فیلم سینمایی نابودگر4

[ali215]

سال 2018 است و جان کانر مردی است که سرنوشت محتومش او را به سمت رهبری بشر برای مقابله در برابر ارتش نابود گرها سوق می دهد . اما ظهور غریبه ای به نام مارکوس رایت ،آینده ای که کانر به آن معتقد است را دستخوش دگرگونی می کند .

کانر باید دریابد که آیا مارکوس از آینده آمده است یا بازمانده ای از گذشته هاست ؟در حالی که شبکه فضایی در حال تدارک حمله نهایی خود است ، کانر و مارکوس هر دو تدارک سفری پرماجرا را می بینند تا به قلب دشمن راه یابند وبه اسرار مخوفی پی برند که منجر به نابودی نوع بشرخواهد شد . این فیلم چهارمین فیلم مجموعه نابودگر است وکریستین بیل در آن نقش جان کانر را بازی می کند و سم وورتینگتن در نقش مارکوس رایت ظاهر می شود.
درمه 2008 برادران وارنر خلاصه کلی طرحشان را برای فیلم این طور اعلان کرده بودند : در ابتدا جان رهبری نوع بشر برای مقابله با شبکه فضایی را نمی پذیرد ، اما به وظایفش در بین سایر سربازان عمل می کند . سربازان دیگر به خاطر اطلاعات فروانی که در مورد شبکه فضایی دارد به او بدگمان هستند .
مک جی کارگردان می گوید که فیلم در مورد به اسارت در آوردن نوع بشر است تا او را مورد مطالعه و تحقیق قرار دهند و به تکمیل ارگانیزم های خود بپردازند . شبکه فضایی تلاش می کند کایل ریس را از بین ببرد چون می داند که ریس پدر جان است واز او به عنوان طعمه ای برای از بین بردن جان استفاده می کند .
در سال 1999 دو سال بعد از این که سی تو پیکچرز امتیاز این فیلم را خرید ؛طرح ساخت دو فیلم نابودگر ریخته شد و قرار شد که ساخت این دو فیلم به طور همزمان آغاز شود . ایده ساخت دو فیلم دیگر از اینترنت و شرکتهایی که با هم همکاری داشتند نشات گرفت . تدی صرافیان برای نوشتن نابودگر 3 و دیوید سی ویلسن برای نوشتن فیلمنامه نابودگر 4 استخدام شدند . قبل از هرگونه بازنگری ، نابود گر 3 درسال 2001 ودر مورد جنگ های بین بشر و شبکه فضایی ساخته شد . نابودگر 4 نیز بلافاصله بعد از فیلم سوم و بر محور حنگ های اولیه ای که در دو فیلم اول رخ داده بود در مرحله تولید قرار گرفت .
به دنبال اکران نابود گر 3 در سال 2003 ، اندرو جی واجنا و ماریو کسر تهیه کننده ، با نیک استال و کلر دینز قراردادی بستند تا فیلم را از داستان جان کانر و کیت بروستر به داستان دیگری برگردانند . جاناتان موستو کارگردان ، بر روی فیلمنا مه ای که جان دی برانکاتو و مایکل فریس نوشته بودند نظارت می کرد و مراحل تولید قرار بود بعد از اتمام فیلم دیگری در سال 2005 آغاز شود . تا آن زمان این فیلم با نقش آفرینش آرنولد شوارتزنگر شناخته شده بود ولی او که دیگر سمت فرمانداری کالیفرنیا را کسب کرده بود در این فیلم بازی نمی کرد . تهیه کنندگان در صدد جذب سرمایه از برادران وارنر بودند تا مانند نابودگر 3 برای این فیلم سرمایه گذاری کند.

در سال 2005 استال اعلام کرد که در فیلم جدید باید از کانر و بروستر دوباره استفاده شود تا فیلم بتواند موفقیتی کسب کند. در سال 2006 پخش کننده فیلم اصلی نابودگر ، مترو گلدوین مه یر مسئولیت پخش این فیلم را دوباره بر عهده گرفت .
درمه 2007 اعلام کردند که امتیاز تولید مجموعه نابودگر از واجنا و کسر به شرکت هلسیون واگذار شده است . تهیه کننده ها امیدوار بودند بر مبنای این امتیاز یک فیلم سه گانه تولید کنند .مک جی کارگردانی فیلم را بر عهده گرفت . اتفاقاتی که در نابودگر 2و3 رخ می دهد آینده را تغییر می دهد و آزادی عمل و انعطاف بیشتری در مورد آینده جهان در اختیار سازندگان فیلم قرار می دهد. مک جی با یکی از خالقان این مجموعه یعنی جمیز کامرون ملاقات کرد . او در مورد ساخت این فیلم نظر منفی یا مثبتی نداد ، فقط به کارگردان جدید گفت که هنگامی که می خواسته دنباله فیلم بیگانه ریدلی اسکات را بسازد با چالش های مشابهی مواجه شده است . او به دو عاملی که در فیلم های پیشین وجود داشت اشاره کرد ؛ این که جان برای صاحبان قدرت یک غریبه است واین که یک نفر که اهمیتش در آینده مشخص می شود مورد حمایت قرار گرفته است که آن یک نفر در این فیلم کایل ریس است .
اولین فیلمنامه کامل برای این فیلم توسط فیلمنامه نویسان نابودگر 3 یعنی جان برنکاتو و مایکل فریس نوشته شد و پل هاگیس فیلمنامه آن ها را بازنویسی کرد. سه هفته قبل از فیلمبرداری شان رایان دوباره فیلمنامه را بازنویسی کرد. جاناتان نولان نیز نسخه دیگری نوشت . بعد از این که کریستین بیل نقش آفرینی در این فیلم را پذیرفت مک جی تصمیم گرفت نقش رهبری بشر برای بیل نوشته شود.آنتونی ای زویکر نیز در فیلمنامه اعمال نظر کرد . تعداد فیلمنامه نویسان بسیار زیاد شده بود و آلن دین فاستر تصمیم گرفت فیلمنامه های ارائه شده را دوباره باز نویسی کند .
در نسخه های اولیه فیلمنامه شخصیت جان یک شخصیت ثانویه است . جمیز میدلتون می گوید : « همان طور که شخصیت بن هور از شخصیت عیسی مسیح تاثیر گرفته بود ولی داستان ، داستان بن هور بود ، حالا این شخصیت اصلی جدید هم تحت تاثیر شخصیت جان کانر است . » قرار بود جان در آخر فیلم کشته شود اما ظاهر و چهره او به بدن سایبر نتیک مارکوس پیوند زده شود . مک جی از این ایده خوشش آمد ، اما آن را از فیلم حذف کرد . مک جی و نولان از ایده مسیح برای جان کانر استفاده کردند . یعنی او طرفدارانی دارد که اطلاعات و دانسته های او را در مورد شبکه فضایی باوردارند و عده ای دیگر هم هستند که او را قبول ندارند .
مک جی داستان اصلی فیلم را این طور تعریف می کند : « جایی که باید بین انسان وماشین خط بکشی . » دوستی بین مارکوس - که زمانی که دنیا تحت فرمانروایی انسان است به درستی با او رفتار نمی شود - و کایل ریس بیانگر آن است که جنگ و رنج چگونه می تواند بهترین صفات را در انسان ظاهر کند .. عنوان اولیه ای که برای فیلم انتخاب شده بود رهایی نابودگر : آینده آغاز می شود بود اما در طول مراحل تولید تغییر کرد.
در طول نگارش فیلمنامه ، عوامل و بازیگران ، صحنه های سه قسمت گذشته فیلم را تماشا می کردند تا لحظه هایی را بیابند که بتوانند از آن در فیلم جدید استفاده کنند، برای مثال جمله « بر می گردم » که کانر آن را دراین فیلم ابراز می کند . مک جی خود را مسئول تصمیم گیری در مورد پذیرش یا عدم پذیرش این ارجاع ها به فیلم های قبلی یافت . صحنه آغازینی که در « کانر با نابود گر در یک هلیکوپتر سانحه دیده مبارزه می کنند به عنوان تقدیر از نقطه اوج فیلم اصلی مورد استفاده قرار می گیرد ، جایی که پای مادرش سارا شکسته است و توسط نابودگر چلاق تعقیب می شود . مک جی این کار را به خاطر بازتاب این مساله انجام داد که کانر مهارت هایش را از مادرش آموخته است.

فیلمبرداری در مه 2008 در نیومکزیکو آغاز شد . فیلمسازان در ابتدا قصد داشتند در ماه آوریل ودر بوداپست کارشان را آغاز کنند . اما قوانین جدید مالیاتی باعث شد که تصمیمشان را عوض کنند وبه نیومکزیکو بروند تا هزینه ها را کمتر کنند ، چون بودجه آنان دویست میلیون دلار بود .برای اجتناب از تاخیرهایی که ممکن بود به خاطر اعصاب بازیگران در ژوئیه 2008 رخ دهد ، همه صحنه های خارجی را تا آن تاریخ تکمیل کردند تا تولید بتواند به راحتی از سر گرفته شود . فیلمبرداری در آگوست 2008 به پایان رسید ، گرچه در ژانویه 2009 نیز برخی کارهای فیلم انجام شد .
علاوه برآن که دست کریستین بیل شکست و کمر وورتینگتن آسیب دید،مایک مناردیس ، تکنسین جلوه های تصویری در یک صحنه انفجار پایش را از دست داد . در یک سکانس یک دریچه آدم رو باید منفجر می شد که به پای مناردیس هم آسیب رساند و بخشی از آن را قطع کرد . مک جی می گوید : « با احترام می گویم نمی خواهم تجربه جنگ های ستاره ای را داشته باشم که همه چیز با کمک پرده آبی ساخته می شود . ساختن ماشین ها را به استن وینستن سپردم . همه صحنه ها را ساختیم قدرت انفجار آن چنان است که باد حاصل از آن را حس خواهید کرد و وزش آن را روی ابروهایتان احساس می کنید .»
فیلمسازان با دانشمندان زیادی در مورد آثار دنیای خالی از سکنه و زمستان هسته ای مشورت کردند مک جی به فیلم های سه گانه جنگ های ستاره ای و فرزندان بشر و همچنین رمان « جاده » و تاثیرات بصری آن ها استناد کرد . او از عواملش خواست که رمان « جاده » همچنین « آیا آدم ماشین ها رویای گوسفندان برقی را می بینند ؟ » را مطالعه کنند .
اکثر ماشین های این فیلم توسط مارتین لینگ یکی از عوامل جمیزکامرون در تایتانیک و ارواح دوزخ طراحی شد . رهای نابودگر یکی از آخرین فیلم هایی است که استن وینستن ، ناظر جلوه های تصویری سه فیلم اول ، روی آن کار کرده است . او در پانزدهم ژوئن 2008 درگذشت ومک جی فیلم را به او اهدا کرد. جان روزنگرنت و چارلی گیبسن جایگزین او شدند . جراحات و صدمات وارده بر صورت مارکوس با استفاده از موشن کپچر نمایش داده شد وبه جای یک ساختمان سی طبقه یک ماکت بیست فوتی منفجر شد .
دنی الفمن در ژانویه 2009 موسیقی این فیلم را ساخت . در ابتدا مک جی قصد داشت از هنر گوستاوو سانتائولالا برای قسمت های مربوط به انسان واز تام یورک یا جانی گرین وود برای قسمت های شبکه فضایی استفاده کند . بعد تصمیم گرفت با آهنگساز نابودگر و نابودگر2 ، برادفیدل وارد مذاکره شود و بالاخره ترجیج داد موسیقی این فیلم عاری از هرگونه تکرار باشد

.

تصاویر از فیلم: