زبان ادب و فرهنگ کردی مسائل مربوط به زبان و ادبیات و فرهنگ کردی از قبیل شعر داستان نوشته نقد بیوگرافی و ....
kurdish culture |
02-26-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
کورتەیەک لە ژیانی کوردی
مستەفا بەگی کوڕی مەحموود بەگی ساحێبقڕان، ناسراو بە کوردی، لە ساڵی ١٨١٢ز لە سلێمانی لەدایک بووە، ھەر لە سلێمانی لە ساڵی ١٨٥٠ز کۆچی دوایی کردووە و لە گردی سەیوان نێژراوە. شاعیر وەکو منداڵانی سەردەمەکەی خۆی لە حوجرە فێری خوێندەواری بووە، بەڵام درێژەی بە خوێندن نەداوە بۆ ئەوەی ببێتە مەلا. مستەفا بەگی کوردی بە یەکێک لە کۆڵەکەکانی قوتابخانەی شیعری بابان لەقەڵەم دەدرێت، بەڵام بەداخەوە بەرھەمێکی کەمی شاعیر کەوتۆتە دەست خوێنەران جگە لەوەش کە ناوی شاعیر لەتەک نالی و سالمەوە دێت، بەڵام وەکو پێویست ئاوڕی لێنەدراوەتەوە.
لایەنی شاراوەی ژیانی کوردی
گەلێک لایەنی شاراوەش ھێشتا پەردەی لەسەر ھەڵنەدراوەتەوە کە ئەوەش وایکردووە گەلێک شتی ئەفسانە تێکەڵ بە ژیانی مستەفا بەگی کوردی بکرێت کە ھیچ بنچینەیەکی زانستی نیە. گوایە مستەفا بەگ عەشقی قادر ناوێک بووە، ئەو قادرە بۆتە سەرچاوەی ئیلھامی شیعری مستەفا بەگ. دەگێرنەوە کە مستەفا بەگی کوردی بە شای ئێران گەیشتووە، لەگەڵ قائانی شاعیری گەورەی ئێران شەڕەشێعری کردووە، شای ئێران زۆر بە کوردی سەرسام بووە ، گەرچی ئەو گێڕانەوەیە جێگای گومانە و عەقڵی مرۆڤ بۆی ناچێت کابرایەکی کوردی خەڵکی بابان بگاتە شای ئێران و لەوێ لە مەجلیسی شادا کابرایەکی سوننی مەزھەب ھێرش بکاتە سەر مەزھەبی شاە قائانی شاعیر، بەڵام ھەرچۆنێکیش بێت ئەوە ھەرگیز لە شاعیریەتی و ھەڵوێستی مستەفا بەگ کەم ناکاتەوا، بەڵام مستەفا بەگ کە ئاوارەی ئێران کرابێت ئاسان نیە بگاتە شای ئێران، جگە لەوەش لە دیوانەکەی کە ئێستا لەبەردەستدایە ھیچ ئەوە ناداتە دەست کە گەیشتووەتە کۆشکی شاھانە و شەڕەشێعری لەگەڵ قائانیدا کردبێت. ناوی قادر زۆرجار لە ھۆنراوەکانی کوردی بەکار ھاتووە، بێ ئەوەی بە تەواوی ساخ کرابێتەوە ئەو قادر ناوە کێیە؟
وەسف لای کوردی و تێکەڵی شێعری بە ئایین
ئەگەر ئەوە راست بێت کە کوردی ھەوڵی ئەوەی دابێت کە عەشقی مەجازی بگۆڕێت بۆ عەشقی حەقیقی، دەکرێت بڵێن ئەو قادرە مەبەستی لە رێبازی قادری بێت، گەرچی ھیچ تروسکەیەک نیە کە کوردی لەسەر رێبازی قادری بووبێت و رێبازی سۆفیزمی گرتبێتەبەر، کەواتە تەنھا تاکە رێگایەک دەمێنێتەوە کە بڵێین زۆر نزیکە ئەو قادر ناوە، ناوی ئافرەتێکی خۆشەویستی خۆی بێت، بەڵام وەکو رەمزێک بەکاری ھێنا بێ، ئەویش لەبەر ئەوەی بارو دۆخی کۆمەڵایەتی ئەو سەردەمە رێگای نەدابێ بە ئاشکرا ناوی بھێنێ.
سەرچاوە: ویکیپێدیای کوردی
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
03-05-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
سردار عزیز خان مکری
عزیزخان مکری درسال ۱۲۰۷ در روستای نستان گورک(طوایف مرادبیگی) یکی از روستاهای توابع شهر سردشت متولد شد. وی یکی از کردهای اهل سنت سردشت بود. او بیش از ۵۰سال خدمت برای حکومت قاجاریه کرد. سردارعزیزخان با حضور در ریاست دارافنون و ولی عهد آذربایجان و همچین وزارت جنگ تاثیر موثری به دوران و حکومت قارجاریه گذاشت. عزیزخان مکری به عنوان یک شخصیت سیاسی، نظامی با خاستگاه قومی(کرد) و مذهبی(اهلسنت) توانستهاست در نتیجهٔ شایستگی شخصی و پشتیبانی برخی رجال عصر تا بالاترین عرصههای تأثیرگذاری و تصمیمگیری در حاکمیت ارتقا بیابد و کارهایی همچون مشارکت در تأمین و تثبیت امنیت کشور، مقابله با شورشیها، مشارکت در سیاست و روابط خارجی کشور، پرورش نیرو و مدیر در دستگاه اداری و اصلاح دستگاه اداری و نظامی کشور داشته باشد. سردار دربین بزرگان حکومت قاجاریه مردی با رشادت، نیرومند، پاک و باکفایت شناخته شده بود. حضور کردها در دربار قاجار یکی از طلایی ترین فرصتهایی بود که همین حس باعث شده بود تا امیر کبیر نامدار عزیز خان را به دامادی خود برگزیند و در دم مرگ هنگامی که حاج علی خان صاحب الدوله قاتل امیر کبیر به دستور شاه میخواست رگش را بزند اینگونه وصیت میکند: گر شما رگ من را میزنید بدانید زمانی رگ شاه ناصرالدین شاه را زدم که دارالفنون را تاسیس نمودم اما وصیت من این است اگر من را از بین بردید در میان شماکسی هست که ایران را آباد میکند او کسی نیست به جز عزیزخان سردار کل
اگر از دیدگاه نظام مهندسی اجتماعی وقایع و حضور کردها را در دربار بررسی کنیم، این حقیقت تاریخی بر همگان آشکار میگردد که در مثلث نظام اجتماعی کردها اگر در هرم مذکور در صدر نبودهاند در طبقات دوم حضور فعال و موثری در دربار قاجار داشتهاند.
سردار عزیزخان در اواخر سال ۱۲۸۴ در روستای کوچک بوکان اقدام بساخت مقر و قلعهٔ برفراز تپهٔ به نزدیکی چشمه همیشه خودجوش روستا کرد. سردار عزیزخان که در دوران خود اوج و ابهتی خاصی در میدان جنگ و سیاسیت کشور و بخصوص آذربایجان داشت. متسفانه در سال ۲۵. شوال ۱۲۸۷ بعد از بیست روز مریضی و وضعیت وخیم درسن ۸۰ سالگی درشهر تبریز فوت کرد. امروزه مکان دفن خانواده وی در پارک عمومی ملت شهربوکان قرار دارد. یکی از مهمترین اقدام وی ساخت پل ارتباطی سردشت – مهاباد و بانه درسال ۱۲۳۷ شمسی حدود ۱۴۰سال قبل. این اقدام موثروی باعث نوعی دلبستگی سردار در بین مردم مناطق مختلف کردنشین شد.
ناصرالدین شاه قاجار در كتاب سفرنامه كربلای خود، صفحه 218 می نویسد: روز پنج شنبه بیستم شوال 1287 قمری- 1249 شمسی، تلگرافی از مستوفی الممالك رسید كه عزیزخان بعد از 20 روز مریضی در تبریز فوت كرده است با اینكه عمر سردار مرحوم، قریب 80 سال بود، از فوتش بسیار افسوس خوردم.
اما میرزا جعفر خورموجی وقایع نگار در كتاب حقایق الاخبار می نویسد: »عزیزخان سرآمد صفات حمیده و اخلاق پسندیده بود. نسبت به عموم مردم متواضع بود بخصوص آشنایان قدیم«. میرزا جعفر درجایی دیگر می گوید: عزیز خان سردار كل را به اتهام جرم نا معلوم بركنار كردند ایست ویك (Ed.Eastwick) كاردار سفارت انگلیس سال 1236 خورشیدی در تبریز سردار كل را دیده است در كتاب »سه سال اقامت در ایران« می نویسد. »سردار كل یكی از خدمتگزاران پیر قدیمی دولت ایران است نامش عزیزخان و به یكی از قبایل كرد منتسب، مذهبش سنی است به یاری میرزاتقی خان وزیر مشهور به علت كفایت به سمت آجوادنباشی رسید و بعد سردار كل یعنی فرمانده كل قوا شد و در ایام جنگ ما با ایران همین سمت را داشت. سردار كل مردی است تنومند درشت استخوان با چشمانی در خون گرفته و چهره ای بر افروخته. واسیلی نیكیتین در كتاب كرد و كردستان می نویسد: عزیز خان مكری چون به تهران رسید به امر ناصر الدین شاه دایره انتظاماتی در پایتخت دایر كرد كه كردهای مكری ساوجبلاغ و كلهر و كرند و افشار به فرماندهی علی خان پسر عزیز خان مكری در آن خدمت می كردند. به پاداش این خدمت در ارتش ایران ارتقا یافت. نیكیتین در جایی دیگر می نویسد: بر اثر توطئه چینیها و میرزا آقا خان نوری صدر اعظم، عزیزخان سردار متهم شد به اینكه برای استقلال كردستان و جدا كردن آن از خاك ایران با دولتهای روس و انگلیس، زد و بند كرده است. به همین دلیل عزیز خان مغضوب شاه شد و بر سر املاك خود در بوكان بازگشت. اما مهدی با مداد در كتاب شرح رجال ایران - جلد دوم می نویسد: سردار كل با این كه مردی با كفایت و متواضع و بخشنده و زیرك و جوانمرد محسوب می شده، از طمع جاه طلبی و دسیسه بازی به خصوص از قساوت خالی نبوده ... . بعد از مرگ امیركبیر حسن سلطان اورامی بر علیه ناصرالدین شاه قیام كرد و عزیز خان متهم به همكاری با وی شد. در تحفه ناصری اشاره شده كه در سال 1247 خورشیدی حسن سلطان اورامی با معاونت عزیزخان شورشی دست و پا كرد. اگر تنها زندگی سیاسی و اجتماعی عزیز خان، را از دید مثبت ننگریم و جنبه های منفی آن را نیز به بحث خود اضافه كنیم و معتقد به این نباشیم كه هر كس متوفی گردید تمام اقداماتش مثبت تلقی گردد. موارد زیر را نیز باید متذكر گردیم: 1- عزیز خان علاوه بر صفات مثبت و مردمیش نسبت به مال اندوزی و ازدیاد املاك بی میل نبوده است. عزیز خان مشهور به سردار كل از طایفه مراد بیگی از اهالی نستان گورك سردشت به پایه و مراتب بزرگی و سرداری و ملك داری رسیده. چند نفر از اشخاص بوكان به عنوان قرض 400 تومان از وی وجه نقد و رایج آن زمان پول گرفته، مدیون و بدهكار خواهند شد و قسمتی از سهم و رسد خود به اسم عزیز خان سردار رهن و گرو می گذارند. بعد به عناوین مختلفه بر تمامی شش دانگ بوكان و حوالی و حواشی متعلق و منوط به آن استیلا و تصاحب نموده به كلی در اختیار گماشتگان سردار قرار می دهند. (خاطرات میرزا كریم بهرام بیگی مجله مهاباد شماره 52 و 53) قره العین شاعری خوش ذوق بود، در میان زنان شاعر شهرت خاصی داشت. وی در سال 1223 خورشیدی مدتی در باغ ایلخانی به جرم بابیگری محبوس و پس از چندی فراش های (عزیز خان) سردار كل كه مامور تعقیب و كشتن بابیان بودند دستمالی بر گردن او بستند و آنقدر كشیدند تا خفه شد و پس از آن جسدش را به چاهی افكندند در حالیكه 26 سال بیشتر نداشت (سایت www.fa,wikipedia.org) اما این ضعفهای شخصی كه مشخصاً در هر انسانی به نسبت موجود است چیزی از عظمت خدمات سیاسی و اجتماعی عزیز خان در دوران بسته ی سیاسی دوره ی ناصرالدین شاه كم نمی كند. حضور كردها در دربار قاجار یكی از طلایی ترین فرصتهایی بود كه بانی آن كسانی نبودند جز هم شهری های كرد زبان خودمان كه متاسفانه در میان ما شناخته شده نیستند. همین حس باعث شده تا امیر كبیر نامدار و مشهور عزیز خان را به دامادی خود برگزیند و در دم مرگ هنگامی كه حاج علی خان صاحب الدوله قاتل امیر كبیر به دستور شاه می خواست رگش را بزند اینگونه وصیت می كند: اگر شما رگ من را می زنید بدانید زمانی رگ شاه (ناصرالدین شاه) را زدم كه دارالفنون را تاسیس نمودم. اما وصیت من این است اگر من را از بین بردید در میان شما كسی هست كه ایران را آباد می كند او كسی نیست به جز عزیزخان سردار كل. اگر از دیدگاه نظام مهندسی اجتماعی وقایع و حضور كردها را در دربار بررسی كنیم، این حقیقت تاریخی بر همگان آشكار می گردد كه در مثلث نظام اجتماعی كردها اگر در هرم مذكور در صدر نبوده اند در طبقات دوم حضور فعال و موثری در دربار قاجار داشته اند. متاسفانه شونیسم تفكر مذهبی و سیاسی نه تنها دامن سیاستمداران بی رحم را چسبیده است بلكه مورخان كشورمان نیز از این تفكر شونیستی بی بهره نبوده اند. بر ایشان سنگین بوده كه یك نفر كرد زبان و سنی مذهب در دربار قاجار امورات لشكری و نظامی را در دست بگیرد و مورد علاقه شاه وقت قرار بگیرد، به همین جهت تاریخ حق شایسته را به عزیزخان نداده جز در موارد اندكی كه قابل ذكر نیست. خدایش بیامرزدش و مردمش سپاسگذار وی. عزیز خان طبع سرودن شعر را هم داشته است.
تاترا صورتگران تصویر قامت كرده اند
دیده انصاف اگر باشد قیامت كرده اند
عاشقان را از قیامت بیم نبود كاین گروه
سالها در آتش عشق استقامت كرده اند
این حقایق كز درون عاشقان سر می زند
عارفان را سر به سر، زین ره، ندامت كرده اند
در چمنزار محبت خنده گلهای دل
از سحاب چشم عشاقان غرامت كرده اند
من ره امن و سلامت دانم ای ناصح ولی
عاشقان كوی وی ترك سلامت كرده اند
بر دو چشم مست می گونیش از آن بردم نماز
كاندران محراب ابرویش اقامت كرده اند
دانم آن زلف سیه را از چه هندو خوانده اند
زانكه در بتخانه رویش اقامت كرده اند
عشق را پایان نباشد مكریا خاموش باش
راویان در این حكایت بس روایت كرده اند
محمد خان مكری از خاندان عزیز خان حاكم منطقه آلان بود. محمد خان زكات و درآمد آلان را صرف مسجد و حجره ها و علوم دینی منطقه ی آلان می كرد كه این نیز نیاز به تحقیقات دقیق دارد. همین اقدامات بعدها آلان را به دارلعلما تبدیل كرد. ملا محمود خواهرزاده(غریب) در وصف محمد خان مكری مینویسد:
محه ممه د خانی موكری ئه رشه دی نه سلی بداخانی
سوپاسالاری به گزاده و عه شایری موكریانی
به داد وعه داله ت نه وشیره وانی تاقی كیسراهی
به ته دبیر و فه راسه ت ئاسه فی ملكی سلیمانی
سه خاوه ت حاته می تایی شجاعه ت روسته می زالی
زكاوه ت ئیبن وسینای فه ساحه ت خاجه غسانی
هیلالی شوهره تی ناوت زولالی ئه نوه ری راهی
نیزامی نه زمی فیردوسی مه قامی عیلم و عیرفانی
به سه به ب تو مه كتوباتی ئه شعاری سه لیسی تو
چیه كورد وتاریخی چیه سه عدی بو دانایی
خه جاله ت باری ئه شعاری ره وان و ره وشه نی تویه
كه چشمه ی ئابی حه یوان چوته كونجی تاریكه ستانی
لاكن شه هبازی اوج و ئاشیانه ی سیدرو عه رشی
ته حه یر موكری بوچی ئه سیری داوی ئالانی؟
له سایه ی تووه ئالان ئاوه دان بوو ئه و دو سی ساله
ته ماشاكه ن به بی توجی به جی رووی كرده ویرانی
شه ریكی ده وله تی ثاشای بابان و سلیمانی
به شی خوته ئه گه ر ئیل به خاكی روم و بابانی
نه وه ك ته نها وه لی نیعمه ت و ئاغای "غه ریبی"
به لكی مه خدوسی مه لایانی گه ناو و ئه شكه نه و قندول و دوذانی
ــــــــــــــــــــــــ
منابع:
1- تاریخ مهاباد صمدی سید محمد - انتشارات رهرو مهاباد - سال 1373 شمسی
2- سردشت در آئینه اسناد تاریخی - حكیم زاده فریدون - ناشر مولف - سال 1383 شمسی
3-پنجاه سال تاریخ ناصری - دكتر خان بابا بیانی - نشر علم
4- تاریخ مشاهیر كرد - بابا مردوخ ( شیوا ) - انتشارات سروش تهران 1364- شمسی
5- امیر كبیر كرد و كردستان - سلطانی محمد علی - مجله مهاباد سال یكم - شماره 1 - فروردین 1380 شمسی
6- شرح رجال ایران - جلد دو ، بامداد ، مهدی - تهران چاپخانه بانگ بازرگانی 1347 شمسی
7- خاطرات میرزا كریم بهرام بیگی - به همت محمد و طاهر بهرام بیگی - مجله مهاباد 52 و 53
8- حقایق الاخبار - ناصری خورموجی محمد جعفر - بكوشش خدیوجم حسین - نشر نی - 1344 شمسی
9- سه سال اقامت در ایران - ایست ویك
10- كرد و كردستان - واسیلی نیكیتین -ترجمه محمد قاضی
11- ملل و نحل در آسیای مركزی
12- فتنه باب - مرحوم اعتضاد السلطنه - توضیحات نوایی عبدالحسین
13- تاریخ ادب و فرهنگ مكریان - بوكان - افخمی ابراهیم
م- کوردستان من
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
ویرایش توسط behnam5555 : 03-05-2015 در ساعت 02:02 PM
|
03-05-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
بیوگرافی مستوره اردلان
ماه شرف خانم مستوره اردلان ویا به اختصار مستوره اردلان (زاذه ۱۱۸۴ (۱۸۰۵) ، درگذشته ۱۲۲۷ (۱۸۴۸)) شاعر، نویسنده و تاریخ نگار کرد بود.وی در شهر سنندج چشم به جهان گشود و از شاهزادگان دربار اردلان به مرکزیت سنندج بود. زبانهای کردی، فارسی وعربی را نزد پدرش ابوالحسن بیگ قادری آموخت. همسرش خسروخان اردلان حاکم امارت بود و با مرگ وی امارت اردلان دچار دخالتهای قاجار شد. با هجوم قاجار به امارت اردلان در سده ۱۹، مستوره همراه با خانوادهاش به امارت بابان در سلیمانیه کوچ کردند. پسرش رضا قلیخان، جانشین خسروخان اردلان توسط قاجارها به زندان افتاد. دویستمین سالگرد وی در اربیل(هه ولیر) در طی جشنوارهای به یاد وی برگزار شد.
پیشینه
ابوالحسن بیگ پدر ماه شرف خانم از سوی پدر از خوانین درگزین همدان بود که جد بزرگ آنان قادر نام زمان شاه سلطان حسین صفوی (۱۷۲۲-۱۶۹۳ / ۱۱۳۵-۱۱۰۵) از همدان به سنندج مهاجرت کردهاست. میرزا عبدالله رونق این مهاجرت را در سال ۱۱۲۰ هـ.ق مطابق ۱۷۰۸ میلادی نوشتهاست، بخش دیگری از درگزینیها به سلیمانیه عراق کوچ کردند و امروز محلهٔ درگزین به نام آنان است. حاج رجبعلی کلانتر جد بزرگ مستوره در زمان احمد خان فرزند سبحان وردی خان مصادف با حکومت نادر شاه (۱۷۴۳-۱۷۴۰ / ۱۱۵۶-۱۱۵۳) مرد با نفوذی در دستگاه حکومت اردلانها بودهاست. محمد آقای ناظر کردستانی پدربزرگ مستوره یکی از شخصیتهای بلند مقام بود که پنجاه سال همعصر با چند تن از والیان مسئولیت آرامش داخلی و مرزهای کردستان و دخل و خرج و اداره ولایت را بر عهده داشته و در تمام جنگها به همراه خسروخان بزرگ به جنگ و پیکار مشغول بودهاست.
زندگی
ماه شرف خانم در سال ۱۲۲۶ قمری (برابر با۱۱۸۴خورشیدی و ۱۸۰۵ میلادی)، زمان حکومت امان الله خان والی اردلان در خانواده اهل فرهنگ قادری در سنندج به دنیا آمد و به تحصیل و تربیتش همت گماشتند و برخلاف سنت دیرین و جاری زمان، ماه شرف خانم را هم سطح با مردان به آموختن علوم متداول زمان تشویق و ترغیب نمودند، دیری نگذشت که این زن توانمند و با استعداد در ردیف ادیبان و سخن سنجان قرار گرفت و در عفت و پاکدامنی و آشپزی و خانه داری و خصایص و صفات خاصهٔ زنانگی جزو زنان مجرب و کارکشته گردید.
مستوره با ذوق و قریحهٔ شعریش توانست با سرودن قصائد نغز و غزلیات آبدار با شاعران نامدار زمان خود مقابله کند و در تاریخ نویسی پا به پای مورخین در عرصهٔ وقایع نگاری جلوه نماید. میرزا علی اکبر منشی دیوان غزلیات مستوره را بیست هزار بیت دانستهاست. میرزا علی اکبر وقایع نگار در شرح حال او مینویسد: سزاوار است نام مستوره به خاطر فضل و کمال و خط و ربط و شعر و تاریخ نگاری اش در ردیف زنان برجسته و مورخین نامدار قرار گیرد.
ماه شرف خانم در هفده سالگی به اجبار به عقد و ازدواج خسرو خان فرزند امان الله خان بزرگ درآمد. میرزا علی اکبر منشی مینویسد: «مستوره چون شأن و شایستگی خود را برابر با مردان روزگار میدانست از این مواصلت و مزاوجت امتناع داشت تا اینکه خسروخان پدر و جد او را همراه چند تن از بستگان به زندان انداخت و ابوالحسن بیگ را مجبور به پرداخت جریمهٔ سی هزار تومان نمود و شرط استخلاص آنان را منوط به عقد مستوره نمود، مستوره به ناچار بدین مزاوجت تن در داد و جز تسلیم در مقابل استخلاص پدر و جدش راه دیگری نداشت در حالی که خسرو خان پیش تر با حسن جهان خانم بیست و یکمین دختر فتحعلی شاه قاجارازدواج کرده بود و از او سه پسر به نامهای رضا قلی خان، امان الله خان و احمد خان و سه دختر به نامهای خانم خانمها که زن اردشیر میرزا برادر محمد شاه قاجار بود و دیگری عادله خانم همسر حسین خان والی شیراز و سومی آغه خانم داشت.
حسن جهان خانم زنی بود ادیب و شاعر و سیاستمدار و صاحب قدرت و مسلط بر زندگی خسروخان. مستوره بیشتر اوقات خود را به مطالعه و سرودن شعر و نوشتن تاریخ میگذرانید و چون خسرو خان نیز شاعر بود بیشتر او را بدین کار تشویق مینمود، رفته رفته مستوره به خسروخان علاقه مند شد. ماه شرف خانم در میان شاعران فارسی زبان با یغمای جندقی ارتباط شعری داشت و با سید عبدالرحیم مولوی که از بزرگان مکتب شعر گورانی است آشنا بود زیرا هر وقت سید عبدالرحیم مولوی به دیدار دوستانش غلامشاه خان اردلان و رضا قلی خان اردلان به سنندج میآمد از مستوره نیز دیدن میکرد و او را تشویق مینمود تا شعر کردی گورانی بگوید. اشعار مستوره به علت پختگی و استحکام و زیبایی در کردستان بابان دست به دست میشد، نالی شاعر معروف کرد سورانی سرا در اشعارش ضمن ستایش مستوره با گوشه و کنایه و طنز میخواست از حرمت او بکاهد اما برخلاف میلش موجب اشتهار و معروفیت مستوره در شعر و ادب گردید.
برخی براین عقیدهاند که برخی از شعرای سورانیسرا به علت اینکه مستوره شعر کردی نمیگفت ناراحت بودند و غزلی را سروده به او نسبت دادند به این مطلع:
گرفتارم به نازی چاوهکانی مهستی فهتتانت
بریندارم به زهخمی سینهسوزی تیری موژگانت
در منطقه کردستان اردلان تا آن تاریخ و بعدها سرودن شعر کردی وسورانی مرسوم نبود.
البته برخی آن غزل را از مستوره میدانند و آن را نمادی برای درهم شکستن آداب و رسوم مرد سالاری آن زمان میدانند.
با سفارشهایی که مرتب مرحوم سید عبدالرحیم مولوی در سرودن اشعار کردی به مستوره مینمود، بعید به نظر میرسد که مستوره از قول و گفته او سرپیچی نموده و شعر کردی گورانی نسروده باشد، بعید نیست که هنوز اشعار کردیای از مستوره در زوایای منازل یا بیاض ها و جُنگها و اوراق پراکندهٔ قدیمی موجود باشد.
دوران خوش بختی و آرامش روحی و به قول مستوره روزگار اعتبارش چندان طولانی نبود، زیرا خسرو خان اردلان در سال ۱۲۵۰ هـ.ق به عارضه کبدی گرفتار و پس از دو ماه مریضی در سن بیست و نه سالگی درگذشت، مرگ همسر و داغ از دست دادن برادر جوان ناکامش ابوالمحمد که در سن بیست و دو سالگی وفات یافت، علاوه بر اینکه نشاط و شادابی جوانی را از او سلب نمود، ضربات روحی زیادی بر پیکر نحیف و ضعیف او بر اثر دو ماه مریض داری و شب نخوابی، وارد ساخت و او را به سوی انزوا و عزلت و مطالعهٔ کتب دینی و تالیف کتاب عقاید کشانید.
مستوره سالیانی را به تنهایی در میان خانوادهٔ جانشینان خسروخان گذرانید. میرزا عبدالله رونق در شرح حال مستوره مینویسد: «در سنهٔ ۱۲۶۳ به علت فَترت ولایت، با خویش و عشیرت که یکی از آنها حقیر بود جلای وطن اختیار و در ملک بابان و خاک روم سکونت قرار داده و بار سفر آخرت را در آن مقام گشاده دست اجل گریبان حالش را گرفته بسوی گلشن جنان کشید و در جوار زهرا آرمید.»
در یک تذکره شعرای کردی چاپ عراق آمده: «جنازهٔ مستوره را از سلیمانیه به نجف انتقال دادند» ممکن است کلمهای از نوشتهٔ میرزا عبدالله رونق در اینجا ترک و از قلم افتاده باشد و منظور آن باشد: «در جوار زوج زهرا آرمید.»
(دکتر مهدی بیانی به نقل از مجمع الفصحا او را از خوشنویسان خط نستعلیق دانسته است.)
آثار
مستوره اردلان چندین کتاب شعر نوشت. تاریخ اردلان او به عنوان یکی از متون شیوای فارسی شناخته شدهاست. اشعار پراکندهای نیز به گویش گورانی زبان کردی از او بجا ماندهاست.
آثار مستوره عبارتاند از:
۱- دیوان اشعار: به فارسی سروده شده و در حدود دو هزار بیت است و سه بار به چاپ رسیدهاست، چنانکه چاپ اولش در سال ۱۳۰۴ خورشیدی به همت حاج شیخ یحیی معرفت«اعتضاد الاسلام»و اسدالله خان کردستانی در تهران انجام گرفته، چاپ دوم به کوشش احمد کرمی سلسله نشریات«ما»در سال ۱۳۶۳ در تهران. چاپ سوم به وسیله آقای صدیق صفی زاده بوره که یی که بیست غزل کردی سورانی را به نام مستوره در پایان اشعار فارسی بدان افزوده که جز یک غزل منسوب فوق الذکر بقیهٔ اشعار برای مردم کردستان ناآشنا و فاقد اعتبار علمی و تحقیقی است.
۲- تاریخ اردلان: این کتاب معروفیت و ارزش علمی و اجتماعی مستوره را دو چندان نموده زیرا تا اواخر قرن نوزدهم میلادی در تمام خاورمیانه در عرصهٔ تاریخ نویسی خصوصا کردشناسی در میان زنان جز مستوره کسی به این کار نپرداختهاست، این اثر ارزشمند در سال ۱۹۴۷ میلادی مطابق ۱۳۲۶ شمسی به وسیله مرحوم ناصر آزادپور در سنندج به چاپ رسید.
۳- عقاید مستوره: این کتاب که رسالهٔ کوچکی از عقاید مستوره در مذهب اهل سنت شافعی است بر ارزش شخصی و عقاید دینی وی میافزاید و به جرات میتوان گفت در میان زنان تا این زمان کسی به چنین تالیفی نپرداختهاست.
در زمستان ۸۵ در اربیل کردستان عراق کنگره بزرگداشت مستوره اردلان برگزار شد و در آنجا ده کتاب منتشر شد. کتاب مستوره برگهایی از تاریخ سر به مهر نوشته جمال احمدی آئین و ترجمه کردی آن از عدنان برزنجی و کتاب شرعیات مستوره با تصحیح جمال احمدی آئین و مقدمه نوید نقشبندی و ترجمه کردی آن از نوید نقشبندی از این کتابها بود.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-06-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
مامۆستا همێن شاعيري ناوداري كورد
مامۆ ستا هێمن له ساڵي ۱۳۰۰ي هه تاوي له گوندي ماچين سه ر به شاري مه هاباد هاته دنيا و له ساڵی 1938 که تهمهنی دهگاته 17 ساڵی دهست له خوێندن ههڵدهگرێت و دهگهڕێتهوه بۆ گوندی شیلاناوێ. به ڕۆژ لهگهڵ باوکیدا به کشتوکاڵ و شهوانیش خۆ به خوێندنهوهی کتێب و گۆڤار و ڕۆژنامهی فارسییهوه خهریک دهکات. وردهورده هاتوچۆی مههاباد دهکات و لهگهڵ کۆمهڵه لاوێکی هوشیار و ئازادیخواز دهبێته هاوڕێ. ئهو لاوانه کتێب و گۆڤار و ڕۆژنامهی کوردییان گیردهکهوێت و بۆ خوێندنهوه دهیاندهن به هێمنیش. ساڵی 1941 لهپاڵ کشتوکاڵ و ئاژهڵدارییدا دهست به شیعرنووسین دهکات و هێدی هێدی شیعرهکانی له دهفتهرێکدا دهنووسێتهوه. بهڵام باوکی پێی خۆش نابێت که کوڕهکهی به شیعر نووسینهوه خهریک ببێت و ببێته شاعیر، بۆیه کاتێک دهفتهری شیعرهکانی هێمنی دهکهوێته دهست، دهمودهست دهیسوتێنێت و لێی زویر دهبێت و سهرزهنشتی دهکات.
ڕۆژی پێنج شهممه، 1941.08.24، له کێڵگهکهی خۆیان دهبێت لهپڕێکدا دوو فڕۆکه پهیدا دهبن و بهیاننامه فڕێدهدهنه خوارێ. کاتێک هێمن دانهیهکی لهو بهیاننامهیه دهستدهکهوێت و دهیخوێنێتهوه، دهبینێت به زمانی کوردی نووسراوه. ئیدی لهخۆشییاندا شاگهشکه دهبێت. له ناوهرۆکی بهیاننامهکهوه ئهوهی بۆ ڕووندهبێتهوه که فڕۆکهکان هی دهوڵهتی سۆڤییهت بوون و مهبهستیشیان له بڵاوکردنهوهی ئهو بهیاننامهیه ئهوهیه که به خهڵکی کوردستان ڕایبگهیهنن لهشکری سوور هاتوهته خاکی ئێرانهوه و وا بهرهو ناوچهکانی کوردستان بهڕێوهیه و با خهڵکی کوردستان به هێزی داگیرکهریان نهزانن و وهک هێزێکی ڕزگارکهر پێشوازییان لێبکهن. ئیدی یهکێتی سۆڤێت ناوچهکانی سهروی ئێران و دهوڵهتی بهریتانیایش ناوچهکانی خوارو و ناوهڕاستی ئێران دهخهنه ژێر کۆنترۆڵی خۆیانهوه. بهوهیش لهشکری دهوڵهتی ئێران له بهشی سهروی کوردستان دهردهپهڕێنرێت و پاش ساڵهها سهرکوت و کوشتنی بێ ڕهحمانه، خهڵکی ئهو ناوچانه به ئازادی له وڵات و شوێنی خۆیاندا دهژین.
ڕۆژی یهکشهممه، 1942.08.16 دهستهیهك له كهسه ڕوناكبیر و چالاكهكانی شاری مههاباد كۆمهڵهی ژ. ک. (كۆمهڵهی ژیانهوهی كوردستان) دادهمهزرێنن و حوسێن فروههر به سهرۆكی كۆمهڵه ههڵدهبژێرن. لهو ڕۆژانهدا هێمن له تهورێز دهبێت. کاتێک بۆ مههاباد دهگهڕێتهوه، له ڕێگای عهبدولڕهحمان زهبیحییهوه و له ماڵی حوسێن فروههر پێوهندیی به کۆمهڵهی ژ. ک. ـهوه دهگرێت و ناوی نهێنیی "هێمن" بۆخۆی ههڵدهبژێرێت و ژمارهی ئهندامێتیشی 55 دهبێت.
له كۆبوونهوهی ئاپریلی 1943دا كه له بناری چیای خواپهرست سازدهدرێت، كۆمهڵهی ژ. ک. بڕیاردهدات كه ئۆرگانی خۆی به ناوی نیشتمان دهربكات. هێمن وهک ئهندامێکی بهدیسیپلین و وهک شاعیرێکی نیشتمانپهروهر له دووهم ژمارهی گۆڤاری نیشتمانـهوه ههتاکو دواژمارهی به شیعر و وتار بهشدارییدهکات. کاتێکیش لهسهر بنهماکانی کۆمهڵهی ژ. ک. حیزبی دیموكراتی كوردستان دادهمهزرێنرێت، هێمن له ڕیزهکانی ئهو حیزبهدا تێکۆشانی خۆی درێژهپێدهدات. دواتریش له گۆڤار و ڕۆژنامهکانی کۆماری کوردستاندا وتار و شیعر دهنووسێت و ئهرکه حیزبییهکانی خۆیشی ئهنجام دهدات. ههروهها له بۆنه و کۆبوونهوهکاندا بهردهوام شیعر دهخوێنێتهوه و جۆش و خرۆش دهخاته ئهو بۆنانهوه.
له 1946.11.16دا هێمن لهگهڵ کچی خاڵی خۆی به ناوی ئایشه زهماوهند دهکات و خێزان پێکدێنێت. بهرههمی ئهو هاوسهرییه کوڕێک دهبێت که ناوی دهنێن سهلاح. مانگێک دوای زهماوهندی هێمن، کۆماری کوردستان دهڕوخێت. بهوهیش نائومێدی باڵ بهسهر خهڵکی کوردستان بهگشتی و خهڵکی ژێرسایهی کۆمار بهتایبهتی دهکێشێت. ڕۆژی 1946.12.17 سوپای داگیرکهری ئێران دهگهڕێتهوه شاری مههاباد و شار و گونده ئازادکراوهکانی دیکه. سوپای داگیرکهری ئێران وهک پیشهی ههمیشهیی خۆی دهست به گرتن و ڕاونانی تێکۆشهران و ڕوناکبیران دهکاتهوه. هێمن لهو دهمهدا خۆ دهگهیهنێته لای خاڵی، شێخ محهممهدی کوڕی شێخی بورهان، و له خانهقای شێخی بورهان دهمێنێتهوه. بهو جۆره له گرتن و زیندان ڕزگاری دهبێت. له خانهقا تووشی نهخۆشی کهوتوویی دهبێت و دوو مانگ له جێدا دهکهوێت. دوایی تاڕادهیهک باش دهبێت و دهچێتهوه گوندهکهی خۆیان و لهنێو خێزان و کهسوکاریدا ماوهیهک دهگوزهرێنێت.
ڕۆژی 1947.03.31 له کاتێکدا که هێمن له ماڵی خۆی خهریکی کتێب خوێندنهوه دهبێت، ههواڵ له گوندهکهیاندا بڵاودهبێتهوه که قازی محهممهد و سهدری برای و محهممهد حوسێنی ئامۆزای، له مههاباد لهسێداره دراون. ئهو ڕووداوه دڵتهزێنه کار له ناخی هێمن دهکات و ناسۆرێکی گهوره له دڵیدا دروست دهکات. سێ ڕۆژ دواتر له1947.04.03دا هێمن لهگهڵ کهسێکی ههژار و تێکۆشهری هاوڕێیدا بهرهو شارۆچکهی قهڵادزێ بهڕێدهکهون. کاتێک هێمن دهگاته نێو قهڵادزێ، دهمودهست پۆلیس دهیگرێت. دوو کهس بهبێ ئهوهی هێمن بناسن بۆی تێدهکهون و لهچنگی پۆلیس ڕزگاریدهکهن. یهکێک لهو دوو کهسانه مهلایهک دهبێت، هێمن دهباته لای خۆی و ماوهیهک وانهی پێدهڵێتهوه و لای خۆی دهیپارێزێت. دوای ماوهیهک بارودۆخی ڕۆژههڵاتی کوردستان تاڕادهیهک ئارام دهبێتهوه. ئیدی هێمن بۆناو کهسوکاری خۆی دهگهڕێتهوه و دهست به کشتوکاڵ و ئاژهڵداریی دهکاتهوه.
لهو دهمهدا حیزبی تودهی ئێران به ئاشکرا خهبات دهکات و گۆڤار و ڕۆژنامهی جۆراوجۆر بڵاودهکاتهوه. هێمن لهپاڵ ئیشوکاری ڕۆژانهیدا به خوێندنهوهی ئهو چهشنه بڵاوکراوانهوه خۆی سهرگهرم دهکات. هاوکات دهسته لاوێک به هاوکاری و ڕێنوێنیی حیزبی تودهی ئێران، وردهورده حیزبی دێموکراتی کوردستان زیندودهکهنهوه. هێمنیش ئهوهندهی دهرفهتی دهبێت هاوکار و هاوبیری ئهو لاوانه دهبێت و پشتیوانیی خۆی بۆیان دوپات دهکاتهوه.
ڕۆژی 1949.02.04 حهمهڕهزا شا بهشداریی له یادی دامهزراندنی دانشگای حقوق له تاران دهکات. له ناوهختێکدا لاوێک به ناوی ناسر فهخرارایی شا دهداته بهر گولـله و برینداری دهکات. هاوکات پاسهوانهکانی شا دهستڕێژ لهو لاوه دهکهن و به سهختیی برینداری دهکهن و پاش چهند سهعات دهمرێت. ههر ئهو ڕۆژه به ئاشکرا حیزبی تودهی ئێران تاوانبار دهکرێت و شاڵاوی گرتن و ڕاونانی ڕابهران و ئهندامانی ئهو حیزبه له سهرتاسهری ئێراندا دهستپێدهکات. گرتن و زیندانیکردنی ڕووناکبیران و تێکۆشهران کوردستانیش دهگرێتهوه. گهلێک کهس دهگیرێن و ههندێکیش دیسان ئاواره دهبنهوه. هێمن وهک سهدان مرۆڤی ئازادیخوازی کورد ماوهیهک خۆی دهشارێتهوه. لهو سهروهختهدا له ئێراندا گرانی دادهکهوێت و ژیانی ههزارهها خێزان دهکهوێته بهر ههڕهشهی لهبرسامردن. هێمن به چاوی خۆی زۆر دیمهنی تراژیدی و دڵتهزێنی ئهو ڕۆژانه دهبینێت و ناسۆرێکی گهوره له دڵیدا دروستدهکات. خۆی و کهسوکارهکهی ئهوهندهی له توانایاندا دهبێت بهپیر ئهو خهڵکه برسییانهوه دهچن که ڕوو له گوندهکهیان دهکهن؛ فریایان دهکهون و تێریان دهکهن.
ساڵی 1951 بزوتنهوهی خۆماڵیکردنی نهوتی ئێران به ڕابهریی دوکتۆر موسهدیق پهرهدهستێنێت و پهل بۆ گشت شار و شارۆچکهیهکی ئێران دههاوێت. له 1952.07.22دا دوکتۆر موسهدیق دهبێته سهرۆکوهزیرانی ئێران و خهڵک پشتیوانیی خۆیان له حکومهتهکهی دهردهبڕن. بهوهیش جێ به شا و دارودهستهکهی لهق دهبێت. وردهورده ههلومهرجێکی تاڕادهیهک ئازاد و دیموکرات له ئێراندا جێگیر دهبێت. له کوردستانیش هێدی هێدی چالاکیی سیاسی و ڕۆشنبیریی دهستپێدهکاتهوه و لاوان و ڕووناکبیرانی کورد به نهێنی و نیمچه ئاشکرا دهکهونه کارکردن. هێمن ههمیشه لهگهڵ ئهو ڕووناکبیر و تێکۆشهرانه هاودهم و هاوبیر دهبێت. بهڵام ئهو لهوهدا لهگهڵیان ناکۆک دهبێت که ئهوان بیر لهوه ناکهنهوه که به زمانی کوردی گۆڤار و ڕۆژنامه و بڵاوکراوه دهربکهن و لهو ههلومهرجهدا به کارێکی گرنگی نازانن. هێمن ڕێنوێنییان دهکات و هانیاندهدات ههرچی زووه گۆڤار و ڕۆژنامه به زمانی کوردی دهربکهن و لهنێو خهڵکی کوردستاندا بڵاویانبکهنهوه. سهرهنجام دهستهیهک لهو لاوه تێکۆشهرانه بۆچوونهکهی هێمن دهسهلمێنن و بڕیادهدهن که دهست به دهرکردنهوهی ڕۆژنامهی کوردستان بکهن. بهڵام بهر لهوهی که ئهوان یهکهم ههنگاو بنێن، ڕۆژی 1953.08.19 کۆمهڵێک ئهفسهری بهکرێگیراو به پاڵپشتیی ئهمهریکا و بهریتانیا کودهتایهک له دژی حکومهتی دوکتۆر موسهدیق بهرپا دهکهن و جارێکی دیکه حهمهڕهزا شا بۆسهر حوکم دهگێڕنهوه. به گهڕانهوهی حکومهتی شا، گرتن و ڕاونانی ئازادیخوازان دهستپێدهکاتهوه. هێمن وهک سهدان لاوی تێکۆشهری کورد جارێکی دیکه خۆی دهشارێتهوه. پاشان ههر چۆنێک بێت دهچێتهوه نێو ماڵومنداڵی خۆی. بهڵام ههمیشه لهژێر چاوی پۆلیسدا دهبێت و گهلێک جار ئهمسهر و ئهوسهری پێدهکهن. ههر لهو ساڵانهدا دوچاری نائومێدی و ڕهشبینیی دهبێت و ماوهی چهند ساڵ پێوهی دهتلێتهوه. ئهوهش وای لێدهکات که هێز و توانای دهربڕین و شیعرنووسینی نهمێنێت و ژیانێکی گۆشهگیرانه بۆخۆی ههڵبژێرێت.
ساڵانی 1967-1968 بزووتنهوهی ڕزگاریخوازیی کورد له ڕۆژههڵاتی کوردستان پێدهنێته قۆناغێکی نوێ و دهستهیهک لاوی شۆڕشگێڕ خهباتی سیاسی و چهکداریی پێکهوه گرێدهدهن و لهبهرامبهر لهشکری داگیرکهری دهوڵهتی شادا دهست به شهڕی پارتیزانی دهکهن. له ههندێک لهو شهڕ و پێکدادانانهدا چهند لاوێکی ئازا و ڕووناکبیر شههید دهبن و تهرمهکانیان دهکهونه دهست ژاندارمهکانی ڕێژیمی شا و زۆر دڕندانه بهسهر جاده و شهقامهکاندا ڕایاندهکێشن و بێحورمهتییان پێدهکهن. ئهم چهشنه دیمهنه جهرگبڕانه له چهند ناوچه و شوێنی کوردستان دوباره دهبنهوه و له سهرتاسهری کوردستاندا ڕق و بێزاریی خهڵک دهگاته ئهوپهڕی.
هێمن وهک ههر مرۆڤێکی ئازادیخوازی کورد بهو ههواڵانه خهم و پهژاره دایدهگرێت. هاوکات کۆمهڵێک لاوی هۆشیار خۆ له هێمن و گهلێک ڕووناکبیری دیکه نزیک دهکهنهوه و هێز و تین به بهریاندا دهکهنهوه و بهرهو تێکۆشان هانیاندهدهنهوه. هێمن زوو دێتهوه سهر خۆ و له جاران شێلگیرتر دهستبه تێکۆشان دهکاتهوه. سهرنجام ماڵومنداڵی خۆی جێدههێڵێت و ڕوو له چیاکانی کوردستان دهکات. ماوهیهک لهگهڵ ههژار پێکهوه دهژین. پاشان بڕیاردهدات که لهنێو ڕیزهکانی حیزبی دێموکراتی کوردستانی ئێراندا درێژه به تێکۆشانی خۆی بداتهوه. کادیر و ئهندامانی ئهو حیزبه به سنگفراوانییهوه پێشوازیی لێدهکهن.
له مانگی جونیی 1969دا کۆنفرانسی دووهمی حیزبی دێموکراتی کوردستانی ئێران له گوندێکی نزیک قهڵادزێ دهبهسترێت. هێمن یهکێک له بهشدارانی ئهو کۆنفرانسه دهبێت و لهگهڵ چهند کهسی تێکۆشهری دیکهدا تێدهکۆشێت بۆ وهلانانی کێشه شهخسی و لاوهکییهکان و وهگهڕخستنهوهی حیزبهکه. ههر لهوێیشدا به ئهندامی کۆمیتهی ناوهندی ههڵدهبژێردرێت. پاش چهند مانگ له کارکردن و چالاکی، دهستبه دهرکردنهوهی ڕۆژنامهی کوردستان دهکهنهوه و له ژانوییهی 1970دا یهکهم ژمارهی دهردهکهن. ههر لهو دهمانهدا له باشووری کوردستان "یهکێتیی نووسهرانی کورد" دادهمهزرێت. هێمن وهک شاعیر و نووسهرێکی خاوهنههڵوێست و کوردپهروهر به ئهندام وهردهگیرێت و له زۆربهی کۆڕ و کۆبوونهوه و بۆنهکانی ئهو ڕێکخراوهدا ههڵدهسووڕێت و له گۆڤار و بڵاوکراوهکانیشیدا شیعر و وتاری ئهدهبی بڵاودهکاتهوه.
ڕۆژانی 24-1971.06.21 له شاری کۆیه کۆنفرانسی سێیهمی حیزبی دێموکراتی کوردستانی ئێران دهبهسترێت. لهو کۆنفرانسهدا هێمن به ئهندامی کۆمیتهی ناوهندیی و دهفتهری سیاسیی حیزبهکه ههڵدهبژێردرێت. هاوکات کۆمیسیۆنی تهبلیغاتی حیزب پێکدههێنرێت كه هێمن یهکێک له ئهندامه چالاکهکانی دهبێت. ساڵی 1973 هێمن دهبێته ئهندامی "کۆڕی زانیاریی کورد" و چهند کاری بهنرخ ئهنجام دهدات که یهکێکیان ساغکردنهوهی تێکستهکانی کتێبی "تحفه مظفریه" دهبێت که کاتی خۆی ئۆسکارمان کۆیکردبۆوه.
ڕۆژی 1973.09.22 کۆنگرهی سێیهمی حیزبی دێموکراتی کوردستانی ئێران له شاری بهغداد دهبهسترێت. سهرهتا هێمن وهک بهتهمهنترین ئهندامی بهشدار لهو کۆنگرهیهدا وتارێکی بهنرخ دهخوێنێتهوه. پاشتریش له کاروبارهکانی کۆنگرهکهدا چالاکانه بهشداریی دهکات. له کۆتایی کۆنگرهکهیشدا به ئهندامی کۆمیتهی ناوهندی ههڵدهبژێردرێت.
کۆتایی ساڵی 1973 دهست به نووسینهوهی بیرهوهرییهکانی دهکات و بهشێکی لێدهخاته سهر کاغهز. له 1974.01.24دا له نووسینهوهی بیرهوهرییهکانی دهبێتهوه. پاشان دوکتۆر عهبدولڕهحمان قاسملوو شیعرهکانی دهخوێنێتهوه و لێکۆڵینهوهیهکی کورت و شایسته دهربارهی ناوهرۆکی شیعرهکانی دهنووسێت. ئیدی ههموو ئهمانه پێکهوه له هاوینی ساڵی 1974دا له کتێبێکدا به ناوی "تاریک و ڕوون" چاپدهکرێن و دهخرێنه بهردهستی خوێنهرانی کورد. کتێبی تاریک و ڕوون لهلایهن لاوان و ڕووناکبیرانهوه دهقۆزرێتهوه و وهک دیارییهکی بهنرخ دهیخوێننهوه و وتووێژی لهسهر دهکهن. هاوکات چهند نووسهر و شاعیر بیروڕای خۆیان دهربارهی دهنووسن و مشتومڕێکی گهرم دهخوڵقێنێت.
سهرهتای ساڵی 1978 جووڵانهوهی جهماوهریی دژ به ڕێژیمی حهمهڕهزا شا لهنێو شاره گهورهکانی ئێراندا دهستپێدهکات و زۆر به خێرایی سهرانسهری ئێران دهگرێتهوه و مهرگی ئهو ڕێژیمه دیکتاتۆرییه نزیک دهبێتهوه. هێمن وهک ههر تێکۆشهرێکی کوردی ئاواره، حهزی گهڕانهوه بۆنێو کهسوکار و خێزانی خۆی دهکهوێته سهری. ههر لهو دهمانهیشدا حیزبی دێموکراتی کوردستانی ئێران دهسته دهسته ئهندامهکانی خۆی ڕهوانهی ڕۆژههڵاتی کوردستان دهکاتهوه. ئیدی هێمنیش بڕیاری خۆی دهدات و لهگهڵ هاوڕێیهکیدا بهڕێدهکهون.
ڕۆژی 1979.02.18 له ئۆردوگای بهستهسێنی نزیک قهڵادزێ له ماڵی دۆستێک دهمێننهوه. بۆ شهوهکهی بهرهو سهردهشت دهکهونهڕێ. ڕۆژی 1979.02.20 دهگهنه سهردهشت و لهگهڵ پێشوازییهکی گهرمدا له ماڵی چهند دۆست و ناسیاو دهمێنێتهوه. هاوکات تهلهفۆن بۆ مههاباد دهکهن و ههواڵی گهڕانهوهی هێمن به کهسوکاری و خهڵکی مههاباد ڕادهگهیهنن. ئهو ههواڵه خۆشه لهو دهمهدا زۆر به خێرایی لهنێو خهڵکدا بڵاودهبێتهوه. دهسته دهسته لاوان و ڕووناکبیران و خهڵک خۆ سازدهدهن بۆ پێشوازیکردن له هێمن. دهمودهست سهلاحی کوڕی لهگهڵ کۆمهڵێک خزم و دۆست بهرهو سهردهشت دهکهونهڕێ.
سهرلهبهیانیی ڕۆژی 1979.02.21 هێمن لهگهڵ خزم و کهسهکانی و کۆمهڵێک له خهڵکی سهردهشت بهرهو مههاباد بهڕێدهکهوێت. کۆمهڵ کۆمهڵ خهڵک به ئوتومبیل دێن بهپیریهوه و دهیکهنه ڕۆژی شایی و ئاههنگ. دهمهوعهسری ئهو ڕۆژه کاتێک کهژاوهی ئوتومبیلهکان دهگهنه "تاقهدار"ی نزیک مههاباد، تێکهڵ به کۆڕی شیعرخوێندنهوه و شایی و ههڵپهڕكێ دهبن و ههموو به چاوی پڕ له فرمێسکی شادییهوه پێشوازیی له هێمن دهکهن و بۆنێو مههابادی دهبهنهوه.
چهند ڕۆژ کۆمهڵ کۆمهڵ و دهسته دهسته خهڵک له شار و شارۆچکه و دێهاتهکانی کوردستانهوه بۆ سهردانی هێمن بهرهو مههاباد دهچن و بهردهوام ماڵی هێمن پڕ له میوان و دۆستان دهبێت. ئیدی لهو ساتهوه ماڵهکهی وهک بنکهیهکی ئهدهبیی لێدێت و دهبێته جێی شیعر و باسی ئهدهبی و شوێنی بهیهکگهیشتنی ئهدیبان و ڕووناکبیران.
ڕۆژی 1980.02.19 له شاری مههاباد چوارهمین کۆنگرهی حیزبی دێموکراتی کوردستانی ئێران دهبهسترێت. هێمن لهو کۆنگرهیهدا بهشداریی دهکات. له کۆتایی کۆنگرهکهدا به ئهندامی کۆمیسیۆنی تهبلیغاتی حیزبی دێموکراتی کوردستانی ئێران ههڵدهبژێردرێت. له سهرهتای مانگی جونیی 1980دا چهند ئهندامێکی حیزبی دێموکراتی کوردستانی ئێران به هاندان و ڕێنوێنیی حیزبی تودهی ئێران بهیاننامهیهک دهردهکهن و جیابوونهوهی خۆیان له حیزبی دێموکراتی کوردستانی ئێران ڕادهگهیهنن. هێمن یهکێک دهبێت لهو ئهندامانه و بهههر هۆیهک بێت پشتگیرییان دهکات. ئهم دهستهیه پاشتر به ناوی "تاقمی حهوتکهسی"یهوه ناویان بڵاودهبێتهوه. زۆر نابات هێمن بڕیار دهدات که خۆ له کاری حیزبایهتی بدزێتهوه و له بواری ئهدهب و نووسیندا خزمهتی نهتهوهکهی بکات.
بهدرێژایی ساڵانی 1879-1986 هێمن له زۆربهی کۆڕ و کۆبوونهوه و بۆنهکاندا له شارهکانی سنه، کرماشان، ورمێ و مههاباد...دا چالاکانه بهشداریی دهکات و به شیعر و وتاری جوان ئهو بۆنانه ڕازاوه دهکات. سهرهتای ساڵی 1983 لهگهڵ چهند شاعیر و نووسهردا وتووێژ دهکات و پێیان دهڵێت با به ههموومان ههوڵبدهین دهزگایهکی چاپهمهنی ساز بکهین و گۆڤار و ڕۆژنامه و کتێبی کوردیی تیا چاپبکهین. ههر بۆ ئهو مهبهسته لهگهڵ چهندین کاربهدهستی حکومهتی ئێراندا قسهوباس دهکات و ههوڵدهدات که ڕهزامهندیی ئهوان بهدهستبێنێت. ئهم وتووێژ و ههوڵانه درێژهدهکێشێن و حکومهتی ئێران به بیانووی جۆراوجۆر داواکهیان ڕهتدهکاتهوه. بهڵام هێمن و هاوکارهکانی کۆڵنادهن تا سهرهنجام به ئیمکاناتێکی کهمهوه بنکهیهک به ناوی "ناوهندی بڵاوکردنهوهی فهرههنگ و ئهدهبی کوردی- ئینتیشاراتی صلاح الدینی ئهییووبی" له ورمێ دادهمهزرێنن و گۆڤارێک به ناوی سروه دهردهکهن. ههتاکو هێمن خۆی له ژیاندا دهبێت، چوار ژماره لهو گۆڤاره دهردهکهن. پاشتریش کهریمی قهیومی و چهند نووسهر و شاعیری دڵسۆز لهسهر دهرکردنی سروه بهردهوام دهبن. ئینجا دهستبه چاپکردنی ههندێک کتێب دهکهن و وردهورده کارهکانیان گهشهپێدهدهن و بهنیاز دهبن زیاتریش گهوره و فراوانی بکهن. بهڵام لهگهرمهی کارکردنیاندا شهوی 18 لهسهر 1986.04.19 له شاری ورمێ هێمن كۆچی دوایی دهکات. بهرهبهیانی ڕۆژی شهممه 1986.04.19 تهرمهکهی بهرهو مههاباد بهڕێدهکرێت. پاشنیوهڕۆی ههمان ڕۆژ له مهراسیمێکی پڕشکۆدا و لهنێو ئاپۆرهی جهماوهردا له گۆڕستانی بوداق سولّتان دهنێژرێت.
* * *
بۆ نووسینی ئهم کورته بیۆگرافیایهی هێمن سوودم له وێبلاگی sharwina وه رگرتووه. رێزم هه يه بۆ ئه م خۆشه ويسته كه ئه ويش دياره زه حمه تي زۆري كێشاوه و سوودي له زۆر كتێب بينيوه.
م _ کوردستان
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
ویرایش توسط behnam5555 : 03-06-2015 در ساعت 07:29 PM
|
03-06-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
مامۆستا گۆران
گۆران، یاخود عهبدوڵڵا بهگ كوڕی سلێمان بهگی كوڕی عهبدوڵڵا بهگه. باوكیشی و باپیریشی له هۆنراوه و وێژهدا بههرهیان ههبووه و به كوردی و به فارسی نووسیویانه و هۆنراوهیان وتووه، بهتایبهتی عهبدوڵڵا بهگی باپیری له زمان و وێژهی فارسیدا دهستێكی باڵای ههبووه و ههر بۆیه به "كاتبی فارسی" ناوبراوه.
گۆران له ساڵی 1904 یان له 1905دا له ههڵهبجه لهدایكبووه. بنهماڵهی باپیری له بهگزادهی "میران بهگی" بوون له ناوچهی "مهریوان" و عینایهتوڵڵا بهگی كوڕی ئهمانوڵڵا بهگیان به خۆی و خێزانیهوه دێته سلێمانی و له ناوچهی قهرهداخ ماوهیهك دائهنیشێ. زۆری پێ ناچێ كۆچی دوایی دهكات.
عهبدوڵڵا بهگی كوڕی (باپیری گۆران) لهگهڵ ههموو خێزانهكهیاندا، ئهوهی له برایهكی بچووكی و دایكی و ژنهكهی و منداڵهكانی خۆی پێكهاتوه ڕوودهكهنه ههڵهبجه چونكه خۆیان به جاف زانیوه و لهوێ جێگر ئهبن. لهو گهشتهدا دایكی عهبدوڵڵا بهگ و براكهی به نهخۆشی "سێبهڕۆ" دهمرن و ئهمێننهوه عهبدوڵڵا بهگ و مناڵهكانی خۆی ئهمانه بوون: مستهفا بهگ، نووری بهگ، نهفێ خان، سلێمان بهگ و حهبیبه خان. لهمانه نهفێ خان شوو دهكات به مهجید بهگی عوسمان پاشا. حهبیبه خانیش شوو دهكات به یهكێ له شێخانی خانهگای لای پاوه. مستهفا بهگ و نووری بهگیش كهسیان لهپاش بهجێنامێنێت. بهڵام سلێمان بهگ ئهم مناڵانهی ئهبێ: عهلی. شهمسه، موحهممهد، عهبدوڵڵا. عهلی و شهمسه به لاوی مردوون. موحهممهدیش كه ناوبانگی بوو به "حهمه بهگه ڕووشه" پاش مردنی باوكی به دوو ساڵ ئهكوژرێ. بهم چهشنه لهم بنهماڵهیه ههر عهبدوڵلا (گۆرانی دواڕۆژ) دهمێنێتهوه.
گۆران لای باوكی قورئان و سهرهتای خوێندنی خوێندووه. پاشانیش له "مزگهوتی پاشا"ی ههڵهبجه بووه به فهقێ و تهنانهت ماوهیهكێش به "فهقێ عهبدوڵڵا" ناسراوه.
له دوا ساڵهكانی جهنگی یهكهم و سهرهتای هاتنی ئینگلیزدا، بۆ ماوهیهك ههڵهبجه چۆڵ ئهبێت و خهڵك ڕوودهکهنه لادێكانی دهوروپشت. ماڵی باوكی گۆرانیش له بههاری 1919 وه تا پاییزی ئهو ڕوودهكهن چهمی بیاره و لهوێ له باخێكدا ههوار ئهخهون و بۆ پاییز ئهوسا ئهگهرێنهوه بۆ ههڵهبجه.
گۆران خۆی بۆ مامۆستا ڕهفیق حلمی گێڕاوهتهوه و وتوویه: "لهبیرمه، كه یهکهم قوتابخانهی زمانی تورك له ههڵهبجه دانرا، بۆ پۆلی یهكهم وهرگیرام، بۆ پۆلێك وهرگیرام، ئهوهی بهڕێوبهرهكهمان بهڕهحمهت بێت تاهیر ئهفهندیی مهلا ئهمینی جهففار پێی ئهوت پۆلی ئیحتیات".
وهك گۆران خۆی گێڕاویهتهوه چوونی بۆ قوتابخانهی فهڕمییشدا پچڕ پچڕ بووه. پۆلی چوارهمی له سهردهمی داگیركرانی ههڵهبجهدا لهلایهن ئینگلیزهوه تهواو كردووه.
ههر له 1919دا سلێمان بهگی باوكی گۆران كۆچی دوایی دهكات. پاشان له 1921دا موحهممهد بهگی برای، به هاندانی مستهفا سائیب، لهگهڵ عهبولواحید نووریی خاڵۆزایدا ئهیاننێرێت بۆ قوتابجانهی "عیلمی"یهی كهركووك بۆ خوێندن. بهڵام ههر لهوساڵهدا موحهممهد بهگی برایشی دهكوژرێ. ئیتر گۆران كهسی وههای نامێنێ گوزهرانی خوێندنی خۆی و ژیانی دایكی ببات بهڕێوه، لهبهرئهوه دهست له خوێندن ههڵئهگرێت و له ساڵی 1922هوه تا ساڵی 1925 گهلێ دهست تهنگی ئهچێژێ.
گۆران بۆ یهكهمجار له ساڵی 1925دا به مامۆستایی له قوتابخانهی ههڵهبجه دامهزراوه و تا 1937 له قوتابخانهكانی ئهو ناوچهیهدا ماوهتهوه. پاشان گوێزراوهتهوه بۆ ئهشغاڵ - بهشی كاروباری ڕێگاوبان و تا گیرانی یهكهمی له 1951دا، جگه لهو چهند ساڵهی، ئهوهی لهگهڵ چهند ڕۆشنبیرێكی تری كوردا ئهچێ بۆ یافا و له ئێستگهی ڕادیۆی ڕۆژههڵات نزیك به مهبهستی بهشداری له خهباتدا لهدژی فاشیزم بهشی كوردستان ئهكهنهوه، له ئهشغاڵدا ئهمێنێتهوه.
له تهشرینی دووهمی 1952دا له بهندیخانهی یهكهمی دێتهدهر و ئهگهڕێتهوه بۆ سلێمانی و ئهبێ به بهرپرسی ڕۆژنامهی "ژین". تا ئهیلوولی 1954 لهسهر ئهم كاره ئهمێنێتهوه. له 1954.10.17دا بۆ جاری دووههم لهگهڵ كۆمهڵێ له ئاشتی خوازانی سلێمانی ئهگیرێ و فهرمانی ساڵێ بهندو ساڵێ خستنه ژێر چاودێریی پۆلیسی بهسهردا ئهدرێ. ماوهی بهندكردنهكهی له سلێمانی، كهركووك، كوت، بهعقووبه و نوگره سهلمان و ماوهی چاودێرییهكهشی له بهدره بهسهردهبا.
له 1956.09.12دا ئهم فهرمانی بهندكردنهی تهواو دهكات و ئازاد دهکرێت و دهچێته بهغدا و چهند ڕۆژێك لهوێ لهیهکێك له پڕوژه میریهكانی خانوودا ئهبێت به چاوهشی كرێكار. زۆری پێناچێت دیسانهوه له هێرشی میریدا بۆ سهر نیشتمان پهروهران بهبۆنهی دهستدرێژییه سێ قۆڵییهكهی سهر میسرهوه، ئهگیرێتهوه له 1956.11.17دا دادگای عورفی لهكهركوك فهرمانی سێ ساڵ بهندی به بارمته دانانی ههزار دیناری کاتی دهسپێنێت بهسهریدا، ئهویش بهوهی كه تا سێ ساڵ ورتهوی له دهم دهرنهیهت و كردهوهی وای لێ نهوهشێتهوه میری پێی دڵگران ببێ.
گۆران نه ههزار دینارهكهی ئهبێ و ئه ئهشیهوێ گفتی وهها به میری بدات، بۆیه ئهخرێتهوه بهندیخانه و تا 1958.08.10 پاش سهركهوتنی شۆڕشی 14ی گهلاوێژ له زینداندا ئازاد دهکرێت. گۆران ئهم ماوهیهی بهندیخانهی كهركووك و بهعقووبه بهسهربردووه.
پاش بهربوونی له زیندان ئهگهڕێتهوه بۆ سلێمانی و پاش ئهوه به ماوهیهك لهگهڵ شاندێكی میللی سهر له یهكێتیی سۆڤیهت ئهوسا و چینی میللی و كۆریای دیموكراتی (باكووری) ئهدا.
له سهرهتای 1959دا سهرپهرشتیی گۆڤاری "شهفهق" ئهگرێته دهست و به ناوی "بهیان" دهردهکات. له ئیسكانی سلێمانیش دایدهمهزرێنێت و تا ناوهڕاستی 1960 كاری تێدا دهکات. ئهنجا بهبیانووی ئهوهوه كه گوایه بێپرس كاری بهجێهێشتووه - كار بهجێهێشتنهكهی بۆ چوون بوه بۆ شهقڵاوه بۆ بهشداربوون له كۆنگرهی دووههمی مامۆستایانی كورددا - لهسهر كار لای دهبهن.
له ناوهڕاستی ساڵی 1960دا دێته بهغدا و ئهبێ به یاریدهدهری پڕۆفیسۆر له بهشی كوردی كۆلێژی ئادابی زانكۆی بهغدا و به ئهندامی دهستهی نووسهرانی ڕۆژنامهی ئازادی.
له سهرهتای 1962دا ژانهسك زۆری پێ ئههێنێ. دهرئهكهوێ كه گهدهی تووشی نهخۆشیی شێرپهنجه بووه. نهشتهرگهرێكی سهركهوتووی له بهغدا بۆ دهكرێ بهڵام بهداخهوه پاش واده. پاش ئهو نهشتهرگهرییه له نیساندا ئهچێ بۆ مۆسكۆ و سێ مانگێك له نهخۆشخانهی "كرێملین" و سهنهتۆری "بهرڤیخه" بهسهرئهبا و پاشان ئهگهڕێتهوه بۆ ئێراق. پاش گهڕانهوهی بهماوهیهكی كهم نهخۆشییهكهی سهرههڵئهداتهوه و تهنگی پێ ههڵئهچنێ. لهبهرئهوه ئهگهڕێتهوه بۆ سلێمانی و لهوێ له جێدا ئهكهوێ.
له كاژمێر نۆ و نیوی بهیانی 1962.11.18 چاوی یهكجاری ئهنێتهوه.
خۆزگهم به پار
بڵێن به یار، بڵێن به یار، یاری نازدار،
سهد ههزار جار خۆزگهم به پار، منی ههژار!
خۆزگهم به پار!
خۆزگهم به ساڵی ڕابووردوو،
عومری كوتری دڵداریم بوو،
له پڕ هاتو، لهناكاو چوو..
یهك: پڕ به دنیا ئارهزوو،
دهریایهك تاسه .. ئهمه دوو،
جێمابووم له پاری مردوو!...
بڵێن به یار، بڵێن به یار، یاری نازدار،
سهد ههزار جار خۆزگهم به پار، منی ههژار،
خۆزگهم به پار!
ڕۆژ نهبوو چاوم به دیدار
شاد نهبێ، نهسرهوێ ئازار،
ڕۆژ نهبوو یار به لهنجهو لار،
چهشنی ئاسكی ههردهی بههار،
به بهردهمما نهكا گوزار،
نهمپیێكێ نیو نیگای خومار!
بڵێن به یار، بڵێن به یار، یاری نازدار،
سهد ههزار جار خۆزگهم به پار، منی ههژار،
خۆزگهم به پار!
ههر ڕۆژه عیشوهیهك، نازێ،
ههر خهڵوهته چهشنه ڕازێ،
لهو توانج، له من نیازێ!
بۆ ماچێ، نوقورچێ، گازێ،
ههر بهزمه دهنگێ، ئاوازێ،
به چاو بینینی دڵخوازێ...
بڵێن به یار، بڵێن به یار، یاری نازدار،
سهد ههزار جار خۆزگهم به پار، منی ههژار،
خۆزگهم به پار!
بڵێن به یار بێ ناوچاوێ
دیمان لهتاو دووری، تاوێ
ئهیڕشت له فرمێسك لافاوێ
ئاخی ههڵئهكێشا تاوێ
به یادی باڵا لاولاوێ،
چاوڕهشێ، ئهگریجه خاوێ!
بڵێن به یار، بڵێن به یار، یاری نازدار،
سهد ههزار جار خۆزگهم به پار، منی ههژار،
خۆزگهم به پار!
پرسی كێ؟ بڵێن داماوێ،
هێلانهی دڵ لێ شێواوێ،
دوانزه مانگ له یار بڕاوێ،
دوانزه مانگ! بۆ یار گریاوێ،
بهئاستهم نووزه تیا ماوێ،
ئهیوهت: ناونیشانی ناوێ،
ئهزانێ یار خۆی، كام ههژار، ڕۆژی سهد جار،
ئهكا هاوار: خۆزگهم به پار، خۆزگهم به پار!
"وهڵامی پرس"یش له دوا یادگاری هۆنراوهکانی "گۆران"ه
وهڵامی پرس
ڕاكشابووم لهسهر پشتم
دوكتۆرهكهم
ماری شیرپهنجهی ئهكوشتم
ناڵێم وهك دایكێكی دڵسۆز
فرمێسكی بۆ ههڵئهڕشتم
بهڵام تهواو وهك كچی خۆم
دهستی ئهخسته ناو مشتم
به چاوی پڕ له ههستی جوان
ئهیكرد تهماشانی سروشتم
ئهیپرسی لێم: بۆچ وا ماتی؟
بۆچ ههمیشه خهمبار دیاری؟
بۆ من ئهم پرسه وهك ههنگوین
ئهتكایه سهر لێو زاری
بهڵام بۆ خوشكانی بهردهست
سیس كردنی گوڵ بوو كاری
دوو سێ كچ بوون وهك دكتۆر خۆی
خهمخوارییان لێ ئهباری
نهك ههر بۆ تیماری دهردم
بۆ چارهش بۆ باخچهی زهردم
بهڵێ دكتۆر، خوشكان ماتم
ههر من نیم، ماتیوڵاتم
لهناو ههزارانا، تاك تاك
لێومان ههیه پێ بكهنێ
لای ئێمه بۆ دنیای شادی
وا تازه خهڵك ههنگاو ئهنێ
م _ کوردستان
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-06-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
مه لاي جزيري
ناوى تهواوى شێخ ئهحمهد کوڕى شێخ محهمهد جزیرى یه، یهکێکه لهو شاعیرانهى بناغهى شیعرى کوردیان داناوه، شاعیر به مهلاى جزیرى بهناوبانگه ئهمهش بۆ جزیرهى بۆتان دهگهڕێتهوه که دهکهوێته کهنارى ڕوبارى دیجله لهنزیک شاخى "جودى" که به ناوى "نیشانى" دێت کهله ههندێ له قهسیدهکانیدا ناوى هاتووه چهندبۆچوونێک ههیه بۆ مێژووى ژیانى ئهم شاعیره.
ساڵى 1407 له جزیرهى بۆتان هاتۆته دنیاوه که سهردهمى "ئهمیر شهرهفخانى کوڕى میر ئهبدال" بووه. له تهمهنى ده ساڵییهوه لهلاى باوکى دهستى بهخوێندن کردووه و پاشان چۆته لاى زانا بهناوبانگهکانى جزیره و فێرى زانست بووه.
بهفهقێیهتى ههموو ناوچهکانى جزیره و ههکار ى و ئامێدى و دیار بهکر و عهمادیه گهڕاوه و له تهمهنى (32) ساڵیدا ئیجازهى مهلایهتى پێدراوه پاشان بۆته مهلا و زوربهى کاتى بۆ وانه وتنهوه تهرخان کردووه. شێخ محهمهدى باوکى له بنهماڵهیهکى شێخى بهرماڵى بووه و زۆر حهزى به خوێندهوارى کردووه ..ڕۆژههڵات ناسى ئهڵمانى "فون هارسمان" له ساڵى 1904 دیوانهکهى مهلاى جزیرى له بهرلین چاپ کردووه و خۆى پێشهکى بۆ نوسیوه، له پهرتووكى "مێژوى کورد و کوردستان"ى ئهمین زهکى بهگ دا هاتووه "مهلاى جزیرى ناوى شێخ ئهحمهده و له جزیرهى "ئیبن عمر" له نیوهى دوایى سهدهى شهشهمى هیجرى له دهورى "عیمادهدین" حاکمى موسڵدا ژیاوه.
شێخ ئهحمهد چۆن شاعیرێکى کوردى بووه ههروهها زمانى فارسى و عهرهبی و تورکى بهباشى زانیوه. مهلاى جزیرى سۆفى بووه و لهسهر ڕێ و شوێنى "نهقشبهندى" بووه. زۆربهى زۆرى شیعرهکانى تهڕ و پاراو و شیرین و ڕهوانن ههروهها دهربارهى دڵدارى و تهسهوف و ڕاستى و خواپهرستى بووه و بهمهبهستى دڵدارى و خواناسى و سروشت هۆنراوهى داناوه، دهستێکى باڵاى ههبووه له لێکدانهوهى قورئان و فهلسهفه و لێكدانهوهی و ئهستێرهناسى و زانستى کیمیا و فیزیا و پزیشکى دا.
مهلاى جزیرى ساڵى 1481 له جزیرهى بۆتان کۆچى دوایى کردووه.
مهلاى جزیرى خۆى به شاعیرى بۆتان و ههموو کوردستان زانیوهو وتویهتى:
گوڵى باغى ئیرهمى بۆتانم
شهب چراغى شهبى کوردستانم
نموونهیهك لهشیعری مهلا جزیری
نازک لهتیف، گهردن خهفیف، لبسى شریف، کیخمهوقهدیف
من دى بهوهخت، ئهونێک بهخت، ئیرۆلهتهخت، فهغفور بو
فهغفور سوره، سیما دوره، ههیبهت پرره، پردل گره
ئهوهاتهمهش، من چومه ههش، دل من ژعشقى فور بو
م _ کوردستان
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-06-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
عه للامه بێتووشی
مقدمه
تاریخ و سرگذشت هرملّتی در زمینه های مختلف علمی و ادبی می تواند آیینه ی درخشان گذشته ی آن ملت را به خوبی نمایان سازد و جلوه های مختلف نبوغ و استعداد و توانایی های آن را هرچه گویاتر نمایان سازد .بی شک ملّت کرد در گذر زندگی پرفراز و نشیب خود صاحب شخصیت های بزرگ علمی و ادبی،دینی و... زیادی بوده است که هریک به نوبه ی خود در تمام دنیا تأثیرگذار بوده اند و آثاری ماندگار و نامی نیک از خود برجای گذاشته اند. نمی خواهم در این جا اشاره ای زیاد به اسامی آنان نمایم ؛چون بزرگانی تلاشگر اسامی این شخصیت ها را در منابعی مختلف گردآورده اند و به خوبی معرفی کرده اند ؛بلکه می خواهم در مورد شخصیت بزرگی از مردم رنجدیده ی منطقه ی آلان سردشت بنویسم که خود از بزرگان علمی و دینی و از افتخارات تمام کردستان هستند . ایشان مرحوم شیخ عبدالله بن ملامحمدبیتوشی آلانی هستند که خدایش رحمت کناد. امیدوارم بتوانم با کِلک ناتوان و قاصر خویش شمه ای از آن چه را که در مورد ایشان از محضر استادان گران مایه یاد گرفته ام در این نوشته ی مختصر آورده باشم . لازم به ذکر است که در مورد شخصیت این بزرگوار منابع به زبان فارسی و کردی بسیار کم است و تمام منابع عربی هستند ؛بنابراین بسیاری ازمطالب را از چند تن از نوادگان آن مرحوم به ویژه برادر ارجمند آقای عبدالسلام امامی گرفته ام که به صورت شفاهی بوده است. امید است که قبول افتد و درنظرآید. ابتدا مختصری درباره ی شهرستان سردشت جهت آشنایی تقدیم می گردد.
سردشت (Sardasht): سردشت یکی از شهرهای کردنشین استان آذربایجان غربی میباشد. سردشت که در جنوب غربی شهرستان مهاباد با فاصله (120کیلومتر) و با عراق (96 کیلومتر) مرز دارد. فاصله اش با عراق (30 کیلومتر)می باشد. از طرف شمال با پیرانشهر (90 کیلومتر) و از طرف جنوب با شهرستان بانه (60 کیلومتر) راه زمینی دارد. ارتفاع شهرستان سردشت از سطح دریا 1789 متراست. این شهر با وسعتی حدود 1411 کیلومترمربع بین 36 درجه و 10 دقیقة عرض شمالی و 45 درجه و 28 دقیقة طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار دارد. شهر سردشت دارای دو بخش مرکزی و وزینه است. که بخش مرکزی شامل دهستان آلان (به مرکزیت اسلام آباد ـ بیژوه سابق) و دهستان باسک کولَسه (به مرکزیت بریسوی) و دهستان گورک سردشت (به مرکزیت ربط) و دهستان بریاجی (به مرکزیت بیوران سفلی) میباشد. بخش وزینه شامل دهستان گورک نعلین (به مرکزیت شهرمیرآباد) و دهستان ملکاری (به مرکزیت نلاس) میباشد.
جمعیت کل شهرستان 100000 نفر است که 30904 نفر آن در شهر و 62264نفر آن در 279 روستا زندگی میکنند. 268 آموزشگاه دارد که در آن 24152 نفردانش آموز مشغول تحصیل هستند. این شهرستان دارای یک بیمارستان و 9درمانگاه و 4 داروخانه است. منطقه سردشت کوهستانی، ناهموار پوشیده ازجنگل با وسعت 1660 کیلومترمتربع میباشد. از کوههای مرتفع و زیبای منطقه سردشت میتوان از بُلفت (پشت روستای بیوران)، هۆینه ماڵ (جنوب روستای قلعه رش)، زردکه (در منطقه آلان)، سری گُم (پشت روستای میرآباد)، ترخان، ابراهیم جلال، کوه نستان، لندی شیخان، داشان قلعه، جاسوسان، کاسه بردین، حاجی ابراهیم و برده سپیان نام برد. کوه گرده سور در غرب شهر واقع شده که هم اکنون دامنههای آن توسعه پیدا کرده و مشرف بر شهر میباشد. آب شهرستان سردشت از چشمة خودجوش بنام «سه رچاوه» تأمین میشود و اخیراً یک شعبه ازآب روستای «کانی ره ش» به آب آشامیدنی شهر اضافه شده است.
او شیخ عبدالله بن ملامحمد بیتوشی آلانی از نامداران بزرگ جهان اسلام است که در قریه ی بیتوش در حدود سال 1135 هجری قمری یا کم تر متولد شد،ودر آن قریه بین خانواده و عشیره ی خویش رشد کرد و خانواده اش از اهالی علم و ادب و عزت و افتخاربودند. وقتی به سن تمییز رسید طبق معمول وارد مدرسه ی تعلیم قرآن شد و در زمان کمی قرآن را حفظ کرد. سپس کتب متداول و شیرین فارسی مانند گلستان سعدی –که در نصایح و حکم و آداب پسندیده و امثال آن تألیف شده است- به درس خواند ،آن گاه به آموختن علوم عربی در مدرسه ای که پدرش آن جا مدرّس بود- همان پدری که در علوم عقلی و نقلی مقام والایی داشت و به طلّاب تدریس می کرد و به آن ها ازبرکات علم خود بی دریغ فایده می رسانید- مشغول شد.
بیتوشی در مدرسه ی پدرش به یادگیری علوم مشغول بود و در حالی که درسنین بلوغ بود ،پدر بزرگوارش به دیار باقی شتافت .سپس بیتوشی ناچار شد نزد استاد ماهرو فرزانه ای برود که برای او در تدریس علوم مفید و در حقیقت نفس او قدسی باشد هم چنان که پدرش این چنین بود. از این جهت نزد علامه ی فهیم و یگانه ی عصر ملامحمد ابن الحاج در قریه ی سنجوی آلان به فرمانداری سردشت رفت و نزد او به تحصیل دانش پرداخت وچند سال ملازم خدمت او بود تا این که در اصول و فروع علوم عربیه پخته شد سپس به قریه ی ماوران در شهر اربیل(هه ولیر) رفت و مدتی نیز در آن جا اقامت کرد و از علوم صاحب فضل و نور مولانا صبغه الله حیدری ابن ابراهیم حیدری بهره ها برد و کسب فیض نمود که او دراین هنگام در ماوران تدریس می کردپیش از آن که به دارالسلام بغداد برود. پس نزد او علوم عقلی و نقلی که تدریسش متداول بود خواند تا به نهایت درجه ای که در بین محصلین کردستان معمول بود رسید(فارغ التحصیل شد) و به مسقط الرأس خود یعنی روستای بیتوش بازگشت، ولی در آن جا قرار نگرفت و ماندن درجایی که برای رسیدن و دستیابی به آرزوهایش مساعد نبود ،او را خوش نیامد. بنابراین تصمیم گرفت که از آن جا رو به بغداد یا جایی دیگر برود و در حقیقت برای این هدف ، انگیزه ای ظاهر نکرد و ترک آن زادگاه و وطن با وطن و جایگاهی دل خواه که دوستان و هم نشینان پاک دل و باصفا در آن جا باشند مساوی نبود،علاوه بر وجود اقوام و نزدیکان و دوستانش در آن جا بریدن از همه ی اینان کار مشکلی بود و اعتقاد بر این است که دلیل خروج از وطن چند مورد بوده است:
1- مدرسه ی پدرش را مدرس دیگری اشغال کرده بود و به آسانی ممکن نبود که آن را برای خود یا برادرش ملامحمود بازستاندو این به واسطه ی دوری آنان از آن جا بعد از وفات پدرشان بود. و نیز این که دریافته بود که اگر دربازگشت به مدرسه ی پدرش اصرار کند بین او و برادران و افراد خانواده اش ممکن است فتنه ای ایجاد شود.
2- تنگی معیشت در ناحیه از لحاظ اقتصادی و نبود محلی مناسب برای تدریس به طوری که در رفاه باشند و استعداد اجتماع طلاب در آن جا فراهم باشد.
3- وجود آتشفشان و التهاب درونی در دل از کثرت علم و معرفت به قواعد علوم و دوست داشتن رسیدن به مقامی که شرایط بروز دادن معلوماتش با احترام و قدرت فراهم باشد.
به هرحال علامه بیتوشی با برادر بزرگش ملامحمود که در مسافرت او را به جای پدر و استاد خود گرفته بود ،عزم سفر کردند و به قصد بغداد از وطن خارج شدند و به خدمت استاد استادان علامه ی سرشناس در میان علمای عراق ،استاد صبغه الله افندی حیدری کبیر که بیتوشی در ایام تحصیلش در ماوران نزد او کسب فیض نموده و درس خوانده بود رسیدند. (اوائل نیمه ی دوم قرن دوازدهم هجری) . و او را زیارت کردند و و این زیارت و دیدار قبل از 1170 هجری بود و در خدمتش مدتی دیگر باقی ماندند ،سپس هردو برادر از بغدا خارج شدند و به بصره رفتندو سپس به کویت و سواحل خلیج فارس مسافرت کردندو به ولایت احساء از توابع هَجَر در بحرین رسیدند. به امر حاکم شهر (شیخ عرعر) برادرش ملامحمود به مدرسی یکی از مدارس دینی آن جا منصوب شدو خود علامه بیتوشی نیز در مدرسه ای (غیرازمدرسه ی برادرش ) به کرسی تدریس نشست،چنان که محقق شیخ ملامحمد خال در کتاب خود با عنان ((البیتوشی)) نوشته است و هر دو برادر در احساء باقی ماندند و تا سال 1178 هجری به تدریس و تألیف پرداختند و ملاعبدالله با شیخ احمد بن عبدالله انصاری خزرجی احسائی که بعدها حاکم احساء شد تماس گرفت و او کسی است که بیتوشی منظومه ی مشهور به ((کفایه)) را به نام وی تألیف کرده استو میان ایشان علاقه ای محکم و برادری صادقانه و خالصانه حاصل شد. شیخ محمد خال می گوید: (( مدرسه ی ملاعبدالله در شهر مبرز از استان احساء بود و بین او و برادرش ملامحمود مراسلات موجود بود و به وسیله ی نامه از حال هم دیگر باخبر می شدند،چنان که خود بیتوشی بعداز فراغت از نوشتن منظومه ی ابن ارسلان دمشقی ،عباراتی نوشته است که عیناً نقل می شود .( سپاس سزاوار خدای یکتاست برای اتمام این منظومه ی مبارکه از شیخ عالم زاهد محقق مدقق ابن ارسلان الدمشقی که خدا ترتش را پاک دارد و از طرف ما به او جزای خیر دهاد ،بردست فقیر عبدالله کُردی در استان احساء از هجر بحرین در شهر مبرز به سال 1171 در سلخ ذیقعده،آه آه...)) و هم چنین در آخر کتاب ((بهجه المرضیه)) به خط خود نوشته است ((الحمدلله مقابله ی نسخه ی مصححه درنهایت دقت صحیح خاتمه یافت با بذل کدیمین و عرق جبین فقیر کاتب عبدالله و استاد عالم عامل برادر نسبی شیخ محمود در هجر بحرین آه از ذلت و عقوبت. به تاریخ 1172هجری))
بعدازچندی بیتوشی و برادرش میل وطن کردندو باهم به روستای بیتوش بازگشتند و حاکم آن جا به پیشباز آنان آمد و خوش آمد گفت و اهل روستا و علمای اطراف به دیدار و زیارت ایشان آمدند. پس شیخ محمود به جای پدر نشست و پرچم تدریس را در آن جا برافراشت تا وفات یافت،رحمه الله علیه . اما صاحب ترجمه تا اوائل سال 1180 در آن جا مقیم بود و و در 1179 در بیتوش بر منظومه ی خود در علم عروض و قوافی شرح نوشت و در آخر شرح می گوید: این شرح در نواحی کُرد در سال 1179 در مدرسه ی تابستانی بیتوش ایام حکومت یوسفیه (منسوب به یوسف بن شیخه بیک بیتوشی حاکم مقاطعه بیتوش) تمام شد)). و در اوائل سنه ی 1180 هجری در بیتوش رساله ای به استاد ملامحمد ابن حاج حسن در روستای هه زارمه رد نوشت . سپس ملاعبدالله بیتوشی بار دوم در اوائل سال 1180 به احساء رفت و در بصره نزد دوستش شیخ درویش گوازی عباسی از آل عبدالسلام وارد شد و بعد از مدتی از طریق دریا به احساء رسید. چنان که در آخر حاشیه ای که برکتاب (البهجه المرضیه فی شرح الالفیه ) نوشته است ،می گوید: (( از نویسنده اش عبدالله در نهایت تلاطم امواج و اضطراب دریای بیقرار و آرام و پرهیجان ،که خداوند بزرگ از آن و سایر مهالک مار ا نجات دهد در سال 1180هجری)) که در همان سال به احساءرسید و آن چه در آخر جزء ثانی از کتاب (تحفه المحتاج ) نوشته است ما را براین ادعا دلیل است. آن جا می گوید: (( مقابله با تعدادی نسخ صحاح کامل شد،در اوائل شهر ربیع الاول در احساء به سال 1180 هجری)). در آخر سال 1181 بیتوشی به درد گریه از علاقه ی شدید به وطن دچار شد و به بیتوش میان اقوام و نزدیکانش بازگشت و مدتی طولانی آن جا بود و در اواخر شعبان 1186 از بیتوش به روستای هه زارمه رد به زیارت استادش ابن الحاج مدرس رفت . و رفتن بیتوشی به روستای هه زارمه رد مصادف شد با زمان وجود شیخ معروف نودهی در آن جا که نزد ابن الحاج شاگردبود و نودهی در آن هنگام 20 ساله بود و بیتوشی 50 سال از عمر مبارک خویش را گذرانده بود و به عنوان مهمان در حجره ی مخصوص شیخ معروف وارد شدو در مدت بقاء بیتوشی در آن جا هم صحبت بودند و شیخ معروف از صحبت او اسفاده ی بسیار کرد و باب الهام و القاء نظم و نثر و ادب مترقی بر او گشوده شد و خداوند بر گشودن ابواب توفیق قارد است و در اواخر سال 1188 هجری برای سومین و آخرین بار بیتوشی ،کردستان را ترک نمود و به بغداد و از آن جا به بصره رفت و اوائل سال 1189 به بصره وارد شدو در مدرسه ی رحمانیه ی آن جا به عنوان مدرس تعیین شد و بعد از مدت کمی صادق خان زندی با لشکریان خود بدان جا هجوم آورد و 16 ماه شهر را محاصره کرد و بیتوشی در تله ی محاصره افتاد و بعد از گذشت یک سال از محاصره به نظم (الزواجر و اقتراف الکبائر) تألیف شیخ ابن حجر هیتمی پرداخت و در ماه صفر آن را تمام کرد و. در اواخر سال 1190 بصره را ترک کرد و برای سومین بار متوجه احساء شد درحالی که او در دهه ی ششم (بین 50 و 60 سالگی ) از عمرش بود و در این فاصله اخیر (الکفایه) را تنظیم کرد و آن را به نام حاکم احساء (شیخ احمداحسائی ) ترتیب دادو به او تقدیم کردو به واسطه ی این عمل ،حاکم از او استقبال و تکریم فراوان نمود و دنیا به بیتوشی روی آورد. و به وسعت زندگی از لحاظ مادی و ترقی معنوی نائل شد. و از طرف حاکم و ادبا و بزرگان به انعام و اکرام و مقام رسید که جز عده ای انگشت شمار بدان درجه و مقام واحترام نرسیده اند چنان که خودش در رساله ی (عراقیه) آورده است : (( وتاریخ طوری پیش آورده است که الآن من در احساء در بهترین گلزار زندگی مرفه هستم که بسیار سرسبز و شاداب استو درجامه ی رسای سلامتی و آسایش و تندرستی و دوری از غم و الم د رمیان سروران بخشنده و با سخاوت می بالم و که احترامم نگه می دارند ولی از مکر و ریا دورند و سفره ی اطعام گسترده اند اما خود بی طمع می باشند و دارای افتخار و غرور انسانیند و ترسی از کس ندارند ،با دقت و تفکر به نکات تازه ی علمی دست می یابند ولی به مناهی و ملاهی ارتکاب نمی کنند،گفت و گو با آنان خستگی آور نیست و همراهی و هم گامی با آنان بی مخافت است . اخلاق آنان به لطافت و پاکی نسیم است و گفتگو با آنان به شیرینی و گوارائی تسنیم است. اسب های اصیل ایشان در میدان تفاخر نمی لغزندو گردن آنان در برابر متکبران خم نشود و سنگ چخماق ایشان در برابر بخشش سرسختی نکند،نزد آنان چنان که سزاواربود ثابت قدم بودم و هرحکمی که از دهان من بیرون آمد یابرقلم من جاری شد برای آنان قابل اجرا و محترم بود.))
خلاصه بیتوشی بعد از آن که در احساء وطن گزید به تصنیف و تدریس مشغول شدو طلاب از سو قصد خدمت کردند و مرتب به تدریس و تألیف پرداخت تا به رحمت خدا پیوست. بیتوشی در سال وفاتش برای زیارت دوست خود شیخ احمد بن شیخ درویش عباسی ،از احساء به بصره آمد و پس از اندک مدتی از رسیدن به بصره وفات یافت . خداوند اورا زیر چتر کرم و رحمت خود گیرد. البته مرض الموت او ظاهراً گرمازدگی و درد سختی بود که او را متألم نمود در حدود80 سالگی . پس در بصره در حال غربت دور از اولاد و اقارب و زادگاه دنیا را وداع گفت و در زبیر مقبره ی حسن بصری به خاک سپرده شد. خداوند از او و ما وسایر مسلمانان خشنود باد و قبرش برای مردم این زمان معلوم نیست و سال وفاتش 1210 یا 1211 بود. خاک او پاک و بهشت جایگاهش باد .
آثار و تألیفات :
1ـ الکافی (منظومهای در عروضی و قوافی ـ327 بیت ـ سال 1138 خورشیدی نوشته شده)
2 ـ الوافی بحل الکافی (شرحی است بر الکافی)
3 ـ تحف الخلان لاشحاذالاذهان
4 ـ حدیقه السرائر فی نظم الکبائر (سال 1149 خورشیدی به نظم در آمده ـ 729بیت)
5 ـ طریقه البصائر الی حدیقه السرائر (شرح منظومة حدیقه السرائر ـ 1154خورشیدی)
6 ـ الخصال الکفر للذنوب المتقدمه و المتاخره (منظومهای 49 بیتی 1153خورشیدی )
7 ـ المبشرات شرح مکفرات
8 ـ کفایه المعانی فی نظم حروف المعانی (منظومهای در حروف معانی ـ 672بیت - 1151 خورشیدی نوشته شده، سال 1289 در استامبول چاپ شده)
9 ـ الحفایه بشرح الکفایه (شرح برمنظومة کفایه المعانی فی نظم حروف المعانی)
10 ـ صرف العنایه بکشف الکفایه (مختصری از شرح الکفایه - 1922 در شهربصره به چاپ رسیده)
11 ـ حواشی مدون بر شرح فاکهی (علم نحو ـ 545 صفحه ـ 1168 خورشیدی تألیف شده است )
12 ـ حواشی مدون بر کتاب البهجه المرضیه شرح الالفیه در صرف و نحو
13 ـ منظومهای در بیان افعالی که هم لازم و هم متعدی استعمال میشوند (55 بیت)
14 ـ شرحی بر منظومة فوق
15 ـ منظومهای در بیان افعالی که هم واوی و هم یایی بکار میروند (77 بیت)
16 ـ شرحی بر منظومة فوق
17 ـ منظومهای در بیان مثلثات افعال و اسماء
18 ـ شرحی بر منظومة مثلثات افعال و اسماء
19 ـ الموائد المبسوطه فی الفوائدالملقوطه (150 بیت)
20 ـ منظومهای در بیان مؤنثات سماعی (35 بیت)
21 ـ منظومهای در بیان مصادر شاده
22 ـ منظومهای در بیان خصایص حضرت رسول (ص)
منابع :
عربی :
1- علمائنا فی خدمت علم و الدین و الادب ، عبدالکریم مدرس ،چاپ بغداد،
2- البیتوشی ، محمد خال ،
3- الاعلام، خیرالدین زرکلی ،
م _ کوردستان
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-06-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شیخ محمد نودهی
مطابق ترجمه شیخ محمد خال شیخ معروفبن شیخ مصطفی بن احمد بن شیخ محمد نودهی در قریه نودی تابع فرمانداری چوارتااز استان سلیمانیه در سال ۱۱۷۵ بدنیا امد و زمان سلیمان پاشای بزرگ بن خالد پاشا بود وی در اغوش پدر و مادر نجیبش پرورش یافت پدرش عالم دینی و از خانواده علم و دین و شرف بود و این خانواده در اوایل قرن هشتم هجری در کردستان ظهور کرد که در ان عالم و نویسنده و شاعر و جود داشته اند و همه انها به دو فرهنگ عربی و فارسی و علاوه بر فرهنگ کردی اشنا و عالم و مسلط بوده اند و از تالیفات و منظوماتشان معلوم می شود که توجه به علوم عربیه و دینیه از بارزترین صفات انها بوده است. نودهی در بحبوحه اضطرلاب و پریشان بدنیا امد در بیت علم و دین و کرامت و یقین تربیت یافت و او را وارد مدرسه غزائیه کردند تا مبتدیات علوم را فراگیرد وی بعد از مدتی در قلعه چوالان مستغرق تحصیل شد و سرگرم استحضار از مبادی علوم و حفظ متون بود و بعد از قتل حاکم شهر به مدرسه ملا محمد شهیریه ابن الحاج در قریه هزار میرد در غرب سلیمانیه سفر کرد که ۲ ساعت از سلیمانیه دور بود و شهرت به سزایی کسب کرده بود و علما و ادبا کردستان نام او را به نام بیتوشی لقب داده بودند. در سال ۱۱۸۰ ه مطابق ۱۷۹۶ میلادی علامه بیتوشی از شهر احساء به بیتوش زادگاهش که تابع امارات بابان در ۵۰ میلی شمال سلیمانیه بود برگشت و بعد از مدتی به قریه هزار مرد برای زیارت استادش ابن الحاج رفت و مدت کمی انجا توقف کرد و بعد به قلا چوالان رفت و در مدرسه علامه ملا محمد غزالی مستقر شد و مقداری فقه را در محضر او خواند و این نهایت تحصیل و استفاده نودهی از استادهایش بود سپس در درس تنها شد و مرتب مشغول تحقیق و تدفیق و مطالعه کتب گردید تا نبوغ یافت و عالمی بزرگ و مشهور و ناظمی شیوا و ناثری استاد شد وی در سال ۱۲۵۴ ه ۱۸۸۸م دنیا را در سلیمانیه وداع گفت و در مقبره سیوان در نزدیکی قبه سلیمان پاشای بابان دفن گردید. تعداد بزرگی از علما و مدرسان در قلا جوالان و اطراف ان که تابع امارت بابان بودند عبارتند از . شیخ محمد وسیم.کبیر مردوخی.و ملا محمد غزالی . و ملا اسماعیل و ملا حسین بیاری و ملا عبدالقادر و شیخ عبداللصیف.مدرسان مدارس قلا چوالان بودند و ملا محمد ابن الحاج مدرس در در قریه هزار مرد و قاضی عبدالکریم تره ماری و ملا محمد گلولا نی و ملا حسن قاضی در سورداش و ........ اثار وی: ۰تنقیع العبارات فی توضیع الا ستعارات که شعری تازه و دلپسند است ۰شرح منظومه تنقیع العبارات که در بغداد در سال ۱۳۵۵ به چا رسید ۰الفرائد فی نظم العقائد که به وسیله ان عقاید نسفیه را به نظم در اورده است و در ۵۸ فریده و ۴۹۰ بیت که در قلا چوالان در سال ۱۱۸۵ به نظم کشیده وی در ان هنگام ۱۹ سال داشت ۰الشامل للعوامل و ان نظم عوامل جرجانی است که سال ۱۱۸۹ در قه لاچوالان به نظم در اورد ۰الجواهر النفید فی قواعد اتجوید و ان منظومه ای است در ۲۶۲ بیت ۰ترصیف المبانی نظم تصریف الزنجانی که سال ۱۲۰۰ در قه لاچوالان به نظم کشیده است. ۰احمدیه فی ترجمه لغه العربیه بالکردیه منظومه ای است که در ۱۲۱۰ هجری ۱۷۹۵ میلادی برای فرزندش که سه ساله بوده تنظیم کرد ۰ای شده .منظومه ای فارسی در ۲۱۱ بیت در وصف رسول اکرم ۰کفایت المطالب نظم کافیه ابن الحاج در نحو منظومه ای است بذیع و دلپذیر در ۱۶۸۳ بیت و با زیا دت ۳ بیت به اصل ان و در سال ۱۲۱۳ ه مطابق با ۱۸۸۸ میلادی به نظم در اورد ۰فتع الرووف فی معانی الحروف که عدد ابیاتش ۱۶۱. اسم دیگر ان القطوف الدوانی فی حروف المعانی نیز می خوانند ۰التعریف بابواب التصریف- رساله مختصری در سه صفحه که تقسیم فعل به صحیح و غیر صحیح و .................................. ۰قطر العارض فی الفرائض در ۴۲۲ بیت ۰کشف الغامض شرح منظومه قطر العارض وی ۱۱ منظومه را که تاکنون اصلاعی بر ان پیدا نکرده ایم عبارتند از: ۰الغریده فی العقیده ۰زاد المعاد فی الا عتقاد ۰فتح الموفق فی علم المنطق ۰نظم الرساله العضدیه فی الوضع وسیله الوصول الی علم الاصول ۰تنویر العقول فی احادیث الرسول
م _ کوردستان
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-09-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شێخ محەمەدی خاڵ
مامۆستا شێخ محهمهدی خاڵ كوڕی شێخ عهلی كوڕی شێخ ئهمینی خاڵه، كه بهپێنج پشت دهگاتهوه به مهلا مستهفای موفتی بابانهكان، مهلا مستهفای باپیره گهورهی شێخ محهمهدی خاڵ پاش گواستنهوهی میرنیشنی بابان له قهلاچوالانهوه بۆ سلێمانی، ساڵی 1784 لهگهڵ خۆیدا دهستنووسهكانی هێناوه، ئهو دهستنووسانه له باپیره گهورهیهوه، كه "مهلا ئهبوبهكری موسهنیفه" بۆی ماوهتهوه، ئێستا مێژووی بهشێك له دهستنووسهكانی شێخی خاڵ، كه نزیكهی 636 دهسنووسه دهگهڕێتهوه بۆ چوارسهد ساڵ لهمهوبهر.
مامۆستا خاڵ له ساڵی 1904 لهشاری سلێمانی له بنهماڵهیهكی ئایینی ناوداری كوردستان لهدایكبووه، له ساڵی 194 باوكی بهنهخۆشی كۆچی دوایی دهكات، باپیری "حاجی شێخ ئهمینی خاڵ"، كه پیاوێكی ناوداری خواپهرست بووه، خاڵ و ههر چوار براكهی بهخێو كردووه، سهرهتای خوێندنی لای باپیری بووه و له قوتابخانهی باپیریدا بهڕاستگۆیی و دهستپاكی و خواپهرستی و ڕازیبوون و دووركهوتنهوه له ههڵپهی جیهان پهروهرده بووه. مامۆستای خاڵ ههر له منداڵییهوه ئهوینی خوێندن و نووسین و خولیای پهرتووك و دهستنووس بووه، بهشی زۆری خوێندنی لای مامۆستا شێخ عومهری قهرهداغی بووه، كه زانایهكی ئایینی بهناوبانگ بوو، نهك ههر له كوردستاندا، بهڵكو لهناو زانا ئایینیه عهرهبهكانی ئێراقیشدا، بهشێكیش له خوێندنی لای مهلا حوسێنی پیسكهندی و شێخ جهلالی قهرهداغی بووه.
لهساڵی 1931 باپیری كۆچی دوای دهكات، ئهحمهد بهگی تۆفیق بهگ لهوسهردهمهدا بهڕێكاری سولێمانی بووه، ئاههنگێكی گهوره له مزگهوتی حاجی شێخ ئهمینی خاڵ ساز دهكات، كه زۆربهی پیاو ماقووڵانی سلێمانی بانگهێشت دهكرێن و ههر لهم ئاههنگهدا بهفهرمانی فهڕمیی شێخ خاڵ دهكرێت به پێشنوێژ و وانهبێژی مزگهوتهكهی باپیری.
له كۆتایی ساڵی 1931 تا كۆتای ساڵی 1938 بهوانهوتنهوه و پڕۆژهی دانانی فهرههنگی خاڵ و ڕێزمانی كوردی و چهند پهرتووكێكی ئایینی وهك "فهلسهفهی ئایینی ئیسلام و ژیانی پێغهمبهر"هوه سهرقاڵ دهبێت. ههر لهم ماوه كورتهدا دوو پهرتووك بهچاپ دهگهێنێت، پاشان لهساڵی 1939 لهلایهن شالیارێتی دادهوه بانگهواز دهكرێت بۆ پێویستی چهند قازییهك، ئهویش بهشێوهی تاقیكردنهوه.
شێخ خاڵ یهكێك دهبێت لهوانهی تاقیكردنهوه ئهنجامدهدات و پلهی یهكهمی بهدهست دههێنێت. بهفهرمانی پادشایهتی دهكرێت به قازی و له ههڵهبجه دادهمهزرێت، ئیتر ناچار دهبێت دووربكهوێته لهوانه وتنهوه، له ژیانی فهرمانبهرێتیدا یهكێك بووه له قازییه ناوداره شارهزاكانی ئێراق و له ماوهی 28 ساڵ كار وهك قازی له "چهمچهماڵ و سولێمانی و كهركووك و مووسڵ" ئهنجامداوه.
لهساڵی 1962دا لهناو ههموو قازییهكانی ئێراقدا ههڵبژێراوه به ئهندامی دادگای جیاكردنهوهی شهرعی له بهغدا، لهم ماوه زۆرهدا جێ پهنجهی له شالیارێتی داددا دیار و ناسراو بووه، بهوهی كه بههیچ جۆرێك لهیاسا و شهریعهت لاینهداوه، ههرچهنده چهند جارێك لهلایهن كاربهدهستانی زۆر گهورهوه فشاریان خستۆته سهر بۆ ئهوهی لهیاسا لابدات، بهڵام بێ سوود بووه.
شێخی خاڵ لهبهرئهوهی نووسهرێكی خاوهن بیرولێهاتوو بووه، خاوهنی بهرههمی زۆر و بهكهڵك بووه، بۆیه یهكێكه لهو كورده زۆردهگمهنانهی كه له زۆر زووهوه بووه به ئهندام له كۆڕی زانیاری ئێراقدا، تهنها خوالێخۆشبوو "تۆفیق وههبی بهگ" لهپێش ئهوهوهیه لهمبوارهدا، شێخی خاڵ لهساڵی 1953وه ئهندامی كۆڕی زانیاری ئێراق بووه و له ساڵی 1972هوه جێگری سهرۆكی كۆڕی زانیاری كوردیش بووه، جێ پهنجهی زۆر دیاره له ههردوو كۆڕهكهدا، بهرههمهكانی باشترین بهڵگهن لهم ڕووهوه و توانیوهتی خزمهتی نهتهوهكهی بكات له بواری ڕۆشنبیریدا و لهڕێی ههردوو كۆڕی زانیارییهوه ناوی گهوره پیاوانی كورد بگهیهنێ بهجیهان، وهك "موفتی زههاوی"، كه باویكی شاعیری گهورهی بهناوبانگ "جهمیل سدیق زههاوی"یه، ههروهها "بێتوش"، "شێخ ئهحمهد فائیز بهرزنجی"، "بابهتایهری ههمهدانی"، "مهلا محهمهدی خاكی" و چهندین زانای دیكهی ناودار.
مامۆستای خاڵ كهسایهتیهكی كۆمهڵاتی ڕهوشت جوان و زمانپاك و دڵفراوان و مێشك كراوهو لهسهرخۆ بووه و تاڕادهی خواپهرستی باوهڕی بهڕاستگۆیی و لێبووردن و ڕێزگرتن له ماف و دادوهری ههبوو، لهو باوهڕهدا بوو، كه كوردایهتی خواپهرستییه، بۆیه لهناخی دهروونییهوه دژی ههموو جهور و ستهمێك بوو، كه له نهتهوهكهی دهكرا.
یهكهم وتاری كه گۆڤاری گهلاوێژدا له كانوونی دووهمی 1940دا لهژێرناونیشانی "خۆشهویستی نیشتمان" دایه كهسانی تر، ئهگهر تهنیا ههستی نهتهوایهتی هاندهربوایه بۆ بهربهرهكانی ئهو ڕژێمانهی كه بهردهوامبوون له كاولكردنی كوردستان و زهوتكردنی خاكی كوردستان، مامۆستا شێخ محهمهدی خاڵ لهگهڵ ههستی نهتهوایهتیدا ههستی ئایینیش ڕۆڵێكی گهورهی ههبوو له زیادكردنی گڕ و بڵێسهی تۆڵهسهندن تێیدا بهرامبهر به دوژمنانی كورد و كوردستان، و لهو باوهڕهدا بوو، كه دهبێت ئایین ئاوێتهی نیشتمانی و نهتهویهتی بێت و خهباتی نیشتمانیش پێویستیهكی ئایینی بێت.
شێخ محهمهد خاڵ ڕۆژانه 10 كاژمێر بهنووسین و خوێندنهوهوه سهرقاڵ دهبوو، لهسهر ئهم پڕۆگرامهش تامردن ههر بهردهوام بوو، سهرهتای خوێندنهوهی له دهمهوبهیانیهكی زووهوه تا نزیكی نیوهڕۆ، كه دهیكرده نزیكهی 6 كاژمێر لهجیهانی پهڕتووك و دهستنووسدا و دوانیوهڕوانیش پێش ئهوهی بڕوات بۆ مزگهوت 3 كاژمێر له خوێندنهوه و پێداچوونهوهی ئهو پهرتووكانهی، كه لهژێر چاپدابوون و ڕاستكردنهوهی ههڵهكانیان، شهوانهش پێش نووستن ماوهی كاژمێرێك به خوێندنهوهوه خهریك دهبوو، له ناوهڕاستی حهفتاكانهوه تهنها یهك چاوی مابوو و بهردهوام زهڕهبینی بهكاردههێنا بۆ خوێندنهوه و ههندێك جار پێیان دهگوت: "كهوتویتهته تهمهنهوه و ئیتر ئهوهنده خۆت ماندوومهكه" له وڵامدا دهیگوت: "تهندروستیم بهنده بهخوێندنهوه و نووسینهوه، ئهگهر دوورم بخهنهوه لێی، نهك ههر تهندرووستم خراپ دهبێت، بهڵكو لهوانهشه بمرم، من وهك ماسی چۆن، كه له ئاو دهرت هێنا دهمرێت، منیش گهر دوورم بخهنهوه له پهرتووك و نووسین ئهوا دهبێ ماڵئاواییتان لێبكهم، بۆ نیوه چاوهكهشم، تو خوا چاوێك لهم ڕێگایهدا كوێر نهبێت بۆچی باشه؟"
مامۆستای خاڵ له ڕۆژی 1989.07.15دا ماڵئاوایی له جیهانی زانست و زانیاری كرد و بهره و جیهانی كۆتایی كهوتهڕێ، مامۆستا شێخ محهمهدی خاڵ له دوای خۆی 40 پهرتووكی لهچاپدراوی بهجێهێشتووه، كه زانستهكانی "لێكدانهوه، زمانهوانی، وێژهیی، بانگخوازی، مێژوویی،....هتد" له خۆی دهگرێت
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-12-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
مامۆستا ئهدیب
شاعیر،زانا،خوداناس و فهرههنگ پهروهری مهزنی کوردمامۆستا ئهدیب له سالی 2570 کوردی له گوندی شاوهلهی سهر به دهشتی لاجانی شاری پیرانشارله دایک بووه.مامۆستا ئهدیب نێوی خۆی مهلاڕهسووڵه کوڕی مهلاسادق،کوڕی خهڵیفه ئهورهحمانی زهندی یه، که له بنهچهکدا ئهچێتهوه سهر بنهماڵهی لوتفعهلیخان و کهریم خانی زهند.
مامۆستا ئهدیب خوێندن و نووسینی باوی ئهو سهردهمی وهک زمانی کوردی،عهرهبی وفارسی و ههروهها مهعاریفی ئیسلامی له فێرگهی ناو مزگهوتهکانی ناو کوردهواری خوێندوه،ههروهها مامۆستا ئهدیب لای شاعیر گهوره وناوداری کورد مامۆستا وهفایی خوێندودهتی.
مامۆستا ئهدیب له نووسینی وێژامه(بڵاوۆک)دا دهسی باڵای ههبووه، زۆر بهسهر شیعرو هۆنینهوهدا سوار بووه،له دانانی شیعر و ههڵبهست دا خودان وزهو بههێزوباهۆ بووه بهزمانی کوردی ،فارسی،عهرهبی و روسی شیعری زۆره،و زۆر هێژایانه و ورد ئهسپی تهبعی لینگ داوه.
ههروهها مامۆستا ئهدیب زانستی پزیشکی به پێ باوی نێو کوردهواری زانیوهو وههرهوها جوان نووسی ئهزانی وسهری له ئاش وهستای ،دارتاشی ئهو جۆره کارانه دهر ئهچو. مامۆستا مودهڕیسێکی زۆر باش بووه ،له ههر گوندێک بایه بهبهراتی مودهڕێسی ژیاوه وبژێوی ژیانی خۆی دابین کردوه.
له دوا ژیانیدا ڕوی کردۆته گوندی سهگیزی شاری شنۆ و بۆته مامۆستای کوڕهکانی ئهورهحمان ئاغای ئهوی،و ههر لهو گونده له بانهمهڕی2630 کوردی بارگهی بهرهو لای خوا تێکناوه له سهر وهسییهتی خۆی تهرمهکهی ئهبهنهوه بۆ گۆڕستانی دهربهندی دۆڵێ سهر به شاری ورمێ لهوێ نێژراوه.
چاوهکهت مهسته به ناحهق فێری مهیخانهی مهکه
لێ گهرێ مهخموری بهزمی دوردی پهیمانهی مهکه
زوڵفی سازاوت دهسا تهرتیب و چینی تێک مهده
حهیفه توشی جهوری ریشو کێشی لهرزانهی مهکه
پهرچهمت جێ ئاشیانهی بولبولی تهبعی منه
چونکه کێشکچی شهوه ،تۆ مهنعی هێلانهی مهکه
گهردهنم پێ خۆشه حهڵقهی تای تهنافی زولفهکهت
چاوهکهم ئیتر حهواڵهی تهوق و زۆڵانهی مهکه
دڵ بهمهیلی خوی دهمیکه عاشقی باڵاکهته
تۆ خودا مایل بهغهیری خۆت بێگانهی مهکه
ههر لهئهوهڵ تۆ لدڵت بردووم به نازی چاوهکهت
تازه فێری راه و ڕهسمی تهبعی پهروانهی مهکه
عاشقی خونچهی دهمت تاکهی دهبێ ئاوارهبێ
مهحرهمی ڕازه حهواڵهی چۆڵ و وێرانهی مهکه
خۆت دانێ وهک ئهدیب کهس بهندهگی پێ ناکرێ
وا به ڕسوایی لهناو ئهم خهلقه ئهفسانهی مهکه
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
ابزارهای موضوع |
|
نحوه نمایش |
حالت خطی
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 12:20 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|