بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #291  
قدیمی 02-08-2011
BaHaReH آواتار ها
BaHaReH BaHaReH آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 144
سپاسها: : 15

11 سپاس در 9 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

می گویند رسم زندگی چنین است
می آیند....
می مانند.....
عادت می دهند.....
و می روند....
و تو خود می مانی ....
و تنهاییت .....
رسم ما نیز چنین شد ...
آمدیم...
ماندیم ....
عادت کردیم
و حال که وقت رفتن است.....
می فهمیم که چه تنهاییم....
و رفتنی شدیم...
برگشته ایم تا چند سطر ترانه ی دلتنگی سر دهیم...
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #292  
قدیمی 02-11-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

به تو فکر می کنم !
در سکوت پریشان نیمه شب در زیر نگاههای کنجکاو مهتاب به حریم عشق تو در وهم سبز اساطیرم فکر میکنم و شب جاده ها را با ته مانده های دلتنگی و غربتنم در سکوت پریشان نیمه شب پشت پنجره های باد برده به تماشا می نشینم . تجلی بیهودگی حرفهایم را در خلوت و سکوت در نگاه تب آلوده جیرجیرک ها روی برگهای باران خورده شهر جا می گذارم . من از گریز و درد بانگ قدمهایم را به گوش شپ پره های دیوانه می سپارم و از شیشه های مه گرفته تنهایی خاموشی خانه ام را فریاد می زنم . در سکوت پریشان نیمه شب میان آتش و بغض و خونه به شکوه های تلخ چشمانت و به احساس در گورخفته زبانم فکر می کنم
چگونه می توانم در این قفس تنگ به عشق بازی شاپرکها و به آب شدن شرمگین شمع ها و به فریب جاده ها فکر می کنم . دیگر از دلتنگی هم دلم می گیرد میان شهوت سیال نگاهت خود را جاودان می کنم و درچشم هایت تعبیر می شوم . خسته و خاموش به تماشای تجلی شکوه دستهایت زمانی که از هیچ لبریز می شوم و آتش تمنا و التماس خاکسترم می کند فکر میکنم . به آخرین نگاهی که پر از باران در آسمان سینه ام دوید به حرفهای غم گرفته ات به آشوب ناگهانی چشمهایت به تو فکر می کنم .
در سکوت سینه ام در این قفس تنگ تنهایی به تو و به چشم هایت فکر میکنم . تنها به تو فکر می کنم
__________________
پاييز را مي توان زيبا ديد، نگو خزان است و زردي...همانطور كه شاخه هاي خشك مجموع صداي دل نشين ِ قدم هايمان رامي سازند... خش خش برگ ها هم زيباست............
پاسخ با نقل قول
  #293  
قدیمی 02-11-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

به خوابم سپردی
به جادوی مهتاب
شکنجم که کردی این دفعه دیگه بسه....
که هستم در خواب رویا
کنارم نشستی به صد فکر و سودا
کناه من این بود که دل ساده بودم یه رسوای عاشق یه دل داده بودم
تو در خلوت شب به پایم نشستی ولی بی بهانه دلم را شکستی
به اشک ستاره به رویای بی تاب...
پاسخ با نقل قول
  #294  
قدیمی 02-12-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

قرار نیست که قرار هایمان را بگذاریم بر بی قراری های من ..؟

مگر قرار نبود تو ماه ِ تمام ِ من باشی و ..
من پر ِ پرواز ِ تو ..؟

مگر زمزمه هر روزت نبود ..

مگر غیر از این است که ..

من ماه تمام را در تو معنا کردم ..

و تو ماه ِ تمام ِ من شدی ..!

پس چرا هرچه بیشتر می رویم کمتر می رسیم ..!

تو ماه ِ تمام ِ من نیستی ..؟!
یا من پر ِ پرواز ِ تو ..؟!

پاسخ با نقل قول
  #295  
قدیمی 02-12-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

قاصدک حرف دلم را تو فقط میدانی

نامه ی عاشقیم را تو فقط میخوانی

قاصدک هیچکس با من نیست !

همه رفتند , تو چرا می مانی !!؟
پاسخ با نقل قول
  #296  
قدیمی 02-13-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

به سراغ تو شبی می آيم می آيم
با دو صد بوسه نو با دو صد راز و نياز
به سراغ تو شبی می آيم می آيم
با دلی خسته ز درد با غم و غصه زياد
مثل شبنم که نشيند بر گل
چو حبابی که نشيند بر آب
مثل بارون روی گلبرگ درخت
همچو ديدار تو با من در خواب
به سراغ تو شبی می آيم
به سراغ تو شبی می آيم...
پاسخ با نقل قول
  #297  
قدیمی 02-13-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نمي نويسم ..... چون مي دانم هيچ گاه نوشته هايم را نمي خواني حرف نمي زنم .... چون مي دانم هيچ گاه حرف هايم را نمي فهمي نگاهت نمي كنم ...... چون تو اصلاً نگاهم را نمي بيني صدايت نمي زنم ..... زيرا اشك هاي من براي تو بي فايده است فقط مي خندم ...... چون تو در هر صورت مي گويي من ديوانه ام
__________________
پاسخ با نقل قول
  #298  
قدیمی 02-25-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

يادش را غريبانه به دوش مي كشم

نگاهش را بي قرار فرياد مي كشم

و چشمانش را بي صدا به آغوش مي كشم

و اوست كه هم هست وهم نيست...

پر مي كشم به سوي خيال

و چه بي پروا در روياي كاذب خويش رها مي شوم

هيچ نيست جز سكوت...

سكوت ... سكوت ... وباز هم سكوت...

واي كه چقدر اين سكوت مبهم را دوست دارم

و چه بي صبرانه فرياد غرق در اين سكوت را

به انتظار مي نشينم

هيچ نمي گويم...

دارم كه بگويم

اما نبايد گفت

شايد اين سكوت زيباتر است

فرياد سكوتم را هيچ كس نشنيد

يا كسي نخواست كه بشنود

در خود شكستم

نابود شدم

باريدم...

و هيچ كس نفهميد كه چه شدم...

نه ماه بودم، نه خورشيد...

اما هيچ دلي سراغ مرا از آسمان تنهايي اش نگرفت

گويي ابرها هيچ اند

و فقط ابرند و بايد ببارند...

و تنها باريدم...

خسته ام...

خسته از باريدن و تمام نشدن

خسته از بودن و نبودن...

اما بايد رفت

آنكه رفت، رسيد

پس بايد رفت و رسيد...

و شكوه و عظمت يك دنيا

هفت آسمان

و هفت دريا را ديد

طعم شيرين پرواز در اوج هستي را چشيد

و لذت پروانه بودن را با تمام وجود

در آغوش
پاسخ با نقل قول
  #299  
قدیمی 02-25-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

آرزوی من اینست
که دو روز طولانی
درکنار تو باشم فارغ از پشیمانی
آرزوی من اینست
یا شوی فراموشم
یا که مثل غم هر شب گیرمت در آغوشم

آرزوی من اینست
که تو مثل یک سایه
سر پناه من باشی
لحظه تر گریه

آرزوی من اینست
نرم و عاشق و ساده
همسفر شوی با من در سکوت یک جاده
آرزوی من اینست
هستی تو من باشم
لحظه های هوشیاری مستی تو من باشم

آرزوی من اینست
تو غزال من باشی
تک ستاره روشن در خیال من باشی
آرزوی من اینست
در شبی پر از رویا
پیش ماه و تو باشم
لحظه ای لب دریا

آرزوی من اینست
از سفر نگویی تو
تو هم آرزویی کن
اوج آرزویی تو
آرزوی من اینست
مثل لیلی و مجنون
پیروی کنیم از عشق
این جنون بی قانون
آرزوی من اینست
زیر سقف این دنیا
من برای تو باشم
تو برای من تنها
پاسخ با نقل قول
  #300  
قدیمی 02-25-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خسته ام اما نه آنقدرکه نتوانم تو را دوست داشته باشم
و از کنارنفس های گرمت بی اعتنا بگذرم.
اگرشوق رسیدن به دستهایت نبود،هیچ گاه آغوشم را نمی گشودم
واگر صدای گوشنواز تو نبود ازگوشه تنهایی بیرون نمی آمدم.
اگر شوق دیدن چشم هایت نبود هیچ گاه پلک هایم را بیدارنمی کرد
و اگر نسیم حرفهایت نمی وزید،معنای جهانرا نمی فهمیدم...
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 4 نفر (0 عضو و 4 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 06:05 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها