#1  
قدیمی 04-27-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض مشاهیر ادب

شاعر مرغ سحر


«یادداشت‌های ادبی» بهار به‌كوشش محمد گلبن كتاب می‌شود .
در آستانه‌ی اول اردیبهشت‌ماه، سال‌روز درگذشت محمدتقی ملك‌الشعرا بهار، محمد گلبن از تصمیمش برای انتشار «یادداشت‌های ادبی» این شاعر خبر داد.
گلبن كه تاكنون آثار زیادی را از نوشته‌های بهار و نیز درباره‌ی این شاعر گردآوری و منتشر كرده، معتقد است، مجموعه‌ی آثار او را در سه بخش به لحاظ انتشار می‌توان تقسیم‌بندی كرد؛ بخش اول، آثاری كه در زمان حیاتش منتشر شده، دوم آن‌چه بعد از درگذشتش چاپ شده‌ و سوم آثاری كه باید چاپ ‌شوند.
بر همین اساس، گلبن تصمیم دارد «یادداشت‌های ادبی» ملك‌الشعرا بهار را گردآوری كند. به گفته‌ی وی، این یادداشت‌ها شامل نوشته‌هایی است كه بهار بر آثاری همچون: دیوان خاقانی، فرخی سیستانی، «شاهنامه»‌ی فردوسی و برخی آثار دیگر نوشته، كه در حال جمع‌آوری آن‌ها برای انتشارشان در آینده است.
همچنین جلد چهارم از مجموعه‌ی «بهار و ادب فارسی» به‌كوشش گلبن از سوی نشر جمهوری اسلامی در دست چاپ است، كه مقاله‌های اجتماعی - سیاسی بهار را شامل می‌شود.
جلد دوم یادنامه‌ی ملك‌الشعرا بهار با نام «بلند‌آفتاب خراسان» به‌اهتمام وی هم برای چاپ آماده است كه از سوی نشر كتابفروشی رسانش منتشر خواهد شد.
این جلد شامل همه‌ی مقاله‌ها و شعرهایی است كه دیگران تا امروز درباره‌ی بهار نوشته‌اند.
«فردوسی‌نامه»‌ی بهار به‌كوشش گلبن هم احتمالا از سوی انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تجدید چاپ می‌شود.
او با همكاری احمد شكیب‌آذر، جلد چهارم «فهرست توصیفی مقالات؛ یادنامه‌ها و جشن‌نامه‌ها» را نیز احتمالا تا چند روز دیگر از سوی انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی منتشر می‌كند. همچنین مجلد پنجم در سال جاری چاپ می‌شود.
از سوی دیگر، از آثار این پژوهشگر، به تازگی كتاب «تصویرگر بزرگ؛ زندگی و آثار اولین نقاش مطبوعات در ایران» (ابوتراب غفاری، برادر بزرگ كمال‌الملك) كه 314 تابلو به همراه شرح حال نقاش در آن عرضه شده، از سوی انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی منتشر شده است.
جلد دوم و سوم مقاله‌های عباس خلیلی (پدر سیمین بهبهانی) با گردآوری گلبن نیز در دست چاپ است.
جلد دوم، خاطره‌ها و مقاله‌های متفرقه‌ی خلیلی و جلد سوم، مقاله‌های ادبی و تاریخی او را كه زمانی مدیر روزنامه‌ی اقدام بوده است، دربر می‌گیرد.
همچنین مجموعه‌ی مقاله‌های گلبن در سه مجلد با عنوان «از مشروطه تا حال» درباره‌ی مطبوعات ایران منتشر می‌شود. دو جلد این مجموعه، به گفته‌ی نویسنده، چند سال است كه منتظر مجوزند و جلد سوم از سوی نشر خجسته زودتر چاپ می‌شود.
محمد گلبن مجموعه‌ی شعرهایش را نیز برای انتشار جمع‌آوری كرده است.
__________________
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #2  
قدیمی 04-27-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

عطار هدهد هفت وادي



فريد الدين محمد عطار نيشابوري شاعر و صوفي قرن ششم و آغاز قرن هفتم هجري است (حدود 540 تا 618 هـ.ق). پدر او دارو فروش بوده و او نيز شغل پدر را به ارث برد. او مبادي علم طب و داروشناسي را فرا گرفته و معالجه نيز مي کرد چنانکه در خسرونامه گفته است:
به داروخانه پانصد شخص بودند که در هر روز نبضم مي نمودند
البته وجود 500 بيمار در هر روز کمي اغراق به نظر مي رسد اما قدر متيقن آن است که او طبابت مي کرده وآن را رها نکرد چرا که به گفته ي خود او "الهي نامه" و "مصيبت نامه" را در دکان عطاري و داروخانه به نظم آورده است چنانکه در "خسرونامه" مي گويد:
مصيبت نامه کاندوه جهان است الهي نامه کاسرار عيانست
به داروخانه کردم هر دو آغاز چه گويم زود رستم زان و اين باز
اگرچه او را به فرقه کبراويه (پيران شيخ نجم الدين کبري) منسوب مي کنند و يا در باب ورود او به سلک صوفيان داستانها گفته اند اما اين گونه مطالب به تمامي حاوي سهو و بدون مدرک است. در کل عطار از جمله شاعراني است که داستانها درباره او زياد و حقايق در تاريخ زندگي او بسيار کم به دست رسيده است. بنابراين در باب ورود او به صوفيه تنها به جملات خود او در "تذکرة الاولياء" بايد اکتفا کنيم که: "ديگر باعث آن بود که بي سببي از کودکي باد دوستي اين طايفه [متصوفه] در دلم موج مي زد و همه وقت مفرح دل من سخن ايشان بود". در اينجا عطار مدعي است که از کودکي آموزشهاي صوفيانه داشته و علت آن علاقه قلبي او به آن طايفه است "ديگر باعث آن بود که دلي داشتم که جز اين سخن [سخن عارفانه] نمي توانستم گفت و شنيد مگر به کُره و به ضرورت و مالابُد."
اما سبب شهرت عطار نه کارآمدي او در طب و نه سلک درويشي و خرقه پوشي او بلکه قلم روان و شعر جاودان اوست. سبک تمثيلي بي بديل او در "منطق الطير" نثر جذاب او در "تذکرة الاولياء" غزليات و قصايدي که به قول خودش هرگز به مدح شاهان و صاحبان قدرت آلوده نشده و درسهاي معنوي زيبايي که در قالب مثنوي سروده است نام او را در رده پهلوانان شعر پارسي همانند سنائي و مولوي قرار داده است.
آثاري که به عطار منسوبند بسيارند حتي قاضي نورالله شوشتري او را صاحب 114 اثر –به تعداد سوره هاي قرآن – مي داند که بي شک اشتباه است.
غالباً اين آثار را به او منسوب مي کنند: ديوان اشعار، اسرارنامه، الهي نامه، مصيبت نامه، منطق الطير، تذکرة الاوليا، خسرونامه، هيلاج نامه، جوهر الذات، مظهر العجائب، لسان الغيب، مختار نامه، اشتر نامه و جواهر نامه. اما تنها در صحت انتساب الهي نامه، اسرارنامه، جواهر نامه، خسرو نامه، شرح القلب، مصيبت نامه، منطق الطير و ديوان غزليات و قصائد او در نظم و تذکرة الاولياء در نثر مطمئن هستيم و باقي آثار را ديگران با استفاده از نام عطار بر او بسته اند و تفاوت سبک شعري آنها با آثار حتمي عطار کاملاً واضح است. از آثار حتمي عطار شرح القلب و جواهر نامه اصلاً به دست ما نرسيده اند.
يکي از بديع ترين ابتکارات شعر عرفاني فارسي منظومه ي منطق الطير يا مقامات الطيور اوست. اين منظومه رمزي بالغ بر 4600 بيت داستان جستجوي پرندگان براي يافتن "سيمرغ" است. عطار در سرودن اين تمثيل عرفاني از "رسالةُ الطير" منسوب به امام محمد غزالي الهام گرفته است. و آن را بسط داده و آراء خود را بر آن افزوده و ماجرا را اين گونه بيان مي دارند که مرغان هواي يافتن سيمرغ را مي کنند و هدهد رهبري آنان را به عهده مي گيرد – هدد حکم پير و مرشد را دارد و در راه رسيدن به سيمرغ کم کم از تعداد مرغان کاسته مي شود و هر کدام به بهانه اي در راه مي مانند و نهايتاً پس از گذشتن از هفت وادي صعب که اشاره به هفت وادي سلوک دارد يعني، طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحيد، حيرت، فقر و فنا تنها سي مرغ به حضرت سيمرغ مي رسند و در آنجا غرق در حيرت و انکسار به بقاي جاودان دست مي يابند. روش عطار در اين منظومه و در بيشتر منظومه هايش اين است که داستان مادر – در اينجا داستان مرغان و هدهد و يافتن سيمرغ – را بيان مي کند و در خلال آن داستانهاي فراوان ديگري با شخصيت ها و پيامهاي متفاوت را نيز ذکر مي کند مثلاً ماجراي زيبا "شيخ صنعان" که بسيار مشهور است در منطق الطير ذيل گفتگوي هدهد آمده است. اين روش را در مثنوي مولوي نيز مي توان ديد.
اما از نظر مفهوم سخن اصلي در منطق الطير به گفته ي" هلموت ريتر" مستشرق معروف آلماني از حدود آراء عادي و معمولي تصوف فراتر نمي رود. مردم حس مي کنند به حاکمي الهي نياز دارند و مشتاق هستند که او را پيدا کنند. آنها جستجوي خداوند را از انبياء و اولياء يعني کساني که راه وصول به خدا را دريافته اند فرا مي گيرند. پيدا کردن اين راه به نظر عطار از طريق تفکر و انديشه نيست زيرا راه تفکر راه طالبان حکمت و فلسفه است. آنها حتي از راه استغراق صوفيانه نيز طالب يافتن خدا نيستند رابطه ايشان با خدا رابطه ي بنده با مولاست. براساس رساله ي منطق الطير مردم بر سه گونه اند: نخست گروهي که چون تنبل و کُند و بدفرجامند و در راه خدا گام بر نمي دارند ديگر گروهي که نيروي خود را در هنگام سلوک به سوي خدا از دست مي دهند و سوم گروهي که به راه خود ادامه مي دهند و هيچ رنج و سختي آنان را از مقصود خود که وصول به مقام قرب الهي است، باز نمي دارد. آنها لذتهاي بهشتي را نمي خواهند و با حضور در مقام قرب ،صفت عبوديت خود را حفظ مي کنند. با اين همه خداوند نياز به بندگي انسان ندارد و طالبان خدا چون در مي يابند که خداوند از ايشان بي نياز است و به ضعف و ناتواني خود پي مي برند متوجه مي شوند که خداوند تنها از روي لطف عنايت ايشان را در بارگاه خود راه داده. عطار در اينجا بسيار جبرگرايانه صحبت مي کند و اشاره دارد که اگر کسي دچار قهر خدا يا لطف او شود چندان به اعمال او بستگي ندارد و تنها اراده خداوند تعيين کننده است اين جا يکي از مواضعي است که تفکر قرآني با آن موافق نيست بلکه بر اساس قرآن "ليس للانسان الا ما سعي" يعني آنچه براي انسان است در اثر تلاش خود اوست.
عشقي که در منطق الطير بين مرغان و سيمرغ يا بنده و معبود مطرح مي شود عشق براساس محو و فناي کامل نيست و رابطه ي محبت بين بنده و مولاست که همواره فاصله اي احترام آميز را در پي دارد اوج زيبايي اين داستان در تجنيس(جناس) مرکب سي مرغ و سيمرغ نهفته که اين گونه بيان مي شود.
"حاجب سيمرغ پرده ها را بالا زد و مرغان را به مسند قرب برد و بر سرير عزت هيبت نشاند... آفتاب قرب بر ايشان تابيدن گرفت جاني تازه به ايشان بخشيد در تابش چهره سيمرغ چهره ي خودشان را که "سي مرغ" بودند شناختند چون به سيمرغ نگاه کردند خود را در او ديدند و چون هم مرغ را هم سيمرغ را ديدند جز" يک سيمرغ "نديدند.
مرغان ازين معني که تاکنون نشنيده بودند در تحير فرو رفتند و از سيمرغ خواستار کشف اين راز شدند پاسخ آمد که حضرت شاهي آيينه است همچون آفتاب و هر که به اين حضرت رسد خويشتن را درين آينه بيند. ديده هيچ کس بر ما نيافتد چنانکه چشم موري ثريا را نتواند ديد. طي اين وادي ها و اظهار اين مردي ها و استقامت ها همه از فعل ماست نام سيمرغ بر ما اولي تر است، زيرا سيمرغ اصلي و حقيقي ماييم در ما محو شويد تا خود را (فطرت الهي خود را) در ما بازيابيد! آنجه هست گوهر اصلي و نخستين است که پاک و مطلق است و اگر اصل مستغني و پاک باشد از بود و نبود فرع باکي نيست، آفتاب حقيقي بر جاي خود استوار است، سايه ي ذره هرگز گو مباش. ... و اين پايان کار بود."
به هر حال از آنجا که غالب تذکره نويسان عطار را "اويسي" يعني صوفي تنها و بدون استاد که خود راه را پيموده مي دانند بعيد نمي دانيم که در آثار او کليات تصوف بدون پرداختن به جزئيات فرقه اي و مسلکي آمده باشد و آنچه آنها را تا زمان ما نگاه داشته زيبايي لفظ و شيوايي معناي آثار ادبي اوست.
قديمي ترين منبع ما در باب پايان کار عطار روايت اين فوطي است که "واستشهد علي يدالتتار بنيسابور" که به موجب آن معلوم مي شود عطار به مرگ طبيعي نمرده است بلکه در نيشابور به دست تاتارها به قتل رسيده. اگر چه بسياري اين روايت را نمي پذيرند اما روايت معتبرتري هم در دست نداريم. استاد فروزانفر در باب حادثه ي مرگ او چنين مي نويسد "... شهادت عطار بايد در حادثه ي معروف و مشهوري واقع شده باشد که اين فوطي سال آن را ننوشته است... به نص عموم مورخين مغول به علت کينه اي که از مردم نيشابور به سبب قتل تغاجار گورکان، داماد چنگيز داشتند آن شهر را چنان ويران کردند که مانند زمينهاي زراعتي صاف و هموار گرديد و تا سگ و گربه را نيز به قصاص قتل وي زنده نگذاشتند و تمام نشابوريان را از دم تيغ گذرانيدند مگر چهارصد تن را که به اسم پيشه وري بيرون آوردند و به ترکستان بردند و بنابراين نمي توان تصور کرد که عطار را زنده گذاشته باشند.
مطالعه اثار عطار چهره مردي را مي نماياند که در جستجو شيفته و در تغزل ابيات دل انگيز روح فرهيخته بود .
در خاتمه به داستاني که در اللهي نامه آنرا ذکر کرده اشاره مي کنيم که رندي بر در دکاني شد تا مالي از صاحب دکان تقاضا کند . صاحب دکان گفت اگر بر تن خود زخم زني مالي به تو خواهم داد .رند پيراهن به در آورد و تن رنجور و زخم آجينش را نمود و گفت اگر موضعي بدون زخم ديدي بگوي تا زخم زنم ... و عطار با اين تمثيل نجوا مي کند :
خالقا گر نيک و گر بد کرده ام هر چه کردم با تن خود کرده ام
عفو کن دون همتيهاي مرا محو کن بي حرمتيهاي مرا
منابع:
- شرح احوال نقد و تحليل آثار عطار نيشابوري .استاد بديع الزمان فروزانفر
- درياي جان.هلموت ريتر
- منطق الطير تصحيح استاد گوهرين
__________________
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 04-27-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

فیلم زندگی صادق چوبك آماده می‌شود



فیلم زندگی صادق چوبك - نویسنده‌ی معاصر - تا پایان امسال آماده می‌شود.
به گفته‌ی مسؤول نشر جامه‌دران كه عهده‌دار ساخت این فیلم مستند است، تا كنون 20 مصاحبه با دوستان و كسانی كه با چوبك آشنایی داشته‌اند، انجام شده است. همچنین گروهی برای تكمیل بخش‌هایی از این فیلم به بوشهر - زادگاه این داستان‌نویس - سفر خواهند كرد.
عكس، اسلاید، اسناد و مدارك، خاطراتی از دوستان این نویسنده در گفت‌وگو با آن‌ها، نقد و نظرات كارشناسان ادبی درباره‌ی آثار چوبك و مسائلی درباره‌ی زندگی او، از جمله مواردی هستند كه در تهیه و ساخت فیلم یادشده مورد توجه قرار خواهند گرفت.
از سوی دیگر، به گفته‌ی محمد حاجی‌زاده، سه كتاب «انتری كه لوطی‌اش مرده بود»، «خیمه‌شب‌بازی» و «چراغ آخر» چوبك، پس از سه سال هنوز اجازه‌ی پخش ندارند.
«مهپاره»، «تنگسیر» و «روز اول قبر» این داستان‌نویس هم چاپ‌شان تمام شده، كه ناشر گفت، با توجه به وضعیت صدور مجوز كتاب، آن‌ها را برای تجدید چاپ نخواهد فرستاد.
«سنگ صبور» دیگر كتاب چوبك است كه همچنان اجازه‌ی انتشار ندارد.
صادق چوبك در 1295 در بوشهر به دنیا آمد. با انتشار نخستین مجموعه داستان خود به نام «خیمه شب بازی» در 1324، در ردیف مطرح‌ترین داستان‌نویسان آن دوره قرار گرفت. آثار تالیفی بعدی او عبارتند از: مجموعه داستان‌های «انتری كه لوطیش مرده بود»، «روز اول قبر»، «چراغ آخر» و دو داستان بلند «تنگسیر» و «سنگ صبور». چوبك در سال 1353 خود را بازنشسته كرد و به انگلستان و سپس به آمریكا رفت. صادق چوبك كه او را بیش‌تر نویسنده‌ای ناتورالیست می‌شناسند، در 13 تیر 1377 در بركلی آمریكا درگذشت.
__________________
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 04-27-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

شعری برای كودكان یتیم



زهره قائنی گفت: «پروین دولت‌آبادی» به من می‌گفت نخستین شعرم را برای بچه‌های یتیم گفتم. چون معمولا لالایی را خانواده‌ها برای بچه‌ها می‌گویند ولی من برای یتیم‌ها كه پدر و مادر ندارند، سعی می‌كنم لالایی و شعر بخوانم.

زهره قائنی، پژوهشگر كودك و نوجوان و از دوستان مرحوم پروین دولت‌آبادی گفت: خانم دولت‌آبادی مدت‌ها مریض بودند و در اثر كهولت سن و بیماری‌های دیگر متأسفانه نصف شب فوت كردند.
وی افزود: دولت‌آبادی بنیان‌گذار شورای كتاب كودك نبود و از بنیان‌گذاران شورای شعر كودك بود. ایشان در كنار محمود كیانوش از پیشگامان شعر كودك بودند.
قائنی درباره علاقه دولت‌آبادی به كودكان عنوان كرد: او از 18 و 19 سالگی در پرورشگاه‌ها با كودكان یتیم در تماس بود. در خانواده‌ای بسیار فرهیخته با شعر و موسیقی آشنا شد و شعر را خوب می‌شناخت و عاشق كودكان این سرزمین بود.
وی به ایسنا گفت : با اینكه پدر پروین دولت‌آبادی شهردار تهران بود، در سنین جوانی وارد پرورشگاه‌ها شد و برای یتیمان و زنان بی‌سرپناه خودش را وقف می‌كرد. به من می‌گفت نخستین شعرم را برای بچه‌های یتیم گفتم. چون معمولا لالایی را خانواده‌ها برای بچه‌ها می‌گویند ولی برای یتیم‌ها كه پدر و مادر ندارند، سعی می‌كنم من لالایی و شعر بخوانم.
قائنی با بیان اینكه بسیاری از اشعار دولت‌آبادی جایی ثبت نشد، بیان داشت: او دست نویس‌هایی داشت كه ثبت نشد. با اینكه خیلی‌ها مثل خواهرش در كنارش بودند، ولی این، شایسته فرهیخته‌ای مثل او نبود. چون فقط شاعر كودك نبود و شعر را خوب می‌شناخت.
این پژوهشگر كودك با بیان اینكه دولت‌آبادی با فردوس وزیری و ایرج جهان‌شاهی در زمینه شعر كودك كار می‌كرد، خاطرنشان كرد: در سال‌های آخر به غزل پرداخت و غزل‌های زیادی از او به جا مانده است و تا آخرین لحظه شعر می‌گفت.
پیكر پروین دولت آبادی فردا ساعت 8 صبح از مقابل بیمارستان ایران مهر تشییع و برای تدفین به قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) منتقل می‌شود.
__________________
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 04-27-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

علی‌اکبر دهخدا



علی‌اکبر دهخدا زاده 1297 ه‍. ق (حدود 1259شمسی) در تهران، درگذشته 7 اسفند 1334 در تهران، نویسنده و پژوهشگر ایرانی و گردآورنده لغت‌نامه دهخدا بود. او در ابن بابویه مدفون است.
زندگینامه
در حدود سال 1257 ( 1297 قمری) در تهران متولد شد. پدرش «خانباباخان» که از ملاکان متوسط قزوین بود، پیش از ولادت وی از قزوین به تهران آمد و در این شهر اقامت گزید.
تحصیلات قدیمی را نزد «شیخ غلامحسین بروجردی» آموخت. بعدها به مدرسه علوم سیاسی رفت.

پس از پایان تحصیل به خدمت وزارت امور خارجه در آمد. در سال 1281 با «معاون‌الدوله غفاری» که به وزیر مختاری ایران در کشورهای بالکان منصوب شده بود به اروپا رفت و حدود دو سال و نیم در اروپا و بیشتر در وین اقامت داشت.

بازگشت دهخدا به ایران مقارن با آ‎غاز مشروطیت بود. در حدود سال 1285 (1325 (قمری)) با همکاری جهانگیرخان شیرازی و با سرمایه قاسم خان تبریزی روزنامه صور اسرافیل را منتشر کرد. بخش «چرند و پرند» در این روزنامه را او با امضای «دخو» می‌نوشت که با استقبال زیاد خوانندگان روبرو شد. «دخو» (مخفف ده‌خدا) شخصیت خیالی ساده‌دل حکایت‌ها و مثل‌های مردم قزوین است. دهخدا بعدها نام خانوادگی خود را از همین نام گرفت. پس از به توپ بستن و تعطیل مجلس شورای ملی در دوره? محمد علی شاه، دهخدا، مانند بسیاری از آزادی‌خواهان، ناچار به استانبول و از آنجا به اروپا رفت.

در سوئیس سه شماره از «صوراسرافیل» را منتشر کرد. آنگاه دوباره به استانبول رفت و در سال 1327 (قمری) روزنامه‌ای به نام «سروش» را به زبان فارسی انتشار داد. پس از فتح تهران به دست مجاهدین و خلع محمد علی شاه، دهخدا از تهران و کرمان به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد.
دهخدا در دوران جنگ جهانی اول در چهارمحال و بختیاری گوشه‌نشین بود. پس از جنگ به تهران بازگشت و در دوره رضا شاه از کارهای سیاسی کناره گرفت و به کارهای علمی و ادبی و فرهنگی مشغول شد. مدتی ریاست دفتر (کابینه) وزارت معارف، ریاست تفتیش وزارت عدلیه، ریاست مدرسه علوم سیاسی و سپس ریاست مدرسه عالی حقوق و علوم سیاسی تهران به او محول گردید. چند روز قبل از شهریور 1320 و خلع رضاشاه، معزول شد و پس از آن بیشتر به مطالعه و تحقیق و نگارش پرداخت.

دهخدا در جریان نهضت ملی شدن نفت پشتیبان جدی دکتر مصدق بود.
دهخدا به غیر از زبان فارسی به زبانهای عربی و فرانسه هم تسلط داشت و گاه برای تفنن شعر نیز می‌سرود.
او در 7 اسفند 1334 در سن 77 سالگی در تهران درگذشت و در گورستان ابن بابویه مدفون شد.
سبک دهخدا

دهخدا در ادبیات عهد انقلاب مشروطه مقامی ارجمند دارد، او باهوشترین و دقیق ترین طنزنویس این عهد است.

او با نثر ویژه ای که در نوشتن مقالات انتقادی صوراسرافیل به کار برد نمونه ای از نثر طنز و انتقادی فارسی را ابداع کرد. دهخدا هر حادثه ای را دستاویز قرار می داد تا به استبداد بتازد.
نکته مهم در طنزهای دهخدا عشق و علاقه و دلسوزی به حال مردم خرده پا است. دهخدا با نمایاندن جهات تاریک زندگانی، جهت روشن و امیدبخش آن را هرگز فراموش نمی کرد. او به بطالت و تنبلی و بی شعوری می تاخت. مقالات طنزآمیز او با امضای "دخو" انتشار یافت.


اشعار دهخدا

اشعار دهخدا را می توان به سه دسته تقسیم کرد:
نخست اشعاری که به سبک متقدمان سروده، بعضی از این سروده ها دارای چنان استحکامی است که تشخیص آنها از گفته های پیشینیان دشوار است.
دوم اشعاری که در آنها تجدد ادبی به کار رفته است. مسمط "یاد آر ز شمع مرده یار آر" از بهترین اشعار جدید فارسی به شمار می آید.
سوم اشعار فکاهی او که به زبان عامیانه سروده شده است.

دهخدا جزو معدود شاعران دوره مشروطیت است که جهان بینی و جهان نگری روشنی دارد. هرگز دچار احساسات نمی شود و شعار نمی دهد.
دهخدا اشعارش را در قالبهای معهود مثنوی، غزل، مسمط، قطعه، دوبیتی و رباعی سروده است.
مضامین اشعار او: وطن پرستی، دادخواهی، رسوا کردن ظالمان و حاکمان نالایق و مبارزه با ریاکاری و دورویی است.
یکی از ویژگیهای شعر دهخدا طنز تلخ و گزنده اوست که با تحلیل قوی و سرشارش همراه می شود.

نمونه ای از شعر دهخدا

این شعر را دهخدا در سوگ جهانگیرخان صوراسرافیل سروده است:
یاد آر ز شمع مرده یار آر
ای مرغ سحر، چو این شب تار
بگذاشت ز سر سیاهکاری
وز نفحه روح بخش اسحار
رفت از سر خفتگان خماری
بگشود گره ز زلف زر تار
محبوبه نیلگون عماری
یزدان به کمال شد پدیدار
و اهریمن زشتخو حصاری
یاد آر ز شمع مرده یار آر
ای مونس یوسف، اندر این بند
تعبیر عیان چو شد تو را خواب
دل پر ز شعف، لب از شکر خند
محسود عدو به کام اصحاب
رفتی بر یار و خویش و پیوند
آزاد تر از نسیم و مهتاب
زان کو همه شام با تو یک چند
در آرزوی وصال احباب
اختر به سحر شمرده یاد آر
چون باغ شود دوباره خرم
ای بلبل مستمند مسکین
وز سنبل و سوری و سپرغم
آفاق نگارخانه ی چین
گل سرخ و به رخ عرق ز شبنم
تو داده ز کف قرار و تمکین
زان نوگل پیش رس که در غم
ناداده به نار شوق تسکین
از سردی دی، فسرده یاد آر
فعالیتها:

همزمان با آغاز مشروطیت، وی با همکاری مرحوم جهانگیرخان و مرحوم قاسم خان، روزنامه معروف صور اسرافیل را منتشر کرد که از جراید بنام و مهم صدر مشروطیت بود. جذاب ترین قسمت این روزنامه یک ستون طنز بود که تحت عنوان «چرند و پرند» به قلم دهخدا و با امضای «دخو» نوشته می شد. سبک نگارش این ستون در ادب فارسی بی سابقه بود و مکتب جدیدی را در عالم روزنامه نگاری و نثر معاصر فارسی پدید آورد.

دهخدا با شجاعت و جسارت تمام همه مفاسد اجتماعی و سیاسی آن روزگار را با روش طنز در آن مقالات منتشر می کرد. وی یکی از بنیانگذاران طنز در ایران است. مقالات او آتش در جان مستبدان و درباریان می انداخت. نمونه ای از طنز این بزرگمرد سیاست و فرهنگ ایران را می خوانیم:
گفت: نخور! عسل و خربزه با هم نمی سازند، و خورد. یک ساعت دیگر، طرف را دید مثل مار به خودش می پیچید. گفت: نخور! این دو با هم نمی سازند. گفت: حالا که این دو با هم ساخته اند که من را از میان بردارند.

مقالات طنز آمیز دهخدا به خاطر آنکه به زبان مردم کوچه و بازار نوشته شده و به خدمت همان مردم در آمده بود و دردها و نیازهای آنان را باز می گفت در قلب مردم نفوذ بسیار کرده بود و خوانندگان بسیار داشت. صور اسرافیل مهمترین روزنامه دوره اول مشروطیت در ایران بود.
پس از درگذشت «مظفرالدین شاه» و به روی کار آمدن«محمد علی میرزا» و مخالفت وی با مشروطیت و آزادیخواهان به دستور وی مجلس به توپ بسته شد و جمعی از آزادیخواهان تبعید و دستگیر شدند و دهخدا که جز گروه آزادیخواهان بود به پاریس تبعید شد. وی در آنجا و سپس در سوئیس به انتشار مجدد روزنامه صوراسرافیل دست زد. هر نسخه آن به گوشه ای از دنیا میرفت و مرکز نشر صوراسرافیل، به مرکز مراجعات ایرانیان مشروطه طلب تبدیل شده بود.

پس از تبعید محمد علی میرزا، دهخدا به استدعای مشروطه طلبان به ایران آمد و به عنوان نماینده به مجلس شورای ملی راه یافت.
در دوران جنگ جهانی اول، دهخدا در یکی از روستاهای چهارمحال بختیاری ایران سکونت داشت و پس از پایان جنگ به تهران بازگشت و از امور سیاسی کناره گرفت و به کارهای علمی و فرهنگی مشغول شد و تا پایان عمر پر ثمر خویش، به مطالعه و پژوهشهای خود ادامه داد.

آثار
استاد علی اکبر دهخدا از خبره ترین و فعال ترین استادان ادبیات فارسی در روزگار معاصر است که بزرگترین خدمت به زبان فارسی در این دوران را انجام داده است. لغت نامه بزرگ دهخدا که در بیش از پنجاه جلد به چاپ رسیده است و شامل همه لغات زبان فارسی با معنای دقیق و اشعار و اطلاعاتی درباره آنهاست و کتاب امثال و حکم که شامل همه ضرب المثل ها و احادیث و حکمت ها در زبان فارسی است خود به تنهایی نشان دهنده دانش و شخصیت علمی مرحوم استاد دهخدا می باشند.

«لغت نامه» دهخدا یکی از آثار ارزنده اوست که حاصل بیش از چهل سال زحمات شبانه روزی او می باشد. این کتاب در بیست و شش هزار و چهار صد و هفتاد و پنج صفحه سه ستونی به قطع رحلی با تعداد شش هزار دوره، امروز در دسترس فارسی زبانان است.

حدود نیمی از کتاب لغت است با معنی و شاهد و نیم دیگر آن اعلام تاریخی و جغرافیایی است. این اثر بزرگ حاوی کلیه لغات فرهنگهای خطی و چاپی فارسی و عربی است و در نقل آنها بسیاری از غلط های گذشتگان تصحیح شده است و بسیاری از لغات ترکی، مغولی، هندی، فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، روسی، ....... متداول در زبان فارسی نیز در این فرهنگ آمده است. برای صحیح خوانده شدن لغات در جلوی هر کلمه حروف حرکت دار به کار رفته است. علاوه بر این مزایا، یک دوره مفصل دستور زبان فارسی نیز در لغتنامه آمده است.

چاپ لغت نامه نخست در سال 1319 در چاپخانه بانك ملی آغاز و یك جلد آن در 486 صفحه به چاپ رسید و مدتی متوقف شد، سپس مجلس شورای ملی عهده دار چاپ لغت نامه بود و چون لغت نامه به دانشگاه تهران منتقل شد، چاپخانه دانشگاه به تنهایی عهده دار چاپ شد كه هم اكنون هم ادامه دارد.

محل فعلی لغت نامه در شمیران جنب باغ فردوس مستقر است و این مؤسسه توانسته لغت نامه دهخدا را در 222 جزوه شامل حدود بیست و هفت هزار صفحه چاپ و در اختیار علاقه مندان و محققان ایران و پژوهشگران جهان قرار دهد.
لغت نامه دهخدا


امثال و حکم
مقالات روزنامه صور اسرافیل که مجموعه «چرند و پرند» آن بارها به چاپ رسیده است.
ترجمه عظمت و انحطاط رومیان
ترجمه روح القوانین
فرهنگ فرانسه به زبان فارسی
ابوریحان بیرونی
تعلیقات بر دیوان ناصر خسرو
دیوان سید حسن غزنوی
تصحیح دیوان حافظ
تصحیح دیوان منوچهری
تصحیح دیوان فرخی
تصحیح دیوان مسعود سعد
تصحیح دیوان سوزنی
تصحیح لغت فرس اسدی
تصحیح صحاح الفرس
تصحیح دیوان ابن یمین
تصحیح یوسف و زلیخا
پندها و کلمات قصار
دیوان شعر
__________________
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 04-27-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

كلاس درس قیصر امین‌پور



به همراه مجموعه‌ی سوگ‌سروده‌ها و آلبوم عكس‌های قیصر امین‌پور، لوح فشرده‌ی كلاس درس این شاعر با موضوع «شعر معاصر» تا نمایشگاه كتاب منتشر می‌شود.
فاطمه راكعی - مدیرعامل انجمن شاعران ایران - با اعلام این خبر به ایسنا، گفت: عكس‌های سخنرانی‌ها و جلسات و كنگره‌هایی كه قیصر امین‌پور در آن‌ها شركت داشته، به همراه عكس‌هایی كه در كلاس‌های درس از او ثبت شده، جمع‌آوری و در كتابی منتشر خواهند شد. همچنین مجموعه‌ی سوگ‌سروده‌هایی كه بعد از مرگ او در سراسر كشور توسط شاعران سروده شده، جمع‌آوری و در كتابی ارایه خواهند شد.
به گفته‌ی وی، لوح فشرده‌ی آخرین كلاس درسی كه این شاعر در خانه‌ی شاعران با موضوع « شعر معاصر» داشته است، نیز در نمایشگاه كتاب امسال عرضه خواهد شد.
انجمن شاعران مسؤولیت گردآوری و انتشار آثار یادشده را برعهده دارد.
همچنین «یادنامه‌ی قیصر امین‌پور» شامل مقاله‌ها، گفت‌وگوها،‌ نقدها و نظرها، خاطره‌ها و یادكردها، پیام‌های تسلیت، عكس‌ها و تصاویری از این شاعر به كوشش مهدی مظفری ساوجی از سوی انتشارات مروارید منتشر خواهد شد.
چندی پیش نیز شهرام شفیعی از انتشار مجموعه‌ی سوگ‌سروده‌هایی كه در رثای امین‌پور گفته شده‌اند، خبر داد.
__________________
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 04-27-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

زندگی نامه سهراب سپهری




سهراب سپهری شاعر و نقاش معاصر ایران در 15 مهر ماه 1307 در کاشان پا به عرصه حیات گذشت و در 13 اردیبهشت 1359 در تهران درگذشت.
وی پس از طی تحصیلات شش ساله ابتدایی در دبستان خیام کاشان (۱۳۱۹) و متوسطه در دبیرستان پهلوی کاشان (خرداد ۱۳۲۲) و به پایان رساندن دوره ی دو ساله ی دانشسرای مقدماتی پسران (خرداد ۱۳۲۴)، در آذر ۱۳۲۵ به استخدام اداره ی فرهنگ کاشان در آمد. در شهریور ۱۳۲۷ در امتحانات ششم ادبی شرکت نمود و دیپلم دوره ی دبیرستان خود را دریافت نمود. سپس به تهران آمد و در دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و هم زمان به استخدام شرکت نفت در تهران در آمد که پس از هشت ماه کار استعفا کرد. سپهری در سال ۱۳۳۰ نخستین مجموعه ی شعر نیمایی خود را به نام «مرگ رنگ» انتشار داد. در سال ۱۳۳۲ از دانشکده هنرهای زیبا فارغ التحصیل شد و به دریافت نشان درجه ی اول علمی نیز نایل آمد. در همین سال در چند نمایشگاه نقاشی در تهران شرکت نمود و نیز دومین مجموعه ی اشعار خود را با عنوان «زندگی خواب ها» منتشر کرد. آنگاه به تأسیس کارگاه نقاشی همت گماشت. در آذر ۱۳۳۳ در اداره ی کل هنرهای زیبا (فرهنگ و هنر) در قسمت موزه ها شروع به کار کرد و در ضمن در هنرستان های هنرهای زیبا نیز به تدریس می پرداخت. در مهر ۱۳۳۴ ترجمه ی اشعار ژاپنی از وی در مجله ی «سخن» به چاپ رسید. در مرداد ۱۳۳۶ از راه زمینی به کشورهای اروپایی سفر کرد و به پاریس و لندن رفت. ضمناً در مدرسه ی هنرهای زیبای پاریس در رشته ی لیتوگرافی نام نویسی نمود. وی همچنین کارهای هنری خود را در نمایشگاه ها به معرض نمایش گذاشت. حضور در نمایشگاه های نقاشی همچنان تا پایان عمر وی ادامه داشت. وی سفرهای دیگری به کشورهای جهان نمود.

شعر سهراب


شعر سهراب سپهری رنگارنگ است و خواننده را به افقهای تازه می کشاند. آثار وی پُر است از صور خیال و تعبیرات بدیع، که با وجودِ زیبایی ظاهری و تصویرهای بدیع و رنگارنگ، در مجموع از جریان های زمان به دور است. در اشعار او نقد و پیام اجتماعی کم رنگ است، و در آن پراکندگی و ناهماهنگی تصاویر به چشم می خورد. اما سهراب در اشعارش به طور کلی و در بعدی وسیع نگران انسان و سرنوشت اوست. سپهری روح شاعرانه و لطیفی داشت که برای هر چیز معنی و مفهومی خاص قائل بود. تخیل وی در همه ی اشیاء باریک می شد و از آنها تصاویری زنده و حساس می ساخت، بدین علت است که اندیشه ها و تجربه های فکری و عاطفی او به حالتی دلپذیر درآمده است. سهراب سپهری دارای سبک ویژه ای است که می توان او را بنیانگذار این شیوه دانست. در واقع می توان گفت قابل توجه ترین اتفاق در عرصه ی شعر نو در سال 1332، چرخش سهراب سپهری از زبان نیمایی به زبان هوشنگ ایرانی است. اهمیت این اتفاق از آن جهت بود که در آن سالها، متأثرین از نیما فراوان بودند، ولی کسی به زبان هوشنگ ایرانی و زیبایی شناسی او وقوف نداشت.
سپهری، تنها شاعر متأثر از درک هوشنگ ایرانی بود که زبان او را تا حد چشمگیری تکامل بخشید و اگر این نبود یکی از ظریفترین و پر ظرفیت ترین دستاوردهای شعر نو، نیمه کاره و ناقص می ماند. شعر سپهری دارای تصویرهای شاعرانه و مضامین و مفاهیم عرفانی و فلسفی و غنائی است. سهراب شاعری بود، غوطه ور در دنیای شعر و هنر خویش که به همه چیز رنگ شعر می داد. همه ی اشیاء برای او معنویت داشتند، در ژرفای هر چیز مادی فرو می رفت و به آن حیات معنوی می بخشد. گویی برای او تمام ذرات عالم دارای روح و عاطفه و احساس بودند. زبان سپهری نیز زبانی لطیف و ویژه ی خود اوست. شعرش دارای تصاویر تازه ولی مبهم است و از این رو ساده و روشن نیست. خیالات ظریف و تصویرهای زیبا سراسر اشعار وی را در برگرفته است. او البته همواره در راه تکامل خویش پیش رفته است و این نکته را از خلال شعرهای «هشت کتاب» او می توان دریافت. در کل، سهراب سپهری در شعر با زبان ساده، انسانها را به نگریستن دقیق در طبیعت و نزدیک شدن و یکی شدن با آن دعوت می کند. او محیط خود و عصری را که در آن می زیست نمی پسندید و در جستجوی عالمی والاتر و برتر بود.

منابع:


- شعر معاصر ایران از بهار تا شهریار، جلد دوم / حسنعلی محمدی، ص. ۵۹۹ - ۶۰۵.
- صد شاعر/ خسرو شافعی/ ص501-506
__________________
پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 04-27-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سال‌روز درگذشت "جیمز جویس" است



"جیمز جویس" - نویسنده و شاعر پرآوازه‌ی ایرلندی و از تأثیرگذارترین نویسندگان قرن بیستم - 67 سال پیش در سیزدهم ژانویه‌ی 1941 چشم از جهان فروبست.
"جیمز آگوستین آلویسیوس جویس" روز دوم فوریه‌ی 1882 در دوبلین ایرلند متولد شد. شهرت "جویس" بیش‌تر به‌واسطه‌ی‌ رمان «اولیس» (1922) و رمان جنجال‌آمیز «بیداری فینگان‌ها» (1939) است، كه در این میان، مجموعه‌ی داستان كوتاه «دوبلینی‌ها» (1914) و رمان نیمه شرح‌ حال «تصویر مرد هنرمند در جوانی» به آوازه‌ی‌ این نویسنده‌ی قرن بیستم بیش از پیش افزوده‌اند.
اگرچه "جویس" بیش‌تر عمرش را خارج از ایرلند گذراند، اما دنیای داستانی و روان‌شناسانه‌ی او، قویا در زادگاهش "دوبلین" ریشه دوانده؛ شهری كه مكان وقوع بسیاری از داستان‌هایش بوده است.
او در یك خانواده‌ی رومان كاتولیك در حومه‌ی دوبلین متولد شد و بزرگ‌ترین فرزند در خانواده‌ی‌ 12نفره بود. در سال 1898 در كالج تازه تأسیس‌شده‌ی دوبلین پذیرفته شد و به مطالعه‌ی زبان‌های معاصر، بویژه انگلیسی، فرانسوی و ایتالیایی پرداخت.
"جویس" برای تحصیل در رشته‌ی پزشكی به پاریس رفت؛ اما طولی نكشید كه به علت مشكلات مالی به دوبلین بازگشت.
در سال 1900، اولین اثر "جیمز جویس" به چاپ رسید، كه نقد او درباره‌ی «درام جدید» "ایسبن" بود.
او داستان‌های كوتاه خود را در كتابی به‌نام «دوبلینی‌ها» جمع‌آوری كرد و در سال 1914 به علت آن‌كه ناشری حاضر به چاپ آن شد، با خرج خود، كتاب را منتشر كرد. این كتاب تحلیلی جالب از انحطاط و فلج‌ بودن جامعه‌ی‌ دوبلین آن زمان ارایه كرده است. داستان پایانی كتاب كه معروف‌ترین داستان این مجموعه است، «مردگان» نام دارد كه در سال 1987 فیلمی بر اساس آن ساخته شد.
اثر بعدی "جویس"، رمان «تصویر مرد هنرمند در جوانی» بود كه بازنویسی كامل رمان نیمه‌تمام «استفن هرو» است. این رمان تحولات زندگی و معاشرت‌های نویسنده را به‌ تصویر كشیده است و در سال 1977، "جوزف استریك" فیلمی بر اساس آن ساخت.
با وجود علاقه‌ی فراوانی كه "جویس" به تئاتر داشت، اما تنها یك نمایش‌نامه به‌نام «تبعیدی‌ها» نوشت كه به فاصله‌ی كمی پس از آغاز جنگ‌ جهانی اول در سال 1914 نگارش آن را شروع كرد و در سال 1918 منتشر شد. این نمایش‌نامه كه رابطه‌ی میان یك زن و شوهر را به ‌تصویر كشیده است، نگاهی به داستان "مردگان" در «دوبلینی‌ها» دارد و زمینه‌ای برای رمان «اولیس» فراهم می‌كند.

"جیمز جویس" همچنین چند كتاب شعر نوشت كه اولین آن‌ها در سال 1904 منتشر شد. اما اولین مجموعه‌ی بلند شعر او «اتاق موسیقی» نام داشت كه شامل 36 غزل كوتاه بود.
"جویس" زمانی‌كه در سال 1906 مجموعه‌ی داستان «دوبلینی‌ها» را كامل می‌كرد، نگارش رمانی‌ را آغاز كرد كه هم عنوان و هم طرح اصلی داستان آن را در سال 1914 تهیه كرده بود. این رمان كه «اولیس» نام داشت، در اكتبر 1921 به پایان رسید و ویرایش آن سه ماه به طول انجامید.
رمان «اولیس» به لطف "ازرا پوند" - سردبیر مجله‌ی‌ "لیتل ریویو" - به شكل پاورقی از سال 1914 در این نشریه منتشر شد. به‌رغم مشكلات متعددی كه در مسیر انتشار این رمان بود، سرانجام در سال 1922 به چاپ رسید. سال 1922، در تاریخ ادبیات انگلیسی‌زبان از اهمیت زیادی برخوردار است. از یك‌سو، رمان «اولیس» "جیمز جویس" به چاپ رسید و در سوی دیگر شعر «سرزمین هرز» "تی.اس. الیوت" منتشر شد.
رمان «اولیس» 18 فصل دارد كه هر فصل، یك ساعت از روز را شامل می‌شود؛ به‌طوری‌كه فصل آغازین آن در ساعت 8 صبح آغاز می‌شود و فصل آخر در ساعت 2 نیمه‌شب به پایان می‌رسد. هر یك از 18 فصل «اولیس» یك سبك نگارشی ویژه و هركدام به یك اپیزود مشخص از «اودیسه»‌ی "هومر" اشاره دارد.
"جویس" پس از آن‌كه نگارش «اولیس» را به پایان رساند، چنان خسته بود كه تا یك سال بعد، دیگر نتوانست قلم به‌دست بگیرد. اما در مراسم جشن چهل‌وهفتمین سال تولدش، عنوان آخرین كتابش را اعلام كرد، كه «بیداری فینگان‌ها» بود كه در می 1939 منتشر شد.
"جیمز جویس" در چند دهه فعالیت ادبی‌اش از بزرگانی چون "هومر"، "دانته"، "ارسطو"، "شكسپیر"، "چخوف" و "تولستوی" الهام گرفت و توانست نفوذ چشم‌گیری بر نویسندگان نسل‌های بعد از خود چون "ساموئل بكت"، "خورخه لوییس بورخس"،‌ "اومبرتو اكو"، "ویرجیینا وولف"، "ویلیام فاكنر" و "جورج اورول" داشته باشد.
"جویس" روز سیزدهم ژانویه‌ی 1941 در سن 58سالگی در زوریخ سوییس چشم از جهان فروبست.



بالای صفحه
__________________
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 06:11 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها