#1  
قدیمی 11-10-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Post اکنکار چیست؟(What Is Eckankar)

فصل اول : اکنکار چیست

راه طبیعی بازگشت نزد خداوند ، اکنکار ، دانش باستانی سفرروح نام دارد که علمی دقیق بوده ، خالص ترین تعالیم را دربرمی گیرد . {اکنکار} قائم به ذات است و عقل از سادگی آن مبهوت می گردد. ازهمه تعالیم کهن تر ... و سرچشمه تمام مکاتب است. شر یعت – کی – سوگماد (کتاب اول)


کرۀ خاکی ما مدرسه ای قدیمی و بزرگ است . درواقع تمام عالم مادی که طبقه فیزیکی نام دارد نیز چنین است . ولی ما به این مدرسه آمده ایم تا چیزی غیر
از حساب و خواندن و نوشتن بیا موزیم ، ما در جستجوی ر اه بازگشت به سرمنزل الهی خود هستیم . ما در این مدرسه معلمین بیشماری دا شته ایم که از آن
جمله ا ند : [ حضرت ] محمد [ ص ] ، عیسی ، موسی ، کنفسیوس ، بود ا ، کریشنا ، زرتشت ، سقر اط ، کپرنیک ، مارتین لوتر ، شکسپیر . امرسون ، اینشتین تعمیم می یابند . کتاب های « مفهو م زندگی » آغا ز شده و تا « من کیستم » و … این فهرست پایانی ند ارد . رشته های تحصیلی ما در این مدرسه از درسی ما قرآن ، انجیل ، تورات و کتب دیگری چون کابالا ، تائو دجینگ ، کتاب تقدیرات ( ای چینگ ) ، تعالیم بودا ، بهاگوادگیتا ، کتاب مورمورنها . دیلی نیوز ، و حتی لالایی های کودکانه بو ده اند . هدف کتاب اکنکار ، حکمت باستانی برای عصر حاضر نیز همانند مؤسس این مدرسه قدیمی ، آموزش علوم پایه است .

بسیاری از ما مدت مدیدی است که در این کلاسهای درس حضور داریم . ما مایلیم پیشرفت کرده و افق دیدگاههای خودرا توسعه دهیم . می خواهیم جایگاه خود را درطرح بزرگ هستی بهتر بشناسیم و عملا” کاربرد آن را تجر به کنیم .


Eckankar Has Ancient Roots اکنکار ریشه باستانی د ارد

ریسمان زرین مشترکی که اک نام دارد ، تمام تعالیم معنوی را به یکدگر پیوند می دهد . آن را روح القدس ، کلمه الهی و جریان مسموع حیات نیز نامیده اند .اگر چه تعالیم اکنکارریشه باستانی دارند ولی در حقیقت از محدوده زمان فراترند . این تعالیم کلام زنده اند و از لابلای کتاب ها ، در رویا و بیداری با ما سخن می گویند.از آغاز تمدن، روح القدس الهام بخش بشریت بوده واورا درجهت ادراک معنوی یاری کرده است .کتاب اصلی اکنکار، شر یعت– کی– سوگماد ( طریق مقام جاودان ) است . هر فصل از کتابی که در پیش رو دارید ، با نقل قولی از شر یعت – - کی – سوگماد آغاز می شود . آموزگار تعالیم اکنکار ، این طریق هیچگاه از استاد بی نصیب نبوده است . به همین دلیل اکنکار همو اره .( Living ECK Master استاد حق در قید حیات است ( استاد زنده اک خالص و در تنا سب با سطح آگا هی روز عرضه می شود . درآموزه های اک از مشاجرات و مباحث نظری و سیاسی که تا این حد در تشکیلات بزرگ فراگیر هستند پرهیز شده و بدین وسیله فرصت مناسبی جهت دیدار با استاد و استماع سخنان وی فراهم می گردد . استاد کسی است که طریق خود شناسی و خداشناسی را طی نموده است . هنگامی که پال توئیچل در سال 1965 اکنکار را به جهان معاصر معرفی کرد ، حقایق معنوی را از حشو و زوا ئد آیینی فرهنگ های گو نا گون جد ا کرد و در نتیجه برای عامه مردم فرصتی پیش آمد تا در عین برخورداری اززندگی شاد ، متعادل و سازنده ، نور و صوت خداوند را نیز تجربه نمایند .

پال توئیچل در اوایل قرن حاضر در کنتاکی متولد شد و در خلال جنگ جهانی دوم به خدمت نیروی دریا یی ایالات متحده در آمد . در مقطعی که مقرر بود زندگی پال متحول گردد ، وی در کسوت جوینده ای جوان به استادان معنوی معرفی شد . اینان استادان نظام وایراگی اک بودند . هنگامی که آنان پال رابرای احراز مقام استادی تعلیم می دادند ، او طیف وسیعی از تعالیم معنوی را تحت نظر آموزگارا ن مختلف مطا لعه کر د . آموزش های رفیع اک در چهار گوشه جهان پراکنده بودند و پال این تعالیم زرین نور و صوت را مجددا” گردآوری کرده ، آماده و مهیا به دست نسل بعدی سپرد . وقایع ثبت شده در کتاب دندان ببر محصول همین تجربیات بود . سرانجام پال به صف استادان وایراگ پیوست و با رسیدن به مقام استاد حق در قید حیات ، رسالت عرضه اکنکار به جهان بر عهده او گذارده شد .

را عرضه کرد . مؤ سسه اکنکاردرسال Discourse پال در سال 1965 کارگاههای آموزش سفر روح را در کالیفرنیا دایر نموده ، آموزشنامه های اکنکار 1970 به عنوان موسسه ای غیر انتفاعی تاسیس شد . پال در سال 1971 در حالی در گذشت که عده بسیاری را به وصل اک نایل کرده بود . استاد حق در قید است . وی در مزرعه ای در ویسکانسین بزرگ شد ، به مدرسه کشیشی رفت ، به مدت چهارسال Sri Harold Klemp حیات کنونی سری هارولد کلمپ درنیروی هوایی ایالات متحده خدمت کرد و هنگام استقرار نیروها در ژاپن اکنکار را یافت . اودرسال 1969 توسط پال توئیچل وصل اک را دریافت نمود و بدین ترتیب شایستگی ورود به عوالم الهی را کسب کرد . او بعدها تاریخچه تجربیات خود را در کتاب های “ نسی م تحو ل “، “ ر وح نوردان سرزمین های دو ر ” و “ کودک در سرزمین وح ش” به رشته تحریر در آورد . سری هارولد کلمپ هر ساله در سمینارهای اک که در نقا ط مختلف جهان برگزار می شوند ، هزاران نفررامخاطب قرار می دهد. چیزی در حدود چهل نوار ویدیویی و پنجاه نوارصوتی از سخنرانی های عمومی او موجود است . وی تا کنون بیش از بیست عنوان کتاب را به رشته تحریر در آورده و کماکان به نوشتن ادامه می دهد که این شامل مقالات متعدد و آموزشنامه های معنوی نیز می شود .

هزاران نفر از مردم با بهره گیری از رویکرد الهام بخش و عملی او در امور معنوی ، در زندگی خود به آزادی . خرد و عشقی عمیق تر فرصتی فراهم می کند تا به تشخیص تجارب خود در زمینه نور و صوت خداوند نایل شده ، آنها را معتبر بشمارند .

برای جذب کردن مردم به سوی اکنکار هیچ اصراری وجود ندارد . هر چند بسیاری از پیروان اک حرارت و شوق معنوی خودرا با دیگران در میان می گذارند ، اما برای اعتقادات همگان حرمتی وسواس آمیز قائلند . پیام اکنکار با روندی تدریجی و یک نواخت بهتر ارائه می شود . این تعالیم برای مخاطب قرار دادن وجه درونی افراد ، یعنی روح نگاشته شده اند و در گذر عواطف یا هراس های جویندگان معنوی رانیز نادیده نمی گیرند . بهترین راه شناختن اکنکار خواندن یکی از پنجاه کتابی است که درباره آن نوشته شده است . دربیشتر کتب اکنکار به تمرینات معنو ی اک اشاره شده که خواننده می تواند در خلوت و بر اساس سرعت مطلوب خود آنها را بیازماید . پیروان اک در تمام طبقات و مشاغل گوناگون یافت می شوند و تنها وجه مشترک آنان ، عشق به خداوند و سر سپردگی به شکو فایی معنوی ا ست . آنان از هر نژاد و مسلکی که باشند ، درجامعه خود افراد مسئولیت شناسی هستند و خود را به هیچگونه آیین و ریاضت کشی و یا طبقه ممتازی که وجه تفاوت آنان با همسایگانشان باشد . محدود نمی کنند . بیشتر افراد راه اکنکار ر ا از آن جهت در پیش گرفته اند که پاسخ سئوالات خود را در آموزش های ارتدکس و سنتی نمی یافتند . ارزش و اعتبار تجربیا ت معنوی فردی در اکنکار یک اصل است . با مطالعه یک کتاب یا استماع سخنان یک دوست ، تنها می توان درک محدودی از جهان ها ی معنوی به دست آورد .

برای اداره زندگی باید نظم و انضباط و اشتیاق راستین برای تجربه خداوند بدان افزوده گردد . تجربه نورو صوت زندگی را غنی تر نموده ، به ما فرصتی عطا می کند تا مشکلات روزمره را از زاویه ای مثبت بنگریم . برای کمک به درک اکنکار چند تعریف ضروری است . جهت تبیین قوانین معنوی لغات و اصطلاحات خاصی وجوددارد . دلیل استفاده از این لغات این است که هم وجه توصیفی آنها بیشتر است و هم معنی خاص خود را دارند و به لحاظ مفهوم از لغات دیگر متفاوت هستند .


اکنکار : طریق نور و صوت الهی . معنی دیگر آن همکارخداست .

نوروصوت خدا : روح القدس [ یا روح الهی ] . دو جلوه که خداوند در جهان های تحتان بدان صورت متجلی می گردد . روح القدس می تواند به شکل نور برما ظهور یابد . این نور اتعکاسی از اتم های الهی است که در فضا حرکت می کنند .علاوه بر تبلور فوق می تواند به شکل صوت باشد که جریان مسموع حیات
است و ارواح را به سر منزل الهی باز می گرداند . تمرینات معنوی اک نشان می دهند که چگونه در درون خود بدنبال این کیفیات الهی باشید و به شکوفایی معنوی و هدایت های درون خود گوش سپارید .

ماهانتا : وجه درونی استاد حق در حیات که در طبقات درون . راهنمایی دانش پژوهان را برعهده دارد .

روح : خویش حقیقی . مقدس ترین وجه درونی هر فرد . روح به عنوان یک بارقه الهی می تواند ببیند ، بداند وهمه چیز را دریافت نماید .

سفر روح : راهی طبیعی برای گسترش آگاهی ، تحصیل بینشی رفیع تر از خویش به عنوان روح در طی تمرینات معنوی .

سوگماد : نام مقدس خداوند . منبع اصلی حیات که نه مذکر است و نه مؤنث.

کتاب حاضر مروریست کوتاه برطریق اکنکار . باید بیاد داشته باشیم که تعالیم اکنکار درعمل بسیار ساده اند و برای آموختن این آموزش ها تعلیمات رسمی یا سخت گیریهای معمول آموزشی ضروری نیست . در واقع باورهای اساس این طریق را می توان به شکل زیر خلاصه کرد :

روح جاودان و هویت حقیقی انسان است .

دلیل وجودروح ، عشق خداوند به آن است .

روح مسافریست در راه خود شناسی و خدا شناسی .

شکوفایی معنوی را می توان به واسطه ارتباط آگاهانه با اک تسریع کرد .

این رابطه آگاهانه را می توان به وسیله تمرینات معنوی اک و با هدایت استاد حق در قید حیات برقرار نمود .

ماهانتا ، استاد حق در قید حیات و راهنمای معنوی اکنکار است .

تجربیات و آزادی معنوی در همین زندگی کنونی در دسترس همگان قرار دارند
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )

ویرایش توسط Omid7 : 08-21-2010 در ساعت 10:48 PM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #2  
قدیمی 11-10-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

فصل دوم : سفر روح

سفر روح تجربه ای منحصر به فرد و متضمن باور بقا ی روح است . دستاورد این تجربه در و نی ، عشق به تمامیت هستی و درک زیبایی آن است . سفر روح را نمی توان در موعظه ها و در قالب عقاید محدود تجربه کرد . شر یعت- کی- سو گماد ( کتاب اول )

“ روزنه ای کوچک از نور سفید در ژرفای جهان پیش رویم هویدا شد . فاصله آن از من بسیار دور بود ، ولی با سرعتی فوق العاده به طرف من می آمد .
گویی خورشیدی از آن سوی کیهان پیش می تازد تا مرا در کام حرارت و نور خود فرو برد . لحظه ای بعد این من بودم که به سوی آن پرواز می کردم ،
همچون ذ ره ای نورانی که به طرف سیاره ای با درخششی غیرقابل وصف هجوم می برد. “

سری هارولد کلمپ در کتاب روح نوردان سرزمینهای دور از این تجربه اصیل و قدیمی یاد می کند . این تجربه هنگامی رخ داد که او جهت احراز مقام استاد حق در قید حیات تعلیم می دید . وی در این دیدار از جهان های الهی که در معیت ربازارتارز ، استاد اک صورت می گرفت ، آموخت که اک چگونه ظرفیت قلبی انسان را بالا می برد . سری هارولد در ادامه می نویسد : “ گویی از میان خورشید یا پرده ای از نور گذر می کردم و از آن سو ، از دنیای رنگ ها و جهان شکوه سر بر می آوردم . در نوری با شکوه ( کالبد با شکوه روح ) در فضا شناور شدم ، نوری که از دیدن ، دانستن و بودن لبریز است . زیر پایم ساحلی با شن های سفید گسترده بود ، ساحل اقیانوسی به رنگ آبی و سبز . امواج به نرمی ماسه ها را می شستند . پرندگان کوچک همراه با جزر و مد آب ها در آسمان بالا و پایین می رفتند که داد و ستد زندگی را تداعی می کرد . کوچکترین لکه ابری در آسمان آبی و شفاف به چشم نمی خورد . با خود گفتم : این حتما“ همان بهشت موعود است . لحظه ای بعد بر فراز صخره ای مرتفع ایستاده و اقیانوس را تماشا می کردم . چگونه می توان احساس روح را وصف کرد ؟ چرا که علیرغم این ارتفاع زیاد ، شنیدن و دیدن چنان میسر بود که گویی در ساحل ایستاده ام . صدای عمیق و مردانه ای در کنارم فرمان داد : دوردست را بنگر . درحالی که یکه خورده بودم به اطرافم نگاه کردم . این صدای ربازارتارز ، استاد تبتی اک بود که بدون تردید مسبب این سفر به یکی از زیباترین بهشت های الهی بود . دست راست قدرتمندش ، عصای ستبری به بلندی شانه اش را می فشرد . با دست چپ به ساحل دور اشاره کرد ، جایی که دو پیکره کوچک در حال حرکت بودند .

ناگهان فاصله میان ما و دو نقطه تیره از میان رفت . زمان و مکان هر دو فرو ریختند و باصره معنوی من در چشم برهم زدنی به سوی آن دو ذره جهش کرد و
دیدم که زن و مردی به آهستگی در طول ساحل و در جهت ما قدم می زنند . مرد ریز نقش همان دوست و استاد من ، پال توئیچل یا ماهانتا بود . دیگری زن جوانی بود که لباس خواب سفیدی به تن داشت که در اثر وزش نسیم دریا در اطرافش موج بر می داشت . او باریک اندام ، دارای موهای خرمایی سیر و تا حدودی کوتاه تر از پال بود . درد و رنج چهره او را در هم شکسته بود و در کنار پال با آشفتگی قدم بر می داشت . اکنون دو ساحل نورد به گونه ای در دیدگاه ما
قرار گرفتند که از بالای صخره کاملا“ قابل رؤیت بودند . ربازارتارز توضیح داد ، روح القدس ، یعنی همین نور گرمی که ما در آن غوطه وریم از اقیانوس عشق و رحمت نشأت می گیرد که انعکاسی است از پرتوهای ساطع شده از اتم های الهی . خرقه شرابی ربازار در این مه زرین که مرا نیز در بر گرفته بود ، به سختی دیده می شد . البته خود را نمی توانستم ببینم . ربازار ادامه داد : این گوی زرین کالبد روح است . یعنی کامل ترین شکل انسان .

در ساحل ، زن غمگین به سختی در کنار پال قدم بر می داشت . رد پای روی شن ها و پیچ و خم های آن در کنار خط باقی مانده از امواج ، حکایت از سنگینی گام های آنان داشت . پال ما را بر روی صخره دید و برایمان دست تکان داد . اما پرده ای نامرئی ما را از چشم آن زن مخفی می داشت . آنان به آهستگی در کنار
ساحل حرکت می کردند و به تدریج در دور د ست کوچک می شدند . کمی دورتر در پیش رویشان یک فانوس دریایی قرار داشت که مقصد آنان بود . غم های
زندگی عمیقا“ روح آن زن جوان را مجروح کرده اند . ربازار تارز این کلمات را در حالی بر زبان راند ، که صدایش دراثر شفقت و همدردی تغییر کرده بود . صدای او از زیر و بم های معمولی تشکیل نشده بود ، بلکه از دل اتمسفر این جهان دور دست الهی و با طنینی زنگ دار سخن می گفت … زن دست به خودکشی زده بود ، ولی ماهانتا قدم پیش گذاشته ، از این کار او ممانعت کرده بود . در طی ماه های بعدی ماهانتا ، شب ها او را از کالبدش خارج کرده و به این بهشت آرامش بخش در کنا دریا می آورد تا روحش را بهبود بخشد . ربازارتارز چنین اد ا مه داد : ترمیم عواطف و ذهن او مدتی طول خواهد کشید . بیا برویم .

برای آخرین بار به اقیانوس و ساحل نگاهی انداختم و ناگهان متوجه شدم که آبهای جوشان و بهشتی این اقیانوس ، در واقع ارواح تجلی نیافته ای هستند که
برای فراهم شدن شرایط مساعد برای تولد مجدد در جهان فیزیکی انتظار می کشند . سپس در چشم بر هم زدنی به خانه بر گشتم .سفر روح برای ما چه فایده ای دارد ؟ منافع حاصل از سفر روح در عین ظرافت ، متضمن دستیابی به افق های دور دست هستند . هنگامی که ما با تجربۀ شخصی در می یابیم که فراسوی کالبد مادی دارای حیات هستیم ، از وحشت مرگ رها شده و نگرانی کمتری را به خود راه می دهیم . وقتی در تجربیات درک می کنیم که خود جزئی خلاق از خدایی هستیم که به ما عشق می ورزد . عشق بیشتری را درزندگی خود جاری نموده و نگرانی یا بیگانگی را کمتر احساس می کنیم . وقتی به تجربه در می یابیم که هدفی معنوی در پس زندگی وجود دارد ، احساس توانایی می کنیم .

هنگامی که در اثر این تجربیات معنوی آکنده از هیجان و نشاط می شوید ، عادات قدیمی را با سهولت بیشتری کنار می گذارید . دیگر به جای اعمال قدرت
اراده یا جنگیدن با محرومیت ها ، می بینم که عادت های قدیمی به سهولت و خود به خود بر طرف می شوند .اکنکار روح را موجودی شادمان می داند که به
هیچ گناهی آلوده نیست و خود علت تمام وقایع زندگی خویش است . با این نگرش ، آدمی به جای سرزنش دیگران ریشه همه چیز ر ا در درون خود جستجو
خواهد کرد . و کلام آخر این که با چنین قابلیت تازه ای ، معمولا“ راحت تر می توان به دیگران خدمت کرد و دغدغه محدودیت های فردی را به فراموشی سپرد .تو خود روح هستی براساس باورهای سنتی ، انسان روح دارد ، ا ما روح ارتباط چندانی با زندگی روزمره نداشته ، تنها هنگامی ا همیت می یابد که کا لبد فیزیکی به پایان عمر خود می رسد . اما پیروان اکنکار معتقدند که هر شخصی خود ، روح است و روح هسته قائم به ذات و جاودان وجود ماست و هرگز نمی توان آن ر ا از بین برد و نا بود کرد یا آن ر ا ا ز دست داد .با توجه به مشکلات جهان امروز ما به آ سا نی هویت خویش ر ا به فر ا مو شی می سپاریم . حواس فیزیکی و عواطف
ما د چار آشفتگی می شوند و در نتیجه ما از بصیرت معنو ی روح محروم می شویم . بازیابی این بصیرت سفر روح نام دارد . سفر روح با انجام دادن روزانه
تمرینات معنوی اک میسر می شود .

بسیاری از مردم سفر روح را در قالب نوعی گسترش در آگاهی و دانش تجربه می کنند ، منجمله در قالب تمایلی درونی برای تماس با یکی از دوستان ، یا
درک مفاهیم عمیق تر که در پس امور معمولی جریان دارند .برخی از افراد نیز تجربیاتی تاثیر گذار و سرشار از شکوه را در سفر روح تجربه خواهند نمود . در اکنکار ما می آموزیم که از طریق تجربه شخصی حقا یق معنوی را خود به ا ثبا ت بر سا نیم . با آمو ختن تمر ینا ت معنوی اک می توانیم به سفر روح مبادرت کنیم . تمرین معنوی با مناجات تفاوت دارد ، زیرا مشوق ما برای گوش سپردن به کلام خداست ، یعنی بر خلاف روش های موجود این ماییم که گوش می سپاریم . تمرین معنوی با مدی تیشن تفاوت دارد یعنی نسبت به آن فعالانه تر عمل می کنیم . پیروان اک بر خلاف روش مدی تیشن و به جای این که صبورانه در انتظار رسیدن به وضعیت آگاهی برتر باشند ، به طور فعال به این آگاهی می پیوندد . در تمرین معنوی بر خلاف عبادات حرکات فیزیکی وجود ندارد .

سفر روح همچنین با آنچه که عموم مردم از انعکاس اثیری برداشت می کنند ، تفاوت دارد . اگر ما برای سفر به فراسوی جهان فیزیکی از کالبد اثیری استفاده کنیم ، محدود به همان عالم اثیری می شویم . نیل به وضعیت آگاهی روح ، فراتر از این جهان ها رخ می دهد و به ما فرصت مکاشفه در هر یک ازجهان های الهی را عطا می نماید ، این جهان ها عبارتند از اثیری ، علی ، ذهنی ، اتری و مراتب مختلف طبقه روح . این طبقات و تقسیم بندی ها در فصل ششم ( جهان های الهی اک ) مورد بررسی قرار خواهند گرفت .


A Spiritual Exercise to Try یک تمرین معنوی

تمرینات معنوی اک به ما فرصت می دهند تا دریجه قلب خود را به روی نور و صوت الهی بگشایم . اکنکار بیش از یکصد تمرین مختلف را به ما می آموزد ، تمریناتی که همگی برای حصول ادراکی عمیق تر از خویش و خداوند طراحی گشته اند . یکی از تمرینات معنوی اساسی در اکنکار خواندن هیو یعنی یکی از نام های مقدس خداوند است . برای انجام دادن این تمرین محل ساکتی را جهت نشستن یا د رازکشیدن در نظر بگیرید ، راحت باشید و درباره عبارتی را زمزمه کنید HU معنوی یا کسی که دوست دارید فکر کنید . چشمانتان را ببندید . برای چند دقیقه به آرامی یا با صدای بلند هيو . سپس در سکوت گوش فرا دهید . شاید اک مقدس یا روح القدس را تجربه کنید . یا شاید بینش و بصیرت نوینی درباره زندگی خود به دست آورید . با رعایت خویش انضباطی و سر سپردگی می توانید شالوده معنوی خود را بنیان نهید .

اکنکار به ما چنین می آموزد که سر انجام به مقام همکاری با خداوند نایل خواهیم شد ، بدین معنی که در زندگی خود مجرایی برای جاری شدن اک یا روح الهی خواهیم بود و شادمانی و شکوفایی معنوی را به اطرافیان خود انتقال می دهیم . در قلمروی اکنکار آنچه هرگز مفقود نمی شود و از دست نمی رود ، فردیت است . این همان نکته ای است که اکنکار را از بودیسم و هندوئیسم مجزا می کند . مکاتب نامبرده هدف نهایی خود را استحاله فرد در خداوند وصف می کنند . اکنکار با وجود این برای تمام افراد و مقدسات احترامی عمیق قائل است و این احترام شامل حقوق و حریم شخصی دیگران نیز می شود
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )

ویرایش توسط Omid7 : 08-21-2010 در ساعت 10:34 PM
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 11-10-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

فصل سوم : رویا

آتما (روح) هنگام رویا که به مراتب روانی تعلق دارد ، از پدیده های لطیف زندگی مانند تفکر ، شور عاطفی ، هوش و آنچه متعلق به ذهن است محفوظ می گردد . تمام این کیفیات برای کالبدهای متعلق به جهان های روانی مانند کالبدهای اثیری ، علی و ذهنی ضروری هستند. وقتی که روح در حین رویا بر این وضعیت ها تسلط یابد ، حاکم مطلق کیهان خویش می گردد . شریعت - کی - سو گماد ( کتاب اول )

داستان زیر که از کتاب ر و یا گر جاودان نوشته سری هارولد کلمپ برگرفته شده ، در مورد نحوه عمل رویا در رابطه با زندگی نمونۀ جالبی است .رویاها حاوی نشانه ها هستند و فرصتی فراهم می کنند تا ارواح با هم مواجه شوند .

زوجی یک اسب خریدند و آن را سید نامیدند . آنان تصمیم داشتند اسب را تربیت کرده ، هنگامی که به سن معینی رسید آن را به فروش برسانند . اما مسلما“
هرگز به ذهنشان خطور نمی کرد که خود اسب در این مورد چه نظری دارد . در حدود یک سال بعد مرد در رویایی غیر عادی خود را دید که به رستورانی شلوغ رفته است. یک میز خا لی پید ا کرد و نشست . در این هنگا م مردی نزدیک شد و گفت ، “سلام ، من اسب تو سید هستم .” مرد با خود گفت ، “ عجب حرف خنده داری . اسبی که در رویا به شکل انسان در آمده است ، چه چرندیاتی ! “ تنها چیزی که توجه او را جلب کرد ، این بود که یکی از دندان های مرد افتاده بود ، در حالی که دندان های اسب او سالم بودند . دو نفری شروع به صحبت کردند ، سید گفت ، “ می دانی که من تو و همسرت را خیلی دوست دارم و مایلم نزدتان بمانم . هیچکدام از صاحبان من در گذشته قادر به پرواز روح نبودند و در نتیجه نمی توانستم آنها را در رویا ملا قات کرده ، در مورد مشکلات خود با آنها صحبت کنم . “مرد پرسید ، “ سید ، اخیرا متوجه شده ام که پای عقبت می لنگد ، مشکلی پیش آمده ؟ “ سید توضیح دادکه آن پایش آسیب دیده و خاطر نشان کرد که مسئله مهمی نیست و در ادامه گفت ، “ اگر برایم نعلبند بیاوری ، وضع راه رفتنم بهتر می شود . “ و خلاصه به گفتگو ادامه دادند .

وقتی مرد بیدار شد و رویا را برای همسرش تعریف کرد ، دو نفری کلی خندیدند . به عقیده زن موضوع دندان خنده دار ترین قسمت ماجرا بود . همان روز صبح وقت که به اصطبل رفتند ، دیدند گروهی جلوی آخور سید جمع شده اند . زن و مرد به سرعت رفتند تا ببینند چه بلایی سر اسب آمده . در آستانه آخور کمی خون روی زمین ریخته بود . اما ظاهرا به سید آسیبی نرسیده بود . مرد افساری به اسب بست و او را بیرون آورد . یکی از مهتر ها گفت ، “ اگر می خواهی سوارش شوی دهنه نبند ، چون معلوم نیست دهانش چطور به دراصطبل خورده که یکی از دندان هایش شکسته . “ زن و شوهر به یکدیگر انداختند و زن گفت ، “ دندان افتاده در رویای تو ، “ وبعد بدون تبادل کلمه ای دیگر هر دو خم شدند و پای عقبی اسب را معاینه کردند . درست همانطور که سید گفته بود سمش نیاز به تعمیر داشت

گاهی ما ها نتا ، استاد رویا ، به هر طریقی که باشد رو یا را چنان تنظیم می کند که دو روح قادر به ارتباط با یکدیگر شوند . از آنجا که ممکن بود مرد رویایی را که در آن اسب صحبت می کند ، به کلی بی ا عتبا ر تلقی کند ، استاد تصویر را به گو نه ای تغیر داد که برای بیننده قا بل قبو ل باشد . این یکی از روش های استاد است . روح که خود واحد آگاهی است ، هرگز نمی خوابد . هنگامی که جسم به خواب می رود ، آگاهی روح بیدار است . خاطره این تجربه رویا نام می گیرد .رویاها به اندازه حالت بیداری واقعی و معتبرند . تنها تفاوت در این است که رویا در طبقه دیگری از هستی رخ می دهد . علت اینکه Ĥ غالب بیشتر رویاها ما را سردرگم می کنند این است که حافظه ما مغشوش می شود . ما هنگام بیداری تنها بخشی از رویا را به یاد داریم ، زیرا رویا برای فراخوانی باید از یکی از ارکان ذهن عبور کند که سانسورگر نام دارد و بنابراین تغییر ماهیت می دهد .عمل دیگر سانسورگر رویا استتار رویا در سمبل هاست و دلیل این فرآیند جلوگیری از پریشانی رویا گر یا فقدان ادراک لازم جهت فهم رویاست .

ماها نتا ، شکل درونی استاد حق در قید حیات ، همان استاد رویاست . یکی از روش هایی که در هدایت جویندگان معنوی مورد استفاده وی قرار می گیرد ،
و بالا بردن فهم معنوی او بهره می گیرد . هدف پیروان اکنکار این است که به اراده Chela رویاست . ماها نتا از رویا در جهت استهلاک کارمای چلا خود در جهان های بیرونی ( فیزیکی ) و درونی ( معنوی ) به سیر و سلوک بپردازند . این امر با انجام دادن تمرین های معنوی اک و بهره گیری از آگاهی حاکم در وضعیت رویا میسر می گردد . رویا در شکوفایی معنوی پیروان اک نقش مهمی دارد . رویا نگاهی به سرزمین های بهشتی است و در بسیاری از موارد به ابزاری آموزشی مبدل می گردد . پیروان اکنکار همواره به یاد گیری علاقمندند و چه بسا رویا برای دستیابی به آگاهی برتر حاوی پیامی باشد .

در رویا شخصیت حقیقی ما ، با ترس ها و امیالش در برابرمان قرار می گیرد . ما در رویا چیزهایی را می پذیریم که هنکام بیداری برای پذیرش آنها صداقت کافی نداریم . کارما ها یا بدهی های معنوی گذشته می توانند در رویا مستهلک شوند . هدف کارما گشودن دریچه آگاهی ما در جهت فراگیری درسی معنوی است . اگر ما بتوانیم دروس معنوی رویا را درک کنیم ، به ندرت تجربه مجدد آن در بیداری ضرورت می یابد . موضوع اصلی این است که ما به رشد و شکوفایی خود ادامه دهیم . با دانستن این نکته نگرانی و اندوه ما در وضعیت بیداری به مقدار قابل توجهی کاهش می یابد . به عنوان مثال استاد درون قادر است یک سانحه اتومبیل را از طبقه فیزیکی به طبقه اثیری منتقل کند تا تجربه موررد نظر در رویا کسب گردد . این حادثه حتی در شراط یاد شده هم می تواند تجربه ای دهشت زا باشد ، ولی تحمل آن در طبقه اثیری آسان تر است .

بسیاری از مردم معتقدند که تصاویر و نشانه هایی که در خواب می بینند ، برای همگان مشترک و به سادگی قابل تعبیر هستند . می توانیم در کتابخانه محلی
خود کتابهایی را پیدا کنیم که در مورد آب یا اسب در رویا مطالبی دارند ، ولی آموزش های اکنکار دارای چنین الگوی ساده ای نیستند . در اک هر کسی منحصر به فرد است . بنابراین ، نمادهای رویای هر فردی به خود او تعلق دارند . شنا در رودخانه برای هر کس مفهوم بخصوصی دارد . بنابراین کلید رویای هر کس ، تعبیر خود اوست . این عمل خود می تواند تمرینی معنوی باشد .

ترتیب وقایع و شخصیت های رویا همواره مفهوم مشخصی ندارد . کابوس های وحشتناک می تواند حاوی پیامی ارتقا ء بخش باشند . با وجود این اکثر موارد
شخصیت های رویا نمایانگر خویش حقیقی رویا گر هستند .این اجزای رویا برای درک هویت و هدف ما حکم کلید را دارند . اکنکار می گوید که هنگام تلاش برای ادراک مفهوم رویا ، به دنبال پیامی مثبت باشیم . استاد رویا همواره در جهت تعالی ما فعالیت می کند .در رویا مراتب بسیاری وجود دارد . در صورتی که رویاگر نسبت به حضور خود درجهان رویا هوشیار شود ، می تواند بر تجربه رویا تسلط یابد . او می تواند ماهانتا را فراخوانده ، پرسشی معنوی به عمل آورد و یا دیدار از یکی از معابد حکمت زرین در یکی از طبقات درون را خواستار شود . در این صورت تجربه فوق بیشتر به سفر روح شباهت خواهد داشت تا به رویا .

رویا می تواند جنبه پیش گو یی هم داشته باشد . در چنین حالتی می توانیم از جایگاهی فراسوی روند طبیعی زمان ، به نظاره هستی نشسته ، نگاهی اجمالی به آینده بیاندازیم ، اما صلاح در این است که پیشگویی را به زندگی شخصی خویش و وقایع آن محدود کنیم . به یاد داشتن این نکته اهمیت زیادی دارد که احتمال بروز سوء تفاهم در مورد نشانه ها بسیار زیاد است . مثلا”چنانچه در رویا زمین لرزه ای را ببینیم و پس از بیدار شدن برای هشدار دادن به دیگران شتاب کنیم ، احتمالا پس از مدتی که اتفاق رخ نداد ، دچار دردسر خواهیم شد . چنین رویایی بیشتر به پیشگویی درباب دگرگونی های شخصی شباهت دارد و
احتمالا نشانه این است که تغییری ناگهانی در وضعیت آگاهی رویاگر رخ خواهد داد . البته شاید این رویا حقیقتا” نوعی الهام باشد ، ولی احتمال سوء تعبیر آن
نیز ز یاد است . ثبت رویاها به صورت مکتوب می تواند مفید واقع گردد . این عمل پلی بین جهان های درونی و بیرونی برقرار می سازد . اکثر رویاهای ما به
سرعت فراموش می شوند و بسیاری از افراد پس از خواندن دفترچه رویاهای خود ، از کثرت رویاها شگفت زده می شوند .

این کار در عین حال فرصتی را فراهم می آورد تا الگوهای رویای خویش را شناسایی کنیم . نمادهای شخصی ممکن است به طور منظم ظاهر شوند . با شناخت این الگوها و نمادها درک ارتباط موجود بین تجربیات تسهیل می گردد . و بالاخره نوشتن تجربیات فرصتی را فراهم می کند تا آ نها را با هم ارتباط داده ، سپس به فراموشی بسپاریم . هرگاه که از بار سنگین یک تجربه رها گردیم ، به ادراک و آزادی معنوی نزدیک تر می شوم . هدف غایی رویا نزدیک تر نمودن فرد به نور و صوت الهی است . بنابراین رویا و روند هستی هدف مشترکی دارند . ماهانتا می تواند از طریق رویا با جوینده تازه واردی که هنوز قادر نیست دریچه آگاهی خود را بر روی استاد درون بگشاید ، ارتباط برقرار نماید . هر رویا قد می است به سوی شکوفایی معنوی و می تواند برای افراد معمولی همانند سفر روح الهام بخش باشد . هیچ چیز غیر ممکن نیست و دیگر زندگی تجربه ای دنیوی و اتفاقی تلقی نمی شود .
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )

ویرایش توسط Omid7 : 08-21-2010 در ساعت 10:38 PM
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 11-10-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

فصل چهارم : کارما


جامعیت قانون کارما از عواملی اصلی پیوند اجزای هستی است . این قانون نه تنها انسان ، بلکه حیوانات ، نباتات و کانی ها را نیز در بر می گیرد . همه این اجزاء خانواده ای بزرگ با تاریخی پیچیده و غیر قابل تفکیک را تشکیل می دهند . شر یعت - کی - سو گماد ( کتاب اول )

سِر اسحاق نیوتن در بیست و سه سالگی در باغ خانوادگی خود شاهد سقوط سیبی از درخت بود . البته برخلاف آنچه که گفته اند سیب به سر او نخورد ، اما همین سقوط پایه تئوری جاذبه عمومی او گشت . در همان سال ، یعنی سال 1665 وی سه قانون حرکت را کشف کرده بود که یکی از این قوانین چنین بود :

برای هر عملی عکس العملی مساوی و در خلاف جهت آن وجود دارد . قوانین نیوتن غالبا“ در مورد تاثیرات متقابل نیروها و اشیاء فیزیکی به کار می روند ، ولی همین قانون عمل و عکس العمل در مور احساسات و افکار نیز صادق است . قا نون کارما قانونی علمی و منطقی است . این قانون شکل معنوی همان قانون علت و معلول فیزیکی است . هر عملی مولد عکس العملی مساوی و در خلاف جهت آن عمل است . این رون به رشد روح کمک می کند و ما را در ادراک تاثیرات اعمالمان یاری می دهد . هدف قانون کارما آموزش عشق و ارتقاء معنوی است ، نه تنبیه .

کارما از دقیق ترین و ظریف ترین طرق در زندگی ما نفوذ می کند . چنانچه ما در یکی از زندگی های گذشته آزادی های انسانی را محدود کرده باشم ، در این زندگی با محدودیت های آزادی فردی خود دست به گریبانیم . این تجره فرصت تجدید نظر در دیدگاهها را فراهم نموده ، عشق را به ما می آموزد . زمانی که قانون کارما را در زندگی خود بپذیریم ، دیگر قر با نی حوادث نخواهیم بود . در این صورت می توانیم علل معنوی پنهان را در زندگی خود شناسایی کرده ، بر مبنای آنها عمل کنیم . مشکلات به فرصت های جهت رشد معنوی تبدیل می گردند . کارما با تقدیر و سر نوشت تفاوت دارد ، زیرا ما را آماده می سازد تا در زندگی خود نقشی فعالانه ایفا کنیم . قانون کارما و پیروی از آن به معنی پیروی از بالاترین قوانین اخلاقی است . این قوانین بسیار ساده هستند ، اما اکنکار طریقی منفعل نیست .

وقتی ما به مقام رفیع خود شناسی نا ئل شویم ، هنوز پا سخگو ی اعما ل روزمره خو د هستیم ، ولی کارما های زندگی های پیشین را مستهلک نموده ایم و
هنگامی که ما موریت خود در این زندگی را انجام دادیم ، الزامی به بازگشت نداریم مگر اینکه به میل خود برای خدمت یا آمو ز ش دادن به این طبقه بازگردیم. ممکن است ما این آگاهی وسیع را در طو ل زندگی حفظ کنیم یا تنها برای لحظا تی کوتاه در وضعیت خود شناسی به سر ببریم ، اما در هر حا ل این را 3 درجه و جود دارد . در و ا قع ما باید در راه خدا شناسی ، شایستگی لحظه به لحظه آن را 6 نیز می آموزیم که همیشه احتما ل از دست دادن بینش کسب نماییم .

بیشتر پیروان اک مایلند از قید کارما ر ها می شوند .آ نان تر جیح می دهند در پایان زندگی فعلی ، محموله کارما های خو د را به تعادل رسانده باشند . ماها نتا نیز در این امر به آنها کمک می کند . پیروان اک با انجام دادن تمر ین های معنوی ، رفتارها و عادات گذشته را فرو می گذارند . آنان می توانند بدون اینکه مجبور به تنا سخ مجدد باشند ، سر نو شت معنوی خود را رقم زنند . به این ترتیب آنان از گردش بی پایان در گردونه هشتاد و چهار 84 رها می شوند . این از دیدگاه پیروان اک ، به معنای آزادی معنوی است .

قانون کارما بر عدالت کامل دلالت دارد . این حقیقت در دنیای ما که سرشار از بی عدالتی است ، می تواند قوت قلبی باشد . یکی از وظایف پیروان اک، مهروشفقت به همگان ، صرف نظر از جایگاه معنوی آنهاست . زیرا در این سفر معنوی همه ما با یکدیگر همراه هستیم . رنج های زندگی همیشه مکافات اعمال
گذشته ما نیستند ، بلکه مسائل ظریف دیگری نیز در کارند . اگر ما در زندگی های گذشته مورد آزار قرار گرفته و ترس را تجربه کرده باشیم ، احتمالا هنوز این عواطف را در حافظه روانی خود حفظ کرده ایم و شاید به همن دلیل در زندگی کنونی از احساس ترس و تنش در عذابیم . تا زمانی که ما منشاء اصلی روح را به خاطر نیاورده و نگرانی های خود را به روح القدس نسپاریم ، این ترس ها باقی خواهند ماند .

اکنکار مسولیت پذیری را به ما می آموزد . این در زندگی روزمره بدان معنی است که هر کوششی را در جهت حفاظت از خویش به جا آوریم . حال آن که در بعد معنوی ، معنای مسئولیت پذیری درک این واقعیت است که ما شایسته وضعیت آگاهی فعلی خود هستیم . چنانچه تنها برای هر کسی یک عمر قائل باشیم ، این سخن به نظر غیر منطقی می آید . در یک زندگی منفرد چنین به نظر می رسد که ما بدون دلیل آشکاری رنج می بریم یا از لذایذ زندگی متنعم می شویم .در این وضعیت آفرینش کینه جویا نه و بی مقصود جلوه می کند . قانون مسئولیت پذیری معنوی هنگامی بیشتر معنا پیدا می یابد که ما قانون کارما و تناسخ را بپذیریم .

تناسخ به ما می آموزد که تا زمانی که درس های معنوی خود را فرا نگیریم ، بارها و بارها متولد می شویم . قانون کارما تصریح می کند که اعمال ما و نتایج غیر قابل اجتناب آنها با هم ارتباط مستقیم دارند ، یعنی در یک زندگی آنچه را که در زندگی د یگر کاشته ایم ، درو می کنیم . اگر ما سد راه پیشرفت انسان دیگری شویم ، با بدهی کارمیک مواجه خواهیم شد . با مرور اعمالمان ، روشن می گردد که هنوز قا نون عشق را نیاموخته ایم . بدهی کارمیک باید پرداخت شده و درس آن باید آموخته شود .

مسبب رنجی که در پی آن می آید ، خدایی کینه ورز و انقام جو نیست ، بلکه هر چه پیش آید محصول اعمال خود ماست . آن که از طریق تجربیات ، هر روحی را در جهت پرورش بالاترین ظرفیت معنوی یاری می کند ، خدای مهربان است .

شاید بتوان گفت بدترین مورد نقض قانون کارما ، سوء استفاده از قدرت های معنوی در جهت منافع فردی است . تاریخ مملو از افرادی است که از قدرت های روانی در جهت بهره شخصی استفاده کرده اند . این معلمین کاذب ، دِینی به پیروان خود دارند که بالاخره روزی باید ادا شود . تجر به آموزگار ماست .

هنگامی که درسی ، به ویژه درسی معنوی آموخته شود ، دیگر تجربه مجدد آن ضرورتی ندارد و آن کارما به پایان رسیده است و می توان به پله بعدی قدم گذاشت . این نه به معنی تبرئه یا بخشش ، بلکه نشانه رشد معنوی است . ما قادر نیستیم خداشناسی را در بازار ابتیاع کنیم ،کسی هم نمی تواند آن را به ما خیرات کند . اشتباهات و گناهان گذشته ما ، به صِرف درخواست آمرزش در لحظات آخر عمر مورد بخشایش قرار نمی گیرند . حکمت معنوی به واسطه تقبل مسئولیت اعمال و یادگیری نحوه عمل اک کسب می گردد . بلوغ معنوی هنگامی حاصل می شود که در یابیم خود خالق وقایع و شرایط زندگی خود هستیم .

اگر شیوه آفرینش چیزی را بیاموزیم که برای همگان بهترین و سود مند ترین است ، گام زدن در راه خدا را آموخته ایم .
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )

ویرایش توسط Omid7 : 08-21-2010 در ساعت 10:42 PM
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 11-10-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

فصل پنجم : بازگشت

هر کسی از کالبد به کالبد ، زندگی به زندگی گذر می کند تا روزی که مجددا“ با من در قالب کالبدی موسوم به ماهانتا ، ملاقات نماید . هر کسی تنها هنگامی که آماده و متکامل باشد ، آنگاه که از همه نا خا لصی ها رسته و به رشد معنوی رسیده باشد ، به جهان های بهشتی باز می گردد و در اقالیم معنوی به مقام همکاری نائل می آید . شر یعت - کی - سو گماد ( کتاب اول )

یکی دیگر از قوانین علمی ، اصل بقای ماده و انرژی است . این قانو ن چنین حکم می کند که ماده نه می تو ا ند به وجو د آید و نه از بین می رود ، بلکه فقط از شکلی به شکل د یگر تبدیل می شو د . شیمی دان فرانسوی ، آنتوان لارن لاوازیه ، این قانون را در اواخر قرن هیجدهم ، کمی پیش از سر باختن در انقلاب کبیر فرانسه کشف کرد. ا ز آن هنگا م د ا نشمند ان بسیاری همچون جان دالتون و آلبرت اینشتین ، این اصل را موشکافا نه بررسی کرده وآن را بسط داده اند آنان کشف کردند که مقدار کلی ماده و انرژی در عالم همواره ثابت است و این کمیات تنها به یکدیگر تبدیل می شو ند .

هر یک از اجزای کیهان بخشی از یک چرخه است . ما در مقام روح ، بارقه هایی الهی هستیم که نه می توانیم خلق شویم و نه نابود گردیم . البته این به معنای ثابت بودن جمعیت کره زمین نیست . تمام ارواح در یک زمان و به شکل انسان متناسخ نمی شوند . ما به گونه های مختلف حیاتی در آگاهی تکامل می یابیم ، حتی در قلمروی نباتی و حیوانی . هدف ما آموختن راز بقاء ، عشق ورزی و یافتن راه بازگشت به منزلگاه الهی است . برخی از مردم مرگ موقت را تجربه کرده اند . آنان در آن لحظات قادر بودند جسم مجروح خود را از با لا ببینند و توانسته اند نظری اجما لی به جهان های برتر بیاندازند .

بیشتر این افر اد در شرایط یاد شده ، لحظاتی سر شار از شعف و سبکباری را تجربه کرده اند . روح هرگز نمی میرد و برای کالبد فیزیکی خود مویه سر نمی دهد . بسیاری از این افراد از دیدار با دوستان و خویشانی که قبلا در گذشته اند ، و یا برقراری تماس با مو جو داتی شکوهمند سخن گفته اند . این موجودات به آنان خوشامد گفته ، ولی خاطر نشان کرده اند که هنوز زمان مرگشان فرا نرسیده است . کسانی که به کالبد فیزیکی خود مراجعت کرده اند غالبا احساس متفاوتی در رابطه با زندگی به دست آورده و اکنون از وحشت مرگ رها گشته ، قادرند زندگی غنی تری داشته باشند . واما افرادی هم هستند که تجر به خروج از کالبد داشته اند . این تجربه مشابه مرگ موقت است ، با این تفاوت که ممکن است در شرایط عادی هم رخ دهد . شخص می تواند به اختیار خود توجه خویش را از کالبد فیزکی برگرفته ، در کالبد روح به سیر و سلوک بپردازد . پس از این تجربیات و با درک استمرار زندگی در آنسوی مرگ، وحشت از مرگ بسیار نا محتمل است

هنگامی که جسم مادی می میرد ، روح در سایر عوالم الهی به زندگی خود ادامه می د هد . ممکن است روح به مدت یک روز ، یکهزار سال و یا بیشتر در این جهان ها زندگی کند . مدت زمان یاد شده به رسالت روح ، بدهی کارمیک ، و درجه شکوفایی معنوی آن بستگی دارد. برای بسیاری از ارواح این زمان در بهشت
سپری می شود . به عنوان مثال طبقه اثیری دارای مناطقی است که بسیار شبیه باغ های بهشتی وصف شده در گذشته هستند . ممکن است در آن جهان پطروس قدیس ، دروازه های مروارید نشان ، شکارگاههای روحنواز ، یا حتی کاخ ز ئوس یا ژوپیتر را ببینید . در طبقه اثیری چیزی را می یابید که انتظارش را دارید . آنچه که بدان امید دارید یا از آن بیمناک هستید همه آنجاست .

تناسخ شاخص های مختلف شخصیتی ما را تشریح می کند . چرا یک کودک بر خلاف والدین خود در موسیقی استعداد درخشانی دارد ، شاید او این استعداد را
در زندگی قبلی خود پرورش داده و خاطرات ضعیفی از آن دوران دارد .اگر آگاهی روح تحت تربیت قرار گیرد ، زندگی در طبقه فیزکیی می تواند لذت بخش باشد . اما پیر و ا ن ا ک به د نبا ل آزادی معنوی هستند . آنان می تو ا نند تنا سخ مجدد را برگزینند ، اما اجباری بدین کار ندارند . ما ها نتا می تواند روح را فراسوی جهان های توهم هدایت نموده ، آن را یاری کند تا فراتر از قانون تناسخ و کارما قرار گیرد . صدها میلیون نفر از مردم جهان ، منجمله اکثر هندوها و بودایی ها بر این باورند که روح در طول زمان ، کالبدهای بیشماری را اشغا ل می کند . پیروان اک معتقدند که روح در هنگام تولد یا در همان حدود وارد جسم می شود . جسم بدون ورود روح ، قادر به ادامه زندگی نیست . روح همواره بسوی مراتب برتر در حرکت است . در واقع روح هرگز مجازات نمی شود ، بلکه فقط باید از قانون کارما پیروی کرده ، از تجربیات خود درس بگیرد . روحی که قبلا در شکل انسان متجلی گشته ، بسار به ندرت ممکن است به شکل حیوان متولد شود . این نوع سیر قهقرایی باعث کند شدن روند آموزش ، شکوفایی معنوی و به تعویق افتادن فارغ التحصیلی می شود . اگر ما قادر به یاد آوری زندگی های گذشته خود می بودیم ، اسیر آشفتگی ویران کننده ای می شدیم . برای ادامه بقا در روی زمین ما باید قادر به تمرکز بر هویت فعلی خود باشیم و با حوادث روزمره برخورد کنیم . روح الهی به و سیله کشیدن حجا بی بر حافظه ما در هنگام تولد . ما را از سر در گمی حفاظت می کند .

نقش کارما غالبا ما را در شرایطی قرار می دهد که با آشنایان گذشته نسبت به سایرین ارتباط نزدیکتری داشته باشیم . این کارما ریسمانی است که پیوند دهنده ما و بستگان و دوستان و همسایگان و همکاران شغلی ماست . خواهر شما در دوران مصر باستان ممکن است امروز پدر همسرتان باشد . دشمن ما در یکی از جنگ های داخلی گذشته ، می تواند دوست ما باشد .از طریق تمرین های معنوی اک ، ما قادر به یاد آوری زندگی های گذشته خواهیم بود . با این عمل
وقایعی را به یاد می آوریم که اثری بر زندگی کنونی بر جای گذارده اند . این حوادث به بینشی در جهت حل کردن مشکلات معنوی جاری منجر می شوند .

سوابق یاد شده در طبقه علی بایگانی می شوند . آنها به همان سادگی که در طبقه فیزکی از یک کتابخانه استفاده می کنیم ، در دسترس هستند . البته این توانایی هنگامی بدست می آید که ما ظرفیت کافی جهت تحمل این اطلاعات را کسب کرده باشیم . ما غالبا برای ادامه تحصیل معنوی به مدرسه زمین یا مکان فیزیکی دیگری مراجعت می کنیم .

روح در هماهنگی با قانون کارما ، تناسخ بعدی خویش را انتخاب می کند . ما حتی والدین و شرایط زندگی را خود انتخاب می کنیم ، زیرا آنان با نیازهای معنوی ما مناسبت دارند . بدین ترتیب و از این دیدگاه ، روح به رنج یا لذت ، ثروت یا قدرت اهمیتی نمی دهد ، بلکه صرفا“ در پی تجربه معنوی بعدی و ناگزیر از ایجاد تعادل در بدهی های کارمیک خود است .بنابر اصلی که ذکر شد ، آن دسته از افراد که در طلب معنویت هستند نیز احتمالا در گذشته این علایق را دنبال می کرده اند . بساری از پیروان اک ، در محضر استادان گذشته اک آموزش دیده اند و به همین دلیل به طور نامحسوس با تعالیم اکنکار احساس آشنایی می کنند . برخی نیز زندگی هایی را با سر سپردگی به شکوفایی معنوی طی کرده و اکنون آماده برداشتن گام بعدی هستند . پیروان اکنکار برای نجات از این جهان شتاب ، و نسبت به تولد مجدد حساسیت ندارند . کار روح در مقام همکاری با خداوند هرگز پایان نمی یابد . اما سرانجام لحظه و شرایطی فرا می رسد که روح دیگر نیازی به کالبد فیزیکی ندارد .

تناسخ فقط برای کسانی استمرار می یابد که آن را بر می گزینند یا بدان نیاز دارند
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )

ویرایش توسط Omid7 : 08-21-2010 در ساعت 10:46 PM
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 11-10-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

فصل ششم : جهانهای مقدس اک

درجهان های الهی هدف ، مفهومی واحد دارد و این هدف روح را به سوی حقیقت خود رهنمون می سازد ، توهم را از واقعیت تفکیک نموده باعث می شود روح خود را در مقام مجرایی برای ماهانتا به جا آورد . روح با این شنا سا یی جای پای خود را در نور حقیقی سو گماد تثبیت می کند و اگر نگوییم هیچکس ، تعداد بسیار معدودی به این ارتفاعات معنوی دست می یابند ، مگر اینکه خود را از نفس حقیر رهانیده ، ماهانتا را به عنوان راهنمای معنوی در زندگی خود پذیرفته باشند . شر یعت - کی - سو گماد ( کتاب اول )

سا ل ها پیش یکی از پیروان اک ، روی پلی که بر رودخانه شهر ویسکانسین قرار دارد ، تنها ایستاده بود . ماجرای او مثال روشنی از تجربه غایی نور و صوت الهی یا خداشناسی است . او می گوید ، “ از فراسوی شب شهاب درخشانی از نور آبی و سفید قلبم را شکافت ، نوری که گویی از فانوس دریایی دوردست می تابید … غرش سهمگین رعد پل را به لرزه در آورد . انگار قطاری با سرعت سر سام آور از روی پل می گذشت . از مهابت صوت به خود می لرزیدم … همه چیز آرام و بی حرکت شد . صدای رعد باز ایستاد ، اما نور و صوت الهی همچنان که از طبقات خداوند و از قلب خلقت جاری بود ، بی و قفه به قلبم فرو می ریخت … “ آنگاه صدای زمزمه آرام صوت ، سوار بر امواج رودخانه آغاز شد … موج سبک و کوچکی از صوت مجددا“ درونم را در نوردید ، به سان موج اقیانوسی عظیم بر کرانه ای آرام ... صدای امواج خروشان شد . درنگی ، و باز اقیانوس طغیان کرد ، ولی این بار بسی تو فنده تر … با خود گفتم بی تردید موجی به درونم می ریزد . موج غلطان سریعتر و با صدایی بلندتر پیش آمد ، رعد آسا ، کوبنده و خرد کننده … با هر خیزش آن ، پیچ و تاب می خوردم . اقیانوس عشق و رحمت با تمام هیبت خود مرا در هم می کوبید ، تطهیر می کرد ، شستشو می داد و برکت می بخشید ...

“ صوت همه چیز بود و هر ذره وجودم را از خود آکنده می کرد . نهر شیرین و مقدس الهی با عشقی دهشتناک مرا چو گهواره ای تاب می داد . هیچ جزئی از وجودم از آن بی نصیب نبود . این اک یا همانا کلام باستانی و ازلی خداوند بود که به آفرینش خود جانی دوباره می بخشید . “

مرد روی پل ، سری هارو لد کلمپ بود . این تجر به از کتاب کود ک در سرزمین وحش بر گرفته شده است و به ز ما نی باز می گردد که او برای احراز مقام ما ها نتا تحت تعلیم قرار داشت . تجربه او یکتا و برجسته بوده است ، و لی در عین حال نمایانگر این نکته است که برای جوینده ای که با تمام وجود به خداوند عشق می ورزد ، چه تجربه ای امکان پذیر می شود .تشخیص ، ادراک و حشر و نشر با نور و صوت الهی ، یکی از استثنایی ترین و هیجان انگیز ترین دستاوردهای اکنکار است . هماهنگی با اصوات ، جلوه های بصری و سرعت های مختلف ارتعاشی جهان های الهی به واسطۀ سفر روح ، امکان دستیابی به خودشناسی و حتی خداشناسی را در همین زندگی برای جوینده فراهم می آورد .

با در نظر گرفتن جهان های الهی به عنوان مراتب هستی ، تشریح آنان سهل تر می گردد . هر مرتبه یا طبقه با سطح آگاهی و ارتعا ش بخصوصی در انطباق است . خداوند یا سو گما د سرچشمه آفر ینش تمام طبقات است . اک از سوگماد جاری می شود . این اک یا روح الهی است که تمام طبقات را برپا کرده و مستدام می دارد . سری هارولد کلمپ که با جسم مادی خود روی پل ویسکانسین ایستاده بود ، اقیانوس عشق و رحمت را در بطن جهان های خالص الهی تجربه کرد . سوگماد در قلب جهان های معنوی زندگی می کند ، در اقیانوس عشق و رحمت ، فراسوی ماده ، انرژی ، زمان و مکان ، ما در همین جهان ها سفری از خودشناسی به خداشناسی را آغاز می کنیم .

خود شناسی در طبقه روح کسب می گردد ، درست در آن سوی مرز جداکننده جهان های برتر (معنوی ) و تحتانی ( روانی ) . طبق روح تنها مرتبه ای از جهان های فوقانی است که روح در آن هنوز ردایی ( کالبدی ) به خود پیچیده است . هر طبقه اعم از روانی یا معنوی ، به واسطه صدای خاص خود شناخته می شود . صدای طبقه روح صدای تکنوازی فلوت است . اک بلا انقطاع از قلب خداوند جاریست ، حتی تا کرانه های جهان فیزیکی . جهان های فیزیکی مکانی هستند که ما بیشتر عمر خود را در آنجا صرف می کنیم . عالم فیزکی ، عالم ماده ، انرژی ، زمان و مکان است . متراکم ترین و زمخت ترین شکل ماده که به را می سازد . The Physical Plane وسیله پایین ترین محدوده فرکانس های ارتعاشی به وجود می آید ، طبقه فیزیکی دراینجا زندگی کوتاه و درک قوانین معنوی ، غالبا منحصر به تعداد اندکی از مردم است ، اما پیروان اک می آموزند که تجریاتشان به این طبقه محدودنیست .

علاوه بر این آنان به نقطه ای می رسند که در پایان عمر کنونی ، بین بازگشتن یا بازنگشتن حق انتخاب دارند . معمولا ما بواسطه دیدار از معابد حکمت زرین
از خرد و ادراک معنوی بهره مند می شویم . در هر طبقه معبدی وجود دارد . در هر از یک معابد ، یکی از استاد ان اک در سمت محافظ کتاب شر یعت - کی - سو گماد به خدمت اشتغال دارد . قابل ذکرترین این معابد در طبقه فیزیکی و فرا فیزیکی عبارتند از : معبد کاتسوپاری در تبت به نگهبانی فوبی کوانتز ، معبد گاره هیرا در شهر معنوی آگام دس واقع در سلسله جبال هیمالیا به نگهبانی یائوبل ساکابی ، خانه مو کشا ، معبد سیاره زهره واقع در شهر رتز به نگهبانی رامی نوری ، و معبد اک در چنهسن مینه سوتا که حراست از آن بر عهده هارولد کلمپ است . باید دانست که صوت در طبقه فیزیکی غالبا به صورت رعد به گوش می رسد .


The Astral Plane طبقه اثیری

بعید نیست هنگام رویا زمان زیادی را در وضعیت خالص تری از آگاهی به نام طبقه اثیری به سر بریم . بدن ما در آن طبقه سبک تر و ارتعاشات ما بالاتر هستند . طبقه اثیری سرچشمه عواطف بشری ، پدیده های روانی ، اشباح و بشقاب های پرنده است . بیشتر افراد بشر پس از مرگ کا لبد فیزیکی ، در این جهان سکنی می گز ینند . طبقه اثیری بسار وسیعتر و زیباتر از طبقه فیزکی است و غالبا آن را با منزلگاه ابدی بشر یا بهشت اشتباه می گیرند . وجودهای معنوی ساکن در آنجا با معیارهای زمینی ، به فرشتگان می مانند و اربابان این طبقه برای کسانی که با جهان های ماورای آن آشنا نیستند همچون خدایان به نظر می رسند .

این بالاترین طبقه ای است که با فرا افکنی اثیری و پیروی از بیشتر مکاتب اسرار می توان به آن دست یافت . آسکله پوسیس نام معبد حکمت زرین دراین طبقه است که در شهر ساها سرا – دال – کانوال واقع و گوپال داس محافظ آن می باشد . طبقه اثیری غالبا به وسیله صدای امواج دریا شناخته می شود .

The Causal Plane طبقه علی خا طرات زندگی های گذشته در طبقه علی ذخیره شده اند . اگر به دنبال بذرها و علل مؤثر در زندگی کنونی خود هستید . می توانید از طبقه علی بازدید کرده ، بایگانی آکاشیک را در این جهان مرر کنید . این طبقه نسبت به مرتبه اثیری ما هیت معنوی تری دارد ، اما هنوز در قلمرو قوانین دوگانه واقع است .

معبد خرد کاتسوپاری در شهر هونو در این طبقه واقع شده و محافظ شر یعت - کی - سو گماد در آن شمس تبریزی است .صوت این طبقه صدای بلز{ یکی از آلات موسیقی مفتولی به شکل مثلث است و صدایی نافذ و پایدار دارد } است . وقتی ما به سوی وضعیت آگاهی برتر سلوک می کنیم ، جذابیت مناظر آدمی را مبهوت می کند ، ولی این می تواند در حکم دام باشد ،زیرا در این شرایط میل به توقف بسیار قوی است . همیشه ما گمان می کنیم که به بالاترین وضعیت آگاهی دست یافته ایم . ما ها نتا ، استاد درون به همین دلیل همواره با ماست تا ما را به ادامه سفر ترغیب کند .


The Mental Plane طبقه ذهنی

سر چشمه ذهن و آفریده های آن منجمله فلسفه ، اخلاقیات و آموزش های شفاهی ، طبقه ذهنی است . این مکان بسیار عظیم مملو از وجودها پیشرفته معنوی که توسط بسیاری از گروه های مذهبی به کار می رود از این طبقه ناشی می شود . اگر چه اینجا طبقه ای بسیار معنوی است ولی AUM است . ذکر آوم
ساکنین آن باز هم تابع قانون تناسخ هستند و علت امر این است که طبقه ذهنی هنوز قسمتی از جهان های تحتانی است . برای ورود به طبقات معنوی حقیقی باید ذهن را فرو افکنیم . روح از ذهن به عنوان ابزار استفاده می کند اما نمی تواند توسط آن هدایت شود . ذهن قادر به درک سرشت حقیقی الهی نیست . خداوند تنها در میدان تجربه شناخته می شود و توصیفات ذکر شده در مورد پروردگار اکثرا نادرستند ، زیرا از قدرت ذهن سرچشمه می گیرند . معبد نامایاتان در این طبقه و در شهر مرکیلاش واقع بوده و محافظ آن کوجی چندا است . صدای این طبقه صدای آب جاریست .


The Etheric Plane طبقه اِتر ی

این طبقه حد مرز بین جهان های تحتانی و فوقانی الهی است . اینجا منشاء ناخودآگاه و غرایض و افکار بدوی ماست . معبد دایا کا در شهر آرهی ریت در این طبقه واقع ، ونگهبان شر یعت - کی - سو گماد در آن لائی تسی است . صوت این به طبقه وزوز زنبور می ماند . هر چه بیشتر در مسیر شکوفایی معنوی پیش رویم ، از جهان های بیشتری می گذریم ، این سفرها تجر بیا ت منحصر به فردی هستند زیرا هر کدام از ما منحصر و بر نردبان شکوفایی معنوی ، جایگاه های مختلفی را احراز کرده ایم .
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )

ویرایش توسط Omid7 : 08-21-2010 در ساعت 10:56 PM
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 11-10-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

فصل هفتم : عشق

عشق قلب جهان بینی اکنکار است . عشق جوهره ای الهی است که واقعیات را یکپارچه نموده ، روح ها را به هم پیوند می دهد . هر چه روح به جهان های برتر می رود ، این عشق ععظیم تر می شود . عشق ریسمانی است که همۀ جهانها را به یکدیگر پیوند می زند . عشق همانا اک زنده و جوهر سوگماد است . شریعت - کی - سو گماد ( کتاب اول )

یکی از روزنامه های محلی مینیاپولیس در مینه سوتا ، در یکی از شماره های خود گزارشی در مورد سگی به نان نورمن چاپ کرد . نورمن سگی بسیار استثنای نمونه برجسته ای از جلوه عملی عشق الهی است . نورمن سگی با موهای مجعد و از نژاد کوپاکو با پاهایی کوتاه است و هر روز قلاده ای با رنگی
جدید به گردن دارد . او نگهبان یکی از آسایشگاه های مخصوص بیماران در جنوب مینیاپولیس است . این حرفه به نظر غیر عادی می آید ؟ ولی اگر خوب بیاندیشیم این طور نیست .

نورمن در کار خود تبحر دارد . ساکنین بیمارستان هر روز منتظر ورود او هستند . او صبح ها با حرکات و رفتار خاص خود به بیمارستان وارد می شود ، از اطاقی به اطاق دیگر می رود ، و هر روز بدین طریق عشق غیر شخصی خود را نثار بیماران می کند و باعث شادمانی آنان می شود . یکی از بیماران که صانحه ای را پشت سر گذاشته ، از بیشترین توجه نورمن برخوردار است . این زن همیشه با لبخند و آغوشی باز به نورمن خوش آمد می گوید . آنها معمولا با صندلی چرخدار به سفری ماجراجویانه می روند . صانحۀ یاد شده ، قدرت تکلم را از این زن سلب کرده ، به طوری که آنها قادر نیستند ارتباط کلامی برقرار کنند . ولی زن با نوازش سگ با او سخن می گوید . آن دو برای ابراز عشق نیازی به کلمات ندارند . چرا نورمن کار خود را تا این حد جدی می گیرد ، و چرا این کار را به این خوبی و با اشتیاق کامل انجام می دهد ؟ به خاطر عشقی که خود روزگاری از آن برخوردار شده است .

سال ها پیش وقتی که نورمن سگ کوچکی بود ، او را سر راه گذاشته بودند ، صاحب قبلی اش که انسانی دوست داشتنی بود ، او را نجات داد . وقتی که زن از
سرطان خون نورمن مطلع شد ، بیش از دو هزار دلار از پول خود را صرف معالجه نورمن کرد و تا سلامتی کامل از او پرستاری نمود . از آن هنگام نورمن وظیفه روزانه خود را در پیش گرفت .صاحب نورمن معاون مرکز پرستاری نوزادان بود . بساری از کودکان تا حد زیادی ناتوان بودند . صاحب نورمن برای او آینده در خشانی را به عنوان یک پرستار تدارک دید . او تا زمان مرگ صاحبش دوست کودکان بود و آنا ن را مجذوب خود می کرد . این می توانست پایان کار او باشد ، اما روح الهی و خواهر صاحبش به عشق او نیاز بیشتری داشتند . خواهر صاحب نورمن ، او را برای ادامه مامور یت به بیمارستانی برد که خود در آن کار می کرد .

عشقی که صاحب نورمن نثار او کرد . فراتر از عشقی بود که مردم معمولا به یک حیوان دارند . عشق او بدون انتظار پاداش بود و مستقیما از قلب نشات می
گرفت و کاملا عاری از خود خواهی بود . این نوع عشق بیشتر به ایثار شبیه و بسیار سازنده است . شر یعت در باره عشق الهی چنین می گوید : “ انسان در
نگاه اول آن را نمی بیند و درک نمی کند ، اما عشق درون او همچون دانه بلوطی در دل زمین رشد می کند و به تدر یج با گشودن دریچه آگاهی فرد به سوی
این جهان جاری شده ، همه چیز را دگرگون می سازد .“

شریعت سپس چنین ادامه می دهد : “ خردمند کسی است که اک را در درون خود ذخیره کرده و در عین حال مجرای عبور عشق معنوی باشد . او کسی نیست که حس همدردی خود را تنها نثار عده معدودی کند ، بلکه این عشق را ، با وجودی که عده قلیلی آن را درک می کنند ، به همه نثار می کند . او می تو اند در میان درماندگان ، دزدان و دیوانگان زندگی کند ، زیرا زندگی را همانگونه که هست پذیرفته و به همه عشق می ورزد . او آن خردمندی است که آنچه دارد بی محا با به همنوع خود می بخشد . او به کسانی که هدایایش را می پذیرند عشق می ورزد و آنان به این عشق هزاران بار برکت داده می شو ند . “

زندگی در جهان های تحتانی به واسطه تاثیر متقابل دو نیروی قدرتمند بر یکدیگر امکان پذیر می با شد . نیروی اِک و نیروی کِل ، مثبت و منفی ، عشق و قدرت ، نیروی اک از جهان های مثبت و خا لص ا لهی سر چشمه می گیرد .در کتاب ردای آگاهی نوشته سری هارو لد کلمپ ، چنین آمده : “ در برتری عشق نسبت به قدرت ذهن ، رازی وجود ندارد . ذهن از بازی های کوچک و ماجراهای روانی مانند قدرت گوی بلورین لذت می برد .کسی که طالب خداشناسی است ، به این چیزها اهمیت نمی دهد . ما به دنبال نور و صوت خداوندیم . برای این منظور باید قلبی زر ین داشت ، یعنی قلبی سرشار از عشق .

شخصی برایم تعریف می کرد که خواهر کوچکش چقدر از داشتن نوزادی در خانواده خوشحال بود . هر وقت که جغجغه نوزاد از دستش یا شیشه شیراز دهانش می افتاد ، دختر بچه به هر شکل ممکن به او کمک می کرد . “ او درباره علت نیازهای کودک کنجکاوی نمی کند یا برای کمک منتظر دستور نمی ماند . بلکه این کار را صرفا به خاطر عشقی که به نوزاد دارد انجام می دهد . او این کار را بدون کوچک ترین حسادتی انجام می دهد ، همان عاملی که می تواند روابط فیمابین در یک خانواده یا یک واحد اجتماعی را بر هم زند . زیرا عشق همه چیز را ساده تر می کند . قلب زرین کلید عشق است . با قلب زرین سفر روح بسیار ساده است . بیایید به عشقی که محصول قلب زر ین است نگاهی بیاندازیم .

نوری طلایی را تصور کنید که در اطرافتان گسترش می یابد . این نور ممکن است در ابتدا اندک باشد ، ولی به تدریج شما را کاملا در بر گرفته ، در وجودتان جریان می یابد . چیزی نمی گذرد که خود را سوار بر جریان نور در پهنه دریایی فلکی می یابید ، جایی که مدتها پیش آن را فراموش کرده اید . اینجا مکانی در اعماق درون و جایگاه روح است . اکنون بر سطح دریا آرام می گیرید . دریای عشق و نور درونتان جاری شده ، گسترش می یابد . عمیق تر از آنچه که ذهن قادر به تصور باشد اینجا فراسوی اقلیم زمان و مکان است .

به لطافت نسیم . صدایی از اعماق می آید این صدا امواج کوچکی را در سطح دریا به وجود می آورد . ناگهان نور و صوت الهی را حس می کنید . می توانید مدتی به اختیار خود در اینجا بمانید . از تلالوی آن خود را گرم کنید و پای در اقیانوس راستین نور و عشق بگذارید . هر گاه آماده اید به آرامی باز گردید . شاید سخن گفتن در مورد این تجربه آسان باشد ، اما غالبا کلمات از شرح آن قاصرند . ما می توانیم تجربیات خود را با دیگران در میان بگذارم . اما این به میزان گسترش آگاهی درونی هر یک از ما بستگی د ارد . حقیقت نه از طریق مشاهده و تحقیق ، بلکه به واسطه تجربه تحصیل می گردد . طریق اکنکار به هر کدام از ما فرصتی عطا می کند تا آگاهی و دریچه قلب خود را بر هشیاری وسیع تری بگشاییم و آن را به قلبی زرین بدل سازیم . با این کار می توانیم عشقی را حس کنیم که از جهانی به جهان دیگر و به سوی طبقات برتر ، سیر می کند ، اما بیدار ی باید از دل آغاز شود .
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )

ویرایش توسط Omid7 : 08-21-2010 در ساعت 11:04 PM
پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 11-10-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

فصل هشتم : اک – ویدیا

سابقۀ کامل هر یک از تجربیات زندگی های بیشمار گذشته در هر یک از طبقات مختلف که فرد در آن زیسته باشد ، در اینجا بایگانی گردیده است . این اسناد توسط استاد حق در قید حیا ت و با استفاده از اک ویدیا قابل قرائت هستند . شر یعت - کی - سو گماد ( کتاب اول )

در کتاب سلوک روح ، سری هارولد کلمپ در قالب داستان زیر ، اطلاعات مهمی در زمینه اک ویدیا و طبیعت پیشگویی ارائه می دهد :

“ شخصی در مورد نقش الهامکده های باستانی در زندگی معنوی بشر در دورانی که در معبد دلفی فعال بود ، سئوالی داشت و برای پیدا کردن پاسخ ، به مطالعه اک ویدیا پرداخت . او ابتدا پرسش خود را در مراقبه به این شکل مطرح کرد ، اصولا هاتف و الهامکده چیست ؟ سپس خود را در یونان باستان ، نشسته در
دامنه کوهی تصور کرد ، مدتی بعد یکی از استادان اک بر او ظاهر شد و در مورد در خواستش از او پرسید . او به استاد گفت که مایل است نقش الهامکده ها و ارتباط آنها را با زندگی معنوی بداند .

“ پاسخ این بود که فلسفه الهامکده ها در دوران باستان ، پایین بودن سطح آگاهی انسان بوده است . مریدان غالبا با انجام دادن تمر ین های معنوی اک نمی
توانستند به معابد درون رفته و با استاد درون ملاقات کنند . بنابراین در آن زمان استادان اک از طریق الهمکده ها عمل می کردند . آنچه از لابلای اوراق تاریخ به ما رسیده ، تنها سایه کمرنگی از پیام واقعی استادان ، وشکل تغییر یافته ای از پیام اصلی اک است که تحریف شده و به شکل تکنیک های روانی و اسرار در آمده است .

“ مرد پس از دریافت پاسخ همچنان در دامنه کوه نشست . استاد اک نیز وقایعی از زندگی های گذشته را به او نشان داد . هدف استاد اشاره به چیزی بود که
در زندگی فعلی برای او اهمیت خاصی داشت و در رشد و شکوفایی معنو ی او مستقیما موثر بود . ناگهان اشیاء کوچکی همچون کارت های مغناطیسی از لای
یک پرونده بیرون کشیده شدند . این کارت ها را می توان هم مستقیما خواند و هم از تصاویر آن استفاده کرده و از شخصیت و زندگی های مورد نظر هر کسی ، تصویر کاملی به دست آورد . بنابراین ان استاد اک با بیرون کشیدن این کارت ها به او اجازه داد نگاهی به نقاط عطف زندگی های قبلی خود بیاندازد .

اگرچه چلا این را به عنوان پاداشی قلمداد نمود ، ولی این در واقع محصول تلاش خود او بود ، چه برای کسب بینش عمیق تری نسبت به زندگی خود ، به خلاقیت خویش متوسل شده بود . “

ابناء بشر همیشه مایلند از آینده خود مطلع شوند .آنان معمولا درباره سر نوشت ، امور عاطفی ، خوشبختی ، ثرو ت و سلامتی خود سؤال می کنند . شرکت
های بزرگ برای کسب اطلاعاتی در مورد آینده میلیون ها د لار خرج می کنند و در بیشتر مو ارد از رو ش های سنتی پیشگویی استفاده می کنند . اگر آنها به قدرت های پیشگویی کاملا اعتقاد داشتند ، میلیون ها دلار دیگر خرج می کردند تا از آن به نفع خویش بهره ببرند .

بسیاری از جویندگان حقیقت ، روند شکوفایی معنوی را در بازگشت به زندگی های گذشته می جویند . آنان باور دارند که اگر کسی نحوه به کار گرفتن گوی بلورین ، طلسم ، نجوم و غیره را بیاموزد ، به شکوفایی معنوی دست خواهد یافت . در اکنکار ما معتقدیم که انسان ابتدا باید به وصال نور و صوت الهی
برسد . این عمل روح را تصفیه نموده ، برای همکاری با خدا آماده می سازد . تنها در چنین شرایطی است که می توان از ابزار و نشانه های مختلف اک ویدیا
بهره مند شد .

اک ویدیا به ما می آموزد که مجموعه هستی را می توان به چندین چرخه تقسیم کرد . این الگوهای چرخه ای ، ریشه در اک یا روح القدس دارند . چرخه های
روزانه بخشی از چرخه های ماهیانه هستند و گروه اخیر خود بخشی از چرخه های سالیانه و … به همین ترتیب الی آخر . با ادراک چرخه های فیزیکی زمین است که ما می توانیم زمان و مکان پیدایش ماه کامل را در آسمان پیش بینی کنیم . این پیش گویی از نظر کسی که از حرکت زمین به دور خورشید و ماه به دور زمین آگاه نباشد ، معجزه تلقی می شود .

این در مورد چرخه های معنوی هم صادق است . همه کائنات به واسطۀ چرخه های معنو ی اداره می شوند و کسی که در دانش اک ویدیا متبحر باشد قادر به
درک این چرخه هاست . بدین ترتیب پیشگویی به استعدادی طیعی مبدل می شود و چرخه های حاکم بر عقاید ، ملل و افراد ، معنا می یابند . کسانی که در اک
ویدیا تبحر یافته اند ، می توانند در گذشته و آینده کاوش کنند . این استادان می توانند به حافظۀ روح دست یافته ، روند حوادث ر ا تحلیل نمایند . علاوه بر این آنان می توانند وقایع آینده را نیز مشاهده کنند . علت این توانایی ، درک نحوه عمل چرخه های حیات است .دانش اک ویدیا فراتر از علم ستاره شناسی است که صرفا مطالعه ای در جهت تاثیرات سیاره هاست . تاثیرات سیاره ای در عمل غالبا توسط نیروهای معنوی خنثی می شوند . دانش نجوم از طبقۀ اثیری که تنها یک طبقه بالاتر از جهان فیزیکی قرار دارد ؟ سرچشمه می گیرد . همین امر در مورد سایر روش های روانی مانند اسطرلاب نیز صدق می کند .

آینده آبستن چه وقایعی است ؟ متاسفانه به آن دسته از افراد که معتقدند می توان زمین را به بهشت تبدیل کرد ،باید گفت که زمین ، سیاره جنگ است . به دنبال هر دوره صلح وآرامش ، یک دورۀ نا امنی و جنگ نیز وجود دارد . این طبیعت جهان های تحتانی است که با مرگ و زندگی ، شادمانی و رنج قرین باشند . تنها از یک راه می توان در زمین بهشتی برپا کرد و آن این است که بگذاریم آگاهی ما در طبقه روح به سر برد ، یعنی علیرغم زیستن در کالبد فیزیکی ، توجه خود را بر عشق الهی متمرکز کنیم . در چنین وضعیتی هر چند در این دنیا زندگی می کنیم ، ولی به آن تعلق نداریم .

دانش اک ویدیا چرخه های مختلف حاکم بر زندگی بشر بر روی کرۀ زمین را شناسایی می کند . مسئولیت کسی که با اک ویدیا سر و کار دارد ، بسیار سنگین است ، زیرا دستاوردها و اطلاعات کسب شده از این طریق را به آسانی می توان مورد سوء استفاده قرار داد . بسیاری از مردم در صورت مطلع شدن از آنچه بر سر نسل های آینده خواهد امد ، تعادل روحی خود را از دست می دهند . عده ای نیز تلاش خواهند کرد تا به این اطلاعات دسترسی یافته ، از آن در جهت منافع مالی و شخصی خویش بهره برداری کنند . این قانون الهی است که ما هرگز مجاز نیستیم از دانش خود در جهت اعمال نفوذ بر دیگران سوء استفاده کنیم .

دو شاخص در اک ویدیا وجود دارد که نقش مهمی را در زندگی انسان معمولی ایفا می کنند ، یکی حکمت زبان زرین و دیگری رویای بیداری .
حکمت زبان زرین پدیده ایست که ردیابی رهنمودهای معنوی در حوادث دنیوی و روزمره را آموزش می دهد . به عنوان مثال ، فرض کنید از فروشگاهی خرید می کنید و متصدی فروشگاه ناگهان به شما خیره می شود . اگر چه این عمل فی نفسه اشکالی ندارد ، اما برای شما حاوی پیام بخصوصی است . این اک است که از طریق فروشنده – که ناخواسته مجرا قرار گرفته – با شما حرف می زند . یا فرض کنید که رادیو را روشن کرده به ترانه ای عامیانه گوش می دهید که از لابلای کلمات ترانه پیامی به شما الهام می شود ، پیامی که در واقع راه حل مشکل شماست . با قلبی گشاده قادر به شنیدن صدای روح الهی خواهید بود که از طریق حکمت ز بان زر ین با شما سخن می گوید .

کمی تغییر در اصل حکمت زبان زرین . رویای بیداری را می سازد . فرض کنید که عکس پروانه ای را به شما نشان می دهند ، اما در ذهن شما پروانه شبیه که با حرف ب شروع می شود ) است . چند ساعت بعد می شنوید که همسرتان مرتبا در حرفهایش حرف ب را تکرار می کند ، بالآخره Bee ) زنبور عسلهفتۀ بعد دوستی تماس می گیرد و می گوید که بهتر است برای رفع فلان مشکل جسمی ، ویتامین ب مصرف کنید . در اینجا رابطه بین این سه حادثه مشخص می شود . مصرف ویتامین ب را شروع می کنید و مشکلی که برای حل آن کمک خواسته بودید ، بر طرف می شود . روح یا خویش برتر حوادث نمادین را بهیکدیگر ارتباط می دهد تا پیغام خاصی راه خود را به سوی ذهن باز کند ، آنچه گفته شد ، نمونه ای از رویای بیداری بود .

برای کسب اطلاعات بیشتر درباره دانش و طرز عمل اک و یدیا می توانید به کتاب اک ویدیا دانش باستانی پیشگویی ، نوشته پال توئیچل مراجعه کنید .
اطلاعات جامع تر در مورد حکمت ز بان زر ین و رویای بیداری را می توان از کتاب های ، رو یا گر جاودان و استاد رویا ، نوشته سری هارولد کلمپبه دست آورد .
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )

ویرایش توسط Omid7 : 08-21-2010 در ساعت 11:10 PM
پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 11-10-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

فصل نهم : مشکل گشایی

برای انسان هیچ مشکلی بزرگتر از خودش نیست . هر کسی مطابق با میزان تحمل خود مورد آزمایش قرار می گیرد . هیچکس بیش از این حد آزموده نمی شود . هر مشکلی که انسان با آن روبرو می شود ، دارای راه حلی معنوی است . مشکلات هر کسی در منفی ترین و آسیب پذیرترین وجه وجودی او ر یشه دارند .
شر یعت - کی - سو گماد ( کتاب اول )

رمز موفقیت در هر درسی ، از قبیل علوم ، ریاضی ، تاریخ یا هنر ، حل کردن مسائل مربوطه است . معمولا صورت مسئله راه حل را نیز در خود دارد . با کسب تجربۀ بیشتر قادر به حل مشکلات بیشتری خواهیم بود و هر چه بیشتر در جهت تسلط بر زندگی و اعتماد به نفس پرورش می یابیم . این پیشرفت با حل مسائل ذهنی دو چندان می شود . این امر در مدرسه زندگی نیز مصداق دارد ، اما گاهی مشکلات فراتر از حد توان ما به نظر می رسند . در چنین مواقعی فرصتی برای رشد معنوی ما فراهم است . شناختن نحوه عمل اک یا روح الهی ، به ما کمک می کند تا بر وحشت رو در رویی با آنچه که ظاهرا“ فراتر از توان ماست ، غلبه کنیم . در این صورت زندگی شادمانه تر و پر بارتری خواهیم داشت . دانستن این که چگونه باید در عین تلاشی مجدانه برای حل مشکلات ، همه چیز را به اک واگذار کنیم ، کلید مشگل گشایی از منظر معنوی است

برای هر مشکلی از قبیل بیماری ، عدم خویش انضباطی و غیره ، تمرینی معنوی وجود دارد . مثال ها زیر این موضوع را روشن تر می کند : چندی پیش یکی از پیروان اک دچار نابسامانی مالی شد . وی پس از نگاهی به انبوه صورت حسابهای روی میز ، اقساط ، و بدهی های اتومبیل ، بهره ها و کارت های اعتباری ، ومرور دفتر حساب ها و درآمد ماهیانه ، احساس کرختی و دلمردگی کرد ، چون حداقل صد دلار کسری داشت . حتی اگر پرداخت برخی از بدهی ها را به تعویق می انداخت ، باز هم مشکل حل نمی شد .رفع این مشکل غیر ممکن می نمود .

اوضاع وقتی رو به وخامت بیشتری گذاشت که متوجه شد بعید نیست ظرف چند ماه آینده ساعت کار او را به خاطر کسر بودجه کاهش د هند . اداره او به خاطر ادغام با شرکتی دیگر دچار مشکلاتی شده بود . در عین حال مدتی بود که به سختی تلاش می کرد تا خانه اش را از دست ندهد .او و خانواده اش عاشق این خانۀ کوچک حومۀ شهر و همسایگان خوبشان بودند ، اما هیچ امیدی نبود . سرانجام به نقطۀ تسلیم رسید و گفت ، “ما ها نتا ، من هر کاری می توانستم انجام دادم . حالا همه چیز را به تو واگذار می کنم . “ سپس تمام نگرانی اش را فراموش کرد و اعتماد خود را به اک و استاد درون سپرد .

هنگامی که چک حقوق بعدی را دریافت کرد ، با کمال تعجب متوجه شد که به اندازه دو هفته اضافه حقوق گرفته . یادداشتی هم با این مضمون ضمیمه چک بود
که این مبلغی است در ابتدای استخدامش در شرکت قبلی – که اکنون با شرکت دوم ادغام شده بود – به او نپرداخته بودند که البته این تاخیر به خاطر سهولت در بستن حساب های آخر سال بود . مبلغ چک برای پرداخت کسری او کافی بود و در عین حال برای گذران ماه جاری نیز مبلغی باقی می ماند . علاوه بر این پیشنهاد جدیدی از شرکت دیگری دریافت کرد . بهترین سمت هایی که تا آن هنگام داشته نیز با این شغل قابل مقایسه نبود ند . این تحول به معنی ترک کردن شرکت فعلی ، فروختن منزل و نقل مکان به خانه ای در آن سوی شهر بود . اما در عین حال نوید بخش آیندۀ معنوی غنی تر و امنیت بیشتری برای خانواده نیز بود

تصور مفقود فرزند برای والدین چیز وحشتناکی است . خانواده ای چهار نفری برای اولین بار از مینه سوتا دیدن می کردند . آنان از شهر کوچکی واقع در نیوانگلند آمده بودند و با مجتمع های عظیم خرید آشنایی نداشتند . روزی در حین گردش در شهر تصمیم گرفتند به یکی از این مجتمع ها سری بزنند . دو پسر کوچک خانواده که عاشق پله برقی بودند ، یکی از پله های بزرگ نقره ای و تمیز را که دستگیرۀ سیاه داشت ، انتخاب کردند . پله ها از زمین بیرون آمده و با وقار بسوی طبقه دوم بالا می رفتند . بچه ها التماس کنان از والدین خود اجازه گرفتند تا سوار آن شوند .

پس از سوار شدن و پاین آمدن مجدد ، به سراغ پلۀ دیگری رفته و سپس به سمت انبوه جمعیت رفتند . در این حین پسر کوچک از خانواده جدا افتاد و گم شد .
پدر ، مادر و برادر بزرگتر به مدت نیم ساعت دنبال او گشتند ، اما فایده ای نداشت . گویی عمری بر آنان گذشته . عاقبت مادر به انجام دادن یک تمرین معنوی پرداخت و زمزمۀ هیو را شروع کرد . همین که دو قدم برداشت ، پشت سر خود صدای گر یه ای شنید . پسر کوچکش همراه با یکی از محافظین فروشگاه دقیقا در همان نقطه ای ایستاده بودن که او خواندن هیو را شروع کرده بود .

اگر مشکلی دارید که حل کردن آن با استفاده از سایر روش ها دشوار است . این روشی را که برای بسیاری از پیروان اک سودمند بوده ، امتحان کنید . این
روش خاص برای کسانی که ذاتا واقع بین هستند ، بسیار منا سب است . نام آن روش شر یعت است که سری هارولد کلمپ در کتابی موسوم به جعبۀ معما ، بدان اشاره کرده است . ابتدا فقط به مشکل خود فکر کنید و ببینید آیا مشکلی معنوی است یا به بیماری ، مسائل مالی یا عاطفی مربوط می شود . سپس کتاب اول یا دوم شریعت – کی – سوگماد را باز کنید و پاراگرافی از آن را بخوانید . در مرحله سوم ، در حال تمرکز بر مطلبی که خوانده اید و هیو را زمزمه کنید . در این حال نه بهمشکل خود فکر کنید و نه سعی کنید بین مطلب کتاب و مشکل خود رابطه ای پیدا کنید . این نکته بسیار مهم است . در خلال زمزمه هیو فقط بر مطلب شریعت مراقبه کنید . در مرحلۀ چهارم ، پس از تمام شدن مراقبه مجددا شریعت را باز کنید و پاراگراف دیگری را بخوانید . حالا می توانید رابطۀ مطلب اول و دوم رابا مشکل خود ، تشخیص د هید . این تمر ین نباید بیش از پانزده یا بیست دقیقه طول بکشد . اگر جوابی نگرفتید ، روز بعد دوباره همین تمرین را انجام دهید .

اگر نتیجه گرفتید ، می توانید در مورد سایر مشکلات خود نیز از همین روش استفاده کنید .
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )

ویرایش توسط Omid7 : 08-21-2010 در ساعت 11:16 PM
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 11-10-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

فصل د هم : وصل

در زمان وصل اسراری حیاتی به چلا ابلاغ می شود که روند رشد و استهلاک کارمای او را تسهیل می کند . بر تر ین و کامل ترین دستورات برای انجام دادن تمرین های معنوی اک ، [ در این زمان ] ارائه می شوند . این تمهید چلا را در گشودن بینایی و شنوایی درونی یاری می دهد و به این واسطه پیشرفتی جاودانه به سوی سوگماد آغاز می گردد . شر یعت - کی - سو گماد ( کتا ب او ل )

خانمی از اهالی استرالیا مایل بود از چگونگی اولین وصل خود مطلع شود . وقتی که برای دریافت وصل آماده شد ، خانمی که از واصلین حلقه های بالاتر بود ، در رویا به نزد او آمد و گفت ، “ بیا به نزد استاد برویم . “ چلا و زن واصل با هم به سوی یکی از مناطق طبقه اثیری به را افتادند . در حال قدم زدن با هم صحبت می کردند . به زودی استاد در کالبد نورانی ظاهر شد و وصل اول را به او عطا کرد . پس از یک سال ، این خانم آمادۀ دریافت و صل حلقۀ دوم بود . این وصل به طور همزمان در درون و بیرون داده می شود و در این نقطه با روح القدس ارتباطی تمام وکمال برقرار می گردد . همین طوری که دو نفری مشغول گفتگو بودند ، چلا متوجه شد که واصل او را به سوی منطقه ای ساحلی می برد . این منظره برایش بسیار آشنا بود .

وی به یاد آورد که از زمان کودکی بارها و بارها این منظره را در خواب دیده است . با خود گفت ، “ این واقعیت دارد یا زائیدۀ تصورات خودم است . “
ناگهان کاملا نسبت به محیط هوشیار شد . سپس استاد اک ، ربازار تارز نیز در ساحل به آنان ملحق شد . پیش رویشان ، روی شن های ساحل نیمکتی بود که
میوۀ زیادی رویش گذاشته بودند . ما ها نتا ، استاد درون که در انتظار آنان بود و پیاله ای مزین به جواهرات قیمتی در دست داشت ، به چلا گفت ، “ این آب حیات است ، بگیر و بنوش . “

آب حیات در واقع همان اک یا نور و صوت الهی است و کسی که از آن بنوشد دیگر همچون گذشته نخواهد بود . این از زمره اتفاقاتی است که در خلال وصل اول اک رخ می دهند . همان طور که خود خواهید دید ، اک طر یق عشق است . وقتی که این رابطه بین روح فردی و روح الهی برقرار گردد ، بهترین فرصت ها برای برخورداری از یک زندگی پر ثمر به دست می آید .

اک جوهرۀ سوگماد ( خداوند ) است که از خالق به سوی جهان های تحتانی جاری می شود و سپس به سوی مبدا خود باز می گردد و در این روند تمام هستی را استحکام می بخشد . در طی قرون و اعصار اسامی مختلفی به اک داده اند ، روح القدس ، روح مقدس ، لوگوس ، کلمه ، روح الهی ، بنی و ودان ، تعدادی از این اسامی هستند . بسیاری از مذاهب از جهاتی با اک در ارتباطند . روح الهی جریان مسموع حیات نیز خوانده می شود ، زیرا می توان آن را در قالب صوت شنید . آگاهی از این صوت ، وجه تمایز اکنکار از سایر تفکرات الهی است . هنگامی که روح آماده شود ، ماهانتا آن را به این جریان وصل می کند . این وصل به
روح فرصت می دهد تا با سرعت دلخواه خود به سوی خداوند سفر کند .

هر کسی که در روند پیشرفت معنوی خود ،شایستگی وصل های بعدی را کسب می کند . هر حلقۀ وصل ، پیوند عاشقانۀ موجود بین انسان و خدا را مستحکم تر می سازد . ذ هن فاقد قدرت کافی برای ادراک جهان هایی است که فراسوی طبقۀ روح واقع هستند و این توانایی ، درک بهشت های الهی و رابطۀ وصل با آنها
را برای ما محدود می کند . از بعد فیزیکی ما می توانیم چهارده حلقۀ وصل را شناسایی کنیم . با وجود این ، همیشه در اکنکار چیزی موسوم به عنصر اضافی
وجود دارد . منظور این است که برای کیهان های معنوی پایانی متصور نیست . جهان های الهی مکان هایی محدود به مرز نیستند.

هر یک از ما با سطح آگاهی متفاوتی وارد اکنکار می شویم . درجۀ شکوفایی معنوی ما در این زندگی و تناسخات قبلی بستگی دارد . برخی افراد در زندگی های قبلی با تعالیم اک آشنا شده اند و به همین دلیل به سرعت پیشرفت می کنند . برای عده ای هم شاید این نخستین تماس با آموزش های اک و نور و صوت
باشد . این گروه احتمالا پیشرفت معنوی با روند آهسته را آرامش بخش تر می دانند . پس از نخستین وصل که در رویا عطا می شود ، وصل های اک به دو شکل درونی و بیرونی یا فیزیکی و معنوی داده می شوند . استاد حق در قید حیات ، شخصا اجازۀ هر وصل را صادر می کند . سپس دعوت نامه ای برای دریافت وصل به دست چلا می رسد. در وهلۀ بعدی ، چلا با یکی از واصلین حلقه های بالاتر اک ، قرار ملاقاتی می گذارد.

مراسم وصل کمتر از یک ساعت طول می کشد و طی آن برخی تعلیمات ارائه شده و فرد به مراقبه می نشیند . در برخی از وصل ها ، ذکر معنوی تازه ای داده می شود که به هنگام تمرین های معنوی زمزمه می گردد . هر کسی با روند متفاوتی پیشرفت می کند . معمولا بین وصل های اک چند سال فاصله می افتد . علت این فاصله اطمینان یافتن از استحکام ریشه های معنوی در هر مرتبه است . ممکن است بعضی افراد وصل خود را شش ماه پس از دریافت دعوت نامۀ بیرونی از استاد دریافت کنند یا شاید حتی برخی از افراد تا ماه ها پس از دریافت به اهمیت آن پی نبرند . هر حلقۀ وصل با یکی از طبقات در انطباق است .


وصل حلقۀ دوم

در ارتباط با طبقۀ اثیری ، سوم علی ، چهارم ذهنی ،و به همین ترتیب الی آخر . وصل حلقۀ پنجم اهمیت خاصی دارد ، چون با طبقۀ روح در انطباق است . این
وصل و این طبقه ،آغاز جهان های معنوی واقع در فراسوی زمان و مکان است . در طبقۀ پنجم قوانین معمول کارما و تناسخ دیگر اعتباری ندارد . مسلما اتصال به حلقۀ پنجم در اکنکار تعادل و ادراک معنوی را تضمین نمی کند . آگاهی همواره باید لحظه به لحظه کسب گردد . علیرغم هر جایگاه معنوی که فرد احراز کرده باشد ، همیشه این امکان وجود دارد که او دچار سر درگمی و پسروی معنوی شود و در نتیجه به ناچار مسیری را که پیموده است از ابتدا آغاز کند. هر چه به جهان های برتر می رویم،راه باریک تر می شود ، و هر چه آزادی معنوی بیشتری کسب می کنیم ، مسئو لیتمان بیشتر تعمیم می یابد.

وصل های اک می توانند در زندگی معنوی ما تا ثیر مثبتی بر جای گذارند . اگر به عنوان واصل حلقۀ دوم با قوانین و اصول منطقۀ اثیری آشنا شویم ،ممکن است
تصور کنیم که این قوانین در همه جا به طور یکسان عمل می کنند ، ولی بسیاری از افرادی که وصل حلقۀ سوم را دریافت می کنند ، از تفاوت قوانین حاکم بر طبقۀ علی نسبت به طبقات قبلی کاملا شگفت زده می شوند . در اینجا باید قوانین جدید را بیاموزند . این روند بخشی از رشد معنوی ماست .

تنها ماها نتا ، استاد حق در قید حیات قادر است به وسیلۀ وصل ، روح را به اک اتصا ل دهد . وصل بیرونی ساده و آسان است . درست مانند سایر تجر بیات در
اکنکار ، واقعۀ اصلی در درون رخ می دهد . وصل ظاهری نشانه ای فیزیکی از یک حادثۀ معنو ی درونی است و همین حادثۀ درونی است که تمام تغییرات را موجب می گردد .در اکنکار واصلین حلقۀ پنج به بالا ، در زمرۀ مقامات معنوی محسوب می گردند و آموزگاران کلاس های اک باید حداقل وصل دوم را دریافت کرده باشند . اما هیچیک از این جنبه ها نباید سبب شوند که چلا خود ر ا با دیگران مقایسه کند یا در جامعه به تناسب وصل خود از موقعیت خاصیبرخوردار شود . وصل های اک شخصی و مقدس هستند .

استاد حق در قید حیات تنها کسی است که می تواند وصل را به چلا اهدا کند . نخستین وصل معمولا در خلال سال اول وردد به اکنکار داده می شود که وصلی
درونی است . جوینده گاهی این وصل را به یاد می آورد و گاهی چنین نیست . این وصل ممکن است در رویا یا به هنگام انجام دادن تمرینات معنوی داده شود .
هیچ گونه مراسم ظاهری خاصی برای وصل اول وجود ندارد . هر کسی صرف نظر از درجۀ ظاهری وصل خود ، در خور مقامات معنوی است و هر وصل دعوت نامه ای از سوی استاد است که ما را به برداشتن گام بعدی در راه سر منزل الهی فرا می خواند .
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )

ویرایش توسط Omid7 : 08-21-2010 در ساعت 11:22 PM
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 03:22 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها