نفوذ درقلب دیگران بدون جراحی!
دیدن، شنیدن و گفتن 3 وسیله مهم برای برقراری ارتباط با اطرافیان است. در نگاه اول همه چیز بسیار ساده و پیش پا افتاده به نظر میرسد، اما شاید تعجب كنید اگر بدانید دهها و احیانا صدها كتاب در زمینه ی چگونگی بهكارگیری این حواس برای ایجاد ارتباطی موثر نوشته شده است.
در این بحث چند پیشنهاد برای بهتر وراحت تر ارتباط برقرار کردن را مطالعه می کنید :
مدیریت احساسات خود را به دست گیرید
«اگر میخواهید شاد باشید، شادمانه رفتار كنید».
احساسات هر فرد قبل از هر چیز روی خود او تاثیر خواهد گذاشت. شما میتوانید از این خاصیت به نفع خود بهره ببرید. اگر احساسات منفی شما را اذیت میكنند، با مدیریت و كنترل آنها میتوانید از شر آنها رهایی پیدا كنید. وضعیت بدن خود را تغییر دهید (اگر حركت میكنید، بنشینید و بلند شوید) و مطابق با احساسی كه دوست دارید رفتار كنید. اگر با اطرافیان خود با روحیهای شاد و مثبت برخورد كنید، تاثیر بهتری روی آنها خواهید داشت.
كمی از منطق فاصله بگیرید
«در برخورد با مردم به خاطر داشته باشید آنها بیش از آن كه منطقی باشند، احساساتیاند».
این یك نكته كلیدی است. منطق بسیار خوب است، اما در برخوردها و در زندگی روزمره، ما موجوداتی احساساتی هستیم. ما احساسات خود را به اطرافیان خود انتقال میدهیم و متقابلا احساسات آنها را دریافت میكنیم. این یكی از دلایلی است كه گفته میشود در ارتباط با مردم زبان بدن (حالتهای چهره و وضعیت بدن) و تن صدا بیش از 93 درصد كار را انجام میدهد.
معانی عمیقی در زیر كلماتی كه به كار میبریم نهفتهاند ،اما زبان، بدن و تن صدا، احساسات و افكار واقعی ما را آشكار میسازند. به این دلیل است كه توانایی تغییر و كنترل احساسات و داشتن روحیهای مثبت در حین برقراری ارتباط اهمیت پیدا میكند. روحیه و احساسات شما تاثیر بسزایی بر نحوه گفتار و حالتهای چهره و در نهایت بر روابط شما با اطرافیان دارد.
بهتر است از سه چیز اجتناب كنید
«هر نادانی میتواند انتقاد، محكوم و عیبجویی كند، اما صبور و بخشنده بودن نشانه شخصیت و خویشتنداری شماست».
ممكن است نتوان براحتی از هر سه این موارد اجتناب كرد. اغلب برخوردها یا حتی ارتباطات ما از طریق این سه مورد منفی ایجاد شده و ادامه مییابد. انتقاد، عیبجویی و محكوم كردن نوعی لذت غیرعادی ایجاد میكند. با این كارها ممكن است احساس كنید اهمیت بیشتری دارید، اما در نهایت این سه مورد ،رفتاری منفی هستند كه روابط شما را محدود میسازند.
یادآوری نكات منفی و اغراق در آن روحیه، انگیزه و سلامت روانی شما را تحتالشعاع قرار میدهد، و این میتواند شما را در دام یك چرخه ی منفی از عیبجویی و انتقاد مداوم گرفتار سازد و در نتیجه همیشه به دنبال یافتن یك مقصر باشید. با چنین روحیهای اشاعهدهنده و دریافتكننده ی احساسات منفی نیز خواهید بود، اما مردم به طور كلی به دنبال احساسات خوب هستند، بنابراین چنین رفتاری میتواند موانعی جدی در روابط شما با اطرافیان ایجاد كند.
آنها باعث پسرفت شما نخواهند شد
«به جای این كه نگران باشید مردم درباره شما چه میگویند، چرا سعی نمیكنید كاری انجام دهید كه تحسین آنها را برانگیزد.»
اهمیت دادن بیش از اندازه به آنچه مردم میگویند، یك غول خیالی از آنها در ذهن شما میسازد. برای مثال ممكن است فكر كنید هر كاری را انجام دهید مردم شما را محكوم خواهند كرد. ممكن است این طور باشد، اما مردم اغلب درگیر گرفتاریهای زندگی خود هستند و چندان به كارهای شما اهمیت نمیدهند. اگرچه ممكن است این وضعیت ناامیدكننده باشد، اما از طرف دیگر باعث راحتی خیال خواهد شد و به شما كمك خواهد كرد موانع داخلی را كه شما را از انجام كارهایتان باز میدارد كنار بزنید.
همان طور كه كمكم یا در یك حركت ناگهانی این موانع را كنار میگذارید، بیشتر به خود اهمیت خواهید داد، اعتماد به نفس بیشتری پیدا خواهید كرد و شانس بیشتری برای موفقیت خواهید داشت، در نتیجه احساسات مثبت بیشتری در وجود شما ایجاد شده و احساسات منفی برطرف خواهدشد. در این صورت در ایجاد رابطه با اطرافیان موفقتر عمل میكنید و مهارتهای اجتماعی شما ارتقا پیدا خواهد كرد.
سخنان شما بیش از آنچه فكر كنید، اهمیت دارند
«تنها و تنها 4 راه برای برقراری ارتباط با دنیا وجود دارد. ما از طریق این 4وسیله ارتباطی ارزیابی و طبقهبندی میشویم: چهكار میكنیم، چگونه نگاه میكنیم، چه میگوییم و چگونه میگوییم.»
با وجود اهمیتی كه هر كدام از این 4 مورد دارند، اما بیشتر روی سومین آنها یعنی این كه چه میگوییم - تاكید میشود.
اغلب مردم در اولین ملاقات خود با سایرین به شكلی ناخودآگاه آنها را ارزیابی میكنند. ذهن به این ترتیب مردم و چهرهها را سازماندهی میكند. بنابراین درباره نحوه نگاه خود و این كه اولین احساسی كه ایجاد میكنید چگونه خواهد بود فكر كنید. درباره زبان بدن و این كه جملات را چگونه بیان میكنید بیندیشید.
درباره این كه چه احساسی دارید فكر كنید ، به این دلیل كه احساس شما بر دنیای اطرافتان تاثیر میگذارد و دنیا نیز تاثیر متقابلی بر شما دارد.