بازگشت   پی سی سیتی > سایر گفتگوها > مطالب آزاد

مطالب آزاد در این تالار مطالبی که موضوعات آزاد و متفرقه دارند وجود دارد بدیهیست که کنترل بر روی محتوای این تالار بیشتر خواهد بود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #351  
قدیمی 10-06-2011
bigbang آواتار ها
bigbang bigbang آنلاین نیست.
مدیر بخش مکانیک - ویندوز و رفع اشکال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 2,586
سپاسها: : 5,427

6,159 سپاس در 1,794 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

امشب نان و کباب و دوغ خوردیم جای شما خالی خیلی حال داد
آخه پدرم با دوستاش رفته ییلاق مادرم گفت پدرتون بره خوش بگذرونه ما نگذرونیم رفت برامون کباب گرفت خلاصه خیلی کیف داد آخه بعدش رفتیم خونه خاله
اونجا هم یه سلام و علیکی کردیم
بیرون یه دوری زدیم
نمیدونم چرا ولی من عاشق شب جمعه ها هستم انگار شب جمعه تو خون ما ایرانیها جای خون یه چیز دیگه جریان داره ×!!
وای خدا تموم شبها به کنار شب جمعه یه چیز دیگه است !
من که میام اینجا هیچکی نیست فقط آمار مهمانها زیاده !
راست میگفت آریانا چقدر انرژی منفی هستین بابا
یه ارشد هم نیست بهمون گیر بده دیگه ارشدها هم غیب شدن دیگه داره اسپم میشه !
__________________

احد،صمد، قاهر، صادق ...
عاشقشم

لا تقنطوا من رحمة الله

هیچ چیز تجربه نمیشه اینو یادت باشه !!
ترفند هایی براي ويندوز 7


عیب یابی سخت افزاری سیستم در کسری از دقیقه

پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از bigbang به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #352  
قدیمی 10-10-2011
bigbang آواتار ها
bigbang bigbang آنلاین نیست.
مدیر بخش مکانیک - ویندوز و رفع اشکال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 2,586
سپاسها: : 5,427

6,159 سپاس در 1,794 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

اگر اون چیزی که میخوام بشه یعنی چی مییییییشه !
ایکاش که بشه !
امروز موقع برگشت از دانشگاه سوار یه ماشین شخصی شدم همون اول کمربند رو بستم آقا این اینقدر لایی کشی کرد که اشک ما رو در آورد
"الان از میونبر میرم میرسیم" " حال کردی حرکتو داشتی !!"
حالا من هم هی مثلاً عادی هیچ اتفاقی نیفتاده لبخند میزدم
داشتم سکته میکردم خوب شد نرفتیم تو تیر برق !
پشت سر من هم 3 تا خانوم نشسته بودن بیچاره ها مثل اینکه نکیر منکر دیده باشن شب اول قبر، همه روسفید مثل گچ ! اگه بگم صدای لاستیک در می آمد باور نمیکنید
حق هم دارید ! من فکر دیشب طرف از این فیلم های ماشین سواری دید جوگیزز شد
همینجوری ما رو هی گیز گیز میداد !
یادش بخیر ما هم یه زمانی بروس لی میدیدیم جوگیر میشدیم جفتک مینداختیم
فقط تو این جوگیری تا جای ممکن به چیزی یا کسی صدمه نمیزدیم الا اینکه شلوار خودمون رو پاره کنیم (عمق جوگیری بالا میرفت ) !
نتیجه گیری اینکه جوگیر نشین اگه شدید من به درک 3 تا خانوم سن بالا سوار نکنین سکته میکنن میفتن رودستتون من هم .........رم دییگه سوار ماشین شخصی شم !
__________________

احد،صمد، قاهر، صادق ...
عاشقشم

لا تقنطوا من رحمة الله

هیچ چیز تجربه نمیشه اینو یادت باشه !!
ترفند هایی براي ويندوز 7


عیب یابی سخت افزاری سیستم در کسری از دقیقه

پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از bigbang سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #353  
قدیمی 10-11-2011
hossein آواتار ها
hossein hossein آنلاین نیست.
مدیر بخش موبایل
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693

7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
hossein به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

فک کنم زبونم لال آخرش یه کاری دست خودت بدی
اتفاق زیاد برای من پیش میاد ولی اینقدر هولناک هست که جاش اینجا نیست بیان کنم.......
__________________
گاهی حس میكنم

گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند

كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از hossein به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #354  
قدیمی 10-15-2011
bigbang آواتار ها
bigbang bigbang آنلاین نیست.
مدیر بخش مکانیک - ویندوز و رفع اشکال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 2,586
سپاسها: : 5,427

6,159 سپاس در 1,794 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

10 ساعت هست که دارم میخونم یه پروژه هست باید انجام بدم مال دانشگاه هم نیست لامصب! آخه منو چه به این غلطا یکی نبود بگه بچه برو درستو بخون ! پدرم داره درمیاد اونم یکسره بعد نهار دیگه دارم خنگ میشم ! نمازمون هم نفهمیدیم چطوری خوندیم بخاطر 200 تومن الکی خودمون تو دردسر انداختیم ! حالا مثلاً میخواستم استقلالم رو نشون بدم . 2 ساعت آخر فقط داشتم به در و دیوار نگاه میکردم گیر کردم اعصابم خورده همین 10 دقیقه پیش اعصابم خورد شد محکم با مشت زدم تو سرم ! کلم اینقدر درد گرفت ! مادر و پدرم هم خونه نیستن شام هم نداریم !
یعنی این زندگی من دارم حالم بهم میخوره از این زندگی میخوام بالا بیارم توش !
بازم باید برم بیرون یه چیزی کوفت کنم برگردم خونه !
__________________

احد،صمد، قاهر، صادق ...
عاشقشم

لا تقنطوا من رحمة الله

هیچ چیز تجربه نمیشه اینو یادت باشه !!
ترفند هایی براي ويندوز 7


عیب یابی سخت افزاری سیستم در کسری از دقیقه


ویرایش توسط bigbang : 10-15-2011 در ساعت 10:49 PM
پاسخ با نقل قول
  #355  
قدیمی 10-16-2011
bigbang آواتار ها
bigbang bigbang آنلاین نیست.
مدیر بخش مکانیک - ویندوز و رفع اشکال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 2,586
سپاسها: : 5,427

6,159 سپاس در 1,794 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

باز هم رفتم امشب بخوابم ولی نشد الان که دارم صحبت میکنم کله سحره حالم بده خیلی بد
باز باید با چشمهای پف کرده برمدانشگاه
یه روزی روزهای سخت رو میزارم کنار و بهشون میخندم باشه اگه دنیا اینه من سخت میشم سختتر از سنگ
دیگه هیچی منو از رو نمیبره کاری میکنم دنیا رو به زانو در بیارم اگر خوابم نمیبره مهم نیست اینقدر به خودم فشار خواهم آورد تا به سیستم خواب عادی عادت بدم خودمو
دیگه از هیچی نمیترسم نه از استاد و نه از دانشگاه و نه از آینده الان صدای اذان میاد هیچ چیزی تو دلم نیست خالی ، خالی هستم
نمیدونم چرا میترسم نمیدونم چرا عصبی هستم قبلاً اینطوری نبودم
نمیدونم شاید قراره اتفاقی بیفته که اینقدر دلشوره دارم
__________________

احد،صمد، قاهر، صادق ...
عاشقشم

لا تقنطوا من رحمة الله

هیچ چیز تجربه نمیشه اینو یادت باشه !!
ترفند هایی براي ويندوز 7


عیب یابی سخت افزاری سیستم در کسری از دقیقه

پاسخ با نقل قول
  #356  
قدیمی 10-22-2011
آناهیتا الهه آبها آواتار ها
آناهیتا الهه آبها آناهیتا الهه آبها آنلاین نیست.
مدیر تالار کرمانشاه
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 1,458
سپاسها: : 6,194

3,940 سپاس در 933 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

امروز شنبه 7 صبح همه اهالی کوچه مشغول کار و زندگی خودشون بودن
یکی خواب بود یکی میخواست بره سرکار یکی مشغول تهیه صبحانه ....
غافل از اینکه امروز 7 صبح یه مهمون تو کوچه اومده
مهمونی که برای همه ما غریبه اس ما خیلی زود باهاش آشنا میشیم
این مهمون غریبه خونه همسایه روبه رویی ما رو انتخاب کرد
7 صبح برای مهمونی رفتن وقت خوبی نیست ....اما این مهمون ما کارش سرزده رفتنه!!
خلاصه این مهمون وارد خونه همسایه ما شد و بعد از چند دقیقه مهمونیش تموم شد
خیلی مهمون بی صدایی بود آخه هیچ کس نفهمید این مهمون تو خونه اس بجز یه نفر!
ساعت 7 و 30 دقیقه همه اهالی کوچه فهمیدن مهمون کی بود... حضرت عزرائیل...
میزبان بعدی کیه فقط خدا میدونه...
گاهی تلنگر لازم است.
__________________


پاسخ با نقل قول
4 کاربر زیر از آناهیتا الهه آبها سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #357  
قدیمی 10-22-2011
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

مهمون کوچه شما پریشب اومد کوچه ما ....
البته در و بست ها رو خوب قفل کرده بودن همسایه ها..
ساعت 1 صبح بود البته چراغ اتاق من که رو به کوچه س روشن بود
دیدم یکی زنگ زد !
از پنجره اتاقم بیرونو نگاه کردم دیدم توی کوچه کوچک ما یه امبولانس بسیار بزرگ (از اینا که باهاش گودزیلا هم میشه حمل و نقل کرد) توی کوچه دقیقا جلو پنجره اتاق من پارکه
همسایه رو دیدم که سلام کرد کلی ترسیدم و نگران شدم
گفت مهمون شماست این ماشین ؟
ترسیدم گفتم نکنه برای طبقه بالا مشکلی پیش اومده کلا هنگ شدم !
خلاصه کمی ریکاوری شدم متوجه شدم این امبولانسه توی کوچه س و اون اقای همسایه میخواد ماشینش رو بیاره در خونه ش پارک کنه و این جلوشو گرفته و چون چراغ اتاق من روشن بود و همه خاموش بودند حد س زده بوده برای ما مشکلی پیش اومده و بنده خدا روش نشد درست بپرسه ایا این امبولانس واسه خونه شما اومده ؟
گفت مهمون شماست ؟ توی اون جال خواستم بگم اخه مگه کسی با امبولانس میره مهمونی ؟
خلاصه یک ساعتی اون بنده خدا توی کوچه منتظر بود و هیچ خبری نبود ..
بعدا متوجه شدیم یه خونه توی چند کوچه اون طرف تر پیر مرد بیماری داشته اند زنگ زده اند یا ادرس اشتباه داده اند یا اینا اشتباه اومده بودن ماشینو اینجا گیر داده بودن و رفتن خونه طرف ..
خوشبختانه فکر کنم موضوع حادی نبوده ...
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
4 کاربر زیر از دانه کولانه سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #358  
قدیمی 10-23-2011
Saba_Baran90 آواتار ها
Saba_Baran90 Saba_Baran90 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jun 2011
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 902
سپاسها: : 10,211

6,252 سپاس در 1,423 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط bigbang نمایش پست ها
باز هم رفتم امشب بخوابم ولی نشد الان که دارم صحبت میکنم کله سحره حالم بده خیلی بد
باز باید با چشمهای پف کرده برمدانشگاه
یه روزی روزهای سخت رو میزارم کنار و بهشون میخندم باشه اگه دنیا اینه من سخت میشم سختتر از سنگ
دیگه هیچی منو از رو نمیبره کاری میکنم دنیا رو به زانو در بیارم اگر خوابم نمیبره مهم نیست اینقدر به خودم فشار خواهم آورد تا به سیستم خواب عادی عادت بدم خودمو
دیگه از هیچی نمیترسم نه از استاد و نه از دانشگاه و نه از آینده الان صدای اذان میاد هیچ چیزی تو دلم نیست خالی ، خالی هستم
نمیدونم چرا میترسم نمیدونم چرا عصبی هستم قبلاً اینطوری نبودم
نمیدونم شاید قراره اتفاقی بیفته که اینقدر دلشوره دارم
اصولا وقتایی که اینجوری آدم به بن بست می رسه بعدش همه چی آروم میشه!یا مثل من عادت می کنی به این وضعیت!انشالا که حالت اوله!
به قول چارلی چاپلین خوشبختی فاصله بین دوبدبختیه!
امروز تا اینجاکه افتضاح بود! خدا به بقیه اش رحم کنه!
Alone Among a Milion!Could it be any better
از وقتی بهترین دوستم رفت تهران بین همه بچه ها هم که باشم تنهام!
امروز هم که پروژه ها رو دادن بازم بدتر!
اما اتفاق خوبش این بود که 50هزار تومان رفت به حسابم!
کاش می شد آدم چشماشو ببنده هرجا که دوست داشت بازشون کنه!یهو از جایی که هستی بری به جایی که میخای!
اسپم دادم ببخشید اما باید میحرفیدم!
__________________
I know that in the morning now
I see ascending light upon a hill
Although I am broken, my heart is untamed, still
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از Saba_Baran90 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #359  
قدیمی 10-23-2011
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط آناهیتا الهه آبها نمایش پست ها
امروز شنبه 7 صبح همه اهالی کوچه مشغول کار و زندگی خودشون بودن

یکی خواب بود یکی میخواست بره سرکار یکی مشغول تهیه صبحانه ....
غافل از اینکه امروز 7 صبح یه مهمون تو کوچه اومده
مهمونی که برای همه ما غریبه اس ما خیلی زود باهاش آشنا میشیم
این مهمون غریبه خونه همسایه روبه رویی ما رو انتخاب کرد
7 صبح برای مهمونی رفتن وقت خوبی نیست ....اما این مهمون ما کارش سرزده رفتنه!!
خلاصه این مهمون وارد خونه همسایه ما شد و بعد از چند دقیقه مهمونیش تموم شد
خیلی مهمون بی صدایی بود آخه هیچ کس نفهمید این مهمون تو خونه اس بجز یه نفر!
ساعت 7 و 30 دقیقه همه اهالی کوچه فهمیدن مهمون کی بود... حضرت عزرائیل...
میزبان بعدی کیه فقط خدا میدونه...
گاهی تلنگر لازم است.
خدا بیامرزه....من یه سوالی برام پیش اومده ...فرشته ای که جون رو میگیره که عزراییله ..فرشته ای که جونو میده کیه؟
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
  #360  
قدیمی 10-23-2011
nasim@ آواتار ها
nasim@ nasim@ آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Sep 2011
محل سکونت: sary
نوشته ها: 5
سپاسها: : 2

8 سپاس در 3 نوشته ایشان در یکماه اخیر
nasim@ به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

امروز امتحان فیزیک و جغرافیا و زبان فارسی و عربی داشتم
همه رو هم خراب کردم با عرض خسته نباشید به خودم
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از nasim@ به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 09:13 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها