بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #451  
قدیمی 05-19-2011
GhaZaL.Mr آواتار ها
GhaZaL.Mr GhaZaL.Mr آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312

1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خدا جون اینجا باید بات حرف زد ؟
چی بگم ....
امروز 5 شنبه س..............
انگاری بقیه یادشون رفته 5شنبه ها زجر آورترین روز هفته س برام
و پاهام برای رفتن به آرامگاه سست میشه...
خداجووووووووووووووووووووووووون
دلم خیلی امروز گرفته ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
عین 5شنبه های دیگه دارم دیوونه میشم...
یه بغض توو گلومه که نمیخوام گریه شه !
اون روزا روزای اوج پروازم بود و حالا یه پرنده زخمی م که با حسرت پرکشیدن پرنده های دیگه رو نیگا می کنه ...........
خداجون ... قربونت برم... هیشوقت از هیچی گله نکردم
هر اتفاقی که افتاد بازم گفتم شکرت ...
دارم یا یه گلوی پره بغض برات می نویسم ...

من صبورم اما ...
آه
این بغض گران صبر چه می داند چیست ..!


آره صبورم... بدتر از اینام سرم بیاد هیچیم نمیشه !
بازم دوباره روپام وایمیسم و می پرم
ولی ...
الان خیلی خسته م..........
کمکم کن...........
برای پریدن به آغوشت نیاز دارم
اینجا هیشکی منو نمی فهمه ...
هیشکی دستمو نمی گیره ..
همه میخوان بگن که منو می فهمن ولی همه فقط میگن !

تو همیشه سر وقت می رسی
درست اون لحظه که داغونم
بیا به دادم برس که این 5شنبه ی لعنتی رمقی برام نذاشته !

خداجون ........... دلتنگم...........
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از GhaZaL.Mr به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #452  
قدیمی 05-19-2011
GhaZaL.Mr آواتار ها
GhaZaL.Mr GhaZaL.Mr آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312

1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض



ﺗﻮ ﺑﺎرون ﻛﻪ رﻓﺘﻲ ﺷﺒﻢ زﻳﺮ و رو ﺷﺪ
‫ﻳﻪ ﺑﻐـﺾ ﺷـﻜـﺴـﺘﻪ رﻓﻴـﻖ ﮔـﻠﻮ ﺷﺪ
‫ﺗﻮ ﺑـﺎرون ﻛﻪ رﻓﺘـﻲ دل ﺑﺎغ ﭼﻪ ﭘﮋﻣﺮد
‫ﺗـﻤﺎم وﺟـﻮدم ﺗـﻮي آﻳـﻨﻪ ﺧﻂ ﺧﻮرد
‫ﻫﻨﻮز وﻗﺘﻲ ﺑﺎرون، ﺗﻮ ﻛﻮﭼﻪ ﻣﻲﺑﺎره
‫دﻟـﻢ ﻏــﺼـﻪ داره دﻟـﻢ ﺑـﻲ ﻗـﺮاره
‫ﻧﻪ ﺷﺐ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ اس ، ﻧﻪ روﻳﺎ ﻗﺸﻨﮕﻪ
‫دﻟـﻢ ﺑﻲ ﺗـﻮ ﺧـﻮﻧﻪ دﻟـﻢ ﺑﻲ ﺗﻮ ﺗﻨﮕﻪ ..........


__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از GhaZaL.Mr به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #453  
قدیمی 06-04-2011
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خیلی وقته از اون پستی که چند وقت پیش زده بودم میگذره...چقدر شرایطم و حال و هوایم فرق کرده...

شکر میگوییم تو را... خیلی جاها شده دلشکسته و ناراحت بودم..
غزل جان درکت میکنم...که گاهی زمانها تو را به یاد چیزهای تلخ میندازن

با زبان ساده میگوییم...با تمام سختی ها و ناراحتی هایی که داشتم اگر اینها شاید منم اینجا نبودم ..هدفم اینقدر بزرگ نبود...

میگن در هر کار خدا حکمتی هست ..اینو حس میکنم که حکمتی بود که کل مسیر زندگیم عوض بشه...شکر..
امشب یه قدم برداشتم..خسته م..کلی حرف زدم..ولی دلم ارومه ...هنوز خیلی کارها دارم ...
امیدوارم نا امیدی و ترس فلجم نکنه و خدای بزرگ همراه همیشگیمو داشته باشم
__________________

پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از GolBarg به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #454  
قدیمی 06-06-2011
GhaZaL.Mr آواتار ها
GhaZaL.Mr GhaZaL.Mr آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312

1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض هنوز خدا هست ...

نقل قول:
نوشته اصلی توسط Mina110 نمایش پست ها
غزل جان درکت میکنم...که گاهی زمانها تو را به یاد چیزهای تلخ میندازن
دلتنگی خیلی سخته ..
بدتر از دلتنگی ، اینه که نتونی کسی که دلتنگش میشی رو ببینی
که آروم شی........
مث امروز که دلم خیلی گرفته و هیچی آرومم نمی کنه ..
با همه ی اینا هنوز خدا هست...



[IMG]http://*****************/images/nt7vsaby03klru7rh2r.gif[/IMG]

منو دوس جون مهربونم هر شب راس ساعت دلتنگی قرار داریم....
روی پنجره ی اتاقم...
هر شب زل می زنم توو صورتشو باش حرف می زنم ،
گاهی دستامو میگیرم طرفش تا بگیره تو دستای مهربونش... ، گاهی دوتا دستامو باز می کنم تا منو توو آغوشش بگیره ......

اون سنگ صبور خوبیه.. همش نق نق هامو میشنوه و هیچی بهم نمیگه .........
من خیلی دختر بدیم... خیلی بد ! همش همه رو اذیت میکنم و همه هی ازم دور و دورتر میشن
اما اون نه ! همش توی سکوتم... دور از همه .. اما از اون نه!

وقتی همه تنهام میذارن اینقد محکم بغلم می کنه که با همه ی وحشتناک بودن شرایطم ، یه امید کوچولو توو دلم سبز میشه ...
همش انگار دلش می خواد بهم بگه .. غزل ! اگه هیشکی بات نباشه من هستم .. من دوست دارم... تو فرشته کوچولوی خودمی ..
نترس.. تنهات نمیذارم !
ولی روش نمیشه بگه... فقط وقتی تو بغلشم عاشقونه نیگام میکنه ...
من همه ی اینارو از توو چشماش خوندم...

می پرستمش .. نه چون همه می پرستن ! نه چون باید بپرستمش ! چون وجودم پر از یه حس آروم و دوست داشتنی میشه وقتی میاد بهم سر بزنه...
و وقتی دارمش..چون آروم ترین آغوش دنیاست ...

خدای مهربون ...هرچند امشب بات قهرم ! چند هفته س دارم هرشب بت میگم دلم دریا میخواد.. نصفه شب ! ولی هنوز منو نبردی ! ؛
با این حال تو لیلی منی ! قد همون 10تای بچگی م دوست دارم


غزل





__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از GhaZaL.Mr به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #455  
قدیمی 06-06-2011
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

یه محیط مجازی و یه درد دل با خدا

مینویسم برای دل خوشی دل خودم

یکی از خوبی درد دل با تو اینه که دیگه انتظار پاشخی از نوع این چیزی ک نوشتمو ندارم...

دکتر هلاکویی یه بار گفت
انتظار یعنی دروغ....
به نظر من انتظار ذره ذره از بین میبره... از این سیاهی شب بدم می آید.. دست خودمم نیست
من ادبیاتم خوب نیس...من ذره ذره شکستم..من دلم نمیخواد دلتنگ کسی باشم..نمیخوام هزار بار یکی صدا بزنم بعد بگه چی میخوایی ...
__________________

پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از GolBarg سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #456  
قدیمی 06-07-2011
GhaZaL.Mr آواتار ها
GhaZaL.Mr GhaZaL.Mr آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312

1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط Mina110 نمایش پست ها
دست خودمم نیست .. من دلم نمیخواد دلتنگ کسی باشم..نمیخوام هزار بار یکی وصدا بزنم بعد بگه چی میخوایی ...

این روزا این چیزا مد شده !!
----------

مرا بگذار و بگذر..دیگر نمی خواهم به دنیای بزرگ تری دل ببندم .. دنیایی که قد یک آغوش گرم برای من جای ندارد..
می خواهم به شانه های تهی .. سرد و پریشان باد تکیه دهم !مرا بگذار و بگذر ...!


غزل
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از GhaZaL.Mr به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #457  
قدیمی 06-07-2011
کنستانتین آواتار ها
کنستانتین کنستانتین آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: May 2011
نوشته ها: 33
سپاسها: : 8

45 سپاس در 24 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خدایا
تو خدای منی ؟
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از کنستانتین به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #458  
قدیمی 06-20-2011
shokofe آواتار ها
shokofe shokofe آنلاین نیست.
ناظر ومدیر تالار پزشکی بهداشتی و درمان

 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 4,109
سپاسها: : 3,681

5,835 سپاس در 1,524 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

وای خدا جونم این قدر دلم گرفته که نمیدونم باید چی کار کنم
باز این اشک لعنتی ولم نمیکنه
باز نمیدونم چمه
خدایا خودت میدونی که خیلی وقتا شاید دلم گرفته و اشک هم میریزم اما تو رو زیر سوال نمیبرم بهت شکایت نمیکنم ،خودت خوب میدونی مگه نه؟
اما الان فرق داره دارم دق میکنم
اشک برام امون نذاشته
خدایا خودت بگو چی کار کنم
از صبح هر کاری میکنم حواسم پرت بشه نمیشه طبق معمول نقش بازی میکنم
خدایا از این نقش بازی کردن خسته شدم
خدایا نمیخوای ی فکری به حالم بکنی؟؟؟؟؟؟؟؟
دیگه از دست خودم کاری بر نمیاد
دیگه نمیدونم باید چی کار کنم
بعضی وقتا مرگ خیلی شیرینه خیلی
نمیخوام کفر بگم اما بریدم ،بریدم بریدم
فقط کارم شده گفتن ذکرت شاید به آرامش برسم
خدایا بهت محتاجم ،کمکم کن


__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
پاسخ با نقل قول
3 کاربر زیر از shokofe سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #459  
قدیمی 06-20-2011
GhaZaL.Mr آواتار ها
GhaZaL.Mr GhaZaL.Mr آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312

1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

شکوفه مهربونم...
خیلی ناراحت شدم پستتو خوندم....
می دونی دیشب شب وحشتناکی بود برام........
اگه بدونی با چه ترفندایی خودمو آروم کردم.................
عزیزم گریه کن .. گاهی ادم باید گریه کنه تا دلش سبک شه..
من دیشب روی تختم دراز کشیدمو سعی کردم به هیچی فک نکنم
درحالی باید داغون می بودم
وقتی فکرای ناراحت کننده میومدن سراغم صلوات می فرستادمو میگفتم خدایا می دونم تو امشب نمیذاری غزلت به هم بریزه.....
وای اینقد آروم شدم م م م م م م م م م م
مدامم اینو میگفتم :
الا بذکرالله تطمئن القلوب ...........
می دونم گاهی هیچی آرومت نمی کنه ولی من دیشب توی آغوش پروردگارم عجیب آروم شدم...
من خیلی دوست دارم و از ناراحتیت ناراحت میشم.... :-*
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
پاسخ با نقل قول
3 کاربر زیر از GhaZaL.Mr سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #460  
قدیمی 06-20-2011
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

قفون تمام دلهای شکسته(این قفون و بوج بوج و خجگله را از تو فیسسس یاد گرفتم چه چیزهای خوبی یادم میده )

اقا این روانشاسا میگین ادم گاهی اوقات غمگین و ناراحته و این اشکالی نداره

گریه خوبه ولی اگه هر روز بشه ..این ناراحتی و بهم ریختگی اگه هر روز بشه خوب نیست...

منم بچه ها اینا رو تجربه کردم... شب های بدی گذروندم...شب که میشه انگار دنیا میخواد رو سرم خراب بشه

با اینکه روز خوبی را داشته باشم..و از روز وفعالیتی که داشتم راضی بودم

اوه یادم نبود اینجا درد و دل با خداست...
اینو یواشکی میگم....میگن خدا را انسان خلق کرد
خوب فکر کنید بهش....

خدا واسه ماها تکیه گاه مون هست ...یه جایی که هر وقت دلمون بخواد باهاش درد و دل میکنیم..وقت ملاقات نداره...نمیگه برو حوصله تو ندارم..

منم دوست دارم بیشتر بشناسمش..واقعا هم نمیدونم از کجا با چی شروع کنم..ولی اینو ازش خواستم

بچه ها خیلی مواظب خودتون باشین..منم وقتی این حال وهوای شما رو میخونم ناراحت میشم....
حتما حتما فکر سلامت جسم و روح خودتون باشین....

خدایا به لطف و کرمت بهمون کمک کن راه سعادت رو پیدا کنیم
__________________

پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از GolBarg به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 11:13 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها