گفتگو با مهدی ماهانی(دكتر زند در دلنوازان)
آقای ماهانی لطفاً یك بیوگرافی از خودتون ارائه بدین و بگین چی شد كه به سمت بازیگری كشیده شدین؟
من متولد اردیبهشت 62 در میدان هفت تیر شهران هستم.تحصیلاتم را در رشتهی عمران ادامه دادم ولی باید بگم من از دوره دبیرستان و راهنمایی به كار بازیگری خیلی علاقه داشتم و از همون موقع كار تئاتر میكردم.
از اونجا كه پدر من فرهنگی بود و همكار آقای قلی زاده و درویش بودن ، یك روز كه ما صرفاً برای دیدن آقای قلی زاده رفته بودیم ، ایشون به من گفتند كه دوست داری بازیگر شوی؟ من هم گفتم: بله. اون موقع آقای قلی زاده و درویش یك سریالی رو در دست كار داشتن به اسم (( سپید جامگان)) ، كار آقای درویش (سپید جامگان) یك مجموعهای 4 قسمتی بود كه به 4 سریال 13 قسمتی تقسیم میشد.
من در اون كار در قسمت ((پسران آدم)) دستیار صحنه بودم.یك روز در حین كار متوجه شدم كه آقای درویش دارن منو نگاه میكنن. بعد از یه مدت آمدند پیش من و گفتن دوست داری بازی كنی؟ من هم گـــفتم : بله. در ابتدا فكر كردم كه یك نقش سیاهی لشكر است كه باید كار كنم ولی وقتی تست گریم دادم متوجه شدم كه این كار شش تا نقش اصلی دارد كه 5 تایش انتخاب شده بود و من برای ششمین نقش اصلی انتخاب شدم و این اولین كار حرفهای من بود كه متاسفانه نیمه تمام هم ماند.
آقای ماهانی با توجه به این چند تا كاری كه كردید فكر میكنید مهدی ماهانی كجا شد مهدی ماهانی و دیده شد و حالا بیاد و در كنار بازیگری مثل نیكی كریمی نقش اول بازی كنه؟
ببین ، من تا حالا به هر جایی رسیدم تازه فكر میكنم رسیدم به صفر و مثل اینكه تازه میخوام شروع به كار كنم و اون موقعی كه در سینما به عنوان یك بازیگر حرفهای شناخته بشم و بتونم چند نقش رو خوب از آب در بیارم تازه فكر میكنم كه دیده شدم.
شما تا الان سه تا كار سینمایی كردین در سه ژانر مختلف میشه در این مورد هم یه توضیحی برای خوانندگان ما بدید؟
به نظر من ، یك بازیگر نباید خودش رو محدود به یك طیف خاصی از نقشها بكنه و یك بازیگر باید قدرت این رو داشته باشه كه در طیفها و نقشهای مختلف بازی كنه و دیده بشه و در ضمن این رو هم باید بگم كه من در جایگاهی نیستم كه انتخاب كنم و در جایگاهی هستم كه انتخاب میشم و حالا میتونم روی این انتخاب شدن فكر كنم كه آیا این كاررو بازی كنم یا نه؟
شما بعد از فیلم (( فرار بزرگ)) كه در تلویزیون دیده شدین دیگه كاری در تلویزیون نكردید.آیا كاری به شما پیشنهاد نشد یا خودتون پیشنهادهای تلویزیونیتون رو رد كردین؟
البته من بعد از ((فرار بزگ)) یك تله فیل داشتم به اسم ((یك فنجان چای))كه هنوز پخش نشده و در كل به نظر من بازیگری در تلویزیون سخت تر از سینماست و شما باید در یك قاب كوچك هر چه دارید به اجرا بگذارید ولی در سینما شما میتونین كلك بزنین و در مورد خودم هم اگر اگر پیشنهاد خوبی داشته باشم حتماً كار میكنم.
خوب این پیشنهاد خوب یعنی چی؟
یعنی پیشنهادی كه كارگردان خوب ، نویسنده خوب و فیلمنامه خوب داشته باشه.حتی اون شبكهای كه قراره فیلم رو پخش كنه پربیننده باشه و خیلی عوامل دیگه كه همشون میتونن در خوب بودن یك كار تاثیر داشته باشن
راستش من آقای اسدی رو خیلی وقت پیش میشناختم و موقعی كه ایشون و گروهشون میخواستن دنبال این نقش بگردن همه متفق القول به این نتیجه رسیده بودند كه این نقش رو باید بازیگری بازی كنه كه چهره نباشه.دقت كنید چهره نباشه نه تازه كار چون بازیگری كه تازه كار و قاب دوربین رو نمیشناسه بعید بتونه این نقش رو در بیاره.در مورد نتیجهاش هم باید بگم ان شاء الله كار خوبی میشه یعنی مطمئنم كه كار خوبی میشه چون آدمهای بزرگی پشت این كارند و امیدوارم كه كوتاهیهای من رو هم بپوشن.
شما دوست دارین بیشتر وارد سینمای تجاری بشین یا هنری؟
ببین ، من الان توقعم از خودم رفته بالا ، چون در كار جدیدی كه دارم میكنم به اسم ((خیابان بیست و چهارم)) همه عوامل درجه 1 اند.از كارگردان گرفته تا سایر عوامل. مثلاً پارتنرهای من در این فیلم خانومها كریمی و خداداد و آقایان هاشمپور و گودرزی هستند و این ها در آدم یك توقعی ایجاد میكند كه یكم بیشتر حواسش به خودش باشه ولی در كل خودم خیلی دوست دارم كه هر دو سینما رو امتحان كنم و مزة آنها رو بچشم