربه می‌کند. از این‌که به یک بیماری جدی و خطرناک مبتلا باشد به شدت می ترسد. به صورت مشابهی، ‌بسیاری از بیماران در زمینه بهبودی و یا عدم بهبودی شک و تردید دارند که موجب اضطراب می‌شود. در چنین موقعیت‌هایی لازم است که اضطراب بیمار با اطمینان بخشی و با استفاده از جملاتی مثل: « مشکل شما وخیم و شدید نیست،‌ من اطمینان دارم که شما خوب خواهی شد» کاهش داده شود.
ـ مثال: خانم ۳۵ ساله ی متاهلی با شکایت از حرکات عجیب در بدن، همراه همسرش مراجعه کرد معاینات و بررسی‌های دقیق بیمار هیچ آسیب جسمی را نشان نداد. در طی مصاحبه‌های بعدی، بیمار اظهار کرد که دو زن در روستای آن‌ها دچار سرطان شده‌اند و یکی از آن‌ها در اثر بیماری فوت کرده است. به‌ظاهر هر دو زن قبل از تشخیص سرطان چاق شده بودند.
به همین دلیل بیمار نگران بود که چون وی نیز به تازگی چاق شده است، ‌به سرطان مبتلا خواهد شد. بیمار از همسرش می خواهد که برای ارزیابی پزشـــکی مراجعه کنند. ولی همسر بیمار این درخواست را نادیده می‌گیرد.
به دنبال آن بیمار دچار حرکات غیرعادی در اندامها می‌شود که بر هیستری (Hysteria) دلالت می‌کند. درمانگر درباره علایم سرطان برای بیمار توضیح داد و به وی اطمینان داد که معاینه و بررسی‌های انجام شده هیچ نشانه‌ای از سرطان را آشکار نکرده است. بعد از این اطمینان بخشی، علایم هیستری برطرف شد و اعتقاد وی مبنی بر ابتلا به سرطان از بین رفت. زمانی اطمینان بخشی به رفع علایم اضطرابی بیمار کمک می‌کند که مبتنی بر واقعیت باشد بنابر این ضروری است که در ابتدا بیمار به طور کامل و دقیق معاینه و بررسی شود.


۴) توضیح دادن (Explanation)
به طور معمول، بیمار و اعضای خانواده اش به دلیل داشتن اطلاعات ناکافی در مورد سیر و علت بیماری دچار اضطراب می شوند. اغلب توضیحات درمانگر، موجب برطرف شدن اطلاعات غلط در زمینه بیماری و فهم درست از مشکل می‌شود.
ـ مثال: خانم ۲۵ ساله‌ای،‌ با شکایت از سردرد که به مدت ۲ سال طول کشیده بود، به پزشک مراجعه کرد. او همچنین علایم اضطراب و افسردگی را نشان می داد. بررسی‌های انجام شده، هیچ شواهدی از وجود یک بیماری جسمی را آشکار نکرد. درمانگر برای بیمار چنین توضیح داد: « می دونم که شما از سردرد رنج می برید، ولی به هر حال همه سردردها نتیجه یک بیماری مغزی نیستند. اغلب سردرد‌ها نتیجه یک بیماری مغزی نیستند و تشویش‌ها و نگرانی‌های ذهنی و روانی باعث سردرد می شوند. وقتی ما مضطرب هستیم، عضلات سرو گردن دچار انقباض مداوم می‌شوند و این موجب سردرد می‌شود».


۵) تلقین کردن (Suggestion)
تلقین کردن، فرآیندی است که طی آن علایم از طریق بیان عباراتی مثبت توام با اقتدار و قاطعیت، برطرف می شوند. روش تلقین، به ویژه زمانی موثر است که بیمار درجاتی از ایمان و اعتقاد را به درمانگر خود داشته باشد. مثال‌هایی از جمله‌های تلقینی شامل: « الآن شما دردی را احساس نمی کنید.» یا « از این لحظه، شما آرامش را در خودتان احساس می‌کنید».
تلقین، به ‌ویژه‌ درحالت‌های ‌نوروتیک ‌و در وضعیت‌هایی ‌که علایم جسـمی ناشی از مشـکلات روانی است (Psychosomatic) موثر و مفید می‌باشد، البته به خاطر داشته باشید که باید سایر تکنیک‌ها نیز در روند درمان استفاده شود. برای مثال، تلقین باعث رفع علایم خواهد شد ولی باید علت به وجود آمدن علایم آشکار شود و براساس علت زمینه‌ای، درمان‌های اختصاصی انجام گیرد.


۶) متقاعد سازی (Persuasion)
متقاعد سازی فرآیندی است که در طی آن درمانگر، به تکرار به بیمار تاکید می‌کند که رفتارش را تغییر دهد و یا روش‌های جدیدی را برای مقابله با مشکلاتش به کار گیرد. برای مثال، در طی درمان، ممکن است بیمار متوجه علت مشکلات خود بشود، ولی این آگاهی و دانش را در عمل به کار نبرد. با تاکید و یادآوری مکرر به بیمار، تغییرات رفتاری مطلوب و پایدار حاصل می‌شود. برای مثال با متقاعد سازی از او خواست به‌جای استفاده از الکل برای حل مشکلاتش از روش حل مساله استفاده کند.


۷) تقویت و پاداش (Reinforcement)
تقویت یا پاداش، روش‌های قوی و موثر برای افزایش وقوع رفتارهای مطلوب است. پاداش می‌تواند به شکل کلامی و یا مادی باشد.
تقویت‌های کلامی شامل عباراتی مشابه: «کار رو خیلی خوب انجام دادید»، « عالیه»، «خوشحالم کارتون رو تشریح کردید» می‌باشد. این جملات باید با حالت‌های مطلوب و متناسب چهره بیان شود. اغلب، پاداش‌های مادی برای کودکان استفاده می‌شود.
برای مثال، مواد خوراکی یا اسباب بازی را بلافاصله بعد از این‌که کودک رفتار مطلوب را بروز داد، داده شود. تقویت جزو موثرترین روش‌ها برای ایجاد تغییر مطلوب در رفتار می‌باشد، به شرطی که دو نکته مورد توجه قرارگیرد.

الف) زمانی که دلیل موجهی وجود ندارد نباید از روش تقویت استفاده کرد. برای مثال، پاداش دادن به شخصی که رفتار مطلوب را بروز نداده است، بی معنی است.

ب) تقویت برای آن‌که بیش‌ترین اثر را داشته باشد، باید بلافاصله بعد از بروز رفتار انجام گیرد. به ویژه در کودکان اگر تقویت با تاخیر انجام شود، موثر نخواهد بود.


۸) تفریح و سرگرمی Recreation&#۶۱۴۸۱
همه ما گاهی اوقات نیاز به تفریح داریم. تفریح باعث از بین رفتن یکنواختی کار و زندگی می‌شود. به ویژه کسانی که مشکلات هیجانی شان ناشی از یکنواختی و یا سختی کار است، ‌به تفریح نیاز دارند. درمانگر می‌تواند فعالیت‌هایی نظیر گوش دادن به رادیو، دیدن فیلم و نمایش، بازی‌های داخل ساختمانی، مراسم مذهبی، بازی با بچه‌ها و قدم زدن درفضای سبز را پیشنهاد کند. مطالعه آثار ادبی و هنری و نیز نوشتن می‌تواند لذت‌بخش باشد.


۹) کار به منظور درمان (Work as therapy)
برای بعضی از انواع مشکلات هیجانی، کار می‌تواند اهمیت درمانی داشته باشد. زمانی که، فرد به کاری مشغول می‌شود، نشخوارهای ذهنی در رابطه با مشکلات کاهش می یابد. از طرفی، کار با کاهش وابستگی فرد به دیگران باعث افزایش اعتماد به نفس می‌شود. گاهی اوقات کار یک راه مطلوب برای حل تعارضات است.
ـ مثال: خانم «ج»، ۴۵ ساله، با شکایت‌های متعدد جسمی که از سه سال قبل شروع شده بود به مرکز مراقبت‌های اولیه مراجعه کرد. بعد از معاینه دقیق معلوم شد که وی از افسردگی رنج می برد. بررسی بیش‌تر نشان داد که علایم وی به دنبال مرگ مادرش شروع شده است. خانم «ج» پنج سال قبل از مرگ مادرش، به دنبال درگیـری و کشمکش با وی رابطه اش را قطع می‌کند. بعد از مرگ مادرش، به دلیل این‌که نتوانسته بود مشکلش را با مادرش حل کند و در زمان مرگ وی حضور نداشته، دچار احساس گناه شده بود. درمانگر به وی پیشنهاد کرد که به خانه سالمندان برود و به زنان بیمار کمک کند. وی به طور منظم به خانه سالمندان مراجعه می کرد و به زنان بیمار کمک می کرد. به‌تدریج تعارض بیمار برطرف شد و علایم جسمانی وی از بین رفت.


۱۰) آرام سازی (Relaxation)
آرام سازی یک روش بسیار موثر به ویژه برای افراد مضطرب می‌باشد. وقتی که شخصی در وضعیت پرتنشی قرار می‌گیرد، عضلات بدنش در حالت انقباض باقی می‌مانند و این موجب درد عضلانی می‌شود. افـــراد می‌توانند یاد بگیرند که به صورت ارادی عضلات خود را شل کنند و از دردهای ناشی از تنش عضلانی رها شوند. این تکنیک همچنین برای انواعی از مشکلات روان- تنی (Psychosomatic) از قبیل فشارخون بالا، زخم پپتیک و میگرن موثر است.
ابتدا باید یک اتاق با سر و صدای اندک انتخاب شود. شخص در یک صندلی راحت قرار بگیرد و یا در وضعیت درازکش باشد. در حالی‌که چشم‌ها بسته هستند، تنفس آرام و عمیق شروع شود. به تدریج و به طور ارادی، فرد عضلات مختلف بدن را به ترتیب از ناحیه سرتا پا شل می‌کند. به‌تقریب بعد از پانزده دقیقه فرد حالت راحتا و آرامش را در خود احساس می‌کند. این فرآیند باید هر روز و برای مدت دو تا چهار هفته انجام شود.


۱۱) مشارکت سایر اعضای خانواده (Involvement of family members)
اغلب، اعضای خانواده در روند درمان بیمار درگیر می شوند. دلایلی وجود دارد که مشارکت اعضای خانواده ضروری است:

الف) ممکن است مشکلات بیمار ناشی از وجود ارتباط نامطلوب در خانواده باشد.

ب) اعضای خانواده می‌توانند اطلاعات مهم و ضروری را برای فهم مشکل بیمار در اختیار درمانگر قرار دهند.

ج) اعضای خانواده می‌توانند با حمایت‌های هیجانی (عاطفی) و دیگر امکانات خود روند بهبودی را سرعت بخشند.

د) ممکن است مشکلات بیمار ناشی از مشکلات هیجانی یک عضو دیگر خانواده باشد. برای مثال اعتیاد در یک عضو خانواده (شوهر) منجربه ایجاد افسردگی در عضو دیگر (زن) شود. در چنین موقعیت‌های، درمان باید متوجه فرد اول هم باشد.


۱۲) استفاده از منابع حمایتی جامعه (Utilization of community)
در بعضی جاها و موقعیت‌ها، استفاده از منابع و امکانات حمایتی موجود در جامعه برای بیمار امکان پذیر است. اغلب، مردم برای حل مشکلات خود و به دست آوردن حمایت هیـــجانی و مالی با رهبران مذهبی و یا مسوولین و کارپردازان جامعه مشورت می‌کنند.
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 02:17 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها