شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد |
07-03-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
غمت در نهانخانه دل نشیند
به نازی که لیلی به محمل نشیند
پی محملش آنچنان زار گریم
که از گریه ام ناقه در گِل نشیند
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست مشکل نشیند
از آن زمان که آرزو ، چو نقشی از سراب شد
تمام جستجوی دل ، سؤال بی جواب شد
نرفته کام تشنه ای ، به جستجوی چشمه ها
خطوط نقش زندگی ، چو نقشی بر آّب شد
چه سینه سوز آه ها ، که خفته بر لبان ما
هزار گفتنی به لب ، اسیر پیچ و تاب شد
نه شور عارفانه ای ، نه شوق شاعرانه ای
قرار عاشقانه هم ، شتاب در شتاب شد
نه فرصت شکایتی ، نه قصه و روایتی
تمام جلوه های جان ، چو آرزو به خواب شد
|
8 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
07-04-2012
|
|
کاربر بسيار فعال
|
|
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,251
سپاسها: : 8,172
4,786 سپاس در 1,493 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تو کی بودی ای مسافرکه منو در من شکستی
رفتی اما دردل من تو همیشه زنده هستی
تو کی بودی که به یادت باید آواره بمونم
پا به پای باد شبگرد برم و از تو بخونم
انتظار دیدن تو منو آروم نمی ذاره
مثه بغضی که گلومو بسته اما نمی باره
چه نشستی که چشامو برق تنهایی ربوده
چشمی از سحر نداشتم اگه داشتم از تو بوده
چه نشستی که شکستم زیربار غم غربت
خالی از نغمه شوقم پرم از قصه محنت
گم شدم تو شهر ظلمت رد پای تو شبام نیست
با صدای هق هق من کسی اینجا آشنا نیست ای
ای صدای آسمونی پرم از هرچه شنیدم
کاشکی می شد پر کشیدن به هوای با بودن
__________________
معنی فلفل نبین چه ریزه است را روزی فهمیدم.....که اشک هایم به این کوچکی پر از حرف ها و غم های بزرگ شد
|
5 کاربر زیر از پریشان سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
07-04-2012
|
|
مدیر بخش مکانیک - ویندوز و رفع اشکال
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 2,586
سپاسها: : 5,427
6,159 سپاس در 1,794 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
نقل قول:
نوشته اصلی توسط افسون 13
غمت در نهانخانه دل نشیند
به نازی که لیلی به محمل نشیند
پی محملش آنچنان زار گریم
که از گریه ام ناقه در گِل نشیند
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست مشکل نشیند
از آن زمان که آرزو ، چو نقشی از سراب شد
تمام جستجوی دل ، سؤال بی جواب شد
نرفته کام تشنه ای ، به جستجوی چشمه ها
خطوط نقش زندگی ، چو نقشی بر آّب شد
چه سینه سوز آه ها ، که خفته بر لبان ما
هزار گفتنی به لب ، اسیر پیچ و تاب شد
نه شور عارفانه ای ، نه شوق شاعرانه ای
قرار عاشقانه هم ، شتاب در شتاب شد
نه فرصت شکایتی ، نه قصه و روایتی
تمام جلوه های جان ، چو آرزو به خواب شد
|
نوایی نوایی نوایی نوایی ..............
جوانی بگذرد تو قدرش ندانی
|
4 کاربر زیر از bigbang سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
07-06-2012
|
|
مدیر بخش مکانیک - ویندوز و رفع اشکال
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 2,586
سپاسها: : 5,427
6,159 سپاس در 1,794 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
بارون بارونه زمینا تر میشه …………… گلنسا جونم کارا بهتر میشه
بارون بارونه زمینا تر میشه …………… گلنسا جونم کارا بهتر میشه
گلنسا جونم تو شالیزاره …………… برنج میکاره میترسم بچاد
طاقت نداره طاقت نداره
طاقت نداره طاقت نداره
…..
…..
بارون بارونه زمینا تر میشه …………… گلنسا جونم کارا بهتر میشه
دونه بارون به بارین آرومتر …………… بارای نارنج داره میشه پر پر
گلنسای منو میدن به شوهر …………… خدای مهربون تو این زمستون
یا منو بکش یا اونو نستون
یا منو بکش یا اونو نستون
یا منو بکش یا اونو نستون
…..
…..
بارون بارونه زمینا تر میشه …………… گلنسا جونم کارا بهتر میشه
بارون میباره زمینا تر میشه …………… گلنسا جونم کارا بهتر میشه
گلنسا جونم غصه نداره …………… زمستون میره پشتش بهاره
گلنسا جونم غصه نداره …………… زمستون میره پشتش بهاره
گلنسا جونم غصه نداره …………… زمستون میره پشتش بهاره
گلنسا جونم غصه نداره …………… زمستون میره پشتش بهاره
گلنسا جونم غصه نداره …………… زمستون میره پشتش بهاره
ویرایش توسط bigbang : 07-06-2012 در ساعت 12:19 AM
|
7 کاربر زیر از bigbang سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
07-09-2012
|
|
ناظر و مدیر ادبیات
|
|
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432
2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
خیلی که دلم تنگ میشه
به آسمون نگاه میکنم!
دلم قرص میشه که
تو هم زیر همین سقفی...
...
..
.
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
5 کاربر زیر از ساقي سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
07-09-2012
|
|
کاربر علاقمند
|
|
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: بهشت ایران-کرمانشان
نوشته ها: 167
سپاسها: : 466
606 سپاس در 181 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
پشت شيشه برف ميبارد
پشت شيشه برف ميبارد
در سكوت سينه ام دستي
دانه اندوه ميكارد
مو سپيد آخر شدي اي برف
تا سرانجام چنين ديدي
در دلم باريدي ... اي افسوس
بر سر گورم نباريدي
چون نهالي سست ميلرزد
روحم از سرماي تنهايي
ميخزد در ظلمت قلبم
وحشت دنياي تنهايي
ديگرم گرمي نمي بخشي
عشق اي خورشيد يخ بسته
سينه ام صحراي نوميديست
خسته ام ‚ از عشق هم خسته
فروغ فرخزاد
|
5 کاربر زیر از لاوین سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
07-09-2012
|
|
مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693
7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
متن ترانه های لحظات دلتنگی ما
من از پشت خیال آرزوها نگاه خوبِ دنیای تو بودم به شیرینی بین ماه ومهتاب من آن خورشید گرمای تو بودم شبِ هر روز من تکرار تو بود شبِ مهر و قمر های تو بودم به صد دانه به یاقوتم نگاهی انـارِ* سـرخِ زیبـای تو بودم صفای آسمان را ابر لـرزاند پــناه آرزوهـای تـو بــودم به باران شقایق؛مـهربـانـا به پاکی،من قسم های تو بودم
__________________
گاهی حس میكنم
گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند
كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...
|
4 کاربر زیر از hossein سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
07-09-2012
|
|
مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693
7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
گله از مردمي كه مرا ديدند وگذشتند؛شايد هم نديدند....
شب نیست که با یاد تو سودا نکم
دل دریا زده را ، راهي دريا نكنم
همه شب تا به سحر تا به ابد
لب دريا هوس بوسه سارا نكم
اين جهان كار دلم ساخت كه من
فكر زيبايي و مجنوني ليلا نكم
شمع تاريكي من سوخت نديدندهمه
كه شكستم به نخي يكه وتنها،نكم
گويند يكي برد و يكي خورد ؛ نديدند
با كه اين حرف بگويم،با همه دعوا نكم
حرف دارم كه دلم سوخته تر شد
من كه كاري به تو و جز به تمنا نكم
ساحلت برد خيالم،هوس عشق نكردم
من كز اين گفته خود هيچ كه پروا نكم
گر بديدي تو كه محبوب مرا،باز برايش
دگر از تنگی دل؛تنگ شدم،قامت خود تا نكم
صورت سرخ شده ،نيش و كنايه چه كنم
كه ازاين وضع جهان؛يك شبه غوغا نكم
ناله ام سرد و خموش است؛چرا مي خندي؟!
به من خسته كه فكر شب فردا نكم!!
__________________
گاهی حس میكنم
گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند
كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...
|
5 کاربر زیر از hossein سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
07-11-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
هنوزم دستای گرمت جای امنی واسه گریه ست
تو قشنگی مثل بارون من دلم پر از گلایست
هنوزم تو این هیاهو توی این بغض شبونه
منو گنجیشکای خونه دیدنت عادتمونه
پشت پنجره هنوزم چشم به راهت میشینم
ای که بی تو خودمو تک و تنها میبینم
ما دو تا پنجره بودیم گفتی که باید بمیریم
دیوارا همه خراب شد ولی ما هنوز اسیریم
ما هنوزم مثل مرداب مسخ آیینه کویریم
ما همونیم که میخواستیم خورشید و با دست بگیریم
گریه هام حروم شدن کاری بکن
چشم من بیا منو یاری بکن
وقتی که به تو رسیدم هنوزم آهو نفس داشت
هنوزم چلچله انگار تو چشاش غم قفس داشت
غزلک گریه نمی کرد تو شبای بی چراغی
من و تو هم قصه بودیم از ستاره به اقــــــــــــاقی
حالا اما دیگه وقت رفتنه جاده اسم منو فریاد میزنه
حالا من موندم و یاد کوچه های خالی و خیس
یاد خونه ای که دیگه خیلی وقته مال ما نیست
اگه خاموشم و خسته اگه از تو دور دورم
تکیه کن به من غریبه من یه کوه پرغرورم
پشت پنجره هنوزم چشم به راهت میشینم
ای که بی تو خودمو تک و تنها میبینم ...
|
2 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
07-11-2012
|
تازه کار
|
|
تاریخ عضویت: Jul 2012
نوشته ها: 2
سپاسها: : 0
در ماه گذشته 4 بار در 1 پست سپاسگزاری شده
|
|
عشق یعنی علاقه
نه کفگیر و ملاقه
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 06:46 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|