شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد |
05-25-2011
|
مدیر روانشناسی
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221
2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
وقتی که گل در نمیاد
سواری اینور نمیاد
کوه و بیابون چی چیه
وقتی که بارون نمیاد
ابر زمستون نمیاد
این همه ناودون چی چیه
حالا تو دست بی صدا
دشنه ی ما شعر و غزل
قصه ی مرگ عاطفه
خوابای خوب بغل بغل
انگار با هم غریبه ایم
خوبیه ما دشمنیه
کاش من و تو می فهمیدیم
اومدنی رفتنیه
تقصیر این قصه ها بود
تقصیر این دشمنا بود
اونا اگه شب نبودن
سپیده امروز با ما بود
کسی حرف منو انگار نمی فهمه
مرده زنده , خواب و بیدار نمی فهمه
کسی تنهاییمو از من نمی دزده
درده ما رو در و دیوار نمی فهمه
واسه ی تنهاییه خودم دلم می سوزه
قلب امروزیه من خالی تر از دیروزه
سقوط من در خودمه
سقوط ما مثل منه
مرگ روزای بچگی
از روز به شب رسیدنه
دشمنیا مصیبته
سقوط ما مصیبته
مرگ صدا مصیبته
مصیبته حقیقته
حقیقته حقیقته
تقصیر این قصه ها بود
تقصیر این دشمنا بود
اونا اگه شب نبودن
سپیده امروز با ما بود
|
کاربران زیر از GolBarg به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
06-06-2011
|
|
ناظر ومدیر تالار پزشکی بهداشتی و درمان
|
|
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 4,109
سپاسها: : 3,681
5,835 سپاس در 1,524 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
میگن خــــدا ابرهارو به گریه میندازه که گلها بخنده ، پس هر وقت گریه کردم ناراحت نیستم چون میدونم تو داری میخندی
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
|
کاربران زیر از shokofe به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
06-06-2011
|
|
ناظر ومدیر تالار پزشکی بهداشتی و درمان
|
|
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 4,109
سپاسها: : 3,681
5,835 سپاس در 1,524 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
بی تو
بی تو دلم میگیرد
و با خودم میگویم
کاش آن یک بار که دیدمت
گفته بودم
که بی تو گاه دلم میگیرد
که بی تو گاه زندگی سخت میشود
که بی تو گاه هوای بودنت دیوانهام میکند
اما نمیگفتم
که این «گاه» ها
گهگاه
تمامِ روز و شب من میشوند
آن وقت بغض راه گلویم را میگیرد
درست مثل همین روزها
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
|
2 کاربر زیر از shokofe سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
06-17-2011
|
|
ناظر ومدیر تالار پزشکی بهداشتی و درمان
|
|
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 4,109
سپاسها: : 3,681
5,835 سپاس در 1,524 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ديگر برايم فرقي نميکند. حتي اگر تو با کولهباري از شکوفههاي بهاري بيايي و در خانه قلبم را بزني، جوابي برايت ندارم.
بين تو و همه آن غريبهها در نظرم فرقي نيست. جلوتر بيا. خوب نگاهم کن. اين چهره خسته، چهره همان فرشته مهربان توست. اين صداي لرزان...
دلبستگيهاي قديمي خود را به فراموشي سپرده است. هرگز... هرگز منتظر نباش که روزي ببيني قلبم سنگ شده است. اگر صدايم را با خنده رنگ ميزنم همهاش بازيگري است. دست خودم نيست.
اين روزها براي همه دنيا نقش بازي ميکنم. دست خودم نبود عزيزم، من نميخواستم دوستت داشته باشم. انگار يک نيروي ماورايي مرا مثل يک عروسک کوک ميکرد که عاشقت باشم. صدايت را زيبا بشنوم و چهرهات را دلربا ببينم. دست من نبود. تو از من کار محال ميخواستي.
اگر قرار بود عشق تو را از قلبم حذف کنم خدا زير سؤال ميرفت. آخه مگه يادت رفته که تمام اين ماجرا را او خط به خط با دست خودش طراحي کرد. تو از من چه توقعي داشتي؟ و چه توقعي داري؟... خودت هم خوب ميداني که راست ميگويم. مگر تجربه نکرده بودي که تا از من ميبريدي مثل مرغ پرکنده ميشدي و دوباره به سويم برميگشتي. تو از من کاري را ميخواستي که حتي خودت قادر به انجام آن نبودي... تو از من کار محال ميخواستي...کار محال ........دوست نداشتن تو
اکنون چشمهايت را باز کن. اين منم. آنگونه که تو ميخواستي شدهام. به آن چيزي که ميخواستي رسيدهام. بين تو و همه آن غريبهها فرقي نميبينم هیچ فرقی
از زمين و زمان بيزارم. کاش خدا را زير سؤال نميبردي همسفر!...
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
|
کاربران زیر از shokofe به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
06-22-2011
|
مدیر روانشناسی
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221
2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شب و دلتنگی هام
باز هم شب آمد و هزاران دلتنگی را با غمی کهنه با خود به همراه آورد .
هنوز هم من مانده ام تنها . در این تنهایی ها سکوت همدم من است و دیدن اشیاء و حرکت کند ساعت که با آرامشی خاص قدم می زند.
دلم گرفته و نمی دانم که چه باید بکنم . چه سکوت غریبی همه جای این اتاق با من غریبه اند و با نگاهی تلخ و شکننده در سردترین لحظه حضور به من طغیان می کنند .
کیستم جز دردی تکراری که در تکرار ساعتها و روزها و شبها بی هدف می روم. خوشا به حال نفس که یک رفت دارد یک برگشت و من همیشه در خودم و غمهایم تکرار می شوم بی آنکه تصویری از بودنم را کسی ببیند .
همه با ترفند محبت از پشت خنجر می زنند و بی توجه به عملشان شاد و شیرین می روند و می گویند که همه را دروغ می گوید . بریده ام از این زندگی پر از هیجان بی اعتمادی و دلتنگی.
باید رفت تا سحر چیزی نمانده . با طلوع آفتابی دیگر زخم زبان تازه ای خواهند زد. شب دلتنگی انتظار کم درد نیست غم بی هم نفسی دیگر برای چیست .
|
2 کاربر زیر از GolBarg سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
06-23-2011
|
|
تازه کار
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2011
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 10
سپاسها: : 4
10 سپاس در 7 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
چه سخت است دلتنگ قاصدک شدن ......
در جاده ای که در آن هیچ بادی نمی وزد......
|
3 کاربر زیر از baran64 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
06-23-2011
|
|
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Oct 2010
محل سکونت: خراب آباد
نوشته ها: 1,032
سپاسها: : 577
868 سپاس در 544 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آن که رخسار تو را رنگ گل ونسرین داد
صبر و آرام تواند به من مسکین داد
وآنکه گیسوی تو را رسم تطاول آموخت
هم تواند کَرَمش دادِ منِ غمگین داد
من همان روز ز فرهاد طمع ببریدم
که عنانِ دلِ شیدا به لبِ شیرین داد
|
2 کاربر زیر از yad سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
07-23-2011
|
مدیر روانشناسی
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221
2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
احساس یک پرانتزی را دارم که تمام اتفاقهای خوب دنیا بیرون از من اتفاق می افته ...
|
2 کاربر زیر از GolBarg سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
08-21-2011
|
|
ناظر ومدیر تالار پزشکی بهداشتی و درمان
|
|
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 4,109
سپاسها: : 3,681
5,835 سپاس در 1,524 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
خدایا امشب زیباترین سرنوشت را برای عزیزانم مقدر کن
خدایا بهترین روزگار را برایشان رقم بزن
وآنها را در تمامی لحظات دریاب
مبادا بیمار،افتاده و غمگین شوند،
دلشان را سرشار از شادی کن و آنچه را که به بهترین بندگانت عطا میکنی به آنان نیز عطا کن
آمین.............
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
|
کاربران زیر از shokofe به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
09-04-2011
|
|
مدیر تالار کرمانشاه
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 1,458
سپاسها: : 6,194
3,940 سپاس در 933 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
چه آرام در خود شکستم
چه دلتنگ تنها نشستم
نشستم به هوای تو من
با تو ارامم پس از این بخدا
گریه نکن دل بی تاب از بی خبری
شکوه نکن تن رنجور از دربدری
با منو دل تو بگو چه گذشت با دل زار و شکسته ی من
پر بشکد به هوای تو کی برسد تن خسته من
چه سازد دل تنگ دیدار
چه گوید با عکس دیوار
نشیند به هوای تو دل
تا کی باز آیی گل گمشده ام
گریه نکن دل بی تاب از بی خبری
شکوه نکن تن رنجور از دربدری
چه آرام در خود شکستم
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 6 نفر (0 عضو و 6 مهمان)
|
|
ابزارهای موضوع |
|
نحوه نمایش |
حالت خطی
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 04:08 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|