شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود |
01-30-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ضرب المثلها و معنای آنها
ضرب المثلها و معنای آنها
زبان شیرین فارسی,میراث دیرپای است از نیاکان وپیشینیان ساکن فلات بزرگ ایران که در مسیر تحولات تاریخی فرازونشیب های بسیاری راپشت سرنهاده,وتطوراتی درجهت تکامل یافته, تابه شکل
امروزین خود رسیده است.
کاربر محترم سایت رزیتای عزیز دراین موردآستین را بالا زده شروع به این مهم کرده که از نظر ما کار خیلی مثبتی به حساب میاید. از طرف دیگر کوروش خان عزیز در رابط باکاربرد وموارداستفاده ضرب المثلها تاکید داشتند.
دراین مجموعه سعی شده که برهمین روند کار بشه البته زحمت رزیتا را نباید از یاد برد.
حرف آ
آب آب راپیدا می کند, آدم آدم را.
هرکسی در پی یافتن مطلوب خویش است. همانند, آب ,آب رامی جوید, کور عصارا.
آب ازآب تکان نخوردن.
جای نگرانی نبودن ,درهمه جیز وهمه جا ارامش بر قرار است.
آب ازآسیاب افتادن.
کارهادوباره,به مسیر خود افتاد, فتنه هاخوابید,سر وصداها , شور شرها پایان پذیرفت.
آب از دستش نمی چکد.
خسیس وناخن خشکش است ,خیرش به کسی نمی رسد.
آب از دهنش راه افتاده.
چیزی بیش از حد توجهش را جلب کرده به هوس افتاده
آب از سرش گذشته.
آنچه نباید بشود شده است, درنهایت سختی وبدبختیبودن.
آب ازسرچشمه گل آلود است.
کار از بالاتر خراب است ,عیب از ریشه کاراست.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
01-30-2010
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0
200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
چند تا ضرب المثل بلدی؟
اینجا رو یه نگاه بندازید ممنونم
|
01-30-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آب به آب شدن ( شده )
ناسازگاری بودن آب و هوا در محل سکونت جدید, منطقه سکونت خودرا تغییردادن.
آب باریکی داشتن
درامد بخور ونمیری داشتن, بااندک اعاشه ای ساختن.
آب پاکی روی دست ریختن
کسی را یکباره ازخودمایوس کردن,ازخود ناامید کردن.
آب خوش از گلوپائین نرفتن
زندگی نا موفق داشتن, روز و روزگار خوش به خود ندیدن.
آب در کوزه و ماتشنه لبان می گردیم....( یار در خانه وماگرد جهان می گردیم )
همانند:انچه خود داشت زبیگانه تمنا میکرد.
آب دریا از دهان سگ نجس نمیشود
از بدگویی کردن نسبت به کسی,شخصیت و فضیلت او کاسته نمیشود
همانند:مه فشاند نور وسگ عوعوکند.
آب را گل آلود میکند ماهی بگیرد
دزد بازار آشفته میخواهد.برای منظور خود سایرین را بجان یکدیگر می اندازد.
آب رفته به جوی آمد
فرج بعد شدت, بازیافتن سلامتی پس ازبیماری,رستگاری پس از عذاب.
آبروی کسی رابردن
شرمندگی وشرمساری کسی را فراهم کردن,بی احترامی به کسی کردن.
تشنه ترسم که منقطع گردد ورنه باز آید آب رفته به جوی
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
01-30-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آب زیر پوست کسی رفتن ( افتاده )
پس از یک بیماری سخت فربه شدن, گشایشی درزندگی خود به دست آورده.
آب زیر کاه بودن (آب زیر کاه)
مکار وفریبکاربودن پنهان کاری وفریبکاری
زچرب و نرمی دشمن فریب عجز مخور
دلیر بر سر این آب زیر کاه مرو
آب از سر گذشت چه یک نی چه صد نی
بالاتر از سیاهی رنگی نیست,چون مصیبتی روی آورشود کم و زیاد آن تفاوت نکند.
آب که آمد تیمم باطل است
همانند: تیمم باطل است آنجا که آبست,وقتی آن چه اصل وواقعی است به دست آید به نوع بدلی آن نیازی نخواهد بود.
آب که سر بالابرود قورباغه آوازابوعطا می خواند
ازسر شکستگی شخص عاقل, جاهل به خنده درمی آید.
آب که یک جا بماند می گند د
مهمان هر چند عزیز است اگردیر بماند عزتش نمی ماند, سفرکردن بر حرمت انسان می افزاید .
آب نطلبیده مراد است
ناخواسته چیزی نصیب انسان شدن, آب تعارفی را به نیت خوش گرفتن.
آب نمی بیند وگرنه شناگر قابلی است
فرصتی ندیده تا خود را آنچنان که هست نشان دهد.
آبی از او گرم نمی شود
سودی از وی حاصل نخواهد شد, امید انجام کاری از سوی اونمی رود.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
01-30-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آتش بجان شمع فتد کاین بنا نهاد ( اول بنانبود که عاشق کشد کسی... )
از چه رو چنین آیین ناپسندی مرسوم گشته است.
آتش بیار معرکه بودن
ایجاد فتنه گری بین چند نفر ,افزودن ماده دشمنی و کینه توزی.
آتش پشت دست گذاشتن ( آتش پشت دستم گذاشتم )
پشیمانی و سر خوردن از کاری , از ادامه دادن به امری توبه کردن.
آتش روشن کردن (آتش بر پاکردن )
فتنه بر پا کردن, راه انداختن آشوب, دونفر را به جان هم انداختن.
آتش که گرفت خشک و تر می سوزد
یک واقعه هولناک مانند جاری شدن سیل وآتش سوزی,دربرابر خود
صغیر وکبیر نمی شناسد و دامنگیر همه میشود.
آخر پیری و معرکه گیری
ارتکاب به اعمال و افعالی که مناسب سنین بالای عمر نیست,
هوسبازی در سر پیری.
ادم به امید زنده است
یاس ونومیدی نشانهای ازضعف روحی است, امید نیروی حیات بخش است.
آدم بی اولاد پادشاه بی غم است
زبان حال کسی است که گرفتار فرزندان و عائله سنگین است.
آدم بی سواد کور است
معرفت بینایی ادم است,کسی که معرفت و دانشی نیاموخته باشد
زندگی انسانی را نمی شناسد.
آدم تنبل عقل چهل وزیر را دارد
بیکاره ها و تنبل ها بجز حرف زدن ونصیحت دادن به دیگران وظیفه ای ندارند.
آدم پولدار روی سبیل شاه نقاره می زند
دارائی ومکنت اسباب نفوذ وقدرت را فراهم می سازد,ثروت حلال مشکلات است.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
01-30-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آدم پول را پیدا, میکند نه پول ادم را
آبرو و حفظ حیثیت و سلامتی انسان از مال و دارایی برتر است.
آدم پیر شد حریص میشود
آدم در پیری پر توقع و کم حوصله است توان خودداری کردن
ازهوسها و امیال خود را ندارد.
آدم ترسو همیشه سالم است.
چون شهامت دست زدن به کاری راندارد, خودرا به خطرنمی اندازد.
آدم چراروزه شک دار بگیرد؟
به کاری که اطمینان کامل از خوبی و درستی ونتیجه ان ندارد
نباید بپردازد.
آدم خوش معامله شریک مال مردم است
در برخوردها ودادو ستد صداقت کسی دانسته شود, مردم از هرجهت
نسبت به او اعتماد خواهند داشت.
آدم دراز عقلش تا ظهر است
عقلش به قدر کفایت قد کفایت قد نمی دهد,برخلاف بلندی قد فکرش کوتاه است.
آدم دوبار به این دنیا نمی اید
این دوروزه عمر را باید غنیمت شمرد و از ثمرات و امکانات نیک ان لذت برد.
آدم دروغگو کم حافظه است
چون حقیقتی در گفته های دروغگو نیست,زیرا حرف بی اساس وساختگی
درحافظه شخص دروغگو نمی ماند.
آدم گدا,اینهمه ادا
درنهایت بی چیزی و نداری,تکبرو منیت نشان دادن نیازمند است و ناز میکند.
آدم عاقت را اشاره ای کافیست
همانند:در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
آدم نمی داند به کدام سازش برقصد
بر یک عقیده و قرار استوار نیست تا آدم بداند چه میکند,
بهانه گیر و هردم خیال است.
آدم و یک آه ودم
اعتباری بر دوام عمر و زندگی هیچ یک از انسانها نیست,به مصداق:
ناگهان بانگی برآید خواجه مرد.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
02-04-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آهن سرد را کوبيدن:
کار بيهودة وبي ثمريرا انجام دادن. همانند اب درهاون ساييدن.
اواز دهل شنيدن از دور خوش است: تا کسي را از نزديک ندیده ونپسندیدهای در باره اش قضاوت نکن.
آنها دونفر بودندند همراه ،ما صد نفر بودیم تنها : اتحاد واتفاق عامل موفقیت در پیشرفت امور است. یک دستبی صدا است.
آ نقدر مار خورده افعی شده: با انجام اعمال نیک وبد فراوان تجربه وورزیدگی پیدا کرده است.
آنقدر شور بود که خان هم فهمید: عیب وخرابی کار چندان است که آدم نا وارد وساده ی هم آنرا تشخیص میدهد.
آنقدر چریدی کو دنبه ات : ازآن همه تلاش وزحمت چه سودی بردی،از آنچه ادعا میکنی چیزی نمی بینم.
آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت : آنچه بود گذشت،آن ورق برگشته وزمان دیگر شده.
آن ذره که در حساب ناید ماییم : اظهار فروتنی وافتادگی نمودن،خود را در برابرشخص بزرگتری کم ارزش تر و بی مقدار جلوه دادن.
آن دو شاخ گاو اگر خر داشتی (....یک شکم درادمی نگذاشتی:
همانند:
گربه مسکین اگر پر داشتی
تخم گنجشک از زمین بر داشتی اگر به دست آدم نا اهل بیفتد رعایت هیچ کس وهیچ چیز را نخواهد کرد
آنچه رشتم پنبه شد: از زحماتی که کشیده بودم نتیجه ای به دستم نیامد،هرچه زحمت کشیدم هدررفت.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
02-04-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آنجا رفت که عرب نی انداخت: چنان رفت که نشانه ای هم از او باقی نماند، جایی رفت که برگشتی برایش نیست.
آنان که غنی ترند محتاج ترند :
درویش وگدابنده این خاک درند آنان که غنی ترند محتاج ترند
سعدی
هرچه ثروت اغنیا بیشتر شود حرص وآزشان افزونترمیگردد :
گدا را کند یک درم سیم سیر
سلیمان به ملک عجم نیم سیر
آمد ثواب کند کباب شد :
ندانسته خطا کار شد،آمد بهترش کند بدترش کرد،آمد ابرو رابردارد چشم را کور کرد.
آفتابه لگن هفت دست شام ونهارهیچی :
برخلاف تشریفات مفصل و ظاهری چندان چیز چشمگیروبدرد خوری در کار نبودن.
آفتاب همیشه زیر ابر نمی ماند :
حقیقت همیشه پوشیده نمی ماند ، بزودی بر همه آشکار خواهد شد.
آفتاب آمد دلیل آفتاب :
آشکارا مانند روز ، گفتن مطلبی که احتیاج به دلیلی ندارد.
آفتاب لب بام :
روزگارش به پایان رسیده ،عمری از او باقی نیست ، مرگش نزدیک است.
آش کشک خالته بخوری پاته نخوری پاته :
چه بخواهی چه نخواهی باید در هر صورت بپذیری ، این امری است که به گردن تو افتاده.
آشی برای کسی پختن :
سوسه امدن ، مایه گرفتن برای کسی ، زمینه کار کسی را خراب کردن.
آسمان وریسمان بهم بافتن :
دروغ وراست سر هم کردن ، حرفهای بی تناسب و بی ربط گفتن .
آستین بالا زدن :
خود را برای کاری آماده ساختن ، زمینه امری خیری را فراهم نمودن.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
02-04-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آرزو بر جوانان عیب نیست :
کنایه ای است بر پیران که ،هوسها وآرزوهای بیجا و نا مناسب برای سن آنها پسندیده نیست.
آردم را بیختم و الکم را آویختم :
دیگر هوسی در دل ومیل انجام کاری در سر ندارم.
آدمی را آدمیت لازم است :
یکی از خصایص انسانی داشتن اخلاق و رفتار نیکو و رعایت جوانب خرد است.
آب از آب تکان نمی خورد :
همه چیز در نهایت آرامی است .
آب از دهان سرازیر شدن :
بینهایت شیفته چیزی شدن .
آب از سر چشمه گل آلود است :
کار از بالا خراب است .
آب از سرش گذشت :بد بختی به منتهی رسیده ، کارش اصلاح شدنی نیست.
آب به غربال پیمودن :
کار بیهوده کردن .
آب بر آتش ریختن :
فتنه را نشاندن ، غمی را تسلی دادن .
آب به سوراخ مورچه ریخته اند :
عده زیادی ، ناگهاناز جای بیرون آمدهاند.
آب پاکی روی دست کسی ریختن :
کسی را به کلی نا امید کردن.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
02-04-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آب در دست داری نخور :
بسیار شتاب کن .
آب دهان مرده است :
مرکبی کم رنگ است .
آب زیر پوستش رفته :
چاق و سر حال شده .
آب زیر کاه :
مکار ، بدجنس
آبشان از یک جو نمی رود :به سبب دشمنی و اختلافی که دارند نمی توانند با هم همراه باشند .
آدم از کوچکی بزرگ میشود :
برای ریسدن به مقام عالی وفرماندهی باید از اطاعت وفرمانبرداری آغاز کرد .
.
آدم بد حساب دو دفعه میدهد :
بد حساب غالبا بدهی را باخسارت می پردازد.
آدم به کیسه اش نگاه میکند :
آدم باید به اندازه در آمدش خرج کند .
آدم خوش معامله شریک مال مردم است :
مردم از شراکت وهمکاری ب آدم خوش حساب و با انصاف استقبال میکنند .
آدم دست پاچه کار را دو بارمیکند :
با عجله کار کردن ، غالبا باعث خراب شدن کارها می شود .
آدم دو دفعه نمی میرد :
ترس از مرگ نباید مانع دفاع از حق شود .
آدم هزار پیشه کم مایه است :
کسی که به کارهای گوناگون بپردازد از نتیجه همه آنها باز میماند .
آدم یک بار پایش به چاله میرود :
از آسیب وضررها باید عبرت گرفت .
آسمان که به زمین نمی آید :
کار بزرگ وخطیری نیست .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 3 نفر (0 عضو و 3 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 05:24 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|