|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| استان کرمانشاه در این تالار به بحث و بررسی مطالب مرتبط به استان کرمانشاه میپردازیم. |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
#231
09-25-2010
|
||||
|
||||
دل هر هاوه هول دوس دیرینم
هم بالا عزیز هم لفظ شیرینم دیدارت مرحم تیر کاریمه شفای دردکه نادیاریمه
__________________
چای داغی که دلم بود به دستت دادم...آنقدر سرد شدم ...از دهنت افتادم 
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#232
09-25-2010
|
||||
|
||||
|
رفیق نازار فره هیوردکم
پسا کوتلکو خوم له شوند کم اگر نیونمد تا وسات هیشت واده ملاقات کفیده بهیشت گیانگه گیانان فقط یه بزان داخ دیورید سقانم سزان
__________________
چای داغی که دلم بود به دستت دادم...آنقدر سرد شدم ...از دهنت افتادم
|
|
#233
09-25-2010
|
||||
|
||||
|
هه رچه ند که نات بینم
به ڵام ده نگی خه نده ت ئه بزوێنێ دڵی سڕم هیچ می دانی هر چند که ناپیدایی اما دل شکسته ام می گوید می آید صدایی.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#234
09-25-2010
|
||||
|
||||
|
گیانا که م زو وهره نازدارم زو وه ره بس جاری بت بینم گیانم بو خوت به ره
جانان من زود بیا نازنینم زود بیا تا برای یک بار هم که شده ببینمت ، جانم را بگیر و برای خود ببر
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#236
09-28-2010
|
||||
|
||||
|
در کوچه پس کوچه های عشقت گم شدم
تاریک بود رخم چی هاتمو
__________________
چای داغی که دلم بود به دستت دادم...آنقدر سرد شدم ...از دهنت افتادم
|
|
#237
09-30-2010
|
|||
|
|||
|
یه روز یه دختر تهرونی میره نون بخره یه پسر کرد میره دنبالش ، دختره میگه: چی از جونم می خوای؟ میگه: یه چپال نان
 
|
| کاربران زیر از imann به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#238
09-30-2010
|
|||
|
|||
|
یارو میره خواستگاری پدر عروس بهش میگه چی داری یارو میگه هیچی ولی شری گم
|
| کاربران زیر از imann به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#240
09-30-2010
|
|||
|
|||
|
لکه داشته توی جنگ شهید جمع میکرده.میرسه به یه زخمی میخواد خاکش کنه طرف داد میزنه میگه من زخمیم خاکم نکن.لکه میگه تو شهید بینه الان داخین نمفهمین
|
| کاربران زیر از esygolden به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 8 نفر (0 عضو و 8 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 03:18 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.