جامعه شناسی تغییرات اجتماعی
- مقدمه
- نظریه های دگرگونی اجتماعی
- عوامل تاثیر گذار بر دگرگونی
- دگرگونی در گذشته نزدیک
- تغییرات جاری و درو نماهای آینده
- دگرگونی اجتماعی:نظری به آینده
مقدمه
تغییرات و دگرگونی اجتماعی
نزدیک به نیم میلیون سال است که بشر در روی
زمین زندگی می کند.
کشاورزی شالوده ضروری یکجانشینی ،تقریباً فقط دوازده هزار سال عمر دارد.
تاریخ تمدنها به شش هزار سال یا اندکی بیشتر برمی گردد.اگر تمامی پهنه زندگی انسان را یک روز تصور کنیم ،کشاورزی در ساعت یازده و پنجاه و شش دقیقه بعد از ظهر اختراع شده و تمدنها در ساعت 11 و پنجاه وهفت دقیقه به وجود آمده اند.پیدایش جوامع امروزی درست در ساعت 11 و پنجاه و هفت دقیقه و سی ثانیه تحقق یافته است!با وجود این شاید تغییراتی که در این سی ثانیه آخر "روز انسانی"رخ داده است بیشتر از دگرگونی هایی باشد که در تمامی مدت زمان قبل از آن پدید آمده است.
شتاب دگرگونی در دوران امروزی را می توان با اشاره به میزان
توسعه فن و
صنعت به آسانی نشان داد.
شیوه های زندگی و
نهادهای اجتماعی جهان امروزی حتی با شیوه های زندگی و نهادهای اجتماعی گذشته ای نه چندان دور تفاوت اساسی دارند.فقط در طی دوره ای معادل دو یا سه قرن _یک برهه زمانی کوتاه در بستر تاریخ بشر _زندگی اجتماعی انسان با چرخشی تند از انواع
نظم اجتماعی که مردم هزاران سال در آن می زیستند به سرعت فاصله گرفته است .
در طول تقریباً نیم قرن گذشته آهنگ دگرگونی به جای اینکه کند شود ،شتاب گرفته است و ما بیش از هر نسل دیگری پیش از خودمان با آینده ای نامعلوم روبرو هستیم .شرایط زندگی برای نسلهای قبلی همیشه نامطمئن بود:مردم در برابر بلاهای طبیعی ،
طاعون و قحطی بی دفاع بودند.امروز در کشورهای
صنعتی تا اندازه زیادی از این بلایا مصون هستیم؛عدم احساس
امنیت نسبت به آینده در واقع ناشی از نیروهای اجتماعی ای است که ما خودمان مسئول آنها هستیم.
دگرگونی اجتماعی
نظریه های دگرگونی اجتماعی
دو رویکرد کلی در کوشش برای درک مکانیسمهای عمومی دگرگونی در سراسر
تاریخ بشر مهمتر از رویکردهای دیگر بوده اند.
یکی از این دو،رویکرد تکامل گرایی اجتماعی است،که می کوشد بین دگرگونی
زیستی و اجتماعی ارتباط برقرار کند.
دیدگاه دوم مربوط به
ماتریالیسم تاریخی است_که در اصل توسط
کارل مارکس طرح و تنظیم گزردیده،اما بعداً توسط نویسندگان گوناگونی بسط و
توسعه یافته است.
نظریه های تکاملی
داروینیسم اجتماعی
تکامل یک خطی و چند خطی
نظریه تکامل پارسونز
ماتریالیسم تاریخی
عوامل تاثیر گذار بر دگرگونی
عوامل موثر بر دگرگونی اجتماعی را می توان تحت سه عنوان جمع بندی کرد:
محیط فیزیکی،
سازمان سیاسی،و
عوامل فرهنگی.
محیط فیزیکی
سازمان سیاسی
عوامل فرهنگی
تحلیل مراحل دگرگونی
دگرگونی در گذشته نزدیک
چگونه می توان توضیح داد که چرا در دویست سال گذشته یا به عبارتی دوره تجدد،
دگرگونی اجتماعی چنین شتاب حیرت انگیزی پیدا کرده است؟بدیهی است که این موضوع بسیار پیچیده ای است.اما نشان دادن بعضی از عواملی که به آن مربوط می شود دشوار نیست .شگفت آور نیست که آنها را می توان در امتداد خطوطی مشابه با عوامل موثر بر دگرگونی اجتماعی در سراسر
تاریخ طبقه بندی کرد .ما در تحلیل آنها ،تاثیر محیط طبیعی را در چارچوب اهمیت فراگیر عوامل
اقتصادی به طور کلی ،در نظر خواهیم گرفت.
تاثیرات اقتصادی
تغییرات جاری و درو نماهای آینده
دگرگونی اجتماعی ما را به کجا می برد؟تحولات عمده ای که ممکن است با آغاز قرن بیست و یکم زندگی ما را تحت تاثیر قرار دهند چیست؟جامعه شناسان در مورد پاسخ به این سئوالات،که بی گمان تا اندازه ای متضمن تاملات نظری است،توافق ندارند. سه دیدگاه مختلف در مورد این مسئله وجود دارد.
نظریه همگرایی
نظریه جامعه فراصنعتی
نظریه سرمایه داری و سوسیالیسم
دگرگونی اجتماعی:نظری به آینده
ممکن است ما به سوی نظمی فراصنعتی در حرکت باشیم یا نباشیم ،اما چنین می نمایاند که در دورانی از دگرگونی اجتماعی زندگی می کنیم که حتی با استانداردهای دو قرن گذشته شگفت انگیز است. ما می دانیم ابعاد مهم این دگرگونی چیست، اگر چه تبیین آنها همچنان مورد تردید است. این عوامل شامل عواملی هستند که
نظریه پردازان جامعه فرا صنعتی و دیگران ذکر کرده اند:
1-آهنگ فوق العاده سریع نوآوری فنی و صنعت،همراه با تاثیر فن آوری اطلاعات و ریز
الکترونیک.
2-فرسایش صنایع تولیدی موجود
اقتصادهای غربی،همراه با انتقال تولید صنعتی اساسی به سمت شرق.
3-درگیری فزاینده همه جوامع صنعتی در شبکه به هم پیوسته
ارتباطات جهانی.
4-تحولات عمده در درون حوزه های خانوادگی و فرهنگی همراه با تغییرات در روابط
جنسیت.
5-ادامه اختلافات آشکار
ثروت و
قدرت بین کشور های صنعتی و کشورهای فقیر
جهان سوم .
6-ودر پس زمینه همه اینها ، تعادلی ظریف بین امکان صلح جهانی دیر پای و برخورد هسته ای که میتواند بیشتر
جمعیت جهان را از پهنه گیتی محو کند .
هنگامی که از کرانه این قرن به قرن آینده می نگریم نمی توانیم پیش بینی کنیم که آیا یک صد سال آینده با
توسعه اجتماعی واقتصادی صلح آمیز همراه خواهد بود ،یا با افزایش مسائل جهانی-که شاید حل آنها فراتر از توانایی بشریت باشد.بر خلاف
جامعه شناسان نخستین ،که دویست سال پیش آثار خود را به نگارش درآوردند،ما به روشنی می بینیم که نتایج صنعت ،فن آوری و
علم امروزی به هیچ روی کاملاً سودمند نیستند.جهان ما پر
جمعیت تر و ثروتمندتر از همیشه است،ما امکاناتی برای کنترل سرنوشت خود و بهتر ساختن زندگیمان داریم که برای نسلهای پیش کاملاً غیر قابل تصور بود.با این حال جهان به فاجعه هسته ای و زیستی نزدیکتر می شود.اظهار این مطالب به هیچ وجه نباید موجب نگرشی نومیدانه و تقدیرگرایانه گردد.اگر یک چیزی وجود داشته باشد که
جامعه شناسی به ما عرضه می دارد،آگاهی عمیق از تسلط بشر بر نهادهای اجتماعی است.ما انسانها،آگاه از دستاوردها و محدودیتهایمان،تاریخ خود را می سازیم.برداشت ما از جنبه های تیره تر
تغییرات اجتماعی امروزی نباید ما را از داشتن نگرشی واقع گرایانه و امید بخش نسبت به آینده باز دارد.