بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #261  
قدیمی 12-27-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

امشب به ياد تک تک ِ شب ها دلم گرفت
در اضطراب کهنه ي غم ها ، دلم گرفت
انگار بغض تازه اي از نو شکسته شد
در التهاب ِ خيس ِ ورق ها ، دلم گرفت !
از خواندن تمام خبر ها تنم بسوخت ...
از گفتن تمام غزل ها دلم گرفت ...
در انتظار تا که بگيرم خبر ز تو ...
در آتش ِ گرفته سراپا... دلم گرفت !
متروکه نيست خلوتِ سرد دلم ولي
از ارتباطِ مردم ِدنيا دلم گرفت !!
يک رد ِ پا که سهم ِ من از بي نشاني است!
از رد ِ خون که مانده به هر جا ، دلم گرفت
اينجا منم و خاطره هايي تمام تلخ
اقرار ميکنم درآمدم از پا ... دلم گرفت ...
مي خواستم ببوسمت از اين ديار دور
مي خواستم ببوسمت اما دلم گرفت
نه اينکه فکر کني دل ، از تو کنده ام !
يا اينکه از محال ِ تمنا دلم گرفت !
از لحظه اي که هق هق ِ هر روزه ي مرا
بگذاشتي به روي دو لب ها ، دلم گرفت
از لحظه اي که هر دو نگاهم اسير شد
در امتداد هيچ ِ قدم ها دلم گرفت
از لحظه اي که خيس شدم در خيال تو
آن دم که تنگ شدند نفس ها دلم گرفت
ازين که باز تو نيستي کنار من
ازين که باز خسته و تنها ... دلم گرفت
مي خواهمت که بار ِ دگر گرم تر ز پيش
مي خواهمت ببوسمت اما دلم گرفت !
تکرار مي کنم اين سطرهاي کهنه را ...
تکرار مي کنم که خدايا !! دلم گرفت ! ,..
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #262  
قدیمی 12-28-2010
adigoli آواتار ها
adigoli adigoli آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Dec 2008
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 11
سپاسها: : 0

7 سپاس در 4 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

بي تو طوفانزده دشت جنونم
صيد افتاده به خونم
تو چسان ميگذري غافل از اندوه درونم
بي من از شهر سفر كردي و رفتي
بي من از كوچه گذر كردي و رفتي
قطره اي اشك فرو ريخت ز چشمان سياهم
تا خم كوچه به دنبال تو لغزيد نگاهم ( تو نديدي)
نگهت هيچ نيفتاد به راهي كه گذشتم
چون در خانه ببستم دگر از پاي نشستم
گوييا زلزله آمد
گوييا خانه فروريخت سر من
بي تو من در همه شهر غريبم
بي تو كس نشنود از اين دل بشكسته صدايي
برنخيزد دگر از مرغك پربسته نوايي
تو همه بود و نبودي تو همه شعر و سرودي
چه گريزي ز بر من كه ز كويت نگريزم
گر بميرم ز غم دل به تو هرگز نستيزم
من و يك لحظه جدايي ،
نتوانم ، نتوانم
بي تو من زنده نمانم ...
پاسخ با نقل قول
  #263  
قدیمی 12-28-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

شتاب مکن
که ابر بر خانه ات ببارد
و عشق
در تکه ای نان گم شود
هرگز نتوان
آدمی را به خانه آورد
آدمی در سقوط کلمات
سقوط می کند
و هنگام که از زمین برخیزد
کلمات نارس را
به عابران تعارف می کند
آدمی را توانایی
عشق نیست
در عشق می شکند و می میرد
پاسخ با نقل قول
  #264  
قدیمی 12-28-2010
محسن جون آواتار ها
محسن جون محسن جون آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Oct 2010
نوشته ها: 14
سپاسها: : 0

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نفرين به ساعتي كه خبرداد ناگهان

وقت سفر رسيده عزيزم برو نمان
بگذار تا بهار تو را جستجو كنم
در قحطي سال عاطفه ها در دامن خزان
نفرين به ساعتي كه نشستي در دلم
نفرين به ساعتي كه ببري زعهدمان
پاسخ با نقل قول
  #265  
قدیمی 12-29-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


فراموشی می آید
مثل همین پاییز
با ابرهای سهمگینش
دیروز برگ خشکی دیدم
که نمی دانست
از کدام شاخه جدا شده ...

در رویاهایت جایی برایم باز کن

جایی که عشق را بشود
مثل بازی های کودکی
باور کرد
خسته شدم از بی جایی ...
پاسخ با نقل قول
  #266  
قدیمی 12-30-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

می توانم ببویمت و بگویم هنوز عطر تنت آشناست
می توانم دست به پیشانی ات بکشم و سر انگشتان را سرمه چشم هایت کنم

می توانم به تو نگاه کنم و بگویم دوستت دارم

می توانم همه این ها را داشته باشم

ای جان آشنای من
...


کدامین حرف را پیدا نمایم


چه ظرفی را پر از دریا نمایم


کدامین واژه جز زینب بیابم


که عشق و صبر را معنا نمایم؟
پاسخ با نقل قول
  #267  
قدیمی 01-02-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دلم گرفته از اين روزگارِ دلتنگي، گرفته اند دلم را به کارِ دلتنگي.
دلم دوباره در انبوه خستگي ها ماند، گرفت آينه ام را غبارِ دلتنگي.
شکست پشتِ من از داغِ بي تو بودنها ؛ به روي شانه دل ماند بارِ دلتنگي.
درون هاله اي از اشک مانده سرگردان؛ نگاه خسته من در مدار دلتنگي.
از آن زمان که تو از پيش من رفتي
، نشسته ام من و دل کنارِ دلتنگي.
ديگر پرنده احساس من نمي خواند. مگر سرود غم از شاخسارِ دلتنگي.
بيا که ثانيه ها بي تو کُند مي گذرد. بيا که بگذرد اين روزگارِ دلتنگي.
پاسخ با نقل قول
  #268  
قدیمی 01-03-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

با حسرتی کبود در اینجا نشسته ام
چون بغض های کهنه ی در خود شکسته ام
رفتند صبح زود مرا جا گذاشتند
تنها به جرم این که پرو بال بسته ام
پرواز آرزوی تمام پرنده ها ست
در تنگنای این قفس ناخجسته ام
دست مرا بگیر و ببر پشت ابر ها
تنها به آسمان تو امید بسته ام
چونان غریبه ای که به آبادی شما
بعد از غروب آمده بسیار خسته ام
من آن کتاب کهنه ی اجدادی تو ام
آهسته تر ورق بزن از هم گسسته ام
از من مگیر بافه گیسوی خویش را
با چتر گیسوان تو از بند رسته ام
تنگ غروب شهر برایم جهنم است
در گیر و دار این«چمدان نبسته ام»
پاسخ با نقل قول
  #269  
قدیمی 01-03-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

روش معلم های سخت گیر را تقلید میکنم
هی تند تند مشق شب می دهم
به خود
که
بنویس:
- صدبار-
- از روی هرکلمه -
دلتنگی ممنوع!
دوست داشتن ممنوع!
خاطره ممنوع...
خاطره بازی هم!
مشق کن هر غروب تمام اینها را..
تا که باورت شود
دوره ی خوشی های دلت گذشته!
اما..
چه فایده
که
طفلی بازیگوش شده ام و سربه هوا!!!
پاسخ با نقل قول
  #270  
قدیمی 01-07-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


میدانم که می دانی!



برای این همه دلتنگی دیواری کوتاه‌تر از "نبودنت" نیافتم
تو که خوب می‌دانی سهم قناری دلم دیدن میله‌های قفس تنها با پس زمینه‌ی این آبی‌ بی‌کران نبود... آسمان
و خوب‌تر می‌دانی حجم این همه دلتنگی از مرکز ثقل زمین تا آسمان هفتم نیز تجاوز می‌کند...!!
و باز هم می‌دانی که این دست های بی‌تو ...........
در هجوم این گریه‌های طوفانی در خوش‌بینانه‌ترین حالت نابود می شود!!
اما چه فایده؟؟
که از تمام عطرهای دنیا تنها لحظه‌ای بویی شبیه آغوشت می خواهم...!
تا هوش از سر این همه دلتنگی ببرد

پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 12:23 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها