بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1581  
قدیمی 11-23-2011
فرگل آواتار ها
فرگل فرگل آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541

1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

هر روز
شیطان لعنتی
خط های ذهن مرا
اشغال می كند
هی با شماره های غلط ، زنگ می زند،‏
آن وقت من اشتباه می كنم و او
با اشتباه های دلم حال می كند.
دیروز یك فرشته به من می گفت:
تو گوشی دل خود را بد گذاشتی
آن وقت ها كه خدا به تو می زد زنگ
آخر چرا جواب ندادی
چرا بر نداشتی؟!
یادش به خیر
آن روزها
مكالمه با خورشید
دفترچه های ذهن كوچك من را
سرشار خاطره می كرد
امروز پاره است
آن سیم ها
كه دلم را
تا آسمان مخابره می كرد.
×××
با من تماس بگیر ، خدایا
حتی هزار بار
وقتی كه نیستم
لطفا پیام خودت را
روی پیام گیر دلم بگذار
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از فرگل به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #1582  
قدیمی 11-23-2011
فرگل آواتار ها
فرگل فرگل آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541

1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

می روم شاید فراموشت کنم


من پذیرفتم شکست خویش را

پندهای عقل دور اندیش را

من پذیرفتم که عشق افسانه است

این دل درد آشنا دیوانه است

می روم شاید فراموشت کنم

با فراموشی هم آغوشت کنم

می روم از رفتنم دل شاد باش

از عذاب دیدنم آزاد باش

گرچه تو تنهاتراز ما می روی

آرزو دارم ولی عاشق شوی

آرزو دارم بفهمی درد را

تلخی برخوردهای سرد را

پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از فرگل به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #1583  
قدیمی 11-23-2011
فرگل آواتار ها
فرگل فرگل آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541

1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

چه فرقی میکنه پاییز یا بهار
وقتی اونا باشن و تو نباشی
چه تفاوتی داره شنبه یا جمعه
وقتی هفت روز هفته به انتظار بگذره
مهم اینه که لحظه ها میگذرن
ولی تو کنارم نیستی...!!!
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از فرگل به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #1584  
قدیمی 11-23-2011
ROJINAjoON آواتار ها
ROJINAjoON ROJINAjoON آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Oct 2011
محل سکونت: tehran
نوشته ها: 442
سپاسها: : 905

904 سپاس در 533 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


بازآ دگر که سايه ديوار انتظار

سوزنده‌تر ز تابش خورشيد محشر است



بازآ، که باز مردم چشمم ز درد هجر

در موج خيز اشک چو کشتي، شناور است



بازآ که از فراق تو اي غايب از نظر

دامن ز خون ديده چو درياي گوهر است



اي صبح مهر بخش دل، از مشرق اميد

بنماي رخ که طالعم از شب، سيه‌تر است



زد نقش مهر روي تو بر دل چنان که اشک

آيينه‌دار چهره‌ات اي ماه منظر است



اي رفته از برابر ياران «مشفقت»

رويت به هر چه مي‌نگرم در برابر است


مشفق کاشانی
__________________

چه کسی میتواند با دختران شرقی دوئل کند؟!
وقتی نگاهشان...
دست ها را از حرکت باز می دارد!!

پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از ROJINAjoON به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #1585  
قدیمی 11-23-2011
Saba_Baran90 آواتار ها
Saba_Baran90 Saba_Baran90 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jun 2011
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 902
سپاسها: : 10,211

6,252 سپاس در 1,423 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ببخشید جمیعا! شعر نیستن اما جمله های (به نظر من) قشنگی بودن!حیفم اومد نگم!
تلخی روزگار اینه که خیلی چیزا رو میشه خواست، ولی نمیشه داشت!
------------------------
تویی که مرا در سقوط می بینی! تابحال اندیشیده ای که شاید تو خود وارونه ایستاده ای؟
------------------------
چشمانم خسته است و نبض دهنم افتاده! کاش نگاهت یک قدم نزدیکتر بود!
------------------------
دلم به بهانه همیشگی باز گریست! بگذار بزرگ شود تا بداند هرچه خواست همیشه نیست!
-------------------------
راه که می روم مدام پشت سرم را نگاه می کنم!دیوانه نیستم، از پشت خنجر حورده ام!
-------------------------
کاش همیشه در کودکی می ماندیم تا به جای دلمان، سر زانوهایمان زخمی می شد!
-------------------------
کمی زود بود ولی دعایت گرفت مادربزرگ!پیر شدم!
-------------------------
کسی حرفی از قاصدک می زند
و دارد دلم را محک می زند
کسی گفت برایت خوشی می خرم
دل ساده ام را کلک می زند
کسی اعتماد مرا می جود
و بر باورم مهر شک می زند
چنان خنجری خوردم از پشت سر
که خون از گلویم شتک می زند!
__________________
I know that in the morning now
I see ascending light upon a hill
Although I am broken, my heart is untamed, still

ویرایش توسط Saba_Baran90 : 11-23-2011 در ساعت 11:55 PM
پاسخ با نقل قول
3 کاربر زیر از Saba_Baran90 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #1586  
قدیمی 11-26-2011
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض چه بد کردم؟ چه شد؟ از من چه دیدی؟ آلبوم اشتیاق علیرضا قربانی

چه بد کردم؟ چه شد؟ از من چه دیدی؟ آلبوم اشتیاق علیرضا قربانی


قسمت هاییش رو به گزیده از چند شعر میگذارم که اقای قربانی هم به زیبایی اونها رو خونده ....






چه بد کردم چه شد از من چه دیدی /

که ناگه دامن از من در کشیدی /

چه اوفتادت که از من بر شکستی/

چرا یکبارگی از من رمیدی/

چه خوش باشد که دلدارم تو باشی /

ندیم و مونس و یارم تو باشی /

دل پردرد را درمان تو سازی/

شفای جان بیمارم تو باشی/

به غم زان شاد میگردم که تو غم خوار من گردی /

از آن با درد میسازم که تو درمان من باشی/

بسا خون جگر جانا که در خوان غمت خوردم/

به بوی آن که یک باری تو هم مهمان من باشی/

خوشا چشمی که رخسار تو بیند/

خوشا ملکی که سلطانش تو باشی/

خوشا آن دل که دلدارش تو باشی /

خوشا جانی که جانانش تو باشی.




فخرالدین عراقی

خواننده: علیرضا قربانی
آلبوم: اشتیاق
سرپرست ارکستر: فرهاد فخرالدینی

دانلود :
http://tarabestan.com/files/music/gh...bad-kardam.mp3


خوشا آن دم که با من شاد و خرم
میان انجمن خوش می‌چمیدی

ز بیم دشمنان با من نهانی
لب زیرین به دندان می‌گزیدی

چو عنقا، تا به چنگ آری مرا باز
ورای هر دو عالم می‌پریدی

مرا چون صید خود کردی به آخر
شدی با آشیان و آرمیدی

تو با من آن زمان پیوستی، ای جان
که بر قدم لباس خود بریدی

از آن دم بازگشتی عاشق من
که در من روی خوب خود بدیدی




http://hosseinkalak.persiangig.com/a...sha-an-del.mp3


چه كرده ام كه دلم از فراق خون كردي؟


چه اوفتاد، كه درد دلم فزون كردي؟


چرا زغم، دل پر حسرتم بيازردي؟


چه شدكه جان حزينم ز غصه خون كردي؟




زاشتياق تو جانم به لب رسيد، بيا...


نظر به حال دلم كن، ببين كه چون كردي!


همه حديث وفا و وصال مي گفتي،


چو عاشق تو شدم، قصه واژگون كردي.


هزار بار بگفتي نكو كنم كارت،


نكو نكردي و از بد، بدتركنون كردي


كجا به درگه وصل تو، ره توانم يافت؟


چون تو مرا به در هجر رهنمون كردي


چه بد كردم، چه شد، از من چه ديدي


كه ناگه، دامن از من دركشيدي؟


چه اوفتادت، كه از من برشكستي


چرا يكباره گي از من رميدي؟


چه خوش باشد كه دلدارم تو باشي


نديم و مونس و يارم تو باشي


دل پر درد را درمان تو سازي


شفاي جان بيمارم، تو باشي.


به غم زان شاد مي گردم


كه تو غمخوار من گردي


از آن با درد مي سازم


كه تو درمان من باشي.


بسا خون جگر جانا، كه در خوان غمت خوردم


ببوي آنكه يكباري، تو هم مهمان من باشي


خوشا چشمي، كه رخساره تو بيند


خوشا ملكي، كه سلطانش تو باشي


خوشا آن دل كه دلدارش تو باشي


خوشا جاني كه جانانش تو باشي......... .

http://hosseinkalak.persiangig.com/a...sha-an-del.wma
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از دانه کولانه به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #1587  
قدیمی 11-26-2011
shokofe آواتار ها
shokofe shokofe آنلاین نیست.
ناظر ومدیر تالار پزشکی بهداشتی و درمان

 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 4,109
سپاسها: : 3,681

5,835 سپاس در 1,524 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

چه بد کردم چه شد از من چه دیدی /
که ناگه دامن از من در کشیدی /

جالبه دارم گوش میدم

هی .......................
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از shokofe به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #1588  
قدیمی 11-26-2011
donya elahi آواتار ها
donya elahi donya elahi آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Oct 2011
محل سکونت: tehran
نوشته ها: 188
سپاسها: : 139

501 سپاس در 210 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض من و پاییز


من و پاییز

تو همرنگ و همدرد منی ای باغ پاییزی
تو بی رنگی و منهم چون تو بی رنگم

چو می پیچد میان شاخه هایت هوی هوی باد
بگوشم از درختان های های گریه می آید

الا ای باغ پاییزی دل منهم دلی سرد است
دلی که لبریز از اندوه است

خطا گفتم تو کی همرنگ و همدرد منی ای باغ پاییزی

ترا در پی بهاری است امید برگ و باری هست
ولی در من بهاری نیست امید برگ و باری نیست

تو بزمت می شود از تابش گلها چراغانی

ولی من در کلبه تاریک جان من نشان از کور سویی نیست
نسیم آرزویی نیست گل خوش رنگ
نیست


به یاد مادرم
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از donya elahi سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #1589  
قدیمی 11-26-2011
Saba_Baran90 آواتار ها
Saba_Baran90 Saba_Baran90 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jun 2011
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 902
سپاسها: : 10,211

6,252 سپاس در 1,423 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

کاش می دانستی روی آن نقطه پررنگ بزرگ
بین بی باوری آدمها
یک نفر می خواهد با تو تنها باشد
نکند کنج هیاهو بروم از یادت!
-----------------------------------
کاش می دانستی
من سکوتم حرف است
حرف هایم حرف است
خنده هایم خنده هایم حرف است
کاش می دانستی می توانم همه را پیش تو تفسیر کنم
کاش می دانستی
کاش می فهمیدی
کاش و صدکاش نمی ترسیدی
که مبادا دل من پیش دلت گیر کند
یا نگاهم تلی از عشق به دستان تو زنجیر کند
کاش می دانستی....
کاش می فهمیدی........
------------------------------------
ای صمیمی ای دوست
گاه و بیگاه لب پنجره خاطره ام میایی
ای خوب تو مرا یاد کنی یا نکنی
من به یادت هستم
آرزویم همه سرسبزی توست
-----------------------
__________________
I know that in the morning now
I see ascending light upon a hill
Although I am broken, my heart is untamed, still
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از Saba_Baran90 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #1590  
قدیمی 11-26-2011
ROJINAjoON آواتار ها
ROJINAjoON ROJINAjoON آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Oct 2011
محل سکونت: tehran
نوشته ها: 442
سپاسها: : 905

904 سپاس در 533 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

به چشمان پريرويان اين شهر
به صد اميد مي بستم نگاهي
مگر يك تن از اين ناآشنايان
مرا بخشد به شهر عشق راهي
***
به هر چشمي به اميدي كه اين اوست
نگاه بي قرارم خيره مي ماند
يكي هم، زينهمه نازآفرينان
اميدم را به چشمانم نمي خواند
***
غريبي بودم و گم كرده راهي
مرا با خود به هر سويي كشاندند
شنيدم بارها از رهگذاران
كه زير لب مرا ديوانه خواندند
***
ولي من، چشم اميدم نمي خفت
كه مرغي آشيان گم كرده بودم
زهر بام و دري سر مي كشيدم
به هر بوم و بري پر مي گشودم
***
اميد خسته ام از پاي ننشست
نگاه تشنه ام در جستجو بود
در آن هنگامه ي ديدار و پرهيز
رسيدم عاقبت آن جا كه او بود
***
"دو تنها و دو سرگردان، دو بي كس"
ز خود بيگانه، از هستي رميده
از اين بي درد مردم، رو نهفته
شرنگ نااميدي ها چشيده
***
دل از بي همزباني ها فسرده
تن از نامهرباني ها فسرده
ز حسرت پاي در دامن كشيده
به خلوت، سر به زير بال برده
***
به خلوت، سر به زير بال برده
"دو تنها و دو سرگردان، دو بي كس"
به خلوتگاه جان، با هم نشستند
زبان بي زباني را گشودند
سكوت جاوداني را شكستند
***
مپرسيد، اي سبكباران! مپرسيد
كه اين ديوانه ي از خود به در كيست؟
چه گويم! از كه گويم! با كه گويم!
كه اين ديوانه را از خود خبر نيست
***
به آن لب تشنه مي مانم كه ناگاه
به دريايي درافتد بيكرانه
لبي، از قطره آبي تر نكرده
خورد از موج وحشي تازيانه
***
مپرسيد، اي سبكباران مپرسيد
مرا با عشق او تنها گذاريد
غريق لطف آن دريا نگاهم
مرا تنها به اين دريا سپاريد


(فریدون مشیری)
__________________

چه کسی میتواند با دختران شرقی دوئل کند؟!
وقتی نگاهشان...
دست ها را از حرکت باز می دارد!!

پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از ROJINAjoON به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 6 نفر (0 عضو و 6 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 12:07 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها