شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد |
07-14-2012
|
|
مدیر بخش ورزش
|
|
تاریخ عضویت: Jan 2012
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,335
سپاسها: : 7,242
6,424 سپاس در 3,063 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
خدا ما رو برای هم نمیخواست .. فقط میخواست همو فهمیده باشیم
بدونیم نیمهی ما مال ما نیست .. فقط خواست نیمه مونو دیده باشیم تموم لحظه های این تب تلخ .. خدا از حسرت ما با خبر بود
خودش ما رو برای هم نمیخواست .. خودت دیدی دعامون بیاثر بود چه سخته مال هم باشیم و بیهم .. میبینم میری و میبینی میرم
تو وقتی هستی اما دوری از من .. نه میشه زنده باشم نه بمیرم نمیگم دلخور از تقدیرم اما .. تو میدونی چقدر دلگیره این عشق
فقط چون دیر باید میرسیدیم .. داره رو دست ما میمیره این عشق
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ، از لطف به سوی ما نیایی
هرگه که ترا دهیم دردی ، نالان شوی و به سویم ایی
هر دم که ترا دهم شفایی ، یاغی شوی و دگر نیایی . . . ای بنده تو سخت بیوفایی ...
|
2 کاربر زیر از mohammad.90 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
07-14-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
بودنت
حتی همین قدر محال
تن پوشی است بر عریانی روح خالی ام
باش ....
حتی همین قدر دور
حتی همین قدر محال
هر چه هستی باش
شاید سهم من از تو
همین دوری و محال بودن است عزیز
همین خواستن ها
نرسیدن ها ...
|
2 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
07-14-2012
|
|
مدیر بخش ورزش
|
|
تاریخ عضویت: Jan 2012
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,335
سپاسها: : 7,242
6,424 سپاس در 3,063 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
دو دریچه دو نگاه دو پنجره، دو رفیق دو همنشین دو حنجره
دو مسافر تو مسیر زندگی، دو عزیز دو همدم همیشگی
با هم از غروب و سایه رد شدیم، قصۀ عاشقی رو بلد شدیم
فکر میکردیم آخر قصه اینه، جز خدا هیچکی ما رو نمیبینه
دو غریبه دو تا قلب در به در، دو تا دلواپس این چشمای تر
دو تا اسم دو خاطره دو نقطهچین، دو تا دور افتادۀ تنهانشین
عاقبت جدا شدن دستای ما، گم شدیم تو غربت غریبهها
آخرِ اون همه لبخند و سرود، چشم پُر حسادت زمونه بود
دو غربیه دو تا قلب در به در، دو تا دلواپس این چشمای تر
دو تا اسم دو خاطره دو نقطهچین، دو تا دور افتادۀ تنهانشین
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ، از لطف به سوی ما نیایی
هرگه که ترا دهیم دردی ، نالان شوی و به سویم ایی
هر دم که ترا دهم شفایی ، یاغی شوی و دگر نیایی . . . ای بنده تو سخت بیوفایی ...
|
3 کاربر زیر از mohammad.90 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
07-15-2012
|
|
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Oct 2010
محل سکونت: خراب آباد
نوشته ها: 1,032
سپاسها: : 577
868 سپاس در 544 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شنیده ام که تو عکس شکسته می کشی با رنگ
اگر حقیقت است بیا من شکسته ام بی سنگ
مرا تو ساده بکش با تمام سادگی ام
و تلخ و تلخ و تکیده ولی کمی پر رنگ
مرا به رنگ روشن صد التماس تیره بکش
کنار کوچه بن بست و خالی از آهنگ
اگر تو معنی پرپر زدن ندانستی
پرنده ای بکش و یک قفس ولی دل تنگ
قرار هر دوی ما بر مدار ماندن بود
ببین که بی قرار توام هنوز بی نیرنگ
مرا تو خسته بکش، پاره کن شکسته بکش
شکسته از دل سنگی و خسته از دل تنگ
|
2 کاربر زیر از yad سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
07-16-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
می شمارم
دانه دانه باران را
در خیابانهای بی تـــو
وقتی
آوار می شود
جنونی که تازگی ندارد
بر ســـرم
خراب تر ازین نمی شوم ، این روزها ...
راستی دیشب بارون اومد و من بی اختیار یاد این شعر افتادم ... اونجا هم بارونی بود یا ...؟
مهم دله که آفتابی باشه ... امید واسه تو آفتابی باشه
|
کاربران زیر از افسون 13 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
07-16-2012
|
|
تازه کار
|
|
تاریخ عضویت: Jul 2012
محل سکونت: زیر آسمون خدا
نوشته ها: 17
سپاسها: : 51
181 سپاس در 36 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اجــــــــــــــــــازه خدا؟؟
میشه من ورقه مو بدم؟؟
می دونم امتحـــــــــــــــــــان تموم نشده!
ولی من دیگه خسته شدم
|
3 کاربر زیر از mohandes saeideh! سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
07-16-2012
|
|
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Oct 2010
محل سکونت: خراب آباد
نوشته ها: 1,032
سپاسها: : 577
868 سپاس در 544 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
با این سالهای کوتاه و طولانی
و رفته های زیاد
و نرفته های بیشتر
به دوش زمان /کوله باری خالی/ گذاشتم
و بارها به سالهای کوتاه وطولانی نقب زده ام
قسمت مان بود / که تقدیر با لبخند خنده دارش
گرفتارمان کند
بند به بند
و در پرده های غم انگیز
هر یک از ما رابه نفرین دیگری دچار کند
تقدیر بود
که گرفتار شویم
با خنده های خونین
به قسمتی که نقب زده
به طولنای شب سیاه زمستان و
کوله بار اینروزهایمان را خالی گذاشته
و بسته
راه هایی را که به تن کلمات می رفت
این منم
با رفته های زیاد
از آن سال های کوتاه وطولانی
|
2 کاربر زیر از yad سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
07-19-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اگر تو روی نیمکتی
این سوی دنیا
تنها نشسته ای
و همه آنچه نداری
کسی است ....
شاید آن سوی دنیا
روی نیمکتی دیگر
کسی نشسته است
که همه آنچه ندارد تویی ......
نیمکت های دنیا را چه بد چیده اند!
|
2 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
07-20-2012
|
|
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Oct 2010
محل سکونت: خراب آباد
نوشته ها: 1,032
سپاسها: : 577
868 سپاس در 544 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ياد بگذشته به دل ماند و دريغ
نيست ياري كه مرا ياد كند
ديده ام خيره به ره ماند و نداد
نامه اي تا دل من شاد كند
خود ندانم چه خطائي كردم
كه ز من رشته الفت بگسست
در دلش جائي اگر بود مرا
پس چرا ديده ز ديدارم بست
هر كجا مي نگرم، باز هم اوست
كه بچشمان ترم خيره شده
درد عشقست كه با حسرت و سوز
بر دل پر شررم چيره شده
گفتم از ديده چو دورش سازم
بي گمان زودتر از دل برود
مرگ بايد كه مرا دريابد
ورنه درديست كه مشكل برود
|
کاربران زیر از yad به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
07-20-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اگر آمدی
خبرم کن
در خانه بمانم
که از اندوه نمیرند
شمعدانیهای منتظر و ماهی های حوض
و لبخندی که به شوق برلبانم میبندد
که تو بیایی ُ کسی خانه نباشد ....
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 05:06 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|