بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #11  
قدیمی 06-17-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض امیر خسرو دهلوی غزلیات امیر خسرو دهلوی

روز عید ست به من ده می نابی چو گلاب
که از آن جام شود تازه ام این جان خراب
جان من از هوس آن به لب آمد اکنون
به لب آرم قدح و جان نھم اندر شکر آب
روزه داری که گشادی ز لبش نگھت مشک
این زمان در دهنش نیست مگر بوی شراب
می حلالست کنون خاصه که از دست حریف
در قدح می چکد آب نمک آلود کباب
هر که رابوی گل و می بدماغ است او را
آن دماغی است که دیگر ندهد بوی گلاب
بنده خسرو به دعای تو که آن حبل متین
دست همت زد و پیچید طناب اطناب





تاب زلفت سر به سر آلوده ی خون من است
گرنخواهی ریخت خونم زلف را چندین متاب
گل چنان بی آب شد در عھد رخسارت که گر
خرمنی ازگل بسوزی قطر هیی ندهد گلاب
خط تو نارسته می بنماید اندر زیر پوست
بر مثاب سبز هی نورسته اندر زیر آب
مست گشتم زان شراب آلوده لب های تنک
مست چون گشتم ندانم چون تنک بود آن شراب
گرم و سردی دید این دل کز خط رخسار تو
نیمه یی در سایه ماندو نیمه یی در آفتاب
چون شدی در تاب از من داد دشنامم رقیب
سگ زبان بیرون کند چون گرم گردد آفتاب
شب زمستی چشم تو شمشیر مژگان برکشید
خواست بر خسرو و زندگی در میان بگرفت خواب




__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #12  
قدیمی 06-17-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض امیر خسرو دهلوی غزلیات امیر خسرو دهلوی


زهی نموده از آن زلف و خال و عارض خواب
یکی سواد و دوم نقطه و سیم مکتوب
سواد و نقطه و مکتوب اوست بردل من
یکی بلاو دوم فتنه و سیم آشوب
بلا رفته و آشوب او بود ما را
یکی مراد و دوم مونس و سیم مطلوب
مراد و مونس و مطلوب هر سه از من شد
یکی جداو دوم غالب و سیم مغلوب
جدا و غالب و مغلوب هر سه باز آید
یکی غلام و دوم دولت و سیم مرکوب
غلام و دولت و مرکوب با سه چیز خوش است
یکی حضور و دوم شادی و سیم محبوب
حضور و شادی و محبوب من بود خسرو
یکی شراب و دوم ساقی و سیم رخ خوب





نرگس همه تن گل شد و در چشم تو افتاد
تا روشنی دیده بیابد زغبارت
ای قبله ی صاحب نظران روی چو ماهت
سر فتنه ی خوبان جھان چشم سیاهت
هر گه که ز بازار روی جانب خانه
چون اشک روان گردم و گیرم سر راهت
نزدیک توام چون نگذارند رقیبان
دزدیده بیایم کنم از دور نگاهت
خسرو چکنی ناله و هردم چه کشی آه
آن سرو روان را چه غم از ناله و آهت






__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #13  
قدیمی 06-17-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض امیر خسرو دهلوی غزلیات امیر خسرو دهلوی

ما را چه غم امروز که معشوقه به کام است
عالم به مراد دل و اقبال غلام است
صیدی که دل خلق جھان بود بدامش
المنته لله که امروز بدامست
ازطاق دو ابروی تو ای کعبه ی مقصود
خلقی بگمانند که محراب کدامست
چشم تو اگر خون دلم ریخت عجب نیست
او را چه توان گفت که او مست مدامست
خسرو که سلامت نکند عیب مگیرش
عاشق که ترا دید چه پروای سلامست




نسیما آن گل شبگیر چون است؟
چسانش بینم و تدبیر چون است؟
دل من ماند در زلفش که داند
که آن دیوانه از زنجیر چونست؟
نگویی این چنین بھر دل من
که آن بالای ه مچون تیر چون است؟
ز لب آید همی بوی شرابش
دهانش داد بوی شیر چون است؟
من ازوی نیم کشت غمزه گشتم
هنوزم تا به سر تدبیر چون است؟
اگر چشمش به کشتن کرد تقصیر
لبش در عذر آن تقصیر چون است؟
نپرسد هرگز آن مست جوانی
که حال توب هی آن پیر چونست؟
ز زلفش سوخت جان مردم آری
بگو آن دام مردم گیر چون است؟
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #14  
قدیمی 06-18-2010
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Arrow امیر خسرو دهلوی غزلیات امیر خسرو دهلوی

نقل قول:
نوشته اصلی توسط ساقي نمایش پست ها

زهی نموده از آن زلف و خال و عارض خواب
یکی سواد و دوم نقطه و سیم مکتوب
سواد و نقطه و مکتوب اوست بردل من
یکی بلاو دوم فتنه و سیم آشوب
بلا رفته و آشوب او بود ما را
یکی مراد و دوم مونس و سیم مطلوب
مراد و مونس و مطلوب هر سه از من شد
یکی جداو دوم غالب و سیم مغلوب
جدا و غالب و مغلوب هر سه باز آید
یکی غلام و دوم دولت و سیم مرکوب
غلام و دولت و مرکوب با سه چیز خوش است
یکی حضور و دوم شادی و سیم محبوب
حضور و شادی و محبوب من بود خسرو
یکی شراب و دوم ساقی و سیم رخ خوب





نرگس همه تن گل شد و در چشم تو افتاد
تا روشنی دیده بیابد زغبارت
ای قبله ی صاحب نظران روی چو ماهت
سر فتنه ی خوبان جھان چشم سیاهت
هر گه که ز بازار روی جانب خانه
چون اشک روان گردم و گیرم سر راهت
نزدیک توام چون نگذارند رقیبان
دزدیده بیایم کنم از دور نگاهت
خسرو چکنی ناله و هردم چه کشی آه
آن سرو روان را چه غم از ناله و آهت









نمی دانم چه محفل بود ، شب جایی که من بودم
به هر سو رقص بسمل بود ، شب جایی که من بودم

پری پیکر ، نگار سروقدی، ماه رخساری
سراپا آفت دل بود ، شب جایی که من بودم



رقیبان گوش بر آواز و او در ناز و من خاموش
سخن گفتن چه مشکل بود ، شب جایی که من بودم


خدا خود میر مجلس بود اندر لامکان خسرو
محمد شمع محفل بود ، شب جایی که من بودم



امیر خسرو دهلوی

__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
  #15  
قدیمی 06-21-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض امیر خسرو دهلوی غزلیات امیر خسرو دهلوی


درد جانان عین درمان است گویی نیست هست
رنج عشق آسایش جا است گویی نیست هست
عشق سرگرم عتاب و عشق ما زان در عذاب
صبح محشر شام هجران است گویی نیست هست
مشرق خورشید خوبی مطلع انوار عشق
هر دو زان چاک گریبان است گویی نیست هست
چشم ساقی مست خواب و چنگ مطرب بر رباب
دور دور می پرستان است گویی نیست هست

غمزه ی پنھان ساقی جلوه ی پیدای جام
فتنه ی پیدا و پنھان است گویی نیست هست
صولجانش عنبرین زلف است در میدان من
گوی آن سیمین زنخدان است گویی نیست هست
رفته رفته خطش اقلیم صباحت را گرفت
مور را فر سلیمان است گویی نیست هست
تا صبا شیراز هی زلفش ز یکدیگر گسست
دفتر دل ها پریشان است گویی نیست هست
دیده تا چشم فروغی جلوه ی رخسار دوست
منکر خورشید رخشان است گویی نیست هست






__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #16  
قدیمی 06-21-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض امیر خسرو دهلوی غزلیات امیر خسرو دهلوی

هیچ سری نیست که با زلف تو در سودا نیست
هیچ دل نیست که این سلسل هاش در پا نیست
چون سر از خاک بر آرند شھیدان در حشر
بر سری نیست که از تیغ تو من تها نیست
می توان یافتن از حالت چشم سیھت
که نگاه تو نگھدار دل شیدا نیست
تو ندانم ز کدامین گلی ای مایه ی ناز
زان که در خاک بشر این همه استغنا نیست
دیده مستوجب دیدار جمالت نشود
ذره شایسته ی خورشید جھان آرا نیست
پس چرا سرو چمن از همه بند آزاد است
گر به جان بند هی آن سرو سھی بالا نیست
گفتمش چشم تو ای دوست هزاران خون کرد
گفت سر مستم و زین کرده مرا حاشا نیست
من به تحقیق صنم خانه ی چین را دیدم
صنمی را که دلم خواسته بود آنجا نیست
گاه کافر کندم گاه مسلمان چه کنم
عشق بی قاعده را قاعده ای پیدا نیست
ساغری خورده ام از باده ی لعل ساقی
که مرا حسرت امروز و غم فردا نیست

مگر آن ماه به شھر از پی آشوب آمد
که فروغی نفسی فارغ ازین غوغا نیست
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #17  
قدیمی 06-21-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض امیر خسرو دهلوی غزلیات امیر خسرو دهلوی


دل به ابروی تو ای تازه جوان باید داد
بوسه بر تیغ تو باید زد و جان باید داد
شمه ای از خط سبز تو بیان باید کرد
گوشمالی به همه سبزخطان باید داد
یا نباید خم ابروی تو شمشیر کشد
یا به یاران همه سر خط امان باید داد
به هوای دهنت نقد روان باید باخت
در بھای سخنت جان جھان باید داد
چشم بیمار تو با زلف پریشان م یگفت
که به آشفته دلان تاب و توان باید داد
خون مردم همه گر چشم تو ریزد شاید
در کف مرد چرا تیر و کمان باید داد
گر نمودم به همه روی تو را معذورم
قبله را بر همه ی خلق نشان باید داد
به زیان کاری عشاق اگر خرسندی
هر چه دارند سراسر به زیان باید داد
پنجه در چنبر آن زلف دوتا باید زد
تکیه بر حلقه ی آن مو یمیان باید داد
همه جا دیده بدان چاه ذقن باید دوخت
همه دم بوسه بر آن کنج دهان باید داد
آخر ای ساقی گل چھره فروغی را چند
می ز خون مژه و لعل بتان باید داد
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #18  
قدیمی 06-22-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض امیر خسرو دهلوی غزلیات امیر خسرو دهلوی

اين جناب امیر خسرو دهلوی ارادت خاص دارن به « ساقي »
کم کم دارم دلباخته شعراش ميشم ، هيچکي آدرسي چيزي
از خودش نداره ......






گدایی از در می خانه باید دم به دم کردن
سفالین کاسه ی می را خیال جام جم کردن
دمادم کار ساقی چیست در می خانه می دانی
به مخموران قدح دادن به مسکینان کرم کردن

صبا ای کاش می گفتی بدان آهوی مشکین مو
که بعد از رام گردیدن، خطاکاری است رم کردن
زلیخا را محبت کرد رسوای جھان آخر
که بی تقصیر یوسف را نباید متھم کردن
زبان تیشه با فرهاد گفتا در دم رفتن
که راه کوی شیرین را ز سر باید قدم کردن

فلک از کعبه ی کویش مرا بیرون کشید امشب
که نتوان قتل صید محترم را در حرم کردن
پی تعظیم ابروی کجش برخاستم از جا
که زیر تیغ او باید به مردن قد علم کردن
پس از کشتن به فریادم رسید آن خسرو خوبان
که داد کشتگان را می دهد بعد از ستم کردن
اگر در روضه ی رضوان خرامی، حور می گوید
که باید پیش بالای تو طوبی را قلم کردن
نھادم تا به کویت پا، نرفتم بر سر کویی
که بعد از کعبه نتوان شجره ی بیت الصنم کردن
من آن روزی که دیدم خیل مژگان تو را گفتم
که تسخیر دل شاهان توانی بی حشم کردن

نمی شاید به جرم عاشقی کشتن گدایی را
که نتواند تظلم پیش شاه محتشم کردن
خدیو دادگستر ناصرالدین شاه دین پرور
که می باید به هر حکمی وجودش را حکم کردن
شھنشاها بھر شعری مگر نامت رقم کرده
که اشعار فروغی را به زر باید رقم کردن




__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #19  
قدیمی 06-22-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض امیر خسرو دهلوی غزلیات امیر خسرو دهلوی


ماه غلام رخ زیبای تو
سر و کمر بسته بالای تو
تن همه چشم است به صحن چمن
نرگس شھلا به تماشای تو
مجمع دل های پراکنده چیست
چین سر زلف چلیپای تو
زاهد و اندیش هی گیسوی حور
دست من و جعد سمن سای تو
گر تو زنی تیغ هلاکم به فرق
فرق من و خاک کف پای تو
روی من و خاک سر کوی عشق
رای من و پیروی رای تو
تیر من دیده ی کج بین غیر
تیغ من و تارک اعدای تو
چه فشاند نمکم بر جگر
لعل شکرخند شکرخای تو
دیر کشیدی ز میان بس که تیغ
مرد فروغی ز مداوای تو






__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #20  
قدیمی 06-22-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

کسي ميتونه براي من توضيح بده چرا « دهلوي » بيتهاي آخر
بعضي از اشعارش از « فروغي » ياد کرده ..... من که در شرح
زندگيش فقط ديدم ايشون به نظامی گنجوی اعتقادی تام داشت.!
فکر ميکنم اشتباهي شده باشه
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن

ویرایش توسط ساقي : 06-22-2010 در ساعت 10:58 PM
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 08:40 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها