بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #211  
قدیمی 07-27-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خواسته جهانى زنان از همسرانشان !


این دستورات مختص به زوج خاصی نیست، اینها تنها ده چیزی است كه تعداد بسیار زیادی از همسران از شوهرانشان می‌خواهند. توجه كنید اینها خواسته‌های آنهاست نه نیاز روحی شان. از لحاظ فردی هركسی مسئول نیاز‌های عاطفی خویش است و باید آنها را پر كند. ما معتقدیم 4 نیاز روحی اساسی وجود دارد :
نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن، نیاز به تعلق داشتن، نیاز به داشتن تصور ذهنی خوب از خود، و نیاز به آزادى. و اما خواسته‌های همسرتان از شما :

1- هر روز به او بگویید كه دوستش دارید :
هر كسی دوست دارد تایید شود و بداند كه اطرافیانش او را دوست دارند. بهترین راه برای تایید همسرتان (كه برایش بسیار مهم است) این است كه خیلی ساده هر روز به او بگویید دوستش دارید. گاهی دستانش را بفشارید و این جمله را زمانی كه شما را بدرقه میكند بگویید.

2- درك كردن و بخشش داشتن :
روزهایی هست كه همسرتان اشتباهاتی انجام دهد و یا كمتر به شما رسیدگی كند. همیشه به خاطر داشته باشید كه هیچ كس كامل نیست. در این مواقع خواسته همسرتان این است كه او را درك كنید و او خود را سزاوار بخشش شما می‌داند. بدانید كه هیچ رابطه ای بدون بخشش دوام ندارد.

3- گفتگو كنید :
نگذارید كار به جایی برسد كه هیچ حرفی با همسرتان نداشته باشید درباره بچه‌ها كارتان و حتی آب و هوا با هم صحبت كنید. چرا كه گفتگو نكردن اولین جرقه‌های یك رابطه سرد است.

4- زمانی برای همسر و فرزندانتان اختصاص دهید :
این زمان به دست شما محقق می‌شود و باید كیفیت با هم بودن را بالا ببرید یعنی تمام طرح‌ها و برنامه‌های آن روز را به میل آنها هماهنگ كنید. فقط خالی كردن برنامه روزانه برای با هم بودن كافی نیست بلكه باید برای این زمان برنامه ریزی كنید و به خود ثابت كنید كه برای عزیزترین‌های زندگی تان عشق و احترام قائلید.

5- بیشتر بگویید بله به جای نه :
عادت به منفی نگری و مخالفت شما را از عزیزانتان دور میكند. سعی كنید در برابر بعضی خواسته‌ها نه نگویید. با گفتن همین كلمه ساده بله همسرتان را متعجب و خوشحال كنید.

6- خوب گوش دهید :
همسرتان را با این مهارت میتوانید عاشق تر كنید. همسر شما فقط گوش‌های شما را برای شنیدن نمیخواهد بلكه باید با قلبتان به او گوش دهید و او را بفهمید.

7- دلبستگی و مهربانی :
چقدر در طول روز به همسرتان میگویید لطفا یا متشكرم یا اورا میبوسید؟ متاسفانه بعضی از زوجین فراموش میكنند با هم مهربان باشند و این كلید موفقیت را در زندگی از دست میدهند.

8- بعضی از وظایف خانه و كودك را با هم تقسیم كنید :
یكی از مهمترین دعواهای زناشویی بر سر همین مساله جزئی است. خرده كاری‌های خانه و بچه‌ها تنها مسائل همسرتان نیستند چه خوب است كمی غرور و سابقه خانودگی خود را كنار بگذارید و با این كار زندگی شیرین تری داشته باشید. شاید اوایل سخت باشد اما خودتان كم كم معجزه اندك كمك به همسر را خواهید دید.

9- اوغات فراغت و برنامه ریزی :
اگر همسر شما شاغل است ساعات بیكاری او و اگر همسرتان شاغل نیست خود به او مرخصی دهید. این روزها بگذارید او آزاد باشد و نگران بچه‌ها، شما، خانه و ... نباشد. بگذارید در این اوغات فراغت به خود و خواسته‌های شخصی اش برسد.

10- به او سفارش كنید و خود نیز مراقب سلامت روحی و جسمی خودتان باشید :
بسیاری از مردان مراقب سلامتی خود نیستند و این برای همسرانشان مشكل بوجود می‌آورد و این افراد به سلامتی طرف مقابل هم اهمیت نمی دهند ولی به خاطر داشته باشد همسرتان نمیتواند مدام دنبال شما باشد. چرا كه او عشق شما و همسر شماست نه مادرتان و خود نیاز به توجه دارد، پس به سلامتی خود و او بیشتر اهمیت دهید.
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #212  
قدیمی 07-27-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

عشق در نگاه اول چیست؟

عشق در نگاه اول فقط جاذبه جنسی و خودپرستی است.
چند بار در رمان ها خوانده ایم یا در فیلم های عشقی این صحنه را دیده ایم: نگاه دو نفر در دو سوی یک اتاق با یکدیگر تلاقی می کند، صدای همهمه مدعوین و موسیقی دیگر به گوش نمی رسد و ... نیازی به توضیح بیشتر نیست. می دانیم که این نگاه همان اولین نگاه دو عاشق است.

اما اکنون دانشمندان گفته اند که توانسته اند دلیل واقعی این جاذبه را کشف کنند.

بنابه تحقیق جدیدی در بریتانیا، در واقع احساس عمیق عاشقانه هیچ دخالتی در جذب شدن دو نفر در نگاه اول ندارد. معنی "اولین نگاه" خیلی ساده تر است: جاذبه جنسی و خودپرستی دو نفر.




بن جونز، از محققان "آزمایشگاه مطالعات چهره" در دانشگاه آبردین اسکاتلند، می گوید: "به نظر می رسد که کل ماجرای 'عشق در نگاه اول' نوعی خود شیفتگی باشد. مردم به کسانی جذب می شوند که به آنها جذب شده اند."

دکتر جونز ادامه می دهد: "این موضوعی آشنا برای تقریبا همه ماست. وقتی به مردم لبخند می زنیم و نگاهشان می کنیم، به نظر آنها فردی جذابتر می آییم."


نظریه های قبلی در این باره می گفت که اگر مردم از خصوصیات فیزیکی یک فرد - مثلا چهره متناسبش یا مشخصه های مردانه یا زنانه اش - خوششان بیاید، به او جذب می شوند. اما به گفته دکتر جونز نتیجه تحقیق جدید این نظریه ها را زیر سوال برده است.


دکتر جونز و همکارانش می گویند که در تحقیق خود ثابت کرده اند که ایما و اشاره های اجتماعی در جلب شدن دو نفر به یکدیگر اهمیت زیادی دارد: این که با رفتار خود نشان بدهند به فرد مقابل جلب شده اند.


اما مهم ترین علامت جلب کردن دیگران به خودمان این است که مستقیم به چشم آنها نگاه کنیم.


این گروه تحقیقی چهار تصویر دیجیتالی متفاوت را به داوطلبان نشان داده و واکنش آنها را زیر نظر گرفته اند.


این تصویرها از زنانی شاد، زنانی که از موضوعی مشمئز شده اند، مردانی خوشحال و مردانی که انزجار در چهره آنها نمایان بوده، تشکیل می شده است.


دانشمندان هر بار یک جفت تصویر مشابه را به داوطلبان نشان داده اند اما با این تفاوت که در یکی از تصاویر فرد مستقیم به دوربین نگاه می کرده است و در دیگری نه.


آنها بعد از داوطلبان خواسته اند به میزان جذابیت افراد در هر یک جفت عکس نمره بدهند. محققان از امتیازات داده شده متوجه شدند که داوطلبان به تصویری که نگاه فرد به دوربین بوده بیشتر نمره داده اند اما فقط اگر نگاه مستقیم او دوستانه و با محبت بوده است. میزان این جذابیت در مورد جنس مخالف حتی بالاتر هم بوده است.


دکتر جونز می گوید: "ما در ابتدایی ترین سطح این مکاشفه متوجه شدیم که مردم به چهره ای جلب می شوند که مستقیم به آنها نگاه می کند. به کلامی دیگر می توان گفت مردم به کسانی جلب می شوند که به آنها نگاه می کنند."


به گفته این محقق بریتانیایی نتیجه این تحقیق جدید از زوایه علم تکامل کاملا قابل درک است: "در دنیای حیوانات برای جفت گیری تلاش زیادی باید صورت بگیرد و منطقی است که نوع بشر بخواهد که این وقت و انرژی را به طور بهینه مورد استفاده قرار بدهد یعنی از روشی استفاده بکند که ضریب اطمینان موفقیت آن بیشتر است."

پس می توان در نهایت نتیجه گرفت که وقت خود را صرف جلب کسی نکنید که به شما هیچ توجهی نشان نمی دهد.
پاسخ با نقل قول
  #213  
قدیمی 07-27-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

زبان عشق — تکنیک بیان تصویری






"یک بیان تصویری احساسی بیش از هزاران لغت ارزش دارد!" –گری اسمالی


آیا تا به حال برایتان اتفاق افتاده که بخواهید حرفی به همسرتان، دوستتان، یا رئیستان بزنید و نتوانسته باشید منظورتان را به او برسانید؟ یا احساسی را از ته قلبتان بروز داده باشید و طرفتان متوجه آن نشده باشد؟ درست مثل این می ماند که به یک زبان کاملاً جدید حرف می زنید. تقریباً در 80% از خانواده ها، مردها در مورد همسرشان زبانی که زبان عقل خوانده می شود را به کار می گیرند، درحالیکه خانم ها از زبان قلبشان برای حرف زدن با همسرشان استفاده می کنند. مردها، عموماً منطقی، واقع بین، و جزئیگرا هستند و خانم ها در مقابل دوست دارند افکار، احساسات، اهداف و آرزوهایشان را به زبان بیاورند. درنتیجه این دو تفاوت، خیلی از خانم ها یادشان می رود که ممکن است همسرشان نیازها و دغدغه های آنان را متوجه نشود. در اکثر موارد، زن و شوهر به دو زبان مختلف صحبت می کنند.

عصبانی شدن از یک مرد برای تشویق او برای پا گذاشتن به یک سطح درک عمیق تر، ندرتاً موثر واقع می شود. در عوض چرا نباید از قوی ترین ابزار گفتگویی که می شناسیم برای کمک به همسرمان برای رسیدن به درکی عمیق تر از احساسات و افکار ما استفاده کنیم؟ ما این ابزار را بیان تصویری احساس می نامیم. بدون اغراق باید بگویم که موارد زیادی از روابط را دیده ایم که بااستفاده از این تکنیک به ارتباطی فوق العاده تبدیل شده اند که عقل و دل را در یک زمان تحت تاثیر قرار می دهد. توانایی اصلی این تکنیک این است که می تواند بین منطق (قدرت طبیعی مردان) و احساس (قدرت طبیعی زنان) پل بزند.


این ابزار، یک ابزار ارتباطی است که احساسات و منطق فرد را به طور همزمان درگیر کرده و تحریک می کند و باعث می شود که حرف یکدیگر را بهتر بشنویم و تجربه کنیم.


بیان تصویری بدون شک راهی عالی برای رساندن حرف هایمان مستقیماً به دل شنونده است. اما این تکنیک ارتباطی می تواند به دیگران کمک کند که حرفتان را فوراً درک کنند. اجازه بدهید کمی درمورد این درک آنی توضیح بدهیم. اگر من می خواستم ابراز کنم که چقدر برای یک نفر احترام قائل هستم، ممکن بود بگویم که، "واقعاً فکر میکنم که تو فوق العاده ای!" البته بد نیست اما به طور کامل نمی رساند که آن فرد از چه ارزشی برخوردار است. اما می توانستم هم بگویم، "واقعاً برایت ارزش قائلم—تو منو یاد بزرگترین الماس جهان می اندازی!" آیا جمله دوم حس ارزش عمیق تری را نمی رساند؟ با این جمله فرد مقابلم به خوبی می تواند تصور کند که چه ارزشی پیش من دارد. حالا اگر می خواستم بگویم که رفتار یک فرد تا چه حد احمقانه است چه؟ به جای اینکه بگویم، "این چه رفتار عجیبیه!" می توانم بگویم، "یه پله با جنون محض فاصله داری!" تفاوت این جملات در احساسی است که در فرد مقابل ایجاد می کند. به خاطر همین است که میگوییم، یک تصویر به اندازه هزاران کلمه ارزش دارد.
پاسخ با نقل قول
  #214  
قدیمی 07-27-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

در هر کشوری عشق چگونه بوجود می آید؟

آمریکا: جیم و فیبی
جیم وقتی شش سالش است عاشق اسپایدرمن شد، وقتی دوازده ساله شد عاشق بت من شد. وقتی هجده ساله شد عاشق آنجلینا جولی شد، وقتی 24 ساله شد مدتی را با گابریلا دختر مکزیکی همکلاسی دانشگاهش گذراند، اما نتوانست عاشقش بشود، چون گابریلا از مسابقات ان بی ای متنفر بود. وقتی سی سالش شد هر روز دنبال پایان نامه اش دانشگاهش بود و به همین دلیل با فیبی کتابدار دانشکده دوست شد. بعد از پنج سال که با هم زندگی کردند فیبی ترکش کرد، چون از این زندگی خسته شده بود. جیم تازه احساس می کرد که عاشق فیبی شده است، شب از دوری فیبی شدیدا افسرده شد و مست کرد و به خانه آمد. وقتی وارد خانه شد، دید فیبی بازگشته و جلوی خانه خوابش برده است. آنها با هم ازدواج کردند و در حال حاضر چهار فرزند دارند.

فرانسه: رومئو و ژولیت و جمال
رومئو توی متروی سن ژرمن ژولیت را دید و احساس کرد تمام تنش گرم شده است. شب وقتی کنار رودخانه قدم می زدند، ژولیت گفت که سردش شده است. با هم به خانه رومئو رفتند و شب را با هم گذراندند، اما عشقی دیگر در انتظار بود، وقتی که رومئو، فرانسوا خواهر ژولیت را دید، عاشقش شد. ژولیت عصبانی شد و با پی یر، پدر رومئو رابطه برقرار کرد. ژانین، همسر پی یر وقتی دید شوهر پنجاه و هفت ساله اش با یک دختر بیست و سه ساله روی هم ریخته است، با جمال شاگردش که مراکشی بود و بیست و پنج سال از او کوچکتر بود، رابطه برقرار کرد. رومئو یک هفته ای با فرانسوا گذراند، اما فرانسوا نمی توانست به رابطه اش با رومئو ادامه دهد، رومئو به اندازه کافی چیزی نبود که فرانسوا می خواست. رومئو تنها ماند و به خانه برگشت. وقتی در خانه ژولیت را در کنار پدرش دید، به توالت رفت و ساعتها گریه کرد. ژولیت و پدر از گریه او بیدار شدند. آنها از آن پس تصمیم گرفتند همه با هم زندگی کنند، جمال، ژولیت، فرانسوا، پیر، رومئو و ژانین. هشت سال بعد رومئو و ژولیت احساس کردند همدیگر را دوست دارند، به همین دلیل تصمیم گرفتند دیگر همدیگر را نبینند. چون می ترسیدند عاشق هم بشوند و آزادی شان را از دست بدهند.

شوروی سابق: ناتالیا و الکسی
ناتالیا و الکسی به عنوان دو عضو فعال حزب احساس می کردند که از همدیگر متنفرند، آن شب، آن دو در مهمانی حزب ودکای فراوانی خوردند و شب را تا صبح در حال مستی با هم گذراندند. هر دو به هم اعتراف کردند که از رفیق استالین متنفرند. صبح که از خواب بیدار شدند، احساس کردند که عاشق همدیگر هستند. یک هفته بعد با هم ازدواج کردند و توسط کا گ ب دستگیر شدند و تا پایان عمر همچنان عاشق همدیگر بودند، پایان عمر آنها پانزده روز بعد از ازدواج و سیزده روز بعد از دستگیری آنها بود.

انگلیس: استنلی و کامیلا
استنلی وقتی سی و چهار ساله شد عاشق سوزان بیست و پنج ساله شد. آنها سه سال با هم دیوانه وار و عاشقانه زندگی می کردند. در روزهای تعطیل با هم خوشگذرانی می کردند و از شب تا صبح پیکادلی را زیر پای شان می گذاشتند. بعد از سه سال سوزان به استنلی گفت: من دوست دارم بچه دار بشم. استنلی گفت: منم دوست دارم بچه دار بشم. سوزان گفت: و دوست دارم از مردی که شوهرم هست بچه دار بشم. استنلی گفت: و من هم همین طور. سوزان و استنلی هر کدام وارد اتاق شان شدند و مشخصات همسر ایده آل خودشان را یادداشت کردند.بعد به این نتیجه رسیدند که باید از هم جدا شوند تا با همسر ایده آل شان ازدواج کنند.


جمهوری آذربایجان: رشید و زلیخا
رشید قدش کوتاه بود، سبیل پهنی داشت، چشمانش قهوه ای بود و ابروهای پرپشتی داشت، زلیخا قسم خورده بود که با مردی ازدواج کند که قدی بلند داشته باشد و چشمانی سبز و موهایی بور، زلیخا از سبیل پهن مردان متنفر بود. زلیخا اصلا دوست نداشت با اعضای خانواده اش ازدواج کند. رشید تصمیم گرفت برای همیشه به دبی برود و در آنجا راننده یک خانواده ترک بشود. رشید به زلیخا که دختر عمویش بود، گفت: من هفته آینده برای همیشه به دبی می روم. در یک لحظه زلیخا احساس کرد رشید قدش بلند شده، چشمهایش سبز شد، موهایش بور شد و دیگر پسرعمویش نیست. عشق در دلش شعله کشید و همه جایش را سوزاند. آنان با هم ازدواج کردند و اکنون هفت فرزند به اسامی سالم، جاسم، عبود، زیدعلی محمد ابراهیم حسن و چند نام دیگر دارند.

ایتالیا: ورساچه و والنتینو
لئوناردو صبح که از خواب بیدار شد و کت و شلوار ماسیمو دوتی خودش را پوشید، پیراهن زارا را تنش کرد، کراوات ورساچه زرد را زد، عینک رالف لورن خودش را به چشم زد، با ادوکلن دولچه گابانا دوش گرفت، موهایش را جلوی آینه نگاهی کرد و بعد از اینکه چشمانش را خمار کرد، از خانه بیرون می آمد.
جولیتا صبح که از خواب بیدار شد، دامن جنیفر خودش را با یک تاپ ماسیمو دوتی پوشید، یک کفش جورجیو بروتینی به پا کرد و یک عینک والنتینو زد به چشمش. یک ساعتی خودش را آرایش کرد و به خیابان رفت.
لئوناردو در خیابان چشمش به عینک والنتینوی جولیتا افتاد و عاشق چشمهایش شد، جولیتا هم چشمش به کراوات ورساچه لئوناردو افتاد و دلباخته شخصیت او شد. آن دو، ساعتهای زیادی را با هم گذراندند و یک ماه بعد رئیس کارخانه ورساچه با دختر رئیس کارخانه والنتینو ازدواج کرد.



ترکیه: اورهان و عایشه
اولین بار اورهان در کافه عایشه را دید که داشت آواز سوزناکی می خواند. احساس کرد یک دل نه صد دل عاشق عایشه شده است. چنان به عایشه خیره شده بود که وقتی لیوان در دستش شکست متوجه شکستن لیوان نشد. خون از دستهایش راه افتاده بود و تمام کف کافه را گرفته بود، اما صاحب کافه که عاشق عایشه بود، از این موضوع عصبانی شد و دستور داد ماموران کافه اورهان را چنان بزنند که دست و پایش بشکند و بعد او را به خیابان بردند و چند بار با ماشین از روی او رد شدند، بعد یک کامیون خاک روی او خالی کردند، به شکلی که فقط دستش از خاک بیرون بود. فردا صبح عایشه وقتی از سرکار برمی گشت دستهای اورهان را دید که از خاک بیرون است، دست هایش را در دست گرفت و در حالی که بشدت می گریست یک ساعت و نیم برایش آوازهای سوزناک خواند. بعد اورهان را از زیر خاک بیرون آورد و باهم ازدواج کردند و به مدت یک ماه به خوبی و خوشی زندگی کردند.

آلمان: رالف و هانا

رالف وقتی شش ساله بود عاشق لی لی مارلین شد، بعدها وقتی فهمید لی لی با گشتاپو همکاری می کرد، قلبش شکست و احساس تنهایی کرد. پدرش او را در سن هشت سالگی ترک کرد. مادرش نیز در سن سیزده سالگی ازدواج کرد و با وجود اینکه رالف عاشقش بود، اما هیچ وقت او را نبخشید و هرگز با او کلمه ای سخن نگفت. برادرش وقتی شانزده ساله بود برای همیشه به آمریکا رفت و او قسم خورد که دیگر برادرش را نبیند. خواهرش در سن 18 سالگی خودکشی کرد و رالف تنهای تنها ماند. او عاشق فاسبیندر فیلمساز بزرگ آلمانی شد، اما وقتی خبر خودکشی او را شنید، فقط توانست کنار راین برود و گریه کند. وقتی سی و سه ساله بود وولف، سگ ژرمن شپرد را به خانه آورد و عاشقش شد. وقتی سی و نه ساله شد احساس کرد که از هانا، زن سی ساله ای که در آپارتمان پائینی زندگی می کرد خوشش می آید. یک شب هانا را به خانه دعوت کرد و با هم شراب خوردند، یک ماه بعد با هانا به دیسکو رفتند، یک سال بعد هانا او را به خانه دعوت کرد تا سگ تریر خودش را به او و وولف نشان بدهد. یک ماه بعد آنها به سفر پاریس رفتند و با هم عشقبازی کردند. از آن پس آنها هر روز با هم بودند، در مورد فلسفه و شعر حرف می زدند، با هم آبجو می خوردند، با هم می رقصیدند. یک روز هانا گفت: من فکر می کنم اگر چند سال دیگه با هم باشیم ممکنه عاشق هم بشیم، من می ترسم. رالف گفت: شاید. آنها تصمیم گرفتند از هم جدا شوند، سه روز گذشت، صبح ساعت نه هانا در زد، رالف که مثل همیشه غمگین بود، در را باز کرد، پاپی سگ هانا پرید توی خانه و رفت سراغ وولف. هانا به رالف گفت: ما نمی تونیم از هم جدا بشیم. رالف گفت: تو هم مثل من دلتنگ شدی؟ هانا گفت: نه، ولی احساس می کنم پاپی عاشق وولف شده. آن چهار نفر سالها با هم زندگی کردند.

هند: نقش اول زن و نقش اول مرد
آن دو همدیگر را دیدند و بقیه چیزها طبق سناریو پیش رفت.

عربستان سعودی: عبدالله و یک زن
عبدالله وقتی که ماشین پدر دختر را دید عاشقش شد. و زن بعد از اینکه فرزند هفتمش را به دنیا آورد احساس کرد دیگر از عبدالله متنفر نیست و او را به همه مردانی که آخرین بار بیست سال قبل دیده بود، ترجیح می دهد. عبدالله شش ماه بعد، در سن هشتاد سالگی در حالی که با سرعت 280 کیلومتر با ماتشین پورشه اش رانندگی می کرد، با یک تپه شنی تصادف کرد و کشته شد.

هلند: آنا و آنه ماری
توماس با وجود اینکه احساس زیبایی در مورد آنا داشت، اما هنوز نمی دانست که رابطه دو ساله اش با آنا عشق است یا نه، به همین دلیل با دوستش بارتل مشورت کرد. بارتل از همسرش آنه ماری خواست تا در یک مراسم شام با توماس و آنا شرکت کنند. مراسم شام در رستوران کوچک و زیبایی در آمستردام برگزار شد. وقتی چشمان آنا به آنه ماری افتاد، احساسی عجیب آنها را فراگرفت، آنها عاشق همدیگر شدند. و سالها با هم زندگی کردند.


ایران: کامی و پانته آ

کامی وقتی پانته آ را دید تصمیم گرفت با او حال کند، پانته آ هم تصمیم گرفت کامی را سرکار بگذارد، کامی و پانته آ به یک پارتی رفتند و در آنجا احساس کردند که از همدیگر خوششان می آید. کامی به پانته آ گفت که دیگر حق ندارد به چنین پارتی هایی پا بگذارد، پانته آ هم به کامی گفت که باید تمام روابطش را با تمام دوستان قبلی اش اعم از دختر و پسر به هم بزند. کامی و پانته آ سه روز بعد در یک مراسم عروسی مفصل ازدواج کردند و سه سال بعد وقتی با همدیگر آشنا شدند، تصمیم گرفتند از همدیگر جدا شوند، اما با هم دوست بمانند. آن دو یک هفته بعد از هم جدا شدند و پس از جدایی بود که فهمیدند که عاشق همدیگر هستند، کامی با دختری به اسم رویا ازدواج کرد و پانته آ با پسری به اسم داریوش ازدواج کرد.

پاسخ با نقل قول
  #215  
قدیمی 07-27-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

محققان، عشق را با ام‌آرآی به تصویر کشیدند



خیلی‌ها عشق واقعی را جزو محالات می‌دانند، اما دانشمندان توانسته‌اند وجود عشق را هم به طور علمی ‌ثابت کنند

اسکن مغزی تعدادی زوج نشان داده است که بعد از گذشت 20 سال از زندگی مشترک، همچنان عشقشان مانند زوج‌های جوانی است که در اولین نگاه عاشق یکدیگر می‌شوند. این در حالی است که تا کنون کارشناسان بر این باور بودند که میل جنسی و عشق در ابتدای آشنایی بسیار زیاد است و با گذشت چند سال رو به افول می‌گذارد.

تیم تحقیقاتی دانشگاه بروک استونی در ایالت نیویورک مغز تعدادی از زوج‌هایی که 20 سال کنار یکدیگر بوده‌اند را اسکن و آن را با مغز زوج‌های جوانی که تازه با یکدیگر آشنا شده‌اند مقایسه کردند. در این تحقیق مغز زوج‌ها زمانی که عکس همسرانشان در کنار عکس افراد عادی قرار داده شده بود، اسکن شد و مشخص شد که با دیدن عکس همسر ترشحات شیمیایی در مغزشان به وجود می‌آید که دقیقا با ترشحات شیمیایی زوج‌های جوان یکی است.

تحقیقات قبلی حاکی از این بود که مراحل اولیه عشق رومانتیک مانند چرخ و فلکی است که احساسات را می‌چرخاند و تغییر می‌دهد و تا 15 ماه بعد از آشنایی و ازدواج به میزان قابل توجهی پایین می‌آید. تصور قبلی بر این بود که بعد از گذشت 10 سال ترشح آن ماده شیمیایی تقریبا به طور کامل از بین می‌رود.

با این وجود، اسکن مغزی برخی از این زوج‌ها نشان داد که همچنان بعد از گذشت 20 سال از ازدواجشان همچنان یکدیگر را عاشقانه دوست دارند. دانشمندان نام این زوج‌ها را «قوهای سفید» گذاشتند. پاسخ مغز این زوج‌های عاشق توسط MRI نشان داد که مغزشان با دیدن عکس همسر درست مانند مغز کسی است که تازه ازدواج کرده و همسرش را نگاه می‌کند.

به گفته دکتر آرتور آیرون، روان‌شناس، یافته‌های جدید در واقع برعکس آنچه تا کنون تصور می‌شده هستند. قبلا تصور می‌شد که عشق زیاد در همان ده سال اول بعد از گذشت زندگی به شدت فروکش می‌کند یا حتی تمام می‌شود در حالی که اصلا چنین چیزی صحت ندارد.

تحقیقات قبلی بر این اساس بود که همیشه بعد از گذشت 10 تا 15 ماه نخست زندگی مشترک نقاط ضعف قوت می‌گیرند و نهایتا دوست داشتن زیاد تا سه یا هفت سال ادامه می‌یابد.

دکتر آیرون می‌گوید: زمانی که اولین بار با زوج‌هایی مصاحبه کردم که بعد از گذشت 21 سال همچنان ادعا کردند که همسرانشان را عاشقانه دوست دارند تصور کردم خودشان را گول می‌زنند؛ اما این چیزی است که اسکن مغزی آنها نشان داد و کسی نمی‌تواند آن را دروغ تلقی کند.

یکی از قو‌های سفید دکتر آیرون و میشل بودند که همچنان بعد از گذشت 18 سال از زندگی مشترکشان حسادت دوستانشان را برمی‌انگیختند. میشل 59 ساله می‌گوید: این اتفاق کاملا طبیعی است و عشق خود به خود به وجود می‌آید.

لیزا باربر 40 ساله در کنار همسرش دیوید 46 ساله که یکی دیگر از زوج‌های مورد آزمایش بودند، می‌گوید: هنوز همان طور عاشق همسرم هستم که 17 سال قبل که با او آشنا شدم. همسرم همیشه پر شور و هیجان است و همیشه به حضور او در کنارم احتیاج دارم. این هیجان لازمه زندگی ماست و به این ترتیب تغییری که زندگی مشترک به آن احتیاج دارد را هر روز تجربه می‌کنیم.

زوج‌های دیگری هم بودند که با وجود گذشت 30 سال از زندگی مشترکشان همچنان عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند. خود دکتر آیرون می‌گوید که او و همسرش هردو 64 ساله هستند و در طول این سال‌ها روابط بسیار خوبی با هم داشته‌اند اما باز هم کمی‌ به این پرنده‌های عاشق حسادت می‌کردند. او می‌گوید: روابط آنها بسیار محکم و صمیمانه است و حتی بسیاری از فراز و نشیب‌های روابط نوپا را هم ندارد.

پاسخ با نقل قول
  #216  
قدیمی 07-27-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تفاوت دوست داشتن و عاشق بودن**********



بين فردي که عاشق شده است و شخصي که تنها شخصي را دوست دارد تفاوت هايي است. اين مطالب اگرچه تا

حدود زيادي درست هستند اما به خاطر داشته باشيد که مطلق نيستند و اصولا انسانها و احساسات آنهاپيچيده تر از اين گونه تحليل ها هستند.

1. هنگام ديدن کسي که عاشق او هستيد تپش قلب شما زياد شده و هيجان زده خواهيد شد. اما هنگاميکه کسي

را مي بينيد که آن را دوست داريد احساس سرور و خوشحالي مي کنيد.

2. هنگامي که عاشق هستيد زمستان از نظر شما بهار است. وليکن هنگامي که کسي را دوست داريد زمستان

فقط فصلي زيبا ( زمستاني زيبا) است.

3. وقتي به کسي که عاشقش هستيد نگاه مي کنيد خجتالت مي کشيد. وليکن هنگاميکه به کسي که دوستش

داريد مي نگريد لبخند خواهيد زد.
4. وقتي در کنار معشوقه خود هستيد نمي توانيد هر آنچه را در ذهن داريد بيان کنيد. اما در مورد کسي که دوستش

داريد شما توانايي آن را داريد.
5. در مواجه شدن با کسي که عاشقش هستيد خجتالت مي کشيد و يا دست و پاي خود را گم مي کنيد. اما در مورد

فردي که دوستش داريد راحت تر بوده و توانايي ابراز وجود خواهيد داشت.

6. شما نمي توانيد به چشمان کسي که عاشقش هستيد مستقيم و طولاني نگاه کنيد. اما مي توانيد مدت ها به

چشمان فردي که دوستش داريد در حالي که لبخندي بر لب داريد نگاه کنيد.

7. وقتي معشوقه شما گريه مي کند شما نيز گريه خواهيد کرد. اما در مورد کسي که دوستش داريد سعي بر آرام

کردن او مي کنيد.
8. احساس عاشق بودن و درک کردن آن از طريق نگاه است. اما در درک دوست داشتن بيشتر از طريق شنوايي

است. (از طريق ابراز علاقه به صورت کلامي)

9. شما مي توانيد يک رابطه دوستس را پايان دهيد اما هرگز نمي توانيد چشمان خود را بر احساس عاشق بودن

ببنديد. چرا که حتي اگر اين کار را بکني. عشق همچون قطره اي در قلب شما و براي هميشه باقي خواهد ماند.

يـك عشـق سـالـم چگونه عشقي است:

1- عشقي است كه رشد فردي را در پي دارد- در مقابل تفكر وسواس گونه در رابطه.

2- عشقي است كه فرد در آن تمايل و فضاي كافي براي رشـد و پـيشرفـت فـرد مـقـابـل خـــود قائل

باشد- در مقابل امنيت و آسودگي بصورت يكنواخت و آنكه شـدت نـيـاز گـواه بـر عشق واقعي است.

3- عشقي است كه منافع مجزا، معاشرت با دوستان ديـگر و بـرقـراري روابـط مـعني دار ديگر درآن جايز باشد- در

مقابل زندگي اجتماعي مـحـدود و بـي تـوجـهـي بـه دوسـتـان قديمي.

4- عشقي است كه دو فرد يكديگر را به پيشرفت تشويق مي كـنـند- در مقابل غرق در رفتار طرف

مقابل و وحشت از تغيير و پيشرفت ديگري.

5- عشقي است كه در آن اعتماد كافي موجود باشد- در برابر حسادت، تـملك جويي و ترس از رقابت.

6- عشـقـي اســت كه فرديت هر دو فرد از سوي هر دو مورد پذيرش و احترام اسـت- در مقابل

تلاش در تغيير ديگري مطابق تصورات خيالي خود.

7- عشقي است كه رابطه با تمام جوانب واقعيت سرو كار دارد- در مــقابل رابطه اي كه بر پايه

توهمات و اجنناب از موضوعات ناخوشايند است.

8- عشـقـي اسـت كـه دو طــرف از خودشان مراقبت مي كـنـند و حالت هيجاني دو فرد وابسته

به خلق خوي طرف مقابل نمي باشد- در برابر انتظار از فرد مـــقابل براي برطرف كردن تمام مشكلات و نجات وي.

9- عشقي است كه توجه و نگراني سالم و به اندازه نسبت بـه شـريـك زنـدگـي توام با دادن آزادي

در آن برقرار است- در برابر غرق در احساسات و مشكلات فرد مقابل.

10- عشـقي است كه دو طرف توانايي لذت بردن از تنهايي را دارا مي باشند -در بـرابـر عجز در تحمل تنهايي.

11- عشقي است كه رابطه جنسي در آن يك انتخاب آزادانه و نشـات يـافتـه از رفاقت و علاقه دو طرف ميباشد- در

برابر فشار در برقراري رابــطه جنسي به خاطر عدم احساس امنيت، ترس و نياز به ارضاي فوري.

بين كسي كه عاشق شده است و كسي كه تنها شخصي را دوست دارد تفاوتهايي وجود دارد نكات زير كمك مي كند

تا اين تفاوتها را درك كنيم :
1- هنگام ديدن كسي كه عاشق او هستيد تپش قلب شما زياد شده و هيجان زده خواهيد شد اما هنگاميكه كسي

كه را دوست داريد مي بينيد احساس سرور و خوشحالي مي كنيد .

2- هنگاميكه عاشق هستيد زمستان در نظر شما بهار است وليكن هنگامي كه كسي را دوست داريد زمستان

فصلي زيباست .

3- وقتي به كسي كه عاشقش هستيد نگاه مي كنيد خجالت مي كشيد و ليكن هنگامي كه به كسي كه دوستش

داريد نگاه مي كنيد لبخند خواهيد زد .

4- هنگاميكه در كنار معشوقه خود هستيد نمي توانيد آنچه را كه در ذهن خود داريد بيان كنيد ولي در مورد كسي كه

دوستش داريد شما توانايي آنرا خواهيد داشت .

5- در مواجه شدن با كسي كه عاشقش هستيد خجالتمي كشد و حتي دست و پاي خود را گم مي كنيد اما در مورد

كسي كه دوستش داريد راحت تر بوده و توانايي ابراز وجود خواهيد داشت .

6- شما نمي توانيد به چشمان كسي كه عاشقش هستيد مستقيم و طولاني نگاه كنيد اما مي توانيد در حالي كه

خنده اي بر لب داريد مدتها به چشمان كسي كه دوستش داريد نگاه كنيد .

7- وقتي معشوقه شما گريه مي كند شما نيز گريه خواهيد كرد اما در مورد كسي كه دوستش داريد سعي بر آرام

كردن او خواهيد داشت .
8- احساس عاشق بودن و درك آن از طريق ديدن است اما دوست داشتن از طريق شنوايي و صحبت كردن است .

9- شما مي توانيد يك رابطه دوستي را پايان دهيد اما هرگز نمي توانيد چشمان خود را بر احساس عاشق بودن ببنديد

چرا كه حتي اگر اين كار را بكنيد عشق همچون قطره اي در قلب شما و براي هميشه خواهد ماند .

راستي شما دوست عزيز نظرتون چيه ؟ بايد دوست داشت يا عاشق بود ؟
پاسخ با نقل قول
  #217  
قدیمی 07-27-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تجربه عشق شامل عملكرد اجزاء صميميت، هوس(شهوت) و تعهد ميباشد. شما براي دسـتـيـابـي بـه يك رابـطه سـالم و پـايدار مـي بــايد اعتدال را ميان اين سه عنصر برقرار سازيد. اكنون به تعريف آنها ميپردازيم:

تعهد: تا چه اندازه شما خود را وقف آن ميكنـيد كه رابطه يتان را شاداب و با طراوت نگاه داريد؟ و يا تا چه اندازه با يارتان صادق مي بـاشـيد؟ شـامل مسئوليت پذيري، وفاداري و وظيفه شناسي ميباشد. تعهد در رابطه به مفهوم آن است كه اكـثر موانع و مشكلات را مي توان با كمك يكديگر از ميان برداشت - وفادار حتي در سخت ترين شرايط.

صميميت: نزديكي در رابطه - اموري كه شما و يارتان در آن سهيم مي بـاشـيـد اما فرد ديـگري از آنـها آگـاهـي ندارد - رازها و تجربـيات فردي و مشترك - صميميت امري فراتر از نزديكي جنسي و فيزيكي مي باشد. تا چه اندازه شـما در كنـار يـارتان احـساس راحت بودن ميكنيد؟ آيا قادر به بيان عقايد و نقطه نظرهاي خود ميباشيد ؟ بـدون آنـكه از مـورد انتقاد قرار گرفتن و نكوهش شدن واهمه داشته باشيد؟ آيا هنـگامي كـه صحبت ميكنيد واقعا به حرفهاي شما گوش ميدهد؟

هوس و شهوت: انرژي بخش رابطه ها يتان مي بـاشد. تمايل بـه بازگشت به منزل، تـنها براي كنار يار بودن - هوس فوريت ، شهوت و تمايلات جنسي، رمانتيك بودن، اشـتـيـاق براي در كنار هم بودن و رفع سريع موانع براي وصال ميباشد - احساسات شديد -جاذبه جسماني.

اكـنـون به ابعاد متفاوت عشق در شرايط وجود و يا فقدان سه خصيصه فوق در يك رابطه توجه كنيد:

تعهد+صميميت و فقدان هوس: ايـن رابـطـه در خـطـر فروپاشي قرار ندارد اما نيازمند خلاقيت و انگيزه براي شعله ور ساختن مجدد عشق ميباشد.

تعهد+هوس و فقدان صميمـيت: ايـن رابـطه عذاب آور است - گـاهـي اوقـات انـگـيـزه شديدي آنها را جذب يكديگر ميكند اما سرانجام به ياس و ناكامي منجر ميگردد زيرا قادر به آن نميباشند كه رابطه يشان را عميق تر سازند. يا آنكه افكار،علايق و آرزوهاي قلبي يكديگر را بشناسند.

صميميت+هوس و فقدان تعهد: اين رابطه يك شبه است-كشش و اشتياق شديدي حكمفرماست اما عدم امنيت از آنـكه رابـطـه تـا چـه مـدت دوام خـواهـد آورد هر دو فرد را مايوس ميسازد. عشق رمانتيك.

صميميت و فقدان هوس و تعهد: علاقه.

هـوس و فـقـدان صـمـيـميـت و تعهد: عشق شيدايي.

تعهد و فقدان صميميت و هوس: عشق تو خالي و راكد.

هوس+صميميت+تعهد = عشق كامل و مطلوب.

پاسخ با نقل قول
  #218  
قدیمی 07-27-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

در مغز عاشقان چه میگذرد
شور عشق، استارت يا سوخت
شور عشق، يعني همان احساساتي كه اوايل آشنايي با يك نفر، ما را مشغول مي‌كند و خواب و خوراكمان را مي‌گيرد، مبناي درستي براي زندگي مشترك نيست؛ يعني اين قبيل عواطف مثل استارت ماشين عمل مي‌كنند. خداوند آنها را در وجود انسان قرار داده كه آدم را به حركت درآورد. ولي ما نمي‌توانيم فقط با استارت‌زدن و باك ِ بدون بنزين حركت كنيم. شواهد زيادي هم براي اثبات اين نكته وجود دارد- مثلاً پژوهشگري به نام آرون تعداد زيادي از افرادي را كه دچار عشق حاد و آتشين بودند زير دستگاهي كه از كاركرد مغز عكس مي‌گيرد گذاشت و از آنها خواست به معشوق خود فكر كنند يا عكس آنها را نشانشان داد. كاركرد مغزي اين افراد نشان داد كه هنگام فكر كردن به معشوق، فقط آن قسمت‌هايي فعال مي‌شود كه مربوط به «پاداش فوري» است- همان قسمت‌هايي كه اگر گرسنه باشيم و غذا بخوريم فعال مي‌شود؛ يا در افراد معتاد به كوكائين، همان قسمتي كه بعد از مصرف ماده‌ي مخدر به فعاليت مي‌افتد. اين قسمت‌هاي مغز، تشكر فوري را اعلام مي‌كنند، و يك چيز فوري طبعاً دوام زيادي هم ندارد. در حالي كه مغز، قسمت‌هاي ديگري هم دارد كه مربوط به پاداش‌هاي طولاني‌مدت است.


دو پژوهشگر ديگر به اسم‌هاي بارتل و ذكي آمدند همين كار را روي كساني كردند كه عشقشان تداوم پيدا كرده بود و به اصطلاح عشق رفيقانه داشتند- همان نوع عشقي كه شور و هيجانش از بين رفته اما صميميتش مانده و با مرور زمان، بيشتر هم شده است .عكس كاركرد مغز اين افراد نشان داد كه فكركردن به عشقشان قسمت‌هايي از مغز آنها را فعال مي‌كند كه مربوط به «پاداش‌هاي بلندمدت» است- همان قسمت‌هايي كه وقتي شما به شغل مورد علاقه‌تان فكر مي‌كنيد يا موسيقي مورد علاقه‌تان را گوش مي‌كنيد، يا در لحظات آرامش مذهبي، در ذهنتان فعال مي شود.


نتيجه‌ي اين پژوهش‌ها نشان مي‌دهد چون پاداش فوري هميشه تاييدكننده‌ي چيزهايي است كه قابل اتكا نيستند، عشق رمانتيك هم كه دستمايه‌ي شعر و غزل و رمان و فيلم‌هاي زيادي شده است و چيز قشنگي هم هست قابل اتكا نيست. در عوض، عشق رفيقانه قابل اعتماد، اصيل و ماندگار است.

بعضي اقوام اصلاً نمي‌دانند عشق چيست؟

عشق رمانتيك نه تنها كوتاه‌مدت و غيرقابل اتكاست كه حتي اصيل هم نيست. يعني اين طور نيست كه جزو سرشت و ذات انسان باشد و ابتلا به آن، از ضروريات زندگي محسوب شود. به نظر شما آيا در بين همه‌ي اقوام و ملت‌ها شور عشق وجود دارد؟ يعني مردم ِ همه‌ي جوامع و فرهنگ‌ها عشق رمانتيك را به اين مفهومي كه ما مي‌شناسيم مي‌شناسند؟


دو پژوهشگر به نام‌هاي يانكويچ و فيشر، 166 فرهنگ و قوميت مختلف را از نظر آداب و رسوم و شعر و ادبيات و هنرشان بررسي كرده‌اند و به اين نتيجه رسيده‌اند كه در 147 فرهنگ، عشق رمانتيك وجود دارد؛ اما در 19 قوميت،هيچ شواهدي از اين عشق در ميان نيست؛ يعني در فرهنگ، ادبيات ، شعر و هنرشان هيچ اشاره‌اي به اين شور عاشقانه نشده است؛ اما تشكيل خانواده مي‌دهند، به خانواده‌شان علاقه دارند و براي آنها فداكاري هم مي‌كنند. يعني آن رمانتيسيسم كه در ادبيات غربي و در ادبيات ايراني خودمان هم مي بينيم در آن فرهنگ‌ها معنايي ندارد. پس عشق رمانتيك چيزي نيست كه بگوييم لازمه‌ي هر زندگي است؛ بلكه همان موتور محرك اوليه است. 19 قوميت از اين موتور استفاده نمي‌كنند و ماشينشان بدون اين استارت هم روشن مي‌شوند.


در پژوهش ديگري از حدود شش هزار دختر و پسر قبل از ازدواج پرسيده‌اند كه «شما دوست داريد عشق رمانتيك مبناي ازدواجتان باشد يا نه؟»



90 درصد آنها جواب مثبت داده‌اند. يعني گفته‌اند «دوست داريم اين احساسات را تجربه كنيم.» اما بعد از چند سال، از همين افراد، بعد از ازدواجشان پرسيده‌اند «آيا آن رمانتيسيسم اوليه در ازدواجتان وجود داشته يا نه؟» 33 درصد مردان و 75 درصد زنان گفته‌اند در نهايت با فردي ازدواج كرده‌اند كه عاشقش نيستند و رابطه‌ي رمانتيكي هم با او ندارند؛ يعني حتي خود افراد هم قبول دارند كه «عشق» نه شرط كافي براي ازدواج است و نه حتي شرط لازم.
عشق نوعي بيماري است؟



برخي از پژوهشگرها روي اين موضوع متمركز شده‌اند كه «آيا عشق آتشين صرف نظر از عشق نافرجام، يك بيماري پاتولوژيك است يا نه؟» و جالب است بدانيد روان‌شناسان بيشترين شباهت را بين عشق و يك بيماري خاص رواني به نام وسواس اجباري مشاهده كرده‌اند. در اين بيماري، افكار خاصي به ذهن هجوم مي‌آورد كه فرد گريزي از آنها ندارد؛ اين افكار او را مجبور به ايجاد رفتارهاي خاصي مي‌كند كه اگر انجام ندهد دچار تنش و اضطراب زيادي مي‌شود. مثلا كسي عادت دارد هر شب 10 بار دست‌هايش را بشويد و اگر 8 بار اين كار را انجام بدهد درونش منقلب مي‌شود و نمي‌تواند آسوده بخوابد.
عشق نه فقط در ظاهر و علايم باليني شبيه اين بيماري است، كه از نظر آزمايشگاهي هم به آن شباهت دارد. در بيماري وسواس اجباري، يك ناقل خاص در سلول‌هاي پلاكت خون بيمار افزايش پيدا مي‌كند. پژوهشگري به نام مارازيتي، افراد عاشق را به اين طريق آزمايش كرده و به اين نتيجه رسيده كه آنها هم درست همين حالت را دارند. پس عشق يك حالت وسواس اجباري ايجاد مي‌كند كه در آن فرد عاشق دچار افكار و عادت‌هاي خاصي مي‌شود كه نمي‌تواند از دست آنها خلاص شود- مثل تماس گرفتن پي در پي با معشوق و فكر كردن مداوم به او كه عملكرد عادي ذهنش را مختل مي‌كند.

هوش عاطفي‌ات را بالا ببر

با تمام اين حرف‌ها، امروز دانشمندان به اين نقطه رسيده‌اند كه «اگر عشق و احساسات قابل اتكا نيستند پس چه چيز قابل اتكا است؟» يعني چه چيزهايي بايد وجود داشته باشد تا عشق افراد پايدار بماند. ابتدا نظريه‌اي شكل گرفت كه اگر برخي شباهت‌هاي اوليه بين افراد وجود داشته باشد صمميت و رفاقت بيشتري بين آنان به وجود مي‌آيد كه مي‌تواند ازدواج موفق را تضمين كند. اما تجربه نشان داد كه اين اتفاق هم نمي‌افتد. آقاي اشتنبرگ كه مثلث عشق را ارائه كرده بود به اين نتيجه رسيد كه خيلي از طلاق‌ها، بر خلاف انتظار، در مواردي اتفاق مي‌افتد كه انتخاب اوليه اشتباه نبوده است. يعني افراد در ابتداي ازدواج، شباهت‌هايي به هم داشته‌اند اما پس از ازدواج تغيير كرده‌اند. پس خيلي وقت‌ها مشكل اينجاست كه آدم‌ها تغيير مي‌كنند؛ اما با هم تغيير نمي‌كنند: در دو مسير يا با سرعت‌هاي متفاوتي تغيير مي‌كنند. پس حالا اين سوال به وجود مي‌آيد كه «اگر شباهت اوليه هم ضامن صميميت نيست پس چه چيز مي‌تواند صميميت و رفاقت درازمدت بين زوج‌ها را تضمين كند؟»
پژوهش‌هاي زيادي نشان داده‌اند كه هوش عاطفي يكي از مهمترين عوامل موفقيت ازدواج است. هوش عاطفي نوعي از هوش است كه به ما كمك مي‌كند به احساساتمان آگاه باشيم. بتوانيم عواطفمان را خوب بيان كنيم. آنها را خوب كنترل و هدايت كنيم. ظرفيت هاي خودمان را بشناسيم و در مجموع يك حس مثبت كلي نسبت به خودمان داشته باشيم. از طرف ديگر بتوانيم عواطف فرد مقابلمان را درك كنيم و نسبت به آن واكنش اجتماعي يا بين فردي مناسب داشته باشيم.
هوش عاطفي به ما كمك مي كند كه وقتي دچار تعارض در احساساتمان مي‌شويم فرو نريزيم و بتوانيم به عنوان مساله‌اي معمولي حلش كنيم .اين نوع هوش، يك چيز ذاتي نيست و در شرايط محيطي شكل مي‌گيرد و در ميان تمام عوامل موثر در موفقيت در ازدواج، كليدي‌ترين نقش را دارد؛ اگر دو طرف داراي هوش عاطفي بالايي باشند مي‌توانند بفهمند كه چطور همراه و همگام با تغيير احساسات و عواطف يكديگر تغيير كنند تا زندگي‌شان به رشد و صميميت بيشتري منجر شود.

چه قدرعاشق هستيد؟

عشق هم بالاخره اتفاقي است كه به قول شاعر، خواه ناخواه رخ مي‌دهد. براي خيلي از روان‌شناس‌ها مطالعه اين پديده جالب است. بعضي‌ها مانند استرنبرگ حتي نظريه‌اي علمي ‌درباره عشق دارند. استرنبرگ معتقد است كه يك عشق كامل سه جنبه دارد. اولين جنبه، وفاداري به معشوق است، دومي، ‌احساس صميميت نسبت به او و سومي، ‌داشتن ميل جنسي به معشوق است. به نظر استرنبرگ، هر كدام از اينها كه وجود نداشته باشد، يك جاي كار دارد مي‌لنگد. پرسشنامه زير خيلي به جزييات عشق كاري ندارد و مي‌خواهد به طور كلي بگويد كه آيا شما عاشق هستيد يا نه؟ اين تست در دانشگاه نورس ايسترن بوستون تهيه شده است و خوب، معلوم است كه بيشتر براي دانشجوها كاربرد دارد.

چگونه از اين تست استفاده كنيم؟

عبارات زير را بخوانيد. معشوق‌تان را تصور كنيد و نام معشوق‌تان را به جاي كلمه او بگذاريد. حالا اگر با هر عبارت به طوركامل موافق بوديد، عدد 7، اگر نسبتا موافق بوديد، عدد 6 ، اگر كمي‌ موافق بوديد عدد 5، اگر عبارت را هم درست مي‌دانستيد و هم غلط (يعني در مورد نظرتان مطمئن نبوديد)، عدد 4، اگر با آن كمي ‌مخالف بوديد، عدد 3، اگر نسبتا مخالف بوديد، عدد 2 و اگر به‌طور كامل مخالف بوديد عدد 1 را جلو عبارت بنويسيد.

راهنماي نمره‌گذاري:

حالا عددهايي را كه جلوي هر عبارت گذاشته‌ايد، با هم جمع بزنيد.

• شمايي كه بالاي 89 نمره آورده‌ايد، وضع‌تان خراب است. شما بدجوري عاشق شده‌ايد و اگر صادقانه به پرسش‌ها پاسخ داده‌ايد، در عشق‌تان هيچ شكي نمي‌توان كرد.

• اگر نمره‌تان حول و حوش 78 تا 88 مي‌چرخد، شما هم به احتمال خيلي زياد عاشق هستيد و چيزي نمانده است كه در بالاي قله عشق بايستيد.

• اما اگر نمره‌تان بين 68 تا 77 باشد، احتمال كمتري وجود دارد كه عاشق باشيد. اما شما هم به هر حال عاشق‌ايد.

• كساني كه از 68 پايين‌تر آورده‌اند، بهتر است كه خودشان را گول نزنند. به احتمال زياد چندان عاشق نيستند.
• كساني كه از 58 پايين‌ترند، به‌ هيچ‌وجه عاشق نيستند. اين گروه بهتر است پيشه ديگري براي خودشان دست و پا كنند و يا اسم احساسات رقيق‌شان را نگذارند عشق!

1) براي رسيدن به او خيلي عجله دارم. ?
2) او را خيلي جذاب مي‌دانم. ?
3) او نسبت به بيشتر مردم، عيب‌هاي كمتري دارد. ?
4) براي او هر كاري كه لازم باشد، انجام مي‌دهم. ?
5) به نظر من، او خيلي دلربا است. ?
6) دوست دارم احساساتم را با او در ميان بگذارم. ?
7) وقتي با هم كاري را انجام مي‌دهيم، كار برايم خيلي خوشايند است. ?
8) دوست دارم كه او حتما مال من باشد. ?
9) اگر اتفاقي براي او بيفتد؛ خيلي ناراحت مي‌شوم. ?
10) خيلي وقت‌ها به او فكر مي‌كنم. ?
11) خيلي مهم است كه او به من علاقه داشته باشد. ?
12) وقتي با او هستم، كاملا خوشحالم. ?
13) برايم دشوار است كه براي مدتي طولاني از او دور باشم. ?
14) خيلي به او علاقه دارم. ?


ویرایش توسط ابریشم : 07-27-2010 در ساعت 05:44 PM
پاسخ با نقل قول
  #219  
قدیمی 07-27-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

اکثر افراد دوست دارند عاشق شوند چون فکر مي کنند کار بزرگي مي کنند

تمرکز اين نوشتار بر روي عشقهاي بين دو غير همجنس مي باشد)

اگه از من تو بپرسي رنگ عاشقي چه رنگه؟ من مي گم رنگش سياه ولي باز واسم قشنگه!

به نظر شما چرا رنگ عاشقي سياه است ؟ و باز چرا در عين سياهي براي عاشق قشنگ است؟ اين سواليست که مدتهاست در ذهن من مي باشد و در اين اواخر توانستم به اندازه اي که توجيهم کند جوابش را بدهم ، ولي اگر شما هم جوابي بهتر براي اين سوال به نظرتان مي رسد حتما ارائه کنيد تا همه استفاده کنند .

و اما جواب:
من وقتي به شعرهايي که در باب عشق سروده شده اند و يا آهنگها و ترانه هايي که در اين باب نواخته شده اند مي نگرم ، به جرات مي توانم بگويم قريب به اتفاق اين اشعار يا از جدايي سخن مي گويند، يا از عشق ناکام، يا از لحظه هاي انتظار و يا اميد برگشت معشوق و ...

و اين مساله براي خودم هم پيش آمده و تجربه اش را نيز داشته ام . اما چرا؟!

چرا قريب به اتفاق دوستي ها و به اصطلاح عشق ها با شکست مواجه مي شود؟

وقتي که خوب به اين مساله مي نگرم، مي بينم که علت اين شکست ها به نظرم 3 چيز مي تواند باشد
1) اصل عشق هاي زميني با شکست همراه است :

در اين زمينه حرفها و مطالب گوناگون ، گفته و نوشته شده است و بحث در اين باره نه به عهده ماست و نه ما توانايي بحث در اين باره را دارا هستيم.تنها مساله اي که در اين باره به نظر من مي رسد، اين است که اگر کسي به اين نتيجه رسيد که تمامي عشقهاي زميني با شکست همراه است، پس نبايد در اين وادي قدم بگذارد، و اگر خداي نکرده قدم گذاشت، لااقل کاري که مي تواند بکند اين است که از تجربيات کساني که در اين وادي بوده اند استفاده کند و يا سعي کند به هر طريقي که شده مثل خواندن کتابها و مقالات و مشاوره، شيوه صحيح برخورد در اين رابطه را بياموزد و اگر چنين نکرد، آنجاست که با شکست مواجه مي شود، و اين چيزي است که در حال حاظر در اکثر رابطه ها ديده مي شود .

شايد هم با خود بگوئيد کسي که عاشق مي شود ديگر توانايي انجام چنين گارهايي را ندارد و به اصطلاح عاشق شده است . من اين مساله را اينگونه حواب مي دهم که اولا : اينکه اکثر اين مطالب و گفته ها تلقين جامعه و اطرافيان است و چنان صحت ندارد و ثانيا : انسان موجودي است که مي تواند از اختيار و راده خود به نحو شايسته حتي در چنين شرايطي نيز استفاده کند . و ثالثا : اينکه به ندرت اتفاق مي افتد که انسان يک شبه عاشق شود، يعني شب بخوابد و صبح عاشق شده چشم گشايد . بلکه مدتي طول خواهد کشيد تا شخص به آن درجه از عشق برسد و در اين مدت مي تواند حدس همچنين اتفاقي را بزند.

و اگر هم يک شبه عاشق شد و نتوانست کارهايي را که گفته شد انجام دهد، آيا اين شخص نمي توانسته قبل از اين تمهيداتي را براي اينگونه روابط در نظر بگيرد و خود را آماده کند؟ آيا نمي توانسته خود را بشناسد، و طريقه و راههاي دوستي با افراد مختلف را بياموزد ؟

اکثر افراد دوست دارند عاشق شوند چون فکر مي کنند کار بزرگي مي کنند .

و البته اکثر افراد مثل بنده بعد از اينکه ضربه اي در اين زمينه خوردند و دچار مشکل شدند و مشکلشان لاينحل شد به فکر آموختن روشهاي دوستي و رابطه با ديگران و ... مي افتند که البته باز هم دير نيست .

2) يکي از طرفين مثلا پسر مقصر قطع رابطه و شکست در عشق باشد :
پاسخ با نقل قول
  #220  
قدیمی 07-27-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

چطور بر رقیبتان پیروز شوید و به عشقتان برسید

شما هم شب ها تا دیوقت بیدار می مانید و نگران این هستید که رقیب، عشقتان را از چنگتان درآورد؟ مظنون هستید که همسرتان، نامزدتان یا عشقتان به جز شما با کس دیگری هم رابطه دارد؟ می خواهیم به شما آموزش دهیم که چطور بر رقیبتان پیروز شوید و عشقتان را برای همیشه به دست آورید.

1) به او نشان دهید که برای انتخاب او بیشتر از هر چیز دیگری احترام قائلید.
کاری نکنید و چیزی نگویید که طرفتان را مجبور کند آنطور که شما می خواهید زندگی کند و همه چیز را مثل شما ببیند. اگر او دوست دارد که خودش انتخاب کند، حال این انتخاب شما باشید یا کس دیگری، به او نشان دهید که برای نظرش احترام قائلید. اگر بتوانید به او ثابت کنید که آزادی انتخاب به او می دهید و برای نظر او احترام قائلید، مطمئن باشید که انتخاب او شما خواهید بود.

2) سعی نکنید رقابت کنید.
سعی نکنید با رقیبتان رقابت کنید. وقتی رقابت می کنید یعنی با او وارد مبارزه شده اید و وقتی وارد مبارزه شوید، انرژی منفی خیلی زیادی تولید می کنید و منجر به تجربه های ناخوشایندی با اطرافیانتان می شود. درعوض، سعی کنید فرصت هایی ایجاد کنید که منجر به تجربه های مثبت شوند، به ویژه با عشقتان. اجازه بدهید طرفتان وقتی باشماست احساس راحتی بیشتری کند.

3) از بحث کردن درمورد مسائل مربوط به رقیبتان خودداری کنید.
وقتی کنار عشقتان هستید، سعی نکنید مداوماً از او درمورد مسائل مربوط به رقیبتان سوال کنید: مثلاً دیروز کجا رفتی؟ چرا فلانی اینکار را می کند؟ چرا فلان چیز را به او دادی و ...پرسیدن چنین سوالاتی فقط او را به حالت دفاعی می کشاند و پاسخ هایی که می دهد هم صادقانه نخواهد بود.چنین بحث هایی اکثر اوقات تجربه های ناخوشایندی ایجاد می کند و باعث می شود هر دو شما سر یک موضوع کوچک و بی ارزش به بجث و جدل بپردازید. پس به طرفتان آزادی انتخاب بدهید. اجازه بدهید هر کاری که دوست دارند انجام دهند و بعد می بینید که از این درک شما قدردانی خواهند کرد. اگر طرفتان متوجه شود که وقتی با شماست می تواند راحت تر از وقتی که با رقیبتان است نفس بکشد، مطمئن باشید که به سمت شما می آید، بدون اینکه تلاشی برای آن کرده باشید.

4) سعی نکنید مثل سیریش به طرف مقابلتان بچسبید.
خودتان را به یاد بیاورید که تازه با طرفتان آشنا شده بودید. آن فردی که آنموقع بودید همان کسی است که طرفتان عاشقانه و عمیقاً دوست می دارد. پس همان آدم باشید. وقتی آن آدم بودید، کسی بودید که مثل سییش به طرفش نمی چسبید. فردی مستقل، بی خیال، و سرشار از انرژی زندگی بودید. این خود واقعی شماست که طرفتان عمیقاً دوستش دارد و می خواهد که با او باشد. پس همه آن وابستگی ها را دور بریزید و سعی کنید استقلال فردیتان را حفظ کنید. اگر رابطه تان رو به انهدام است، افراد دیگر به شما خواهند گفت، "طرفت عوض شده" یا "آدم ها عوض می شوند، زندگی همینه". درعوض لحظه ای مکث کنید و از خودتان بپرسید ایا طرف من واقعاً تغییر کرده است؟ یا این خودم هستم که تغییر کرده ام؟ آیا به کسی تبدیل شده اید که خیلی از رابطه تان توقع دارید؟ عشق شما، شما را به خاطر آن که هستید دوست دارد، پس همان آدم مستقلی باشید که یک روز بودید.
نکات بالا را همیشه در خاطر داشته باشید و با رعایت این نکات مطمئن باشید که قلب کسی را که دوستش دارید به دست خواهید آورد، بدون اینکه تلاش زیادی کرده باشید
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 12:24 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها