بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #361  
قدیمی 04-13-2010
T I N A آواتار ها
T I N A T I N A آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,337
سپاسها: : 0

66 سپاس در 58 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

بــــاز ای الهه ناز
با دل من بســـاز
کین غم جانگداز
برود ز برم
گــــــردل من نیاسود
از گناه تو بود
بیا تا ز سر
گنهت گذرم
بــــاز میکنم دست یاری بسویت دراز
بیا تا غم خود را با راز و نیاز
زخاطر ببرم
گــــر نکند تیرخشمت دلم را هدف
بخدا همچون مرغ پرشور و شعف
بسویت بپرم
آنکه او به غمت دل بندد چون من کیست
ناز تو بیش از این بهر چیست
تو الهه نازی، در بزمم بنشین
من تورا وفادارم، بیا که جز این
نباشد هنرم
این همه بی وفایی ندارد ثمر
بخدا اگر از من نگیری خبر
نیابی اثرم
__________________
زندگي با صدا شروع ميشه بي صدا تموم ميشه، عشق با ترس شروع ميشه با شك تموم ميشه، دوستي هر جايي ميتونه شروع بشه اما هيچ جا تموم ميشه.
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #362  
قدیمی 04-13-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


شب سردي است، و من افسرده.
راه دوري است، و پايي خسته.
تيرگي هست و چراغي مرده.

مي كنم، تنها، از جاده عبور:
دور ماندند ز من آدم ها.
سايه اي از سر ديوار گذشت،
غمي افروز مرا بر غم ها.

فكر تاريكي و اين ويراني
بي خبر آمد تا با دل من
قصه ها ساز كند پنهاني.

نيست رنگي كه بگويد با من
اندكي صبر، سحر نزديك است.
هر دم اين بانگ بر آرم از دل:
واي، اين شب چقدر تاريك است!

خنده اي كو كه به دل انگيزم؟
قطره اي كو كه به دريا ريزم؟
صخره اي كو كه بدان آويزم؟

مثل اين است كه شب نمناك است.
ديگران را هم غم هست به دل،
غم من، ليك، غمي غمناك است.


------------
از مجموعه مرگ رنگ
غمي غمناك
سهراب سپهري
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #363  
قدیمی 04-14-2010
Hiwa آواتار ها
Hiwa Hiwa آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 726
سپاسها: : 0

105 سپاس در 86 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

عشق ،‌ رنگ خداست ، اي باران !
عاشقي ، كيمياست ، اي باران !

من غريبم ، غريبه اي تنها
درد من ، بي دواست ، اي باران !

گرچه در خود شكسته ام ، اما
گريه ام بي صداست ، اي باران !

يك نفر ، باز هم ، صدايم كرد
اين صدا ، آشناست ، اي باران !


من و تو ،‌ رهسپار دريائيم
عاشقي ، ‌سهم ماست ، اي باران !

دل من ، باز هم ، ‌بهانه گرفت
شانه هايت كجاست ، اي باران !


__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است !


نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ!


چه سنگبارانی...


گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟!


" خانه خدا سنگ است "
پاسخ با نقل قول
  #364  
قدیمی 04-14-2010
T I N A آواتار ها
T I N A T I N A آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,337
سپاسها: : 0

66 سپاس در 58 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سکوتی ساکت و سنگین نگاهی خسته و خاموش
چراغی سرد و بی رونق کتابی بسته و خاموش

غروبی تلخ و رنج آور طلوعی بی حضوری گرم
سری سنگین بر این دیوار دلی دلبسته و خاموش

خدایا زود می آید؟ دعای هر شبم اینجاست
جوابی که نمی آید از این در بسته خاموش

وسنگین می شود پلکم و مهمانم کمی خواب است
امید امشبم این است نباشی خسته و خاموش.
__________________
زندگي با صدا شروع ميشه بي صدا تموم ميشه، عشق با ترس شروع ميشه با شك تموم ميشه، دوستي هر جايي ميتونه شروع بشه اما هيچ جا تموم ميشه.
پاسخ با نقل قول
  #365  
قدیمی 04-15-2010
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

به خدا کزغم عشقت نگریزم نگریزم
وگر از من طلبی جان نستیزم نستیزم

قدحی دارم بر کف به خدا تا تو نیایی
هله تا روز قیامت نه بنوشم نه بریزم

سحرم روی چو ماهت شب من زلف سیاهت
به خدا بی‌رخ و زلفت نه بخسبم نه بخیزم

ز جلال تو جلیلم , ز دلال تو دلیلم
که من از نسل خلیلم که در این آتش تیزم

بده آن آب ز کوزه که نه عشقی است دوروزه
چو نماز است و چو روزه , غم تو واجب و ملزم

بپر ای دل سوی بالا , به پر و قوت مولا
که در آن صدر معلا چو تویی نیست ملازم

همگان وقت بلاها بستایند خدا را
تو شب و روز مهیا , چو فلک جازم و حازم

صفت مفخر تبریز نگویم به تمامت
چه کنم رشک نخواهد که من آن غالیه بیزم

مولانا


__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
  #366  
قدیمی 04-16-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض گر يار چنين سرکش و عيار نبودی …

گر يار چنين سرکش و عيار نبودی …



گر يار چنين سرکش و عيار نبودی
حال من بيچاره چنين زار نبودی

گر عشق بتان خنجر هجران نکشيدی
در روی زمين خوشتر ازين کار نبودی

از شادی من خلق جهان شاد شدندی
گر بر دل من بار غم يار نبودی

از باده‌ی من خلق جهان مست بدندی
در روی زمين يک تن هشيار نبودی

گر يار گذر بر سر بازار نکردی
هنگامه‌ی ما بر سر بازار نبودی

هر زاهد خشکی نفس از عشق زدندی
گر يار چنين سرکش و خونخوار نبودی

زلف تو اگر دعوت کفار نکردی
امروز کس لايق زنار نبودی

گر يار نمودی رخ خود را به همه خلق
اندر دو جهان همدم عطار نبودی



....
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #367  
قدیمی 04-16-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


گردباد



چه گویم چه ها دیده ام سالها
اسیرانه نالیده ام سالها

کلامی پسند ای دلم دریغ
نه گفته ام نه بشنیده ام سالها

من ان شمع خودسوز زندانیم
که دزدانه تابیده ام سالها

چوابرپریشان درکوهسار
چه بیهوده باریده ام سالها

دراین بوستان درخور آتش است
گیاهی که من چیده ام سالها

زبی مقصدی چون یکی گردباد
به هرسوی گردیده ام سالها

زلبهای من خنده هرگز مجوی
من این سفره برچیده ام سالها



معین کرمانشاهی

__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #368  
قدیمی 04-16-2010
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دارد باران می بارد

و داغ تنهایی ام تازه می شود!

نگو که نمی آیی

نگو که مرا همسفر دشت آسمان نیستی...

از ابتدای خلقت،

سخن از تنها سفر کردن نبود

قول داده ای باز گردی!

از همان دم رفتنت،

تمام لحظه های بی قرار را بغض کرده ام

و هر ثانیه که می گذرد،

روزها به اندازه ی هزار سال

از هم فاصله می گیرند...
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #369  
قدیمی 04-16-2010
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


من ، در ا ين گوشه قلبم كه پرا ز تنهاييست

به تو مى ا نديشم

من تو را ميخواهم در خلوت تنهايى هام

من كه د لتنگ به اندازه بى مهرى تو

شب ها ، خوا ب چشمان تو را مى بينم

لب خندان تو را مى بوسم

گر چه شمعم كم نور

گر چه جسمم خسته

گر چه دستم بسته

گر چه با من بى مهر

گر چه چشمت بسته

من تو را ميخواهم ، من تو را ميخواهم

من تو را مى جويمدر پرتو بيرنگى تنهايى هام

و با دو چشمم كه پر از تنهاييست

من تو را مى يابم

من تو را ميخوا نم در لحظه باورهايم

من تو را مى بوسم در خم كوچه روياهايم
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #370  
قدیمی 04-16-2010
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم
خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم

خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم
در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم

و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد

چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟

خداحافظ ، تو ای همپای شب های غزل خوانی
خداحافظ ، به پایان آمد این دیدار پنهانی

خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم؟
خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی!!!
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 6 نفر (0 عضو و 6 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 10:59 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها