بازگشت   پی سی سیتی > تالار علمی - آموزشی و دانشکده سایت > پزشکی بهداشتی و درمان > روانشناسی

روانشناسی زیر تالار روانشناسی برای مباحث مربوط به این رشته

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 01-18-2011
shohreh007 آواتار ها
shohreh007 shohreh007 آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Apr 2009
محل سکونت: یزد
نوشته ها: 33
سپاسها: : 0
در ماه گذشته یکبار از ایشان سپاسگزاری شده
پیش فرض چگونه به دیگران اعتماد کنیم؟

اعتماد چیست؟

قابل اعتماد بودن عبارت است از :



عدم تضعیف پذیرش، جبران متقابل، پشتیبانی و تقویت رابطه.



بنابراین تعریف، ما در عین حال که به دیگران اعتماد می کنیم خود نیز باید فردی قابل اعتماد باشیم. چرا که اعتماد، از مورد اعتماد بودن برمی خیزد، اگر شما فردی قابل اعتماد باشید اما طرف مقابل تان فاقد این ویژگی باشد، به راحتی آن رابطه اعتماد آمیز از بین می رود. در نتیجه به طور کلی می توان گفت که اعتماد یعنی اطمینان از اینکه طرف مقابل در روابطش با شما، قصد ضربه زدن ندارد. اطمینان از اینکه او نیز شما را دوست دارد. اعتماد شامل دستیابی به شناختی معمول و معقول درباره افراد، و همچنین تعیین حد و مرزهای مشخص برای برقراری و حفظ روابط موفقیت آمیز است.

رفتارهایی که اعتماد را از بین می برد

تمسخر کردن


یا به عبارت دیگر دست انداختن باعث می شود طرف مقابل فکر کند شما فرد قابل اعتمادی نیستید و رابطه ی خوبی را با شما نمی تواند برقرار کند. البته لازم به ذکر است که تمسخر کردن کاملا متفاوت از شوخی کردن است. در تمسخر کردن فرد قصد تحقیر و پایین آوردن شان و منزلت طرف مقابل را دارد در حالی که در مزاح یا شوخی هدف شما این نیست که موقعیت یا کلیت فرد مقابل تان را زیر سوال ببرید.

بیان انتقاد آمیز از رفتار دیگران


تا حد امکان از سرزنش دیگران خودداری کنید چون انتقاد ممکن است اعتماد طرف مقابل را از بین ببرد و دلیل عمده ی دیگر این است که امکان دارد احساس فرد دیگر نزد شما پذیرفته نشود.
اگر انتقاد در جهتی باشد که تغییر ممکن نباشد جنبه ی مخرب خواهد داشت ولی در صورتی که از روش درست انتقاد استفاده کنید و همچنین طرف مقابلتان انتقاد پذیر باشد، با این اقدام برای تفهیم احساسات یک قدم جلوتر گذاشته اید.
اعتماد یعنی اطمینان از اینکه طرف مقابل در روابطش با شما، قصد ضربه زدن ندارد و اطمینان از اینکه او نیز شما را دوست دارد


سکوت به حالت بی تفاوتی و یا کنش های طرد کنندگی



فرض کنیم اتفاقی افتاده. شخصی روبه روی ما می نشیند و مساله را برای ما بازگو می کند. اگر کاملا بی تفاوت بوده و نگاه چشم در چشم نداشته باشیم و عکس العمل کلامی در برابر حرفهای وی نشان ندهیم، تمامی اینها دال بر عدم توجه است.
حرکات صورت، تکان دادن سر، کج خلقی کردن، ابرو بالا انداختن و .. همه از علایم بی تفاوتی وکنش های طرد کننده ای هستند که موجب شکست خوردن رابطه شما با اطرافیان می گردد.

ارزیابی دیگران در پاسخ


ارزیابی دیگران در پاسخ، شامل مورد ارزیابی قرار دادن بازخورد دیگری است. در واقع پاسخی که ما به طرف مقابل می دهیم به نوعی شخصیت فرد را ارزیابی می کنیم و در پاسخ دادن دیگران را ارزیابی می کنیم در حالی که به موقعیت توجه نمی کنیم و به شرایطی که به وجود آمده است توجهی نداریم.

شما تا زمانی می توانید اعتماد کنید که بازخورد طرف مقابل تایید کننده اعتماد باشد. ولی اگر شما اعتماد کنید و طرف مقابل بی اعتماد باشد، این طرز تلقی موجب می شود که اعتماد از بین برود

خودداری از جبران متقابل در برابر گشودگی و مشارکت دیگران


شما تا زمانی می توانید اعتماد کنید که بازخورد طرف مقابل تایید کننده اعتماد باشد. ولی اگر شما اعتماد کنید و طرف مقابل بی اعتماد باشد، این طرز تلقی موجب می شود که اعتماد از بین برود. به طور خلاصه اعتماد به این معنا است که شما به دیگران اجازه دهید احساسات، هیجانات و واکنش های شما را دریابد و آنها را محترم بشمارند و در واقع در احسساسات و افکارتان سهم پذیر باشید البته بدون آنکه هیچ گونه تبعیضی را به کار ببرید.
اعتماد داشتن به دیگران موجب می شود که واکنش ها و رفتار ما جنبه حمایت گونه و پاداش بخشی برای آنها پیداکند. از این طریق فرض ما بر این است که دیگران قصد ندارند عمدا به ما آسیبی برسانند و اگر عملی از آنها سرزند آن را دال بر اشتباه یا خطا می گذاریم که میتوانیم آن را بپذیریم.
برای بنای اعتماد، افراد به چه ویژگی های رفتاری نیازمندند؟
به منظور بنای اعتماد، افراد به ویژگی های رفتاری، نگرش ها و باورهای زیرنیازمندند:


كاستن از احساس رقابت



كاهش رقابت ، حسادت و تدافع در برابر افراد مهم زندگی تان روشی برای از میان برداشتن موانع بین شما وآنها است. كاهش چنین موانع روان شناختی برای حركت به سوی ساختن اعتمادی دوطرفه ضروری است. پرده برداری ازنقاط منفی خود، خود افشاگری و پذیرش بی قید و شرط اطرافیان، در كاهش بدفهمی یا ارتباط نادرست بین شما و اشخاص مهم زندگی تان ضروری تلقی می شود. این خود افشاگری دیدگاه شما را از موانع موجود بر سر راه ارتباطات متقابل آشكار می سازد. خود افشاگری شما، ماسك تدافعی را از چهره تان بر می دارد و به دیگران فرصت می دهد تا شما را مثل خودتان بشناسند. بنابراین آسان تر است كه اعتماد كنیم که چه چیز واقعی و چه چیز غیر واقعی و ناپیدا است.

خطر پذیرش دیگران را تقبل كنید


منظور از خطر پذیرش دیگران آن است که همکاران و اطرافیان خود را همان طور که هستند بپذیرید. مطابق با دیدگاه انسان گرایانه، این نوع پذیرش به معنای توجه مثبت نامشروط است و از این طریق ما انسان های اطراف خود را با مجموعه ای از ویژگی های مثبت و منفی شان می پذیریم و قبول داریم، نه صرفا به علت نکات مثبت رفتاری که دارا هستند. این تقبل، شما را در نزد دیگران، شخصی واقعی جلوه می دهد. این پذیرش، رفتاری ضروری برای بنای اعتماد بین دو نفر است كه شما ارتباط را روی آن استوار می سازید.
پذیرش خود و خود دوست داری كلیدی است برای احداث شاهراه اعتماد در مسیر
زندگی
خودافشاگری


خودابرازی یا خود آشکار سازی یکی از ملزومات ارتباط موثر است. یعنی تا زمانی که شما احساسات و یا افکار خود را آشکار نسازید نمی توانید انتظار داشته باشید که دیگران نیز با شما همراهی و همکاری داشته باشند. وجود خودابرازی در روابط باعث شکل گیری اهداف مشترک شده و مانع از شکل گیری اهداف جداگانه در محیط کاری و سایر محیط های زندگی می گردد. این ویژگی گامی ضروری برای بنای اعتماد بین مردم محسوب می شود. برای خودافشاگری كامل باید خطر آسیب دیدن از دیگران را بپذیرید. این خطر پذیری سنگ بنای مهم در ایجاد و پرورش اعتماد به شمار می آید.

ترس را رها كنید


ترس، مراودت شما را با دیگران محدود می سازد. خود را از آن دسته از قیود رفتاری كه رشد هیجانی شما را از حركت باز می دارند، آزاد سازید. ترس از طرد شدن، ترس از شكست، ترس از مراقبت، ترس از موفقیت، ترس از آسیب دیدن،ترس از ناشناخته ها و ترس از صمیمیت ها از جمله موانع ایجاد و پرورش ارتباطات معتمدانه است و در صورت عدم توجه مناسب و اقدامات درمانی در مسیر رشد ارتباطات مانع ایجاد می كنند.

پذیرش خود


پذیرش خودتان و توانایی های بالقوه تان گامی مهم در زمین گذاشتن سپر حفاظتی و برقراری ارتباطاتی توام با اعتماد به دیگران است. در صورتی كه شما به هویت خود نامطمئن هستید و در نتیجه نمی توانید ابتدا خودتان را بپذیرید، چگونه می توانید به ارزیابی از خودتان بپردازید كه در اعتماد سازی امری لازم تلقی می شود؟
پذیرش خود و خود دوست داری كلیدی است برای احداث شاهراه اعتماد در مسیر زندگی.




تبیان
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #2  
قدیمی 01-18-2011
shohreh007 آواتار ها
shohreh007 shohreh007 آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Apr 2009
محل سکونت: یزد
نوشته ها: 33
سپاسها: : 0
در ماه گذشته یکبار از ایشان سپاسگزاری شده
پیش فرض

سلام
بچه ها نظر تونو در مورد اعتماد کردن به هر کس میخوام بدونم شما چه معیار های واسه اعتماد کردن به یه فرد توی رابطه در نظر میگیرد؟

من خودم به این نتایج رسیدم...
توی هر ارتباط اهسته اهسته به طرف اعتماد کنم و کم کم با هم صمیمی شیم تا اخلاق طرف دسم بیاد واگه ببینم طرف ادم قابل اعتمادی نیست رابطه را کات نمیکنم اما در حد یه سلام علیک رسمی

و نکته مهم این که علائم هشدار دهنده توجه میکنم منظورم اینکه به برخوردهای طرف را با اطرافیانش توجه خاصی میکنم چون ممکنه اون رفتار ها رو من هم اجرا بشه
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 01-19-2011
shohreh007 آواتار ها
shohreh007 shohreh007 آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Apr 2009
محل سکونت: یزد
نوشته ها: 33
سپاسها: : 0
در ماه گذشته یکبار از ایشان سپاسگزاری شده
پیش فرض اعتماد چگونه؟ چه قدر؟

وقتي مي‌گوييم «زندگي» ، بايد به مفهوم «نياز» هم توجه کنيم. انسان‌ها، حيوانات، گياهان و حتي ستاره‌ها و کهکشان‌ها نيز، براي اينکه به حيات خود ادامه دهند، به عامل‌هاي پيراموني متعددي نياز دارند. سرنوشت کره ماه و کره زمين، به جاذبه‌اي بستگي دارد که آن دور را در مداري مشخص قرارداده است. اگر يکي از آنها از اين مدار خارج شود، ديگري محکوم به مرگ است.

جاذبه»، کره‌اي است که اين دو را به هم وصل مي‌کند. همچنين، هر دوي آنها به «جاذبه» خورشيد و سيارات ديگر وابسته‌اند.

همه موجودات روي زمين به آب، هوا و غذا نيازمندند. اين عامل‌ها مانند گره‌اي محکم، موجودات را به هستي و ادامه حيات پيوند مي‌دهد.


انسان‌ها براي ادامه زندگي خود، علاوه بر آب و هوا و غذا، به ارتباط با يکديگر نيز احتياج دارند. يکي از مهارت‌هاي زندگي، «مديريت نيازهاي بشري» است.
بين يک انسان با انساني ديگر، بايد گره‌اي وجود داشته باشد تا آنها بتوانند در کنار هم، با آسايش و اطمينان زندگي کنند. بقاي دوستي‌ها، روابط خانوادگي و زندگي معمولي در اجتماع، در گروي حفظ گره‌اي است که اصلي‌ترين و ابتدايي‌ترين گره براي اجتماعي شدن انسان است و «اعتماد» نام دارد.


سعي کنيد، فردي صادق، راستگو، خوش‌قول، امانتدار، وفادار و منطقي باشيد. اين صفت‌هاي خوب از شما فردي قابل اعتماد مي‌سازند


يش از پيدا شدن محبت، عشق و علاقه‌ بين انسان‌ها، ابتدا اعتماد پديد مي‌آيد.
پيش از پديد آمدن اعتماد، هيچ‌گونه دوستي يا محبتي اتفاق نمي‌افتد.

وقتي به کسي علاقه پيدا مي‌کنيد، پيش از اعتماد به او، نمي‌توانيد علاقه خود را به او ابراز کنيد. و اگر اين کار را بکنيد، احتمال پشيماني شما در آينده بسيار بالا خواهد بود.پس نياز باعث مي‌شود که با يکديگر ارتباط داشته باشيم و براي ايجاد هر گونه ارتباطي (حتي خريد يک کالا از مغازه)، بايد اعتماد پديد آمده باشد اين اعتماد، گره‌اي است که دوستي‌ها و روابط را به وجود مي‌آورد.

اعتماد چيست؟

اعتماد يعني اطمينان از اينکه طرف مقابل در روابطش با شما، قصد ضربه زدن ندارد. اطمينان از اينکه او نيز شما را دوست دارد. اعتماد يعني رسيدن به شناختي معمولي و معقول درباره ارتباط افراد و تعيين حدود و مرزها براي ايجاد ارتباط.

چگونه اعتماد کنيم؟

يک اصل ديني، اخلاقي و انساني به ما مي‌گويد: «همه افراد خوبند، مگر اينکه بدي آنها ثابت شود.»
اما اين اصل به ما نمي‌گويد که همه افراد به يک درجه خوبند. از طرف ديگر، در هر جامعه‌اي افرادي وجود دارند که ظاهري خوب دارند، اما در باطن چنين نيستند.




بين يک انسان با انساني ديگر، بايد گره‌اي وجود داشته باشد تا آنها بتوانند در کنار هم، با آسايش و اطمينان زندگي کنند. بقاي دوستي‌ها، روابط خانوادگي و زندگي معمولي در اجتماع، در گروي حفظ گره‌اي است که اصلي‌ترين و ابتدايي‌ترين گره براي اجتماعي شدن انسان است و «اعتماد» نام دارد.

گاهي وقت‌ها تجربيات ما در زندگي و ضربه‌ خوردن از افرادي که فکر مي‌کرده‌ايم خوب هستند، نظر ما را نسبت به اصل فوق عوض مي‌کند.


عده‌اي از مردم معتقدند. «همه افراد بدند، مگر اينکه خوبي آنها ثابت شود.»
اصل دوم غلط است.
علاوه بر اينکه گناه بزرگي به حساب مي‌آيد، باعث مي‌شود ما به سختي به کسي اعتماد کنيم و کم نيستند.
اين‌گونه افراد سختگير که در نهايت، به انزوا و تنهايي روي مي‌آورند و دچار مسائلي مي‌شوند که تنهايي و انزوا براي انسان پديد مي‌آورد.
بسياري از مسائلي که از سوي هم‌سن و سال‌هاي شما در ارتباط با دوستي و دوستيابي مطرح مي‌شوند، پيرامون موضوع اعتماد مي‌چرخند. بسياري از شما، چوب اعتمادهاي بي‌جاي خود را خورده‌ايد.


پس چه کار بايد کرد؟ آيا بايد به همه اعتماد کرد؟ يا بايد به همه بي‌اعتماد بود؟
به نظر من، همان‌طور که گفتم، در اعتماد کردن بايد به «درجه‌بندي» آدم‌ها بپردازيم.
بهتر است شما به جاي سياه (بد) يا سفيد (خوب) ديدن افراد، همه را خاکستري فرض کنيد. يعني همه آدم‌ها را موجوداتي بدانيد که خوبند، اما گاهي هم کارهاي بد انجام مي‌دهند. به‌طور معمول، شما به همه مردم به يک اندازه اعتماد نداريد. آيا شما براي سپردن امانت خود، بيشتر به يک مغازه‌دار اعتماد مي‌کنيد يا به عابري که نمي‌شناسيد؟ بله.
شما به يک مغازه‌دار اعتماد بيشتري داريد، چون يک مغازه‌دار براي حفظ اعتبار خودش هم که شده، در امانت شما خيانت نمي‌کند. اما عابري که نمي‌شناسيد، ممکن است دزد باشد.


دومين عاملي که در اعتماد کردن نقش اساسي دارد، عامل «احساس» است.

هرگز از روي احساسات عاطفي به کسي اعتماد نکنيد. ممکن است کسي با تاثير گذاشتن روي احساس شما بتواند، گولتان بزند. حتي ممکن است به دليل احساسات عاطفي خود، به کسي دل ببنديد که جدا شدن از او سخت باشد و از قضا، وي فرد نابابي باشد. شما بايد با عقل و منطق، بتوانيد بر احساسات خود چيره شويد.


اعتماد يعني اطمينان از اينکه طرف مقابل در روابطش با شما، قصد ضربه زدن ندارد. اطمينان از اينکه او نيز شما را دوست دارد. اعتماد يعني رسيدن به شناختي معمولي و معقول درباره ارتباط افراد و تعيين حدود و مرزها براي ايجاد ارتباط.

عامل سوم براي اعتماد کردن، تعيين «محدوده» براي آن است.
روابط انسان‌ها با هم، براساس بده و بستان است. لبخند مي‌زنيد و لبخند مي‌گيريد؛ غضب مي‌کنيد و غضب مي‌بينيد؛ امانت مي‌دهيد و امانت مي‌گيريد؛ پول مي‌دهيد و کتاب مي‌گيريد. اين بده وبستان دائمي در روابط آدم‌ها، براساس نيازي است که به امکانات همديگر دارند. آنچه مي‌دهيد، بستگي به درجه اعتماد شما دارد و همين باعث محدود کردن اعتماد مي‌شود. لبخند زدن به ديگران محدوديتي ندارد.
اما دادن هويت، شخصيت، و محبت کردن به ديگران محدوديت دارد. شما نمي‌توانيد به همه کس اعتماد کنيد. هويت خود را بدهيد تا هويت تازه‌اي بگيريد. شما مي‌توانيد همه را دوست داشته باشيد. وقتي کسي در قبال دوست داشتن شما، چيز‌هاي تازه‌اي مي‌خواهد، بايد ببينيد تا چه اندازه‌اي مي توانيد خواسته او را تامين کنيد. مثلا اسرار خود را نمي‌توانيد براي همه کساني بازگو کنيد که دوستشان داريد.



امام علي (ع) مي‌فرمايند: «با دوستان خود آنقدر در دوستي پيش برويد که اگر روزي دشمن شما شدند، افسوس نخوريد. و با دشمنانتان آنقدر دشمني کنيد که اگر روزي دوست شما شدند، راهي براي اين دوستي باقي مانده باشد.»

مي‌توان از اين جمله، چنين نتيجه گرفت که ما نبايد به‌صورت نامحدود به ديگران اعتماد کنيم. تعداد زيادي از هم‌سن و سال‌هاي شما هستند که از اين مساله شکايت دارند. آنها در دوستي آنقدر بي‌گدار به آب زده‌اند که در مدت کوتاهي، تمام اسرار زندگي خود را براي دوستانشان بيان کرده و آن دوستان متاسفانه رازدار نبوده و تمام اسرار را به نحوي فاش کرده‌اند.
تا جايي که ممکن است، نبايد اسرار خود را حتي نزد صميمي‌ترين دوستانتان بيان کنيد. البته شما گاهي مجبور هستيد، قسمتي از رازهاي خود را با ديگران درميان بگذاريد. اين کار بايد هنگامي صورت بگيرد که مطمئن هستيد، دوستتان راز شما را فاش نخواهد کرد و اطمينان داريد که بيان اين راز، مي‌تواند باعث جلب کمک وي در حل مشکلات شما شود.




روابط انسان‌ها با هم، براساس بده و بستان است. لبخند مي‌زنيد و لبخند مي‌گيريد؛ غضب مي‌کنيد و غضب مي‌بينيد؛ امانت مي‌دهيد و امانت مي‌گيريد؛ پول مي‌دهيد و کتاب مي‌گيريد. اين بده وبستان دائمي در روابط آدم‌ها، براساس نيازي است که به امکانات همديگر دارند. آنچه مي‌دهيد، بستگي به درجه اعتماد شما دارد و همين باعث محدود کردن اعتماد مي‌شود

پس بايد به کسي اعتماد کنيد که او را مي‌شناسيد و بعد، با امتحان کردن او بفهميد، قابل اعتماد است. وقتي به کسي اعتماد کرديد، حدودي براي وي قائل شويد. اين موضوع درباره همه کساني که با شما زندگي مي‌کنند، صادق است.
قابل اعتمادترين افراد، پدر و مادر هستند. برادر و خواهر، در درجه دوم قرار مي‌گيرند. به همين ترتيب، بستگان نزديک مثل، دايي، عمو، خاله و عمه، از نظر درجه اعتماد در رده پايين‌تري قرار دارند. اين درجه‌ بندي‌ها بايد فقط و فقط براساس آگاهي، دانش و تجربه شخص شما صورت بگيرد.
فقط يک نکته ضروري و جدي را به‌طور گذرا يادآوري مي‌کنم که: در اعتماد کردن به جنس مخالف خود، در اين سن و سال که محصل هستيد، بسيار سختگير باشيد.

چگونه اعتماد ديگران را به خود جلب کنيم؟

شما از کسي که مي‌خواهيد به او اعتماد کنيد، چه انتظارهايي داريد؟
فکر مي‌کنم پاسخ شما اينها باشند:
1- مي‌خواهيد با شما صادقانه برخورد کند.
2- مي‌خواهيد هرگز از او دروغي نشنويد.
3- مي‌خواهيد او خوش قول باشد.
4- مي‌خواهيد امانتداري باشد.
5- مي‌‌خواهيد در روابط با شما معقول و منطقي باشد.
6- مي‌خواهيد در پيمان دوستي‌تان وفادار باشد.
و...
چه چيزهاي ديگري از کسي که قصد داريد به او اعتماد کنيد، انتظار داريد؟ حالا براي جلب اعتماد ديگران، سعي کنيد خودتان اين‌گونه باشيد. ديگران نيز انتظار دارند.
سعي کنيد، فردي صادق، راستگو، خوش‌قول، امانتدار، وفادار و منطقي باشيد. اين صفت‌هاي خوب از شما فردي قابل اعتماد مي‌سازند. پس اين صفت‌ها را در خودتان تقويت کنيد. وقتي اين گونه باشيد، قابل اعتماد مي‌شويد.


شما با تقويت اين شش صفت در خود، قابل اعتماد مي‌شويد؛ براي همه. پس اين قابل اعتماد بودن را در سراسر زندگي خود حفظ کنيد. اعتماد گره محکمي است که پيوند شما را با ديگران پايدار نگه مي‌دار
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 02:16 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها