بازگشت   پی سی سیتی > تالار علمی - آموزشی و دانشکده سایت > پزشکی بهداشتی و درمان > روانشناسی

روانشناسی زیر تالار روانشناسی برای مباحث مربوط به این رشته

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 01-28-2010
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض خوابهای شگفت انگیز

تاکنون خوابهای شگفت انگیز بسیاری در سراسر جهان دیده شده است که در خلال آن، خواب بیننده به دوران گذشته یا آینده سفر کرده است. و مردم هر سرزمین، داستانهای گوناگون درباره رویاهای باور نکردنی که به حقیقت پیوسته اند تعریف می کنند. یکی از این ماجراها مربوط به پسری به نان «ادریان کریسچن (Adrian Christian)» است که در جزیره «من (Man)» زندگی می کرد، و توانست آینده را در خواب ببیند.


1-در سال 1833 این پسر، خواب دید که کاپیتان یک کشتی شده است. برادرش «توماس» در کشتی دیگری قرار داشت که آن کشتی دچار طوفان شد و بزیر آب فرو رفت و او موفق شد که برادرش را از مرگ نجات دهد. «ادریان» روز بعد این خواب را برای خانواده خود تعریف کرد و مادرش آن را در پشت صفحه اول کتاب مقدس یاد داشت کرد. «ادریان» ظرف سه سال، پنج بار این خواب عجیب را دید.
47 سال بعد، یعنی در سپتامبر 1880، او دلیل منطقی داشت که به خواب ایام کودکی خود فکر کند. زیرا خواب او به حقیقت پیوسته بود و او کاپیتان کشتی موسوم به «بریتیش ایندیا (British India)» شده بود.
یکروز بعدازظهر، هنگامی که به خواب کوتاهی فرو رفت، یکبار دیگر خواب دید که برادرش سوار بر کشتی دیگری دچار حادثه شده است. همان شب نیز همین خواب را دید، با این تفاوت که در عالم خواب، مشاهده کرد که کلمه «فامیلی (Family)» با خط کج و معوجی روی یک تکه کاغذ نوشته شده بود.
کاپیتان «کریسچن» دستور داد که کشتی بخاری او به سوی آبهای نا آرام شمال حرکت کند. روز بعد، یعنی در تاریخ 6 سپتامبر 1880 ناگهان از دور، یک کشتی بخاری را دید که دچار سانحه شده و در حال غرق شده است. او موفق شد 269 سرنشین، از جمله برادر خود «توماس» را که ناخدای آن کشتی بود نجات دهد. عجیب تر اینکه نام این کشتی «فامیلی» بود!


2-واقعه مستند دیگری در مورد به حقیقت پیوستن رویا، مربوط به «جیمز وات (James Watt)» مخترع بزرگ ماشین بخار است. در آن زمان، تولید گلوله های سربی برای شکار پرندگان کاری بس دشوار بود، زیرا مجبور بودند ابتدا سرب را به صورت مفتول در آورند، سپس آن را به قطعاتی بریده و این قطعات را زیر ورقه های سنگین آهن بغلتانند و با روش مخصوص، آن را به صورت گلوله های سربی درآورند. این طرز تولید گلوله، نه تنها مطلوب و آسان نبود، بلکه ارزان هم تمام نمی شد و مقرون به صرفه نبود.
خواب عجیبی که «جیمز وات» دید، باعث شد که همه روش های معمول در آن زمان برای ساختن گلولۀ سربی از میان برود و از آن پس، این نوع گلوله ها براساس آنچه که او در خواب الهام گرفته بود ساخته شد.
در همان زمان «جیمز وات» خواب عجیبی دید. او در مورد این خواب چنین گفت:
- این خواب را ظرف یک هفته، لااقل سه بار متوالی مشاهده کردم. خواب دیدم که شبی از میان بوران سهمگینی عبور می کردم و قطرات باران هنگام برخورد با زمین، تبدیل به ساچمه های سربی کوچکی شدند که هنگام عبور، از زیر پای من به هر سو می جهیدند.
هنگامی که «جیمز وات» از خواب بیدار شد با خود اندیشید:
- آیا تعبیر این خواب آنست که هرگاه سرب گداخته از هوا فرود آید، به شکل گلوله های سخت و کوچکی در خواهد آمد؟
این نابغه بزرگ که بهیچوجه نمی توانست روی حس کنجکاوی خود سرپوش گذارد، تصمیم گرفت دست به آزمایشی بزند. او مقداری سرب را روی آتش کوچکی که در بالای برج یک کلیسا روشن ساخته بود، ذوب کرد، و کتری مملو از سرب مذاب را به نرده ای وصل کرد و از آنجا به تماشای فرو ریختن تدریجی سرب مذاب به درون خندق پرآبی که در پائین تر قرار داشت پرداخت و هنگامی که در خندق به جستجو پرداخت، مشاهده کرد که قطرات فلز مذاب در داخل آب، به صورت گلوله هائی در آمده اند که برای استفاده در تفنگ، بسیار مناسبند!
در نتیجه این تجربه، همه روش هائی که در آن زمان برای ساختن گلوله سربی وجود داشت، از بین رفت، و از آن روز به بعد، گلوله های تسربی به طریقی که در حقیقت «جیمز وات» در خواب الهام گرفته بود ساخته شد.


3-کشیشی بنام «چارلز مورگان (Charles Morgan)» سالها کشیش کلیسای «رزدیل (Rosedale)» واقع در «کانادا» بود. در مراسم مذهبی که عصر یکی از روزها در آن کلیسا برپا می شد، قرار بود فهرستی از سرودهای مذهبی تهیه شود تا آن را برای سرپرست گروه آواز دسته جمعی پست کنند.
کشیش «مورگان» پس از آنکه این سرودها را پست کرد، به کتابخانه خود رفت تا پیش از آغاز مراسم آن روز چرتی بزند و اندکی استراحت کند. در عالم خواب، چندین قطعه سرود مذهبی قدیمی را که سالها بود نشنیده بود، شنید. و همراه با آن، صدای طغیان آب به گوشش می رسید. وقتی از خواب بیدار شد، نگرانی عجیبی در خود احساس می کرد و هنگامی که عصر آن روز موعظه خود را انجام داد، بی اختیار از گروه خوانندگان خواست تا سرودی را که در خواب دیده بود بخوانند. بیتی از این سرود مذهبی چنین بود: «خداوندا، دعای ما را مستجاب کن، و آنها را که در دریا دچار سانحه شده اند نجات بده...»
روزی که این قطعه اجرا می شد، 14 آوریل 1912 بود و در همان لحظه یکی از بزرگترین فاجعه های دریائی زمان در اقیانوس اطلس شمالی به وقوع پیوست، و آن غرق شدن کشتی بزرگ «تایتانیک (Titanic)» بود!


4-در زمان جنگ دوم جهانی نیز یک دوشیزه 18 ساله لهستانی بنام «هالینا (Halina)» تاریخ دقیق حمله قوای نازی را به خاک لهستان که در عالم خواب دریافت کرده بود اعلام کرد، ولی هیچ کس برای گفته او اهمیت قائل نشد. در حالی که درست در همان روزی که «هالینا» اعلام کرده بود، حمله آلمان نازی به لهستان آغاز شد!


5-در انگلستان یک مرد 45 ساله، دو روز قبل از شروع مسابقه اسب دوانی در خواب دید که اسب سفید رنگی بنام «پرنده سفید» برنده مسابقه خواهد شد و قبل از شروع مسابقه، همه دار و ندار خود را روی آن اسب سفید شرط بندی کرد و برنده شد!


6-خواب هائی که می بینیم، گاهی هراس انگیز، زمانی گیج کننده و در پاره ای مواقع حیرت انگیز است.
در یکی از مدارس «بالتیمور» یک پسر کوچک هفت ساله، در انشائی که نوشته بود، خواب و رویا را اینطور توصیف کرد: «رویا تلویزیونی است که هر شب در عالم خواب تماشا می کنیم.»
هر چند این پسر کوچک، با زبان ساده و کودکانه خود به توصیف خواب پرداخت، ولی دانشمندان، امروز معتقدند که خواب مانند یک تلویزیون، بیننده را قادر می سازد که زمان و مکان و مسافت را نادیده انگارد، با فرایندی که دانش کنونی بشر از درک آن عاجز است.
دانشمندان امروزه سرگرم مطالعه هستند تا بلکه بتوانند از آنچه انسان در خواب می بیند، فیلم یا عکس تهیه کنند. اگر این امر تحقق یابد، شما می توانید روز بعد، آنچه را که شب گذشته در خواب دیده اید، مجدداً مشاهده کنید و آن را به عنوان یک مدرک یا خاطره حفظ کنید!


منبع:
arvah.net
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 11:28 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها