بازگشت   پی سی سیتی > سایر گفتگوها > مطالب آزاد

مطالب آزاد در این تالار مطالبی که موضوعات آزاد و متفرقه دارند وجود دارد بدیهیست که کنترل بر روی محتوای این تالار بیشتر خواهد بود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #591  
قدیمی 05-24-2011
ali215 آواتار ها
ali215 ali215 آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: همین نزدیکی ها
نوشته ها: 122
سپاسها: : 1

2 سپاس در 2 نوشته ایشان در یکماه اخیر
ali215 به Yahoo ارسال پیام
جدید نامرئی کردت پوشه

با سلام امروز می خواهم اموزش نامرئی کردن پوشه را توضیح دهم:

اول از همه روی پوشه یا فولدر مورد نظر راست کلیک کرده و گزینه properties

کلیک کنید و بعد صفحه مورد نظر که باز شد در قسمت بالا گزینه customize را

انتخاب کنید در قسمتchange icon .. انتخاب کنید صفحه دیگری باز نمی شود

که عکس هایش پایین صفحه نمایان می شود حالا عکس سفید رنگ را

انتخاب و بعد ko را زده و چنجره بعدی را هک اوکی کنید حالا عکس پوشه

نامرئی شد حالا بریم سراغ نامرئی شدن اسم پوشه که معلوم نباشه:

در پست بعدی!!!!!
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #592  
قدیمی 06-09-2011
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض چرااين ستاره‌ها افسرده شدند؟

چرااين ستاره‌ها افسرده شدند؟

درمیان افراد موفق دنیا هستند افرادی که در دوره ای از زندگی شان دچارافسردگی شده اند.عده ای با این بیماری جنگیده اند ولی عده ای با آن به مرگ رسیده اند.تنوع شغلی و حرفه ای این افراد جالب است.



پرنسس دايانا
همسر شاهزاده چارلز

افسردگي، خودكشي‌هاي نمايشي و زياده‌خوري عصبي همه اين‌ها را به دايانا نسبت مي‌دهند، اين‌كه اين‌ها مشكلات قبل از ازدواج بوده يا بعد از آن هنوز معلوم نيست. ولي قدر مسلم آن است كه او با شاهزاده چارلز مشكل داشته و درسال 1996 از او جدا شده و در 36 سالگي در يك سانحه رانندگي مرد.




چارلز ديكنز ، نويسنده

به گفته جيمز جويس، بعد از شكسپير، نويسنده‌اي تاثيرگذارتر از ديكنز در زبان انگليسي نبوده است. قصه‌گويي شيرين و شخصيت‌پردازي بي‌نظير؛ نمونه‌اش هم ديويد كاپرفيلد و اليور توئيست. او در طول زندگي، شهرت و محبوبيتي جهاني يافت اما از افسردگي هم بي‌نصيب نماند.




باز آلدرين


فضانورد آمريكايي كه دومين انساني است كه پايش به ماه رسيده. او در هر 2 زندگي‌نامه‌اش نوشته طي سال‌ها خدمتش در ناسا بارها افسرده شده،‌ اما روان‌پزشكان و همسرش به دادش رسيدند.




اشلي جود، هنرپيشه

اين هنرپيشه آمريكايي كه همسر داريو فرانچيني يكي از قهرمانان اتومبيل‌راني است، در سال 2006 در يك گفت‌و‌گوي مطبوعاتي فاش كرد، به افسردگي و بي‌اشتهايي عصبي دچار شده است.




جيم كري، هنرپيشه و كمدين

او را با جري لوئيس مقايسه مي‌كنند؛كمديني كه 2بار جايزه گلدن گلوب را برده. او با بازي در «درخشش ابدي يك ذهن پاك» نشان داد در فضاهاي غيركمدي هم مي‌درخشد. او در نوامبر 2004 براي اولين‌بار در برنامه تلويزيوني «60 دقيقه» راز افسردگي‌اش را فاش كرد.




هيث لجر


بازيگر استراليايي نقش ژوكر در «شواليه تاريكي» كه جايزه اسكار به دليل بازي در اين نقش، بعد از مرگش به او رسيد! او قبل از دريافت اين جايزه در يكي از اپيزودهاي افسردگي‌اش خودكشي كرد و مرد. بعدها علت مرگش مسموميت دارويي اعلام شد.




جي‌كي‌رولينگ

خالق هري‌پاتر، او سال 1992 در پرتغال ازدواج كرد و صاحب دختري به نام جسيكا شد اما سال بعد از همسرش جدا شد و با دخترش به اسكاتلند رفت. او درباره افسردگي‌اش مي‌گويد:«آن جدايي و اين مهاجرت، زمينه‌ساز افسردگي شد كه مرا تا مرز خودكشي برد.» اما او دوباره به زندگي برگشت و با استقبال جهاني از نوشته‌‌اش روبه‌رو شد.




نيل‌لنون، فوتباليست ايرلندي


او سمبل باشگاه سلتيك است، در آنجا بازي كرد، كاپيتان شد و به مربي‌گري رسيد. او سابقه بازي در منچسترسيتي و لسترسيتي را هم دارد. او در سال 2000 ميلادي در مصاحبه‌اي صميمانه از افسردگي‌‌اش حرف زد و گفت چگونه بر اين بيماري غلبه كرد.




اوون ويلسون، كمدين


در اوت 2007 به دنبال اوج‌گيـري افسـردگـي‌اش خودكشي كرد اما به بيمارستان رسيد و زنده ماند. بعد از بهبود از رسانه‌ها خواست تا مدتي او را به حال خود رها كنند. بعد از چندماه به بهانه اكران فيلمي تازه، در انظار عمومي ظاهر و به شدت تشويق شد.




آگاتاكريستي

«ملكه جنايت» و خالق 66 رمان جنايي. خالق هركول‌پوآرو و خانم مارپل در دسامبر 1926 ميلادي 10 روز ناپديد شد. اتومبيلش در گودال و خودش در هتلي پيدا شدند. «مرگ مادرم و خيانت همسرم مرا افسرده و فراموشكار كرد»؛ او فقط همين يك جمله را گفت و اين يك جمله شد سوژه فيلم «آگاتا» بعد از مرگش.




روبرت انكه، فوتباليست

او دروازه‌بان تيم ملي آلمان و باشگاه هانوفر بود. سابقه بازي در بارسلونا، بنفيكا و فنرباغچه در كارنامه كاري‌اش ديده مي‌شود. او در 10 نوامبر 2009 خودش را زير قطار انداخت و مرد. در نامه‌اي نوشته بود: «هميشه وحشت داشته افسردگي‌‌اش فاش شود و حق سرپرستي از فرزندخوانده‌اش را از او بگيرند.»

مجله اینترنتی Bartarinha.ir
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #593  
قدیمی 06-10-2011
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض خواستن توانستن است



خواستن توانستن است
بعضی از پدیده ها و اتقاقات در این دنیا باعث می شوند که آدمی انگشت به دهان شود.
عکس هایی که خواهید دید ، نتیجه غلبه بر محدودیت ها و مرگ "نمی توانم" هایی است که ما روزی چندین بار در زندگی با آن روبرو می شویم





داستین کارتر، پسری جوان است که هر دو دست و هر دو پای خود را به دلیل ابتلا به یک نوع بیماری خونی نادر از دست داده است. این اتفاق او را گوشه گیر و منزوی کرد تا روزی که با کشتی آشنا شد.







او حالا با حریفی سرشاخ می شود که سالم است، هم دست دارد هم پا!







مبارزه پایاپای به نظر می رسد و داستین خیال تسلیم شدن ندارد.







داستین در تلاش است تا فنی از کشتی را بر روی حریفش پیاده کند، البته نه با دست یا پا بلکه با اراده ای که استوار است و آهنین.



داستین جوان کارهای بعد از پایان مسابقه اش را هم خودش انجام می دهد.



بعد از یک مبارزه سخت حالا او احتیاج به آرامش دارد و موسیقی این آرامش را به او هدیه می کند.


او حالا عضو تالار مشاهیر ملی کشتی در اوهایوست.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #594  
قدیمی 07-07-2011
فرانک آواتار ها
فرانک فرانک آنلاین نیست.
مدیر تالار مطالب آزاد

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 3,544
سپاسها: : 1,306

3,419 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض با پدر های دنیا آشنا شویم

با پدر های دنیا آشنا شویم

1-پدر اتم=آلبرت انشتین(آلمانی)

2-پدر تاریخ=هرودوت (یونانی)

3-پدر سینما-لویی لومیر(فرانسوی)

4-پدر شعر اروپایی-هومر(ی.نانی)

5-پدر شعر نو-نیما یوشیج(ایرانی)

6-پدر فلسفه=ارسطو(یونانی)

7-پدر موسیقی=پاگانی نی(ایتالیایی)

8-پدر برق=توماس ادیسون(آمریکایی)

9-پدر چاپ=یوهان گونبرگ(آلمانی)

10-پدر شیمی=جابربن حیان(عراقی)

11-پدر شعر فارسی=رودکی (ایرانی)

12-پدر طب=بقراط(یونانی)

13-پدر موشک فضایی=انده گدارا(آمریکایی)

14-پدر راه آهن=استفنسون(انگلیسی)
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از فرانک به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #595  
قدیمی 08-09-2011
kiana آواتار ها
kiana kiana آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 795
سپاسها: : 843

1,438 سپاس در 268 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض نکته هایی که طلا فروش ها به شما نمي گويند



نمي توانيد انکار کنيد که غير از طلا چيز ديگري بتواند يک خانم را به وجد بياورد. مهم ترين نکاتي که در خريد طلا دادتان مي رسد را اينجا بخوانيد:






.




1بهترين طلا براي ايراني ها طلاي ۱۸ عيار است




يک سوالي که خيلي وقت ها مشتريان از طلافروش ها مي پرسند اين است که عيار طلايي که مي خريم چقدر باشد؟ درباره طلا و عيارش چيزي که وجود دارد و شايد شما از آن اطلاع نداشته باشيد اين است که پايين ترين عيار طلا، يک عيار است و بالاترين آن ۲۴ عيار. اما اگر قرار باشد بگوييم بهترين نوع عيار براي خريد ايراني ها چيست؟ جواب چيزي نيست غير از طلاي ۱۸ عيار




.


2.طلاي دست دوم را از قفل آن بشناسيد
بازار طلاهاي دست دوم مدت هاست که داغ است؛ تشخيص طلاي دست اول و دست دوم شايد تا حدودي مشکل باشد. ساده ترين راه براي اين که دست دوم بودن طلا را تشخيص بدهيد، يک نگاه به ظاهر آن، به خصوص به قفل و بندي است که در آن به کار رفته. در طلاي دست دوم، اين قسمت ها در مقايسه با بخش هاي ديگر کمتر براق اند و به خاطر استفاده هايي که از طلا شده، خش هايي هم در اين بخش ها ديده مي شود
.
) 3.اگر مي خواهيد سرمايه گذاري کنيد، سکه بخريد، نه طلا
اگر هدف تان از خريد طلا، داشتن سرمايه است، بهتر است سکه بخريد. اين به معناي آن نيست که ارزش سکه و طلا با هم متفاوت است. اين دو ارزش يکساني دارند، اما موقع فروش سکه، سود بيشتري نصيب شما مي شود. سکه اجرت ساخت ندارد، اما وقتي بخواهيد زيورآلات تان را بفروشيد، رقمي براي اجرت ساخت از آن کم مي شود.
)۴ سنگ فيروزه را فراموش نکنيد
اگر جزو آن دسته از کساني هستيد که طرفدار سنگ هاي قيمتي هستند و البته نمي خواهند هزينه گزافي بابت خريدشان بپردازند، توصيه مي کنيم جواهري بخريد که در آن، از سنگ فيروزه نيشابور استفاده شده باشد. فيروزه با وجود اينکه در ايران قيمت مناسبي دارد، يکي از شناخته شده ترين و البته قيمتي ترين سنگ هاي تزئيني در دنياست.
) طلاي ۲۴ عيار دروغ است
تحت هيچ شرايطي فريب چيزي به اسم طلاي ۲۴ عيار را نخوريد. تنها طلايي که ۲۴ عيار خالص است، شمش طلاست و به خاطر اينکه شمش فلز نرمي است، نمي شود به تنهايي از آن زيورآلات ساخت. سازندگان طلا براي اينکه آن را به زيورآلات تبديل کنند، مس و نقره به آن اضافه مي کنند تا با پايين آمدن عيار، قابل ساخت باشد.


) چگونه طلا را از نقره و پلاتين تشخيص دهيد؟
تشخيص طلا از نقره و پلاتين کار راحتي است. بر اساس يک اصل کلي، بيشتر طلاها با حرف انگليسي K در کنار عددي که نشان دهنده عيار آن است، بارگذاري مي شوند. نقره ها را با علامت بيضي، مهر مي کنند و پلاتين هم با حروف PT مشخص مي شود، به خاطر همين براي تشخيص اين تفاوت کار سختي نداريد.


۷) طلا فروش ها لزوما مايه دار نيستند
خيلي از مردم فکر مي کنند که طلافروش ها افراد ثروتمندي هستند. اين تصور شايد به خاطر اين به وجود آمده که طلا مترادف با پول و سرمايه است و چون طلافروشي در مقايسه با شغل هاي ديگر به سرمايه اوليه بيشتري نياز دارد، پس طلافروش ها از بقيه پولدارترند! اما واقعيت اين طورها هم نيست و سودي که يک طلافروش ممکن است در طول سال به دست بياورد، حتي از درآمد يک پزشک يا تاجر کمتر باشد.


۸) پيشنهاد ما به شما: طلاي يزد
يکي از سوال هايي که براي بيشتر خريداران طلا پيش مي آيد، اين است که طلاي ايتاليايي چقدر بهتر از زيورآلاتي است که در ايران ساخته مي شود؟ من به عنوان کسي که سال هاست در اين حوزه حضور داشتم، به جرات مي گويم که اگر موقع خريد بر سر کشور سازنده ترديد داريد، همه چيز را فراموش کنيد و طلاي يزدي بخريد. طلاي يزد در مقايسه با زيورآلات کشورهايي مثل ايتاليا و هند، ويژگي هاي خاص خودش را دارد. معروف ترين طلاي ايران براي يزد است که در بيشتر مواقع با مرواريدهاي خاوياري تزئين مي شود و طرفداران خارجي خيلي زيادي هم دارد.


۹) مراقب باشيد ضرر نکنيد
بازار طلا يکي از بازارهايي است که نوسان قيمتي بالايي دارد و اگر به عنوان سرمايه گذار، تفکر اقتصادي نداشته باشيد، ضرر مي کنيد. طلافروش ها با توجه به تجربه کاري و شگردهاي مخصوص به خود، سرمايه خود را با ميزان ثابتي طلا در سال نگه مي دارند.




۱۰) چرا طلافروش ها شغل خودشان را لو نمي دهند؟
معمولا طلافروش ها به خاطر شرايط ويژه اي که دارند، شغل شان را خيلي ديرتر از بقيه لو مي دهند. اين موضوع البته با توجه به شرايط امنيتي تا حدودي عاقلانه است؛ اما بارها پيش آمده که خيلي ها بعد از برخورد با هر مشکل مالي سراغ آنها مي آيند و پول مي خواهند. حالا شما بگوييد، طلافروش ها حق ندارند شغل شان را پنهان کنند؟!


























__________________
شیشه ای میشکند... یک نفر میپرسد که چرا شیشه شکست
آن یکی میگوید شاید این رفع بلاست !
دل من سخت شکست ... هیچ کس هیچ نگفت .... غصه ام را نشنید !
از خودم میپرسم : ارزش قلب من از شیشه ی یک پنجره هم کمتر بود ؟





پاسخ با نقل قول
  #596  
قدیمی 08-24-2011
ئاریا آواتار ها
ئاریا ئاریا آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: Jun 2011
محل سکونت: کرماشان
نوشته ها: 225
سپاسها: : 529

314 سپاس در 152 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض آموزش خط اوستایی ( دین دبیره )

ویژگی‌ها

این الفبا برای هر یک از آواهای اوستایی یک نشانه دارد. نشانه‌های الفبایی جدا از هم نوشته می‌شده و در هر جای کلمه که می‌امده یک صورت داشته‌است. خط اوستایی در سده سوم میلادی برای نوشتن اوستا ابداع شد. این خط، از خط پهلوی برگرفته شده ولی از آن کامل‌تر است و دارای ۴۸ حرف است و از راست‌به‌چپ نوشته می‌شود. این خط بسیار کامل است و نه مانند خط فارسی کنونی در نوشتن واج‌های صدادار بی تفاوت است و نه مانند خط لاتین برای نوشتن برخی از واج‌ها مانند kh = خ، ch = چ، gh = ق، و sh = ش در انگلیسی یا sch = ش، در آلمانی نیاز به کنار هم چینی چند واج دارد.
جایگزینی با خط فارسی امروز

امروزه برخی از پژوهشگران براین باورند که باید خط فارسی کنونی را که برگرفته از خط عربی است، با خط اوستایی ایرانی جایگزین نمود. از آن دسته ابراهیم پورداوود است. ایشان در بخش «دین‌دبیره» از کتاب «اوستا» چنین می‌نویسند:
چندی است که در ایران به کاستی‌های دبیرهٔ عرب برخورده و درصدد چارهٔ آن هستند. دسته‌ای طرفدار اصلاح همین دبیره (الفبا)ی کنونی هستند، دسته‌ای دیگر می‌خواهند که آن را به کناری گذاشته و دبیرهٔ لاتین را اختیار کنند. نتیجهٔ کار طرفداران اصلاح دبیرهٔ کنونی تا آن مقداری که به نظر نگارنده رسید بی مصرف و مضحک است. البته دبیرهٔ لاتین بسیار ساده و کامل است ولی گزینش آن از برای کشوری که همهٔ شئونات ملی خود را باخته‌است و تنها دارای یک زبان شکسته‌است صلاح نمی‌باشد. همه کس می‌داند که به واسطهٔ دبیرهٔ عرب این همه واژگان سامی به فارسی راه یافته‌است به گونه‌ای که تنها یک سوم واژگان ما آریایی است «این آمار استاد پورداود برای چند ده سال پیش است و هم اکنون با تلاش سره گویان ارجمند دست کم پنجاه درصد واژگان زبان فارسی معیار، آریایی است.». فردا پس از برگزیدن دبیرهٔ لاتین دسته دسته واژگان زبان‌های اروپایی به زبان ما راه خواهند یافت و صدها واژه مانند رولیسیون، کونستیسیون، پارلمان، کاندیدات، کمیسیون، بودجه و... با همان دبیرهٔ لاتین و املای درست فرانسه نوشته می‌شود: revolution , Constitution , Parlement , Candidate, Commission, budget,.... با این ترتیب زبان آلودهٔ ما آلوده تر خواهد شد. همان گونه که اندیشمندان ما می‌خواهند که با تغییر دبیره به دانش و آگاهی ما بیفزایند باید پیشرفت دادن ملیت مان را نیز در نظر داشته باشند. باید به گونه‌ای عمل کنند که از درخت کهنسال ما، دوباره شاخ و بری سر زند نه آن که تیشه به ریشهٔ آن رسد. ملیت ما باید دوش به دوش هم با شیمی و فیزیک و هندسه پیشرفت کند نه آن که یکی از آن‌ها فدای دیگری گردد. یگانه راه نجات ایران زنده نمودن سنت ملی آن است. چه خوب است که ترقی خواهان ما در تغییر الفبا نیز به «دین دبیره» که به فتوای دانشمندان اروپایی خاورشناس یکی از دبیره‌های خوب به شمار می‌رود نظری افکنند و این الفبای ساده و آسان را که در مدت چند ساعت می‌توان یاد گرفت به کلی فراموش نکنند. گذشته از آن که دین دبیره برگزیدهٔ نیاکان ماست به وسیلهٔ آن می‌توانیم خدمات شایانی به زبان و ملیت خود بنماییم و نفوذ واژگان عربی و ترکی و اروپایی در فارسی کم تر خواهد شد؛ همان گونه که در پارینه، دبیرهٔ عرب واژگان سامی را داخل زبان ما کرد در آینده «دین دبیره» واژگان فراموش شدهٔ (پارسی) را دوباره به یاد ما خواهد آورد و نیز به تلفظ درست واژگان فارسی که به واسطهٔ کاستی دبیرهٔ عرب دگرگون شدند موفق خواهیم شد، از آن جمله‌است نام خود میهن ما «ایران» که تا چند سدهٔ گذشته تلفظ درست آن Eran محفوظ بود.
پاسخ با نقل قول
  #597  
قدیمی 08-25-2011
hossein آواتار ها
hossein hossein آنلاین نیست.
مدیر بخش موبایل
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693

7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
hossein به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض آبادان در شصت سال پيش، از زاويه دوربين يک انگليسی !

با فرآیند خشمگین شدن آشنا شوید با فرآیند خشمگین شدن آشنا شوید
آنچه کنترل خشم را سخت می کند چیزی است که کنترل ترس و دیگر هیجانات ما را نیز سخت می کند. در واقع رهایی از هیجانات در حالتی که بسیار درگیر آن هستیم، کاری غیرممکن است.
برای همه لازم است که گاهی خشمشان را کنترل کنند. کنترل خشم، آن هم زمانی که بسیار عصبانی هستیم، کاری فوق العاده سخت است. آنچه کنترل خشم را سخت می کند چیزی است که کنترل ترس و دیگر هیجانات ما را نیز سخت می کند. در واقع رهایی از هیجانات در حالتی که بسیار درگیر آن هستیم، کاری غیرممکن است.

هیجانات

هیجانات در چالش ها فعال می شوند، به نوع تعامل ما با محیط، رنگ و معنا می بخشند و ما را برای واکنش دادن آماده می کنند.

هر هیجان مکانیزم خاص خود را دارد، اما از یک فرایند یکسان تبعیت می کند.

نشانه

برانگیختی

پاسخ

فروکش شدن

نشانه

ما به وسیله نشانه هایی هیجانی می شویم. وقتی جواب رد می شنویم، جواب رد نشانه از ناکامی است و می تواند مانند دکمه تلویزیون خشم را روشن کند. نشانه های هیجانی، رمزهایی هستند تا هیجانات ما را بدون آنکه زیاد در مورد چرایی آنها فکر کنیم، فعال کنند. سیستم مغزی این نشانه ها را رمزگشایی می کند و بسیار سریع پاسخ می دهد.

برای مثال وقتی در صحرایی وجود دارید، هوا به سوی تاریکی می رود و از صداهایی می شنوید، آستانه شنوایی شما کاهش می یابد و نسبت به کوچکترین صدایی حساس می شوید، گویا آماده اید که با اتفاقی بد روبرو شوید. در این زمان شما آمادگی خاصی برای فرار کردن دارید.

صحرا، تاریکی و صدا نشانه هایی برای فعال شدن ترس هستند، شما پیش از آنکه به صورت مستقیم با خطری روبرو شوید، سیستم عصبی، نشانه هایی برای ترس و اضطراب کشف می کند. در واقع یک نوع هشیاری و تفکر ضمنی با هیجانات همراه است تا شما را در برابر محیط محافظت کند.

آنچه باعث عصبانیت ما از دیگران می شود، نشانه های ضمنی است که آنها با خود به همراه دارند. یا این نشانه ها به خودی خود باعث عصبانیت هستند، نشانه هایی که بطور مستقیم با سیستم پرخاشگری در ارتباط هستند، و یا نشانه هایی هستند که نشانه های فردی ما برای پرخاشگری در ارتباطند و تحت تاثیر یادگیریند، برای مثال نسبت به کسانی که کار خاصی می کنند احساس عصبانیت می کنید.

برانگیختگی

وقتی نشانه ای رمزگشایی می شود، سیستم های هیجانی ما که سیستم های عصبی- شیمیایی هستند، فعال می شوند. غدد شروع به ترشح می کنند و بر سیستم عصبی ما تاثیر می گذارند. سلول های عصبی فعال می شوند و ما را برای واکنش آماده می کنند. آنچه در این میان بایستی در نظر گرفت آنست که فرایند هر هیجانی در یک منحنی نرمال صورت می پذیرد، یعنی نشانه ها هیجانات ما را فعال می کنند و هیجانات رفته رفته تا اوج می رود و سپس کاهش پیدا می کند.


پاسخ

هدف هیجانات آماده کردن ما برای رویارویی با پدیده ها است. وقتی هیجانی می شویم، پاسخ های یکسان و در عین حال متفاوتی می دهیم. پاسخ های یکسان ما مرتبط با ابتدایی ترین سیسیتم های هیجانی ما هستند و تقریباً در همه یکسانند. اما بسیاری از واکنش های ما نتیجه یادگیریند و با هم بسیار فرق می کنند. یکی یادگرفته است پرخاشگری خود را به صورت فیزیکی پاسخ دهد و دیگری یادگرفته است که بایستی فعلاً از محیط دور شود. پس واکنش ها ما به دو گروه اولیه و ثانویه تقسیم می شود.

فروکش شدن

همانطور که گفتیم، هیجانات از یک منحنی نرمال تبعیت می کند. یعنی هیجانات به صورت مقطعی نیستند بلکه فرایندیند. وقتی ما با موقیت چالش رویارویی کردیم، هیجانات کم کم فروکش می کنند چون، ارگانیسم به نتیجه رسیده است.

اما اگر ما نتوانیم از پس موقعیت بر بیاییم چه؟

در این زمان سیستم عصبی بیشتر از توانایی خود فعالیت می کند و موجب تخریب سیستم دفاعی بدن می شد و اثرات سویی بر سلامتی افراد دارد. سیستم عصبی بنا به ویژگی های فلسفی خود تحمل خاصی دارد و در صورت افزایش فشار دچار مشکل می شود. وقتی سیستم سمپاتیک ( سیستم رویارویی با مشکلات) به صورت مداوم فعالیت کند، با ترشحات خود باعث صدمه زدن به سیستم های بنیادین عصبی می شود. برای مثال کسانی که بطور مداوم ترس و اضطراب را تحمل می کنند، سیستم ایمنی ضعیف تری دارند و در قسمت هیپوکامپ دچار نقص هایی می شوند.

از اطلاعات بالا می توان چند نکته برای مدیریت خشم اسخراج کرد:

1- خشم بوسیله نشانه هایی فعال می شوند، پس برای کنترل بایستی نشانه هایی که شما را خشمگین می کنند بشناسید.

2- خشم یک فرایند زمان بر است، پس برای کنترل، احتیاج به آن است که فرایند طی شود.

3- در هنگام برانگیختگی به اولین واکنش تکیه نکنید، اولین واکنش ها با سیستم های اولیه مغز در ارتباط هستند، زمانی که شفافیت سیستم های عالی مفز مانند تفکر و استدلال تحت تاثیر قرار می گیرند.

4- هیجاناتتان را کنترل نکنید بلکه فکر و واکنشتان را کنترل کنید، وقتی هیجانی برانگیخته می شود، مجموعه ای از سیستم ها فعال می شوند برای همین هم است که وقتی عصبانی می شویم داد می زنیم، می شکنیم، فحش می دهیم و می زنیم و هیچ کسی جلودار ما نیست. وقتی همه چیز خراب شد می بینم خیلی کارها را نمی خواستیم انجام بدهیم. در واقع هیجان مجموعه خاصی از رفتارها را فعال می کند که گاهی غیر قابل کنترل هستند. برای همین یا بایستی نگذارید هیجانی شوید و یا اگر شدید، هیجان را سرکوب نکنید بلکه با روش هایی بگذارید فرایند هیجان در شما طی شود.

5- قسمت نشانه ها و قسمت پاسخ قسمت های از یک هیجان هستند که با یادگیری بسیار در ارتباطند، پس سعی کنید خود و هیجاناتتان را بشناسید و واکنش های متفاوتی را یاد بگیرید.
با فرآیند خشمگین شدن آشنا شوید با فرآیند خشمگین شدن آشنا شوید
آنچه کنترل خشم را سخت می کند چیزی است که کنترل ترس و دیگر هیجانات ما را نیز سخت می کند. در واقع رهایی از هیجانات در حالتی که بسیار درگیر آن هستیم، کاری غیرممکن است.
برای همه لازم است که گاهی خشمشان را کنترل کنند. کنترل خشم، آن هم زمانی که بسیار عصبانی هستیم، کاری فوق العاده سخت است. آنچه کنترل خشم را سخت می کند چیزی است که کنترل ترس و دیگر هیجانات ما را نیز سخت می کند. در واقع رهایی از هیجانات در حالتی که بسیار درگیر آن هستیم، کاری غیرممکن است.

هیجانات

هیجانات در چالش ها فعال می شوند، به نوع تعامل ما با محیط، رنگ و معنا می بخشند و ما را برای واکنش دادن آماده می کنند.

هر هیجان مکانیزم خاص خود را دارد، اما از یک فرایند یکسان تبعیت می کند.

نشانه

برانگیختی

پاسخ

فروکش شدن

نشانه

ما به وسیله نشانه هایی هیجانی می شویم. وقتی جواب رد می شنویم، جواب رد نشانه از ناکامی است و می تواند مانند دکمه تلویزیون خشم را روشن کند. نشانه های هیجانی، رمزهایی هستند تا هیجانات ما را بدون آنکه زیاد در مورد چرایی آنها فکر کنیم، فعال کنند. سیستم مغزی این نشانه ها را رمزگشایی می کند و بسیار سریع پاسخ می دهد.

برای مثال وقتی در صحرایی وجود دارید، هوا به سوی تاریکی می رود و از صداهایی می شنوید، آستانه شنوایی شما کاهش می یابد و نسبت به کوچکترین صدایی حساس می شوید، گویا آماده اید که با اتفاقی بد روبرو شوید. در این زمان شما آمادگی خاصی برای فرار کردن دارید.

صحرا، تاریکی و صدا نشانه هایی برای فعال شدن ترس هستند، شما پیش از آنکه به صورت مستقیم با خطری روبرو شوید، سیستم عصبی، نشانه هایی برای ترس و اضطراب کشف می کند. در واقع یک نوع هشیاری و تفکر ضمنی با هیجانات همراه است تا شما را در برابر محیط محافظت کند.

آنچه باعث عصبانیت ما از دیگران می شود، نشانه های ضمنی است که آنها با خود به همراه دارند. یا این نشانه ها به خودی خود باعث عصبانیت هستند، نشانه هایی که بطور مستقیم با سیستم پرخاشگری در ارتباط هستند، و یا نشانه هایی هستند که نشانه های فردی ما برای پرخاشگری در ارتباطند و تحت تاثیر یادگیریند، برای مثال نسبت به کسانی که کار خاصی می کنند احساس عصبانیت می کنید.

برانگیختگی

وقتی نشانه ای رمزگشایی می شود، سیستم های هیجانی ما که سیستم های عصبی- شیمیایی هستند، فعال می شوند. غدد شروع به ترشح می کنند و بر سیستم عصبی ما تاثیر می گذارند. سلول های عصبی فعال می شوند و ما را برای واکنش آماده می کنند. آنچه در این میان بایستی در نظر گرفت آنست که فرایند هر هیجانی در یک منحنی نرمال صورت می پذیرد، یعنی نشانه ها هیجانات ما را فعال می کنند و هیجانات رفته رفته تا اوج می رود و سپس کاهش پیدا می کند.


پاسخ

هدف هیجانات آماده کردن ما برای رویارویی با پدیده ها است. وقتی هیجانی می شویم، پاسخ های یکسان و در عین حال متفاوتی می دهیم. پاسخ های یکسان ما مرتبط با ابتدایی ترین سیسیتم های هیجانی ما هستند و تقریباً در همه یکسانند. اما بسیاری از واکنش های ما نتیجه یادگیریند و با هم بسیار فرق می کنند. یکی یادگرفته است پرخاشگری خود را به صورت فیزیکی پاسخ دهد و دیگری یادگرفته است که بایستی فعلاً از محیط دور شود. پس واکنش ها ما به دو گروه اولیه و ثانویه تقسیم می شود.

فروکش شدن

همانطور که گفتیم، هیجانات از یک منحنی نرمال تبعیت می کند. یعنی هیجانات به صورت مقطعی نیستند بلکه فرایندیند. وقتی ما با موقیت چالش رویارویی کردیم، هیجانات کم کم فروکش می کنند چون، ارگانیسم به نتیجه رسیده است.

اما اگر ما نتوانیم از پس موقعیت بر بیاییم چه؟

در این زمان سیستم عصبی بیشتر از توانایی خود فعالیت می کند و موجب تخریب سیستم دفاعی بدن می شد و اثرات سویی بر سلامتی افراد دارد. سیستم عصبی بنا به ویژگی های فلسفی خود تحمل خاصی دارد و در صورت افزایش فشار دچار مشکل می شود. وقتی سیستم سمپاتیک ( سیستم رویارویی با مشکلات) به صورت مداوم فعالیت کند، با ترشحات خود باعث صدمه زدن به سیستم های بنیادین عصبی می شود. برای مثال کسانی که بطور مداوم ترس و اضطراب را تحمل می کنند، سیستم ایمنی ضعیف تری دارند و در قسمت هیپوکامپ دچار نقص هایی می شوند.

از اطلاعات بالا می توان چند نکته برای مدیریت خشم اسخراج کرد:

1- خشم بوسیله نشانه هایی فعال می شوند، پس برای کنترل بایستی نشانه هایی که شما را خشمگین می کنند بشناسید.

2- خشم یک فرایند زمان بر است، پس برای کنترل، احتیاج به آن است که فرایند طی شود.

3- در هنگام برانگیختگی به اولین واکنش تکیه نکنید، اولین واکنش ها با سیستم های اولیه مغز در ارتباط هستند، زمانی که شفافیت سیستم های عالی مفز مانند تفکر و استدلال تحت تاثیر قرار می گیرند.

4- هیجاناتتان را کنترل نکنید بلکه فکر و واکنشتان را کنترل کنید، وقتی هیجانی برانگیخته می شود، مجموعه ای از سیستم ها فعال می شوند برای همین هم است که وقتی عصبانی می شویم داد می زنیم، می شکنیم، فحش می دهیم و می زنیم و هیچ کسی جلودار ما نیست. وقتی همه چیز خراب شد می بینم خیلی کارها را نمی خواستیم انجام بدهیم. در واقع هیجان مجموعه خاصی از رفتارها را فعال می کند که گاهی غیر قابل کنترل هستند. برای همین یا بایستی نگذارید هیجانی شوید و یا اگر شدید، هیجان را سرکوب نکنید بلکه با روش هایی بگذارید فرایند هیجان در شما طی شود.

5- قسمت نشانه ها و قسمت پاسخ قسمت های از یک هیجان هستند که با یادگیری بسیار در ارتباطند، پس سعی کنید خود و هیجاناتتان را بشناسید و واکنش های متفاوتی را یاد بگیرید.
با فرآیند خشمگین شدن آشنا شوید با فرآیند خشمگین شدن آشنا شوید
آنچه کنترل خشم را سخت می کند چیزی است که کنترل ترس و دیگر هیجانات ما را نیز سخت می کند. در واقع رهایی از هیجانات در حالتی که بسیار درگیر آن هستیم، کاری غیرممکن است.
برای همه لازم است که گاهی خشمشان را کنترل کنند. کنترل خشم، آن هم زمانی که بسیار عصبانی هستیم، کاری فوق العاده سخت است. آنچه کنترل خشم را سخت می کند چیزی است که کنترل ترس و دیگر هیجانات ما را نیز سخت می کند. در واقع رهایی از هیجانات در حالتی که بسیار درگیر آن هستیم، کاری غیرممکن است.

هیجانات

هیجانات در چالش ها فعال می شوند، به نوع تعامل ما با محیط، رنگ و معنا می بخشند و ما را برای واکنش دادن آماده می کنند.

هر هیجان مکانیزم خاص خود را دارد، اما از یک فرایند یکسان تبعیت می کند.

نشانه

برانگیختی

پاسخ

فروکش شدن

نشانه

ما به وسیله نشانه هایی هیجانی می شویم. وقتی جواب رد می شنویم، جواب رد نشانه از ناکامی است و می تواند مانند دکمه تلویزیون خشم را روشن کند. نشانه های هیجانی، رمزهایی هستند تا هیجانات ما را بدون آنکه زیاد در مورد چرایی آنها فکر کنیم، فعال کنند. سیستم مغزی این نشانه ها را رمزگشایی می کند و بسیار سریع پاسخ می دهد.

برای مثال وقتی در صحرایی وجود دارید، هوا به سوی تاریکی می رود و از صداهایی می شنوید، آستانه شنوایی شما کاهش می یابد و نسبت به کوچکترین صدایی حساس می شوید، گویا آماده اید که با اتفاقی بد روبرو شوید. در این زمان شما آمادگی خاصی برای فرار کردن دارید.

صحرا، تاریکی و صدا نشانه هایی برای فعال شدن ترس هستند، شما پیش از آنکه به صورت مستقیم با خطری روبرو شوید، سیستم عصبی، نشانه هایی برای ترس و اضطراب کشف می کند. در واقع یک نوع هشیاری و تفکر ضمنی با هیجانات همراه است تا شما را در برابر محیط محافظت کند.

آنچه باعث عصبانیت ما از دیگران می شود، نشانه های ضمنی است که آنها با خود به همراه دارند. یا این نشانه ها به خودی خود باعث عصبانیت هستند، نشانه هایی که بطور مستقیم با سیستم پرخاشگری در ارتباط هستند، و یا نشانه هایی هستند که نشانه های فردی ما برای پرخاشگری در ارتباطند و تحت تاثیر یادگیریند، برای مثال نسبت به کسانی که کار خاصی می کنند احساس عصبانیت می کنید.

برانگیختگی

وقتی نشانه ای رمزگشایی می شود، سیستم های هیجانی ما که سیستم های عصبی- شیمیایی هستند، فعال می شوند. غدد شروع به ترشح می کنند و بر سیستم عصبی ما تاثیر می گذارند. سلول های عصبی فعال می شوند و ما را برای واکنش آماده می کنند. آنچه در این میان بایستی در نظر گرفت آنست که فرایند هر هیجانی در یک منحنی نرمال صورت می پذیرد، یعنی نشانه ها هیجانات ما را فعال می کنند و هیجانات رفته رفته تا اوج می رود و سپس کاهش پیدا می کند.


پاسخ

هدف هیجانات آماده کردن ما برای رویارویی با پدیده ها است. وقتی هیجانی می شویم، پاسخ های یکسان و در عین حال متفاوتی می دهیم. پاسخ های یکسان ما مرتبط با ابتدایی ترین سیسیتم های هیجانی ما هستند و تقریباً در همه یکسانند. اما بسیاری از واکنش های ما نتیجه یادگیریند و با هم بسیار فرق می کنند. یکی یادگرفته است پرخاشگری خود را به صورت فیزیکی پاسخ دهد و دیگری یادگرفته است که بایستی فعلاً از محیط دور شود. پس واکنش ها ما به دو گروه اولیه و ثانویه تقسیم می شود.

فروکش شدن

همانطور که گفتیم، هیجانات از یک منحنی نرمال تبعیت می کند. یعنی هیجانات به صورت مقطعی نیستند بلکه فرایندیند. وقتی ما با موقیت چالش رویارویی کردیم، هیجانات کم کم فروکش می کنند چون، ارگانیسم به نتیجه رسیده است.

اما اگر ما نتوانیم از پس موقعیت بر بیاییم چه؟

در این زمان سیستم عصبی بیشتر از توانایی خود فعالیت می کند و موجب تخریب سیستم دفاعی بدن می شد و اثرات سویی بر سلامتی افراد دارد. سیستم عصبی بنا به ویژگی های فلسفی خود تحمل خاصی دارد و در صورت افزایش فشار دچار مشکل می شود. وقتی سیستم سمپاتیک ( سیستم رویارویی با مشکلات) به صورت مداوم فعالیت کند، با ترشحات خود باعث صدمه زدن به سیستم های بنیادین عصبی می شود. برای مثال کسانی که بطور مداوم ترس و اضطراب را تحمل می کنند، سیستم ایمنی ضعیف تری دارند و در قسمت هیپوکامپ دچار نقص هایی می شوند.

از اطلاعات بالا می توان چند نکته برای مدیریت خشم اسخراج کرد:

1- خشم بوسیله نشانه هایی فعال می شوند، پس برای کنترل بایستی نشانه هایی که شما را خشمگین می کنند بشناسید.

2- خشم یک فرایند زمان بر است، پس برای کنترل، احتیاج به آن است که فرایند طی شود.

3- در هنگام برانگیختگی به اولین واکنش تکیه نکنید، اولین واکنش ها با سیستم های اولیه مغز در ارتباط هستند، زمانی که شفافیت سیستم های عالی مفز مانند تفکر و استدلال تحت تاثیر قرار می گیرند.

4- هیجاناتتان را کنترل نکنید بلکه فکر و واکنشتان را کنترل کنید، وقتی هیجانی برانگیخته می شود، مجموعه ای از سیستم ها فعال می شوند برای همین هم است که وقتی عصبانی می شویم داد می زنیم، می شکنیم، فحش می دهیم و می زنیم و هیچ کسی جلودار ما نیست. وقتی همه چیز خراب شد می بینم خیلی کارها را نمی خواستیم انجام بدهیم. در واقع هیجان مجموعه خاصی از رفتارها را فعال می کند که گاهی غیر قابل کنترل هستند. برای همین یا بایستی نگذارید هیجانی شوید و یا اگر شدید، هیجان را سرکوب نکنید بلکه با روش هایی بگذارید فرایند هیجان در شما طی شود.

5- قسمت نشانه ها و قسمت پاسخ قسمت های از یک هیجان هستند که با یادگیری بسیار در ارتباطند، پس سعی کنید خود و هیجاناتتان را بشناسید و واکنش های متفاوتی را یاد بگیرید.



















































__________________
گاهی حس میكنم

گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند

كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از hossein سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #598  
قدیمی 08-25-2011
hossein آواتار ها
hossein hossein آنلاین نیست.
مدیر بخش موبایل
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693

7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
hossein به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض چرا قدیمی ترین هتل جهان ثبت جهانی نمی‌شود؟

"از قدیمی ترین هتل جهان گزارش می کنم…" این جمله ای است که گزارشگر شبکه خبری CNN در جریان برگزاری اجلاس اپک در اصفهان به سراسر جهان مخابره کرد.
علاوه بر این گزارشگر، سایر خبرنگاران شبکه های تلویزیونی که برای پوشش اخبار این اجلاس در اصفهان گرد آمده بودند، با عناوینی چون «زیباترین هتل جهان» و «قدیمی ترین هتل جهان» اخبار خود را به اطلاع مخاطبان خود رساندند.

مهمانسرای عباسی با پشتوانه ۳۲۰ ساله هنوز به عنوان قدیمی ترین هتل دنیا به جهانیان معرفی نشده است.


گرچه هنوز قدیمی ترین هتل جهان به عنوان میراث جهانی به ثبت یونسکو نرسیده و تنها پشتوانه اش ثبت ملی آن در سال ۴۰ است، اما آیا این باور که مهمانسرای عباسی اصفهان با ۳۲۰ سال قدمت تاریخی می تواند به این عنوان نایل شود، در بین دست اندرکاران آن وجود دارد؟؟؟

این مهمانسرا یادگاری از دوران صفوی است که شهر اصفهان در آن ایام اعتلا و شکوه ویژه ای یافت به گونه ای که آن را «نصف جهان» نامیدند.

در میان آثار معماری به جای مانده از عصر صفوی، مجموعه مدرسه، بازار و کاروانسرای عباسی، در کنار خیابان چهارباغ اصفهان جای گرفته است. این مجموعه در سال های حکومت آخرین پادشاه صفوی، شاه سلطان حسین ساخته شده است.

«بختیار حدادی» مدیرعامل مهمانسرای عباسی در خصوص اینکه چرا این هتل به عنوان قدیمی ترین هتل جهان ثبت نمی شود، گفت: «مهمانسرا در سال هایی که مورد بازسازی قرار گرفت، ثبت میراث ملی ایران شد اما هنوز هیچ تلاشی از سوی مسئولان میراث فرهنگی برای ثبت جهانی آن انجام نشده است.»

وی تاکید کرد: « اینکه مهمانسرای عباسی، قدیمی ترین هتل جهان است، موضوعی است که اخیرا مورد توجه قرار گرفته است.»


وی یادآور شد: «در جست وجویی که در سایت های اینترنتی صورت گرفت، مشخص شد که تنها چند هتل با قدمت ۱۳۰ تا ۱۴۰ سال در جهان وجود دارد که قابل رقابت با هتل ۳۲۰ ساله عباسی نیست.»

به گفته وی، برای نمونه هتل فوجیای ژاپن ۱۱۰ سال قدمت دارد که هنوز شکل سنتی خود را حفظ کرده است اما هتل عباسی اصفهان ۳۲۰ سال قدمت دارد که نقاشی های قدیمی و سنتی آن به همان شکل حفظ شده است.

حدادی گفت: «ثبت جهانی این اثر، باید از سوی مسئولان میراث فرهنگی و گردشگری دنبال شود زیرا که در حوزه وظایف آنان می گنجد.»


وی در پاسخ به اینکه آیا پیشنهاد ثبت جهانی این اثر از سوی مسئولان هتل به صورت رسمی به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ارایه شده است، گفت: «این بحث تنها به صورت شفاهی بین مسئولان مطرح شده و هنوز شکل مکتوب به خود نگرفته است.»

حدادی گفت: «اگر این بحث جدی شود، می توان این پیشنهاد را به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری داد تا در این زمینه تحقیقات لازم را انجام داده و به صورت مستند به یونسکو منتقل شود.»

وی تصریح کرد: «نگهداری بنای هتل، نقش ها و طرح های به جا مانده از عهد صفوی و قاجاریه در این هتل به قدری زیاد است که توانی برای پیگیری مسایل تبلیغاتی برای هتل و نیز ثبت این این باقی نگذاشته است.»

«نگهداری یک هتل مدرن غیر از هزینه های آن هیچ دغدغه ای را متوجه مسئولان آن نمی کند، اما نگهداری یک «هتل موزه» که همه جای آن پر از نقاشی به سبک های مختلف هنری و آثار ملی است، نیازمند صرف هزینه فراوان، نگهداری از آثار به شکل موجود و حفظ و بقای آن برای نسل های آینده را به دنبال دارد.»

مدیرعامل مهمانسرای عباسی تاکید کرد: «شرط نگهداری از یک بنای تاریخی حفظ کاربری آن است تا از تخریب آن جلوگیری شود. اگر این هتل بخواهد بدون استفاده گردشگران تنها به عنوان موزه استفاده شود، حتی یک دهه هم دوام نمی آورد و به زوال می رود.»

«برای نمونه علت تخریب سریع عمارت عالی قاپو، چهلستون و سایر بناهای تاریخی در سال های گذشته به این دلیل بوده که هرگز از آنان استفاده نکردند و به همین دلیل لزومی برای صرف هزینه برای بازسازی و نگهداری وجود ندارد.»

وی گفت: «مسئولان این مهمانسرا تاکید دارند که این مجموعه همواره به صورت یک مهمانسرا مورد استفاده قرار گیرد تا از بنا در برابر تخریب حفاظت شود.







__________________
گاهی حس میكنم

گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند

كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...
پاسخ با نقل قول
  #599  
قدیمی 08-31-2011
hossein آواتار ها
hossein hossein آنلاین نیست.
مدیر بخش موبایل
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693

7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
hossein به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض تناسخ ارواح

تا چه اندازه به تناسخ اعتقاد دارید ؟
__________________
گاهی حس میكنم

گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند

كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...
پاسخ با نقل قول
  #600  
قدیمی 09-02-2011
hossein آواتار ها
hossein hossein آنلاین نیست.
مدیر بخش موبایل
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693

7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
hossein به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض ۴ معمای حل نشده ی مغز



مغز انسان فقط ۱۴۰۰ گرم وزن دارد و با همین وزن کم خیلی از متخصصین مغز و اعصاب را به خود مشغول کرده است. با پیشرفت دستگاه های عکس برداری از مغز، بهتر می توان در مورد مغز انسان تحقیق کرد و چیزهایی یاد گرفت اما شیوه ی کاری مغز سؤالاتی اساسی در مورد انسان مطرح می کند که ممکن است نشان دهد ما همه چیز را در مورد آن چه در حال رخ دادن است، ندانیم.
اگرچه به این معنی نیست که نمی توانیم به آن بیاندیشیم. در هر صورت، بهتر است به غواصی در میان این معماهای حل نشده بپردازیم. آماده شوید تا با اولین معما روبرو شوید:

) معمای هوشیاری:
این قسمت ممکن است موجب توهم شود. اما آیا شما واقعا"ً ذهن دارید. دانشمندان نمی دانند مغز دقیقا" کجا تمام می شود و کجا ذهن شروع می شود. آیا هر دو یکی هستند؟ در مورد روح چطور؟ آیا این ها در مغز ما هستند؟ چه چیزی مسئول تفکرات منحصر به فرد ماست؟ چه چیزی مسئول احساس آن کسی که هستیم می شود؟ همه از فیلسوف ها گرفته تا فیزیک دانان به این سؤالات در مورد هشیاری فکر کرده اند و به هیچ چیز نرسیده اند.
برای مدت زمان زیادی مطالعه بر روی هشیاری، خارج از حدود قابل مطالعه محسوب می شد. خوب حق هم داشتند شما چگونه می توانید چنین چیز غیرعینی را به روش علمی بررسی کنید؟ روش علمی برای اندازه گیری کمیت ها به کار می رود. یا حداقل چیزهایی را با آن بررسی می کردند که ملموس و عینی بود. چگونه چیزی که یک انسان احساس می کند می تواند تبدیل به چیزی شود که یک انسان دیگر بتواند آن را اندازه گیری کند؟ اما حالا، در ادامه ی حس طمع دانشمندان برای فهمیدن همه چیز در مورد جهان، دانشمندان تلاش می کنند تا بفهمند که چیزی مثل هشیاری انسان چگونه کار می کند.
اگرچه سؤالات عمیق متافیزیکی در مورد طبیعت یک روح، یک ذهن و مغز این سؤال را که آیا کار بر روی این موضوع در محدوده ی کاری دانشمندان قرار می گیرد یا نه به کناری می راند، مغز یک جورهایی با تفکرات هشیارانه ی ما در ارتباط است.
به کمک تصویربرداری مغزی، دانشمندان می توانند قسمت های مختلف مغز را به روشنی ببینند و می دانند که می توانند با جراحی یا مواد شیمیایی مغز و هشیاری ما را تغییر دهند. اما چیزی که دانشمندان نمی دانند این است که در چه مرحله ای از فرآیند، یک نرون شلیکی تبدیل به تفکر هشیار می شود. ممکن است چیزهایی که تشکیل دهنده ی هشیاری هستند، در تمام مغز پراکنده باشند. قسمت های مختلف در جمجمه که هر یک مسئول قسمتی از بدن یک انسان است. اما همان طور که قبلا" اشاره کردیم، چندین تن معمای حل نشده در مورد مغز وجود دارد که به چگونگی کار کردن این بخش ها با هم دیگر مربوط می شود.
هم چنین دانشمندان در حال بررسی رابطه ی بین کارهای حین هشیاری و عدم هشیاری هستند. یک سری چیزها مثل نفس کشیدن و حفظ ضربان قلب هستند که ما لازم نیست به آنها فکر کنیم. ارتباط مغز با این اقدامات در زمان هشیاری چه تفاوتی با ارتباط آن با این ها، در زمان عدم هشیاری دارد؟ آیا اصلا" تفاوتی دارند؟ ما دوست داریم که فکر کنیم خودمان تصمیمات خودمان را می گیریم.
اما تحقیقات اخیر نشان می دهد که ممکن است حتی ما این تصمیمات را خودمان هم نگیریم. این تحقیقات این گونه به این نتیجه رسید که با استفاده از اسکنرهای مغزی، توانستند واکنش مغز یک انسان را دقیقا" ۷ ثانیه قبل از آن که خود شخص بفهمد چه تصمیمی گرفته شده است، پیش بینی کنند. هشیاری ما ممکن است فقط یک خیال باطل باشد.
ممکن است چیزی مثل آزادی یا اختیار در آخرین لحظات ممکن وارد معادله شود. چیزی که حالت برتری نسبت به آن چه که مغز تصمیم گرفته است، دارد. البته نباید ناگفته بماند که دانشمندانی که این تحقیق را انجام دادند، پذیرفته اند که این آزمایش در ساده ترین حالت آزمایشگاهی برای انجام کاری شبیه به فشردن یک دکمه صورت گرفته است و برای تصمیماتی مثل انتخاب یک شغل که انتخاب های خیلی مهم تری هستند، اصلا" صورت نگرفته است.
آیا ما می توانیم این معماهای مغز را حل کنیم؟ چه کسی می داند. وسیله ی ما برای حل این معماها همان چیزی بوده است که در موردش تحقیق می کرده ایم.
یکی از مشکلات دست یابی به اصل یک خاطره این است که به نظر می رسد گاهی به مغز هم نارو می زنند و آن را گول می زنند. به طور مثال ما اغلب خاطراتی ناصحیح را برای خود ایجاد می کنیم.
۲) داستان پلیسی و دیگر سؤالات دیگر در مورد حافظه:
در فیلم درخشش های ابدی یک ذهن پاک که در سال ۲۰۰۴ به نمایش درآمد و در آن جیم کری و کیت و نیس لت یک پروسه را برای پاک کردن تمام خاطرات خویشاوندانشان از مغزشان تحمل کردند. فیلم روش های زیادی را استفاده کرد تا نشان دهد که چگونه خاطرات متلاشی و ناپدید می شوند و این تبدیل به رقابتی با زمان شد که در آن شخصیت کری تصمیم می گیرد که این پروسه تکمیل نشود. او تلاشی می کند که خاطراتش در مورد ونیس لت را به وسیله ی پنهان نگه داشتن آن ها در دیگر خاطرات نامربوط حفظ کند.
ج) موفق باشی. اما حتی حالا نه تنها دانشمندان نمی دانند که خاطرات ما چگونه شکل می گیرند بلکه آن ها نمی دانند چگونه آن ها را به خاطر می آوریم و چگونه فراموش شان می کنیم. خاطرات ما انواع مختلفی دارند. ما انسان ها آشغال جمع کن هایی هستیم که اطلاعات مربوط به چگونگی پختن کلوچه ی محبوب مادربزرگ مان تا چگونگی حل معادلات ریاضی مهندسی پیشرفته را به طور صحیح دسته بندی می کنیم. اما چه چیزی مغز را وا می دارد تا این ها را ذخیره کند؟ چه جایی این اطلاعات را قرار می دهد و چرا اطلاعاتی را که ما به آن ها واقعا" احتیاج داریم واقعا" نمی توانیم دوباره به دست آوریم؟
دانشمندان توانسته اند بفهمند که برخی از انواع خاطره ها یا اطلاعات حافظه ای ما کجا ذخیره می شوند. هم چنین آن ها فهمیده اند که چگونه وقتی که این اطلاعات در حال ذخیره شدن هستند، نرون ها شلیک می کنند و سیناپس ها تقویت می شوند. اما آن ها نمی دانند که چه چیزی در نرون ها وجود دارند که خاطره ها و اطلاعات را ذخیره می کنند یا چگونه آن ارتباطات سیناپس وقتی که شما بخواهید یک خاطره را فراموش کنید، منحل می شوند. در سال ۲۰۰۸ نشانه ها و سرنخ هایی یافت شد که ممکن است سرانجام بتواند به ما کمک کند که بتوانیم یخ این پرونده را بشکنیم. در یک تحقیق دانشمندان توانستند بفهمند که نرون هایی که در هنگام به خاطر آوردن یک خاطره فعال شدند، شبیه همان هایی هستند که در هنگام وقوع همان اتفاق (که تبدیل به یک خاطره شده است) شلیک کرده اند. بنابراین وقتی که شما دارید در مورد به یادآوری خاطرات قدیمی صحبت می کنید، واقعا" دارید این کار را انجام می دهید چرا که مغز شما دقیقا" همان عملیات را دارد تکرار می کند. کاری که در اول هم انجام داده بود.
اما اگر دفعه ی اولی هم وجود نداشت، آن وقت چه طور؟ یکی از مشکلات دست یابی به اصل یک خاطره این است که به نظر می رسد گاهی به مغز هم نارو می زنند و آن را گول می زنند. به طور مثال ما اغلب خاطراتی ناصحیح را برای خود ایجاد می کنیم. در ۷ جولای سال ۲۰۰۵، لندن یک سری بمب گذاری را تجربه کرد. یک تحقیق که متعاقب این اتفاقات روی داد نشان می داد که از هر ۱۰ نفر ۴ نفر دارای خاطرات غلطی از این وقایع بودند چرا که ادعا می کردند که یک فیلم تلویزیونی را (که اصلا" وجود خارجی هم نداشت) در مورد آن وقایع دیده اند. اگر ما داریم یک سری چیزهای نامعتبر و غلط را در مغز خود ذخیره می کنیم، آیا حافظه ی ما هیچ گونه مفهومی را برای آن در نظر می گیرد؟ طبق آن چه که متفکران باستانی مثل ارسطو گفته اند ما به خاطره ها و حافظه مان برای پیش بینی و پیش گویی آینده نیاز داریم.
سؤال در مورد آن چیزی که ما تجربه کرده ایم و چگونگی تجربه کردن آن، ما را به سمت معمای حل نشده ی دیگری در مورد مغز هدایت می کند.
۳) رازهای خوابیدن و رویاها:
هیچ کس نمی داند رؤیاهای شیرین از چه چیزی ساخته شده اند، چرا ما چنین رؤیاهایی داریم و یا حتی ما چرا می خوابیم تا عمرمان از دست رود.
آیا این را قبول دارید؟ ما هر شب چند ساعت را با چشمان بسته طی می کنیم و دانشمندان هم نمی دانند که چرا؟ اما آن ها الان می دانند که اگر یک انسان دچار کم خوابی شود، به شدت خطرناک است. هم چنین می دانند که ممکن است که در خواب برخی از چیزهای مفید تکاملی به دست آید. احتمالا" شده که بر روی مسئله ای ریاضی فکر کرده اید و نتوانسته اید آن را حل کنید و پس از خوابیدن و بیدار شدن توانسته اید آن را حل کنید، فرآیند حل شدن مسئله در خواب صورت گرفته است. مسلما" در دوران انسان های اولیه، خواب یک گیجی سودمند بوده است. تصور کنید که انسان اولیه ناگهان نیمه شب می خواسته که به قدم زدن بپردازد و در همان حین با یک ببر دندان خنجری روبرو می شده که آن هم در پی شکاری در نیمه شب بوده است. پس همان بهتر که انسان در نیمه شب در غارش خوابیده باشد. در طرف دیگر، در این عصر سرعت و ثانیه های حیاتی، این خواب ها چندان ویژگی قابل توجهی نیست چرا که حدود یک سوم عمر ما صرف آن می شود.


● چرا نوزادان این قدر به خواب احتیاج دارند؟
چند تئوری برای این که چرا ما به این مقدار از خواب نیاز داریم وجود دارد. یک عقیده آن است که خواب حالت احیاگری را برای بدن دارد و به آن فرصت می دهد تا استراحت کند. اما اگر هدف از به خواب رفتن، استراحت باشد، پس چرا مغز ما هم چنان به شدت به کار کردن ادامه می دهد؟ این احتمال وجود دارد که وقتی ما خوابیم، مغز ما در حال تمرین و اجرای روش های حل مشکلات آن هم قبل از انجام کامل آن ها در دنیای واقعی باشد. چندین تحقیق وجود دارد که بدون خواب که دانش ما را در مغز پایدار می کند، امکان یادگیری وجود ندارد.
برخی از این تحقیقات ممکن است اشارات صحیحی به دانش آموزان داشته باشد. یکی از محققان ادعا می کند که ممکن است که برای دانش آموزان خوب باشد که دروس خود را مرور کنند تا خسته شوند و پس از آن بخوابند به جای آن که تمام شب را بیدار باشند و درس بخوانند. برخی از مدارس ساعت آغاز اولین کلاس خود را تغییر داده اند تا دانش آموزان راهنمایی و دبیرستان بتوانند زمان بیش تری را برای یک چرت کوتاه داشته باشند.
احتمالا" شده که بر روی مسئله ای ریاضی فکر کرده اید و نتوانسته اید آن را حل کنید و پس از خوابیدن و بیدار شدن توانسته اید آن را حل کنید، فرآیند حل شدن مسئله در خواب صورت گرفته است.
پس باید بگوییم که این دانش آموزان به جای این که از در و دیوارها بالا بروند و همه جا را به هم بریزند، می خوابند و اجازه می دهند که کمی اموال عمومی عمر مفید بیش تری داشته باشند. پس از آن چه می شود؟ وقتی که در سال ۱۹۱۵، حالت REM Sleep (حالتی که در آن انسان در حال خواب دیدن است و چشمان انسان حرکت سریعی دارند) کشف شد. از آن به عنوان «اقلیمی جدید در مغز» یاد شد. اگر چه دانشمندان تلاش کرده اند که به این اقلیم ناشناخته مغز حملاتی داشته باشند، هم چنان معماها در مورد توپوگرافی (مکان یابی) آن وجود دارد. همانند خواب، رؤیاها هم ممکن است نمایش دهنده ی نوعی از اوقات ورزشی مغز باشند، با رؤیا به یک انسان اجازه داده می شود تا از چیزهای روحی تمام استفاده اش را بکند و افکار و خاطرات را یکپارچه کند.
یا شاید هم زندگی چیزی بیش از یک رؤیا نباشد. وقتی که خوابید در حال تجربه کردن چندین تن محرک های مجازی هستید که به نوعی مغزتان در حال پردازش آن هاست. در حالت بیداری، ممکن است محرک های اضافه تری برای احساسات مختلف وجود داشته باشند، اما ممکن است مغز همان چیزها را در مورد آن ها هم انجام دهد. اگر مغز به همان اندازه که در زمان بیداری فعال است، در زمان خواب هم فعال باشد، پس کل زندگی ما یک رؤیای بیداری است.
۴) معماهایی دیگر : چرا مغز از کار کردن دست بر می دارد؟
وقتی که در یک رمان یا پرده ی سینما می بینیم که یک قاتل روی دور است، فوریت ویژه ای برای کارآگاه ماجرای ما وجود دارد تا او را قبل از آن که عمل خلاف دیگری مرتکب شود، بگیرد. رقابتی بین کارآگاه و زمان. راز چگونگی از بین رفتن سلول های مغزی توسط بیماری های عصبی متفاوت از این نیست. به طوری که میلیون ها نفر و خانواده های آن ها می توانند قسم بخورند که اختلال یا آسیب مغز می تواند ترسناک، ناامید کننده و نهایتا" کشنده باشد.
هیچ گلوله ی جادویی ساخته نشده است تا بتواند عمل کردهای مغز را به حالت اول برگرداند یا پس از آن که سلول های مغزی از دست رفتند، آن ها را دوباره رشد دهد.
یک چیزی که این اختلالات را به خصوص ترسناک می کند این است که در مورد این که چگونه چنین اختلالاتی رخ می دهد یا چگونه باید با آن ها برخورد کرد، که اطلاعات زیادی نداریم. به طور مثال قضیه ی بیماران آلزایمری را در نظر بگیرید. این اختلال در پشت دو نشانه ی مهم قرار دارد: "پلاک های نشاسته ای و بافت های در هم تنیده ی نئوروفیبریلی." اما این نشانه ها چه معنی ای می دهند؟ آیا وجود آن ها، آغازگر فرآیند آلزایمر است یا آن ها نتیجه ی خود آلزایمر هستند؟ و اگر این دو در این بیماری دخیل هستند ما چه کاری برای جدا نگه داشتن آن ها و عدم تأثیر آن ها بر مغز می توانیم انجام دهیم؟ تا همین الان که دارید این مقاله را می خوانید هیچ گلوله ی جادویی ساخته نشده است تا بتواند عمل کردهای مغز را به حالت اول برگرداند یا پس از آن که سلول های مغزی از دست رفتند، آن ها را دوباره رشد دهند.
در سال ۱۹۹۰، رئیس جمهور آمریکا جرج بوش پدر اعلام کرد دهه ی آخر قرن بیستم، دهه ی مغز است. اعلامیه ی بوش در مورد دهه ی مغز پیشرفت هایی را که در فهمیدن چگونگی کارکرد مغز صورت گرفته بود را تأیید کرد چرا که نشان می داد ما برای چیزی که در حال رخ دادن در مغز است به تلاش ها و پیگیری های بیش تری نیاز داریم. بوش یک سری از بیماری های عصبی را ذکر کرد و اظهار امیدواری کرد که بتوانیم در مورد آن ها چیزهای بیش تری بفهمیم مثل آلزایمر، سکته های مغزی، توهم (اوتیسم)، جنون، پارکنیسون، Hunting ton و بیماری تحلیل عضلانی.
همان طور که احتمالا" شما حدس زده اید، یک دهه برای حل همه ی مسائلی که مربوط به مغز ما می شود، کم است برای فهمیدن این که چگونه مغز از کارکردن دست می کشد، دانشمندان نیاز دارند که بر روی چگونگی کارکرد واقعی مغز بیش تر کار کنند. وقتی که دانشمندان وظیفه ی کلی قسمت های مختلف مغز را بدانند، فقط می ماند که بفهمند که سیستم های مغز چگونه با هم کار می کنند. به خصوص در مورد کارکردهایی که یک شخص در طول روز به آن ها نیاز دارد.




__________________
گاهی حس میكنم

گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند

كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...
پاسخ با نقل قول
پاسخ

برچسب ها
giorgio armani, جورجیو آرمانی


کاربران در حال دیدن موضوع: 5 نفر (0 عضو و 5 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 06:22 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها