|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| تاپیکهای سریالی در این بخش تاپیکهایی قرار خواهند گرفت که پست های آن شمارش نمیشود . و تاپییک هایی مانند "یک آرزوی خیر برای نفر بعدیت بکن" و ... قرار میگیرد. |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
#151
11-15-2009
|
||||
|
||||
حراست........دانشگاه بهت گیر نده
چاپلوس........خیلی چیز بدیه حافظ......استاد غزل شنبه کلبه مسجد
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#152
11-15-2009
|
||||
|
||||
|
شنبه روز اول هفته است.
کلبه احزان شود روزی گلستان غم نخور. مسجد مکانیست برای عبادت. صدمه...... اجازه...... سریع......
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست 
|
|
#153
11-15-2009
|
||||
|
||||
|
صدمه......جسنی و روحی،هر دو وحشتناکه
اجازه......بزرگترها واجبه!!! سریع......بودن خوبه خوب کمک اینجا
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
|
#154
11-15-2009
|
||||
|
||||
|
خوب فکراتو بکن تا بعدش پشیمان نشی.
کمک به زیردستان کاریست پسندیده. اینجا هوا خیلی سرده. اما..... چرا.... امروز....
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست
|
|
#155
11-16-2009
|
||||
|
||||
|
اما.....و اگر دیگه نداره
چرا....چرا بچه گریه می کنه؟ امروز....به گمانم روز خوبی باشد زود دلتنگ شاید
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
|
#156
11-16-2009
|
||||
|
||||
|
زود....... بیا که داره دیر میشه
دلتنگ............. رفته دانشگاه اهواز شاید.........بشه کاریش کرد سلام............. قاط................ لوازم.................
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#157
11-16-2009
|
|||
|
|||
|
سلام... برسون به بچه ها
قاط...نزن عزیزم لوازم...یدکی هم میفروشید ترانه... سنبل... تئوری...
|
|
#158
11-16-2009
|
||||
|
||||
|
ترانه...مادری و نگاه میکردی؟
سنبل... ناظم و مدیر دانشگاهها تئوری...شخصیت رو خوب مطالعه کن حسود............. روزنه........... ایمان..............
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#159
11-16-2009
|
||||
|
||||
|
حسود.............هرگز نیاسود
روزنه...........ی امیدی هست هنوز ایمان..............به خدا لازمه سعادتمندی است درددل تبسم گچ
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
|
#160
11-16-2009
|
||||
|
||||
|
درددل........نکنیم چیکار کنیم
تبسم.............. میتونه آغاز یه دوستی جدید باشه گچ........ بری نزدیک خونه مونه آگاهی.......... ساده............. انگار...............
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
| ابزارهای موضوع | |
| نحوه نمایش | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 08:15 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.